تربیت دینی از منظر روایات

تربیت دینی از منظرروایات
 


 

نويسنده: محمد همدانی
منبع :اختصاصی راسخون



 

تربیت دینی از منظر روایات

چکیده
 

در این مقاله، طی دو فصل، به بحث تربیت دینی در روایات می پردازیم. در فصل اوّل به عنوان مقدمه بحث به لزوم تربیت دینی خواهیم پرداخت و آثار و فواید دنیوی و اخروی آن برای والدین را بررسی می نمائیم. در دوّمین فصل، که در واقع، بحث اصلی مقاله محسوب می گردد، با گام های لازم جهت تربیت دینی فرزند، آشنا خواهیم شد و به مسائلی چون؛ نوع رفتار والدین با کودک، آزادی دادن به فرزند، کودکانه رفتار کردن، بازي كردن كودك، محبت به فرزندان، دقت به مسئله کوتاه بودن مدت توجه در آموزش، دوران سوادآموزی کودکان، آموختن مسائل فردی و اجتماعی و پرسش گری کودک -پرداخته و شيوه انبیاء ( علیهم السلام ) و بزرگان در محبت به كودكان را معرفی می نمائیم. در این فصل، در مورد ملاک دوست داشتن فرزندان، آثار زیادی محبّت به ایشان و نحوه ی جلوگیری از حسادت فرزندان به یکدیگر، بحث خواهیم نمود و چگونگی شادكردن كودك، نیکی به فرزند، وفا کردن به وعده، عدالت در مورد فرزندان، احترام به کودکان و دعا براي آمرزش فرزندان را بیان خواهیم نمود.
 

کلیدواژه:
 

فرزند، تربیت دینی، روایات، محبت، عدالت، احترام

مقدمه:
 

خانواده های متدیّن و مذهبی، مایلند كه فرزنداني مؤمن و به دور از انحراف داشته باشند؛ زيرا رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم)
فرموده اند: فرزند صالح نشانه خوشبختى فرد است.(1) اگر دستورات خداوند(جل وعلا) و پيامبر او (صلي الله عليه وآله و سلم) كه گل سرسبد عالم هستي و صاحب خُلق عظيم است و نيز سخنان اهل بیت (علیهم السلام) كه مفسّران آيات خدا هستند اجرا شود از بسیاری از بي ديني ها، انحرافات، اضطراب ها، خشونت ها، پرخاشگری ها و... جلوگيري می شود. در احاديث گوناگون، به اهميت تربيت اشاره شده است از جمله: حضرت على(علیه السلام) فرمودند: «ما نحَلَ والدٌ ولداً نَحلاً اَفضَلَ مِنْ اَدَبٍ حَسَنٍ؛ بخشش و تفضل هيچ پدرى به فرزندش بهتر از عطيه ادب و تربيت پسنديده نيست».(2)و نيز فرموده است: «لا ميراثَ كالْاَدَب؛ هيچ ارثى براى فرزندان بهتر از ادب و تربيت نيست».(3) و از ايشان است كه: «خَيرَ ما وَرَّثَ الآباءُ الابناءَ الاَدَب‏؛ بهترين ارثى كه پدران مي توانند به فرزندان خويش بدهند ادب و تربيت صحيح است‏».(4) در اين مقاله به لزوم تربیت دینی و مقدمات آن، پرداخته شده است و بنده از مقاله آقاي اشجع (متد و نوع رفتاری والدین در تربیت فرزندان) بهره هاي زيادي برده ام كه از ايشان تشكر می نمایم.

فصل اول
 

لزوم تربیت دینی
 

ابتدا در این فصل به لزوم و ضرورت تربیت دینی فرزند اشاره نموده، در فصل بعد به بحث اصلی (گام هاي اوّليّه تربيت) خواهیم پرداخت.
اولاد صالح مي تواند آرامش روحي و رواني والدين را فراهم آورد؛ به همين جهت است كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) فرمودند: «الْوَلَدُ الصَّالِحُ رَيْحَانَةٌ مِنْ رَيَاحِينِ الْجَنَّةِ؛ فرزند صالح گلي است از گل هاي بهشت».(5)و فرمودند: «مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ الْوَلَدُ الصَّالِح؛ از سعادت مرد، فرزند صالح است».(6) اولاد صالح كه تحت تربيت ديني قرارگرفته باشد مي تواند مصداق بارز باقيات الصالحات براي والدين باشد و براي آن ها طلب مغفرت نمايد، امام صادق (علیه السلام) در اين باره فرموده اند: «مِيرَاثُ اللَّهِ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ وَلَدٌ صَالِحٌ يَسْتَغْفِرُ لَهُ؛ ميراث خدا از بنده ی مؤمنش، فرزند صالحى است كه براى او استغفار كند».(7)‏بالاخره اين كه مزد تربيت فرزند، نیکوتر است از صدقه اي كه به صورت روزانه پرداخت مي شود؛ رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) فرمودند: «لَأَنْ يُؤَدِّبَ أَحَدُكُمْ وَلَدَهُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَتَصَدَّقَ بِنِصْفِ صَاعٍ‏ كُلَّ يَوْم؛ به راستي که اگر يکي از شما فرزند خود را تربيت و ادب کند براي او از تصدق هر روز به نصف صاع بهتر است ». (8)اگر کودک ما تربيت ديني يابد، بهره اش به خود او و ديگران خواهد رسيد. کودکي که با خدا آشنا است، هيچ گاه احساس پوچي نمي کند و در جاي جاي زندگي اش تکيه گاه محکمي خواهد داشت و با همين تکيه گاه، در برابر مشکلات استقامت مي کند.

فوايد آشنائي فرزند با آيات و روايات براي والدين
 

کودک تربيت شده ديني، با والدين خود خوب رفتار مي کند؛ زيرا با قرآن آشنا است و مي داند كه در آموزه هاي قرآن به او دستور رسيدگي، مهرباني، احترام به والدين و اطاعت از ایشان داده شده است چنان چه در آيه بیست و سه سوره اسراء مي فرمايد: «وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍ‏ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريماً؛ و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد! هر گاه يكى از آن دو يا هر دوى آن-ها نزد تو به سن پيرى رسند، كمترين اهانتى به آن ها روا مدار! و بر آن-ها فرياد مزن!و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آن ها بگو!».(9) او مي داند كه در قرآن به او دستور تواضع و دعا كردن براي والدين صادر شده است آن جائي كه خداوند مي فرمايد: «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني‏ صَغيراً؛ و بال هاى تواضع خويش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: "پروردگارا همان‏گونه كه آن-ها مرا دركوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده!"».(10) چنين فرزندي با روايات معصومان(علیهم السلام) آشنا مي شود و خود را ملزم به انجام فرامين آن ها مي داند. او سخن رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) را شنیده است که مي فرمايند: «نَظَرُ الْوَلَدِ اِلى والدَيْهِ حُبًّا لَهُما عِبادَة؛ نگاه محبت‏آميز فرزند به روى پدر و مادر عبادت است و در پيشگاه الهى استحقاق پاداش دارد».(11)و در اين صورت است كه او نگاه غضب آلود و خشمگينانه و طلب كارانه به پدر و مادر خود نخواهد داشت. او با اين احاديث آشناست كه حتي اگر پدر و مادر تو كافر هم باشند بايد به آن ها احترام بگذاري و حق توهين و بي ادبي به آن ها به تو داده نشده است. رسول اكرم (صلي الله عليه و آله ) فرمود ند: «ثَلاثَة لَيْسَ لِاحَدٍ فيهِنَّ رُخصَةً: اَلوَفاءُ لِمُسلِمٍ كانَ اَو كافِرٍ وَ بِرّ الوالِدَينِ مُسلِمَيْنِ كانا اَو كافِرَيْن وَ اَداءُ الْاَمانَةِ لِمُسلِمٍ كانَ اَوْ كافِرٍ؛ سه چيز است كه احدى مجاز نيست از آن تخلف و سرپيچى نمايد: اول وفاء به عهد، خواه طرفِ پيمان، مسلمان باشد يا كافر. دوم نيكى به پدر و مادر، خواه مسلمان باشند يا غير مسلمان. سوم اداء امانت، خواه صاحب امانت مسلم باشد يا كافر».(12)و امام باقر(علیه السلام) نيز فرمايشي به مضمون حديث فوق فرموده اند: «ثلاثٌ َلم يَجعَلْ اللَّهُ عزّ و جلّ لِاَحَدٍ فيهِنَّ رُخْصَة: اَداءَ الاَمانَة اِلَى الْبِرّ وَ الْفاجِر وَ الْوَفاءَ بِالْعَهدِ لِلبِرِّ وَ الفاجِرِ وَ بِرِّ الوالدَين بَرّينِ كانا اَو فاجِرَين؛ سه چيز است كه خداوند به احدى اجازه تخلّف از آن ها را نداده است: اداء امانت چه صاحب امانت، نيكوكار باشد چه گناهكار، وفاء به عهد خواه صاحب عهد نيكوكار باشد يا بد عمل، احترام و نيكى به پدر و مادر خواه درستكار باشند يا نادرست.(13)آگاهي او با سخن بزرگانِ دين، موجب مي شود كه در مواجهه با پدر و مادر خود، حتي صدايش را هم از آن ها بالاتر نبرد؛ زيرا امامِ او حضرت صادق (علیه السلام) در معناى جمله ی‏ «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» ( آيه 24 سوره اسراء ) چنين فرموده است: «مَعناهُ لا تَملَأ عَيْنَيْكَ مِنَ النَّظَرِ اِلَيْهِما اِلّا بِرَأفَة وَ رَحْمَة وَ لا تَرْفَع صَوْتَكَ فَوْقَ اَصواتِهِما و لا يَدَيْكَ فَوقَ اَيْدِيَهُما و لا تَتَقدَّم قَدّامَهُما؛ هرگز با تندى و شدّت به پدر و مادرت منگر و با نگاه خيره و پر توجّه به آنان نظر مكن، مگر آن كه نگاهت از روى كمال رأفت و رحمت باشد. مواظب باش صدايت بلندتر از صداى آن ها نشود و دستت بالاى دست آن ها نرود و پيشاپيش پدر و مادرت راه نروى».(14)

