فيلمنامه نويسي براي فيلم مستند

فيلمنامه نويسي براي فيلم مستند
فيلمنامه نويسي براي فيلم مستند


 

نويسنده: محمد تهامي نژاد




 

پژوهش بنيادين، پرسش آغازين
 

در سينماي حرفه‌اي، درك نحوه تبديل طرح به شكل، همچنين لحن آن اهميت حياتي دارد.
به گفته جعفر فاطمي:
«در سينماي مستند دنيا Concept براي تهيه كننده در اولويت است، به اين معنا كه درباره محصول نهايي از همان آغاز بحث مي‌شود. فيلم بايد داراي كدام جذابيت‌ها باشد؟ مخاطب كيست؟ چگونه توزيع مي‌شود؟ دقيقاً با چه مدت و براي پخش از كدام شبكه‌ها و با چه كيفيت فني و هنري ساخته مي‌شود. اين بحث بار فني دارد و از همان آغاز، مسائل كلان توليد، مورد بحث قرار مي‌گيرد.»(1)
در طرح فيلم، معمولاً مشخص مي‌شود كه موضوع چيست و طرز تلقي ما از آن كدام است؟ چقدر جذابيت دارد، قرار است با چه لحني با پديده مواجه شويم. لحني پرخاشگرانه، طنز آميز، صريح، طعن‌آميز، انتقادي و يا بي‌طرف؟ آيا نظر گاهي شخصي از موضوع ارائه مي‌شود يا اين كه فيلم‌ساز، تم مورد علاقه‌اش را پي مي‌گيرد؟ كار صبغه شعري دارد؟ آيا بر اساس پژوهش و شناخت قبلي و به قصد ارائه فكري از پيش مشخص، به ثبت و ضبط اسناد و مداركي درباره پديده مي‌پردازيم؟ آيا قرار است گزارشي فراهم آيد يا آموزشي باشد؟ يا اين كه افكار عمومي به وجود بياورد؟ در طرح فيلم همه چيز با فهم موضوع، خط سراسري، كشف دارم، دراماتيك نمايي(2) و جنس و طرح بعد بصري فيلم پيوند دارد. محدوديت‌ها و مقتضيات آشكار مي‌شود.»
البته نوع روابط حاكم بر توليد انواع فيلم با يكديگر، متفاوت است و اين روابط از همان طرح فيلم، خودش را نشان مي دهد. به گفته جعفر فاطمي:
«چندي پيش شركت شل مي‌خواست راجع به حفاري حوزه نفتي در «سروش» و «نوروز»، فيلم بسازد و ما راهنماي محلي بوديم. كارگردان انگليسي كه به ايران آمد، سندي در اختيار داشت كه نشان مي‌داد توليد اين فيلم كاربردي، پيشاپيش در شل تعريف شده است. زمان دقيق و مخاطب را مشخص كرده بودند. فيلم قرار بود گفتار داشته باشد، حتي ريتم فيلم را تعيين كرده بودند.»
بنابراين طرح‌ها در سبك فيلم‌سازان و برخي توافق‌ها، كامل مي‌شود. در واقع همكاري ابراهيم گلستان با شركت نفت نيز بر اساس دستيابي به چنين تعاريف مشتركي، صورت گرفت:
«فيلم‌هاي برت‌ هانترا فيلم‌هاي فوق العاده‌اي هستند. از همون‌ها كه سه پايه دوربين محكم باشه و نورافكن و فلان و از اين حرف‌ها. اما فيلم من، همه‌ش رو دست گرفته بودم و همه‌ش قصه گرد و خاك و حركت و عرق آدمايي كه كار مي‌كنند و اين جور چيزا بود ديگه... آرتور التون گفت فيلم يعني اين... شركت نفت گفتن پس حالا كه آرتور التون هم اين طوري مي‌خواد پس بيا كار فيلم را تو انجام بده.»(3)
در مواردي پژوهش در اختيار فيلم ساز قرار مي‌گيرد. ديويد آتن برو مستند ساز حيات وحش، سازنده فيلم اژدهاي کومودو در اندونزي و براي بي ‌بي سي، در مورد استفاده از پژوهش‌هاي حاضر آماده مي‌گويد:
