سينماي جهان: چشم انداز

سينماي جهان: چشم انداز
سينماي جهان: چشم انداز


 

نويسنده: کاميار کردستاني




 
بي قرار(11-20)

Restless
 

جيسون ليو که بازي در فيلم آزمايش به کارگرداني پل شيورينگ و در کنار آدريان برودي و فارست ويتاکر را در کارنامه اش دارد، زماني که در دانشگاه نيويورک به تحصيل مي پرداخت، داستاني به نام بي قرار و درباب عشق و شور دوران نوجواني و ميرايي انسان را به صورت نمايشنامه اي به رشته تحرير درآورد و سپس به پيشنهاد و تشويق دوست دانشگاهي اش و دستيار توليد کنوني فيلم بي قرار يعني بريس دالاس هاوارد آن را به فيلمنامه تبديل کرد.در اوت 2009گاس ون سنت به عنوان کارگردان اين فيلم قرارداد امضا کرد و به دنبال آن مرحله پيش توليد و انتخاب بازيگر آغاز شد و مياواسيکوسکا و هنري هاپر براي ايفاي نقش هاي اصلي برگزيده شدند. واسيکوسکا کسي است که با فيلم آليس در سرزمين عجايب مطرح شد و در سال 2010 به جز بي قرار در فيلم جين اير نيز در نقش اصلي ظاهر شد که هردو در سال 2011 اکران مي شوند. چهره کاملاً متفاوت و موهاي بسيار کوتاهش که با آن در جشنواره کن ظاهر شد، به خاطر فيلم برداري همين فيلم بود، بازيگر نقش مقابل او يعني هنري هاپر،پسر دنيس هاپر فقيد و کاترين لاناسا است و اين فيلم دومين بازي او در يک اثر سينمايي است. فيلم برداري از 12 نوامبر 2009 آغاز شد و تدوين آن در ژولاي 2010 به پايان رسيد و موسيقي متن فيلم را دني الفمن ساخت. تاريخ نمايش ابتدا 28 ژانويه 2011 اعلام شد، اما کلمبيا نمايش آن را به تاريخ ديگري در سال 2011 که هنوز مشخص نشده موکول کرده و آن را از بخش رقابتي جشنواره ساندنس 2011 هم بيرون کشيده است.
خلاصه داستان:
دختر نوجواني که به بيماري لاعلاجي مبتلاست، دل در گروي عشق پسري عجيب مي بندد که علاقه دارد در گورستان ها پرسه بزند و از قبرها مراقبت کند. در پي اين رابطه آنها با روح يک خلبان کاميکازه ژاپني رو به رو مي شوند.
مرض مسري (2011)

Contagion
 

استيون سودربرگ هميشه پرکار که اخيراً هرساله يک يا دو فيلم را کارگرداني مي کند، سال 2010 هم سال پرمشغله اي برايش بود و دو فيلم ساخت که هر دو از تيم بازيگري بسيار درخشاني سود مي برند.يکي Haywire با بازي چنينگ تاتسوم، اوان مک گرگور، مايکل فاسبندر، مايکل داگلاس، آنتونيو باندراس و ماتيو کاسوويتز و ديگري مرض مسري، تريلر اکشني با بازي مت ديمون، کيت وينسلت، جود لاو، گينت پالترو، ماريون کوتيار و لارنس فيشبورن، هرچند ديمون، لاو و پالترو پيش از اين هم در آقاي ريپلي با استعداد هم بازي بودند، اما قرار گرفتن نام هاي بزرگ ديگري در کنار آنها و همين طور تيم بازيگري فيلم ديگر امسالش علاقه وافر سودربرگ به استفاده از تعداد زيادي از بازيگران مطرح و بزرگ در کنار هم را نمايان مي کند. فيلمنامه مرض مسري را اسکات برنز فيلمنامه نويس آثاري چون اولتيماتوم بورن و خبرچين نوشته که در هر دو مت ديمون بازي کرده بود و اين دومين همکاري برنز با سودربرگ بعد از خبرچين نيز هست. از نکات جالب فيلم لوکيشن هاي زياد و مختلف آن در سراسر دنياست که شامل هنگ کنگ، ماکائو، شيکاگو، آتلانتا، سان فرانسيسکو،ابوظبي، لندن و ژنو مي شود.
خلاصه داستان:
ويروس مهلک و کشنده اي که از طريق هوا منتشر مي شود، مي تواند مبتلايان خود را ظرف چند روز از بين ببرد.درحين مقاومت مردم عادي و استفاده آنها از شيوه هاي مختلف براي بقاي خود و خانواده، تيمي از پزشکان خبره و ماهر بين المللي جمع شده و وظيفه کنترل و درمان اين بيماري را به عهده مي گيرند.
فولاد واقعي(2011)

