هم سازنده، هم ويرانگر

هم سازنده، هم ويرانگر
هم سازنده، هم ويرانگر


 






 

انتظار مسأله اي است که متفکراني چون شهيد مطهري درباره اش نکته هاي فراواني دارند
 

در روزگاري که نگاه به مفهوم مهدويت و انتظار نتيجه اش کارهايي مثل ساختن هستند« ظهور بسيار نزديک است» است که صداي اعتراض علما و مراجع را هم در مي آورد. مرور نگاه آدم هايي چون شهيد مرتضي مطهري حکم تنفس يک هواي تازه را دارد. نگاهي که در چند اثر ارزشمند ايشان که به بررسي مسأله مهدويت و انتظار پرداخته اند، به خوبي پيداست. شهيد مطهري از منظري به انتظار نگاه مي کند که سستي و رخوت در آن جايي ندارد و پويايي و حرکت به سمت ارزش ها را نتيجه اين انتظار مي داند. خب چه کسي بهتر از مطهري مي تواند نکات علمي و عقلي اين کلمه را باز کند؟
از مفهوم «انتظار» در طول تاريخ انديشه اسلامي برداشت هاي متفاوتي شده است. هر بار کسي به تناسب فهم و درک خود دستي بر اين واژه کشيده و به اين درک خودش خشنود شده و هميشه حق را همان درک خودش پنداشته و بعد هم به تعبير زيباي قرآن «کل حزب بمالديهم فرحون» (هر فرقه اي بدان چه نزد آنهاست دلخوش شدند؛ سوره روم، آيه 32) استاد مطهري در اين باره مي گويد:« معلوم است که بدعت در دين خاتم هم امکان پذير است چنان که ما هم که شيعه هستيم و اعتقاد داريم به وجود مقدس حضرت حجت بن الحسن، مي گوييم ايشان که مي آيند «ياتي بدين جديد». تفسيرش اين است که آن قدر تغييرات و اضافات در اسلام پيدا شده است که وقتي او مي آيد و حقيقت دين جدّش را مي گويد به نظر مردم مي رسد که اين دين غير از ديني است که داشته اند و حال اين اسلام حقيقي هماني است که آن حضرت مي آورد.»(اسلام و مقتضيات زمان، جلد اول، ص 377، انتشارات صدرا)

انتظار؛ هم سازنده، هم ويرانگر
 

شهيد مطهري درباره ي مفهوم انتظار هم متناسب با برداشت هاي متفاوت، اين انديشه را منشأ رشد و پويايي يا رکورد و عقب ماندگي دانسته است: «انتظار فرج و آرزو و اميد و دل بستن به آينده دو گونه است، انتظاري که سازنده و نگهدارنده، تعهدآور، نيروآفرين و تحرک بخش است. به گونه اي که مي تواند نوعي عبادت و حق پرستي شمرده شود و انتظاري که گناه است، ويرانگر، اسارت بخش و فلج کننده و نوعي اباحي گري بايد محسوب شود. اين دو نوع انتظار فرج، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظيم مهدي موعود است و اين دو نوع برداشت به نوبه ي خود، از دو نوع بينش درباره تحولات در انقلاب هاي تاريخي ناشي مي شود.» (قيام و انقلاب مهدي از ديدگاه فلسفه ي تاريخ، صص7 و 8، انتشارات صدرا)

هم سازنده، هم ويرانگر

نگاه ويرانگر
 

در نگاه انتظار ويرانگر و منفي هر اصلاحي در جامعه محکوم است چرا که بايد ظلم و تباهي رواج داشته باشد و حق و حقيقت هيچ طرفداري نداشته باشد، باطل يکه تاز ميدان شود، تا انفجاري رخ دهد و انتظار به سرآيد.(از نگاه شهيد مطهري، تعبير ظهور به انفجار نادرست است، چرا که مسأله قابليت پيدا کردن جامعه براي پذيرش است و شرايط آن کمال نهايي را فراهم آوردن مثل رسيده شدن ميوه در شرايط نامطلوب) بنابراين هر اصلاحي محکوم است، زيرا هر اصلاح يک نقطه روشن است. تا در صحنه اجتماع نقطه روشني هست دست غيب ظاهر نمي شود، برعکس، هر گناه و فساد و هر ظلم، تبعيض و حق کشي و هر پليدي اي به حکم اينکه مقدمه صلاح کلي است و انفجار را قريب الوقوع مي کند رواست، زيرا «الغايات تبرّر المبادي» هدف ها وسيله هاي نامشروع را مشروع مي کنند. پس بهترين کمک به تشريع در ظهور و بهترين شکل انتظار ترويج و اشاعه فساد است. اينجاست که گناه هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کامجويي است و هم کمک به انقلاب مقدس نهايي!» (قيام و انقلاب مهدي از ديدگاه فلسفه ي تاريخ، ص 62 به بعد)

نگاه سازنده
 

در انديشه آرمان گرايانه استاد مطهري، انتظار در معناي اوّلش بزرگ ترين محرک اجتماعي است که انسان را براي حاکميت ارزش ها و محو ضد ارزش ها تشويق مي کند. براي همين انتظار به اين معنا را با فضيلت ترين عبادات دانسته اند: «افضل الأعمال إنتظار الفرج» (مجلسي،بحار الانوار، ج 52، ص122)شهيد مطهري با استناد به آيات 5 سوره قصص، 105 سوره انبيا و آيات ديگري چنين نتيجه گيري مي کند:«از اين آيات استفاده مي شود که ظهور مهدي موعود حلقه اي از حلقه هاي مبارزه اهل حق و اهل باطل است که به پيروزي نهايي اهل حق منتهي مي شود. سهيم بودن يک فرد در اين سعادت موقوف به اين است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آياتي که بدان ها در روايات استناد شده است، نشان مي دهد که مهدي موعود (ع) مظهر نويدي است که به اهل ايمان و عمل صالح داده شده است. مظهر پيروزي نهايي اهل ايمان است.»(قيام و انقلاب مهدي از ديدگاه فلسفه تاريخ، ص 64) بنابراين هر مبارزه حق گرايانه اي، حلقه اي از حلقه هاي مبارزه جهاني و هر پيروزي، جلوه اي از پيروزي آن انقلاب بزرگ است.
منبع: نشريه همشهري جوان، شماره 318.



 

نسخه چاپی