«من ژورناليستي هستم كه از تصاوير، استفاده كرده و بيشتر وقت خود را صرف اين مسئله كرده‌ام كه ديگران، چه كشفياتي را انجام داده‌اند. مطالعه مقالات علمي در اين زمينه، به اندازه كافي، كفايت مي‌كند. به عنون مثال، من پرنده شناس خوبي نيستم و به جهت نوشتن يك مجموعه تلويزيوني خوب در مورد پرندگان مي بايد چيزهاي زيادي در مورد پرندگان بهشتي ياد مي‌گرفتم و مايلم اين كار را تكرار كنم. البته براي ساختن فيلمي درباره پرندگان آلاچيق، شما مي‌بايست با كساني مشغول به كار شويد كه نزديك به بيست سال روي آن كار كرده‌اند.»(4)
البته درست است كه آتن برو، روي پژوهش‌هاي حاضر آماده كار مي‌كند، ولي اينها غالباً پژوهش‌هاي ابتكاري و نويني در سطح دنيا هستند كه شايد بسياري از آنها براي نخستين بار توسط سينماي مستند عرضه و معرفي مي‌شوند. جدا از اين كه برخي از مستندسازان، روي موضوعات و شكل‌هاي خاص تمركز يافته و يا شيوه خاصي را به پيش مي‌برند.(5)
عدم برخورداري از پژوهش‌هاي ابتكاري و نوين البته از كمبودهاي اصلي سينماي مستند ايران است. ولي مواردي هم وجود داشته كه فيلم‌سازان با نتايج كار تيم‌هاي تحقيقاتي آشنا شده و يا در جريان كارهاي پژوهش قرار گرفته، كار مستند كرده‌اند: فيلم مدرسه در دست بچه‌ها، نمونه‌اي از ورود به يك پژوهش در حال اجرا است.(6) در اينجا، شاهد اجراي يك پژوهش بنيادين هستيم. در اين تجربه آموزشي، تمام پست‌هاي سازماني مدرسه (از معلم و مدير گرفته تا فراش) توسط بچه‌ها برگزيده مي‌شوند و آنها براي مدت دو روز اين وظايف را بر عهده مي‌گيرند. كارگردان فيلم - ارد زند - در اينجا به عنوان نويسنده طرح فيلم، نقشي در طرح و اجراي پروژه تحقيق كه به «مدرسه در دست بچه‌ها» معروف است ندارد. اين طرح، چند سال قبل از آشنايي كارگردان با اين پروژه نيز در مدرسه راهنمايي محمود افشار، اجرامي‌شد. سال 1378كه فيلم ساز تمايل خود را به فيلم‌برداري نشان داد، همراه بچه‌هايي كه توسط شاگردان مدرسه، انتخاب شده بودند، در اردوي توجيهي، حضور يافت. به پيشنهاد او و از طريق مديريت، بچه‌ها به نگارش تجربيات ساليان گذشته ترغيب شدند و حدود 600 انشا به دست او رسيد. ارد زند از اين طريق دريافت كه بچه‌ها چگونه به موضوع نگاه مي‌كنند و انتقادشان از طرح چيست، ضمن اين كه تصميم گرفت در جريان ماوقع، كجا باشد و دوربينش را كجا قرار دهد. ارد زند مي‌گويد: «البته اتفاقات تازه‌اي هم افتاد و ما مي‌بايست عكس العمل‌هاي آني بچه‌ها را نيز ثبت مي‌كرديم.»
تجربه فيلم‌ساز قبل از فيلم‌برداري مدرسه در دست بچه‌ها يك پژوهش سينمايي، در جريان اجراي يك پژوهش بنيادين بوده است و ارد زند، اذعان دارد كه به هيچ وجه پژوهش مورد نظر مدرسه را پيش نبرده بلكه يك «مستند موقعيت» ساخته است:
«يك شكارچي براي اين كه فيل شكار كند بايد بداند كه فيل كجا زندگي مي‌كند. مسلماً اگر در بيابان به دنبالش بگردد پيدا نخواهد كرد. به همين دليل اين كار با تجربه آتن برو تفاوت دارد. زيرا فيلم‌هاي حيات وحش كاملاً پژوهش را پيش مي‌برد ولي من از اين موقعيت، براي ساختن يك فيلم مستند، استفاده كرده‌ام. كه از نظر درون مايه وضعيت مير نوروزي را پيش نظر داشتم.»
اين فيلم و مشق شب، گرچه در نحوه پژوهش با يكديگر تفاوت دارند، اما از نظر سينمايي هر دو به كشف لحظه‌هايي مهم از زندگي، نائل آمده‌اند. يعني ارد زند و عباس كيارستمي، هر دو خود را در معرض جهان قرار داده‌اند. بودن در جهان مدرسه، جز از طريق پژوهش سينمايي و درك لحظه‌هاي وقوع حادثه، امكان‌پذير، نبوده است.

