سبک زندگي بهشتيان

 سبک زندگي بهشتيان
سبک زندگي بهشتيان


 






 

دکتر اصغر مهاجري ، رازهاي زندگي يک انسان توسعه يافته را با ما در ميان مي گذارد .
 

جنتلمن بودن ، چه به عنوان کنترل مصرف و چه افراط حتي اگر براي به رخ کشيدن پول و امکانات باشد ، نشانه جهل و بي سوادي است. اين تعريفي است که هنگام مصاحبه با دکتر « اصغر مهاجري » جامعه شناس و استاد دانشگاه ، دستگيرمان مي شود. جالب بود چرا که فکر مي کردم جنتلمن بودن ، رابطه مستقيمي با مصرف بيش از اندازه دارد ؛ تصويري که در اين مصاحبه رنگ باخت و جاي خودش را به مصرف استاندارد و کنترل شده داد. «مصرف به اندازه ، نشانه يک انسان توسعه يافته است» ؛ اين گزاره ، شاه بيت اشاره هاي دکتر « مهاجري » است. ضمن اين که مصرف در جامعه ، ما را هم دچار انحراف مي داند. اگر مي خواهيد از مصرف و انحراف مصرف بيشتر بدانيد ، اين شما و اين هم حرف هاي دکتر مهاجري.
-از اين جا شروع کنيم ، آدمي که در يک جامعه سالم زندگي مي کند ، مصرفش چه فرقي با آدمي که در يک جامعه ناسالم زندگي مي کند دارد ؟
شما مي گوييد سالم و ناسالم ، اما من جامعه شناس ، مي گويم جامعه توسعه يافته و نيافته. بگذاريد اول نکته اي را بگويم ؛ شروع توليد و مصرف و توسعه يافتگي در غرب ، همراه با پيش زمينه اي مذهبي بود. همان طور که مي دانيد ، کاتوليک ها ، با دنيا مشکل داشتند و حتي بهشت را هم خريد و فروش مي کردند. «لوتر» و «پروستان ها» آمدند و چنين گفتند که: بهشتيان از ميان کساني انتخاب مي شوند که توليد کنند، کار کنند ، خوب مصرف کنند و...
-با اين اوصاف شکر گزاري عملي و واقعي ، اصلا يعني همين ، درست است؟
بله ، دقيقا همين است. اين چنين شد که غرب ، دست به پيشرفت زد و به توسعه يافتگي رسيد. اساسا انسان توسعه يافته ، کسي است که خوب توليد مي کند ، خوب کار مي کند ، براي دنياي خودش برنامه دارد و خوب هم مصرف مي کند.
-عجب نکته جالبي است!
حالا جالب تر اين که اين آدم هاي توسعه يافته ، از نظر اجتماعي ، نشاط و اميدواري بيشتري خواهند داشت. از نظر زندگي روزانه ، رفتارهاي قاعده مند و با برنامه اي دارند و از نظر سياسي ، يک شهروند مشارکتي هستند. از نظر شهروندي هم بينشي مثبت و ايماني قوي نسبت به زندگي دارند. از نظر فرهنگي هم رفتاري تنظيف شده دارند. چنين جامعه اي ، داراي الگوي مصرف قاعده مند است.
-يعني جامعه اي متعادل است؟
بله. حالا جوامع توسعه نيافته و به تعبير شما نا سالم ، بايد تلاش کنند که مصرف را قاعده مند کنند. البته مصرف هم ، بدون توليد و بخش هاي ديگر جامعه ، قاعده مند نمي شود. اصلاح الگوي مصرف ، بدون اصلاح الگوهاي رفتاري حوزه هاي ديگر ، شدني نيست ؛ بدون اصلاح ساختارها امکان ندارد .حالا جامعه ما ، جدا از بحث توسعه يافتگي يا نيافتگي ، مشکل انحراف مصرف هم دارد.
-انحراف مصرف ديگر چه صيغه اي است؟
يعني اگر بيماري پيش پزشک برود ، تا پزشک داروي زيادي برايش ننويسد ، پزشک خوبي نخواهد بود!بقيه حوزه ها هم به همين شکل است. با اين که در ارتباطات اداري ، به سمت دولت الکترونيک پيش مي رويم اما مثل اين که تا ارباب رجوع صف نايستند ، آن اداره ، کارش را خوب انجام نخواهد داد!
-اين انحراف مصرفي که مي گوييد ، چه چاره اي دارد؟
بايد رفتارهايمان را منطقي کنيم. ما ، در تهران 1388 زندگي مي کنيم پس بايد زندگي ، رفتارها و باورها افکار سنتي مان را به روز کنيم. اين به روز کردن ، همان منطقي کردن رفتار است. يعني در پايتخت يک کشور در سال 1388 ، صف ايستادن و در ترافيک ماندن و اين که افراد به خاطر احساس پرستيژماشين شان را بيرون بياورند ، اين رفتارها انحرافي است و متناسب با توسعه يافتگي نيست. اين انحراف مصرف ، بايد اصلاح شود و به نظرم رهبري ، به نکته مهمي اشاره کرده اند.
