نگاهي به برخي از مهمترين اصول اخلاق اجتماعي در اسلام

نگاهي به برخي از مهمترين اصول اخلاق اجتماعي در اسلام
نگاهي به برخي از مهمترين اصول اخلاق اجتماعي در اسلام


 





 
مؤمن همواره متانت و وقارش را در زندگي فردي و اجتماعي حفظ مي‏كند و خود را از هر چيزي كه متانتش را خدشه‏دار كند، دور مي‏سازد. انجام برخي كارها آدمي را نزد ديگران بي‏قدر مي‏گرداند؛ مانند غذا خوردن در سر راه، دويدن در جاي نامناسب، خنديدن با صداي بلند در ميان جمع، شوخي‏هاي زشت و نابجا و...

وفاي به عهد
 

---------------
از نشانه‏هاي درستكاري انسان، وفاي به عهد است. كسي كه نمي‏خواهد يا نمي‏تواند به وعده خود وفا كند، بهتر است به ديگران وعده ندهد؛ زيرا وعده دادن، مسئوليت‏آفرين و پذيرفتن اين مسئوليت، دشوار است.
حضرت امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد:
در سه چيز، عذر و بهانه هيچ‏كس پذيرفته نيست: امانت‏داري در حق مؤمن يا كافر؛ وفاي به عهد با افراد خوب يا بد؛ نيكي به پدر و مادر ـ خواه شايسته باشند يا گناه‏كار ـ .5
پيمان‏شكن در حقيقت بي‏ايمان است، چنان‏كه امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
ما اَيقَنَ بِاللّه‏ِ مَنْ لَمْ يرْعَ عُهُودَهُ.6
كسي كه به پيمان‏هايش عمل نمي‏كند، به خداوند يقين ندارد.
آن حضرت، وفاي به پيمان را از بزرگي و شرافت آدمي شمرده است:
اَشْرَفُ الْهِمَمِ رِعايةُ الذِّمامِ.7
شريف‏ترين همت‏ها، وفا كردن به پيمان است.
و در سخني ديگر نيز فرموده است:
آفَةُ الْعَهْدِ قِلَّةُ الرِّعايةِ.8
آفت پيمان‏ها، كم‏وفايي به آنهاست.
در آموزه‏هاي ديني، بدقولي با كافر و دشمن خدا نيز روا دانسته نشده است. به هر صورت، چنين اخلاق پسنديده‏اي از ايمان نيكوي مسلمان برمي‏خيزد؛ همان‏گونه كه امام علي عليه‏السلام فرمود:
اِنَّ حُسْنَ الْعَهْدِ مِنَ الاْءِيمانِ.9
وفاداري به عهد و پيمان، جزو ايمان است.
در روايتي ابومالك از امام سجاد عليه‏السلام مي‏خواهد كه حضرت تمام و عصاره دستورهاي دين را براي وي بيان كند. ايشان مي‏فرمايد: "گفتار حق، حكم كردن به عدالت و وفاي به عهد است ".10
و پيامبر گرامي نيز مي‏فرمايد:
فردا كسي از همه به من نزديك‏تر است كه راست‏گوترين مردم، خوش‏اخلاق‏ترينِ آنها، كوشاترين ايشان در اداي امانت و وفاي به عهد و داراي محكم‏ترين رابطه با مردم باشد.11

