تشبيه و انواع آن

تشبيه و انواع آن
تشبيه و انواع آن


 

نويسنده: اکبر رضي زاده
منبع اختصاصي: راسخون




 

« تَشبيه» چيست؟ «مُشبه» کدام است؟ «مشبه به» يعني چه؟ «ادوات تشبيه» بر چند قسم است؟!
بحث تشبيه و انواع آن نه تنها در رأس علم بديع، بلکه در مقولات «داستان» و عناصر ساختاري داستان نيز از اهميت بالايي برخوردار است. ذيلاً نگاه گذرايي به آن خواهيم داشت.
«تَشبيه» در فرهنگ لغات به معناي شبيه کردن است. يعني چيزي را به چيز ديگر مانند کردن. در اصطلاح علم بديع: تشبيه نام يکي از صنايع شعري است، که به اين بهانه، شاعر براي زيباتر کردن مشبه، صفتي به آن مي دهد که توجه مخاطب را جلب کند.
«مُشبَه»: يعني چيزي که آن را تشبيه کنند.
«وجه شبه» يعني صفت مشترکي که ميان «مشبه» و «مشبه به» وجود دارد که آن صفت، باعث تشبيه مي شود.
«ادات تشبيه» يعني کلماتي که در تشبيه به کار مي برند و دالّ بر تشبيه است. از قبيل: مثل، مانند، چون، هم چون، بسان، بگونه، همانند، همسان، چونان و امثال آن ها.
در جمله: «گونه ي يار در سرخي هم چون برگ گل سرخ است.» گونه يار= مشبه. برگ گل سرخ= مشبه به. سرخي= وجه شبه. هم چون= ادات تشبيه، مي باشند.
تشبيه بر چند قسم است:
1- تشبيه اضمار: يعني در ضمير گرفتن تشبيه و آشکار نکردن آن تا چنان به نظر آيد که شاعر غير از تشبيه قصدي دارد، اما پس از دقت معلوم شود که قصدش فقط تشبيه بوده است. مثل بيت زير:

« تا به دو ابروي تو دست نيابد کسي
پيش دو شمشير من سينه سپر کرده ام»

2- تشبيه بالکنايه: آن است که ادات تشبيه را بيندازند و مشبه به را وصف کنند و مشبه را به طريق کنايه بيان کنند. مثال از حافظ:

«بيا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
زگنج خانه ي دل مي کشم به مخزن چشم»

$ 3- تشبيه تسويه: آن است که شاعر چيزي يا صفتي از خود و چيزي يا صفتي از غير را به چيزي تشبيه کند. مثلا روزگار خود و چشم معشوق را در سياهي به شب تشبيه کند. مثال:

«چو شام آن که سيه کرد چشم يار مرا
چو چشم يار سيه کرد روزگار مرا»

4. تشبيه تفضيل: آن است که شاعر چيزي را به چيز ديگر تشبيه کند بعد بگويد نه چنين نيست، ممدوح من از آنچه که او را به آن تشبيه کرده ام بهتر و بالاتر است. يعني مشبه را بر مشبه به برتري بدهد يا کلماتي که دلالت بر ترجيح مشبه کند، بياورد.
مثال از سعدي:

«در سرو رسيده است ولکن بحقيقت
از سرو گذشته است که سيمين بدنست آن»

5. تشبيه مشروط يا تشبيه مقيد: آن است که شاعر چيزي را به چيز ديگر تشبيه کند ولي قيد و شرطي براي مبالغه در مقصود قائل شود. مثلا بگويد:
«دست او ابر است اگر ابر گوهر ببارد.»
6. تشبيه مطلق: آن است که چيزي را بدون قيد و شرط به چيز ديگر تشبيه کنند
مثال از معزي:

«اي ماه چو ابروان ياري گوئي
يا همچو کمان شهرياري گوئي

نعلي زده از زر عياري گوئي
بر گوش سپهر گوشواري گوئي»

در مبحث داستان و داستان نويسي نيز «تشبيه» کاربرد فراوان دارد. نويسنده اي که از تشبيه در فضاسازي داستان استفاده کند، آن را به طور غيرمستقيم، زيبا و زيباتر کرده است. به طوري که مخاطب را در بهره بردن از فضاي داستان و لحظات رويدادها، سهيم و برخوردار نموده است.
 


 




 

نسخه چاپی