سينماي تجاري ايران در سال هاي (1376) تاكنون

سينماي تجاري ايران در سال هاي (1376) تاكنون
سينماي تجاري ايران در سال هاي (1376) تاكنون


 

نويسنده:شاهين شجري كهن




 

عروس هزار داماد
 

با اين كه دورة دوازده سالة سوم ، از نظر زماني كوتاه تر از دوره هاي اول و دوم است اما به دلايلي، اهميت بيش تري در تاريخ سينماي ايران پيدا مي كند. ورود رقباي تازه نفس سينما (ماهواره ، دي وي دي و اينترنت) مربوط به اين سال هاست؛ همچنان كه شروع قرن جديد و تغييرات فرهنگي ناشي از تحولات مستمر سياسي ، نيز تأثير مستقيمي بر سينما و اقتصاد آن دارد. تجهيز سالن هاي سينما از طريق ساخت مولتي پلكس ها در شهرهاي بزرگ و نيز ترميم و بازسازي سالن هاي كهنه و فرسوده ، افزايش سالانة بهاي بليت، افزايش حجم توليدات سينمايي و... همه تحولاتي هستند كه در دهة أخير رخ داده اند.
(1376): آدم برفي منشأ رواج نظريه اي شد كه هنوز هم بين تهيه كنندگان و فيلم سازان معتقداني دارد. طبق اين نظريه رابطة مستقيمي ميان توقيف يك فيلم سينمايي و فروش بالاي آن پس از رفع توقيف و اكران وجود دارد . معتقدان اين نظريه هر فيلم توقيفي را بالقوه پرفروش تلقي مي كردند و از اين رو بازار توليد فيلم هاي هنجار شكن رونق گرفت . بسياري از داستان هاي بدون مجوز بر اساس همين طرز تلقي تبديل به فيلم هايي شدند كه از همان ابتدا معلوم بود شانسي براي دريافت مجوز نمايش نخواهند داشت . البته گذشت زمان ثابت كرد كه تماشاگران براي تماشاي هر فيلمي كه مدتي توقيف شده باشد اشتياق ندارند و لزوما فيلم هاي توقيفي با جنجال هاي خبري و تقاضاي ديده شدن همراه نيستند.
ليلا با بازي علي مصفا و علي حاتمي دربارة زوج جواني است كه با مشكل نازايي درگيرند.استيصال و درماندگي توأم با مظلوميت شخصيت ليلا به عنوان نمادي از زنان ايراني كه در رويارويي با مشكلات زندگي منفعل و ضعيف هستند براي تماشاگران زن قابل درك بود و خيلي از زناني كه مشكل مشابهي را تجربه كرده بودند با او همذات پنداري مي كردند. همچنين قرار گرفتن زوج بازيگر مصفا ـ حاتمي در مركز فيلم و حاشيه هايي كه اطراف اين دو(كه در نهايت به ازدواج شان منتهي شد) وجود داشت از عوامل جلب توجه مخاطب به اين فيلم بود. ليلا در زماني ساخته شد كه هنوز مدت زيادي از درگذشت علي حاتمي نمي گذشت و مردم نسبت به اولين حضور ليلا حاتمي در فيلمي خارج از آثار پدرش كنجكاو بودند. همانندي نام فيلم و نام كوچك اين بازيگر نيز بر اين گمان دامن مي زد. گذشته از اين ها ليلا داستاني بسيار عامه پسند را با محوريت موضوعي مبتلا به اجتماع روايت مي كرد و سبك مهرجويي در شخصيت پردازي طوري بود كه به آساني برتماشاگر عام تأثير مي گذاشت . ليلاي اين فيلم زني از طبقة متوسط است با همة ويژگي هايي كه يك شخصيت مثبت دوست داشتني بايد داشته باشد ،او به جرم نقص ناخواستة جسماني اش بي رحمانه مجازات مي شود. همچنين مادرشوهر ديوسيرت و غير منطقي داستان تمام عناصر لازم براي تصوير كردن يك مادرشوهر كليشه اي ستمگر را دارد. به اين ها اضافه كنيد پخش گاه به گاه ترانه هاي آلبوم «نيلوفرانه» با صداي عليرضا افتخاري و ساختار پرآب چشم ملودرام را كه يكي از ژانرهاي مورد علاقه تماشاگران ايراني است .
سلطان درامي عاشقانه با چاشني رفاقت و چاقو توطئه و پاك باختگي بود كه دو بازيگر مطرح داشت و يك خروار نوستالژي . جذابيت شما فريبرز عرب نيا با آن موتور سيكلت غول پيكر و ديالوگ هاي كوبنده اي كه تماشاگر علاقه مند به سينماي كيميايي را به ياد فيلم ها قبل از انقلاب اين كارگردان مي انداخت به كاراكتر درگير كنندة هديه تهراني اضافه شد تا سلطان در گيشه به موفقيتي نصفه و نيمه دست پيدا كند. هديه تهراني حتي پيش از آن كه به سوپر استار پرهوادار سينماي ايران تبديل شو آن قدر جذابيت داشت كه تماشاگر نتواند از كنار تصويرش روي سردر سالن هاي سينما بي تفاوت عبور كند.
در دوره اي كه موضوع سركشي جوانان و شكاف ميان نسل ها به واسطة دامن گير شدن پديدة فرار از خانه اهميت فوري يافته بود فيلم هتل كارتن (سيروس الوند) يكي از پرفروش هاي سال بود. فيلمي پر زدو خورد با داستاني گل درشت دربارة خطرات بيرون از خانه كه تصويري هيولا وار از فضاي ناامن حاشيه هاي شهر نشان مي داد. فيلم با كمك عناصر عامه پسند مانند موسيقي پاپ، دعواهاي سنتي و درگيري هاي فيزيكي ، ملودرام هندي وار پر طمطراق و شخصيت پردازي بر اساس كليشه هاي تلويزيوني توانست در گيشه به موفقيت نسبي برسد.
مجيد مجيدي نيز با بچه هاي آسمان در فهرست پرفروش هاي آن سال حاضر بود. بچه هاي آسمان نمايندة سينماي ايران در اسكار بود و با توجه به حضور موفقي كه در جشنواره هاي جهاني داشت به فيلمي خبرساز تبديل شده بود كه تماشاگران نسبت به آن سابقة ذهني داشتند . استقبال گرم منتقدان از بچه هاي آسمان و نقدهاي مثبتي كه دربارة فيلم نوشته شد كنجكاوي تماشاگران معمولي سينما را نيز تحريك كرده بود و همه مي خواستند فيلمي را كه اين همه ستايش شده بود ببينند.
(1377): داستان مردان دوزنه و تمايل رندانة شوهران به ازدواج مجدد همواره براي مخاطب ايراني كه نسبت به اين موضوع سابقة ذهني و موضع گيري اخلاقي دارد جالب و بحث برانگيز بوده است . در طول تاريخ سينماي ايران فيلم هاي زيادي دربارة اين مسئله ساخته شده كه بش تر لحن كمدي داشته اند و با نگاهي هزل آلود مسئلة ازدواج مجدد را دست ماية شوخي پردازي و خلق موقعيت هاي كميك قرار داده اند. با توجه به اين كه در اخلاقيات عرفي خانواده ها ازدواج مجدد فعلي نكوهيده و هوس بازانه تلقي مي شود اين موقعيت بستر مناسبي براي شوخي هاي موقعيت ايجاد مي كند و مي توان بدون توضيح زياد، انگيزه هاي رندانة پنهان در پس اين عمل را به صورت كنايه هاي آشنا و با مزه به مخاطب منتقل كرد. مردعوضي با توجه به مضمون جذاب و پرداخت كمدي داستان توانست مخاطب را علاقه مند كند و از قابليت هاي سه بازيگر اصلي اش به طرز مناسبي بهره بگيرد.
آژانس شيشه اي مضموني ملتهب و نو داشت كه با صراحت ذاتي فيلم هاي حاتمي كيا همخواني داشت . فيلم از لحاظ انتخاب سوژه و پرداخت داستان جسارت هاي متني فراواني به خرج داده بود و قصد داشت برش ماكت واري از ساختار پر تناقض جامعه را نشان بدهد كه از طبقات اجتماعي گوناگون نمونه اي در اين ماكت فرضي وجود داشته
باشد.حساسيت مقولة جنگ و مضامين بحث برانگيز فيلم در كنار جسارت و صراحت لهجة حاتمي كيا در پرداختن به موضوعاتي كه بازگويي آشكارشان از تريبوني عمومي چندان رايج نبود باعث شد كه فيلم سرو صداي زيادي در سطح جامعه ايجاد كند و بلافاصله نظريات موافق و مخالف دربارة آن واكنش نشان دهند. شايد در ميان فيلم هاي جنگي كم تر فيلمي به اندازة آژانس شيشه اي سر و صدا به پا كرده باشد . حاتمي كيا با اين فيلم موجي از گفت و گو و مباحثه در سطح رسانه ها به راه انداخت و گروه هاي فكري و عقيدتي مختلف را وادار به اظهار نظر كرد. كنجكاوي مردم براي تماشاي فيلمي كه درباره اش حرف هاي موافق و مخالف زيادي گفته مي شد يكي از دلايل فروش بالاي آن بود.