فرزند صالح و آخرت والدين
 

تربيت ديني کودکان، در آخرت والدين هم اثر مي گذارد. امام صادق (علیه السلام) از رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله ) نقل مي کنند که حضرت فرمودند: «مَرَّ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ بِقَبْرٍ يُعَذَّبُ صَاحِبُهُ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا هُوَ لَا يُعَذَّبُ فَقَالَ يَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهَذَا الْقَبْرِعَامَ أَوَّلَ فَكَانَ يُعَذَّبُ وَ مَرَرْتُ بِهِ الْعَامَ فَإِذَا هُوَ لَيْسَ يُعَذَّبُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّهُ أَدْرَكَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَأَصْلَحَ طَرِيقاً وَ آوَى يَتِيماً فَلِهَذَا غَفَرْتُ لَهُ بِمَا فَعَلَ ابْنُهُ...؛ روزي حضرت عيسي (علیه السلام) از قبرستاني مي گذشت و ديد مرده اي را عذاب مي کنند. سال بعد از همان قبرستان گذشت و متوجه شد که عذاب آن مرده برداشته شده است. از خداوند پرسيد: قضيه چيست؟ خداوند فرمود: فرزندي دارد که جاده-اي را ترميم کرد و يتيمي را پناه داد؛ بدين سبب، عذاب را از او برداشتم». (15) همچنين در حديثي از رسول مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله ) آمده است كه: «هنگامي كه فردي مى‏ميرد عمل او قطع مى‏شود مگر در سه مورد؛ دانشى كه از آن بهره برده شود، صدقه اى كه براى او جارى باشد يا فرزند شايسته اى كه براى او دعا كند».(16)
چند نمونه از خطابات ويژه جهت تربيت ديني فرزند در احاديث
علاوه بر موارد بالا دستورات مستقيمي براي تربيت ديني كودكان به ما رسيده است كه نشانگر لزوم تربيت ديني كودك مي باشد، مانند:
1. حَقّ الوَلَِدِ عَلىّ والِدِهِ اِذا كانَ ذَكَرا اَنْ يَستفرَه اُمَّهُ وَ يَستَحسِنَ اِسمَه وَ يُعلِّمَه كتابَ اللَّهِ وَ يُطَهِّرَه؛ رسول اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) در حديثى حقوق پسران و دختران را به پدران خود شرح داده و در ضمن آن فرموده اند: از حقوقى كه پسر، به پدر خود دارد اين است كه مادر وى را احترام كند، براى كودك نام خوب انتخاب نمايد، به او قرآن بياموزد، و او را به پاكى و پاكدلى پرورش دهد.(17)
2.اِنَّهُ نَظَرَ اِلى بَعضِ الاَطفالِ فَقالَ: وَيلٌ لِاولادِ آخِرُ الزَّمانِ مِن آبائِهِم! فقيلَ يا رَسولَ اللَّهِ مِن آبائِهِم المُشرِكين؟فَقالَ لا، مِن آبائِهِم المؤمِنين لا يُعَلِّمونَهُم شَيئاً مِنَ الفَرائِضِ وَ اِذا تُعَلِّموا اَولادَهُم مَنَعوهُم وَ رَضوا عَنهُم بِعَرضٍ يَسيرُ مِن الدُّنيا فَأَنا مِنهُم بَرى‏ءٌ وَ هُم منّى بُرَآء؛رسول الله (صلّى اللَّه عليه و آله) به بعضى از كودكان نظر افكندند و فرمودند: واى به فرزندان آخِرالزّمان از روش ناپسند پدرانشان. عرض شد: يا رسول اللَّه از پدران مشرك؟ فرمودند: نه، از پدران مسلمان كه به فرزندان خود، هيچ يك از فرائض دينى را نمى‏آموزند و به ناچيزى از امور مادى درباره آنان قانع اند. من از اين مردم بيزارم و آنان نيز از من بيزارند. (18)
3. وَاَمّا حَقّ وَلَدكَ فَان تَعلَم اِنَّه مِنكَ وَ مُضافٌ الَيكَ في عاجلِ الدُّنيا بِخَيرِهِ وَ شَرِّه وَ اِنَّكَ مَسئولٌ عَمّا وَلَّيته بِه مِن حُسنِ الَادَبِ وَ الدَّلالَة عَلىّ رَبِّه عزّ و جلّ وَ المَعونَةُ لَه عَلى طاعَتِهِ فَاعمَل في اَمرِهِ عَمَلُ مَن يَعلَمُ اِنَّهُ مُثابٌ عَلى الاِحسانِ اِلَيهِ مُعاقَبٌ عَلى الاِسائَةِ اِلَيه؛ حضرت امام سجاد (عليه السّلام) فرمودند: حق فرزندت به تو اين است كه بدانى وجود او از تو است و نيك و بدهاى او در اين دنيا وابسته به تو است. بدانى كه در حكومت پدرى و سرپرستى او مؤاخَذ و مسئولى، موظّفى فرزندت را با آداب و اخلاق پسنديده پرورش دهى، او را به خداوند بزرگ راهنمائى كنى و در اطاعت و بندگى پروردگار ياري-اش نمائى، به رفتار خود در تربيت فرزندت توجه كنى و پدرى باشى كه به مسئوليت خويش آگاه است، مي داند اگر نسبت به فرزند خود نيكى نمايد در پيشگاه خداوند اجر و پاداش دارد و اگر درباره او بدى كند مستحق مجازات و كيفر خواهد بود.(19)
4. از امام صادق (عليه السّلام) وارد شده است كه فرمودند: «و تَجِبُ لِلوَلَدِ عَلى والِدِهِ ثَلاثُ خِصالٍ: اِختيارِه لِوالِدَتِه و تَحسينِ اِسمِه وَ المُبالِغَةُ في تَأديبِه؛ سه خصلت از طرف فرزند بر پدر لازم است: انتخاب مادر نيكو و انتخاب نام نيكو و جدّيت در تأديب».(20) در اين حديث نيز مراقبت شديد پدران در تربيت فرزندان از حقوق واجب آنان دانسته شده است.
5. رسول اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) به حضرت على (عليه السّلام) فرمودند: «لَعَنَ اللَّهُ والِدَين حَمَلا وَلَدَهُما عَلى عُقوقِهِما؛ لعنت خداى بر پدر و مادرى كه فرزند خويش را بد تربيت كنند و موجبات عاق خود را فراهم نمايند». (21)
6. در اهميت و لزوم تربيت ديني فرزند، همين بس كه حضرت امام سجاد (عليه السّلام) از پيشگاه پروردگار براى حُسن تربيت فرزندان خود استمداد مي طلبند و مي فرمايند: «وَ اَعِنّى عَلى تَربِيَتِهِم وَ تَأديبِهِم وَ بِرِّهِم؛ بار خدايا مرا در تربيت و تأديب فرزندانم يارى و مدد بفرما».(22)در نهايت، اين بحث را با ذكر دو سخن گرانمايه از رسول مكرم اسلام، (صلّى اللَّه عليه و آله) پايان مي بخشيم. حضرت فرمودند: «فرزندانتان را با سه خصلت تربيت-کنيد: دوستي پيامبرتان(صلي الله عليه و آله )، دوستي اهل بيت (علیه السلام) و تلاوت قرآن».(23) و فرمايش ايشان مبني بر تعليم و تأديب فرزند در اين حديث كه فرمودند: «رَحِمَ اللَّهُ عَبداً اَعانَ وَلَدَهُ عَلى بِرِّهِ بِالاِحسانِ اِلَيهِ وَ التَّأَلُّفِ لَهُ وَ تَعليمِهِ وَ تَأديبِه؛ رحمت خداوند بر پدرى كه در راه نيكى و نيكوكارى به فرزند خود كمك كند، به او احسان نمايد و چون كودكى، رفيق دوران كودكى وى باشد و او را عالم و مؤدّب، بار آورد ».(24)

فصل دوم
 

تربیت دینی کودک
 

در روایات، زندگی فرزند به سه دوره ی هفت ساله، تقسیم شده است که عبارتند از: تولّد تا هفت سالگی، هفت تا چهارده سالگی و چهارده تا بيست و يك سالگی.پیامبر اکرم (صلي الله عليه و آله ) فرمودند: «الْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ‏ سِنِينَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ وَزِيرٌ سَبْعَ سِنِينَ فَإِنْ رَضِيتَ أَخْلَاقَهُ لِإِحْدَى وَ عِشْرِينَ وَ إِلَّا فَاضْرِبْ عَلَى جَنْبِهِ فَقَدْ أَعْذَرْتَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى‏؛ فرزند تا هفت سال آقاست، هفت سال خدمتکار و هفت سال وزیر و دستیار. اگر تا بيست و يك سالگی از تربیتش راضی بودی که خوب، وگرنه به حال خودش رهایش کن که درباره او نزد خدا معذوری».(25)در همين زمينه حضرت صادق (عليه السلام) فرمودند: «فرزند خود را در هفت سال آزاد بگذار تا بازي کند و هفت سال او را با آداب و روش هاي مفيد تربيت کن و در هفت سال سوم مانند يک رفيق صميمي مصاحب و ملازمش باش».(26)

