تأملّي برعملكرد جوان بصيرايراني (2)

تأملّي برعملكرد جوان بصيرايراني (2)
تأملّي برعملكرد جوان بصيرايراني (2)


 





 
5. جوان انقلابي، پيرو خط ولايت
گرچه بدون رهبري امام عادل و مصمّم، ظفر (پيروزي) ميسر نيست، ولي حضور امت باعزم و ملت آگاه شرط ضروري آن است. خداوند سبحان درباره مؤمنان راستين مي فرمايد:
مردان با ايمان و مؤمنان راستين كساني اند كه از لحاظ اعتقاد به خدا و پيامبر او ايمان آورده باشند و ازلحاظ عمل، هرگاه مطلب مهم اجتماعي و حكم جامع امت اسلامي فرارسيد، هرگز صحنه را ترك نكنند و حتي اگر معذور هم باشند، بدون تحصيل اذن رهبر مسلمين، ازصحنه اجتماع خارج نمي شوند. (نور: 62)
امت اسلامي ايران با عمل به اين آيه كريمه، هرگز صحنه را ترك نكرده و از اسلام ناب محمدي (ص) حمايت كرده، حجت را برهمگان تمام كرده و با نثار جان، سرافراز و با ارائه كارنامه درخشان انقلاب اسلامي و دفاع مقدس، شايسته تحسين شده است.(1)
عشق و محبت به امام، به گونه اي قلب رزمندگان را آكنده كرده بود كه خودشان را فراموش كرده بودند و ذكرشان در سخت ترين حالات مجروحيت، نام امام و دعا براي سلامتي ايشان بود.
پسربچه 16 ساله اي را به اورژانس آوردند، هنوز از بدنش دود بلند بود، بدنش را مواد منفجره سوزانده بود، چهره اش قابل تشخيص نبود، لب هاي مقدسش آيات قرآن را تلاوت مي كرد و از خداوند خواهان سلامتي امام بود.
مجروح ديگري را هم آورده بودند كه بدنش دريده شده بود. گفتم: دردت شديد است؟ گفت: خوش حالم كه به امام درد نمي رسد. (2)
حضرت استاد علامه جوادي آملي مي فرمايد: هرگز كسي به خود اجازه ندهد كه به آساني ببافد كه «من تابع خط امام هستم» مگر اينكه ولاي آن حضرت را از نزديك در جان خود احساس كند. اگر به او بگويند اكنون زمان پذيرش قطعنامه و نوشيدن شرنگ است و اين زهر كشنده را بايد بنوشي، دريغ نورزد، صابرانه پذيرفته و تحمل نمايد، چه اينكه اگرگفتند: فتح خرمشهر و جاي نوشيدن شهد است، شاكرانه قبول كند، دراين صورت است كه انسان مي تواند مدعي پيروي از خط امام باشد.(3)
6. جوان و دشمن شناسي
بعضي از منافقين كه در لشكر اسلام و مسلمين وارد شده بودند، روابط مرموز سياسي- اطلاعاتي با مشركان برقرار مي كردند.(4)
آنها چون قلبشان مريض است، همواره رابطه اطلاعاتي و سياسي با مخالفان اسلام برقرار مي كنند. استدلالشان اين است كه شايد قرآن و... حكومت اسلام شكست بخورد و رژيم جاهليت بازگردد، پس چرا ما رابطه خود را با كافران قطع كنيم؟! قرآن از اين راز پرده برداشته است. (5)
اميد است كه فتح خدا و فرمان الهي برسد و نظام كفر و شرك براي هميشه به دست فراموشي سپرده شده و اسلام مستمر، مستحفظ، مستحكم و استوار بماند و كوردلان رسوا شوند.
بعضي منافقان در حكومت اسلامي، روحيه رزمندگان اسلامي را تضعيف مي كردند، و بعضي به فكر ترورافتادند. در بازگشت از جنگ تبوك و در جريان «ليلة العقبه» طرحي ريختند تا با رم دادن شتر رسول خدا(ص) در تاريكي شب آن حضرت را ترور كنند و يا با ايجاد جنگ رواني ضد مسلمانان مي گفتند: آنان عده اي از حقيران و ذليلان جامعه هستند.(6)
جوان اگرشناختي از دشمن داخلي و خارجي نداشته باشد، اگر جوانان رشد علمي و فرهنگي پيدا نكنند و در ميدان عمل و صحنه پيكار جديت و فداكاري نداشته باشند، رهبر جامعه حتي اگرعلي بن ابي طالب (ع) يا حسين بن علي (ع) باشد، باز هم امويان هر عصري، سلطه پيدا مي كنند، منتها هر روز با نيرنگي خاص به صحنه مي آيند.(7)