طرح پژوهش فيلم، از طريق تحقيق تا اجراي آن
 

هنگامي كه در ورقه برآورد واژه پژوهش نوشته مي‌شود، به اين معناست كه توليد، مستلزم مقدمات مضاعفي، متفاوت از مقدمات طرح تفصيلي و مبتني بر جست و جو است. براي برخي مستندسازان، «روش محوري پژوهش»، زيادي كلاسيك و علم گرايانه است. آنها مي‌گويند اهميت سينماي مستند نه در پژوهش و فهم روش‌مند جهان، مقدم بر فيلم‌برداري، بلكه در هم زماني آن با ثبت رويداد است كه سنديت دارد و شگفتي خلق مي‌كند. ولي واضح است كه چنين نظري درباره فيلم‌هاي علمي، مردم نگاري و حتي جامعه نگاري، مصداق ندارد و همه چيز، قبل از توليد، آغاز مي‌شودو در اين صورت است كه پژوهش سينمايي با پژوهش علمي براي فهم جهان از طريق تصوير (و فيلمنامه) همگام مي‌شود. ضمن اين كه فيلم‌برداري و تدوين گفتارنويسي هم مراحل ديگري از اين شناخت و فهم جهان است.
اين پژوهش گسست از دانش قبلي، طرح فرضيه‌ها و رسيدن به دانشي نو است. چنين شناختي، تجربي است(7) در حالي كه هنرمندان، فهم خود را از جهان ارائه مي‌دهند. به همين دليل است گرير سون گفته است: «سينماي مستند هنر ويژه‌اي است.»

پرسش آغازين
 

هر پرسشي كه نيازمند تفكر باشد، سؤالي است با دو متغير كه كل تحقيق علمي براي پاسخگويي به آن، اجرا مي‌شود. براي مثال: آيا تشويق موجب افزايش بهره‌وري است؟ آيا مراسم آييني پير شاليار نسبتي با آيين‌هاي ايراني دارد؟ زيرساخت‌هاي مورد نياز براي توسعه كدام است؟
گاهي متغيرهاي يك پژوهش سينمايي، قابل مشاهده و اندازه‌گيري است و گاهي با مفاهيم روبه‌روييم. براي مثال طرح فيلمي با اين مضمون كه: نصب بمب در زير هواپيما‌ي برخورد كننده با يكي از برج‌هاي دوقلو كار چه سازماني است؟ با روش‌هايي كه قبلاً گفتيم به دست نمي‌آيد. بخشي از اين پژوهش (هواپيما، برج‌ها، حتي بمب) قابل مشاهده و بخشي ديگر به اين سادگي‌ها، قابل بصري شدن نيست، (در سينماي مستند سؤال‌هايي با يك متغير هم وجود داشته) گاهي هم كل موضوع، حول يك ناديده يا نانموده مي‌چرخد: ببينيد اين مكان چه جايي است؟ ببينيد اين زنان چگونه در زندان زندگي مي‌كنند؟ آيا اين مجسمه را مي‌شناسيد؟ همين پرسش، درنهايت به معرفي صاحب آن مي‌انجامد. چنين پرسشي نه سرآغاز يك پژوهش بنيادين و نه كاربردي است. بلكه تحقيق در يك ناشناخته است كه سرانجام به تماشاگر، اطلاعاتي درباره پيرامونش منتقل مي‌سازد: فيلم نشاني بهشت را يادداشت كن (فرامرز مقدم نيا، فيلم ساز كرمانشاهي)، با مجسمه زني شروع مي‌شود كه دست راستش را به كمر زده و استوار ايستاده است. فيلم‌ساز از رهگذران درباره مجسمه مي‌پرسد. مردي با قيافه حق به جانب مي‌گويد: شيرين است (شيرين افسانه‌اي). ديگران هر يك حدسي مي‌زنند. در روستاي گورسفيد - از توابع گيلان غرب - فرنگيس خانم را مي‌بينيم كه در روزهاي جنگ، افسري عراقي و سربازش را فقط با يك تبر دستگير كرده و آنها را به كوه برده بود. چنين تحقيقي به نحوي توصيفي است. تحقيق فرهاد ورهرام درباره مراسم پيرشاليار (در فيلم عروسي مقدس) نيز با توصيف آغاز مي‌شود. در اولين صحنه گردوهاي باغ پيرشاليار تقسيم مي‌شود. اما پيرشاليار كيست؟ آيا در اين مراسم دو هفته‌اي با يك آيين روبه‌رو هستيم؟ آيا فيلم ساز مي‌خواهد مشخصات اين مراسم را كه ساليانه در روستاي اورامان تخت اجرا مي‌شود بفهمد؟ اقتصاد روستا بر كدام محور مي‌چرخد؟ نحوه تقسيم وظايف بين طوايف مختلف چگونه است؟
همچنين در تحقيق «يوز ايراني» احمد ضابطي جهرمي به دنبال اين پرسش است كه به چه علت و چرا در حالي كه ايران مهد يوز خاص خود بوده و شعراي بزرگ ايران از «يوز» نام برده‌اند، امروز نسل اين حيوان رو به انقراض است. بنابراين با يك پرسش تبييني روبه‌روييم. چنين پرسشي، داراي چندين متغير است: آيا شكار، تنها علت انقراض است يا علت‌هاي ديگر نيز وجود دارد؟ در اينجا، شكار متغير مستقل است كه بر متغير وابسته - يوز- تأثير مي‌گذارد. اين هر دو متغير قابل مشاهده و اندازه‌گيري است. مي‌توان براي انقراض يوز، سلسله‌اي از متغيرها نيز فرض كرد؛ از جمله «عدم اطلاع مردم» و «تغيرات زيست محيطي حيوان».

