راهکارهای ارتباط والدین و فرزندان «3»
راهکارهای ارتباط والدین و فرزندان«3»

 

نویسنده: علی حسین زاده




 

17. تخریب باورهای نادرست

تخریب یا مبارزه با عقاید و باورهای غلط، خود بستر خوبی برای ارتباط با فرزندان است. بیشتر افراد، گفته های خود را با استفاده از کلمات «من باید»، « من حتماً» و «من می بایست» ادا می کنند و در برخی موارد این گفته ها با حرارت، عزمی راسخ و منظوری خاص بیان می شود. گاه لحن ادای کلمات، مجاب کننده ی فرزند نیست و بیشتر او را به مقابله فرا می خواند.(1) ما در دنیایی زندگی می کنیم که یادگیری مبتنی بر تجربه هاست. در دوره ای، فرزند به دلیل کمی سن و ناپختگی، تفاوت صحیح و ناصحیح را نمی داند و نمی تواند رفتار خوب و بد را از یکدیگر جدا کند. در چنین موقعیتی، پدر و مادر، فامیل نزدیک، رسانه های ملی و... باعث می شوند فرزند چیزهایی یاد بگیرد. این راه و روش برای این موقعیت مناسب است، اما باید بدانیم که این نوع یادگیری، فقط برای شروع آموزش خوب است؛ زیرا ساختاری کلی و عمومی در اختیار فرزند ما قرار می دهد، ولی در زمانی که فرزند ما در اواسط نوجوانی و دوره ی جوانی قرار می گیرد، دیگر این نوع انتقال مفاهیم که باور بزرگ سالان را به فرزندان منتقل می کند، مناسب نیست و چنانچه افراد در نوجوانی، جوانی و بزرگ سالی نیز، همچنان باورها و عقاید خود را از دیگران بگیرند، مسلّماً راه مطلوبی نپیموده اند. فرزندان در کودکی توان قضاوت و سنجش ندارند و باید در پناه باورهای کسانی که به آن ها اعتماد دارند، آموزش ببینند، اما در جوانی و بزرگ سالی از تجاربی برخوردارند که مناسب است شخصاً اقدام کنند و عقاید مطلوب را برگزینند. برخی اوقات ما عقیده ای را بیان می کنیم که منشأ آن، در کودکی ماست و آن را اکنون نیز به مثابه ی پیروی از آبا و اجداد خود حفظ کرده ایم و این نوع پایبندی، قطعاً پذیرفته ی عقل و دین نیست.

18. رو آوردن به مقایسه ی مطلوب

یکی از عوامل احساس رضایت فرزندان از موقعیت خود و کنار آمدنشان با کمبودهای احتمالی، مقایسه ی خوش بینانه است. در منابع دینی به مقایسه ی خوش بینانه به منزله ی راهی برای رضایتمندی از وضعیت موجود، اشاره شده است. امام صادق (ع) می فرمایند: انظر من هو دونک فی المقدره... فان ذلک اقنع لک بما قسّم الله لک؛(2) « از نظر امکانات، به کسی بنگر که فروتر از توست....؛ چرا که این کار، تو را به روزیِ مقدّر از جانب خداوند قانع تر می سازد.» به همین دلیل، در روایات ما به هم نشینی با فقرا توصیه شده و به عنوان راهی برای شکر و قناعت، بر آن تأکید شده است. عن علی (ع): جالس الفقراء تزدد شکراً؛ (3) «با فقرا هم نشینی کن تا شکرگزاری تو فزونی یابد».
همان گونه که مقایسه ی خوش بینانه، موجب احساس رضایتمندی از موقعیت موجود می شود و به شکر و قناعت می انجامد، مقایسه های بدبینانه که در آن، فرد ضعف های عادی زندگی خود را با قوت های دیگران می سنجد، عامل ناخشنودی از موقعیت موجود می شود؛ آن هم ناخشنودی با پیامد ناامیدی؛ زیرا همیشه فراتر از او کسانی خواهند بود تا مقایسه ی او، موجب آزارش شود. بر این اساس پرهیز از مقایسه های بدبینانه، مهارتی مؤثر در قانع سازی خویش به زندگی و حفظ روحیه ی شکرگزاری است.
امام صادق (ع) می فرمایند: لا تنظر الی من هو فوقک فی المقدره، فان ذلک اقنع لک بما قسم لک؛ (4)« به افرادی که از نظر امکانات مادی از تو برترند، نظر نیفکن؛ چرا که این کار، تو را به آنچه از سوی خدا برایت مقدر شده است، قانع تر خواهد ساخت». شاید از همین روست که هم نشینی با اغنیاء، مذموم دانسته شده است.(5)
امام باقر (ع) نیز در تحلیل این موضوع به مردی فرمودند: لا تجالس الاغنیاء فان العبد یجالسهم و هو یری ان الله علیه نعمه فما یقوم حتی یری ان لیس لله علیه نعمه؛ (6) «با ثروتمندان هم نشین مباش؛ چون هنگامی که بنده ای در کنار آنان می نشیند، خود را مشمول نعمت خداوند می داند، اما از کنار آنان بر نمی خیزد تا اینکه می پندارد خداوند هیچ نعمتی به او نداده است».