نوع رفتار والدین با کودک
 

آگاهی والدین از نحوه ی برخورد و رفتار با کودکان، تأثیر به سزائی در موفقیت آن ها در تربیت دینی فرزندانشان خواهد داشت. در این سن توجه به چند چیز الزامی است:
1. آزادی دادن به فرزند: از دو حديث گفته شده در بالا، زمان و حيطه سِنّي آن به خوبي روشن گرديد.
2. کودکانه رفتار کردن: رسول اکرم (صلي الله عليه و آله ) می فرمایند: «مَن کانَ عِندَهُ صَبیٌّ فَلْیُتَصابُ لَه؛ هر کس در نزدش کودکی هست باید با او کودکانه رفتار کند».(27) و امام علی (عليه السلام) فرمودند: «مَنْ کانَ لَهُ وَلَد ٌصَبا؛ هر که بچه ای دارد، بچگی کند». (28)رسول الله(صلي الله عليه و آله ) در بازي كودكان شركت مي نمودند و آن ها را تشويق مي کردند؛ زيد شحام، از حضرت امام صادق (عليه السلام) از پدران بزرگوارشان روايت كرده كه فرمودند: «رسول اكرم (صلي الله عليه و آله ) شبى به خانه فاطمه ( سلام الله عليها) رفتند و حسن‏ و حسين‏ (عليهما السّلام) آن جا بودند، حضرت به ايشان فرمودند: بلند شويد با هم كشتى‏ بگيرید...».(29) و در اين رابطه حديث ديگري بيان شده كه متن آن، چنين است: «سَمِعَتْ أُذُنَايَ هَاتَانِ وَ أَبْصَرَتْ عَيْنَايَ هَاتَانِ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ هُوَ آخِذٌ بِكَفَّيْهِ جَمِيعاً حَسَناً أَوْ حُسَيْناً وَ قَدَمَاهُ عَلَى قَدَمَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ يَقُولُ حُزُقَّةٌ حُزُقَّةٌ تَرَقَ‏ عَيْنَ بَقَّةٍ فَيَرْقَى الْغُلَامُ فَيَضَعُ قَدَمَيْهِ عَلَى صَدْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ قَالَ افْتَحْ فَاكَ ثُمَّ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ مَنْ أَحَبَّهُ فَإِنِّي أُحِبُّه‏؛ پیامبر (صلي الله عليه و آله ) شانه های حسنین (علیهما السلام) را می گرفتند و این دو بزرگوار پاهایشان را بر روی پای رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) می نهادند و آن حضرت به آن ها می فرمود: بالا برو چشم کوچولو! طفل بر بدن پیامبر (صلي الله عليه و آله ) بالا می رفت تا پاهایش را بر روی سینه رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) می گذاشت...». (30)
3. بازي كردن كودك: با توجه به حديث مذكور و مطالعه در سيره اهل بيت (علیهم السلام) به خصوص نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) و حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) در بازي كردن با كودكان، توجّه به ارضاي اين نياز كودك نيز در بيانات ايشان به خوبي مشهود مي باشد كه از آن جمله به دو نمونه آن اشاره مي نمائيم:
4. امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: «تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الْغُلَامِ فِي صِغَرِهِ لِيَكُونَ حَلِيماً فِي كِبَرِه؛ خوب است بچّه در كودكى بازى‏گوش باشد تا در بزرگ‏سالى بردبار گردد». (31)
5. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «دَعِ‏ ابْنَكَ يَلْعَبْ‏ سَبْعَ سِنِينَ وَ يُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِينَ و...؛ به فرزندت اجازه بده تا هفت سال بازی کند و...». (32)این آزادی، مطلق نیست و والدین باید هدایت گر آن باشند چون کودک از نظر شرایط محیطی فرق پشت بام با زمین و فرق آب جوش با آب سرد و... را نمی-داند و از نظر معنوی هم تفاوت بین فحش و حرف خوب را تشخیص نمی دهد پس مراقبت از حالات و جلوگیری از اشتباهات تربیتی و آسیب های جسمی لازم است.
6. پرسش گری کودک: امام علی (علیه السلام) فرمودند: «مَن سَأَلَ في صِغَرِه‏ أَجابَ فِي كِبَرِهِ؛ هر كس در خردسالى سؤال كند، در بزرگ‏سالى‏اش پاسخ مى‏دهد».(33) حسّ کنجکاوی، باعث پرسش هاي زيادي درباره جهان و آفریدگار آن می شود. در این سن باید به سئوالات کودک دقت و توجّه داشت و پاسخ های درست و مناسب به او داد؛ زيرا این جواب سئوال های اوست که شکل دهنده اندیشه اش می-باشد. بايد پرسش هاي کودکان درباره ی خدا را جدّي گرفت و به آن ها پاسخ مناسب داد. پاسخ هايي از قبيل اين که «بعد مي فهمي» يا «بزرگ مي شوي و خواهي فهميد»، درست نيست؛ زيرا ممکن است از ناآگاهان يا غرض ورزان بپرسد و دچار سردرگمي يا انحراف گردد.

مهم ترين و شايع ترين پرسش هاي کودکان درباره خدا
 

در این قسمت به چند پرسش از طرف کودکان و پاسخ های مناسبی که باید به آن ها داده شود، اشاره می نمائیم(34).
1. خدا کيست و چيست؟ براي پاسخ به اين سؤال، بايد از اوصاف خداوند و مقايسه او با ديگران استفاده کرد: خدا کسي است که مهرباني اش از پدر و مادر هم بيشتر است. او از پدر و مادر هم بيشتر از تو مراقبت مي کند. خدا از قوي ترين کسي که مي شناسي هم قوي تر است.
2. خدا کجا است؟ خدا همه جا هست.
3. چه طور و چگونه خدا همه جا هست؟ خدا مثل ما انسان ها نيست که فقط در يک جا هستيم. او قدرتي دارد که مي تواند همه جا باشد؛ مثل سخنران تلويزيون که در همه ی خانه ها او را مي بينند.
4. اگر خدا همه جا هست، چرا او را نمي بينيم؟ خيلي چيزها مانند هوا، گرما و برق را نمي بينيم؛ اما وجود دارند. پدری یک ليوان آب و دو حبّه قند مي آورد و مقابل ديدگان فرزند، آن دو حبّه قند را داخل آب در ليوان قرار مي دهد و آن ها را در آب، حل مي کند؛ آن گاه مي پرسد: آيا حبّه هاي قند، داخل ليوان هستند يا از آن خارج شده اند؟ فرزند، پاسخ مي دهد: داخل ليوان هستند. پدر: آيا تو آن ها را مي بيني؟ فرزند: خير. پدر: آن ها داخل ليوان هستند؛ اما با چشم ديده نمي شوند؛ خدا هم اين گونه است.
5. خدا چه قدر بزرگ است؟ نمي دانم چقدر بزرگ است؛ اما مي دانم که هيچ چيز در دنيا بزرگ تر از خدا نيست. خدا از بزرگ ترين کسي که تو مي شناسي، بزرگ تر است.
6. لباس هاي خدا چه اندازه است؟ خدا مثل ما آدم ها نيست که لباس بخواهد.
7. اگر خدا بالا هست، چرا پاهاي او را نمي بينيم؟ خدا مثل ما آدم ها نيست که پا داشته باشد.گذشته از اين، ما خدا را با چشم نمي بينيم.
8. اگر خدا همه جا هست، چرا به آسمان نگاه مي کنيم؟ برکت هاي خدا مثل باران، از آسمان فرود مي آيد. ما آدم ها، جاهاي بلند را بهتر مي دانيم؛ به همين دليل، نفر اول مسابقه در کشتي، بر روي سکوي بالاتر مي ايستد.
9. خدا که بزرگ است، چگونه در قلب ما جا مي گيرد؟ همان طور که پدر و مادرت در قلب تو هستند.
10. آيا خدا در جاهاي بد مانند توالت هم هست؟ بله، خدا همه جا هست. توالت از نظر ما آدم ها بد است؛ ولي از نظر خدا بد نيست؛ چون او همه چيز را آفريده است؛ مانند مامان که وقتي برادر کوچولويت را تميز مي-کند، بدش نمي آيد.
11. خدا را چه کسي آفريده است؟ خدا هميشه بوده، و ما به اين مطلب ايمان داريم و در پي دليل آن نمي رويم؛ مانند اين که تو ايمان داري هيچ گاه از روي زمين بلند نمي شوي؛ ولي دليل آن را هم نمي داني.هيچ گاه نبايد به پرسش هاي کودکان درباره خدا، بي درنگ و بي تأمّل پاسخ داد. بلكه بايد در زمان و مکان مناسبي باشد و اگر کودک شما در موقعيت هاي نامناسب سؤال نمود، پاسخ آن را به زمان مناسبي واگذاريد. پاسخ هاي شما بايد با سن کودک متناسب باشد. استفاده از استدلال هاي ساده براي اقناع کودک خوب است؛ اما استدلال هاي فلسفي سنگين فايده اي ندارد.(35) و نکته مهم دیگر این که بصیرت، خوش رویی، صبر و حوصله مربیان و والدین در این سنین لازم است.

در صورت ندانستن پاسخ چه کنیم؟
 

ابتدا کودک را به خاطر سئوال مهمّش تکریم کنیم سپس بگوئیم که ما نمی-دانیم و باید از یک عالِم بپرسیم یا به کتاب مراجعه کنیم. نتیجه چنین برخوردی موارد زیر، خواهد بود:
1.جرأت سئوال کردن در کودک تقویت می شود.
2.منبع تحقیق به کودک، معرفی می گردد.
3.می آموزد که پاسخ بیهوده به کسی ندهد.
4.افکارش با پاسخ های بیهوده، شکل نمی گیرد.

