تختی از نگاه دیگران
تختی از نگاه دیگران

 





 

آن روز که تختی در ابن بابویه آرام گرفت

آن روز خورشید خندید. آسمان اشک شوق ریخت. زمین به خود بالید. لاله سربرآورد. شقایق شکفت. آن روز پهلوان نه بر توسن افتخار و مردانگی که بر ابرها سوار شد. دنیای قهرمانی را دور زد. از مرز پهلوانی گذشت و بزرگواری و جوانمردی را تفسیر کرد. آن روز پهلوان مدال طلای جهان و المپیک را نخواست تا جوانمردی را معنا کند. آن روز ستاره ها به پیشباز پهلوان آمدند. آن روز پهلوان از آسمان معرفت ستاره های مهر و محبت و عاطفه چید. آن روز پهلوان عشق را به این ستاره پیوند زد و آن را به مردمی که دوستشان می داشت هدیه کرد.
آن روز پهلوان گریست. اشک پهلوان موج شد و پیش آمد. دامنه آن موج به ناصر خسرو، پاچنار و سبزه میدون محدود نشد. همه جا را در نور دید. صخره های سنگدلی و بی تفاوتی را خرد کرد و در یک نقطه متمرکز شد" بویین زهرا" بویین زهرا در آن زمستان سرد، سبز شد و آن روز آن تابلوی سبز بر شناسنامه پهلوان مهر سبز جاودانگی زد. آن روز خورشید خاموش ماند. آن روز آسمان اشک حسرت ریخت. زمین لرزید . لاله لب فرو بست و شقایق فسرد.
آن روز خورشید به تماشای آخرین تابوت مردانگی نشست و از خجالت سربلند نکرد. آن روز آسمان مرگ مردترین مرد ورزش را به چشم دید و گریست. آن روز تختی نه بر دوش هزاران مشتاق سینه سوخته که بر بال ملائک به ابدیت پرواز کرد و در ابن بابویه آرام گرفت. آنچه در ذیل مشاهده می کنید خاطراتی است از جهان پهلوان غلامرضا تختی که توسط روابط عمومی فدراسیون کشتی جمع آوری شده است.

جیما کوریدزه: خبر مرگ تختی آتش به جانم زد

جیما کوریدزه قهرمان نامدار شوروی آخرین میدان بین المللی خود را برابر جوان برازنده ای از ایران برگزار کرد. این جوان کسی نبود جز غلامرضا تختی که در این رقابت فشار زیادی به کوریدزه وارد کرد و علاوه بر آن چنان او را تحت تأثیر قرار داد که قهرمان شوروی سالها بعد در مورد پهلوان کشورمان گفت: کشتی های تختی را در دوره های مقدماتی دیده بودم. جوان برازنده ای بود و سری نترس داشت. مستحکم و قوی بود و من به خاطر این مسائل دلواپس و نگران بودم. چون این آخرین میدان ورزشی من به حساب می آمد و حتما باید مدال می گرفتم. خوب یادم می آید. 12 دقیقه با هم کشتی گرفتیم. اول فکر می کردم این جوانی که دست و پاهایش مثل فولاد است، انعطاف بدنی ندارد اما در عمل دیدم حریف جوانم مثل ژیمناست ها پر انعطاف است. فقط این را بگویم که یک معجزه مدال طلای المپیک 1952 هلسینکی را به من ارزانی داشت. اما خودم بهتر از همه می دانستم که حق تختی باخت نبوده است. من تختی را به خاطر اخلاق، انسانیت و معرفتش دوست داشتم. او عالی بود، یک انسان کامل. من فکر نمی کنم دیگر مثل تختی کسی پا به عرصه کشتی گذارد. او حتی بعد از شکست هم به حریفان احترام می گذاشت و من هنوز خاطره لبخندهای ملیح او را فراموش نمی کنم. یک خبر آتش به جانم زد و قلبم تیرکشید. خبر آمد که تختی فوت کرده است. هیچ خبری ناگوارتر از این نبود باور نمی کردم کما اینکه هنوز هم باور نمی کنم مردی با آن صلابت چهره در نقاب خاک کشیده باشد.

