تولید ملی و ریشه های فرهنگی انقلاب اسلامی
نویسنده: حجت الاسلام دکتر عبدالعلی رضایی
این نوشتار به بررسی تولید ملی از منظری مبنایی، در رویکرد به اندیشه انقلاب اسلامی، پرداخته است. در این متن به توضیح نسبت تولید با عرصه های خطیر اندیشه انقلاب اسلامی نظیر استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برمی خورید.
واژگان کلیدی: تولید ملی، اندیشه انقلاب اسلامی، فرهنگ، استقلال فرهنگی.

تولید ملی در عداد ایده هایی قرارمی گیرد که پس آن عزت ملی دیده می شود. مقام معظم رهبری با توجه ویژه به اهمیت راهبردی این مبحث کلیدی آن را به عنوان نام سال جاری مطرح نمودند. تولید ملی و حمایت از تولید داخلی از جمله آن راهکارهای اساسی است که همه جوامع، در مسیر دستیابی به رشد و تعالی، باید به آن توجه نمایند. اهمیت چنین ایده مرکزی ای برکسی پوشیده نیست؛ با این حال این اهمیت، در وضعیت فعلی، دوچندان به نظر می رسد؛ چه آنکه اقتضای موقعیت اقتصادی جامعه ایران است. در حقیقت، اگر حمایت از تولید ملی برای بسیاری از جوامع راهکاری برای پیشرفت است. چنین حمایتی در کشور ما، با لحاظ شرایط، بیانگر ضرورتی غیر قابل انکار و گویای رسالتی مهم است که از اهداف بزرگ انقلاب اسلامی برمی خیزد.

تولید ملی و الگوی جهانی
جامعه اسلامی ایران، بعد از انقلاب شکوهمند سال 57، عنوان الگویی توانا برای ملت های مسلمان شناخته شد. حقیقت امر آن است که فرآیند، اهداف و شعارهای انقلاب اسلامی نه فقط برای جهان اسلام؛ بلکه برای همه ملت های مستضعف و رنج کشیده ارایه دهنده الگویی بزرگ و متعالی است. نمونه ای که برنامه های موفق آن می تواند به پیشرفت ملت های دیگر نیز مدد رساند؛ چه آنکه ایدئولوژی انقلاب اسلامی حمایت بسیاری از نسل های ستم کشیده جهان را پشت سر خود دارد و در امتداد مسیری این گونه ای است که کمر همت نسبت به عملی سازی شعارهای خود بسته است. بی تردید یکی از اهداف انقلاب شکوهمند اسلامی سال 57 دستیابی به استقلال اقتصادی و خودکفایی است.
بسیاری از شعارهای دوران انقلاب اسلامی محقق شده است. آنچه در برهه کنونی اهمیت دارد اثبات بیش از پیش کارآمدی نظام اسلامی است. پیروزی انقلاب اسلامی به همه جهانیان نشان داد که اندیشه اسلامی توان هم آوردی با اندیشه ها و مکاتبی را دارد که جهان انسان معاصر را سامان می دهند و در این عرصه از اندیشه های عرفی تواناتر، پویاتر و سازنده تر است.
در مطالعه و بررسی روند پیروزی انقلاب اسلامی می توان به بررسی شعارهای آن پرداخت. اگر بخواهیم این شیوه مطالعه را بپذیریم باید به شعارهای مردم و در جریان انقلاب اسلامی توجه داشته باشیم. یکی از مهمترین شعارهای زمان انقلاب "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" بود. نگاهی به این شعار مهم نشان می دهد که روحیه انقلابی در انقلاب اسلامی تا چه میزان مستعد پرورش اندیشه حمایت از تولید ملی در راستای کسب عزت و خودکفایی است.
کشور ما بعد از انقلاب اسلامی به کانون بیداری اسلامی مبدل شده است و مرکزی برای ارائه ارزش های انسانی و اسلامی، که با انقلاب اسلامی منافع مستکبران را به مخاطره انداخت، گردیده است. مقاومت در برابر سلطه سرمایه داری موجب شده است که کشور ما به عنوان الگویی شایسته در میان ملل آزادی خواه مطرح شود و شناخته گردد. طبیعتاً نظام اسلامی، از آن روی که منافع سرمایه داری را تهدید می کند، مورد خشم و هجوم این نظام قرارگرفته است. بنابراین نظام سلطه، با ابراز تحریم، به مقابله با مقاومت همیشگی نظام اسلامی آمده است.