19. تعدیل خواسته ها

یکی دیگر از بسترهای مناسب ارتباط والدین و فرزندان، تعدیل خواسته ها و انتظارات است. از افت هایی که هر خانواده ای را تهدید می کند، رشد خواسته ها و انتظارات فرزندان یا والدین است، به گونه ای که این قبیل توقعات به مرزی غیرمنطقی می رسد و با مطرح شدن آنها، آرامش زندگی به هم می ریزد. جوان ترها از این جنبه، بیشتر آسیب می بینند، چرا که مرز منطقی و غیرمنطقی بودن انتظاراتشان از یکدیگر مشخص نیست و احساساتشان در این رهگذر، جریحه دار می شود. بحران در زندگی، زمانی فرا می رسد که انتظارات غیرمنطقی و تأمین نشده، بر هم انباشته و سبب می شود که مقاومت فرزندان در برابر مسئولیتشان، به تدریج کمتر شود و در لحظه ای غیرقابل پیش بنی، ناامیدی و بی نشاطی بر آنها حاکم شود.

20. تقویت احساس یگانگی

ما باید هماهنگی میان اعضای خانواده را بر اساس تشریک مساعی و احساس یگانگی میان آنان ایجاد کنیم. عضو خانواده بودن، مانند این است که عضو تیم باشیم. ما به منزله ی اعضای یک تیم، جملگی طوری رفتار می کنیم که گویی به الگوهایی از تیم خود پاسخ می دهیم. این رفتار، همان تشریک مساعی است. مناسب است که والدین، این حس را در میان فرزندان تقویت کنند تا آنان قوانین را در جهت امتیازات خود ببینند. اینجا روش الگویی والدین، تأثیرگذار است. احساس مشارکت و خود را سهیم کردن در کارهای چند نفره، نشانه ی ارتباطی است که میان آنان وجود دارد. با ارتباط مثبت و دلخواه میان آنان، انگیزه ای پدید می آید که نمادی از رضایتمندی است. تشریک مساعی به ما کمک می کند محبت به یکدیگر را آشکار سازیم. تشریک مساعی، راهی برای نشان دادن دل بستگی و احساس تعهد به زندگی جمعی است. کسی که نمی خواهد نمادی از دلخواهی را به دیگران نشان دهد تا دیگران احساس نکنند که او از زندگی رضایت دارد، هیچ گاه به سمت تشریک مساعی رو نمی آورد؛ چون دلیلی ندارد تا با آنان همراهی کند. چنین افرادی، چنانچه موافقتی را با اعضای دیگر خانواده اظهار کنند، بی شک موافقتی لفظی و بی محتواست و این عضو اصلاً رفتارش را تغییر نمی دهد.
چنانچه این زمینه سازی ها، تقویت ها و تبیین ها، سبب بروز رفتارهای مثبت فرزندان شد و آنها را به مسیر صحیح قدم گذاشتند، والدین به خواسته ی خویش رسیده اند، بدون اینکه نیروی فوق العاده ای مصرف کنند. اما همیشه این نتیجه به دست نمی آید. گاه لازم است والدین انرژی بیشتری مصرف، و از روش هایی استفاده کنند که دارای حالت پذیرش رفتار فرزند است، گر چه پدر و مادر آن رفتار را صحیح نمی دانند.
از دوران های پیش از تاریخ، انسان ها با استفاد از «گریز» یا «ستیز»، چالش ها و تهدیدها مواجه می شدند. واکنش گریز یا ستیز، برای بشر اولیه بسیار مؤثر بوده است؛ زیرا انطباقی ترین پاسخ به انواع خطرهایی بوده که انسان با آنها روبه رو می شده است. امروزه از کارایی این پاسخ تا حدودی بسیاری کاسته شده است؛ زیرا چالش ها و فشارهایی که ما با آن مواجه هستیم، اغلب روان شناختی است.