پاسخ دینی به کودک
 

طریقه پاسخ دادن به کودک باید دینی باشد. به دو مثال دراین مورد، اشاره می نمائیم:
مثال اول: اگر کودک از پدر یا مادرش بپرسد که مرا از کجا آوردید؛ به چند طریق می توان به آن پاسخ داد:
1- از بیمارستان آوردم. 2- از بازار خریده ام. 3- از خیابان پیدایت کردم.
اما پاسخ دینی: خدای مهربان، تو دختر خوب و زیبا را به من عطا فرموده است.
مثال دوم : اگر کودک از پدر یا مادرش بپرسد چرا نماز می خوانید؛ به چند طریق می توان به آن پاسخ داد:
1- اگر نخوانم مرا به جهنم می برند. 2- اگر بخوانم مرا به بهشت می برند. 3-خدا فرموده است.
اما پاسخ دینی: خدای مهربان نعمت های زیادی به من عطا کرده؛ چشم داده، گوش داده و... و ازجمله نعمت هائی که به من داده تو عزیز دلم هستی و من برای تشکر از خدا نماز می خوانم.
5. دقت به مسئله کوتاه بودن مدت توجّه در آموزش:
کودکان در اين سنین دارای توجّه بسیار اندکی می باشند، و بازی گوشی آن ها اجازه نشستن و گوش کردن به صحبت های والدین یا مربّی را نمی دهد، به همین جهت باید دقت داشت که تربیت، تبدیل به ضد تربیت نشود و به جای تأثیر مثبت آموزش در کودک، به عکس، شاهد بیزاری کودک از مربّی، مورد تعلیمی یا حتی والدین نگردیم.
شیوه های جبران کم بودن مدّت توجّه برای تعلیم اسلامی:
1- بازی کردن. 2- ارائه الگوی رفتاری والدین. 3- استفاده از شعر و متون آهنگین و مسَجَّع. 4-کشیدن نقاشی مؤمنان به صورت خوشحال و سفید پوش و ارائه جلوه های زندگی پیامبر (صلي الله عليه و آله) و صالحان که کودکان به آن علاقه دارند؛ مثل بازی پیامبر(صلی الله علیه و آله) با کودکان یا در حال سلام به کودکان. 5- همراه بردن کودکان در مراسمات دینی که برای آن ها بسیارلذت بخش است؛ مثل نماز جماعت، مراسم عزاداری و...
6. دوران سواد آموزی کودکان
طبق فرمایش امیرالمؤمنین(علیه السلام): «مَنْ لَمْ يَتَعَلَّمْ فِي الصِّغَرِ لَمْ يَتَقَدَّمْ فِي الْكِبَرِ؛ هرکه در کودکی نیاموزد در بزرگسالی پیشرفت نمي کند». (36)قطعاً دوران طلائي براي آموزش، در همه ی زمينه ها، كودكي است. در روايتي از حضرت علي(علیه السلام) وارد شده كه فرمودند: «اَلعِلمُ فِي الصِّغَر كَالنَّقشِ فِي الحَجَر؛ معلومات دوران كودكى همانند نقشى است كه بر سنگ، حجّارى شده باشد».(37)يكي از و ظايف والدين در برابركودك خود، سواد آموختن به او يا ايجاد زمينه آموزش او است. طبق حديثي رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند:‏ «مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ‏ ثَلَاثَةٌ يُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتَابَةَ ...؛ از حقوق فرزندان بر پدر نام گذاري نيكو، آموزش نوشتن است و...». (38)روزى حضرت امام حسن مجتبى (علیه السلام) فرزندان خود و فرزندان برادر خود را دعوت كردند و به آنان فرمودند: «اِنَّكُم صِغارُ قَومٍ وَ يوشَكُ اَن تَكونوا كِبارُقَومٍ آخَرين فَتَعَلَّموا العِلمَ فَمَن لَم يَستَطِع مِنكُم اَن يَحفَظَهُ فَليَكتُبهُ وَ ليَضَعَهُ في بَيتِهِ؛ همه شما كودكان اجتماع امروز هستيد و اميد مي رود كه بزرگان اجتماع فردا باشيد. دانش بياموزيد و در كسب علم كوشش كنيد و هر كدام كه حافظه ی قوى نداريد و نمي توانيد در مجلس درس، مطالب استاد را ضبط كنيد آن ها را بنويسيد و نوشته‏ها را در منزل نگهدارى نمائيد تا در موقع لزوم مراجعه كنيد».(39)
7. آموختن مسائل فردی و اجتماعی:
حضرت علىّ بن الحسين (عليه السّلام) در ضمن توضيح حقوق فرزند به پدر، می-فرمایند: «فَاعمَل في اَمرِهِ عَمَلُ المُتَزَيِّن بِحُسنِ اَثَرِهِ عَلَيهِ فِي عاجِلِ الدُّنيا؛ با فرزندت آن چنان رفتار كن كه اثر نيكوى تربيت تو مايه زيبائى و جمال اجتماعى او شود».(40)بايد به كودك آموزش هاي لازم جهت حضور در اجتماع داده شود تا بتواند با عزت نفس و آبرومندي در شرايط مختلف ابراز وجود نمايد. از جمله موارد لازم براي اجتماعي شدن، آموزش آداب معاشرت مانند: آداب خوردن و آشامیدن، گفتگو، رعايت ادب در نشستن و برخاستن، احترام به بزرگ تر و... و آموزش رفتار، عادات و خُلق و خو هاي مورد پسند اجتماع، مانند: صبر، شکر، رضا، توکل، شجاعت و ... به وي مي باشد.(41)در احاديث و حتي فقه شيعه، پدر، مسئول عملكرد فرزند در قبال جامعه مي باشد و نمي-تواند از زير بار مسئوليت كارهاي فرزندش شانه خالي كند. در رساله حقوق امام سجاد (عليه السّلام) به اين نكته اشاره شده است. حضرت درباره حق فرزند، فرمودند: «و اما حق فرزندت اين است كه بدانى او از توست و خير و شرّ او در دنيا متعلق به تو مى‏باشد و تو در نزد پروردگارت از سرپرستى او در ادب نيكو و هدايت به سوى پروردگار و اطاعت از خدا مسئول هستى پس در امر فرزندت مانند كسى كوشش كن كه يقين دارد در احسان به وى ثواب برده و در بدى به وى عقاب خواهد برد».(42)
8.محبت به فرزندان
رسول اللَّه (صلي الله عليه و آله) فرمودند‏: «نَظَرُ الْوَالِدِ إِلَى وَلَدِهِ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ؛ نگاه كردن پدر به فرزندش از روي محبّت، عبادت است».(43)و باز از آن حضرت است كه در ضمن خطبه‏اى در بيان وظائف مردم در ماه رمضان فرمودند: «وَقِّروا كَبارَكُم وَ ارْحَموا صِغارَكُم؛ به بزرگسالان خود احترام كنيد و نسبت به كودكان خويش ترحّم و عطوفت نمائيد». (44)و بيان ايشان است كه: «لَيسَ مِنّا مَن لَم يَرحَم صَغيرَنا وَ لَم يُوقِّر كَبيرَنا؛ كسى كه به كودكان مسلمين رحمت و محبت نكند و بزرگسالان را احترام ننمايد از ما نيست».(45)اين ها نمونه اي از احاديث وارد شده در بيان لزوم محبت به فرزندان است و در اهميت محبت، همين بس كه در بعضي موارد به عنوان عبادت محسوب گرديده است و این که در روايت ديگري از امام صادق (عليه السّلام) است كه رحمت خدا در اثر شدت محبت به فرزند شامل حال افراد مي-گردد. حضرت (عليه السّلام) مي فرمايند: «اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلّ لَيَرحَمَ الرَّجُلَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه؛ مردى كه نسبت به فرزند خود محبت بسيار دارد مشمول رحمت و عنايت مخصوص خداوند بزرگ است».(46)
شيوه انبیاء ( علیهم السلام ) و بزرگان در محبت به كودكان
بعضی از والدین و خصوصاً پدران به تصورات مختلف و تحت تأثير بعضي از شيوه هاي نامناسب قديمي از ابراز محبت به فرزندانشان خودداری می کنند كه نتيجه ی آن احساس كمبود محبت فرزند و سرخوردگي او در محيط خانواده مي-گردد و وقتی در خارج از خانه با کمترین ابراز محبت برخورد می کند به آسانی و به راحتی به آن شخص، می گراید كه مي تواند تحت تأثير افكار و عقايد نامناسب از طرف او قرار گيرد و اين دقيقاً همان چيزي است كه خانواده از آن نگران بوده است.يعلى عامرى نقل مي كند كه: «..أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ عِنْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى طَعَامٍ دُعِيَ إِلَيْهِ فَإِذَا هُوَ بِحُسَيْنٍ ع يَلْعَبُ مَعَ الصِّبْيَانِ فَاسْتَقْبَلَ النَّبِيُّ ص أَمَامَ الْقَوْمِ ثُمَّ بَسَطَ يَدَيْهِ فَطَفَرَ الصَّبِيُّ هَاهُنَا مَرَّةً وَ هَاهُنَا مَرَّةً وَ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ يُضَاحِكُهُ حَتَّى أَخَذَهُ فَجَعَلَ إِحْدَى يَدَيْهِ تَحْتَ ذَقَنِهِ وَ الْأُخْرَى تَحْتَ قَفَاهُ وَ وَضَعَ فَاهُ عَلَى فِيهِ وَ قَبَّلَهُ الْخَبَرَ؛ من از حضور پيغمبر عظيم الشأن اسلام خارج و متوجّه آن جائى كه مهمان بودم شدم. ناگاه ديدم امام حسين (عليه السّلام) با كودكان‏ مشغول بازى است. پيغمبر خدا نزد آن جمعيت آمد و دست‏هاى خود را باز كرد كه امام حسين را بگيرد، امام حسين(عليه السّلام) از اين طرف به آن طرف فرار مى‏كرد، پيامبر خدا همچنان مي خنديد تا حسين (عليه السّلام) را گرفت، آن گاه يكى از دست هاى خود را زير گلوى او و دست ديگر را پشت سر آن حضرت گرفت و دهان خود را به دهان حسين (عليه السّلام) نهاد و اورا بوسيد. آن گاه فرمود: حسين از من و من از حسين هستم. خدا دوست بدارد آن كسى را كه حسين را دوست داشته باشد، حسين يكى از اسباط است».(47)حضرت نبي (صلي الله عليه و آله) در حدیثی فرموده اند: «مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّو جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ هركس فرزندش را ببوسد خدا براي او حسنه اي مي نويسد و هر كس او را شاد كند خدا روز قيامت او را شاد مي نمايد».(48)

