همه چيز درباره بايوس (قسمت سوم)

همه چيز درباره بايوس (قسمت سوم)
همه چيز درباره بايوس (قسمت سوم)


 





 
كاربران ماهر اغلب با استفاده از بايوس به بهينه‌سازي تنظيمات سيستم خود مي‌پردازند. اما در عين حال اگر تا به حال به لايه‌هاي زيرين راه پيدا نكرده باشيد، بايوس مي‌تواند مكان خوفناكي براي گشت‌وگذار باشد. درست مانند زندگي واقعي، پرسه‌زدن در جاهاي ناشناخته، چنانچه ندانيد كجا مي‌رويد يا چه‌كاري انجام مي‌دهيد، مي‌تواند خطرناك باشد. از ديگر سو، به محض اين‌كه با طرز كار مركز كنترل کامپيوتر خود آشنا شديد، ناگهان دنياي عظيمي از امكانات عيب‌يابي و اوركلاكينگ پيش روي شما گشوده مي‌شود. اما بايوس دقيقاً چيست؟
تمام مادربردهاي امروزي يك ماجول EEPROM فلش توكار دارند كه به طور كلي تحت عنوان تراشه بايوس شناخته مي‌شوند. BIOS (سرنام Basic Input/ Output System) نخستين كد اجرايي هنگام بوت شدن کامپيوتر است. تمام اطلاعات حياتي سيستم از قبيل فرکانس کلاک پردازنده مرکزي ، اندازه و نوع حافظه مورد استفاده، اولويت بوت شدن رسانه‌هاي جانبي روي سيستم، دستگاه‌هاي On – board موجود و خيلي چيزهاي ديگر در بايوس نهفته است. تنظيم بد و نادرست بايوس ممكن است به ناكامي در بالا آمدن سيستم‌عامل نيز منجر شود. همان طور که تنظيم مناسب و دقيق آن مي‌تواند باعث بهبود چشم‌گير كارايي يك سيستم معمولي شود.ب راي آشنايي شما با بايوس سعي كرده‌ايم، تمام تنظيمات موجود را (حتي موارد ناشناخته) پوشش دهيم تا به‌اين ترتيب، فارغ از اين كه با چه مادربردي كار مي‌كنيد، در آينده هيچ‌گاه دچار سردرگمي نشويد يا احساس نا آشنايي نكنيد.
Integrated Peripherals
تمام مادربردها امكانات داخلي مفيدي دارند. هنگام نصب يك قطعه جانبي (مانند يك كارت صداي Creative X-Fi) در ابتدا بايد كارت صداي مادربرد را غير فعال كنيد تا كارت صداها باهم تداخل پيدانکنند. صفحه Integratel Pripherals جايي است كه شما مي‌توانيد تمام امكانات مربوط به اين قبيل كارها را پيدا كنيد. يكي از كارهاي مفيد و جالبي كه در اين قسمت مي‌توانيد انجام دهيد، غيرفعال‌كردن دستگاه‌هاي جانبي و درگاه‌هايي است كه در حال استفاده نيستند. به‌اين ترتيب، با آزادشدن منابع بيشتر، كارايي سيستم نيز بهبود خواهد يافت. البته، امروزه كاربرد اين امكان بسيار كم‌رنگ‌تر شده‌ است. با متداول‌شدن استفاده از حافظه‌هاي دوگيگابايتي يا حتي بيشتر در سيستم‌ها، به نظر نمي‌رسد ديگر غيرفعال‌كردن پورت LAN يا ساير درگاه‌هاي بي‌استفاده، چندان تأثيري در کارکرد سيستم داشته باشد. در عين حال، اين كار اين خطر را دارد كه فراموش كنيد در گذشته كدام درگاه را از طريق بايوس غيرفعال كرده‌ايد و بعدها هنگام نياز به اين پورت سردرگم شويد.
SATA RAID/AHCI Mode: در بعضي مادربردها، ممكن است نتوانيد اين تنظيمات را در اين بخش بيابيد يا ممكن است اسم ديگري داشته باشد. اما به هر حال گزينه‌هاي آن يكسان است. سه گزينه موجود اين قسمت عبارتند از:
IDE : تقريباً هميشه گزينه پيش‌فرض است. در اين حالت درايوهاي SATA در مد IDE اجرا مي‌شوند.
AHCI م : AHCI (سرنام Advanced Host Controller Interface)، با فعال كردن Hot Swapping و NCQ كارايي داريوهاي SATA را بالا مي‌برد. فقط بايد به يك نكته توجه كنيد: اگر از پيش ويندوز نصب كرده باشيد، ممكن است سوييچ يكباره از مد IDE به AHCI باعث بروز اختلالاتي در سيستم شود.
RAID/IDE: همان‌طور که از نامش پيدا است، اين گزينه را بايد زماني انتخاب كنيد كه قصد داشته باشيد با استفاده از كنترلر داخلي RAID مادربرد يك يا چند درايو را در حالت RAID راه‌اندازي كنيد.
SATA Port 0-3 Native Mode: متداول‌ترين و درعين‌حال ساده‌ترين راه‌حل، پيكربندي درايوهاي SATA در حالت native IDE است. زيرا حداكثر سازگاري را دارد و نصب آن هم بي‌نياز از درايور است. غير فعال كردن اين گزينه باعث مي‌شود درگاه‌هاي SATA در مد Legacy قرار بگيرند؛ حالتي كه براي ويندوزهاي ماقبل اکس‌پي مانند ME و 9X كاربرد داشت.