در آن سال به جز مرد عوضي و آژانس شيشه اي فروش هيچ فيلمي از فروش متوسط فراتر نرفت . حتي مرسدس كيميايي نيز با اين كه مثل هميشه مورد استقبال علاقه مندان ثابت قدم كارگردان قرار گرفت نتوانست موفقيت چشمگيري در گيشه داشته بود .شايدتنها فيلمي که کمي بيش از حد انتظار فروخت رواني (داريوش ارجمند)بود.درامي عامه پسند با پس زمينة جنايت و روابط عاشقانه كه به خاطر بازيگران مشهور و داستان بازسازي شده اش توانست در جذب مخاطب نسبتا موفق عمل كند.
(1378): فيلم نامه نويس ، كارگردان ، روزنامه نگار و پژوهش گر سينماي ايران پس از تجربة ناموفق صعود و شكست همه جانبة آن فيلم براي مدتي طولاني قيد فيلم سازي را زد و به فعاليت هاي سينمايي ديگر روي آورد تا اين كه در اواخر دهة (1370) و در امتداد موج پر دامنة توليد فيلم هاي اجتماعي كه در دولت اصلاحات به راه افتاد ، بار ديگر بخت خود را براي كارگرداني آزمود و دومين فيلم سينمايي اش را پس از وقفه اي ده ساله ساخت . قرمز را فريدون جيراني با حضور دو بازيگر مطرح سينماي ايران محمدرضا فروتن و هديه تهراني ساخت وداستاني پر كشمكش دربارة تعصب ، حسادت و جنايت داشت . داستان قرمز پر بود از عناصر عامه پسند و حاشيه هايي كه در آن دوران مورد علاقة مخاطب معمولي بود. از صحنه هاي مهماني اشرافي با گيتار و آواز جمعي گرفته تا حسادت خواهر شوهر به عروس .
ستارگان نورسيدة سينماي ايران در دهة گذشته تعداد انگشت شماري بازيگر جوان بودند كه علاوه بر چهرة جذاب اصول بازيگري را هم بلد بودند. در هر فيلم پرفروشي كه در آن دوران اكران شده مي توان شاهد حضور يك يا چند نفر از اين بازيگران نوستاره بود. فروتن ونيكي كريمي در كنار مريلا زارعي مثلث بازيگري فيلم دو زن را تشكيل مي دادند و به طور خودكار اين فهرست بازيگران هر فيلمي را در مركز توجه قرار مي داد. دوزن با داستاني جذاب دربارة تعصب ورزي ناعادلانة مردان نسبت به زنان آسيب پذير جامعه و فيلم نامه اي با داستاني جالب وديالوگ هايي روان توانست مخاطب را جذب كند. فيلم هاي ميلاني را رگه هاي مشهودي از عقايد فمينيستي گاهي به بيانه اي جنجالي در دفاع از حقوق زنان تبديل مي شوندو هياهو به پا مي كنند اما دو زن علاوه بر مضمون اجتماعي جنسيت گرايانه اش داراي وجه دراماتيك پررنگي نيز بود.پوسترهاي فيلم كه طراحي بسيار كنجكاو كننده اي داشتند تماشاگر را براي ديدن فيلم مشتاق مي كرد و نوع چينش بازيگران نيز تازگي داشت . دو زن به خوبي توانست از بازيگران مشهورش استفاده كند و مضموني تلخ را در قالبي جذاب و سرگرم كننده به تصوير بكشد.
طوطيا يك ملودرام سوزناك دربارة اختلافات زناشويي وبچه هاي طلاق بود كه با پخش مكرر تيزرهاي تبليغاتي اش از تلويزيون توانست مخاطب را به سالن هاي سينما بكشاند. ايرج قادري با تجربة سال ها فعاليت در سينماي عامه پسند و تجاري ، مي دانست كه براي موفقيت فيلمي مثل طوطيا چه عواملي لازم است. فيلم بيش تر روي عواطف آني تماشاگر تأثير مي گذاشت تا ذهن و خاطرة تصويري اش.
سياوش دو حيطة پرهوادار و مورد توجه را درهم آميخته بود: سينماي عامه پسند جوانانه و موسيقي پاپ . قهرمان داستان آهنگ سازي جوان و خوش قيافه بود و قسمت مهمي از زمان فيلم به نمايش كنسرت هاي اين خواننده و پشت صحنة تمرين هاي گروه موسيقي اختصاص يافته بود. دليل اصلي جذابيت فيلم براي مخاطبان جوان حساسيتي بود كه در آن زمان روي موسيقي پاپ و خوانندگان جوان پسند وجود داشت و البته سياوش از سكانس هاي عاشقانه نيز خالي نبود.
سه گانة مشهور رسول صدر عاملي دربارة مشكلات دختران نوجوان با فيلم دختري با كفش هاي كتاي آغاز شد . عمدة جذابيت فيلم به خاطر داستان متفاوتش بود.در آن زمان موضوع دختران فراري بسيار جدي شده بود و در اين زمينه بحث هاي داغي در مطبوعات به راه مي افتاد. ريتم مناسب فيلم و قصة جذابي كه با صميميت و صداقت روايت مي شد تماشاگران را جذب كرد. شيدا (كمال تبريزي) و رنگ خدا (مجيد مجيدي) نيز از فيلم هاي پرفروش آن سال بودند و نگاهي به فهرست نشان مي دهد كه سال (1378) از لحاظ غناي اكران يكي از پربارترين دوره هاي بعد از انقلاب به شمار مي رود. جالب است كه اغلب فيلم هاي مهم توليد شده در آن سال بدون محدوديتي براي نمايش روي پرده رفته اند؛ از فيلم هاي بفروش تجاري گرفته تا آثار شاخص سينماي خاص و هنري . كافي ست نام هاي زير را يك بار دوره كنيم : طعم گيلاس (عباس كيارستمي) ، مصائب شيرين (عليرضا داود نژاد) ، جهان پهلوان تختي(بهروز افخمي) غريبانه (احمداميني) و روبان قرمز (ابراهيم حاتمي كيا).
(1379): شوكران يك از بهترين فيلم هاي دهة (1370) بود كه داستانش دربارة ازدواج موقت و بي عدالتي اجتماعي را در فضايي تلخ روايت مي كرد . دلالت هاي سياسي فيلم در كنار لحن تند و بي پردة فيلم ساز و داستاني كه پر مايه و درگير كننده بود شوكران را به فيلمي مهم و تأثير گذار تبديل كرده بود. موفقيت فيلم در خلق درام وبافت معما گونة داستان از جذابيت هاي شوكران بود. افخمي با انتخابي هوشمندانه از زوج فريبرز عرب نيا و هديه تهراني به عنوان بازيگران نقش هاي اصلي استفاده كرده بود كه قبلا در سلطان (مسعود كيميايي) شمايلي از يك زوج سينمايي موفق را ارائه كرده بودند. شوكران به خاطر داستان جذاب ، ساختار حرفه اي ، بازي هاي خوب و لحن پردازش شدة تكان دهنده اش نمونة نادري بود از تقارني كه در سينماي ايران كم تر روي مي دهد: اين كه بهترين فيلم سال پرفروش ترين هم باشد و در هر حيطة جذب مخاطب و حفظ استانداردهاي سينمايي موفق عمل كند.
در دوراني كه فيلم هاي اجتماعي مورد توجه بودند رخشان بني اعتماد زيرپوست شهر را ساخت كه فضايي منطبق بر واقعيت داشت . فيلم زندنگي روزمرة طبقات محروم جامعه را بازتاب مي داد و به خاطر تحقيق و پژوهش مستندي كه پشتوانة اطلاعاتي فيلم ساز در بازنمايي و خلق فضاي واقعي زندگي شهري به طرز حيرت انگيزي موفق بود. زير پوست شهر جزو نخستين فيلم هايي بود كه از ستارگان مشهورش با شمايلي غير ستاره اي استفاده مي كرد و آنان را در قالبي معمولي نمايش مي داد. تم اجتماعي فيلم نامه ، بازي ها و گريم متفاوت بازيگران ،داستان غني و شيوة تأثيرگذار روايت داستان از نقاط مثبت زير پوست شهر بود. فيلم حسرت هايي كه ريشه در فقر دارند را به شكلي درك پذير به تصور كشيده بود و دغدغه هاي زندگي توده اي مردم را در قالب درام گنجانده بود.