ارتباط با خويشان
 

-------------------
پاداش صله رحم و بركت‏هاي گفته شده براي پيوند با خويشاوندان، در اسلام به اندازه‏اي است كه به گمان برخي، در بيان آن زياده‏روي شده است، پيامبر گرامي اسلام مي‏فرمايد:
هر كس حق نزديكان و پدر و مادر خود را رعايت كند، خداوند در بهشت هزار هزار درجه به او مي‏بخشد كه فاصله هر درجه با درجه ديگر، به اندازه صد سال دويدن اسب اصيل و تندرو است.12
پاداش صله رحم، فقط در آخرت نيست، بلكه در دنيا نيز براي ارتباط نيكو با بستگان، بركت‏هاي ويژه‏اي بيان شده است.
يكي از نعمت‏ها و همچنين آرزوي امامان معصوم عليهم‏السلام در دعاهايشان، درخواست طول عمر از خداوند بود. از جمله چيزهايي كه عمر را دراز مي‏كند، صله رحم است. رسول اسلام مي‏فرمايد:
گاه از عمر انسان سه سال باقي مانده است، ولي وي صله رحم به‏جا مي‏آورد و خداوند بدين واسطه، عمر او را به سي و سه سال مي‏رساند و چه بسا سي و سه سال از عمر انسان باقي مانده و چون قطع رحم مي‏كند، خداوند عمر او را به سه سال كاهش مي‏دهد.13
رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏فرمايد:
نيكي، انسان را از مرگ‏هاي بد در امان مي‏دارد؛ صدقه، خشم پروردگار را فرومي‏نشاند و صله رحم بر عمر انسان مي‏افزايد و فقر و تنگ‏دستي را از وي دور مي‏كند.14
حضرت علي عليه‏السلام به نوف بكالي فرمود: "اي نوف! صله رحم به جاي آور كه خداوند بر عمرت مي‏افزايد ".15
اسلام حتي به برقراري كمترين ارتباط اهميت داده است، چنان‏كه پيامبر اسلام مي‏فرمود:
صِلُوا أَرْحامَكُمْ فِي الدُّنْيا وَلَوْ بِسَلامٍ.16
ارتباط خود را با نزديكان و خويشاوندانتان در دنيا، گرچه با يك سلام حفظ كنيد.
امام صادق عليه‏السلام نيز فرمود:
به نزديكان خود، نيكي كن، گرچه با مقداري آب آشاميدني باشد. بهترين صله رحم، آزار ندادن خويشان است. صله رحم، مرگ انسان را به تأخير مي‏اندازد و سبب دوستي و محبت ميان خويشاوندان خواهد شد.17
از سوي ديگر اسلام، محبت و صله رحم را فقط ويژه خويشاوندان مهربان و يكدل نمي‏داند، بلكه بالاتر از آن، به نيكي و صله رحم با بستگاني هم كه با انسان دشمني دارند، سفارش كرده است. يكي از اطرافيان امام صادق عليه‏السلام مي‏گويد: امام در آستانه جان دادن بود و من در خدمت ايشان بودم. ناگهان حضرت بي‏هوش شد. وقتي به هوش آمد، فرمود: "به حسن بن علي بن علي بن الحسين (همان افطس معروف كه از مخالفان امام صادق عليه‏السلام بود) هفتاد دينار بدهيد. به فلان شخص اين مقدار و فلان شخص فلان مقدار و... . " عرض كردم: آيا به كسي بخشش مي‏فرماييد كه با سلاح جنگي، به شما حمله كرده و قصد كشتنتان را داشته است؟ حضرت فرمود: "آيا نمي‏خواهي من جزو كساني باشم كه خداوند متعال در مورد آنان فرمود: به افرادي كه خداوند به نيكي با آنان دستور داده است، نيكي مي‏كنند، از خداي خود مي‏ترسند و از سختي حساب در پيشگاه عدل الهي وحشت دارند. (رعد: 21) آري اي سالمه! خداوند بهشت را با بوي خوشي آفريده كه از مسافت دو هزار سال نيز استشمام مي‏شود، ولي دو گروه از استشمام بوي بهشت حتي از اين مسافت محروم هستند: عاق والدين و قطع‏كننده رحم ".18
بنابراين، جدايي از خويشان و دوري آنها از يكديگر روا نيست و آثار بدي در پي دارد. ابوحمزه ثمالي مي‏گويد:
اميرمؤمنان، علي عليه‏السلام ، در خطبه‏اي فرمود: "پناه مي‏برم به خدا از گناهاني كه سبب مرگ زودرس مي‏شوند. " در اين ميان ابن كُوا برخاست و گفت: آيا گناهان سبب مرگ زودرس مي‏شوند؟ فرمود: "بلي، واي بر تو! گناه بريدن از خويشان. [چه بسا] خانداني بدكار و گنه‏كار بوده‏اند كه با يكديگر هم‏نشيني و رفت و آمد داشتند و خداوند بدين خاطر بر روزي آنها افزود[ه است] و خانداني پاك و باتقوا بودند، ولي به خاطر دوري از يكديگر و بريدن از خويشان، خداوند از روزي‏شان كاست ".19