بيداري مردم (يا به تعبيري بصيرت داشتن) نگهبان خوبي براي صيانت دستاوردهاي انقلاب اسلامي است؛ چه اينكه خفتگي آنها سبب تهاجم بيگانگان خواهد بود. مقدار بيداري هرامت مرهون مقداري هوشياري آنهاست و به اندازه هوشياري آنان در ستيز با مهاجمان ضّد ديني اند. ستيز دشمنان را قرآن چنين ترسيم مي فرمايد: همواره نقشه شوم و تازه اي طرح مي كنند. (مائده: 13)
-انگيزه خيانت آنها تنها در مسائل نظامي و اقتصادي خلاصه نخواهد شد، بلكه مي كوشند كه اسلام زدايي كرده و مسلمان ها را از اسلام خارج كنند. (بقره: 217)
-هدف نهايي صاحبان مكاتب گوناگون الحاد يا شرك يا كفرنسبي، نه تنها خروج مسلمين از حوزه اسلام است، بلكه دخول آنها در قلمرو مكتب ضلال آنان خواهد بود.
خداوند مي فرمايد: «هرگز يهود و نصارا ازتو راضي و خشنود نخواهند شد، مگر آنكه ازآيين آنها پيروي كني». (بقره: 120).
- براي رسيدن و نيل به اين هدف شوم، از جاسوسان و نفوذيان مدد مي گيرند! در سوره توبه، آيه 47 آمده: «در ميان لشكر شما ازآنان جاسوس هايي وجود دارد».
و سرتوصيه حضرت امام (ره ) به همگان را بايد يادآور شد: خطر نفوذ دشمن، در متن جامعه به ويژه در حوزه و دانشگاه و اعلام حمله همه جانبه تبليغي و غير آن در سطح جهان و ضرورت دفاع گسترده در مقابل تهاجم تيغ تبليغ اغيار معلوم خواهد شد. (8)
7. جوانان امروز و انتظار
كساني كه زهد خشك يا عبادت خشك از آنها استشمام مي شود، نه كربلايي اند و نه انقلابي. خواه ناخواه ارادتشان به امام زمان (عج) ازآن جهت است كه غايب است و اگر آن حضرت ظهوركند اين گونه افراد جزو اولين كساني هستند كه از او رخ برمي تابند!
كسي كه زهد و عبادتش با حماسه آميخته باشد، يار باوفاي ولي عصر (عج) است. امام صادق (ع) مي فرمايد: قبل از آنكه ولي عصر (عج) ظهور كند خودتان را آماده كنيد. معلوم مي شود كه يك انسان مؤمن و متعهد و مسلح تيرانداز منتظرامام زمان (عج) است، اما كسي كه سر و كاري با تيراندازي و جنگ ندارد، با امامش بي ارتباط است. او به غيبت امامش دل بسته نه به قيام او! بنابراين، كسي منتظرامام زمان (عج) است كه به منظور دفاع از مرز دين و حريم قرآن و عترت مسلّح و جنگجو باشد و ازغيرخدا نترسد، و كسي اهل زمزمه و مناجات راستين است كه فقط از خدا بترسد.(9)
اين خصوصيات را مي توان در سيره شهيدان ديد، خصوصاً شهيداني همچون دكتر چمران، شهيد علي صياد شيرازي و... .
8. جوان و شناخت زمان
اگر كسي بخواهد تاريخ را بسازد، بايد بفهمد كه زمان دراختيار اوست؛ يعني اين انسان است كه زمان و زمانه را دگرگون مي كند.
حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) مي فرمايد: «اگر كسي زمان و زمانه خود را بشناسد، حوادث بر او مشتبه و پوشيده نيست»!
پس كسي كه زمان خود را مي شناسد هرگز اشتباه نمي كند؛ يعني كسي كه سياست عصر خود را مي شناسد، امر بر او مشتبه نيست!
پس كسي كه زمان خود را مي شناسد هرگزاشتباه نمي كند... .
حضرت امام نه تنها سياست ايران زمين، خاور دور و نزديك و باختر دور و نزديك، بلكه زمين و زمان را شناخت. او فهميد كه انسان مي تواند. مي تواند زمين و زمان را عوض كند. او دريافت كه انسان آن قدرت را دارد كه به طورخودآگاه تاريخ را بسازد. جواني كه مي خواهد خود را سالك كوي امام و پيرو خط آن حضرت بداند، بايد زمان و زمانه را كاملاً شناخته، سياست هاي داخل و خارج را به خوبي تورق كرده و در اين تورق، هوا و هوس او را همراهي نكند. راه امام، راهي است كه صدها فقيه چون صاحب جواهرو شيخ انصاري و بروجردي ها آمدند و نشد، اما بايد دانست كه طي اين راه ممكن است!