حرف هايتان مرا ياد حديثي از حضرت امير مي اندازد که مي فرمايد: «صرفه جويي را ، نبايد به خاطر اين که حالا ما داريم و مي توانيم خرج کنيم ، کنار بگذاريم ؛ بلکه به خاطر اين که في نفسه کار خوبي است ، بايد انجامش بدهيم.» بعضي از افراد جامعه ما ، تا پولدارتر مي شوند شروع مي کنند به خرج و مصرف بيشتر و فکر مي کنند که صرفه جويي ، به پول داشتن و نداشتن آنها ربط دارد.
آفرين. اين رفتار ، دقيقا رفتار انسان توسعه نيافته است. دقيقاً خود اين رفتار زيبا و برازنده است. از حضرت امير پرسيدند قدرت خدا زياد است؟ فرمود بله. گفتند مي تواند جهان را اندازه يک تخم مرغ کند؟ فرمود خداوند قدرت دارد اما عاقل هم هست. رفتار عاقلانه و توسعه يافته ، بايد انجام شود وربطي هم به پولدار بودن و نبودن ندارد. بايد به اندازه آب مصرف کنيم. حضرت امام که آدم فقيري نبودند اما وقتي که آب مي خوردند و نصفش مي ماند ،نگه مي داشتند تا بعدا مصرف کنند. اين کاررا به خاطر اين که پولش را نداشتند ، نمي کردند. به خاطر اين که رفتاري توسعه يافته بود ، انجام مي دادند. اين رفتار ، نشانه توسعه يافتگي است و به تعبير انگليسي ها ، نشانه جنتلمني است. کشور ما اگر مي خواهد توسعه يافته شود ، بايد از اين جا شروع کند ؛ يعني شخصيت ها ، جامعه و رفتارها توسعه يافته شود.
-من جواني امروزي و به تعبير شما جواني از سال 2009 هستم. مي خواهم خوش پوش باشم ، عطرهاي خوب استفاده کنم ، خوب زندگي کنم و خوب بخورم و بگردم. از طرف ديگر ، شما از صرفه جويي و مصرف درست حرف مي زنيد. من ، مي توانم اين دو را با هم جمع کنم؟
من مي گويم اتفاقا اگر شما مي خواهيد جنتلمن ، خوش پوش ، مودب باشيد و پيشرفت اجتماعي داشته باشيد ، بايد رفتارتان توسعه يافته باشد. بايد مصرف تان را مديريت و کنترل کنيد. اگر فردي همه اين ها را داشته باشد ، اما مصرفش را نتواند کنترل و مديريت کند ، جنتلمن نيست . ويژگي اصلي جنتلمن بودن ، مديريت حوزه رفتاري و به خصوص حوزه مصرف است .اگر افرادي پولدار باشند و در عين حال ، اين ها را کنترل و مديريت کنند ، شاخص بزرگي از بزرگواري و جنتلمن بودن را خواهند داشت. اگر کسي ازدواج کند و مجلس عروسي اش را بدون ريخت و پاش برگزار کند ، جنتلمن است و آينده خوبي هم خواهد داشت. از نظر اجتماعي ، به اين گروه مي گويند قشرهاي متوسط. در مقابل اين گروه ، قشرهاي بالاي بالا و پايين پايين را هم داريم. افرادي که در طبقه متوسط اجتماعي هستند ، بر رفتارهايشان مديريت دارند و مورد اطمينان جامعه اند. اما دو قشر ديگر ، اول به خودشان فکر مي کنند ،بعد به جامعه.
يک الگوي مصرف مناسب يعني اين که همه به يک اندازه مصرف کنيم يا اين که سطح مصرف آدم هاي مختلف هم ، مي تواند تفاوت هايي با هم داشته باشد؟
عدالت اجتماعي ، حکم مي کند که هر کسي ،به اندازه ظرفيت و توانايي هاي خودش مصرف کند.
-يعني ظرفيت شما ممکن است بالا باشد و بيشتر از من مصرف کنيد و اشکالي هم نداشته باشد ؟
اما يک تبصره هم دارد ؛ بسياري از حوزه ها ، استاندارهايي براي مصرف دارند. حتي اگر فردي ، کمتر يا بيشتر هم داشته باشد ولي اين استانداردها را رعايت نکند ، انساني توسعه نيافته است.
-اين استانداردها ، چه طور تعريف مي شوند؟
مثلاً در حوزه تغذيه ، به نسبت فعاليت و وزني که داريد ، بايد کالري معيني مصرف کنيد. من نمي توانم بگويم که درآمدم 10 ميليون تومان در ماه است ، پس کالري بيشتري مصرف مي کنم!بدن ، کشش کالري بيشتر را ندارد ، حتي اگر پولدارتر باشيد. من نمي توانم بگويم که 200 هزار تومان درآمد دارم ، پس کمتر مصرف مي کنم ؛ بدن شما اين استدلال را درک نخواهد کرد وضعيف خواهد شد.