جلال آل احمد: هرگز به طبقه خود پشت نکرد

از آن همه جماعت هیچ کسی حتی برای یک لحظه به احتمال خودکشی فکر نمی کرد. آخر جهان پهلوان باشی و در بودن خودت جبران کرده باشی نبودن های فردی و اجتماعی دیگران را و آنوقت خودکشی؟ آخر مرد عادی ناتوان و ترسیده ای که ابتذال وجود روزمره خود را در معنای وجودی و در قدرت تن و در سرشناسی او جبران شده می دید- در وجود این بچه خانی آباد نو که هرگز به طبقه خود پشت نکرد- این نفس قدرت تن که به قدرت مسلط زمانه" نه گفت، " نه " نامجو شد و " نه" شعبان و" نه" حبیبی؛ چطور ممکن بود که این مرد عادی سربزیر باور کند که خودکشی کرده؟ و ببینیم این افسانه سازی عوام آیا نوعی روش دفاعی نیست برای مرد عادی توی گذر تا شخصیت ترسیده خویش را در مقابل تسلط ظلم حفظ کند و امیدوار بماند؟ او پوریای ولی نبود. او هیچ کس نبود. او خودش بود، بگذار دیگران را به نام او و با حضور او بسنجیم. او مبنی و معنی آزادگی است.

عکاس تختی

مردم علاقه زیادی به جهان پهلوان داشتند و همیشه در هنگام مشاهده وی از او امضا و عکس طلب می کردند. عکاسی که از تختی عکس می انداخت و در اختیار قهرمان قرار می داد تا به دوستداران بی شمارش اهدا کند از غلامرضا تختی درخواست کرد به این دلیل که دوربین وی خیلی معمولی است و کیفیت عکسها چندان جالب در نمی آید وی به آتلیه بیاید تا با رعایت اصول فنی عکاسی پرتره ای از تختی تهیه شود و به جای آن عکسهای بی کیفیت در اختیار مردم قرار بگیرد. اما قهرمان مسابقات المپیک 1956 ملبورن به عکاس گفت: همین عکسها خوب است! وقتی عکاس بیشتر اصرار کرد، جهان پهلوان گفت: من خجالت می کشم و ناراحت هستم که روبروی دوربین بنشینم و با ژست عکس بگیرم.

اتومبیل جهان پهلوان نو شد

نزدیکان غلامرضا تختی تعریف می کنند مدتی بود که اتومبیل جهان پهلوان مفقود شده بود. پس از چند روزی تختی اتومبیل خود را در حوالی منزلش مشاهده کرد که از نظر شماره و رنگ اتومبیل خودش بود اما قالپاق ها و تودوزی هایش نو شده بود. پهلوان به شک افتاد و وقتی درب اتومبیل خود را باز کرد یادداشتی دید که در آن نوشته شده بود:
" پهلوان برای ما کسر شأن بود که اتومبیل شما فرسوده و با تودوزی کهنه و رنگ و رو رفته باشد. با اجازه خودت آن را بردیم، تر و تمیز کردیم و آوردیم. ما را به خاطر این جسارت ببخش."
تختی که واقعا تحت تأثیر گرفته بود اتومبیلش را به تعمیرگاهی برد و هزینه کارهای انجام شده را از تعمیرکار پرسید که او کل هزینه را 5 هزار تومان تخمین زد. تختی هم این مبلغ را به یک مؤسسه خیریه اهدا کرد.
محمد ابراهیم سیف‌پور، قهرمان مسابقات جهانی یوکوهاما و منچستر:

افتخار می‌کنم که تختی از کشتی است

افتخارم این است که در کشتی الگویی به نام تختی داریم . از اینکه ورزش کشتی یک الگو دارد و تختی الگوی جوانان کشور است خوشحالم، چرا که اکثر رشته‌های ورزشی از داشتن یک الگوی جاودانه بی‌بهره‌اند اما تختی نه تنها الگوی کشتی بلکه کل ورزش ایران است و امروزه جوانان به رغم اینکه او را ندیده‌اند، جزو دوستداران راستین تختی هستند.
از نفراتی که امروز در کنار من هستند، کشتی یاد گرفته‌ام و افتخارم این است که الگویی در کشتی به نام تختی داریم که این به دلیل اصالت ورزش کشتی و مورد تایید بودن شخصیت تختی است. هرچه از پهلوانی بخواهیم بگوییم در تختی بوده است ودر زمان اردوهای کشتی همیشه همراه بچه ها بود و احترام بزرگترها را به جا می آورد. تختی به فکر قهرمانی خود نبود بلکه به موفقیت تیم فکر می کرد و بهترین خاطره ورزشی من با تختی به کسب مدال طلا در مسابقات جهانی 1961 یوکوهاما به همراه تختی و سایرین مربوط می شود. مردم همه چیز را در مورد تختی می‌دانند که این به دلیل علاقه‌ی بسیار زیاد مردم به وی است و اگر همه از تختی می‌گویند، به دلیل الگو بودن تمامی بچه‌ها است.
خجسته‌پور، دارنده‌ی مدال نقره‌ی المپیک 1956 ملبورن :

جوانمردی سر لوحه کارش بود

تختی در تمام امور زندگی‌اش حتی اگر سهوی نیز کرده باشد، جوانمردی سرلوحه کارش بود و هیچگاه این اخلاق را فراموش نکرد. من نه تنها در تیم، بلکه در اداره‌ی تربیت بدنی راه آهن و باشگاه فولاد نیز با وی همدوره و همکار بودم و رفاقت نزدیکی با یکدیگر داشتیم. دراردوهای تیم ملی نیز همیشه احترام خاصی به مربیان و قهرمانان کشتی قائل بود و هیچ وقت کار نادرست و ناشایست در این خصوص از وی ندیدم.
در زلزله 41 سا ل پیش بوئین زهرا به خوبی یادم است پس از وقوع زلزله، مرحوم تختی به همراه " مهدی دری" سردبیر سابق کیهان ورزشی، نصف شب منزل ما آمدند و گفتند، فردا 8 صبح در جاده شمیران قصد داریم جهت کمک به زلزله زدگان، پول جمع کنیم. فردای آن روز به همراه سوری، یعقوبی و گیوه چی در آن مکان حضور پیدا کردیم و یک سینی در دست گرفتیم، مردم نیز اسکناس ها ی یک تومانی، 10 تومانی و ... کمک کردند. اما درحالیکه به طرف سه راه استانبول رفتیم، ساواکی ها ریختند واجازه این کار را ندادند. سپس مرحوم تختی تمام مبالغ جمع شده را به مردم زلزله زده بویین زهرا اهدا کرد که این مساله کار بزرگی در آن زمان بود.
وقتی از ملبورن آمدیم، به همراه امامعلی حبیبی، یعقوبی و مرحوم تختی که موفق به کسب مدال المپیک ملبورن شده بودیم، مورد استقبال قرار گرفتیم که مرحوم تختی با صمیمت خاصی مورد توجه قرار گرفت.
محمد علی صنعتکاران، قهرمان سال 1961 کشتی جهان و از همدوره‌ای‌های جهان پهلوان تختی:

