داروینیسم پس از داروین
 داروینیسم پس از داروین

نویسنده: آنا اسپراول
مترجم: محمد رضا افضلی


 
داروین ده سال آخر عمر خود را نیز به همان ترتیبی گذراند که سی سال قبل را گذرانده بود: بیشتر اوقات در داون هاوس می ماند، کار می کرد و از مصاحبت خانواده و حیوانات دست آموزش لذت می برد. مشکلات جسمانی او روبه بهبود بود. به نظر می رسید که دیگر بیمار نیست، بلکه فقط خسته است. اثر بزرگ خود را کامل کرده بود. موضوعی که مدتها فکر او را به خود مشغول کرده بود، سرانجام به قالب کلمات در آمده و در جهان انتشار یافته بود . اکنون می توانست راه خود را برود. داروین نیز می توانست به کارهای جدیدی بپردازد. بررسی حرکت کرمهای خاکی و نوشتن زندگی نامه ی خود.
در پایان سال 1881، داروین دچار حمله ی قلبی شد. او بهبود یافت، اما در بهار سال بعد، در هفتاد و سه سالگی ، دچار حمله ی دوم و سوم شد داروین بعد از ظهر 19 آوریل 1882 از دنیا رفت.
ابتدا اِما و فرزندانش می خواستند داروین در گورستان کلیسای محلی دفن شود. اما عموم مردم - پارلمان، دانشمندان و روزنامه نگاران طور دیگری فکر می کردند و خانواده ی داروین هم سرانجام کوتاه آمدند. در روز 26 آوریل 1882، به نشانه ی عمیقترین احترام ملی، داروین را در صومعه ی وست مینستر در لندن به خاک سپردند.

کشفیات در زمینه های متعدد

دانشمندان از عبارت « سنتز تکاملی» استفاده می کنند. این عبارت در کتابی از سر جولیان هاکسلی ، نوه ی دوست قدیمی داروین، مشهور شد . « سنتز» یعنی « ترکیب کردن»، و سنتز تکاملی بر یافته های دانشمندان متعددی مبتنی است که در زمینه های مختلف کار کردند و همه ی آن ها نتایج تحقیقات خود را با نظریه های داروین همسو یافتند.
نخستین دانشمند از این گروه ، راهبی به نام گرگورمِندِل بود که کتاب داروین را خوانده بود. کشفیات مندل در ژنتیک سالها به بوته ی فراموشی سپرده شد و در سال 1900 آنها را از نو کشف کردند. مندل الگوهایی را کشف کرد که موجودات زنده طبق آنها خصوصیات را از نسلی به نسل دیگر انتقال می دهند. مثلا مِندِل مشاهده کرد که اگر بوته های بلند نخود فرهنگی بلند را به بوته های کوتاه پیوند بزنند، همه ی بوته های دورگه بلند خواهند بود. سپس اگر دو بوته ی دورگه ی بلند را به هم پیوند بزنند، یک چهارم بوته های حاصل کوتاه خواهند بود. مِندِل علت این پدیده را کشف کرد، اما نتوانست توضیح دهد که این گیاهان دقیقاً چه چیزی را بین خود مبادله می کنند: این « عامل» بلندی یا کوتاهی چه شکلی به خود می گیرد.

مگسهای سفید چشم

از جمله دانشمندانی که نتیجه ی تحقیقات مِندِل را مطالعه کردند باید از توماس هانت مورگان، جانورشناس امریکایی نام برد. او که روی نوعی مگس میوه با سرعت تولید مثل زیاد، تحقیق می کرد به مطالعه ی جهش در این گونه پرداخت؛ منظور از جهش پیدایش ناگهانی تفاوتهای بارز در اعضای یک گونه است. در سال 1910 او دریافت که می تواند نژاد جدیدی از این مگس را با چشمهای سفید تولید کند. به علاوه ، او دریافت که همه ی مگسهای سفید چشم نر هستند؛ به این ترتیب « عامل سفید چشمی» به جنسیت دارنده ی آن مربوط شد.
مورگان تا شناسایی خود « عامل» کار را ادامه داد که اکنون آن را ژن می نامید. مورگان می توانست بگوید که ژن در کجای بدن مگس قرار دارد: او دریافت که این واحدهای ساختمانی پایه ی وراثت، روی کروموزومهای رشته مانند موجود در سلولهای بدن مگس قرار دارند. کشف مورگان گامی بلند به پیش بود، هر چند طرز کار ژنها هنوز شناخته نشده بود.
داروینیسم پس از داروین
(توضیح عکس)
این نمودار که بر اساس تحقیقات گرگور مِندِل تهیه شده است ، نشان می دهد که موجودات زنده چگونه خصوصیات خود را از والدینشان به ارث می برند.