دست هاي آلوده (سيروس الوند) يك جور ملودرام نوآر بود كه داستاني جوان پسند و پر هيجان دربارة سرقت گروهي را با كمك ستاره هاي خوش چهره تعريف مي كرد. پوستر فيلم با تمركز روي چهار بازيگر مشهور نشان مي داد كه سازندگان دست هاي آلوده مهم ترين عنصر جذابيت فيلم شان رابازيگران مشهورش تلقي مي كنند. شيفته (محمدعلي سجادي) نيز در دوران محبوبيت فريبرز عرب نيا روي پرده رفت و به خاطر درام عاشقانة
روان كاوانه اش مورد توجه قرار گرفت . البته نبايد فراموش كرد كه در آن سال استقبال عمومي سينماروها از فيلم هاي اكران شده به طور كلي بالا بود. همين موج عمومي كه مهم ترين دليلش خوش بيني تماشگران نسبت به نوع و محتواي فيلم هاي دوران اصلاحات بود باعث مي شد فيلم هاي متوسطي مانند شيفته اكران موفقي داشته باشند. شور عشق (نادر مقدس) يكي از نمونه هاي بسيار سبك از ملودرام هاي جوان پسند بود كه مشخصا به دليل داستان سوزناك جوانانه و دو بازيگر جوان خوش قيافه اش فروخت و در حال حاضر به عنوان يكي از نمونه هاي بد سينماي عامه پسند توخالي ، براي پژوهش گران تاريخ سينما ارزش مطالعاتي دارد. موميايي (3) (محمدرضا هنرمند) كه در اكران نوروز به عنوان تنها كمدي مطرح آن سال فروشي قابل توجه داشت دليل عمدة موفقيت بقية فيلم هاي پرفروش سال (1379) حضور بازيگران مشهور و تم اجتماعي ـ عاشقانة داستان شان بود. موميايي (3) هجوية مفرحي بود كه با كنايه هاي سياسي هوشمندانه وظريف محمدرضا هنرمند آميخته شده بود. بازي پرويز پرستويي و نوع طنز پردازي هنرمند از جمله مهم ترين دلايل فروش فيلم محسوب مي شود.
(1380):از (1370) كه بيضايي مسافران را ساخت تا ده سال بعد همة دوستداران سينماي او منتظر بودند كه فيلم جديدي بسازد ولي هر بار به دليل امكان ساخت فيلم تازة بيضايي فراهم نمي شد تا اين كه در نهايت طلسم فيلم نساختن او شكست و سگ كشي به عنوان نقطة پايان انتظاري كه يك دهه به طول انجاميده بود اكران شد . طبيعي بود كه پس از اين تأخير طولاني و دريغ انگيز فيلم بيضايي با استقبال مشتاقانة دوستداران او رو به رو شود (كه شد) اما رسيدن به جايگاه پرفروش ترين فيلم سال نيازمند جذب مخاطباني خارج از محدودة دوستداران و تماشاگران ثابت آثار بيضايي بود. در سگ كشي جمعي از بازيگران مشهور حضور دارند . داستان پركشمكش سگ كشي و وفور شصيت هايي كه به اندازة يكساني در پيش برد درام نقش دارند اقتضا مي كرد كه براي همة‌نقش ها از بازيگران حرفه اي و آشنا استفاده شود. اعتبار بيضايي و علاقة بيش تر بازيگران به هم كاري با او باعث شد مجموعة پرو پيماني از بازيگران نام آشناي سينما دراين فيلم حضور پيدا كنند. بزنگاه هاي درام و تعدد و تنوع شخصيت هاي داستان نيز به قدري زياد بود كه امكان نداشت تماشاگري دست كم با يكي از ايستگاه هاي قصه يا تعدادي از شخصيت هاي داستان نيز به قدري زياد بود كه امكان نداشت تماشاگري دست كم با يكي از ايستگاه هاي قصه يا تعدادي از شخصيت هاي فيلم ارتباط برقرار نكند. در مجموعه عطشي كه براي تماشاي فيلمي از بيضايي وجود داشت به علاوة فهرست بلند بالاي بازيگران فيلم را مي توان مهم ترين دلايل فروش سگ كشي دانست . البته از درون ماية داستان نيز نبايد دبه سادگي عبور كرد. موضوع خيانت به همسر و ازدواج مجدد در آن دوران موضوعي مبتلا به وداغ به شمار مي رفت كه سرفصل بسياري از بررسي هاي اجتماعي بود.
عامل فروش فيلم عينك دودي (محمدحسين لطيفي) بي بروبرگرد موضوع اصلي اش بود. رويكرد طنز آميز فيلم به مقولة اختلاف هاي جنسيتي و بهره برداري از حساسيت خانم ها روي محدوديت هاي قراردادي جزم انديشانه اي كه اخلاقيات عرفي به خاطر جنسيت شان به آنان تحميل مي كند باعث جذب مخاطبان گسترده اي از هر دو جنس (و البته بيش تر خانم ها) شد . فيلم انباشته از جدل هاي بي پايان جنسيتي و كَل كَل قهرمان قصه با يكديگر است و موضوع فمنيسم و غيره نيز كاملا در سطح مي گذرد . از آن بدتر اصرار فيلم به صدور پيام نصيحت آميز پاياني ست كه رفتار قهرمانانش را به كلي نفي مي كند. اين جا هم با همان فرمول آشناي سينماي پس از انقلاب روبه رو هستيم :پرداختن به موضوعات ممنوعه يا غير عرفي و نشان دادن صحنه هايي كه ناهنجار تلقي مي شوند باعث ايجاد جذابيت ودر نهايت فروش بالاي فيلم مي شود اماهمين موضوعات و صحنه هاي ناهنجار در پايان فيلم نفي مي شوند. يعني فيلم به بهانة نفي رفتارهاي لجوجانه و برتري جويي جنسيتي صحنه هايي ازاين رفتارها را نشان مي دهد كه باعث جذابيت فيلم براي مخاطب و در نتيجه موفقيت در گيشه مي شود. عينك دودي با بازي فاطمه معتمد آريا و ايرج طهماسب به فروشي خوبي دست يافت.
فيلمي كه در زمان خود بسيار سياسي تلقي شد و لحني تند و مستقيم اما شعار زده داشت با بازي بهرام رادان و جمشيد هاشم پور جزو پرفروش هاي آن سال بود. آواز قو ملودرامي احساسات گرايانه در دفاع از نسل جوان بود كه تمامي اتفاقاتش در سطحي ترين شكل ممكن روي مي داد. از برخورد جزمي مسئولان دانشگاه در اخراج پسر و دختر عاشق فيلم گرفته تا دلايل و زمينه هاي عصيان قهرمان داستان. فيلم پر از ديالوگ هاي شعاري و احساساتي طولاني بود ولي براي تماشاگري كه حس مي كرد حرف دلش روي پردة سينما زده مي شود جذاب ارزيابي مي شد. مهم ترين عامل فروش فيلم لحن تند و ساختار ملودراماتيك فيلم نامه بود كه با كشمكش هاي فراوان پيش مي رفت وداستان سقوط و نابودي ناگزير جواني سالم و دوست داشتني را بازگو مي كرد كه در چنبرة سيستمي سخت گير گرفتار شده است . حضور حسين فرح بخش در مقام تهيه كننده و مهارت و تجربه اي كه پويا فيلم در زمينة نمايش فيلم هايش دارد باعث شد آواز قو اكران مطلوبي داشته باشد و سرو صداي زيادي اطرافش به پا شود.
