ارتباط حکومت امام مهدی (عج) با قیام امام حسین (ع)
ارتباط تنگاتنگ حکومت امام مهدی(عج)یا قیام جد بزرگوارشان امام حسین(ع)
 


 

نویسنده:طاهره ابوالحسنی (تارا)




 

منتظران دست به قلم امام حسین(ع)
 

کاروان عاشورا قدم به قدم تا پای جان پیش می رود. کوفه در انتظار تبلور دیگری است. منتظران امام حسین(ع) دست به قلم مانده اند و با نامه های پی در پی امام را فرا می خوانند.
همه جا بوی انتظار را می دهد و متن نامه ها حکایت از شیفتگی و چشم به راهی دارند.
به راستی چه شد بر مردم کوفه که قلم بر دست گرفتند و در مقام عمل پا پس نهادند. مگر امام حسین(ع) بی وفایی کوفیان را از زبان پدر بزرگوارشان امام علی(ع) نشنیده بودند؟ مگر حکایتهایی که بر علی گذشته بود نقل به نقل بر سلاله پیامبر باز گو نشده بود؟ چه شد که حسین(ع) راه کوفه را در پیش گرفت؟ مگر نه اینکه در روایات از پیامبر نحوه شهادت و محل شهادتش را بارها شنیده بود؟ چه شد که امام جان خود و فرزندان خویش را بر کف گرفته و رهسپار کوفه می شوند.