تولید ملی و استقلال
آنچه نیازمند توجه ویژه است تلاش نظام سرمایه داری برای ایجاد وابستگی اقتصادی و تأثیر منفی بر استقلال اقتصادی جامعه اسلامی است. این روند با هدف گرفتن حیات اقتصادی به سوی ضربه زدن به استقلال سیاسی و فرهنگی پیش می رود. در نگاهی دقیق تر به شعارهای انقلاب اسلامی باید گفت که این روند پیشرفت و ترقی با توجه به شعارنه شرقی و نه غربی مطرح می شود و به نوعی ساختار عملیاتی آن مشخص می گردد. شعاری که با گذشت سه دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی اکنون ضرورت عملی آن بیش از پیش مشخص شده است. در واقع استقلال سیاسی مبتنی بر استقلال فرهنگی است.
اگرحمایت از تولید ملی برای بسیاری از جوامع راهکاری برای پیشرفت است. چنین حمایتی در کشور ما، با لحاظ شرایط، بیانگر ضرورتی غیر قابل انکار و گویای رسالتی مهم است که از اهداف بزرگ انقلاب اسلامی برمی خیزد.
بر هیچ کس پوشیده نیست که کشور ما برای دستیابی به موقعیت کنونی خود هزینه های بسیاری را داده است. استقلال سیاسی با فدا شدن بسیاری از جوانان این سرزمین به دست آمده است. انقلاب اسلامی در پایان دهه دوم به سمت استقلال فرهنگی بیش ترحرکت کردیم؛ از آن زمان تاکنون حدود 10سال است که مقام معظم رهبری براین رویکرد مهم تأکید دارند. مطمئناً جنبه دیگر استقلال حرکت به سمت پیشرفت است به عبارت دیگر برای دستیابی به استقلال کامل و تحقق آرمان های انقلاب اسلامی باید به سمت استقلال اقتصادی حرکت کرد. استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی سه ضلع یک کل را تشکیل می دهند که آن کل نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. علم اقتصاد به سه بعد تولید، توزیع و مصرف می پردازد. هر یک از این ابعاد سه گانه دارای اهمیت و جایگاه خاص خود است؛ اما نمی توان انکار کرد که محوری ترین بعد استقلال اقتصادی، مسئله تولید است. این اهمیت از آن جهت است که تولید موجب قطع وابستگی از بیگانگان خواهد گردید.