گفتگوی صمیمی و همدلی
 

پدر باید با فرزندانش رابطه ایجاد کند که یکی از راه هایش گفتگوی صمیمی با آن هاست چنان چه درآیه سیزده سوره لقمان به اين گفتگوي صميمي اشاره گرديده است. خداوند در این آیه فرموده است: «لقمان در حالی که فرزندش را پند می داد به او گفت؛"وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ"». انسان ذاتاً تمايل به بيان مشكلات دروني خود به ديگران دارد؛ چرا كه اين كار موجب سبكي و راحتي او مي شود و شايد اين حس ناشي از حس نياز به همدلي باشد. گاهی لازم است پدر به خواب فرزند خود نیز توجه کند و حداقل به آن ها گوش دهد.خداوند در آیات چهار و پنج سوره یوسف می‌فرماید: «إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَأَبَتِ إِنىّ‏ِ رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَ ... قَالَ يَابُنىَ‏َّ لَا تَقْصُصْ رُءْيَاكَ عَلىَ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَنَ لِلْانسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ؛ هنگامى كه يوسف به پدرش گفت: اى پدر، من در خواب، يازده ستاره را ديدم و ... گفت: اى پسرك من، خواب خويش را براى برادرانت باز گو مكن كه عليه تو حيله‏اى خصمانه كنند».
نکات تربیتی دیگر در این آیات: (49)
1.فرزندان را با مهربانى مورد خطاب قرار دهيد. «يا بُنَيَّ»
2.پدر و مادر بايستى رابطه‏اى صميمانه با فرزندان داشته باشند تا فرزندان بتوانند سخن خود را با آنان مطرح كنند؛ «يا بُنَيَّ».
3.خطر حسادت در محيط خانه و جامعه را به فرزندان گوشزد كنيم.
4.از كودكى و در خانواده، رازدارى را به فرزندان بياموزيم.
5.دانسته‏ها و اطلاعات، بايد طبقه‏بندى شود و محرمانه و غير محرمانه از هم جدا گردد.
6.با پى بردن به استعداد يك فرزند، آن را با ساير فرزندان مطرح نكنيم.
7.در معرّفى افراد تيزهوش و نابغه، احتياط نمائیم؛ «لا تَقْصُصْ». و در نهايت اين كه روش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در خانواده این بود که هر روز صبح دست محبت به سر فرزندان و نوه های خود می کشیدند: «وَ كَانَ النَّبِيُّ ص إِذَا أَصْبَحَ مَسَحَ عَلَى رُءُوسِ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ‏».(50)

ملاک دوست داشتن در فرزندان
 

قرآن راه کسب محبوبیت را ایمان و عمل صالح معرفی می کند و در آیه نود و شش سوره مریم می‌فرماید: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا؛ خداى رحمان، كسانى را كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند، محبوب همه گرداند». این ملاک مربوط به اراده ی انسان است و در حیطه ی اعمال اختیاری، قابل اجراست که می توان آن را در دوران بلوغ و پس از آن به عنوان ملاک دوست داشتن فرزند به کار بست. امّا در سنین پائین، دلایل و ملاک های گوناگونی برای محبت به فرزند وجود دارد که مهمترین آن ها لطیف بودن و پاکی کودکان از گناه و آلودگی های دنیوی و فرمایشات اهل بیت (علیهم السلام) و پیامبر گرامی اسلام (صلي الله عليه و آله) مربوط به دوست داشتن فرزند است که بوسیدن، اکرام و شادکردن او را از عبادات شمرده اند و به تناسب، در این تحقیق به آن ها اشاره گردیده است.

تبعیض نه ولی تفاوت آری
 

در این مورد و جواز اصلِ تفاوت قائل شدن، حدیثی از امام صادق (علیه السلام) وارد شده است. از حضرت سئوال شد که مردی بعضی از فرزندانش را در هدیه دادن بر بعضی دیگر ترجیح می دهد آیا این کار او مشکلی دارد؟ حضرت فرمودند: اگر صحیح[بادلیل] باشد ایرادی ندارد:... «أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يُفَضِّلُ بَعْضَ وُلْدِهِ عَلَى بَعْضٍ فِي الْهِبَةِ وَ الْعَطِيَّةِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ إِذَا كَانَ صَحِيحاً الْخَبَرَ ».(51) تبعیض، برتری دادن بدون دلیل است ولی تفاوت، برتری با دلیل و بر اساس لیاقت. مثلاً: نمره دادن یک معلم تفاوت دارد ولی این تفاوت حکیمانه است نه ظالمانه.گاهی ملاک دوست داشتن والدین غیر از ملاک قرآن است یعنی از مقوله ایمان، عمل صالح، علم، تقوا و... نیست بلکه به خاطر مسائل غیر اختیاری مثل: زیبائی، قوی بودن، هوش و ... می-باشد که در این صورت، باید این دوست داشتن را در دل نگه داشت و از ابراز آن در محضر دیگر فرزندان، خودداری نمود. اگر ملاک، همان ملاک قرآنی باشد؛ لازم است که مودّت و ابراز محبت پنهانی نباشد و آن که دارای فضایل است پیش روی فرزندان دیگر، مورد تشویق قرارگیرد تا دیگران ملاک محبت پدر، نسبت به آن‌ها را دریافت نمایند. البته والدین باید آن ها را متوجّه کنند که این تبعیض بین آن ها نیست بلکه همان تفاوت و برتری با دلیل است و گوشزد نمایند که هر کدام از آن ها هم این ملاک را داشته باشند مورد تشویق قرار خواهند گرفت. فایده ی این کار این است که اولاً: زمینه پیشرفت در مسائل علمی ‌و اخلاقی آن فرزندی که تشویق شده است فراهم می-آید. ثانیاً: موجب تحریک فرزندان دیگر و حرکت آن‌ها به سوی ملاک های مورد علاقه والدین، می گردد.
نحوه جلوگیری از حسادت فرزندان به یکدیگردر ابراز محبت
یکی از مشکلاتی که ممکن است در خانواده ها اتفاق بیفتد، حسادت ورزیدن فرزندان نسبت به یکدیگر است. در این مورد، اگر والدین، عملکرد صحیحی را در پیش گیرند از این مشکل، جلوگیری شده و یا اثرات سوء آن، به حداقل خواهد رسید. امام باقر(علیه السلام) می‌فرمایند: «وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُصَانِعُ بَعْضَ وُلْدِي وَ أُجْلِسُهُ عَلَى فَخِذِي وَ أُكْثِرُ لَهُ الْمَحَبَّةَ وَ أُكْثِرُ لَهُ الشُّكْرَ وَ إِنَّ الْحَقَّ لِغَيْرِهِ مِنْ وُلْدِي وَ لَكِنْ مُحَافَظَةً عَلَيْهِ مِنْهُ وَ مِنْ غَيْرِهِ لِئَلَّا يَصْنَعُوا بِهِ مَا فُعِلَ؛ من گاهی به بعضی از فرزندانم محبت می‌کنم و آن ها را روی زانوانم می‌نشانم در حالی که استحقاق این همه محبت را ندارند تا مبادا علیه سایر فرزندانم حسادت بورزند و ماجرای یوسف تکرار شود». (52)یعنی باید در بعضی موارد والدین کیاست به خرج دهند و به خاطر مصالح و جلوگیری از حسادت فرزندان به یکدیگر، محبت ها را توزیع نمایند.

افراط در محبت (حدود محبت)
 

ندانستن حدود محبّت و افراط در محبّت به فرزندان، از طرف برخی از والدین، می تواند باعث ایجاد مشکلاتی در طول زندگی فرزندان گردد.امام باقر(علیه السلام) در مذمّت افراط در محبّت، فرموده اند: «شَرُّ الآباءِ مَن دَعاهُ البِر اِلی الاِفراطِ وَ شَرُ الاَبناءِ مَن دَعاهُ التَقصیرِ اَلی العُقوقِ؛ بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی و محبت نسبت به فرزندان، از حد تجاوز کنند و به زیاده روی و افراط بگرایند و بدترین فرزندان کسانی هستند که در اثر تقصیر و کوتاهی انجام وظایف، پدران را از خود ناراضی نمایند». (53)پدر یا مادر خوب، کسی است که عاقلانه خواهش های طفل را تعدیل نماید و هر جا خواسته ی کودک بر صلاح اوست با مهربانی و عطوفت عمل کند. آن جا که خواهش های کودک به صلاح وی نیست در کمال اقتدار و با یک نگاه تند یا بی اعتنایی، او را از خواسته ی ناروایش منع نماید. والدین باید هر چه کودک، بزرگ تر می شود، در عین ابراز محبت، به او بفهمانند که این محبت و توجه تا آخر زندگی او ادامه نخواهد داشت و او در آینده باید شخصاً به حل مشکلات خود بپردازد. باید در سنین بالاتر حمایت را کم کرد و به فرزند اجازه داد به سوی استقلال گام بردارد، زیرا اگر هم چنین در سایه پدر باشد رشد و نمو کامل نخواهد نمود شاید به همین دلیل بود که حضرت یعقوب (علیه السلام) یوسف (علیه السلام) را به برادران سپردند.

