هايكو؛ ثبت بدون شرح يك لحظه

هايكو؛ ثبت بدون شرح يك لحظه
هايكو؛ ثبت بدون شرح يك لحظه


 





 
هايكو يكى از مهم ترين اشكال در شعر سنتى ژاپن است. دريك عبارت كلى، نوعى شعر در جهان و ادبيات شعرى امروز جهان محبوبيت ويژه اى دارد كه درك مفهوم شعرى آن از درك ساختار آن جدا نيست و يكى بدون ديگرى شايد بى معناست.
هايکو و عناصر ساختاري آن
شعر هايكو از جمله سنت هاى كهن هنر ژاپنى است كه در قرن ?? ميلادى شكل گرفته است. در نگاه كلى شعرى است كوتاه و تصويرى درباره هر چيزى كه مردم را با طبيعت مرتبط مى كند. براى اهل ادب و سرايندگان، شعر هايكو ازنظرساختارى البته جالب تر است اما در كشور ژاپن كه موطن اصلى اين شكل از هنر است، مى توان گفت كه تمام مردم در هر رده سنى كه باشند هايكو مى نويسند و اين كار روشى براى آرامش، فرارفتن از خود و نگريستن به چشم اندازهاى وسيع تر و رها شدن از دايره تنگ نگاه شخصى و فردى است. دايره تنگ نگاه شخصى كه در فرهنگ ژاپنى عامل مهمى در رنج ها و سنگينى روح تلقى مى شود. امروزه شعر هايكو علاوه بر ژاپن در ميان عموم مردم جهان محبوبيت يافته و به زبان هاى مختلف و درفرهنگ هاى گوناگون محبوبيت دارد و بسيار سروده مى شود. اين گونه شعرى اكنون شكل منحصربفردى از هنر تلقى مى شود كه انواع فرهنگ ها را در خود منعكس مى كند. روشن است كه ميان زبان ژاپنى با بيشتر زبان هاى دنيا تفاوت هاى بسيارى وجود دارد. زبان ژاپنى با انگليسى كاملاً متفاوت است و اين تفاوت هاى زبانى خود سبب بروز تفاوت هاى جالبى در ساختار هايكو شده است. مثلاً در زبان انگليسى هايكو براساس الگوى ?-?-? هجايى است و شعرى است كه مى تواند در سه سطر سروده شود با سطر ميانى كه بلند تر است اما بيش از ?? هجا نيست. در زبان هاى ديگر نيز احتمالاً ساختار هايكو متفاوت از هايكو هاى اصيل ژاپنى است اما از نظر تعداد هجا و ويژگى هاى مهم، هايكو در تمام زبان ها تابع اصول و قواعد مشخص و درعين حال ساده اى است كه شايد همين سادگى سبب اصلى محبوبيت و رواج جهانى آن باشد. اما هايكو در زادگاه خود ژاپن نيز تحولات زيادى را از سر گذرانده و هايكويى كه اكنون در زبان هاى مختلف جهان مى شناسيم، خود برآيندى از اين تغيير و تحول شعرى در سنت ژاپنى است.
هايكو مدرن و هايكو سنتى
هايكو هم در شكل و هر در محتوا دچار تحولات زيادى شده است. اصطلاح هايكو از نظر ادبى به معنى «آغازشعر» و نخستين حلقه از زنجيره طولانى ترى از اشعارى است كه «هايكا » نام داشت. اين بخش از شعر يعنى هايكو لحن و آوايى مشخص را براى مابقى رشته شعرى بنياد مى گذاشت. در پى تلاش ها و ابتكارهاى «ماساكوا شيكى» استقلال و جدايى اين بخش آغازين شعر رسماً شكل گرفت و در دهه هاى ???? بود كه اصطلاح هايكو رواج يافت و از آن پس، اين شكل از شعر به عنوان گونه شعرى مستقلى نوشته، خوانده و درك شده است. احتمالاً در سال هاى پايانى قرن نوزدهم ميلادى اشعار مشهورى از استادان اين نوع شعر نظير« باشو» و «يوسا بوسون» و «كوباياشى ايسا» به عنوان هايكو شهرت داشت و به عنوان اشعارى كاملاً مستقل خوانده مى شد اما به تدريج تمايز ميان هايكو با ديگر انواع شعرى كهن وابسته به آن در ادبيات ژاپن جدى تر شده و هايكو مدرن از هايكو كلاسيك متمايز شد.