RealSteel
 

کمپاني دريم ورکس از سال 2003 به فکر توليد اين فيلم بود و ابتدا پيتر برگ را براي کارگرداني فيلم انتخاب کرد. اما برگ از اين پروژه کناره گيري کرد و شاون لوي جايگزين او شد.گويي دخالت تهيه کننده فيلم باعث جدايي برگ از پروژه شد و حالا لوي هم کارگردان و هم يکي از تهيه کنندگان فيلم است.کمدي هاي شبي در موزه به کارگرداني لوي و کمدي ديگر او يعني شب قرار توانستند موفقيت خوبي در گيشه به دست آورند. و حالا او اين بار سراغ يک اکشن علمي -تخيلي رفته است. فيلمنامه را لزلي بوهم وجان گاتينز بر اساس داستان کوتاه به نام فولاد از نويسنده معروف ريچارد ماتيسون نوشته اند که بوهم پيش از اين با اسپيلبرگ (مدير کمپاني دريم ورکس) در سريال Taken کار کرده بود. اين داستان ابتدا براي يک قسمت از سريال تلويزيوني منطقه گرگ و ميش نوشته شد، اما به مرحله ساخت نرسيد تا فيلم برداري اثر سينمايي اقتباس شده از آن در ژوئن 2010 آغاز شود. همان طور که از داستان فيلم هم پيداست،ربات هاي زيادي دراين فيلم وجود دارند، اما از ربات هاي واقعي و براي حرکات آنان از تکنولوژي موشن کيچر استفاده شده است. به گفته هيوجکمن: «زماني که وارد شدم و اين ربات ها را ديدم، از شدت تعجب فکم روي زمين افتاد!» و به گفته کارگردان فيلم يعني شاون لوي: «بعضي چيزها فقط با جلوه هاي ويژه قادر به انجام هستند، اما وقتي موجود واقعي عجيبي مثل يک ربات هشت فوتي را در مقابل يک بازيگر قرار مي دهيد که در کنارش ايفاي نقش کند و ديالوگ هايش را بگويد، واقعيت بيشتري به بازي ها و فضاي فيلمتان بخشيده ايد.» جکمن درباره داستان فيلم نيز مي گويد: «قلب فيلم همان رابطه پدر و پسري است با ورود ربات دورانداخته شده اي به اسم اتم که بچه ها دوستش دارند، داستان شکل جديدي به خود مي گيرد. من فرزندم را موقع تولدش ترک کرده ام و با مرگ مادرش تازه همديگر را مي بينيم و با هم زندگي مي کنيم واين بوکس ربات هاست که اين پدر و پسر را به هم نزديک مي کند.» برخلاف فيلم هايي چون من ربات يا تغييرشکل دهندگان شخصيت ربات هاي اين فيلم هوشمند رينگ ايستاده (که در اينجا جکمن و پسرش با بازي داکوتا گويا) کنترل مي شوند. اما اتم وراي ظاهر فولادينش از هوش و احساسي خاص بهره مند است. لوي مي گويد: «اتم هم مثل هيو و پسرش، موجودي تنها و فراموش شده است». به گفته لوي او خواسته به جاي به تصوير کشيدن آينده تاريک و سردي از جهان، فيلمي انساني و احساسي بسازد. از نکات جالب فيلم استفاده از قهرمان پيشين سبک وزن جهان يعني شوگر لي لئونارد براي کمک به واقعي تر شدن حرکات بوکس فيلم است.
خلاصه داستان:
سال 2020 است ويک قهرمان سابق بوکس، حالا ديگر با ورود ربات ها دراين ورزش به جاي انسان ها، تنها و دلسرد شده او با پسرش رباتي به نام اتم را از نابودي نجات مي دهند و آشنايي با اين ربات سرآغاز تلاش آنان براي ورود به مسابقات بوکس است.
لري کراون (2011)

Larry Crown
 

تام هنکس بازيگر کهنه کار و محبوب آمريکايي براي بار دوم روي صندلي کارگرداني يک فيلم سينمايي نشست تا پس از 14 سال و فيلم آن کاري که مي کني دوباره خود را دراين حرفه محک بزند. لري کراون، اسم شخصيت اصلي فيلم است که خود هنکس نقش آن را بازي مي کند و جوليا رابرتز که پيش از اين سه سال پيش در فيلم جنگ چارلي ويلسون به کارگرداني مايک نيکولز با او هم بازي شده بود، نقش مقابلش را بازي مي کند.فيلمنامه اين درام کمدي را که درباره روبه رو شدن با شکست در زندگي و بازگشت و شروعي دوباره است، هنکس با نياوارد الوس نوشته است، بازيگر و فيلمنامه نويس يوناني که براي فيلم عروسي پرريخت و پاش يوناني من نامزد اسکار شده بود. خود هنکس به همراه گري گوتزمن تهيه کنندگان فيلم هستند و قرار است که فيلم اول ژولاي 2011 اکران شود.
خلاصه داستان:
لري کراون ميانسال شغل خود را از دست مي دهد و به همين دليل تصميم مي گيرد تا دوباره به عنوان دانشجو وارد دانشگاه شود و زندگي خود را از نو احيا کند.
اعليحضرت (2011)

