اخلاق و رسانه (3)

اخلاق و رسانه (3)
اخلاق و رسانه (3)


 

نويسنده:محمد فولادي *




 

تعامل اخلاق و رسانه
 

در عصر حاضر، رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي به دليل تأثيرات عميق، سريع و گسترده اي که در حوزه هاي مختلف انساني دارند، دغدغه هاي جدي را به وجود آورده اند. يکي از اين موارد، موضوع «اخلاقِ رسانه» و تعامل ميان «اخلاق» و «رسانه» مي باشد؛ به اين معني که بايد ديد تعامل درست اخلاق و رسانه چگونه بايد باشد؟ آيا مي توان «اخلاق رسانه اي» و يا «رسانه اخلاقي» داشت؟ ويژگي هر يک از اين دو چيست؟ آيا مي توان يک نظام نامه و يا اصول اخلاقي براي رسانه ها تدوين کرد که از يک سو، با عمل اصحاب رسانه ها و پايبندي برنامه هاي متنوع رسانه ها به آن، شاهد «رسانه اخلاقي» باشيم و از سوي ديگر، مخاطباني که از طريق رسانه ها اصول و هنجارهاي اخلاقي را دريافت کرده و بدان عمل مي کنند، پايبند «اخلاق رسانه» اي
باشند در پاسخ به پرسش هاي فوق و در تعامل اخلاق و رسانه بايد گفت: ديدگاه هاي متفاوت و گاه متناقضي در اين زمينه وجود دارد:
1.برخي معتقدند که رسانه ها نمي توانند اخلاقي باشند و به مسايل اخلاقي پايبند بمانند؛ زيرا رسانه ها در محيط پر رقابت و براي سودآوري بيشتر تلاش مي کنند.(1) در چنين وضعيتي، اگر رسانه دنبال رعايت اخلاق باشند، از رقبا عقب مانده و به «سود» نخواهد رسيد. رسانه حرفه اي، رسانه اي است که به دنبال جذب حداکثر سود و منفعت است و کمتر به قيد و بندها پايبند است.
2.بسياري ديگر معتقدند که رعايت مسايل اخلاقي توسط رسانه ها دور از دسترس نيست. رسانه ها براي اينکه در جامعه نفوذ داشته باشند و به حيات خود ادامه دهند، نيازمندند که اعتماد عمومي را کسب نمايند. لازمه ي کسب اعتماد عمومي، درستي، امانت داري، و ايجاد يک رسانه مقبول عموم است.(2) از اين رو، کشورهاي جهان براي سامان مند کردن کار رسانه ها و جلوگيري از بداخلاقي، قوانيني را در جهت رسيدگي به تخلفات رسانه اي تدوين کرده اند.
در ميان اين گروه نيز نظرات گوناگون ديده مي شود:
الف.عده اي معتقدند که مي توان يک نظام نامه ي اخلاقي جامع تدوين کرد و در تمام کشورها به آن عمل نمود. بيشتر انديشمندان اسلامي، داعيه داران جهان تک قطبي و تک فرهنگي و اعلاميه حقوق بشر چنين نظري دارد.
ب.در مقابل، اکثر صاحب نظران عرصه رسانه مدعي اند که در عمل، داشتن اخلاق رسانه اي جامع، که در همه جا کاربرد داشته باشد، عملي نيست؛ زيرا بسياري از معيارهاي اخلاقي، در همه جاي دنيا مورد قبول نيستند. برخي محققان حتي مدعي اند که فقدان توافق جهاني درباره هنجارهاي اخلاقي از مشخصه هاي ارتباط جمعي است. در نتيجه، بسياري از مقررات اخلاقي که در اين مورد وضع شده اند، در بهترين شکل خود، تنها رهنمودهاي هنجاري هستند که بر هيچ فلسفه ي اخلاقي مشترکي مبتني نيستند و روزنامه نگاران و ارتباط گران، بسته به موقعيت، به نحوي خاص با آنها روبرو مي شوند. تصويب قوانين گسترده، براي اِعمال چنين هنجارهايي که دوام و مقبوليت آنها مورد ترديد است، بسيار غيرعملي است.