هايكو؛ ثبت بدون شرح يك لحظه

موضوع در شعر هايكو
شاعر در هايكو تقريباً به هرچيز و هرموضوعى مى تواند بپردازد اما شما بندرت موضوعاتى را مى يابيد كه از مسائل مطرح در حوزه شناخت و درك مردم عادى فراتر رود. درواقع اشعار هايكو به خلق دوباره موقعيت هاى كاملاً عادى روزمره اختصاص دارد اما به روشى كه به خواننده تجربه اى كاملاً نو و بديع از تجربه اى كاملاً شناخته شده و تكرارى و عادى ارائه مى دهد. شايد بتوان گفت هايكو همانند بسيارى ديگر از هنرهاى شاعرى كشف زيبايى و تازگى در حوادث و موضوعات ساده و به ظاهر پيش پا افتاده است از اين رو به آسانى از آنها در مى گذريم و بر آنها تأمل نمى كنيم.
اصل ايجاز و خوددارى از درازگويى
هايكو در هر زبانى كه باشد اساساً در يك نكته مهم مشترك است و آن رعايت اصل ايجاز و اجتناب از كاربرد واژگان غير ضرورى است. به عنوان مثال به اين هايكو توجه كنيد:
باد سرد زمستانى
تپه ها در يخ مى پيچد
شب زير نور ستارگان
شاعر ژاپنى با شنيدن و خواندن اين شعر خواهد گفت كه اين شعر اگر هايكوست، براى توضيح دماى هوا به كلماتى نظير سرد يا يخ نيازى نيست. زيرا عبارت باد زمستانى خود به تنهايى سرما را در خود دارد. درواقع اين هايكو نمونه اى است كه به ما نشان مى دهد سرما به گونه غير ضرورى سه بار در شعر تكرار شده است. (سرد، زمستان، يخ) همچنين كلمه شب نيزبا آوردن دو كلمه شب و نور ستارگان، درواقع دو بار تكرار شده كه يكى از آنها غير ضرورى است. با توجه به اين موارد، شاعر ژاپنى شعر را اين گونه مى سرود:
باد يخبندان
تپه ها را زير نور ستارگان
در خود مى پيچد
اين شكل گونه بسيار بهترى از هايكوست اگرچه الگوى ?-?-? هجايى را مراعات نكرده است. بنابراين در هايكو كلمات و توصيفاتى نظير خورشيد درخشان و گردباد تاريك، همچنين كلماتى كه متضمن نوعى قضاوت و داورى است، نظير زيبا و قشنگ، همگى حشو و زوائدى تلقى مى شود كه شاعر بايد از آنها اجتناب كند.
بنياد و عصاره هايكو
يك شعر هايكو در اصل نوعى سهيم شدن خواننده، در لحظه اى از آگاهى شاعر است. آرامش، اندوه، راز آميزى و... از جمله معدود احساساتى هستند كه در شعر هايكو حضور مى يابند و خواننده با خواندن هايكو اين احساس را در خود ادراك يا بازيافت مى كند. در واقع كليد اصلى دريك شعر هايكو كه احساسات ما را درباره پديده ها ى پيرامون بيدار مى كند، نه واژگان و توضيحات شاعر، كه در اصل خود پديده است. اين خود چيزهاست كه احساسات را درما بيدار مى كند و شاعر شايد تنها يك نقش واسطه را ميان پديده و خواننده بازى مى كند. در شعر هايكو شاعر ناگزير است به خواننده كلماتى بدهد كه به خلق دوباره آن لحظه و يا خلق دوباره تصويرى كمك كند كه احساسات او را برانگيزد. بنابراين گفتن و شرح اين كه شاعر چه احساسى داشته براى خواننده واجد اهميت نيست و چنين شعرى نيز البته هايكوى خوبى نيست بلكه در يك هايكو خوب كلمات بايد دقيقاً همان احساسى را كه شاعر تجربه كرده در درون خواننده دوباره خلق كند؛ نه آن كه احساس شاعر را شرح دهد. اين اصل حتى در مورد خاطرات شاعر و يا امورى كاملاً ذهنى نيز الزامى است به اين معنا كه هركلمه در شعربايد به گونه اى عمل كند كه آن حادثه عيناً در مكان و زمان ويژه اى كه رخ داده، براى خواننده نيز هنگامى كه شعر را مى خواند رخ دهد. بنابراين هايكو بايد در زمان حال نگاشته شود چنان كه گويى حادثه همين الآن و درهمين مكان رخ داده است زيرا هايكو نبايد يك دوره زمانى طولانى را دربر بگيرد. يك هايكو درست همانند آن چه كه در عكاسى رخ مى دهد، ثبت يك لحظه گذرا در زمان حال است. از اين رو شعر هايكو به آينده و گذشته كارى ندارد.
هايكو؛ شعر بى قافيه