Your Highness
 

يونيورسال اين فيلم را به کارگرداني ديويد گوردون گرين تهيه و توليد کرده است. اثري کمدي و تاريخي که فيلمنامه اش را بن بست و دني مک برايد نوشته اند، به گفته گوردون گرين بازيگران، سرصحنه از فيلمنامه استفاده نکرده اند و بسياري از ديالوگ هاي فيلم في البداهه بوده يا در همان زمان فيلم برداري و توسط مک برايد به بازيگران گفته شده است. فيلم برداري فيلم درتابستان 2009 و در ايرلند شمالي انجام شد و دني مک برايد، جيمز فرانکو، ناتالي پورتمن و زويي دشانل بازيگران اصلي فيلم هستند. اسکات استوبر و اسکات برفستين هم به عنوان تهيه کننده اين فيلم همکاري کردند. فيلم قرار است هشتم آوريل 2011 اکران شود .
خلاصه داستان:
وقتي همسر شاهزاده فابيوس را مي دزدند، او به همراه برادر بي عرضه ونادان خود تادئوس، به جست وجويي طولاني و پرماجرا براي نجات او مي روند.
آژانس تعديل (2011)

The Adjustment Bureau
 

يونيورسال به سراغ اقتباسي ديگر از داستان هاي فيليپ کي ديک رفته است. بعد از فيلم هاي مهمي چون بليدرانر، يادآوري مطلق، گزارش اقليت، بعدي و اسکنر دارکلي که از داستان هاي کي ديک اقتباس شدند،شايد بتوان اين فيلم را اثر مهم ديگري براساس داستان هاي او دانست. اين بار فيلمنامه براساس داستان کوتاهي از او به نام تيم تعديل و توسط جورج نولفي نوشته شده که خودش هم کارگرداني اين فيلم را به عهده داشته و به دليل کوتاه بودن داستان، نولفي داستان هاي فرعي ديگري را به داستان اصلي فيلمش افزوده است. مت ديمون و اميلي بلانت نقش هاي اصلي را ايفا مي کنند.
قبل از آن که فيلم برداري آغاز شود، مت ديمون در گفت و گويي خوشنودي خود را از اولين بازي اش در اثري علمي- تخيلي ابراز کرد. به گفته خودش او هميشه دوست داشته در فيلمي علمي -تخيلي و رازآلود شبيه به گزارش اقليت بازي کند و وقتي پيشنهاد بازي دراين فيلم را دريافت کرده بسيار خوشحال شده و براي شروع فيلم برداري لحظه شماري مي کرده. او که يکي از طرفداران داستان هاي فيليپ کي ديک نيز هست، ابراز اميدواري کرد که اين فيلم به يکي از بهترين فيلم هاي علمي -تخيلي سينما بدل شود. فيلم برداري فيلم در سپتامبر 2010 آغاز شد و قرار است در چهارم مارس 2011 اکران شود.
خلاصه داستان:
ديمون در نقش يکي از اعضاي کنگره که زبان تند و تيزي دارد، با آمدن توفاني از حوادث مختلف و عجيب در زندگي اش، آينده سياسي خود را در معرض تهديد مي بيند. در همين بين زني مرموز وارد زندگي اش مي شود و همين ورود، حل معماي حوادث و ماجراهاي پيش آمده براي او را سخت تر مي کند.
کد اصلي(2011)

Source Code
 

دانکن جونز، پسر ديويد بوئي خواننده و بازيگر بزرگ و مشهور انگليسي، بعد از اثر تحسين شده ماه، اکشن تريلري درباره آزمايش عجيبي روي گروهي از سربازان ساخته که اول آوريل 2011 اکران خواهد شد.گويا ابتدا تافر گريس قرار بود نقش اصلي را ايفا کند، اما سرانجام اين نقش به جيک جيلنهال رسيد تا در کنار ورا فارميگا و ميشل موناهان ايفاگر نقش هاي اصلي فيلم باشند.فيلم برداري در مارس 2010 در مونترال کانادا که لوکيشن اصلي فيلم بود،آغاز شد، بخش هايي در شيکاگو گرفته شد و سرانجام در 29 آوريل 2010 به پايان رسيد.فيلم هم اکنون در مراحل پس از توليد است و همچنين کلينت منسل دومين همکاري خود با دانکن جونز را با ساخت موسيقي اين فيلم تجربه خواهد کرد. دانکن جونز در مصاحبه اي کد اصلي را نسبت به فيلم قبلي اش ماه، کاملاً متفاوت و نسبت به بسياري از فيلم ها کمي متفاوت ناميده است!
خلاصه داستان:
سربازي (طي يک آزمايش)در بدن مردي ناشناس بيدار مي شود و پي مي برد که در حين انجام يک مأموريت است. قرار است قطاري منفجر شود و او بايد قبل از انفجار آن به دليل و منبع اصلي اين انفجار دست يابد. اما نکته اينجاست که هربار که در کارش ناموفق مي شود، بايد دوباره تمام کارها و زحماتي را که کشيده، از نو انجام دهد.
منبع:ماهنامه فيلم نگار 99



 

نسخه چاپی