شهوت‏گريزي
 

----------------
از لغزش‏گاه‏هاي بشر، شهوت‏راني نابجا و بي‏حد و مرز است. شهوت‏ها و هواهاي نفساني از جنبه حيواني آدمي برمي‏خيزد و خردورزي از آثار جنبه ملكوتي اوست. روح الهي كه در جسم خاكي آدمي دميده شده، با هدايت عقل به كمال مي‏رسد و او را ملكوتي مي‏كند، ولي خواسته‏هاي حيواني اگر از مرز بگذرند، به سقوط انسان مي‏انجامد. از اين‏رو، خردمند كسي است كه در سراشيبي شهوت‏ها نلغزد. اگر عقل كامل باشد و به حيواني بودن شهوت پي ببرد، خود به خود از آن مي‏گريزد. امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
اِذا كَمُلَ العَقْلُ نَقَصَتِ الشَّهْوَةُ.20
هرگاه عقل به كمال برسد، هوس‏ها كم مي‏شود.
خردمندان، از گناه دوري مي‏كنند و خود را به زشتي‏ها نمي‏آلايند. ازاين‏رو، مي‏توان ادعا كرد كه بيشتر مجرمان و گناه‏كاران، نابخردان و ناآگاهان هستند، چنان‏كه امام خردمندان مي‏فرمايد:
غَرِيزَةُ الْعَقْلِ تَأْبي ذَمِيمَ الفِعْلِ.21
نيروي سرشار عقل، آدمي را از زشت‏كاري بازمي‏دارد.
و در سخني ديگر فرمود: "مَنْ قَدَّمَ عَقْلَهُ عَلي هَواهُ حَسُنَتْ مَساعِيهِ؛ كسي‏كه عقلش را بر هواي نفسش مقدم دارد، كارهايش نيكو مي‏گردد. "3 به‏راستي اگر چراغ خرد روشن باشد و سياهي گناه بر نور آن چيره نشود، آدمي گرد گناه و خواسته‏هاي نفساني نمي‏رود، كه مولاي پارسايان فرمود:
أَلْعاقِلُ مَنْ قَمَعَ هَواهُ بِعَقْلِهِ.22
خردمند كسي است كه با عقل خود، هواي سركش را سركوب سازد.

مشورت
 

----------
هر قدر درك و خرد انسان قوي باشد، باز هم از مشورت با ديگران بي‏نياز نيست. خردمند در كنار استفاده از هوش خود، از نظريه‏هاي ديگران نيز بهره مي‏برد تا كمتر دچار لغزش و اشتباه شود. علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
اَلا و اِنَّ اللَّبِيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الآراءِ بِفِكرٍ صائِبٍ وَ نَظَرَ فِي الْعَواقِبِ.23
به راستي كه خردمند كسي است كه از نظريه درست ديگران استقبال كند و آينده‏نگر باشد.
نيز فرمود:
حَقٌّ عَلَي الْعاقِلِ اَنْ يضِيفَ اِلي رَأْيةِ رَأْي الْعُقَلاءِ وَ يضُمَّ اِلي عِلْمِهِ عُلُومَ الْحُكَماءِ.24
سزاوار است كه خردمند، نظر خردمندان را به نظر خويش بيفزايد و دانش حكيمان را با دانش خود همراه سازد.
انساني كه تنها به انديشه خويش تكيه كند و خود را از هم‏فكري با ديگران بي‏نياز بداند، گرفتار خودكامگي مي‏شود كه از خرد و كام‏يابي به دور است. به طور معمول، وقتي انسان در چارچوبي كه خودش ساخته است، قرار مي‏گيرد، نمي‏تواند عيب و كاستي كار خود را ببيند، بلكه به چراغي از بيرون نياز دارد تا او را هدايت كند. شكستن ديوار خودمحوري، انسان را سريع‏تر، آسان‏تر و از راه درست به مقصد مي‏رساند. بنابراين، بهره‏گيري از نظريه ديگران و مشورت با افراد باتجربه و فهميده، كليد رستگاري است. حضرت علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
أَلْعاقِلُ مَنِ اِتَّهَمَ رَأيهُ وَ لَمْ يثِقْ بِكُلِّ ما تُسَوَلُ لَهُ نَفْسُهُ.25
خردمند كسي است كه فكر خود را متهم سازد و به هر آنچه خود مي‏پسندد، اعتماد نكند.