دختري به نام تندر با بازي پارسا پيروزفر دربارة دختري كه رفتارهاي پسرانه دارد فروشي بيش از حد انتظار داشت و البته حضور فريدون فروغي به عنوان آواز خوان در تيتراژ فيلم آن هم پس از غيبت طولاني اين خوانندة پر طرفدار قديمي عامل فرامتني مهمي در جذب مخاطب بود. پرِ پرواز كه ملودارامي سطحي با بازي شادمهر عقيلي خوانندة جنجالي آن روزها بود بر خلاف انتظار تهيه كننده اش كه مي پنداشت پرفروش تري فيلم تاريخ سينماي ايران را توليد كرده نتوانست فروش قابل قبولي داشته باشد و در رده هاي ميانة جدول فروش قرار گرفت . فيلم مريم مقدس نيز يكي از پنج فيلم پرفروش آن سال بود كه با توجه به غيبت هميشگي محصولات ژانر تاريخي ـ مذهبي در ميان پرفروش ترين هاي سينما ، فروش بالاي اين فيلم اتفاق قابل توجهي محسوب مي شود. در بررسي دلايل موفقيت نسبي مريم مقدس نبايد نقش تعيين كنندة تيزرهاي تلويزيوني و پخش گشاده دستانة آن از شبكه هاي سراسري را ناديده گرفت . شب يلدا فيلم تحسين شدة كيومرث پوراحمد در زمان اكران نتوانست به فروش مطلوبي دست يابد و همين موضوع باعث شد كه كارگردانش به سمت ساخت فيلمي تجاري و عامه پسند برود. اما سال ها پس از اكران شب يلدا اين فيلم به يكي از ديده شده ترين و محبوب ترين فيلم هاي موجود در شبكة ويديويي تبديل شد كه هواداران زيادي دارد. شايد براي فيلمي كه پس از اكراني مهجور و ناموفق ، با نمايش خانگي به فيلم محبوبي بدل شده باشد نمونة ديگري در مقايسه با شب يلدا نتوان يافت.
(1381): كلاه قرمزي و سروناز كه ادامه ي بر فيلم محبوب و پرفروش كلاه قرمزي و پسرخاله بود با اين كه كيفيت فيلم اول را نداشت و نتوانست موج مقبوليت آن را تكرار كند ولي در جايگاه نخست اين فهرست قرار گرفت . علاوه بر اقبال عمومي وپذيرش مثبتي كه تماشاگران نسبت به آثار جبلي و طهماسب دارند، محبوبيت شخصيت كلاه قرمزي و خاطرة خوبي كه مردم از تماشاي فيلم اول داشتند باعث شد كه كلاه قرمزي و سروناز با تمام حرف ها و حديث ها مخاطب خود را داشته باشد. گذشته از ساختار موزيكال و فانتزي فيلم ، بدون ترديد محبوبيت اين زوج و علاقه مندي تماشاگران به شخصيت هاي عروسكي كلاه قرمزي و سروناز مهم ترين دلايل موفقيت فيلم در جذب مخاطب بوده اند. همين معادله دربارة دختر شيريني فروش نيز با كمي تفاوت صادق است . فيلم با حضور جبلي ، طهماسب و همراه هميشگي شان در نقش اول زن يعني فاطمه معتمد آريا و انبوهي از بازيگران محبوب و بي حاشية نقش هاي مكمل ، داستاني خانواده پسند و قابل پيش بيني دربارة اختلافات خانوادگي و دعواي بين دو طايفه را كه قرار است پيوند بين شان برقرار
شود به زباني ساده و روان روايت مي كرد.
من ترانه پانزده سال دارم دومين و بهترين فيلم از سه گانة رسول صدرعاملي دربارة مشكلات دختران مانند كلاه قرمزي و سروناز از پشتوانة محبوبيت فيلم اول سود مي برد و خاطرة خوبي كه تماشاگر از دختري با كفش هاي كتاني داشت باعث مي شد كه براي تماشاي فيلمي كه در ادامة همان رويكرد ساخته مي شد نيز مشتاقانه و تا حدي كنجكاو باشد . اما بايد روي اين نكته تأكيد كرد كه گذشته از سابقة ذهني خوبي كه مخاطب نسبت به اولين فيلم اين سه گانه داشت ، من ترانه ... جزو معدود فيلم هاي پرفروش سينماي ايران است كه مهم ترين دليل موفقيتش در گيشه عوامل متني بود و عوامل حاشيه اي كم ترين تأثير را در پرفروش شدن آن داشتند. كيفيت خود فيلم و جذابيت هاي درگير كنندة داستان در زمان خودش تقريبا معادلي نداشت و بازي موفق بازيگر اصلي (ترانه عليدوستي) باعث جذب مخاطب و بالا رفتن اشتياق تماشاي فيلم شد. من ترانه ... منشأ بحث هاي اجتماعي و هنري فراواني شد و نقدهاي مثبتي كه مطبوعات دربارة فيلم نوشتند آن را در مركز توجه قرار داد. در زمان نمايش گفت و گوهاي زيادي پيرامون مضمون و محتواي فيلم انجام شد و از زواياي مختلف بررسي شد . ترانه عليدوستي در اولين حضور سينمايي اش جايزة بهترين بازيگر نقش اول زن را از جشنوارة فجر گرفت و فيلم در فهرست هاي انتخاب بهترين فيلم سال در جايگاه نخست قرار داشت . من ترانه ... در اكران نوروز كه يكي از بهترين فصول نمايش محسوب مي شود اكران شد و آن قدر فرصت پيدا كرد كه از نتيجة جوايز و نقدهاي مثبت در افزايش استقبال تماشاگران بهره مند شود.
نان، عشق و موتور هزار كمدي پركششي بود كه به سكب كمدي هاي اروپايي طراحي شده بود و فيلم نامه اش را پيمان قاسم خاني نوشته بود. تبحر و شناخت غريزي قاسم خاني از مقولة كمدي و فوج بازيران طناز فيلم به موفقيت نسبي آن در اكران كمك كرد. اما گذشته از اين چند نمونة بقية فيلم هاي پرفروش سال آثار اجتماعي با لحن و ساختار جدي بوده اند و حتي فيلم هاي اكران نورز نيز بدون استثنا از اين دسته انتخاب شده بودند. شام آخر (فريدون جيراني) با اتكا به بازيگران مشهورش فروش خوبي داشت و البته تبليغات گسترده و پخش حرفه اي فيلم نيز در موفقيت مؤثر بود. قسمت مهمي از فروش شام آخر در اكران نوروز به دست آمد ودر غياب فيلم هاي كمدي (با توجه به روش جيراني در گنجاندن عناصر عامه پسند در فيلم هايش) گزينة مناسبي براي سررم كردن تماشاگران بود. مزاحم (سيروس الوند) درامي روان شناسانه دربارة عشق ، حسادت ، خيانت و انتقام با مثلثي از بازيگران مشهور روي پرده رفت و به ياري ساختار معمايي و رمانتيك اش توانست فروش بالايي داشته باشد . فيلم هاي الوند معمولا با استفاده از ترفندهاي آشناي سينماي بدنه متوسط قابل قبولي از موفقيت گيشه اي را به دست مي آورند و كم تر با شكست تجاري مواجه مي شوند. زندان زنان (منيژه حكمت) نيز درام پرتنشي بود كه با استفاده از مضمون حساسيت برانگيز و اسم كنجكاو كننده اش (كه نمونه هاي آمريكايي را به ياد مي آورد) توانست تماشاگران را به سالن هاي سينما بكشاند. لوكيشن زندان و كنجكاوي تماشاگر براي ديدن داستاني كه در فضاي بند زنان اتفاق مي افتد در كنار كيفيت نسبتا بالاي فيلم و شخصيت اجتماعي كارگردانش كه رويكردي جنجال سازانه نسبت به آثارش ايجاد مي كند از دلايل فروش زندان زنان بود. موفقيت ارتفاع پست حاتمي كيا در اكران نيز با توجه به پرمخاطب بودن اغلب ساخته هاي اين كارگردان معروف قابل پيش بيني بود. فيلم هاي حاتمي كيا به خاطر سابقة ذهني تماشاگر از خط شكني هاي جسورانة او و محتواي صريح و نوآورانة داستان هايش معمولا طيف گسترده اي از تماشاگران را جذب مي كنند.
(1382): حضور مهران مديري كارگردان و بازيگر محبوب طنزهاي شبانه كه سريال هايش در ميان برنامه هاي تلويزيوني بالاترين آمار جذب مخاطب را داشتند باعث شد توكيوبدون توقف پرفروش ترين فيلم آن سال باشد . مديري با سريال هاي طنز چنان بي رقيب يكه تازي مي كرد كه به عنوان بازيگر (كمدين؟) تقاضاي ديدنش بسيار بالاتر از مقداري بود كه در تلويزيون عرضه مي شد. يعني علاقه مندان بازي مديري به قدري مشتاق ديدن كمدين محبوب شان بودند كه به تماشاي سريال هاي او اكتفا نمي كردند و آمادگي داشتند كه براي بيش تر ديدن او بليت بخرند و وارد سالن هاي سينما شوند.