بیشتر بخوانید: دستاوردهای انقلاب اسلامی
اگرچه استقلال اقتصادی در دستیابی به استقلال کامل کافی و وافی نیست؛ اما از جمله شرایط لازمی است که علاوه بر نقش اولیه و تقدمی امکان تسلط ابرقدرت ها بر کشور را مسدود میکند. در توضیح مطالب پیش گفته می توان اضافه کرد که استقلال اقتصادی با استقلال سیاسی و استقلال فرهنگی همراه و توأم می شود و، به این ترتیب، این ایده که دستیابی به تولید و خودکفایی یکی از مسیرهای حفظ استقلال و یا از مؤلفه های آن است معنا می یابد.
تولید به سه عامل علم، کار و سرمایه متکی است. برای دستیابی به تولید داخلی داشتن هر سه گزینه ضرورت دارد. تولید ملی قایم به علم، تکنولوژی، سرمایه انسانی (یعنی کار خلاقانه و سرمایه به معنای اعم که شامل منابع مالی، منابع طبیعی، نیروی انسانی، شرایط طبیعی و اقلیم های مختلف است) می شود.
مکاتب و اندیشه های مادی در شرق و غرب جهان دین را خارج از زندگی عمومی بشر می دانند؛ در حالی که جامعه ما با اندیشه و ایده دینی انقلاب نمود و دین را به عنوان مهمترین مؤلّفه در همه عرصه های زندگی خود وارد کرد. مطمئناً این ایده در دنیایی که معنویت و مذهب در آن رنگ باخته است می تواند به عنوان الگویی موفق مطرح شود. الگوسازی نیز یکی از ضرورت های دیگر در زمینه تولید ملی است.
بسیاری از شعارهای دوران انقلاب اسلامی محقق شده است. آنچه در برهه کنونی اهمیت دارد اثبات بیش از پیش کارآمدی نظام اسلامی است. پیروزی انقلاب اسلامی به همه جهانیان نشان داد که اندیشه اسلامی توان هم آوردی با اندیشه ها و مکاتبی را دارد که جهان انسان معاصر را سامان می دهند و در این عرصه از اندیشه های عرفی تواناتر، پویاتر و سازنده تر است.
آنچه با پیروزی انقلاب اسلامی محقق شد رهایی بخشی نهضت اسلامی بود. رهایی بخشی آرمان بسیاری از جنبش های نوظهور است که پیام آور جهانی نوین و دور از دغدغه های محاسباتی مدرن غرب امروز می باشند. نخستین بروز و ظهورهای رهایی بخشی در نهضت اسلامی به منصه ظهور نشست. اما اکنون در مرحله ای هستیم که این حرکت رهایی بخش باید به سوی کارآمدی پیش برود. کارآمدی به معنای کارآمدی عینی و دقیق که اندیشه های مادی در برابر توانایی اندیشه ناب اسلامی سر تسلیم فرود آورند.
این نکته قابل توجه است که اصلی ترین وعده مکاتب مادی، جهانی آباد و زندگی مادی سرشار از لذت است؛ حال آن که اگر کارآمدی نظام و اندیشه اسلامی ثابت شود برتری این اندیشه در عمل بر همه تفکرات مادی ثابت خواهد شد. هم چنان که بیان شد هدف و شعار اصلی آنها دنیاگرایی و رفاه طلبی فراگیراست و ناتوانی آنها در برآورده نمودن رفاه و لذت برای ملت های شان موجب آن شده است که شعار کارکردگرایی و کارآمدی آنها برای همیشه مورد پرسش باشد. حال، در این شرایط، اگر جهان اسلام خصوصاً ایران و اسلامی به عنوان الگو و پیشتاز بتواند الگویی کارکرد گرا را محقق کند بسیار مورد توجه خواهد بود. این الگو با نگاه عدالت محور و انسانی، ناتوانی وعده های غرب و شیوه های آن را نمایان خواهد کرد.
در اندیشه ناب اسلامی همه ابعاد زندگی بشر می تواند رنگ الهی به خود بگیرد. در این اندیشه اقتصاد هم چهره ای از عبودیت و بندگی انسان در برابر حضرت باری است که باید تجلی پیدا کند و در کشاکش زندگی و گستره آن با تلاش، کوشش و توکل متجلی شود. بنابراین تولید ملی یک شعار اقتصادی جدای از چهره فرهنگی، عبادی و اخلاقی نیست؛ بلکه کلیه این مفاهیم مقوم هم دیگر هستند و موفقیت در عرصه اقتصاد از جمله توفیقاتی است که نظام اسلامی را به تحقق هر چه بیشتر شعارهای انقلاب اسلامی در دیگر عرصه ها نزدیک می کند.