(7) پاسخ گریز یا ستیز، برای تهدیدهایی مناسب است که می توان از این طریق با آنها مبارزه کرد و به نتیجه رسید. وقتی به حیوانات نگاه می کنیم، می بینیم برای آنها در مواقعی چاره ای جز این نیست که بستیزند یا بگریزند و راه سومی وجود ندارد. اگر می خواهند شکار نشوند، تنها از همین روش می توانند استفاده کنند. اما بشر امروز برای مقابله با آلودگی هوا، گرفتار شدن در ترافیک، یا تعارض ها با دیگران که گریزناپذیر است، نمی تواند از این روش بهره گیرد. هر چه باشد، ما به طور طبیعی، اجتماعی آفریده شده ایم و باید به لوازم آن پایبند باشیم. پاسخ مناسب به این وضعیت، خود آرام سازی است.

21. خود آرام سازی

معنای خود آرام سازی این نیست که لزوماً هیچ گونه احساس خشمی وجود نداشته باشد، بلکه حتی گاه اظهار خشم زمینه ی مناسب تری برای آرام سازی فراهم می کند. اگر احساس می کنید فریاد زدن یا عمل پرخاشگرانه به نفع شماست، این کار را انجام دهید چرا؟ برای اینکه این برون ریزی، حالت انتخابی دارد. شما با سبک و سنگین کردن و با فکر کردن، این رفتار را انتخاب کرده اید. عمل پرخاشگرانه، در صورتی که نتیجه ی خشم کنترل نشده باشد، محکوم است و با فریاد زدن انتخابی، قابل مقایسه نیست. البته چنانچه انسان از راه دیگری غیر از فریاد انتخابی، بتواند خود را آرام سازد، بهتر است. در این قسمت به بخشی از روش هایی اشاره می کنیم که برای مواقعی قابل استفاده است که راهی برای گریز یا ستیز، وجود ندارد.

22. رفتار نظیر به نظیر

گاه باید به رفتار نظیر به نظیر رو آوریم. « رفتار نظیر به نظیر» در فرهنگ واژه ها، به معنای «چیزی به عوض چیزی» است و وصف کننده ی فرایند عمل متقابلی است که در روابط میان افراد رخ می دهد. رفتار نظیر به نظیر در خانواده، شامل توقعات هر شخص از دیگری، با توجه به قواعد ارتباط است.(8) زندگی، تعاملی است میان والدین و فرزندان که هر یک دارای نقش و انتظاری هستند. نقش ها بر اساس حقوق هر یک از آنها تجسم پیدا می کند و انتظارات بر اساس تکالیفی که بر دوش آنهاست، معنا می یابد. همه از این دو بعد، برخوردار هستند. این قاعده در طول زندگی در نوسان است. والدین و فرزندان، هر یک مایل هستند که واضع برخی قواعد باشند؛ بنابراین، هر دو وارد یک معامله می شوند. اکنون باید درباره ی برخی از این معامله ها سخن بگویند. همیشه این گونه نیست که ما در رعایت قواعدی که دیگران وضع کرده اند، موفق باشیم. پس بیابیم حقوق و تکالیف خودمان را برای یکدیگر ساده کنیم. اگر جایی من حقی داشته ام و رعایت آن صورت نگرفته، او نیز جایی حقی داشته و مراعات نشده است و اگر در زمینه ای او به تکلیف خود عمل نکرده است، من نیز گاه در انجام آن کوتاهی کرده ام. درست است که محدودیت های ما عین یکدیگر نیست، اما مشابه یکدیگر است. آنچه ما را آرام می سازد این است که واقع بینانه، همه ی جهان را ارزیابی کنیم. نباید حق خودمان را بزرگ و تکلیفمان را سبک، و بالعلکس، حق دیگری را سبک و تکلیف او را بزرگ در نظر بگیریم. این روش، ما را از جنبه ی روانی آرام می سازد.