سخن پسنديده
 

-----------------
به زبان آوردن سخنان زشت و سبك، از وقار آدمي مي‏كاهد. حتي در برخورد با دشمنان نيز شايسته است با ادب و به نرمي سخن گفته شود. خداي كريم در قرآن مجيد مي‏فرمايد: "وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا؛ با مردم نيكو سخن بگوييد. " (بقره: 83) و "يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَديدًا؛ اي مؤمنان! از خدا بترسيد و درست سخن بگوييد ". (احزاب: 70)
خوش‏صحبتي و شيرين‏كلامي در گفت‏وگوهاي اجتماعي، انسان را از سرزنش ديگران در امان مي‏دارد و بر شمار دوستانش مي‏افزايد.
امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
عَوِّدْ لِسانَكَ حُسْنَ الْكَلامِ تَأمَنِ الْمَلامَ.26
زبان خود را به سخن نيكو عادت بده تا از سرزنش ديگران در امان باشي.
و در سخني ديگر مي‏فرمايد:
عَوِّدْ لِسانَكَ لِينَ الْكَلامِ وَ بَذْلَ السَّلامِ يكْثُرْ مُحِبُّوكَ وَ يقِلَّ مُبْغِضُوكَ.27
زبانت را به نرمي در سخن و به سلام كردن عادت بده تا دوستانت فراوان و دشمنانت اندك گردند.
روايت كرده‏اند كه مردي لگام مركب رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را گرفت و گفت: "يا رَسُولَ اللّه‏ِ! أَي الْأَعْمالِ أَفْضَلُ؛ كدام كار از همه برتر است؟ " حضرت فرمود: "اِطْعامُ الطَّعامِ وَ اِطْيابُ الْكَلامِ؛ به نيازمندان غذا دادن و نيكو سخن گفتن ".28
به راستي، وقتي مي‏توانيم با سحر سخن، بر شمار دوستان بيفزاييم، چرا چنين نمي‏كنيم؟ چنان‏كه علي عليه‏السلام فرمود: "مَنْ عَذُّبَ لِسانَهُ كَثُرَ اِخْوانُهُ؛ دوستان آدم شيرين‏زبان (نه چاپلوس) بسيار مي‏شوند ".29

خويشتن‏داري
 

----------------
آدمي بايد در همه حال، به ويژه در سه مورد، مالك نفس خويش باشد: نخست، هنگام خشم؛ دوم، هنگام اشتياق براي انجام دادن كاري و سوم، در زمان ترس. خشم عامل بسياري از خطاهاست و شخص خشمگين در حال خشم، در بهره‏گيري از خرد ناتوان است. ازاين‏رو، تصميم‏هايي مي‏گيرد كه عقل هيچ نقشي در آن ندارد. همچنين خشنودي و اشتياق بسيار زياد يا ترس شديد از كسي يا چيزي، ممكن است نفس را به اعمال نابخردانه‏اي وادارد. بنابراين، انسان خردمند بايد با حفظ آرامش، بهترين بهره‏ها را از عقل برد و كنترل احساسات و قواي حيواني، دليل سلامت و كمال عقل است. از آشكارترين ويژگي‏هاي انسان خردمند، خويشتن‏داري است. در اين حال، عقل او مي‏تواند قدرتمندانه بر قواي حيواني چيره شود و زمام اختيار خود را در دست گيرد. اين خويشتن‏داري بايد در گاهِ شادي و غم، بيم و اميد، درد و سلامت و مانند آن، با انسان باشد. امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
أَلْعاقِلُ مَنْ يمْلِكُ نَفْسَهُ اِذا رَغِبَ وَ اِذا رَهِبَ.30
خردمند كسي است كه در شادماني و نگراني، خويشتن‏دار باشد.