تولید ملی از زاویه انتقال فرهنگی
تولید ملی ابزاری برای توسعه فرهنگ دینی و فرهنگی اسلامی- ایرانی است. این نکته را از آنجا می توان دریافت که اندیشه های سیاسی هر جامعه جهت گیری های آن جامعه را روشن می کند. به تعبیر دیگر این گروه از اندیشه ها تمایلات، تعلقات و سمت و سوی آن جامعه را مشخص می کند. در پاسخ به این که یک جامعه به لحاظ اندیشه های سیاسی اش به دنبال چه آرمانی است؟ باید گفت سه حوزه مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با هم دیگر مرتبط هستند و بر هم تأثیر و تأثر دارند.
مسائل فرهنگی ارکان و اجزای جهت گیری را مشخص و معین می کند. برای مثال در یک جامعه دین محور فرهنگ در مجموعه باورها و ارزش های پذیرفته شده ی آن جامعه اعم از آداب و سنن و رفتار، گفت وگو، پوشش، مسکن، خوراک، گفتمان های هنری در جریان، شهرسازی ... متجلی می شود. از این روی می توان گفت که اقتصاد نیز، به یک معنا، جایگاه بروز و ظهور فرهنگ است.
وقتی جهت گیرهای مادر حوزه فرهنگ تبدیل به علم، نقشه، تئوری و ادبیات می شود پس نتیجه می گیریم می توان تجلی و ظهور فرهنگ را در قالب ساختمان و یا ساختارهای اجتماعی و تفریحات و ابزارهای تفریحی یک جامعه شناسایی نمود.
بر همین مبنا باید گفت که زمانی که در جامعه ای خاص سخن از تولید ملی به میان می آوریم باید این تولید مبتنی بر ارزش های مورد پذیرش آن جامعه باشد. برای نمونه در جامعه اسلامی باید مبتنی بر ارزش های اسلامی- ایرانی ما باشد. این معنا و مفهوم از تولید در واقع فضا و بستر تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. تولید در معنای درست آن مسیری برای تحقق تمدن نوین اسلامی است. ابزار تحقق این تمدن تولید است؛ البته تولیدی که روش موضوع آن بر اساس شاخصه های دینی و اسلامی باشد.

تولید داخلی و سبک زندگی
تولید کالا بر مبنای فرهنگ و ارزش های جامعه اسلامی موجب صیانت این جامعه در برابر صدمات ناشی از ورود فرهنگ بیگانه در آن است. ناگفته پیداست که کالاها حاوی فرهنگ می باشند. بنابراین کالاها سبک زندگی را تغییر می دهند و، به این ترتیب، نتیجه ورود کالاهای بیگانه فرهنگ هم با جامعه و اعضای خود بیگانه خواهد شد.
ایدئولوژی انقلاب اسلامی حمایت بسیاری از نسل های ستم کشیده جهان را پشت سرخود دارد و در امتداد مسیری این گونه ای است که کمر همت نسبت به عملی سازی شعارهای خود بسته است. بی تردید یکی از اهداف انقلاب شکوهمند اسلامی سال 57 دستیابی به استقلال اقتصادی و خودکفایی است.
تولید داخلی مفهومی فراتر از معنای اقتصادی صرف دارد. دامنه تولید ملی تنها به بحث تحریم و جلوگیری از آن محدود نمی شود؛ بلکه معنایی فراتر از استقلال اقتصادی دارد و هدف از آن ساخت تمدن اسلامی ایرانی است. تفکر و اندیشه اسلامی حاوی پیامی نو برای جهانیان است؛ پیامی که بر مبنای آن به تأسیس تمدن همت باید گماشت.
نکته قابل تأمل آنجا است که در جهان کنونی شیوه و سبک زندگی نمایان گر پیام اندیشه ای است که در پس زمینه آن سبک زندگی ریشه دارد. سبک و سیاق زندگی امری وابسته به تولید و مصرف روزمره است. تولید صحیح و توانایی در برآورده ساختن نیازهای جامعه انسانی توانمندی یک اندیشه را در ارائه مسیری شایسته برای زندگی درست نمایان می کند.
بنابراین پیام اندیشه اسلامی باید در جامعه تولید به منصه ظهور برسد. در غیر این صورت ما به مصرف کالاهای غربی با هر پیامی تن داده ایم.
نکته آنجا است که نباید غافل باشیم که پیام های کالاهای غربی با آرمان های ما در تعارض است.
تعارض پدیدارهای اندیشه غربی و نظام اندیشه اسلامی تعارضی مبنایی و بنیادین است؛ زیرا نظام تولید غرب بر اساس اندیشه های سود جویانه شکل گرفته است؛ در حالی که در اندیشه اسلامی منظور از تولید ملی تولیدی است که با حفظ و توسعه ارزش ها همراه باشد. به عبارت دیگر توسعه ارزش ها که در ایجاد تمدن نوین اسلامی آن را دنبال می کنیم در گرو گسترش تولیدات ملی به شیوه ای مطابق با اهداف انقلاب اسلامی است.
استقلال اقتصادی با استقلال سیاسی و استقلال فرهنگی همراه و توأم می شود و، به این ترتیب، این ایده که دستیابی به تولید و خودکفایی یکی از مسیرهای حفظ استقلال و یا از مؤلفه های آن است معنا می یابد.