واژه‌ی پهلوانی برازنده‌ی شخصیت او بود

شخصیت وجودی تختی برازنده دارا بودن واژه «پهلوان» است .کشتی یک ورزش ملی است که در وجود اکثر مردم مملکت رخنه کرده است و به آن تعصب دارند. لغتی به نام قهرمان داریم که خارجی‌ها «شامپیون» می‌گویند اما یک لغت داریم به نام «پهلوان» که خارجی‌ها ندارند.
پهلوان کسی است که علاوه بر کسب عناوین قهرمانی، اخلاق حسنه نیز داشته باشد. تختی در کنار واژه «پهلوان» زندگی کرد و با برخورداری از مدال‌های فراوان و خصوصا اخلاق حسنه، جهان پهلوانی شد که هنوز نام آن تازه است. پس از کسب قهرمانی در آن سال در زمین‌های دشت گرگان به نفرات اول تا سوم به ترتیب 30، 20 و 15 هکتار زمین اهدا کردند که تختی آن جایزه پر منفعت را نپذیرفت و با جویا شدن علت آن متوجه شدیم که در این 30 هکتار حداقل 10 خانواده زندگی می‌کردند و تختی گفت: «نمی‌توانم زندگی آنها را نابود کنم تا صاحب زمین شوم». من به همراه سیف پور و چند تن دیگر نیز از این اقدام تختی تبعیت کردیم که به همین دلیل است که باید از چنین انسانی به نیکی یاد کرد. چنین فردی در درجه‌ی اول به زندگی مردم فکر می‌کرد و سپس به وضعیت خودش.
تختی در زلزله بوئین زهرا برای زلزله‌زدگان کمک جمع کرد و گام بزرگی برداشت. لغت «پهلوان» زیبنده‌ی تختی است که پس از انقلاب و قرار گرفتن در راس فدراسیون کشتی جام بین‌المللی تختی را به نام وی را برپا کردیم که بعد از استعفای من دو سالی برگزار نشد. سپس دوباره این جام را احیا کردیم و خوشبختانه هر ساله برگزار می‌شود.
تختی سه نسل از سال 1951 تا 1966 کشتی گرفت. البته در گذشته یکسال مسابقه آزاد برگزار می‌شد و یک سال فرنگی که از سال 1960 به بعد هر ساله در هر دو رشته برگزار شد. تختی در المپیک رم می‌توانست به جای نقره طلا بگیرد اما غرورش اجازه نمی‌داد با احتیاط کشتی بگیرد یا نتیجه را مساوی کند. پرورش پهلوان به تربیت خانوادگی بستگی دارد، اما خود ورزش نیز به انسان غرور و ارزش می‌دهد و اجازه نمی‌هد که دست به خطا بزنی. این موضوع به فرهنگ جامعه و تربیت خانوادگی بستگی دارد که در محیط‌های اردویی نیز باید با کشتی‌گیر طوری برخورد کرد تا روحیه‌ی پهلوانی در ورزشکار شکل گیرد.

علیرضا دبیر، قهرمان کشتی المپیک و جهان:

آقا تختی آدم بزرگی بوده
من بسیار کوچکتر از آن هستم که بخواهم در مورد آقا تختی صحبت کنم ، اما فقط می توانم بگویم که مردانگی و جوانمردی از ویژگیهای بارز ایشان بوده است . قهرمان جهان افزود: من که آقا تختی را ندیده ام ولی وصف و ذکرخیر ایشان را زیاد شنیده ام . پدرم افتخار بچه محلی با مرحوم تختی را داشته و از کودکی برای من خاطرات زیادی از ایشان نقل کرده و هنوز هم در هر کاری پدرم مثال و خاطراتی از مرحوم تختی را برایم یادآوری می کند . مسلماً و صد در صد آقا تختی آدم بزرگی بوده که خدا بعد ازرفتنش و مرگش هم او را این قدر بلند مرتبه و بزرگ کرده و انسان خوبی بوده چون که خداوند بزرگ هر کس را بزرگی و عزت نمی بخشد. به نظر من تختی فقط متعلق به کشتی نیست و در فرهنگ ما نهادینه شده است و یک چهره عام و خاص مردمی است . بودن تختی در فرهنگ کشور را باید به فال نیک گرفت و می توانم بگویم مرحوم آقا تختی ، پهلوان ما بوده و همیشه خواهد ماند. دبیر در خاتمه اظهار داشت : من به عنوان یک کشتی گیر خوشحالم که مرحوم تختی از جامعه کشتی است و همواره ایشان به عنوان الگو مطرح بوده و ما باید از منش و کردار تختی درس بگیریم و سعی کنیم به طور واقعی و حقیقی آن را عملی کنیم.
منبع:تبیان



 

 

نسخه چاپی