شخصيت مستند‌ساز خود مستند‌ساز! (اشاره دوم)
 

ما همه غريبه هستيم
 

نويسنده: مينا کشاورز
شماره پيش، بحثي را در صفحه مستند نگاري آغاز كرديم تحت عنوان: شخصيت مستند‌ساز، خود مستند‌ساز. كه ترجمه قسمت‌هايي از بخش نخست كتاب مقدمه‌اي بر سينماي مستند(8) اثر بيل نيكولز بود.
اين سؤال را مطرح كرديم كه:
در فيلم مستند، چگونه بايد با افراد و شرايطي كه سوژه مستند ساز هستند رفتار كرد؟
اولين مسئله‌اي كه در برخورد با چنين سؤالي به ذهنمان خطور مي‌كند، اهميت اخلاق مستند ساز و به عبارتي شخصيت دروني اوست. گونه‌اي از فيلم مستند كه شخصيت فيلم ساز و اخلاق او در آن نقش تأثيرگذاري دارد، مستد رفتاري(9) است. در چنين مستند‌هايي سوژه اصلي فيلم، مردم هستند و کارگردان بيش از هر چيز ديگري به افراد و موقعيتي که دستمايه فيلمش قرار داده نياز دارد. بنابراين بايد بتواند اعتماد و رضايت آنها را جلب كند و لازم است مسائل اخلاقي را با احتياط بيشتري رعايت كند.
گاهي اوقات ممكن است مستندساز شخصيت و يا شرايط موجود را طوري نشان دهد كه خلاف واقعيت باشد و در واقع تصورات خودش را بر آنها اعمال كرده باشد و باعث شود بيننده برداشتي كاملاً خلاف آن چه كه حقيقت است، داشته باشد. چون آن چه در نهايت مورد بررسي و نقد مخاطب قرار مي‌گيرد، چيزي است كه ديده مي‌شود و بيان كننده نگرش فيلم ساز نسبت به موضوع و سوژه‌هاست و از طرفي ديدگاه و موضع فيلم را در برابر موضوع انتخابي تعيين مي‌كند. از اين رو مستندساز بايد قبل از هر گونه اقدامي سوژه‌هايش را از آن چه در حال وقوع است و در نظر دارد، آگاه كند. به عبارتي بايد در قبال مردمي كه موضوع فيلمش هستند و بازگو كردن حقايق شخصيت و زندگي آنها، احساس مسئوليت كند.
كالوين پريلاك(10)، در مقاله‌اي تحت عنوان: ما همه غريبه هستيم،اخلاق مستند سازي(11) در اين رابطه مي‌گويد:
«مسائل اخلاقي فيلم سازان مستند، از يك جنبه مهم، مشابه آن دسته از مسائل اخلاقي است كه محققان فيزيو لوژي، جامعه شناسي، پزشكي و ... با آنها مواجه‌اند. يعني موفقيت آزمايش‌هاي علمي.»
سينما - حقيقت نيز بر سوژه‌هايي متكي است كه از مشاركت خود در اين دو عرصه از نظر اخلاقي مي‌تواند اقدام پرسش برانگيزي باشد و در حد افراطي آن، بهره‌كشي به مفهوم واقعي كلمه است.
هر چند پريلاك در اين باره ديدگاه انتقادي تندي دارد، اما فيلم مستند و حيطه آن نيازمند چنين مستندهايي هست كه بتواند واژه سينما - حقيقت را معنا دهد، به شرط بيان واقعيت‌ها آن گونه كه هستند نه آن طور كه در ذهن خود در نظر گرفته. درست است كه بايد برداشت و ديدگاه خودش را از شرايط موجود بيان كند اما با حفظ حقايق.