حمایت از کار و سرمایه ایرانی
نکته بعدی که باید به آن توجه داشت حمایت از کار و سرمایه ایرانی است. پرواضح است که در مسیر تولید ملی نیاز به سرمایه ایرانی داریم.
در واقع، علاوه بر این که سرمایه باید از خودمان باشد باید مدیریت تولید نیز با تفکر و تدبیر اسلامی انجام شود؛ نه با شیوه های مدیریتی غرب. به زبان دیگر باید به دنبال فکر ایرانی با مدیریت ایرانی باشیم. تولید ملی همراه با کار و سرمایه ایرانی منجربه پیدایش استقلال اقتصادی و فرهنگ اقتصادی اسلامی- ایرانی در دل تمدن نوین اسلامی خواهد شد.
سخن اجمالی این که، اگر در فرآیند تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی نادیده گرفته شود نتیجه و برآیندی که در صدد دستیابی به آن هستیم حاصل نخواهد شد؛ چرا که در نگرش فراگیر اندیشه اسلامی تولید ملی معنایی فراتر از مفهوم اقتصادی صرف دارد و گسترش آن به هر قیمت، ولو با سرمایه غیرایرانی، مطلوبیت ندارد و بر مبنای این نگرش باید از زاویه تمدنی به تولید ملی نگریست. در چنین شرایطی است که تولید ملی می تواند تمدن ساز ظاهرشود.

تولید ملی و صدور انقلاب
یکی از مهم ترین ابعاد اصلی تولید ملی بعد فرهنگی آن است؛ هم از این روی باید گفت که تولید ملی ابزار صدور انقلاب، صدور ایده و صدور آرمان آن است. نکته آنجا است که، با توجه به این که تولید در اندیشه اسلامی پاک، ارزشی و عادلانه است، رعایت فطرت بشری در آن مشهود خواهد بود.
استفاده از تولیدات داخلی موجب شکل گیری سبک زندگی بر مبنای ارزش های اسلامی خواهد شد؛ بدین ترتیب، تولید ملی می تواند ابزار صدور ارزش و فرهنگ تلقی شود.
غرب به وسیله تولید کالا، تکنولوژی و محصولات، توانسته است جنگ نرم را پیش براند. ما نیز باید با استفاده از همین روش جهان غرب به گسترش نفوذ نرم خود در دنیا بپردازیم.
شیوه تولید ملی می تواند برای ما قدرت نرم تلقی شود. ما باید شیوه تولید ملی خود را که بیانگر قدرت نرم مااست به واسطه تولیدات خود، که قدرت سخت نامیده می شود، وارد فضای زندگی انسان ها کنیم. نهایتاً پیامی که در قدرت سخت وجود دارد در قدرت نرم، یا شیوه تولید، بوده است.

نتیجه گیری
اگر جامعه اسلامی قصد آن را داشته باشد که در دنیا الگوساز واقع شود و بخواهد ملت های دیگر را نیز به شعارهای حیات بخش اسلام امیدوار بکند قطعاً باید به دنبال تولید کالا بر اساس استانداردهای اسلامی باشد. بنابراین نباید به تولید ملی بادید سطحی نگاه کرد؛ بلکه باید دانست که مسئله تولید ملی بسیار مهم و مرکزی است. در نگرش اسلامی، هرجا که نوآوری و تولید اتفاق افتاده است. باید به دنبال رد پای انگیزه های مذهبی باشیم.
به عنوان نمونه وقتی در آثار تاریخی مسجدی که هفتصد سال پیش ساخته شده است را امروز هم پرابهت و بسیار جذاب می یابیم معلوم می شود که هنرمندان کاشی کار در ساخت مسجد صرفاً به دنبال انگیزه های مادی نبوده اند؛ بلکه تولید کننده با نیتی الهی کارکرده است.

منبع: حجت الاسلام دکتر عبدالعلی رضایی معاونت پژوهش فرهنگستان علوم اسلامی و عضو شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی. (1391) خرد نامه همشهری، شماره 96
نسخه چاپی