وجود مبارك امير بيان فرمود: «پس مهم ترين و عظيم ترين حقي كه ذات اقدس الله برامت اسلامي واجب كرد، حق متقابل امام برامت است.» آنگاه حضرت فرمود: «اگر زمامدار مردم، حق مردم را به آنها تأديه كرد و مردم نيزحق رهبري را به مقام معظم رهبري ادا كردند، نظام اسلامي باقي مانده و بيگانه شرق و غرب نااميد مي شود».
اگر مي خواهيد زمان و زمانه را بسازيد و مولد تاريخ باشيد، وظايف متقابل امام و امت را بررسي كنيد. بنابراين درخط امام بودن يعني پارسامنش بودن، چون او ساده زيست بودن، مانند او در برابر حق، متواضع بودن، همانند او در برابر باطل ظاهر شدن، هم سنگ او يار محروم بودن، هم تراز او دنيا را طلاق دادن و دل نبستن ... است. (10)
9. جوان با خاصيت
همه انبيا و اوليا آمدند كه ما آدم ها را تبديل به آدم هاي باخاصيت كنند. زمان باخاصيت، مكتب باخاصيت، مسجد باخاصيت، اما در مقابل، شيطان كه مي خواهد از خاصيت بيندازد [البته قسم خورده]
مثلاً: نماز باخاصيت، نمازي است كه قرآن مي گويد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر» نماز كه مي خواند ديگر گناه نمي كند.
يك آدم با خاصيت چقدر خاصيت دارد، چقدر مي تواند ارزش ها را زنده كند از ارزش ها دفاع كند؟
ببينيد مقام معظم رهبري در مورد يكي از اين جوان هاي باخاصيت چه مي گويد:
اين جوان [محمود كاوه] جزو عناصر كم نظيربود، حقيقتاً اهل خودسازي بود؛ هم خودسازي معنوي اخلاقي و تقوايي، هم خودسازي رزمي و... . از لحاظ نظم، اداره امورمديري قوي، دوستي و رفاقت با عناصر تيپ از لحاظ اخلاق و ادب و تربيت، توجه، ذكر، يك انسان جوان، اما برجسته بود. (11)
ولي امر مسلمين درمورد جوان انقلابي به نام سيد مجتبي نواب صفوي مي فرمايد: اولين جرقه هاي انگيزش انقلاب اسلامي به وسيله نواب در من به وجود آمد. هيچ شكي ندارم كه اولين آتش را در دل ما نواب روشن كرد. (12)
دشمن اول مي خواهد ريشه دين، انقلاب و انتظار را بزند، اما مي بيند موفق نمي شود. لذا مي گويد حركت انحرافي كنم، مي آيد دين بي خاصيت درست مي كند و انتظار بي خاصيت درست مي كنند، اما امام (ره) آمد انتظار بي خاصيت را تبديل كرد به انتظاربا خاصيت.
مستشارامريكايي آمد در مشهد عزاداري عاشوراييان را تماشا كرد، گفت اينها چه كار مي كنند. گفتند: عزاداري. گفت: اينها مزاحم كارهاي ما هست. گفتند: نه. گفت: آن قدر بزنند تا جانشان درآيد، اين است عزاداري بي خاصيت. (13)

پي‌نوشت‌ها:
 

1. عبدالله جوادي آملي، بنيان مرصوص امام خميني (ره) ، ص 402.
2. مركز تحقيقات نمايندگي ولي فقيه در سپاه، رهبري امام خميني، عوامل معنوي و فرهنگي دفاع مقدس). ص 238.
3. بنيان مرصوص امام خميني(ره) ص 367.
4. نك: مائده: 52.
5. همان.
6. حماسه و عرفان، ص 295-297؛ نك: منافقين:8.
7. حماسه و عرفان، ص 302.
8. بنيان مرصوص امام خميني (ره) ص 406.
9. حماسه و عرفان، ص 315.
10. بنيان مرصوص امام خميني (ره) صص 368- 377.
11. سالنامه منور، شهريور 1388،ص15.
12. مجموعه کتاب هاي دانشجويي(شماره 25)، سيد مجتبي نواب صفوي ، ص1.
13. حجت الاسلام و المسلمين ماندگاري، جزوات اصول روايتگري، سلسله مباحث آموزش روايتگري فرهنگ ايثار و شهادت 2، ص16.
 

منبع: نشريه گلبرگ- ش116




 

نسخه چاپی