با جابه جايي هاي کوچک، تازگي را حس کنيد

با جابه جايي هاي کوچک، تازگي را حس کنيد
با جابه جايي هاي کوچک، تازگي را حس کنيد


 

نويسنده: مهين سادات خراساني




 
آيا تا به حال سعي کرده ايد جاي چند قاب عکس و ساعت ديواري را در منزلتان عوض کنيد؟ با جاي فنجان هاي چايخوري را در کابينت ها و يا حتي طرز چيدن لباس هاي کمد را ؟
احتمالا نظير اين تجربه را در مزان کودکي داشته ايد. مخصوصا شب هاي عيد همه چيز د رخانه متحول مي شود. آن وقت براي فهميدن زمان و براي نوشيدن يک ليوان چاي مجبور مي شويد چند قفسه آشپزخانه را بگرديد و از يافتن آنها کمي هم هيجان زده مي شويد. اين تغييرات با اينکه کوچک هستند ولي حس تازگي و زنده بودن به خانه مي دهند. انگار که مي تواني حرکت را در اجزاي خانه ات ببيني.اين گونه ذهن ما براي چند لحظه درگير حل يک معماي ساده مي شود و ما براي پيدا کردن و يا به خاطر آوردن جاي درست وسايل مورد نظر خود، فايل هاي مغزمان را زير و رو مي کنيم. حتي يک تنوع کوچک هم مي تواند براي مدتي حس متفاوت تازگي را در ما به وجود آورد و اين دقيقا همان چيزي است که خداوند خواسته است با خلق طبيعت متنوع، در روح ما ايجاد کند. هدف از خلق اين همه تنوع تکرار يکنواخت فصول و روز و شب نيست. بايد بپذيريم هر روز متمايز از روز قبل است. زمان طلوع و غروب هر روز با روز قبل اندکي تفاوت دارد و زمان باز شدن دو غنچه يک گل با هم کمي فرق دارد. بايد ياد بگيريم با ديدن اين همه تازگي در خودمات نيز روحيه ايجاد تنوع پديد آوريم.
مي توانيم از تغييري کوچک در مسير حرکت روزانه خود به محل کار شروع کنيم. در حقيقت وقتي که ما براي انجام درست يک کار به خصوص، با آزمون و خطا به يک حاشيه امنيت مي رسيم ديگر براي تغيير دادن آن هيچ تلاشي نمي کنيم. به عبارت ديگر آن رفتار را به بخش "فقط تکرار شود" مغزمان مي سپاريم و ديگر براي تجديد نظر در روال انجام آن هيچ تلاشي نمي کنيم؛ تا لحظه اي که مشکلي پيش آيد و مجبور شويم آن را بازرسي کنيم. در واقع ما دست به سينه منتظر تغيير شرايط مي شويم و تا رسيدن دستور جديد بدون تغيير رويه سابق را ادامه مي دهيم، شايد فکر کنيد چه ايرادي دارد؟ وقتي تکرار يک قضيه موفق است چه لزومي براي بازنگري در آن وجود دارد؟
به واقع موفقيت يعني کشف شرايط جديد و کشف يعني از مسير تازه اي حرکت کردن. حتي اگر مسير قبلي مشکلي نداشته و ايده آل باشد، نبايد منتظر پيشامدهاي ناگوار شد. بايد يک قدم جلوتر از پيشامدهاي زندگي حرکت کرد. به نظر شما تا قبل از کشف جريان برق توسط اديسون، آيا نيازي براي استفاده از اين انرژي حياتي در بشر احساس مي شد؟ آيا او و دانشمنداني نظير او براي کسب درآمد و گذران زندگي نمي توانستند پيشه تجارت را مثل بسياري ديگر در پيش بگيرند؟ مطمئنا پاسخ مثبت است. انسان هاي موفق سعي مي کنند با ايجاد تغييرات کوچک در محيط کار و زندگي، براي خود معمارهاي کوچکي ساخته و با حل آنها پنجره هاي جديدي را به روي خود بگشايند. شايد کوچه پاييني مغازه خوبي براي اجازه داشته باشد که بتوانيد با استفاده از موقعيت آن کسب و کار تازه اي به راه بيندازيد. و شايد با تغيير دادن خيابان مسير حرکتشان، دوستي قديمي را پيدا کنيد که سال ها قبل با او همکلاسي بوده ايد. البته اين تجربيات در اين حد و شايد کمي جدي تر و بزرگتر، هميشه هم خوشايند نيستند. ولي حتما آموزنده هستند و ما براي ادامه مسير زندگي به اين درس ها بسيار نياز داريم. بايد اين درس مهم را در زندگي ياد بگيريم که ايجاد تغييرات کوچک و بزرگ در زندگي الزاما به معني نفي رفتارهاي گذشته نيست. فقط گشودن دريچه اي جديد و آزمون طرز تفکري تازه است. هر نوآوري در نوع خود مي تواند بي نظير باشد. به شرط آنکه ما آن را خوب خلق کرده و با فکر خوب و استمرار در پرورش آن، نهايت استفاده را ببريم.
منبع: راز موفقيت شماره 187



 

نسخه چاپی