با فاصله يا درگير با موضوع؟
 

نويسنده: پيروز کلانتري
در نگاهي معمول و عادت يافته، سينماي مستند رابطه فيلم ساز با دنياي پيرامون و بيرون از خود فرض مي‌شود و شخصيت، نگاه، تخيل و ذهنيت فيلم ساز در اين سينما پنهان انگاشته شده يا حتي مخل دنياي فيلم به حساب مي‌آيد.
حدي و وجهي از واقعيت در اين تصور نمود پيدا مي‌كند. در هر حالت و نوعي از سينماي مستند، به هر حال واقعيت (كه اغلب به نادرست تنها دنياي بيرون از وجود و ذهنيت تصور مي‌شود) موضوع فيلم است، اما اين گفته اصلاً به اين معني نيست که هر فيلم مستند نمايش و بيان واقعيت است (آن هم صرفاً واقعيت بيرون از ما). واقعيت مي‌تواند از وجه ايجاد ترديد در آن، نفي آن يا ايجاد اين سؤال كه «اصلاً واقعيت چيست؟» يا سؤال ديگر «آيا واقعيت دسترس پذير است يا نه؟» هم موضوع يك اثر مستند قرار گيرد و آن اثر كماكان مستند باقي بماند. نمونه‌اش فيلم اون شب كه بارون اومد كامران شيردل يا خط باريك آبي ارول موريس.
در بسياري از آثار مستند، فيلم ساز نظاره‌گر، شاهد، گزارشگر، منتقد يا تحليلگر واقعيت بوده و بر اين معني در فاصله با واقعيت يا شخصيت فيلم خود قرار مي‌گيرد. (حتي اگر اين فاصله گرفتن، در پي دوره‌اي از تحقيق و نزديك شدن به موضوع براي شناخت آن، اتفاق بيفتد.) اما سينماي مستند بر خلاف نگاه و تصور مألوف، انواع گوناگون و شيوه‌هاي متنوع نگاه و بيان دارد و در مسير حركت از يك مستند گزارشگر تا مستندي شخصيت محور، تجربي يا حديث نفس‌گرا (فيلم سازي از خود!) فيلم ساز مي‌تواند با فاصله يا درگير و نزديك با موضوع فيلم خود حركت كند.
براي توصيف روشن‌تر و متمركز اين موضوع، بحثمان را در محدوده مستندسازي از يك شخصيت پيش مي‌بريم. شخصيت مي‌تواند در رابطه‌اي تحميلي يا عادت يافته آن چه را كه دوربين يا عرف رسانه و جامعه مي‌طلبد بيان كند. اغلب گزارش‌هاي تلويزيوني ما در گفت و گو با آدم‌هاي جلوي دوربين و نحوه سؤالات خود، بيان روشن چنين وضعيتي‌اند. شخص مي‌تواند دوربين را راحت‌تر و شنواي حرف خود بيابد و راست بگويد. گزارش‌هاي انديشيده‌تر و سؤالات واقع‌گراتر مي‌تواند به اين رابطه راه بيابد.
شخص مي‌تواند به فيلم ساز اعتماد كند، او را چشم حساس و گوش شنواي موقعيت خود و حرف دلش بيابد و درددل كند. اين وضعيت، اغلب در ارتباط همدلانه يا درازمدت فيلم ساز با شخصيت فيلمش حاصل مي‌شود. (نمونه‌هايش زنانه مهناز افضلي، روزگار ما بني‌اعتماد و خواب ابريشم ناهيد رضايي) در اينجا با اين كه فيلم ساز نزديك به موضوع حركت مي‌كند اما رابطه هنوز يك سويه است. او مي‌بيند و مي‌شنود و شخصيت خود را مي‌نماياند و از خود مي‌گويد.
اما گاه فيلم ساز مي‌طلبد يا در جست و جوي شخصيتي براي فيلمش به كسي برمي‌خورد كه از طريق بيان و نمايش دنياي او، بخشي يا كليتي از حس و حرف خود را هم بيان مي‌كند. در اينجا شخصيت نمي‌داند، اما فيلم ساز آگاهانه درون و ذهنيت خود را هم در شخصيت فيلمش جست و جو مي‌كند و گاه در اين كاوش و كنكاش «شخصيت/خود» بيانگرانه، به وجوهي از انسان فيلمش راه مي‌يابد كه براي خود او يا نزديكانش هم پنهان و ناملموس بوده است.
در موقعيت‌هايي خاص، تنها شخصيت نيست كه موضوع فيلم است، بلكه فيلم ساز هم موضوع شخصيت فيلم مي‌شود يا در زندگي آن دوره و در نتيجه در نحوه حضور و رفتار شخصيت، مؤثر واقع مي‌شود و به همين نحو، اين گونه حضور شخصيت در نحوه فيلم سازي مستندساز ما نيز تأثير مي‌گذارد. در فيلم با تو حكايتي دگر رضا فرهمند فيلم ساز جوان، او و زن مقابل دوربين در سفري شفاجويانه براي زن، ماجرا و موضوع فيلم را شكل مي‌دهند و درمستند جديد او شير + زاد فيلم ساز دوربين را به دست دو شخصيت فيلمش مي‌دهد و ماجرا از ديد و ذهنيت آنها (و نيز فيلم ساز) بيان مي‌شود.
پايان اين نزديكي‌ها و هم‌ساني‌ها، مستندسازي از خود است كه در بيست سال فيلم سازي مستندساز مشهور آمريكايي راس مك ال وي،از دوره‌ها و مقاطع حساس زندگي خود و نزديكانش در چند فيلم جذاب، حاصل غريبي به بار آورده است.