آثار زیادی محبت
 

الف: در هم شکستن اعتماد به نفس و از بین رفتن حس استقلال
ب: از خود راضی بار آمدن
امام علی(علیه السلام) در این باره فرموده اند: «شَرُّ الْأُمُورِ الرِّضَا عَنِ‏ النَّفْسِ؛ از خود راضی بودن بدترین حالات است».(54) طفلی که سالیان دراز در محیط خانواده مستبدانه حکومت کرده و پدر و مادر، مطیع بی قید و شرط او بوده اند به جایی می رسد که اگر در شرایطی والدین نتوانند خواسته هایش را محقق سازند، در مقابل آنها متجرّی و طغیان گر می شود و این طفل در بزرگسالی مورد نارضایتی و عاق والدینش قرار می گیرد.امام حسن عسکری(علیه السلام) می فرمایند: «جُرْأَةُ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ فِي صِغَرِهِ تَدْعُو إِلَى الْعُقُوقِ فِي كِبَرِهِ؛ بی باکی و گستاخی فرزند بر والدین در کودکی، او را به سمت عاق شدن در بزرگی می کشاند».(55) طفل لوس و از خود راضی وقتی وارد جامعه می شود، انتظار دارد تمام مردان، مانند پدر، و همه زنان مانند مادر، از وی اطاعت کنند و اوامر او را بی چون و چرا به کار برند، به همین دلیل، مورد نفرت و انزجار مردم می گردد. امام هادی(علیه السلام) می فرمایند: «مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُونَ‏ عَلَيْهِ؛ آن کس که خودپسند و از خود راضی است؛ غضب کنندگان به وی زیاد خواهند بود». (56) از خود راضی و لوس بار آمدن و از بین رفتن حس اعتماد به نفس و استقلال کودک، معلولِ یکی از این دو امر است: بی جا محبت کردن، یا در جای صحیح، بیش از اندازه مِهر ورزیدن!

احترام به کودکان
 

آثار پر برکت احترام به کودک و شخصیت دادن به او برکسی پوشیده نیست و این مسئله در روایات تأکید شده و در سیره نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) مشاهده می گردد. رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُمْ؛ به کودکانتان احترام بگذارید و با آن ها به نیکی معاشرت کنید». (57) در روایتی وارد شده که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نشسته بودند که حسن و حسین (علیهما السلام) وارد شدند. حضرت به احترام آن ها از جای برخاستند و به انتظار ایستادند؛ کودکان، در راه رفتن ضعیف بودند. لحظاتی چند طول کشید، نرسیدند، حضرت به طرف کودکان پیش رفتند و از آنان استقبال نمودند، بغل باز کردند، هر دو را بر دوش خود سوار نمودند.(58) احترامی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در محضر مردم به فرزندان خود می گذاشتند، باعث می شد که:
1.ریشه شخصیت فرزندان، با احترام در مقابل مردم بهتر تقویت شود.
2.نوع رفتار با کودکان را به مردم آموزش می دادند.
3.وقتی کسی فرزندش را مورد احترام خاص قرار دهد و برای او شخصیت قائل شود، دیگران هم در نوع رفتارشان و احترام نسبت به آن فرزند، با دقت، عمل می کنند.

شاد كردن كودك
 

در روایتی از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) وارد شده است که فرمودند: «إِذَا نَظَرَ الْوَالِدُ إِلَى وَلَدِهِ فَسَرَّهُ كَانَ لِلْوَالِدِ عِتْقُ نَسَمَةٍ؛ پدرى كه با نگاه مودّت‏آميز خود، فرزند خويش را مسرور مي كند خداوند به او اجر آزاد كردن يك بنده، عنايت مي فرمايد».(59)

نیکی به فرزند
 

بعضی از والدین، به طور مثال آموزش موسیقی به فرزند را نیکی به او تلقی می نمایند در حالی که بعضی دیگر، آشنا کردن او با خدا، پیامبر(صلی الله علیه و آله)، نماز جماعت و در کلّ، تربیت دینی را نیکی به فرزند می-دانند.آن چه که باعث خیر و سعادت دین و دنیای افراد است « بِرّ» به آن-هاست. برای شناخت « بِرّ» حدیثی را از زبان مبارک امام صادق(علیه السلام) ذکرمی نمائیم: « نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ، وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ بِرٍّ، فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِيدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّيَامُ وَ كَظْمُ الْغَيْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِي‏ءِ وَ رَحْمَةُ الْفَقِيرِ وَ تَعَهُّدُ الْجَارِ وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ؛ وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ، وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ كُلُّ قَبِيحٍ وَ فَاحِشَةٍ، فَمِنْهُمُ الْكَذِبُ وَ الْبُخْلُ وَ ...وكُلُّ مَا وَافَقَ ذلِكَ مِنَ الْقَبِيحِ، فَكَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَيْرِنَا؛ اصلِ‏ هر خير و خوبى ما هستيم و هر نيكويى از فروع ماست و از جمله نيكويى‏ها: توحيد الهى، نماز، روزه، فرو خوردن خشم، عفو نمودن از كسى كه بدى به او كرده باشد، رحم كردن بر فقرا، رعايت كردن حقّ همسايه و اقرار كردن به فضل انسان دارای فضل، می باشد. و دشمن ما اصل هر گونه شرّ و بدى است و هر فعل قبيح و رسوايى‏ از فروع ايشان است. پس از ايشان است: دروغ گفتن و بخل و ... و هرچه شبيه به اين ها باشد از افعال قبيحه. پس دروغ مى‏گويد كسى كه گمان مى‏كند كه با ماست و دست به فروع غير ما مى‏زند».‏(60)و(61)در حدیثی از حضرت علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) وارد شده که نیکی به فرزند معادل نیکی به والدین می باشد. حضرت به مردی فرمودند: «أَلَكَ وَالِدَانِ فَقَالَ لَا فَقَالَ أَ لَكَ وَلَدٌ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ بِرَّ وَلَدَكَ يُحْسَبْ لَكَ بِرُّ وَالِدَيْكَ؛ آيا تو پدر و مادر دارى؟ گفت: نه. حضرت فرمودند: آيا فرزند دارى؟ گفت: آرى. حضرت به او فرمودند: به فرزندت نيكى‏ كن، برايت نيكى به پدر و مادر محسوب مى‏شود». (60) و باز از ایشان است که فرمودند: «بَرُّوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا إِلَيْهِمْ فَإِنَّهُمْ يَظُنُّونَ أَنَّكُمْ تَرْزُقُونَهُمْ؛ به فرزندان خود نیکی و احسان نمائید چرا که آن ها می پندارندکه شما رزق آن ها را می دهید».(63) و در روایتی دیگر از آن حضرت(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «إِنَّمَا سُمُّوا الْأَبْرَارَ لِأَنَّهُمْ بَرُّوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ؛ همانا (مؤمنان) اَبرار ناميده شدند چون به پدران و فرزندان نيكى كرده‏اند» .(64)و(65)

وفا کردن به وعده
 

درباره ی وفا نمودن به وعده ای که به کودکان داده می شود؛ به ذکر دو حدیث بسنده می نمائیم: رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «إِذَا وَاعَدَ أَحَدُكُمْ صَبِيَّهُ فَلْيُنْجِزْ؛ هنگامى كه يكى از شما به بچّه‏اش وعده مى‏دهد آن را عملى سازد».(66) کلیب صیداوی نقل می کند که امام موسى كاظم (علیه السلام) به من فرمودند: «إِذَا وَعَدْتُمُ الصِّبْيَانَ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ يَرَوْنَ أَنَّكُمُ الَّذِينَ تَرْزُقُونَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَ يَغْضَبُ لِشَيْ‏ءٍ كَغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ؛ هنگامى كه به بچّه‏ها وعده‏اى مى‏دهيد برایشان وفا كنيد چون آن‏ها چنين مى‏بينند كه شما آنان را روزى مى‏دهيد. خداوند عزّوجل براى چيزى خشمگين نمى‏شود آن گونه كه براى زنان و بچّه‏ها». (67) و(68)