به دليل تنوع ارزش ها و هنجارهاي موجود در فرهنگ ها و جوامع مختلف، تدوين نظام نامه هاي اصول اخلاقِ حرفه اي رسانه اي، که شکل جامع، شامل و عام داشته باشد، بسيار
مشکل است و در صورت تحقق، چندان مشکل گشا نخواهند بود. در گزارش کميسيون موک برايد درباره حقوق حرفه اي و اصول اخلاق رسانه اي، با بيان تاريخچه اي از تدوين هنجارهاي اخلاق حرفه اي، که نخستين بار در دهه 1920 آغاز شد، آمده است:
در حال حاضر تعداد شصت کشور در سراسر دنيا نظام نامه هاي کم و بيش گسترده اي را، که اغلب مورد پذيرش اشخاص حرفه اي قرار گرفته است، پذيرفته اند. استانداردهايي را براي رفتار تعيين مي کنند که روي هم رفته جنبه اي عام دارند ــ از جمله آزادي دسترسي به منابع اطلاعات، عينيت و تعهد به خودداري از وارد آوردن افترا ــ اما اغلب اينها درلفافه ابهام و گاهي اصطلاحاتي نارسا هستند. دليل اين نارسايي را بايد در تنوعات فرهنگي و در نتيجه، تنوع در مباني ارزشي هر فرهنگ و جامعه جستجو کرد. از اين رو، معني و ارزش هاي منسوب به مفاهيمي چون اخبار، حقيقت، عينيت، آزادي وحق دانستن واقعيات، مي تواند با توجه به شرايط خاص يا با توجه به نيازها و اولويت ها يک جامعه ي مفروش در يک برهه ي مفروض زماني تغيير کند.(3)
هر چند در يک نگاه، قواعد اخلاقي فردي در مورد هر ملتي با توجه به اولويت هاي ملي، محدوديت هاي زباني، تنوع فرهنگي و يا نوع ساختار سياسي تغيير مي کند و علي رغم تلاش هاي سازمان هايي چون يونسکو در دستيابي به قواعد اخلاقي پذيرفته شده رسانه اي، که جنبه عام و فراگير و بين المللي داشته باشد، فرايند ارتباطات جمعي در عمل تابع ديدگاه خاص هر روزنامه نگار و ...است. بنابراين، در زمينه اخلاق رسانه ها، ديدگاه ها و نظرات متفاوت و متنوعي بسته به تفاوت و تنوع معتقدات فرهنگي و فلسفي نظريه پردازان مختلف، عنوان شده است.
اما اين ديدگاه کليت ندارد. در اسلام و فرهنگ ناب ديني هرگز نمي توان در اخلاق و ارزش هاي اخلاقي، قائل به نسبيت شد؛ زيرا در اسلام ارزش ها و اصول و معيارهاي اخلاقي ثابت و لايتغير همه زماني و همه مکاني وجود دارد که هيچ گاه نمي توان از آنها عدول نمود: براي مثال، در اين منظر، دروغگويي، پخش شايعات بي اساس، تهمت به افراد حقيقي و حقوقي، ورود به حريم خصوصي افراد، ظلم در حق افراد و ...و اموري غير اخلاقي و غير قابل پذيرش است و هرگز پذيرفتني نيست. به هر حال، چند رويکرد محوري را مي توان در اين جا نام برد:

رويکردهاي اخلاق رسانه اي
 

در ذيل پنج رويکرد اخلاق رسانه اي مطرح شده اند. چهار رويکرد نخست، بر اساس رويکرد سکولار و رويکرد پنجم بر اساس رويکرد ديني است.
1.موقعيت گرايي (4) و يا اباحي گري: (5) معتقد است مهم آن چيزي است که رسانه يا ارتباط گر ميل دارد در يک لحظه خاص انجام دهد و هيچ اصول حرفه اي و اخلاقي مسلمي وجود ندارد. ارزش هاي اخلاقي سازمان، به تصميمات کارگزار ارتباطي تقليل مي يابد. در واقع، به جاي اينکه يک قانون مکتوب و يک دستورالعمل لازم الرعايه اخلاقي وجود داشته باشد، تجربه خبرنگار ملاک و معيار اصلي انتشار خبر قرار مي گيرد. اين به معناي اعتماد مطلق به اشخاص مي باشد. در رويکرد موقعيت گرايي همچون رويکرد ماکياوليستي، حتي کار غير اخلاقي به شرطي که منجر به موفقيت شود، مجاز شمرده مي شود. در اين نگاه، تحريف، سانسور و تقلب خبري به روشني قابل مشاهده است.(6)
2.غايت گرايي (7): اين ديدگاه پيامدها را تنها عوامل تعيين کننده در اخلاقي بودن عمل ارتباط گر مي داند. حاصل، نتيجه و پيامدن عمل مهم است، نفس عمل ممکن است چندان ارزش نداشته باشد.
3.عموميت گرايي: در اين رويکرد، «منافع عمومي» اصل است. در مقابل اين پرسش که «آيا حق داريم قانون را نقض کنيم؟» پاسخ اين است که «اگر منفعت عمومي اقتضا کند، اشکالي ندارد.» براي مثال، خبرنگار در روزنامه نگاري جستجوگر، (8) که حالت بازپرسي دارد، با تعارض هاي اخلاقي متنوعي روبه رو است: حريم خصوصي را نقض مي کند، و گاه از امکانات شنود بهره مند مي شود. در چنين وضعيتي، حسن نيت خبرنگار به عفو و بخشودگي اش مي انجامد؛ چون منافع عمومي مورد نظر است.
4.خودگرايي (9) و خودمحوري: اين رويکرد معتقد است يک عمل صحيح رسانه اي، عملي است که براي خود ارتباط گر لذت بخش و مطلوب باشد. کاري که شهرت، حقوق، درآمد و پايگاه فرد را در سازمان بالا ببرد، درست است.
5.حق مداري يا حقيقت گرايي: مباني اخلاق رسانه اي حق مدارانه، درون ديني است. چه اطلاعاتي بايد منتشر شود؟ حقيقت. در واقع، ديدگاه اسلام به اخلاق رسانه اي که در اصول، ارزش ها و فلسفه اين دين الهي ريشه دارد، ديدگاهي عام و فراگير و جهان شمول شمرده مي شود. اين ديدگاه، گرچه منتسب به فرهنگي خاص به نام فرهنگ اسلامي است، اما به دليل فطري بودن اين دين، در برگيرنده تمامي اصول و فروع اخلاقي است که در زمينه رسانه ها
مطرح شده است. در اين رويکرد، اصول اخلاقي لايتغير، و ثابت و به اصطلاح، خطوط قرمزي وجود دارد که نمي توان آنها را نقض کرد.(10)
اين رويکرد، داراي اصول متنوع و قابل توجهي است. برخي از اين اصول عبارتند از:
1.اطلاعات به عنوان «امانت»: اصحاب رسانه ها، که عهده دار وظايف عمومي هستند، بايد اطلاعات را نزد خود به عنوان «امانت» نگهدارند. اين يک پايه و مبنا است. امام کاظم (عليه السلام) فرمودند: «از جمله حقوق برادر تو بر تو اين است که، آنچه بر مصلحت امر دنيا و آخرت اوست، از او نپوشاني». پس اگر در بيان چيزي نفعي متوجه ديگري است، وظيفه انساني حکم مي کند که به او گفته شود. در اين ميان، تفاوتي ميان خبرنگار، گزارشگر و ديگران نيست. البته اگر فرد، وابسته به رسانه هايي است که وظيفه ي اصلي آنها آگاهي دهي و اطلاع رساني است، وظيفه مضاعفي بر عهده اوست؛ زيرا اين کار او به عنوان شغل محسوب مي شود و در برابر بيان حقايق وظيفه دارد.