پي نوشت ها :
 

1. همچنين به کتاب فيلمنامه نويسي براي فيلم هاي مستند فصل دوم، طرح پيشنهادي، رجوع شود.
2. در کشف درام زندگي و طبيعت، تصنع در ميان نيست، اما دراماتيک نمايي، مستند و داستان را در هم مي آميزد.
3. نوشتن با دوربين، رو در رو با ابراهيم گلستان، پرويز جاهد، 1384، ص 123تا 125
4. NewScienTist جولاي 2002 به نقل از همشهري 5 ارديبهشت 1382ص 11
5. براي مثال فردريک وايزمن روي رابطه فرد با نهادهاي دولتي يا مدني متمرکز شده بود.
6. طرح مدرسه در دست بچه ها توسط مدير سابق «مدرسه راهنمايي محمود افشار» از روي مجلس دانش آموزي کشور لبنان اقتباس شده است که به گفته ارد زند در ايران، مورد استقبال آموزش و پرورش قرار نگرفت. در عوض «مجلس دانش آموزي» و «شهردار مدرسه» تجربه شد.
7. Positivistic
8. در شماره 38، بخش مرجع و منبع درباره کتاب مذکور توضيحاتي داده شده است.
9. مستند رفتاري برداشتي است از يک موقعيت با افرادي واقعي که کار عادي خود را انجام مي دهند، نه يک واقعيت صحنه پردازي شده به همراه هنرپيشه ها و فيلمنامه از قبل آماده شده.
10. کالوين پريلاک، يکي از معدود مستند سازاني است که درباره مسائل مربوط به اخلاق تصوير سازي آگاهي دارد.
11. اين مقاله در سال 1976 ابتدا در نشريه انجمن فيلم دانشگاه و بعد از آن در چالش هاي جديد در مستندسازي منتشر شد.
 

منبع:ماهنامه فيلم نگار، شماره ي 39



 

نسخه چاپی