عدالت در مورد فرزندان
 

برقراری عدالت و لزوم آن در همه ی موارد، مطلوب همگان بوده و یکی از مصادیق اجرای آن، عدالت درمورد فرزندان می باشد که در احادیث به آن اشاره گردیده است.رسول الله (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «اعْدِلُوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ‏ كَمَا تُحِبُّونَ أَنْ يَعْدِلُوا بَيْنَكُمْ فِي الْبِرِّ وَ اللُّطْفِ؛ بین فرزندانتان به عدالت رفتار نمائید همان طور که دوست دارید آن ها در نیکی و لطف به شما عادل باشند».(69) و در روایت است که فردی به بعضی از فرزندانش بخشش هائی نمود و ظاهراً حضرت را بر این کار به عنوان شاهد طلبید پیامبر(صلى الله عليه و آله) به او فرمودند: «أَكُلُّ وَلَدِكَ أَعطَيتَ مِثلَه؟ قالَ: لا. قالَ: فَاتَّقوا اللَّهَ وَ اعدِلوا بَينَ أَولادَكم؛ آيا به همه ی فرزندانت مثل آن چيز را مى‏دهى؟ گفت: نه. فرمودند: از خدا بترسيد و ميان فرزندان خود به عدالت رفتار كنيد».(70) این عدالت حتی شامل بوسیدن نیز می شود؛ در حدیثی وارد شده است که: «أَبْصَرَ رَجُلًا لَهُ وَلَدَانِ فَقَبَّلَ أَحَدَهُمَا وَ تَرَكَ الْآخَرَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَهَلَّا وَاسَيْتَ بَيْنَهُمَا؛ مردی از بین دو فرزندش یکی را بوسید و به دیگری اعتنا نکرد؛ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به او فرمودند: بین هر دو تساوی بر قرار کن! ».(71)

دعا براي آمرزش فرزند
 

پدران و مادران تمایل دارند که هیچ حرکت خطائی از فرزندانشان سر نزند و این از محبت زیاد آن ها نسبت به فرزندانشان سرچشمه گرفته است؛ اما باید دانست که این امر، محال است و هر چقدر هم فرزند، خوب تربیت شده باشد بازهم دام های مختلفی که از طرف شیطان و انسان های شیطان صفت، برای او گسترده شده است او را زمین گیر خواهد ساخت. مهم آن است که اولاً: واکنش های والدین در قبال کارهای ناپسند فرزندان، به جا و به موقع(72) انجام شود.
ثانیاً: برای آمرزش گناهان فرزند دعا نمایند؛ زیرا دعای پدر و مادر در همه ابعاد زندگی افراد، مؤثر خواهد بود. نمونه ی آن در فرزندان حضرت یعقوب (علیه السلام) اتفاق افتاده است و در قرآن شریف آمده است که آن ها از پدرشان خواستند که برای آن ها طلب آمرزش نماید و حضرت یعقوب (علیه السلام) هم این در خواست را پذیرفتند. «قالُوا يا أَبانَا اِسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئينَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ؛ ای پدر برای آمرزش گناهان ما از خدا طلب مغفرت نما که ما خطا کاریم. پدرشان فرمود: به زودی برای شما از پروردگارم طلب آمرزش می کنم که او قطعاً آمرزنده و مهربان است».(73)در کتاب های روائی هم اهمیت دعای والدین برای این مطلب بیان گردیده است: پیامبر اکرم(صلى الله عليه و آله) فرمودند: «رَحِمَ اللهُ والِداً اَعانَ وَلَدَهُ علی بِرِّهِ وَ...ِ وَ یَدعوا لَه فیما بَینَه وَ بَینَ الله؛ خدا رحمت کند کسی را که فرزندش را بر نیکی کردن و نیکوکاری یاری رساند و... و بر درگاه خدا برایش دعا کند».(74)و در کتاب مستدرک الوسایل از قول کعب الاحبار آمده است: « وَجَدْنَا فِيمَا أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع يَا مُوسَى مَنِ اسْتَغْفَرَ لَهُ وَالِدَاهُ أَوْ أَحَدُهُمَا غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ؛ ما در آن چه که خداوند به حضرت موسی وحی کرد یافتیم که خدا به موسی(علیه السلام) فرمود: هرکس وا لدینش یا یکی از آن ها برای او استغفار نماید آمرزیده می شود».(75) در پایان با آرزوی موفقیت برای خوانندگان محترم، آرزومندم که در رعایت فرمایشات معصومین (علیهم السلام) موفق و پیروز باشند.

نتیجه گیری:
 

از مطالبی که در این مقاله ارائه گردید، نتایج زیر به دست می آید:
1.تربیت دینی در کودکان امری لازم و ضروری است.
2.در روایات، زندگی فرزند به سه دوره ی هفت ساله، تقسیم شده است که عبارتند از: تولّد تا هفت سالگی، هفت تا چهارده سالگی و چهارده تا بيست و يك سالگی.
3.در صورت ندانستن پاسخ سئوالات کودک، نباید او را سرزنش نموده یا پرسش او را بی پاسخ بگذاریم. بلکه باید ابتدا کودک را به خاطر سئوال مهمّش تکریم کرده سپس بگوئیم که ما نمی دانیم و باید از یک عالِم بپرسیم یا به کتاب مراجعه کنیم.
4.بايد به كودك آموزش هاي لازم جهت حضور در اجتماع داده شود تا بتواند با عزت نفس و آبرومندي در شرايط مختلف، ابراز وجود نمايد. از جمله موارد لازم براي اجتماعي شدن، آموزش آداب معاشرت عبارتند از: آداب خوردن و آشامیدن، گفتگو، رعايت ادب در نشستن و برخاستن، احترام به بزرگ تر و... و آموزش رفتار، عادات و خُلق و خو هاي مورد پسند اجتماع، مانند: صبر، شکر، رضا، توکل، شجاعت و ...
5.ندانستن حدود محبّت و افراط در محبّت به فرزندان، از طرف برخی از والدین، می تواند باعث ایجاد مشکلاتی در طول زندگی فرزندان گردد. آثار زیادیِ محبت والدین به فرزندان عبارتند از: الف: در هم شکستن اعتماد به نفس و از بین رفتن حس استقلال؛ ب: از خود راضی بار آمدن.

پي‌نوشت‌ها:
 