23. مرموزسازی

گاه باید تغاقل کرد، که یکی از روش های تربیتی است. تغافل یعنی آدمی چیزی بداند، ولی با اراده و عمد، خود را غافل نشان دهد. یکی از نمادهای مدیریت مناسب و صحیح برای والدین، این است که رفتارهای نامطلوب فرزند را که چندان چشمگیر نیست و در خفا صورت گرفته است، به رخ او نکشند و خود را غافل از آن نشان دهند. کسانی که مدام رفتار فرزندان خود را زیر نظر دارند وانمود می کنند به شدت از او مراقبت می کنند، افزون بر آنکه چهره ای بد اخلاق از خود به نمایش می گذارند، به کژرفتاری هر چه بیشتر آنان نیز دامن می زنند. گاه لازم است والدین موضوعی را که موجب ناراحتی شان شده است، روی تکه ای کاغذ یادداشت کنند و در موقع ناراحتی آن را اظهار نکنند؛ وقتی در آرامش قرار گرفتند، آن را بخوانند. در مواردی، احساس خوش حالی می کنند از اینکه موضوع را به فرزند خود گوشزد نکردند. آن گاه یادداشت را پاره کنند و دور بیندازند. امیرالمومنین (ع) با اشاره به نقش مهم تغافل در آرامش زندگی می فرمایند: من لم یتغافل و لا یغض عن کثیر من الامور تنغّصت عیشته؛(9) «کسی که تغافل نکند و چشم خود را بر بسیاری از امور نبندد، زندگانی تلخی خواهد داشت».
این روش، تلاشی است برای اجتناب از تعارض که به حفظ وضعیت کنونی و بدتر نشدن اوضاع کمک می کند. در حقیقت، والدین با این کار مرموزسازی می کنند. مرموزسازی، به شخص امکان می دهد که پرده ای از ابهام بر موضوع تعارض بکشد یا آن را بپوشاند، گر چه آن را در درون خود انکار نمی کند و آن را رازگونه و مبهم می گذارد. وقتی کسی احساسات خود را به گونه ای بیان می کند که شما آن را قبول ندارید و فضا را آبستن حادثه می بینید، برای دوری از تنش، گاه با خود می گویید: « او احساسات خود را بیان کرده است و آنچه ابراز کرده، تصوری است که از حالت، گفتار یا رفتار کسی دارد». در این هنگام، درست است که شما احساس او را ندارید و در حقیقت، منکر احساسات او هستید، اما به این صورت، مرموزسازی می کنید، یعنی نگاه خود را پنهان کرده، سعی می کنید از دیدگاه او به موضوع نگاه کنید. با این کار، شما از فضای ارزش گذاری کار او خارج می شوید و آن را مبهم می گذارید. این نگاه، واقعیت رفتار او را بهتر به شما گزارش می کند. وقتی به تصوری که او از موقعیت دارد توجه کنید، به اصل مشکل پی خواهید برد؛ چرا که در بسیاری از موقعیت ها، مشکلات واقعی آنهایی نیست که ابراز می شود، بلکه مشکل همان نوع نگاهی است که این رفتار را پدید آورده و زیر چتر سخن، خود را پنهان کرده است. با چنین رویکردی، شما می توانید به جای اینکه فقط آرزو کنید ای کاش او چنین احساساتی نداشته باشد تا برایتان مشکلی پیش آید، با یکدیگر درباره ی مشکلات بحث کنید و با دستیابی به زوایای دید فرزندتان، به زبان رفتار او بهتر پی ببرید. پس مناسب است که والدین سعی کنند از قضاوت های پیشین درباره ی رفتار فرزند خودداری کنند و انگشت ابهام یا علامت سؤال روی رفتار او بگذارند و در کنار آن، علایم ظاهری او در رفتار را انکار کنند و به معنای دیگری که پشت این پرده است فکر کنند تا بتوانند با او و رفتارش کنار آیند. این روش به مدارای بیشتر و درک بهتر از فلسفه ی کار فرزند می انجامد.