ديگر كمدي پرفروش اين فهرست عروس خوش قدم بود كه به خاطر بازيگران مشهور وداستان كمدي ـ فانتزي اش توانست در جذب مخاطب موفق باشد. ماهايا پطروسيان در نقش اصلي عروس خوش قدم شخصيت زني زيبا و ثروتمند را بازي مي كرد كه ناخواسته خواستگاران پرشمار خود را پس از ازدواج به خاك سياه مي نشاند. حضور امين حيايي به عنوان بازيگري كه كم كم به ستاره اي پرهوادار تبديل مي شد و وفور عناصر كمدي عامه پسند از دلايل فروش فيلم به شمار مي رود.
بجز فاكتورهاي مضموني و مؤلفه هاي مبتني ، حضور ستاره ها در سال (1382) نيز مانند امروز يكي از دلايل جذب تماشاگر بود. پي از آن كه زوج گلزار ـ‌افشا با فيلم آتش بس مطرح شوند، هديه تهراني يك از پول ساز ترين و محبوب ترين بازيگران سينما به شمار مي رفت . در زمان اكران دنيا (منوچهر مصيري) تهراني در اوج دوران بازيگري اش قرار داشت و جزو بازيگراني محسوب مي شد كه تماشاگر براي ديدن بازي آنان (و نه خود فيلم) به سينما مي رفت .يعني انگيزة اصلي عدة زيادي از تماشاگران فيلم هاي او ، در درجة اول ديدن خود او بود و كيفيت فيلم در اولويت قرار نداشت . پيش از غيبت طولاني تهراني و دردوران پركاري اين بازيگر ، تقريبا هر فيلمي كه اندك ماية پرفروش شدن را داشت با استفاده از محبوبيت او مي توانست بابت جذب تماشاگر آسوده باشد.دنيا با داستاني كلاسيك و گنجاندن شخصيت هاي جذاب در مركز فيلم موفق شد براي تماشاگران جذابيت ايجاد كند. بازي هديه تهراني در نقش دختري كه وانمود مي كند از فرنگ برگشته در كنار محمدرضا شريفي نيا كه شخصيت حاجي متظاهري را بازي مي كند كه در پيري به دختري جوان دل مي بازد مورد توجه تماشاگران قرار گرفت اما مهم ترين دليل فروش بالاي دنيا بازيگران و داستان جالبش بود. دو عاملي كه دربارة موفقيت تجاري فيلم دختر ايروني (محمد حسين لطيفي) نيز تأثير گذار بودند. ضمن آن كه مضمون دختر ايروني و درون ماية هنجار شكن و غير متعارف داستان (خواستگاري كردن دختران از پسران) براي مخاطب عام جذاب و بحث برانگيز بود. حضور هم زمان هديه تهراني و امين حيايي بالقوه اين امكان را براي هر فيلمي فراهم مي كرد كه تماشاگران زيادي را جذب كند و دختر ايروني با اكراني بي حاشيه و منظم توانست از محبوبيت ستاره هايش به خوبي استفاده كند.
(1383): كمال تبريزي با سابقة موجهي كه در كارنامة سينمايي اش ثبت شده است مناسب ترين گزينه براي كارگرداني فيلم نامه اي مثل مارمولك به شمار مي رفت . او حساسيت هاي دولت مردان و سياست گذاران فرهني رابه خوبي مي شناسد .اين مشي مداراگرانه و پرهيز از تندروي (كه البته هنوز از جانب عده اي تندروي تلقي مي شود) در همة اجزاي مارمولك ديده مي شود . از انتخاب بازيگر محبوب و موجهي مانند پرويز پرستويي در نقش روحاني قلابي تا پيوند ظريفي كه ميان محتواي داستان و باورهاي سهل گيرانة عرفاني ايجاد شده است . همين ميانه روي تبريزي باعث شد كه مارمولك با وجود تمام اعتراض هايي كه به دنبال داشت هرگز مضحكه اي از يك صنف يا مقام مذهبي خاص تلقي نشود . همين موضوع نشان مي دهد كه تبريزي از كنار محدوده هاي ممنوعه با فاصله اي باريك تر از مو عبور كرده و اين براي فيلمي با مضمون و موضوع مارمولك در كشوري ما يعني موفقيت . اين موفقيت در زمان اكران فيلم نيز به نوعي ديگر تكرار شد.
مارمولك با وجود اكران ناتمامش (كه با اعتراض هايي همراه بود) پرفروش ترين فيلم سال (1383) شدو نزديك هشتصد ميليون تومان در تهران فروخت .دلايل متني استقبال چشمگير مخاطبان انكار ناپذيرند و كسي منكر ارزش هاي ساختاري و كيفيت بالاي فيلم نيست اما مهم تر از اين قابليت هاي دروني ، عوامل فرامتني و جنجال هاي اطراف فيلم بود كه به فروش بالاي آن در زمان اكران منجر شد . سوژة حساسيت برانگيز فيلم و انباشتگي داستان از تابلوهاي اجتماعي متعددي كه براي تماشاي فيلم وجود داشته باشد و فراموش نكنيم كه مارمولك در نوع خودش اولين كمدي با محوريت يك شخصيت با لباس روحانيت بود.
دوئل با بودجة قابل توجه دولتي و كمك هزينه هاي سازماني ساخته شده و با اكراني رؤيايي كه مي تواند آرزوي هر فيلم سازي باشد روي پرده رفت . استفاده از بازيگران مشهوري چون سعيد راد، پژمان بازغي و هديه تهراني (كه در تبليغات فيلم وانمود مي شد جزو بازيگران اصلي است اما در واقع حضوري كوتاه داشت) به همراه تبليغات گستردة ميداني و پخش مكرر تيزرهاي تبليغاتي از شبكه هاي مختلف تلويزيون باعث شد دوئل بتواند(به زحمت ودر رقابتي نابرابر با فيلم هاي هم زمان خودش) در رده هاي بالاي جدول پرفروش هاي آن سال قرار بگيرد. گذشته از دلايل فروش نسبتا خوب فيلم دوئل به عنوان نمونه اي از فيلم هايي كه با حمايت دولتي ساخته مي شوند و قادر به بازگرداندن هزينه هاي بسيار بالاي توليدشان نيستند تجربه اي ناموفق و هشدار دهنده محسوب مي شود ؛ ضمن اين كه بخشي از درآمد اين فيلم از طريق كلي فروشي بليت به نهادهاي مختلف به دست آمد.
پويا فيلم از سال (1362) كه بانامي ديگر وارد عرصة توليد و تهية فيلم هاي سينمايي شد تا اكنون كه فهرستي طولاني از فيلم هاي پرفروش عامه پسند را در كارنامه دارد رويه هاي متفاوتي را براي فعاليت در سينماي ايران تجربه كرد. از فيلم هاي حادثه اي با داستان هاي كليشه اي دربارة قاچاق چيان مواد مخدر كه جمشيد هاشم پور را در مقام قهرمان اصلي در پيشاني پوسترهايشان نمايش مي دادند(مثل زخمي ، عقرب ، نيش ، قافله و گروگان) تا كمدي هاي بكوب بكوب عامه پسند كه انباني از شوخي هاي سطحي و تعداد بازيگر مشهور داشتند(عروس فراري ، شارلاتان ، مهمان ، كلاغ پر ، زن ها فرشته اند و اين اواخر آقاي هفت رنگ ) . ضمنا پويا فيلم به كپي كردن (يا در لفظ محترمانه تر : بازسازي) فيلم هاي پيش از انقلاب نيز شهرت دارد و بسياري از توليدات اين دفتر در سال هاي گذشته بازسازي نمابه نماي آثار عامه پسندي قديمي هستند كه به تناسب حال و هواي اجتماع كنوني تغييرات اندكي در جزييات شان ايجاد شده است تا قابل نمايش باشند. از ابتداي دهة (1380) كه فيلم هاي كمي سبك با بازي بازيگران خوش چهره با استقبال گستردة تماشاگر عام روبه رو شد روية كاري پويا فيلم نيز دستخوش تغيير شد و اين دفتر وارد دورة جديدي از توليد شد كه تا امروز نيز كم و بيش ادامه داشته است . اين رويكرد جديد با توليد فيلم كما آغاز شد كه محصول نگرش كلان مديران پويا فيلم به مقولة سرگرمي سازي و پيروي از ذائقه تماشاگر عام بود كه سياست اصلي اين دفتر در همة ا دوار حيات فرهنگي اش بوده است . فروش بالاي كما بيش از هر چيز به بازيگران اصلي اش مربوط مي شود و البته نوع چينش اين بازيگران در كنار يكديگر . تركيب جالب محمدرضا گلزار و امين حيايي (دو بازيگر پرهوادار فيلم هاي عامه پسند) در مركز داستان و استفاده از عناصر عامه پسندي چون رقص (در شكل كنترل شده اش ) و آواز و موسيقي و شكلك و ادا باعث شد تماشاگراني كه خواهان تفريحي ارزان و شادي بخش بودند و به سالن هاي نمايش كما سرازير شوند و از تماشاي فيلمي سرگرم كننده لذت ببرند. نيز بايد اشاره كرد كه نه تنها كما بلكه تقريبا همة توليدات پويا فيلم بدون حمايت هاي ويژة دولت و با اتكا به قابليت هاي متني و سينمايي شان پرفروش شده اند. از اين منظر حتي اگر به لحاظ هنري و فني نقدهايي به اين فيلم ها (و كما) وارد باشد (كه هست ) ولي از نظر اقتصادي چرخة توليد و عرضة فيلم هاي اين دفتر قابل دفاع و توجيه پذير است . در سينمايي كه معادلاتي بيمار و غير طبيعي بر بخش اقتصادي اغلب فيلم هاي توليد شده حاكم است ، محصولات پويا فيلم از لحاظ تجاري بر مبنايي استوار و قابل فهم ساخته مي شوند و بدون كمك هاي غير سينمايي به فروش مي رسند.