-خب ، کسي که کمتر از اين استانداردها را دارد ، تکليفش چيست؟
از تعهدات دولت است که بايد شرايط حداقلي استاندارد زندگي را در بعضي حوزه ها فراهم کند. استانداردها مشخص اند ؛ نمي شود کسي چون پولدارتر است مثلاً اندازه 10 نفر راي بدهد. کسي که ندارد ، بايد دولت کمکش کند ؛ کسي هم که زياد دارد ، نبايد افراطي مصرف کند.
-اين استاندارد ها از کجا مي آيند؟
تعريف جهاني و ديني دارند. در ادبيات ديني خودمان داريم که اگر کسي ورشکست شد و همه زندگي اش را باخت ، اگر مرکب و منزلي متناسب با شانش داشته ، حفظ کند. اين را شارع مقدس تعيين کرده است. در ادبيات جهاني هم تحت عنوان حقوق بشر و شهروندي ، اين استانداردها تعريف شده است.
-فکر مي کنيد بهتر است رعايت اين استانداردها ، اجباري شود يا اين که با فرهنگ سازي ، اختياري شود؟
علاوه بر فرهنگ سازي ، بايد کنترل و اجبار اجتماعي هم وجود داشته باشد. اگر فردي به خاطر پولدارتر بودن ، حجم بيشتري را در خيابان اشغال کند ، بايد از طرف نيروي انتظامي کنترل شود. اين دو ، ترتيبي نيستند ؛ هم زمان هستند.
-فکر مي کنيد مصرف جوان ترهاي جامعه ما ، چه وضعي دارد؟
در ايران امروز ما ، انحرافات در همه حوزه ها و الگوهاي رفتاري وجود دارد. البته بايد علت واقعي اين انرحافات هم شناسايي شود ، تا بتوان برايشان کاري کرد. الان مصرف لوازم آرايش زنان ما ، بالاتر از ميانگين جهاني است. علت هم دارد ؛ به خاطر کم توجهي و نابرابري جنسيتي است که دچارش بوده اند. در جوانان ما هم ، الگوهاي مصرف بالاتر از سطح جهاني است. ميزان پول تو جيبي ، زمان مصرف کردن و کار نکردن آن ها بالاتر از سطح جهاني است. جوان ما هم به خاطر اين که امکان برنامه ريزي در حوزه هاي مختلف و از جمله حوزه تفريح را ، از او مي گيريم ، به صورت آنارشيستي ، الگوي مصرف خاص خودش را تعريف مي کند.خانواده هاي ما هم چنين هستند. گاهي چيزهايي را در خانه نگهداري مي کنند که شايد در طول عمرشان يک بار هم استفاده نکنند. الان يکي از مشکلات ما اين است که الگوي مصرف مناسب خانه را نداريم. قاعده اين است که بر اساس قشر بندي طبقاتي ، خانه هايي که ساخته مي شود (حالا 50، 60 يا 100متري ) مبلمان شوند. اين مبلمان خانه ها ، استانداردي را ايجاد مي کند که منجر به مصرف متعادل و به اندازه لوازم خانه مي شود. اما چون اين مبلمان وجود ندارد ، هر کسي که خانه مي خرد ، به سليقه خودش لوازم توي آن مي گذارد. وقتي هم که ماجراي چشم و هم چشمي وسط مي آيد ، الگوي مصرف اين لوازم منحرف مي شود.
-ببينيد ، ما روزنامه نگاران و نويسنده ها ، اصلي داريم در خلاصه نويسي و فشرده نويسي به اين ترتيب که اگر کلمه و جمله و پاراگرافي ، بودن و نبودنش کمکي به هدف اصلي گزارش و مطلب ما نکند ، اضافه است و بايد حذف شود. اما اگر حذف شدنش ، به هدف و نيت اصلي ما ضربه بزند ، لازم است و بايد وجود داشته باشد. اين اصل ، منجر به مصرف متعادل و به اندازه کلمات مي شود. اصلي شبيه اين را هم ، براي مصرف روزانه مي شود تعريف کرد؟
بله. زماني که مي گويم مصرف ها استاندارد دارد ، يعني که سازمان هاي مرجع در هر حوزه اي ، اين استانداردها را تعريف کرده اند. سازمان هاي پزشکي ، ميزان کالري ، سازمان هاي ساخت و ساز و معماري ، ميزان فضاي مورد نياز براي زندگي و ... را تعريف مي کنند. اگر داشتيم و در اندازه استاندارد مصرف کرديم ، انساني توسعه يافته هستيم. اگر داشتيم ولي بيشتر از استانداردها مصرف کرديم ، انساني جاهل هستيم .شايد بتوان گفت خداوند بهشتيان را از ميان چنين آدم هايي انتخاب نخواهد کرد.
منبع: هفته نامه فرهنگي -اجتماعي همشهري مثبت 162



 

نسخه چاپی