24. قلاب کردن.

در کنار تغافل که کاری ذهنی است، لازم است در رفتار نیز از روشی به نام قلاب کردن بهره گیریم. مفهوم قلاب کردن، شامل همراه سازی احساس ها و افکار خاصی با محرک های بینایی، شنوایی و جنبشی است. چنانچه والدین از واکنش های خودکار خود به محرک ها مطلع باشند، می توانند از واکنش خودکار جلوگیری کنند. آن گاه می توانند همیشه ابتکار عمل داشته باشند، نه اینکه عکس العمل حساب نشده از خود نشان دهند. به طور طبیعی، انسان در برابر برخی حالت ها یا رفتارها واکنش خودکار نشان می دهد. وقتی کسی با لحن خاصی به صورت عصبی با شما حرف می زند، واکنش تند شما به صورت خودکار در برابر این نوع لحن، امری معمول است و شما پاسخی در همان جهت از خود نشان می دهید. اما باید بدانیم که واکنش های خودکار، ممکن است تغییر الگوهای تعامل خانوادگی را بسیار دشوار سازد. برای اینکه آسان تر بتوانیم تغییر مطلوب و سالمی ایجاد کنیم، باید این معنا را در ذهن خود مرور کنیم که لحن تند و گفتار همراه با عصبانیت فرزند همیشه به این معنا نیست که او درباره ی هر چیز با شما بحث می کند تا شما را عصبانی کند. همین قدر که شما بتوانید امکان این معنا را در ذهن خود زنده کنید، از واکنش خودکار جلوگیری خواهید کرد. اگر شما بتوانید فحوای کلام او را از لحن گفتارش جدا سازید و مطلبی را که می خواهد القا کند، به خوبی درک کنید و آن را از سبک گفتار و نحوه ی ارائه آن جدا کنید، آن گاه می توانید منظور وی از نحوه ی ارتباطش را بسیار بهتر درک کنید و احتمال دهید با اینکه لحن گفتار او شما را عصبانی می کند، شاید او قصد نداشته باشد حرف تازه ای بگوید. این روش به درک درست واقعیت، رابطه ی بهتر والدین و فرزندان و حفظ روحیه ی آنان کمک می کند.
در برخی موارد که والدین با بدزبانی فرزند رو به رو می شوند، اولین چیزی که به ذهن آنان می رسد، این است که بر سر او فریاد بکشند و با توهین کردن به او، وی را متوجه رفتار نامطلوبش سازند. ولی با اندکی تأمل و اندیشه ورزی در پیامد این واکنش توهین آمیز، به این نتیجه می رسند که آنها با این کار، خود و فرزندان را آزرده خاطر خواهند کرد و آنها را به اتخاذ موضعی تدافعی و مقابله با خویش وا خواهند داشت. تجسم سرانجام این رفتار، سبب می شود که پدر و مادر با لحنی عادی، علت رفتار نامطلوب فرزند را جویا شوند. آن گاه اگر دلیل وی از پشتوانه ی منطقی لازم برخوردار بود، سخن او را بپذیرند و در غیر این صورت، با بیان دلیل و به شیوه ای کاملا ً مؤدبانه، او را متوجه خطایش سازند.