داريوش مهرجويي مهمان مانان را از روي يكي از داستان هاي هوشنگ مرادي كرماني ساخت كه چه از لحاظ ساختاري و چه از لحاظ مضموني با آثار پيشين مهرجويي تفاوت زيادي دارد. داستان شيرين فيلم فارغ از دلالت هاي اجتماعي و پيام نهايي اش براي تماشاگر جذاب بود و درون ماية فقر و مهمان نوازي يا آبروداري تجربه اي آشنا را باه خاطر مي آورد كه براي افراد زيادي خاطره اي مشترك و قابل درك بود چون نظيرش را در زندگي واقعي گذرانده بودند. دليل ديگر موفقيت فيلم در گيشه ، فهرست بلند بالاي بازيگرانش بود و نان خود مهرجويي به عنوان كارگردان . همچنين خبرسازي فيلم و حضور طولاني اش در تيترهاي خبري رسانه ها .
خوابگاه دختران (محمد حسين لطيفي) نيز توانست با اتكا به سوژة جالب و لوكيشن جذابي كه وقايع داستان در آن روي مي داد تماشاگران را جذب كند. فيلمي ترسناك دربارة جن و موجودات ماورائي ديگر كه در فرهنگ عاميانة جامعة ماهمواره محل بحث و چالش بوده است . ترس پنهان تماشاگران از جن و باور اغلب مردم به وجود عيني اجنه موجب مي شد كه تماشاگران خوابگاه دختران آمادگي تحت تأثير قرار گرفتن در حوزة موضوع فيلم را داشته باشند و فيلم بتواند بدون نياز به تلاش فوق العاده ،روي ذهن مخاطبش تأثير بگذارد. خوابگاه دختران فيلم خوش ساخت و رواني بود كه از عناصر ترس به صورت دروني شده استفاده مي كرد و در سراسر فيلم خبري از خون و خشونت و خرافه نبود . لطيفي مي دانست كه ايدة ترس در چنين داستاني مهم تر از جلوه هاي بصري و صوتي فيلم است و موفق شد با كم ترين استفاده از مولفه هاي كليشه اي فيلم هاي ترسناك تماشاگر را تحت تأثير قرار بدهد.
فيلم هاي بله برون و شمعي در باد نيز جزو پرفروش هاي آن سال بوند كه اولي كمدي سطحي در استاندارد هاي تلويزيوني است كه با تمركز روي شخصيت فتحعلي اويسي توانست بينندگان علاقمند به طنزهاي شبانة تلويزيون را جذب كند و دومي با دست مايه قرار دادن مضمون ملتهبي چون اعتياد به مخدرهاي روان گردان صنعتي و نمايش نسبتا بي پردة فضاي ممنوعة پارتي هاي شبانه توانست پرفروش شود.
(1384): مكس را سامان مقدم ساخته بود كه سابقة دستياري كيميايي راداشت و پيش از آن فيلم سياوش به كارگرداني او و بازي هديه تهراني در رديف فيلم هاي پرفروش زمان خودش قرار گرفته بود. نگاه تازة فيلم ساز به حاشيه هي موسيقي سطح بايين زيرزميني و تصوير رندانه اي كه از مناسبات حاكم بر محيط هاي موسيقايي آن سوي آب و معادل هاي فعال در داخل نشان مي داد براي تماشاگران جذاب و بديع مي نمود. داستان با استفاده از عناصر امتحان شده اي چون جابه جايي شخصيت ها و اشتباه گرفتن قهرمان موجه با لمپن سر به هوا طراحي شده بود و ماجراهايي سبك اما سرگرم كننده را به زبان طنز روايت مي كرد. فيلم از تمام قابليت هاي جذب مخاطب عام بهره مي گرفت و حتي در كليپي الصاقي ، بازيگر اصلي (كه خواننده اي به اصطلاح «خالتور» است) آهنگي عاميانه را مي خواند كه آميزه اي از دو سبك رپ و پاپ بود و با سازهاي الكترونيك تنظيم شده بود. مسلما شنيدن آهنگي عامه پسند در ميانة فيلمي سينمايي آن هم در شرايطي كه رسانه هاي رسمي تقربا هيچ كليپ با كيفيت و استانداردي از خوانندگان عامه پسند پخش نمي كنند براي مخاطب عام خوشايند بود و مكس با بهره گيري از چنين جذابيت هايي توانست پرفروش ترين فيلم سال باشد.
آرش معيريان يكي از فيلم سازان كار بلد سينماي ايران محسوب مي شود كه در سال هاي گذشته ترجيح داده به ساخت فيلم هاي بازاري عامه پسند روي بياورد . شارلاتان با توسل به هر ابزاري كه گمان مي رفت در بالا بردن سطح فروش فيلم مؤثر باشد ساخته شد و به عنوان فيلمي تجاري باري جذب مخاطب عام روانة اكران شد . اين كه بازيگران در قالب شخصيت هاي خل و چل تغيير چهره دهند و با استفاده از طنز كلامي و نماي شمايل هاي دلقك وار از تماشاگر خنده بگيرند ممكن است در كمدهاي ايتاليايي و فرانسوي سبك ومفرح قابل قبول باشد اما در فيلمي با ساختار آشفته و ضعف هاي مشهود تكنيكي تحمل ناپذير است . مايه هاي كميك و لودگي هاي بازيگران سرشناس فيلم به همراه همان ابزارهاي جذب مخاطب عام باعث شد شارلاتان به فروشي مطابق پيش بيني دست پيدا كند ولي قطعا جايي باري دفاع از ارزش هاي سينمايي و كيفيت داستان گويي فيلم باقي نمي ماند.
آكواريوم (ايرج قادري) ديگر فيلم پرفروش آن سال بود كه احتمالا اگر در زمان ديگري به نمايش درمي آمد نمي توانست در جايي بالاتر از ميانه هاي جدول پرفروش ها قرار بگيرد. داستان عاشقانه ، اشك و آه به مقدار لازم (براي شكل گيري ملودرام عشقي) ، اكشن و زد و خورد مستقيم فيزيكي (براي زمينه سازي ورود بدمن ها به داستان ) و ديالوگ هاي جان سوز عاشقانه كه حول محورهايي چون رفاقت ، عشق ، وفاداري و خيانت تنيده شده اند. فيلم قهرمان جوان و دلباخته اي دارد كه طبق قواعد ژانر بايد تنها و تكرو باشد و عشقي محال را در سر بپروراند. آكواريوم در محاصرة كمدي هاي عامه پسند اكران شد و توانست در غياب فيلم هاي مشابه خودش ، علاقه مندان به ملودرام و ديوانه بازي هاي عاشقانه و مشت و لگد را جذب كند.
دربارة دو فيلم مجردها و شاخه گلي براي عروس و دلايل فروش آن ها حرف زيادي براي گفتن وجود ندارد. مجردها با موضوعي جوان پسند و فضايي پر هيجان و شاد كه نام فيلم وعده اش را مي داد ، داستان کشمكش هاي چند جوان مجرد بود كه در قالب ماجراي عاشقانة اصلي روايت مي شد. و شاخه گلي براي عروس يكي از نخستين فيلم هاي موجي بود كه در حال حاضر سينماي ايران را در سيطرة خود گرفته و كمدهاي بازاري را به فاتحان بي رقيب گيشه تبديل كرده است . شاخه گلي ... با بازي جواد رضويان و چند بازيگر طنزهاي شبانه ساخته شد و از نظر لحن ، ساختار و مؤلفه هاي فني تفاوت چنداني با نمونه هاي ديگر اين موج نداشت .