وقار و متانت
 

--------------
مؤمن همواره متانت و وقارش را در زندگي فردي و اجتماعي حفظ مي‏كند و خود را از هر چيزي كه متانتش را خدشه‏دار كند، دور مي‏سازد. انجام برخي كارها آدمي را نزد ديگران بي‏قدر مي‏گرداند؛ مانند غذا خوردن در سر راه، دويدن در جاي نامناسب، خنديدن با صداي بلند در ميان جمع، شوخي‏هاي زشت و نابجا، ژوليدگي و بي‏توجهي به آراستگي ظاهر، پوشيدن لباس‏هاي نامناسب و مانند اينها. چنين كارهايي به ويژه از افراد با ايمان ناپسندتر است. امام علي عليه‏السلام در ستايش وقار و متانت بسيار سخن گفته است. آن حضرت مي‏فرمايد: "أَلسَّكينَةُ عُنْوانُ الْعَقلِ؛ وقار، نشانه عقل است. "31 همچنين فرمود: "اِنْ تَوَقّرْتَ اُكْرِمْتَ؛ اگر وقار داشته باشي، گرامي مي‏شوي. "32 آن حضرت، به شكوه و مقام انسان‏هاي باوقار در ميان مردم، اشاره مي‏كند و مي‏فرمايد: "بِالْوَقارِ تَكْثُرُ الْهَيبَةُ؛ با وقار، شكوه انسان بيشتر مي‏شود. "33 بنابراين، عزت و بزرگي، ميوه شيرين وقار است و خواري و سرزنش، پي‏آمد سبك‏سري. وقار و متانت به معناي خودبزرگ‏بيني نيست، بلكه برخورد احترام‏آميز و آميخته با شكوه و بزرگي با ديگران است كه خردمندان، خود را زيركانه به اين زيور ارزشمند مي‏آرايند. همان‏گونه كه امام علي عليه‏السلام فرمود: "أَلْوَقارُ، حِلْيةُ الْعَقْلِ؛ وقار، زيور عقل است ".34

كسب و كار حلال
 

--------------------
اسلام، مسلمانان را به كسب و كار حلال تشويق مي‏كند و آن را بهترين عبادت مي‏داند. در آموزه‏هاي روايي، به دست آوردن روزي حلال، بهترين راه بندگي خدا بيان شده است. امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
مِنْ تَوْفِيقِ الْحُرِّ اكْتِسابُهُ الْمالَ مِنْ حِلِّهِ.35
از توفيقات انسان آزاده، به دست آوردن مال از راه حلال است.
روزي پاك و حلال بر روح و روان آدمي اثر مثبت مي‏گذارد. در مقابل، لقمه ناپاك يا شبهه‏ناك، روان وي را تيره مي‏سازد، مانع پذيرفته شدن اعمال مي‏شود، قلب بنده را سخت و او را نسبت به عبادت و به ويژه نماز بي‏توجه مي‏كند، لذت عبادت خدا را از دلش مي‏برد و از خداوند دورش مي‏سازد. ازاين‏رو، امام علي عليه‏السلام در هشداري مي‏فرمايد: "اِحْفَظْ بَطْنَكَ وَ فَرْجَكَ مِنَ الْحَرامِ؛ شكم و اعضاي جنسي خود را از حرام حفظ كن. "36 آن حضرت در نكوهش به دست آوردن درآمد از راه نامشروع، مي‏فرمايد: "بِئْسَ الْكَسْبُ الْحَرامُ؛ بد كسبي است، كسب و كار حرام. "37 امام پرهيزكاران، بهترين پارسايي را دوري از مال حرام مي‏داند و مي‏فرمايد: "لا زُهْدَ كَالْكَفِّ عَنِ الْحَرامِ؛ هيچ پارسايي مانند پرهيز از مال و غذاي حرام نيست. "38 بنابراين، مال حلال گرچه اندك و ناچيز باشد، بر تمام ثروت‏هاي بادآورده و حرام برتري دارد، ولي متأسفانه برخي مردم فقط در پي به دست آوردن مال هستند، بدون آنكه توجه داشته باشند از چه راهي و چگونه به دست مي‏آيد.