ژنها و دی اِن اِی

دانشمندان به کسب اطلاعات در مورد کروموزومها، ژنها و اصول ریاضی انتخاب طبیعی ادامه دادند. با آشکار شدن جزئیات بیشتر از نحوه ی کار کرد حیات، این نتیجه حاصل می شد که یافته های داروین و مِندِل با هم جور در می آیند.
کتاب جولیان هاکسلی در مورد سنتز تکاملی در سال 1942 منتشر شد. چیزی نگذشت که پیشرفتهای مهم دیگری حاصل شد. دانشمندانی که روی دی اِن اِی - نوعی ماده ی شیمیایی موجود در کروموزمها - کار می کردند، کشف کردند که دی ان ای « پیام رسان» ی است که آنها در جستجویش هستند. این همان ماده ای بود که از یک نسل به نسل دیگر منتقل می شد و دستور العملهای وراثت را انتقال می داد. دی ان ای در واقع از ژنها تشکیل می شد.
در دهه ی 1960 ، کشف رمز ژنتیکی - رمزی شیمیایی که دستورالعملهای وراثت به وسیله ی آن بیان می شوند - آغاز شد. به علاوه پژوهشگران کشف کردند که این رمز برای همه ی موجودات زنده یکسان است. نتیجه گیری داروین مبنی بر اینکه همه ی موجودات از « یک نمونه به وجود آمده اند» غیر منتظره ترین حامی خود را به دست آورده بود.

ایده هایی که به حیات خود ادامه می دهند

هر گامی که در کشف طرز کار حیات برداشته می شد، نظریه ی تکامل را روشنتر می کرد. با وجود این ، حتی امروز هم دانشمندان اصرار دارند که نظریه ی تکامل صرفاً یک نظریه است: دوره های زمانی مطرح در این نظریه طولانیتر از آن هستند که بتوان این نظریه را به صورتی انکار ناپذیر اثبات کرد.
به همین دلیل، بحث بر سر عقاید داروین همچنان ادامه می یابد. در جهان علم، مرتباً ایده های جدیدی در مورد تکامل مطرح می شود. در عین حال هنوز عده ای با نظریه ی تکامل مخالفت می کنند و تدریس این نظریه در بعضی مدارس با مخالفت والدین دانش آموزان و برجستگان جامعه روبه رو می شود.
عده ی دیگری از مردم، دانشمندان و مقامات کلیسا هم عقیده دارند که پیروی از عقاید داروین، لزوماً به منزله ی مخالفت با کلیسا نیست. آنها از همان استدلالی استفاده می کنند که گالیلو گالیله، دویست سال قبل از انتشار کتاب منشأ انواع، در دفاع از نظریه ی خود مبنی بر اینکه زمین مرکز عالم نیست، به کار برد؛ در آن زمان این نظریه به بدعت آمیز شمرده می شد. بر اساس این استدلال ، همان طور که خداوند عالم را آفریده است، قوانین فیزیکی حاکم بر آن، مانند گرانش و زمان، را نیز آفریده است. بنابراین اگر تکامل یکی دیگر از فرایندهای حاکم بر عالم است، می توان گفت که تکامل را نیز خداوند آفریده است. یکی از کشیشانی که طرفدار این دیدگاه است می گوید: « تکامل درکی صرفاً علمی از منشأ انسان است. این نظریه وجود خدا را انکار نمی کند.»
داروین شخصاً 150 سال پیش دریافت که بین نظریه ی او و این گونه مباحثات ، پیوندی محکم وجود دارد . این نکته که هنوز بر سر نظریه ی داروین بحث می شود، دلیل اهمیت آن است . میراث داروین برای جهان علم در طول سالها تغییر کرده است، اما ایده هایی که داروین با دقت زیاد پی ریزی کرد هنوز، هم در محافل علمی و هم در جاهای دیگر، بر سر زبانهاست.
منبع: اسپراول، آنا؛ (1389) چارلز داروین: پایه گذار نظریه ی تکامل، مترجم: محمد رضا افضلی، تهران، انتشارات فاطمی، چاپ دوم.

 

 

نسخه چاپی