بيد مجنون در اوج محبوبيت پرستويي اكران شد و توانست از محبوبيت بازيگرش به بهترين شكل استفاده كند. در تبليغات فيلم به اين نكته اشاره مي شد كه پرويز پرستويي نقش اصلي را بازي مي كند(كه اين ذهنيت پيش آمد كه اين آخرين بازي او در سينماست) و پوسترهاي فيلم تصوير او را در مركز قاب قرار داده اند . گذشته از آن هواداران هميشگي فيلم هاي مجيدي نيز مشتاق بودند فيلمي را تماشا كنند كه سروشكلي متفاوت با آثار قبلي اين فيلم ساز داشت و از بازيگر مشهوري چون پرستويي به عنوان شخصيتي محوري بهره مي برد. بيد مجنون بهترين فيلم كارنامة مجيدي نيست اما با استفاده از مؤلفه هاي فرامتني و برخي جذابيت هاي داستاني توانست به فروشي نسبتا بالا برسد.
(1385): شمارش معكوس براي رسيدن به رقم هاي ميلياردي آغاز شده بود ووجه نمادين اين رقم مي توانست طليعة دوراني جديد براي سينماي ايران باشد. پيش از آتش بس فيلم هاي زيادي ساخته شدند كه در زمان اكران پيش بيني مي شد بتوانند اين سقف فروش را پشت سر بگذراند ولي هر يك به دليلي از رسيدن به چنين فروشي بازمانده بودند و كم كم اين رقم به طلسمي براي فيلم هاي سينمايي مبدل مي شد. در نهايت تهمينه ميلاني توانست ركورد فروش رؤيايي را بشكند. فروش بالاي آتش بس بيش از هر چيز ديگري به دو عنصر مهم وابسته بود : دو بازيگر اصلي و فضاي شيك و دل پسند فيلم . محمدمرضا گلزار و مهناز افشار به سبك بازيگران فيلم هاي تجاري سينماي هندوستان در طول فيلم به هر بهانه اي لباس و مدل آرايش خود را تغيير مي دادند و مانند دو مانكن آراسته در مقابل دوربين ظاهر مي شدند.تا پيش از آن تركيب هاي مختلفي از چند ستارة مرد و زن مشهور سينماي ايران امتحان شده بود. زوج محمدرضا فروتن و نيكي كريمي ، فريبرز عرب نيا و هديه تهراني و... ولي هيچ كدام از اين تركيب ها به اندازة زوج گلزار و افشار در آتش بس موفق نبودند. البته حضور اين دو بازيگر تنها دليل فروش بالاي آتش بس نبود زيرا اين تركيب ـ مثل خيلي از ترفندهاي امتحان شدة ديگر ـ بعدها توسط فيلم سازان ديگر و در فيلم هاي عامه پسند ديگر مورد استفاده قرار گرفت اما موفقيت آتش بس هرگز تكرار نشد . نكتة مهم اين است كه ميلاني با مهارت و زيركي توانست بستر مناسبي براي جلوه گري زوج گلزار و افشار فراهم كند و فيلم هاي ديگر فاقد اين بستر سازي مناسب بودند. از سوي ديگر فضاي شيك و اشرافي زندگي دو شخصيت اصلي آتش بس يكي از جذابيت مهم فيلم بود . همة زمان فيلم در لوكيشن هاي شيك و اشرفي مي گذشت و همين فضاي مدرن و لوكس صحنه به يكي از مهم ترين جذابيت هاي بصري آتش بس مبدل شد. ميلاني كه رد معماري و طراحي دكوراسيون داخلي مهارت دارد به خوبي مي داند پس زمينة بصري فيلم بايد چه خصوصياتي داشته باشد.
آتش بس برندة بي رقيب اكران آن سال بود. فيلم هاي ديگري كه هم زمان با آتش بس اكران شدند هيچ يك نتوانستند به مبلغ بالاي فروش اين فيلم حتي نزديك شوند. فروش فيلم هاي دوم تا دهم فهرست تفاوتي كم تر از صد ميليون تومان دارند و همگي در اندازه هاي مشابهي متوقف مانده اند. ميم مثل مادر فيلم دوم جدول با كم تر از نيمي از فروش آتش بس توانست بيش از حد انتظار فروش داشته باشد. مهم ترين دليل موفقيت ميم مثل مادر موضوع سوزناك و ملودرام اشك آور آن بود كه احساسات آني تماشاگر را تحت تأثير قرار مي داد. بازي تأثير گذار گل شيفته فراهاني و معصوميت چهرة كودكي كه در يكي از نقش هاي اصلي فيلم بازي مي كرد در قالب شخصيتي آسيب پذير كه با بيماري دشواري مبارزه مي كند باعث تحريك عواطف تماشاگران مي شد. ساختار پر اشك و آه داستان كه حكايت بي مهري ظالمانة پدري دولت مرد در برابر مادر و فرزندي بيمار و سختي كشيده بود به مهم ترين عامل جذب هوداران سنتي ملودرام مبدل شد.
(1386): پس از موفقيت آتش بس تصور مي شد كه تا مدت ها ركوردش دست نيافتني باقي بماند اما در سال پس از اكران آتش بس ، يك كمدي جنگي عامه پسند توانست اين ركورد را تكرار كند. اخراجي ها بيش از آن كه فيلمي پرفروش يا پرفروش ترين فيلم سال يا دهه باشد پديده اي است كه بايد از منظر جامعه شناسي و روان شناسي مخاطب به آن نگريسته شود. پديدة اخراجي ها در بستر اجتماعي دهة (1380) قابل بررسي است و مي توان با مبنا قرار دادن همين يك فيلم به تحليل هاي گوناگوني دربارة بافت اجتماعي و فرهنگي مخاطبان سينماي ايران و نيازهاي و سلايق عمومي دست يافت . اخراجي ها در نوروز اكران شد و از نظر زماني با دوره اي كه مسألة قاچاق فيلم هاي سينمايي به يك مشكل جبران ناپذير تبديل شده بود تقارن داشت . خلق موقعيت هاي كميك در فضاي جبهه ها با اين درجه از صراحت براي مخاطب تازگي داشت شوخي هاي تند فيلم باعث مي شد اخراجي ها به تفريحي ارزان براي تماشاگران عادي سينما مبدل شود. اتفاقاتي كه در جريان جشنوارة فجر افتاد و هياهويي كه ده نمكي در حاشية جشنواره به پا كرد فيلم را درمركز توجه رسانه ها و مردم قرار داد و از سوي ديگر تبليغات گستردة اخراجي ها به تماشاگر عام وعدة تماشاي فيلمي سراسر خنده و سرگرمي را مي داد كه با حضور انبوهي از بازيگران مشهور سينماي كمدي ساخته
شده.اخراجي ها در بهترين فصل اكران ودر بيش ترين تعداد سالن و سئانس نمايش داده شده و آكنده از شوخي هاي كلاني دو پهلو ، تيپ سازي هاي معمول فيلم هاي عامه پسند و احساسات گرايي رقيق.
البته توفيق اجباري را محمد حسين لطيفي ساخته و بايددر محل نام كارگردان اسم او آورده شود اما وقتي قرار است فهرست پرفروش ترين فيلم هاي سال را براي بررسي دلايل موفقيت در گيشه بررسي كنيم چندان بي مناسبت نيست كه توفيق اجباري را متعلق به گلزار بدانيم . مهم ترين عامل موفقيت فيلم در جذب مخاطب حضور او در نقش اصلي بود. لوكيشن اصلي فيلم منزل شخصي گلزار بود و همه مي دانستند كه او در طول داستان با اتومبيل خودش روي پرده حاضر مي شود. در واقع توفيق اجباري نوعي فيلم در فيلم عامه پسند (نه به معناي رايج) دربارة حواشي زندگي ستاره اي بود كه خيلي از مخاطبان عام سينما علاقه مند بودند زوايايي از زندگي خصوصي و حاشيه هاي پيرامونش را ببينند. كلاغ پر فيلمي سبك و عامه پسند است و داستان در آن فقط بهانه اي است براي آن كه بازيگران را در لباس هاي شيك ، پشت فرمان ماشين هاي گران قيمت و در محيط لوكس و چشم نواز ويلاهاي شمال نشان بدهد.