رفق و مدارا
 

---------------
رفق و مدارا خصلتي پسنديده و به معناي نرمي و مهرباني و با لطف و محبت رفتار كردن است. برخورد نرم و مهرآميز در روابط اجتماعي، بسيار اثرگذار و كارآمد و زداينده بسياري از كينه‏ها و آرام‏كننده طوفان مخالفت‏هاست. در آموزه‏هاي روايي آمده است:
إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يوضَعْ عَلي شَي‏ءٍ اِلاّ زانَهُ وَ لا نُزِعَ مِنْ شَي‏ءٍ اِلاّ شانَهُ.39
نرمي بر چيزي نهاده نشد، جز آنكه به او زينت بخشيد و از چيزي سر برنتافت، جز اينكه آن را بي‏مقدار ساخت.
انساني كه سوار بر مركب مهرباني در مسير مدارا پيش رود، زودتر به مقصد مي‏رسد و ياران فراواني مي‏يابد.
تمام پيشوايان دين، بارها به اين فضيلت اخلاقي سفارش كرده‏اند؛ از جمله امام صادق عليه‏السلام نرمي و سازش را از اركان ايمانِ سودمند شمرده و فرموده است: "خُلُقٌ يدارِي بِهِ النّاسَ؛ سومين نشانه ايمانِ نافع، مدارا با مردم است ".40
در سيره پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نيز، مهرباني و سازش با مردم ويژگي برجسته آن حضرت و شايسته پيروي است: "وَ أَمَّا الَّتِي مِنْ رَسُولِ اللّه‏ِ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فَهُوَ أَنْ يدارِي النّاسَ وَ يعامِلَهُمْ بِالْأَخْلاقِ الْحَنِيفِيةِ؛ روشي كه بايد از پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله آموخت، سازش با مردم و رفتار كردن با آنان با اخلاق اسلامي و شايسته است ".41
در همه جنبه‏هاي مادي و معنوي زندگي، نرمي، مهرباني و سازش شرط كام‏يابي است. پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آلهمي‏فرمايد:
مُداراةُ النّاسِ نِصْفُ الْإِيمانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نَصْفُ الْعَيشِ.42
نيمي از ايمان در مدارا با مردم و نيمي از زندگي، مهرباني با آنان است.
آن حضرت در كلامي ديگر مي‏فرمايد:
اَمَرَني ربّي بِمُداراةِ النّاسِ كَما اَمَرني بأداءِ الفرائِض.43
خداوند مرا به مدارا با مردم امر كرده، همان‏گونه كه به انجام واجبات فرمان داده است. ________________________________

پي‌نوشت‌ها:
 

5 . بحارالانوار، ج 71، ص 70.
6 . غررالحكم دررالكلم، ص 253.
7 . همان، ج 2، ص 447.
8 . همان.
9 . همان، ص 225.
10 . مستدرك الوسائل، ج 11، ص 316.
11 . بحارالانوار، ج 67، ص 1.
12 . همان، ج 71، ص 90.
13 . وسائل الشيعه، ج 21، ص 537.
14 . بحارالانوار، ج 90، ص 274.
15 . همان، ج 4، ص 121.
16 . همان، ج 71، ص 104.
17 . اصول كافى، ج 2، ص 151.
18 . مستدرك الوسائل، ج 14، ص 138.
19 . محجة البيضاء، ج 3، ص 432.
20 . غرر الحكم، ص 52.
21 . همان، ص 53.
22 . همان.
23 . همان، ص 54.
24 . همان، ص 55.
25 . همان.
26 . همان.
27 . همان، ص 210.
28 . همان، ص 435.
29 . بحارالانوار، ج 71، ص 312.
30 . غررالحكم، ص 436.
31 . همان، ص 54.
32 . همان، ج 2، ص 250.
33 . همان.
34 . همان.
35 . همان، ص 255.
36 . همان، ص 354.
37 . همان، ص 239.
38 . همان، ص 355.
39 . همان، ص 276.
40 . المحجة البيضاء، ج 5، ص 322.
41 . تحف العقول، ص 239.
42 . همان، ص 230.
43 . همان؛ اصول كافى، ج 2، ص 117.
44 . وسائل الشيعه، ج 8 ، ص 540.
 

منبع : كتاب "اخلاق زندگي "
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb




 

نسخه چاپی