2.اطلاع مردم از مصالح و منافع مردم: هر انساني نسبت به ساير انسان ها، برخوردار از «حق الناس» و نيز نسبت به خداي متعال، برخوردار از «حق الله» است. خداوند حق بندگانش را نسبت به حقوق خود مقدم گردانده است. کسي که حق مردم را پايمال کند، حق خداي متعال را راحت تر پايمال خواهد نمود.
3.آگاهي و انتخاب: بدون آگاهي، انتخاب بي معناست. از اين رو، مي توان گفت: آيه «الذين يستمعون القول و يتبعون احسنه» (زمر: 18) از يک اصل اخلاقي بحث نمي کند، بلکه از اين اصل بديهي سخن به ميان مي آورد که انتخاب، تابعي ازآگاهي و اطلاع است. فرد تا از چيزي آگاهي پيدا نکند، انتخاب درستي نخواهد داشت. اصولاً «انتخاب» در پرتو شناخت و آگاهي درست است و اين وظيفه رسانه هاي اطلاع رساني است.
4.خبرنگار شاهد: نگاه امانت دارانه به خبر از آنجا ناشي مي شود که خبرنگار «شاهد» تلقي مي شود. شاهد در ديدگاه قرآني، هر آن کسي است که امانتي نزد اوست و بايد آن را با پيشه ساختن تقوي و دادن شهادت، کتمان نکند. هر کسي که شهادت را کتمان کند، داراي دلي گناهکار است (بقره: 283). به تعبير دقيق تر، در نگاه قرآني، خبرنگاري که خبر را گزارش نمي کند و يا واقعيات و حقايق را بيان نمي کند، گناهکار است.
5.توجه به مباني اخلاقي و ارزشي جامعه: رسانه ها در رويکرد حق مدار بايد پاسدار مباني اخلاقي و ارزشي جامعه باشند. به عنوان مثال، نوع برنامه هايي که تلويزيون ارائه مي دهد و يا قواعد اخلاقي اي که روزنامه نگار براي جامعه مفروض مي گيرد مانند: مردم سالاري، آزادي و به طور کلي، حريم ها و چارچوب هاي حقوقي، فرهنگي، اجتماعي و ...همگي مبتني بر اصول اخلاقي اي هستند که هميشه بايد پايدار بمانند.
6.رسانه ها به مثابه معلم اخلاق: رسانه ها، خود برآيندي از نيروها و شرايط اجتماعي است. در جامعه اي که اصول ارزشي و اخلاقي ناديده گرفته مي شود، نمي توان از رسانه ها انتظار داشت که خود را ملزم به رعايت اين اصول اخلاقي بدانند. از اين رو، رسانه ها در يک جامعه هم مي توانند نقش يک «معلم اخلاق» را ايفا کنند و هدايتگر مردم به سوي ارزش هاي اخلاقي باشند و هم مي توانند اصول اخلاقي رايج در جامعه را گرفته و بازتوليد کنند و بدين سان، رسالت خود را به درستي انجام دهند.
7.«حق گويي» و «حق جويي»: اين هر دو، از برجسته ترين ويژگي رويکرد حق مدار است. در اين رويکرد، هر گفته خلاف حقي باطل است، خواه دروغ يا تهمت باشد و يا عيبجويي بي دليل، يکي از رسالت هاي مهم رسانه ها، اطلاع رساني است. در بيان اخبار و حوادث و وقايع به مردم، بايد معياري براي گزينش و انتخاب باشد، معيار در رويکرد ديني، حق محوري، حق گويي و حق جويي است.

پي نوشت ها :
 

*عضو هيأت علمي مؤسسه آموزشي، پژوهشي امام خميني(قدس سره).
1.ملوين ديفلور، شناخت ارتباط جمعي، ترجمه سيروس مرادي، ص 672
2.همان.
3.همان.
4.Situationiysm
5.Antinomianism
6.دنيس مک کوايل، درآمدي بر نظريه ارتباطات جمعي، ترجمه پرويز جلالي، 130
7.Teleologism
8.Investigative
9.Egoism
10.ر.ک. ب: ملوين دييفلور، شناخت ارتباط جمعي، همان .
 

منبع:نشريه معرفت اخلاقي، شماره 3



 

نسخه چاپی