 

 

USB 1.0 controller: خود ما هم نمي‌دانيم چرا بايد يك نفر به اختيار خود كنترلر USB مادربردش را غير فعال كند، اما به هرحال اگر خواستيد اين كار را بكنيد، از اين طريق شدني است.
USB 2.0 Controller: اين گزينه تحت عنوان EHCI (سرنامEnhanced Host Controller Inter face) نيز شناخته مي‌شود. براي بهره‌مندي از حداكثر امكانات درگاه‌هاي USB 2.0 مادربرد و دستگاه‌هاي USB پرسرعت، بايد اين تنظيمات را فعال كنيد.
USB Keyboard Function: اگر احياناً اين گزينه غيرفعال باشد، وارد شدن به بايوس مادربرد بدون داشتن صفحه كليد قديمي PS/2 تقريباً غيرممكن خواهد بود.
USB Mouse Function: اين گزينه امكان پشتيباني از ماوس USB را براي سيستم‌عامل‌هايي كه به طور طبيعي از اين قابليت پشتيباني نمي‌كنند، فراهم مي‌كند.
Legacy USB Storage Detect: بعضي سيستم‌عامل‌هاي قديمي (مانند DOS) چندان راحت با دستگاه‌هاي ذخيره‌سازي USB كنار نمي‌آيند. فعال‌سازي اين تنظيمات، با استفاده از نمونه‌سازي، به اين كار كمك مي‌كند.
Azalia Codec: راهکار‌هاي صوتي آن‌بورد متعددي وجود دارد. بسته به اين‌كه كارخانه سازنده مادربرد شما از كدام استفاده كند، يافتن اين تنظيمات ممكن است واضح باشد (درباره كارت صداهاي آن‌بورد) يا قدري گيج‌كننده باشد (به‌عنوان‌مثال، درباره Azalia codec يا AC7). اگر مي‌خواهيد از تراشه صوتي داخلي استفاده كنيد، اين گزينه را فعال كنيد. اگر هم مي‌خواهيد از يك كارت صداي جداگانه بهره ببريد، آن را غير فعال كنيد.
Onboard H/W 1394: به درگاه(هاي) فايروايرمادربرد مربوط مي‌شود.
Onboard H/W LAN: بسته به اين كه چند درگاه LAN در مادربرد شما وجود داشته باشد، ممكن است يك يا چند مورد را در اين گزينه مشاهده كنيد (LAN2 ، LAN1 و...). اگر مي‌خواهيد كارهاي مختلفي را در زمينه شبكه‌سازي با سيم انجام دهيد (مانند متصل‌كردن کامپيوتر به مودم كابلي يا DSL) همه آن‌ها را فعال نگه داريد.
Green LAN: اين قابليت براي صرفه‌جويي در انرژي در نظرگرفته شده است. با فعال كردن اين گزينه به مادربرد دستور مي‌دهيد كه در مواقع نبود هيچ اتصالي، سوكت شبكه و تراشه آن‌بورد LAN را غير فعال كند.
SMART LAN: درگاه‌هاي شبكه مادربرد را عيب‌يابي مي‌کند.
Onboard LAN Boot ROM: اين گزينه با بوت از راه دور کامپيوتر توسط پورت LAN هيچ ارتباطي ندارد؛ بلكه براي درگاه‌هاي LAN جديد مادربردهاي گيگابيت طراحي شده است تا در سيستم‌عامل‌هاي قديمي‌تر، با بارگذاري Boot ROM كنترلر LAN حين بوت شدن، امكان بهره‌گيري از سرعت تا حد يک گيگابيت‌درثانيه نيز فراهم شود.

 

Onboard SATA/IDE Device: در‌گاه‌هاي SATA مادربرد را فعال مي‌كند. جالب است! نه؟
Onboard SATA/IDE Ctrl Mode: در اين قسمت مشخص مي‌كنيد كه مادربرد درگاه‌هاي SATA را در مد IDE ،RAID ياAHCI اجرا كند.
Onboard Serial Port: اين تنظيمات يك آدرس و IRQ به درگاه سريال مادربرد اختصاص مي‌دهد. اگر مي‌خواهيد با مشكل IRQ Conflict مواجه نشويد، اين گزينه را (در صورت وجود) روي Auto يا همان حالت
پيش فرضش (كه معمولاً 3f8/IRQ4 است) بگذاريد. اگر برنامه‌اي براي استفاده از پورت سريال نداريد، مي‌توانيد با خيال آسوده اين تنظيمات را غيرفعال كنيد تا IRQ به‌طوركلي از سلسله مراتب پردازش خارج شود.

 

Onboard Parallel port: مشابه مورد قبل، از اين تنظيمات براي پيكربندي درگاه پارالل (LPT1) استفاده مي‌شود. اگر شما هم مثل بسياري از افراد امروزه ديگر از چاپگرهاي نقطه ماتريسي قديمي استفاده نمي‌كنيد و به پرينترهاي جوهرافشان USB روي آورده‌ايد، بهتر است با درگاه پارالل خداحافظي كنيد.
Parallel Port Mode: تنظيمات اين قسمت شامل SPP (درگاه پارالل استاندارد)، EPP(درگاه پارالل ارتقا يافته) و ECP(درگاه با قابليت‌هاي افزوده) مي‌شود. EPP پشتيباني از ارتباطات دوسويه بين کامپيوتر و ادوات متصل را امکان‌پذير مي‌کند كه به انتقال سريع‌تر اطلاعات و استفاده كمتر از پردازنده منجر مي‌شود. ECP حتي از انتقال داده سريع‌تري نسبت به EPP پشتيباني مي‌كند و براي مواقع اتصال چند دستگاه استفاده كننده از درگاه پارالل، به صورت خطي (اصطلاحاً، گل آفتابگرداني) مفيد است.
منبع:http://www.shabakeh-mag.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb




 

نسخه چاپی