چند كمدي عامه پسند مانند كلاهي براي باران ، مهمان و نصف مال من ونصف مال تو با استفاده از همان مؤلفه هاي آشناي فيلم هاي كمدي عامه پسند توانستند به فروش هاي موفق دست پيدا كنند. بازيگران طنزهاي شبانه مانند رضا عطاران ، رضا شفيعي جم و جواد رضويان قبلا با نمايش هاي تلويزيوني علاقه منداني پيدا كرده بودند و حضورشان در سينما باعث مي شد كه دوستداران كمدي هاي شبانه جذب فيلم هاي آن ها شوند. از سوي ديگر بيش تر اين فيلم ها با گنجاندن انبوهي از عناصر عامه پسند و استفاده از هر عاملي كه ممكن بود به سرگرم شدن مخاطب و جذب او منجر شود نوعي تفريح سبك و ارزان را براي تماشاگر گريزان از جديت فراهم مي كردند كه هنوز هم مطلوب مخاطب عام است و با استقبال مواجه مي شود . تنها كمدي آن سال كه تا حدودي از دايرة اين تعريف خارج بود و فرمي متفاوت داشت رفيق بد (عباس احمدي مطلق) بود كه با بازي ايرج طهماسب و حميد جبلي ساخته شد و اكران نسبتا موفقي داشت . رفيق بد داستاني ساده و ساختاري خانواده پسند داشت و علاقه مندان هميشگي زوج طهماسب و جبلي راراضي مي كرد.
(1387): فيلم نامة دايره زنگي را اصغر فرهادي نوشته بود و با توجه به نسبت نزديك كارگردان با او ، تصور عمومي اين بود كه فيلم بيش از آن كه متعلق به كارگردان باشد محصول طراحي و اجراي فرهادي است . سابقة ذهني مثبتي كه نسبت به فرهادي و فيلم هايش نزد سينما روها وجود داشت باعث شد كه علاقه مندان نگاه سينمايي او از دايره زنگي استقبال كنند. فيلم با حضور تعداد زيادي بازيگر مشهور ساخته شد و به خصوص بازي مهران مديري در يكي از نقش هاي اصلي اين فايده را براي فيلم داشت كه علاوه بر مخاطبان معمول ، علاقه مندان بازي مديري نيز به طيف تماشاگران دايره زنگي اضافه شدند. فروش ميلياردي دايره زنگي را نمي توان با آتش بس مقايسه كرد جز با در نظر گرفتن اين نكته كه در زمان اكران دايره زنگي قيمت بليت هاي سينما افزايش يافته بود و تعداد تماشاگران كم تري لازم بود تا فيلمي بتواند بالاي يك ميليارد تومان فروش داشته باشد. اين نكته دربارة بقية فيلم هاي سال (1387) نيز بايد مورد توجه قرار گيرد.
هميشه پاي يك زن ... داستاني با مزه داشت و اثري سرگرم كننده محسوب مي شد كه از بازيگران حرفه اي و مشهور استفاده مي كرد. مهران مديري دراين فيلم نقش نامتعارف داشت و نمايش تصوير او با گريم و شمايلي عجيب در حالي كه مارعظيم الجثه اي دور گردنش پيچيده شده بود و سيگار برگي لاي انگشت داشت كنجكاوي تماشاگر را تحريك مي كرد. با وجود حضور نسبتا كوتاه مديري در فيلم ، پوسترها و تيزرهاي تبليغاتي روي بازي او در يكي از نقش هاي اصلي تأكيد مي كردند. در كنار مديري بازيگران محبوب ديگري چون رضا كيانيان و گل شيفته فراهاني نيز حضور داشتند كه در تبليغات تلويزيوني كم تر روي بازي آن ها تمركز مي شد.
دعوت با ساختاري اپيزوديك موضوع سقط جنين را بررسي مي كند كه در نگاه اول با دغدغه هاي فيلم سازي مانند حاتمي كيا فرسنگ ها فاصله دارد .در هر اپيزود چند بازيگر مشهور و ستاره هايي چون محمدرضا فروتن(البته نه در قالب شيك و اتوكشيدة يك ستاره) و مهناز افشار بازي مي كردند و رشته اي باريك شخصيت هاي پنج اپيزود را به يكديگر مي پيوست . منتقدان ، دعوت را يكي از فيلم هاي زير متوسط كارنامة حاتمي كيا ارزيابي كردند اما فهرست پروپيمان بازيگران و جاذبه هاي فرامتني فيلم براي جذب مخاطب عام كافي بود.
زن ها فرشته اند براي قاعدة هرم فرهنگي مخاطبان سينما ساخته شده بود و هدفي جز جذب صاحبان سطحي ترين سليقه ها نداشت . مجنون ليلي نيز با قرار دادن چند بازيگر مشهور در محور فيلم و پردازش ملودرامي عاشقانه و جوان پسند توانست با اتكا به ستارة اصلي اش فروش نسبتا مناسبي داشته باشد.
(1388): بعد از موفقيت بي نظير اخراجي ها در گيشه پيش بيني مي شد كه تماشاگران براي ديدن دنباله اي بر اين فيلم تمايل داشته باشند ودر نتيجه ده نمكي به سرعت فيلم نامة نسخة دوم را نوشت و اخراجي ها (2) ساخته شد. تركيب گسترش يافتة بازيگران شامل بازيگران اخراجي ها به علاوة چند بازيگر جديد بود از جواد رضويان نيز براي تضمين فروش استفاده شده بود كه علاقه مندان خاص خودش را داشت و حضورش در سال هاي پيش بر فروش فيلم ها افزوده بود. با افزايش قيمت بليت و كنترل پديدة قاچاق ، اين بار همة فاكتورهاي لازم براي موفقيت گيشه اي اخراجي ها (2) آماده بود. فيلم اكراني رؤيايي داشت و با اين كه از فيلم اول ضعيف تر بود با استقبال چشم گير مخاطب روبه رو شد . در بيش تر سالن ها فيلم را در سانس هاي اضافي نمايش دادند و فروش روزانة فيلم از مرز صد ميليون تومان گذشت ، در حالي كه بر خلاف فيلم اول ، بابت تكثير قاچاقي فيلم مراقبت بسيار شد. اخراجي ها (2)نيز مانند سلف جنجال برانگيزش ، پديده اي است كه بايد به صورت جداگانه بررسي شود اما فروش چند ميلياردي فيلم بسيار فراتر از خوش بينانه ترين پيش بيني ها بود و به نظر نمي رسد كه تا مدت ها فيلمي قادر به عبور از اين حد نصاب باشد.
با فاصله اي قابل ملاحظه نسبت به اخراجي ها (2) و در نقطة مقابل آن دربارة الي (اصغر فرهادي) قرار داشت كه با توجه به كيفيت ساختاري و ارزش هاي سينمايي اش به فروش قابل توجه دست يافت ؛ هر چند كه فروش بيش تري براي آن پيش بيني مي شد كه حوادث پس از انتخابات مانع از تحقق آن شد . دربارة الي ... با استفاده از بازيگران مشهورو جو مثبتي كه در پي انتشار نقدهاي متعدد دربارة فيلم ايجاد شده بود توانست مخاطبش را پيدا كند. سيمرغ بلورين جشنوارة فجر و خرس نقره اي جشنوارة برلين كه پيش از اكران فيلم به اصغر فرهادي داده شد اشتياق علاقه مندان نوع جدي تر سينما را براي ديدن دربارة الي ... بالا برد. سوپراستار نيز با تصويري كه از زندگي خصوصي يك بازيگر مشهور ارائه مي داد و تبليغات پردامنه توانست در جذب تماشاگر موفق باشد. دو خواهر كه بازسازي نمابه نماي فيلمي هاليوودي بود با استفاده از عطش و اشتياق تماشاگر عام براي ديدن گلزار پس از يك سال منع از فعاليت توانست فروشي خوب داشته باشد. بي پولي به دليل جذابيت هاي متني و طنز ظريفش موفق به جذب مخاطب شد. ضمن آن كه حضور دو بازيگر مشهور چون بهرام رادان و ليلا حاتمي در نقش هاي اصلي به فروش فيلم بسيار كمك كرد. تا پايان سال ممكن است فيلم هاي ديگري به فهرست پرفروش هاي (1388) اضافه شوند اما قطعا اخراجي ها(2)پرفروش ترين فيلم سال باقي خواهد ماند.
منبع:نوزدهمين کتاب سينماي ايران سال 1388.



 

نسخه چاپی