موقعیت نظامی و استراتژیک شهر کوفه
 

باید گفت موقعیت نظامی و استراتژیک شهر کوفه یکی از دلایلی بود که امام آن را در نظر گرفت تا بتواند پیام خویش را به گوش جهانیان برساند و اشتیاق بیش از حد کوفیان عزم امام را دو چندان کرد تا پایه های امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از شریعت پیامبر را در شهری مانند کوفه بر پا نمایند. و لذا امام(ع) به کوفه پای نهاد تا ضمن تحقق آرمانهایش به همه منتظران بفهماند که منتظر بودن فقط به زبان نیست و آنچه منتظر را شکوفا می کند عمل اوست.
و انگار این انتظار پوشالی و نخ نمای مردم کوفه می خواهد رخ نماید تا به ما منتظران حکومت امام مهدی(عج) نجوای انتظار واقعی را گوشزد کند.
امام حسین(ع)حرکت انتظاری خویش را از مکه آغاز نمود و چه شد که در یک حج نیمه کاره کاروان را به سمت کوفه هدایت کرد؟ آیا این خود تناسبی با حرکت جهانی امام مهدی ندارد که در احادیث بیان شده است که وجود نازنین امام مهدی(عج) پس از رسیدن به سپاه کافر سفیانی به مکه شهر پیامبر را مانند جد بزرگوارشان حسین، ترک نموده و به سوی مقر حکومت خود در کوفه رهسپار می شوند؟
آیا همه این واقعیات، تصادفی است که امام حسین(ع) و امام مهدی(عج)هر دو حکومت خویش را در جهت حفظ منافع اسلام از مکه آغاز می کنند و پس از به نیمه رساندن حج به دلیل موقعیت سیاسی و بر پایی حکومت عدل رهسپار کوفه می شوند؟ مگر نه اینکه اگر امام حسین(ع) نهضت عاشورا را شکل نمی داد این حکومت اسلام از همان ابتدا در نطفه خفه می شد و امروز دیگر اثری از آن نبود؟ امام حسین(ع)با تمام قوا از خانه و کاشانه و زن و فرزند خود می گذرد تا پایه های حکومت محکم تر از گذشته در کوفه جان بگیرد و رد خون این پرچم انتظار را به دستان مبارک مهدی فاطمه دهد.
بدون شک بین این دو قیام ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و یکی مکمل دیگری است.
وقتی به روایات اسلامی مراجعه می کنیم می بینیم مرکز حکومت امام مهدی(عج)نیز شهر کوفه بیان شده است آیا واقعاً این تصادفی است که هر دوی این حکومتها در بر پایی عدل از یک مکان شروع می کنند؟ چرا بارها و بارها به شهر حکومت جهانی اشاره شده است؟
آیا به جز این است که این کوفیان کوته فکر بی وفا روزی دیگر باید با هم شوند و دستان بیعت خویش را در دستان امام مهدی(عج)گذارند و جبران مافات گذشته و ندای حمایت از اهل بیت را به گوش جهان برسانند؟
مگر این طور نیست که تا اسم کوفه می آید انگار خاک مرده ایی بر این سرزمین پاشیده اند و نفرین اهل بیت در ذره ذره خاک این سرزمین به چشم می خورد؟
چه موقع این کوفیان کور دل بیدار می شوند؟ شاید دلیل اصلی اینکه حکومت حضرت مهدی(عج)در کوفه بر پا می شود چیزی جز رحمت باری تعالی نباشد تا جای جبرانی به اهل این شهر دهند و گذشته نیاکان خویش را جبران نمایند.
در مجموع احادیث منقول از پیامبر بارها تأکید بر آن شده است که منجی عالم بشریت از نسل امام حسین(ع) است.
از جمله روایاتی که در روزهای آخر عمر مبارک پیامبر بیان شده این بود که دست بر شانه امام حسین(ع) گذاشته و خطاب به دختر بزرگوارشان فرمودند:
مهدی این امت از نسل من است دنیا به پایان نخواهد رسید مگر اینکه مردی از اولاد حسین قیام کرده و جهان را با عدل و داد پر سازد.
در این باره خود امام حسین(ع) می فرمایند:
نهمین فرزند من قائم به حق است خداوند به وسیله او زمین مرده را دوباره زنده خواهد کرد و دین را حاکمیت خواهد بخشید. او حق را بر خلاف میل مشرکان و دشمنان بر پا خواهد کرد.
از سوی دیگر این دو قیام از آنجا نشأت می گیرد که امام حسین(ع)در زمانی قیام کرد که حکومت جبار و جیره خور دنیا زده تا گردن در تبهکاری فرو رفته بود و امام در نامه ایی به قبایل بصره در شرح حکومت بیان می دارند که:
من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش دعوت می کنم در شرایطی که اکنون سنت رسول خدا از بین رفته و به جای آن بدعتهای غیر اسلامی نشسته است مرا بپذیرید و به یاری من برخیزید. شما را به ارشاد و رستگاری هدایت خواهم کرد.
سوالی که اکنون پیش می آید این است که ما به عنوان یک منتظر در کجای این جامعه اسلامی قرار داریم؟ نکند روزی بیاید و ما فقط کوفیان قلم به دست نامه نویسی باشیم که با دعوت از امام خویش دل ایشان را به درد آورده باشیم؟ نکند ندبه خوان جمعه هایی باشیم که از امام خویش دعوت می کند و در عمل واپس می نهد؟ دور باشد زمانی که دعای عهد می خوانیم و عهد خود را تا میانه روز فراموش می کنیم و عهد شکنی می کنیم و در بطن خانه هایمان فقط دم از انتظار می زنیم.
آیا نیز می توانیم مانند امام حسین(ع) در جهت بر پایی حکومت عدل از جان و مال و فرزند خویش بگذریم تا در زمره یاران صدیق امام عصر(عج) قرار گیریم یا نه پایمان در زنجیر مال دنیا به گل نشسته است؟
و سخن آخر اینکه یک جامعه اسلامی واقعی و منتظر، باید در رکاب ولایت سر از جان نشناسد و با جهاد و شهادت خویش بیرق اسلام را همواره زنده نگاه دارد.
امید است بیرق اسلام بر بلندای قله عدل و عدالت بر افراشته گردد و در این راه، ما نیز چشم به راهان واقعی قدوم پاک شیره یاس نبوت باشیم.
اللّهم عجل لولیک الفرج
منبع:نشریه روشنان، شماره12



 

نسخه چاپی