شعر هايكو قافيه ندارد مگر اين كه قافيه پردازى، بدون قصد قبلى شاعر و به گونه اى كاملاً تصادفى رخ دهدزيرا شاعر در هايكو مى كوشد موضوعى را با مستقيم ترين و ساده ترين كلمات ممكن ترسيم و تجسم و نه تشبيه و تشريح كند. در هايكو نه تنها قافيه وجود ندارد، بلكه از نظر قواعد نگارش و نقطه گذارى نيز در مجموع، قانون جدى و سخت گيرانه اى وجود ندارد بلكه اين قبيل امور عمدتاً به تمايل و تصميم شاعر واگذاشته شده كه بسته به هرشعر متفاوت است. در مقابل بايد توجه داشت كه در هايكو جايى براى تشبيه و استعاره نيست زيرا خلق كلمات تصويرى اهميت بسيار دارد. بنابراين هايكو چنان كيفيت زنده و جاندارى دارد كه نمى توان هيچ استعاره و تشبيهى را در آن جاى داد. اما چنان كه پيش تر هم آمد، اشعار هايكو بسته به زبان هاى مختلف، قواعد مختلفى دارد. اين مسأله در ترجمه اشعار نيز بسيار حائز اهميت است. مترجم بايد بيش از هرچيز ابتدا دريابد كه آيا بايد تابع محض مقررات باشد يا آن كه انتقال اساس يا عصاره نهفته در هايكو كافى است. روشن است كه اگر اين موضوع در ترجمه شعر مراعات نشود، لذتى كه در هايكو نهفته است به خواننده منتقل نمى شود.
طبيعت و فصول سال در هايكو
هرشعر هايكو بايد در بردارنده يك «كيگو» باشد و كيگو به معنى كلماتى است كه نمودار فصلى از سال در يك هايكو است. به عنوان مثال «شكوفه باران» يك كيگو و عبارتى است كه نشان از بهار دارد و برف نشان از زمستان و پشه حكايت از تابستان. اما كلمات كيگو هميشه هم به اين وضوح و روشنى نيستند و گاه عبارت هاى مبهم ترى است كه فصول سال را در شعر نشان مى دهد. اگرچه در هايكو هاى انگليسى يا ديگر زبان هاى غير ژاپنى هايكو ها عمدتاً بازتابى از طبيعت و يكى از چهارفصل سال نيست، اما جالب است كه بدانيم طبيعت در هايكو ژاپنى بخش مهمى از هايكو است به حدى كه بيش از ???? كلمه ژاپنى مرتبط با فصول سال در هايكو هاى ژاپنى به كار رفته است.
هايكو هنر مردم و زبان آرامش
چنان كه پيش تر اشاره شد، در كشور ژاپن كه موطن اصلى شعر هايكو است، تمام مردم در هر رده سنى كه باشند هايكو مى نويسند و اين كار روشى براى آرامش، فرارفتن از خود و نگريستن به چشم اندازهاى وسيع است. راهى براى رها شدن از دايره تنگ نگاه شخصى و فردى كه عامل مهمى دررنج ها و سنگينى روح است. با توجه به آن چه آمد مى توان گفت كه نوشتن و خلق اشعارى به سبك هايكو براى هر كسى در هر سنى آسان است. ازميان هايكوهايى كه از استادان بزرگ ژاپنى به دست ما رسيده است، بهترين آنها آثارى است كه چيزى را به گونه اى نو و تاره نشان مى دهند. تأمل و تفكر دراين اشعار، براى يادگيرى سرودن هايكو ايده خوبى است اگر به برخى از اين نمونه ها مراجعه و درباره هر كدام به دقت تأمل كنيم. بنابراين سرودن هايكو درديگر زبان ها نيز براى هر كسى در هر سنى كارى دشوار نيست. براى اين كار تأمل و تفكر در اشعار شاعران بزرگ ژاپنى گام مهمى است. تفكر و دريافتى كه بتوان دريافت لحظه اى كه شاعر از آن سخن مى گويد، چه در بر داشته است همچنين توجه به اين كه چه كلمه و عبارتى فصل را برايتان تداعى مى كند، درك اين كه هايكو در معناى خود چه بارمعنايى را حمل مى كند و چگونه دو يا چند تصوير حسى از حواس پنجگانه را به روشى نو و بديع، با يكديگر تلفيق مى كند. توجه به اين موارد همه به درك بهتر هايكو براى سرودن يك هايكو خوب كمك مى كند. ترديدى نيست كه هركسى تجربه اى از اين نوع احساسات را داشته است اما آيا مى توان اين تجارب را در كلماتى گنجانيد كه همان احساس را به ديگرى منتقل كند مهم آن است كه شاعر چيزى بيابد كه امكان بازى جالبى را با كلمات به او بدهد. اما اين كار مستلزم يافتن كلمات درخورى است كه در جوار هم آنچه را كه شاعر تجربه كرده به ديگران نيز انتقال دهد. فراموش نكنيم كه شعر هايكو شعرى است درباره امور عادى و تجربه هاى ساده روزمره كه از كلمات و يا قواعد دستورى پيچيده و درازگويى و اطناب اجتناب مى كند.
چند نمونه هايکو
از باشو
بر بركه كهن
غوكي ناگاه فرو مي‌جهد
صداي آب.
در ژرفناي آب
گسترده بر خرسنگي
برگ هاي درخت.
از چي‌يو جو
آه، نيلوفر صحرايي!
دلو به دام افتاده است
من در پي آب بودم.
از يوسا بوسون
کنار برکه کهنه
پير مي شود غوک
برگهاي ريخته
ماه نئين.
خاک را
نخستين برف
مي نوازد
باز مي گردم تا ببينمشان
شکوفه هاي گيلاس را
که شکفته اند قبلا ً
در شب.
حتا صداي برفي را
که فرو مي بارد نيز
مي شنوم.
چقدر تاريک است.

منبع :روزنامه ايران- با تغيير و اضافات
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sukhteh




 

نسخه چاپی