25. تبرئه کردن

ممکن است شما فرزندتان را تبرئه کنید. تبرئه، فرایند تأیید دوباره ی اعمال دیگری است. کسی که در گذشته او را مستحق سرزنش می دانستید، اکنون به سبب درکی تازه، می توانید وی را مستحق سرزنش ندانید. انسان با احساسات خود زندگی می کند و خوشی ها یا تلخی ها را بر اساس احساس خود در می یابد. واقعیت ها نه آن گونه که هست، بلکه آن گونه که بر ما رخ می نماید، ما را تحت تأثیر قرار می دهد. اگر به دلیلی احساس شما تغییر کند و کسی را که قبلاً مستحق سرزنش می دانستید، دیگر شایسته ی سرزنش ندانید، می توانید او را تحمل و با او مدارا کنید.
فرزندی را در نظر بگیرید که احساس می کرده است والدینش از او بهره کشی جسمی یا عاطفی می کرده اند و او به شدت از آنان گله مند و خشمگین بوده است؛ اما اکنون به دلیل تغییر احساس خود، اعتقاد دارد محدودیت هایی که والدین در حق او اعمال می کرده اند، از سر دل سوزی آنان بوده و عمیقاً از آنها سپاسگزار است و آنها را با دید تازه ای ارزیابی می کند. این تغییر احساس، حالت خوشایندی برای او پدید می آورد. چنانچه بکوشید درک تازه ای از دلایل نهفته ی برخی اعمال و رفتارهای فرزند خود به دست آورید، می توانید او را از رفتاری که فکر می کردید کاملاً نامطلوب است، تبرئه کنید. شما نیاز دارید که احساسات او را بشناسید و از احساس منفی خود، دوری کنید و به نحوی از تقصیر او صرف نظر کنید. این تغییر احساس گاه از راه دستیابی به احساسات طرف مقابل یا درک دلایل پنهان کارهای او پدید می آید یا از طریق رفتارهای مبتنی بر احساس دل سوزی او حاصل می شود.

26. خاموش سازی

یکی از روش های مقابله با رفتار منفی فرزندان، خاموش سازی است. خاموش سازی، به فرایند حذف رفتار نامطلوب از طریق تقویت نکردن آن رفتار اطلاق می شود. هنگامی که شما به بدعنقی و لجاجت فرزند توجه می کنید، در حال تقویت کردن آن هستید و او می داند که این کارش مؤثر می افتد. پس هرگاه عملی انجام داد یا چیزی خواست که مستحق آن نیست، نخست به او جواب رد دهید، سپس خواسته ی او را نادیده بگیرید و به او اجازه ندهید مانع کار شما شود. البته با او وارد جر و بحث نشوید. هر چند، فرایند تغییر رفتار شما، پیش از هر چیز موجب ناکامی او خواهد شد. و او همواره به محک زدن شما ادامه خواهد داد تا شاید بتواند شما را منعطف سازد، سرانجام متوجه خواهد شد که پافشاری نابجا، دیگر راه به جایی نمی برد. والدین با توکل بر خدا و استقامت در مواجهه ی صحیح با فرزندان، بهترین روش را به کار گرفته اند و امید است فرزندان، نمونه ی الباقیات الصالحات برای آنان باشند؛ ان شاء الله.

پی‌نوشت‌ها:

1. دیوید گلدارد، مفاهیم بنیادی و مباحث تخصصی در مشاوره، ترجمه ی سیمین حسینیان، ص 95.
2. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 242.
3. عبدالواحد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 430.
4. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 198.
5. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 35.
6. همان.
7. ال. کلینکه کریس، مهارت های زندگی، ترجمه ی شهرام محمدخانی، ج1، ص 96.
8. دیویس کنت، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه ی فرشاد بهادری، و....، ص 102.
9. عبدالواحد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، ص 451.

منبع مقاله: حسین زاده، علی؛ خانواده موفق: ارتباط والدین و فرزندان (1390)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله) و دانشگاه کاشان، چاپ اول.



 

 

نسخه چاپی