1.نرم افزار تربيت فرزند، به نقل از وسائل الشيعة، ج15، ص97
2. همان، به نقل از الحديث- روايات تربيتى ، ج‏1، ص 49
3. همان، به نقل از نهج البلاغه، ص1129
4. همان، به نقل از الحديث- روايات تربيتى، ج‏1، ص172، به نقل از غرر الحكم، ص393
5. نرم افزارگنجينه روایات نور، به نقل از مکارم الاخلاق، ص 219
6.نرم افزار جامع الاحادیث، به نقل از اصول الكافي، ج6، ص3
7.همان.
8.نرم افزارگنجينه روایات نور، به نقل از مکارم الاخلاق، ص222
9.در آيات 83 بقره، 36 نساء، 151 انعام و 15 احقاف نيز احسان به والدين وارد شده است.
10.سوره اسراء ، آيه 24
11.نرم افزار گنجينه روایات نور، به نقل از الحديث-روايات تربيتى، ج‏3، ص339، به نقل از تحف العقول، ص43
12.همان، ج‏3، ص340
13. همان، ص341، به نقل از اصول كافي، ج2، ص162
14.نرم افزار گنجينه روایات نور، به نقل از الحديث- روايات تربيتى، ج‏3، ص341، به نقل از تفسير مجمع البيان، ج 6، ص411
15.نرم افزارجامع الاحادیث، به نقل از اصول كافي، ج6، ص4
16.نرم افزار گنجینه روایات نور، به نقل از روضة الواعظين- ترجمه مهدوى دامغانى، ص34
17.نرم افزار گنجينه روایات نور، به نقل از الحديث-روايات تربيتى، ج‏1، ص294 به نقل از اصول كافي، ج6، ص49
18. همان، به نقل از مستدرك الوسایل، ج2، ص 625
19. نرم افزار گنجينه روایات نور ، به نقل از مكارم الاخلاق، ص232
20. همان، به نقل از الحديث-روايات تربيتى، ج‏1، ص 295 ، به نقل از تحف العقول ص322
21.نرم افزار گنجينه روایات نور، به نقل از الحديث-روايات تربيتى، ج‏1، ص301
22. همان، ج‏1، ص295
23.همان، به نقل از فضائل پنج تن (عليهم السلام) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏2، ص296
24.همان، به نقل از الحديث-روايات تربيتى، ج‏3، ص70، به نقل از مستدرك الوسایل، ج1، ص169
25.نرم افزار گنجينه روايات، به نقل از مكارم الأخلاق، ص222
26.نرم افزار تربيت فرزند، به نقل از وسائل الشیعه، ج5، ص125
27.نرم افزار گنجينه روايات، به نقل از الحديث- روايات تربيتى، ج3، ص170، به نقل از وسائل الشیعه، ج5، ص126
28.همان، به نقل از وسائل الشیعه، ج5، ص125
29.نرم افزار گنجينه روايات، به نقل از درر الأخبار با ترجمه، ص 717
30. نرم افزار گنجينه روايات، به نقل از بحار الأنوار، ج‏61 ، ص317
31.نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج‏8، ص652
32. همان، به نقل از من لا يحضره الفقيه، ج‏3 ، ص492
33.همان، به نقل از غرر الحكم و درر الكلم، ص607
34.نرم افزار تربيت فرزند، قسمت پرسش و پاسخ
35.نرم افزار تربيت فرزند، قسمت پرسش و پاسخ
36. جامع الاحادیث3.5، به نقل از تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص43
37. همان، به نقل از كنز الفوائد، ج‏1، ص319
38. جامع الاحادیث3.5، به نقل از بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏71، ص80
39.نرم افزار گنجينه روايات نور، به نقل از الحديث-روايات تربيتى، ج‏2، ص14 و بحار الانوار، ج 1، ص110
40. همان، ج‏1، ص296، به نقل از تحف العقول، ص263
41. برگرفته از معراج السعادة نراقی، ص20
42.نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از جهاد النفس وسائل الشيعة، ترجمه صحت، ص21
43. نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از مستدرك‏الوسائل، ج 15، ص170
44.نرم افزار گنجينه روايات، به نقل از الحديث-روايات تربيتى، ج‏3، ص59
45. همان
46.همان.
47. نرم افزار جامع الاحاديث 3.5، به نقل اززندگانى حضرت زهرا (عليها السلام) ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، ترجمه نجفى، ص299
48.همان، به نقل ازاصول الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏6، ص49
49.نرم افزار جامع التفاسیر، به نقل ازتفسیرنور، ج6، ص27
50. نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏101، ص99
51. نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از مستدرك الوسائل، ج‏15، ص172
52.نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از مستدرك‏الوسائل، ج15، ص173
53. نرم افزار گنجینه روایات، به نقل از الحديث – روایات تربیتی، ج3، ص343
54.نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از عيون الحكم و المواعظ (الليثي)، ص293
55 .همان، به نقل از تحف العقول، ص489
56.همان، به نقل از بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏75، ص 369
57.همان، به نقل از مستدرك‏الوسائل، ج 15، ص 169
58.همان، به نقل از بحارالانوار، ج43 ، ص286
59.نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از مستدرك‏الوسائل، ج15، ص169
60.همان ، به نقل از منهج اليقين (شرح نامه امام صادق (عليه السلام) به شيعيان)، ص430
61.همان، به نقل از اصول الكافي (ط - دارالحديث)، ج‏15، ص553
62.نرم افزار جامع الاحادیث 3.5،، به نقل از مستدرك‏الوسائل، ج15، ص171
63.همان، به نقل از مستدرك‏الوسائل، ج15، ص171
64.همان.
65.نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة)، ج‏26، ص861
66.همان، ص863
67.نرم افزار جامع الاحادیث 3.5،، به نقل از الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏6، ص50
68.همان، به نقل از منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة)، ج‏26، ص863
69.نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏101 ، ص92
70.همان، به نقل از الحياة، ترجمه احمد آرام، ج‏6، ص613
71.همان، به نقل از مستدرك‏الوسائل، ج 15، ص173
72.در هنگام ارتکاب خطای فرزندانمان باید به چند نکته توجه داشته باشیم:
الف:اگر این خطا را در جمع مرتکب شده، اولاً: به خاطر حفظ شخصیتش همان جا او را نصیحت نکنیم. امام علی(علیه السلام) فرمودند: «نُصحُكَ‏ بَينَ المَلَأِ تَقريعً؛ نصيحت كردن تو در جماعت سرزنش كردن است».( نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، ج‏6، ص172) ثانیاً: سرزنش و ملامت، نباید زیاد از حد شود. باز از آن حضرت است که: «لا تُکثِرَنَّ العِتابَ؛ فَاِنَّه یورِثُ الضَغینَه وَ یَدعوا اِلیَ البَغضاء وَ استَعتِب لِمَن رَجَوتَ اِعتابَه؛ زیاد سرزنش نکن، که سرزنش زیاد کینه می آورد و به دشمنی می انجامد و کسی را سرزنش نما که امیدواری از بدی خود برگردد». (نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از تصنیف غرر الحکم و دررالکلم، ص479).
ب- آن را در جمع انجام نداده است:
اولاً: بار اول باید نادیده گرفت و چنین وانمود کرد که کسی جرأت نمی‌کند چنین کاری بکند، اگر دوباره انجام داد باید او را سرزنش کرد و در سرزنش نباید شخصیت او را به این کار نسبت داد بلکه می‌توان این کار را به شیطان نسبت داد و گفت: شیطان تو را وسوسه کرد وگرنه تو نمی‌خواستی این کار را انجام دهی، این کار باعث می‌شود که فرزند جرأت بر گناه را پیدا نکند البته خود او متوجه می‌شود که او هم نباید فریب شیطان را بخورد.ثانیاً: باید عذر فرزند را پذیرفت. عدم قبول عذر فرزند در هنگام دلیل تراشی و برهان سازی، باعث جبهه گیری و سعی در به کرسی نشاندن صحبت-هایش می شود که به مرور زمان موجب بی حیایی و ایستادن در مقابل پدر و مادر می گردد.پیامبر اکرم(صلى الله عليه و آله): «رَحِمَ اللهُ والِداً اَعانَ وَلَدَهُ علی بِرِهِ وَ هُوَ اَن یَعفوَ عَن سَیِئَتِهِ وَ یَدعوا لَه فیما بَینَه وَ بَینَ الله؛ خدا رحمت کند کسی را که فرزندش را بر نیکی کردن و نیکوکاری یاری رساند. بدین گونه که از گناه و خطای او در گذرد و بر درگاه خدا برایش دعا کند». (نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از بحارالانوار ، ج101، ص98)
73.سوره یوسف، آیات 97 و 98
74.نرم افزار جامع الاحادیث 3.5، به نقل از بحارالانوار، ج101، ص98
75.همان، به نقل از مستدرك‏الوسائل، ج 15، ص170
 

فهرست منابع
1.قرآن كريم
2.امیرالمؤمنین، علی(ع)، نهج البلاغه، ترجمه محمددشتي، انتشارات مشهور، چاپ دوم، قم، 1379ش.
3.نرم افزار تربیت فرزند
4.نرم افزارجامع الاحادیث 3.5
5. ابن بابويه، محمد بن على،‏ [شیخ صدوق]، من لا يحضره الفقيه‏، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ دوم‏‏، قم‏، 1413ق.‏
6.بروجردى، آقا حسين،[آیت الله العظمی]، منابع فقه شيعه(ترجمه جامع أحاديث الشيعة)، ترجمه عده اى از فضلاء، انتشارات فرهنگ سبز، چاپ اول‏، تهران، 1386ق.‏
7.تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم،‏ تصحیح سيد مهدى رجائى، دار الكتاب الإسلامي، چاپ دوم‏، قم،‏1410ق.‏
8.تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، تصحیح مصطفى‏ درايتى، دفتر تبليغات، چاپ اول، ‏قم، ‏‏1366ش.
9.حر عاملى، محمد بن حسن‏،[شيخ]، جهاد النفس وسائل الشيعة، ترجمه علی صحت، انتشارات ناس‏‏، چاپ اول، تهران،‏1364ش‏.
10.حر عاملى، محمد بن حسن‏،[شيخ]، وسائل الشيعه، مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)،‏ قم‏1409ق.‏
11.حكيمى، محمدرضا و محمد و على،‏ الحياة، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، چاپ اول‏، تهران،1380 ش.
12.كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، [اصول]الكافي، تصحیح على اكبر غفارى و محمد آخوندى، دارالكتب الإسلامية، تهران،‏1407ق.‏
13.كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏،[اصول]الكافي، تصحیح دارالحدیث، انتشارات دارالحدیث، قم، 1429ق.
14.كراجكى، محمد بن على،‏ كنز الفوائد، تصحیح عبد الله‏ نعمه، دارالذخائر، چاپ اول، قم‏،1410ق.
15.گلستانه، سيد علاء الدين محمد، منهج اليقين( شرح نامه امام صادق (عليه السلام) به شيعيان دراصول کافی)، مجتبى صحفى و على‏صدرايى خويى، دارالحديث، چاپ اول‏،‏ قم‏، 1387ش.‏
16.ليثى واسطى، على بن محمد، عيون الحكم و المواعظ( لليثي)، تصحیح حسين‏حسنى بيرجندى، دار الحديث‏، چاپ اول،‏ قم، ‏1376ش‏.
17.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زندگانى حضرت زهرا (عليها السلام)(ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، ترجمه محمد روحانى على آبادى، انتشارات مهام،‏ چاپ اول، تهران، ‏1379ش.‏
18.مجلسى، محمدتقى بن مقصود، على، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، تصحیح حسين موسوى كرمانى و على پناه‏ اشتهاردى، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور، چاپ دوم‏، قم، 1406ق‏.
19.مجلسى، محمدباقر بن محمد تقى،[علامه]، بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، ‏بيروت،‏1403ق.
20. نورى، حسين بن محمد تقى‏،[محدث]، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، تصحیح مؤسسة آل البيت (عليهم السلام‏)، مؤسسة آل البيت (عليهم السلام‏) ، چاپ اول، قم، 1408ق.‏‏
21.نرم افزار گنجينه روايات
22.حجازى سيد مهدى ، سيد على رضا حجازى و محمد عيدى خسروشاهى، درر الأخبار با ترجمه‏، دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامى‏، چاپ اول،‏ قم، ‏1419ق‏.
23.راوندى، سيد فضل الله، ‏النوادر للراوندي،‏ دار الكتاب، چاپ اول، ‏قم‏، بی تا.
24.ساعدى، محمد باقر، ‏فضائل پنج تن (عليهم السلام) در صحاح ششگانه اهل سنت، ‏انتشارات فيروزآبادى‏، چاپ اول‏، قم‏، 1374ش‏.
25.طبرسى، حسن بن فضل،‏ مکارم الأخلاق‏، الشريف الرضى،‏ قم، ‏1370 ش‏.
26.طبرسى، ابی علی فضل بن حسن،[شيخ]، الآداب الدينية للخزانة المعينية، ترجمه احمد عابدى،‏ چاپ اول‏، قم،‏1380ش.
27.فتال نيشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظين، ترجمه محمود مهدوى،‏ نشرنى،‏ چاپ اول،‏ تهرانش‏.
28.فلسفى،‏ محمد تقى، الحديث- روايات تربيتى‏، دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، تهران، ‏1368 ش.‏
29.نرم افزارجامع التفاسیر
30.قرائتى، محسن،‏ تفسير نور، مركز فرهنگى درس هايى از قرآن،‏ چاپ يازدهم،‏ تهران‏، 1383ش.‏




 

نسخه چاپی