حقوق اقلیت های مذهبی در حکومت اسلامی
حقوق اقلیت های مذهبی در حکومت اسلامی

 

نویسنده: آیت الله جعفر سبحانی




 
عظمت انقلاب اسلامی ایران، بر هیچ کس پوشیده نیست و به یقین می توان گفت چنین جنبش و انقلابی در تاریخ دنیا بی سابقه است و این انقلاب شکوهمند، با چنان سرعت و قاطعیتی انجام گرفت که تمام مفسران سیاسی چه در شرق و چه در غرب، غرق در حیرت و شگفتنی شدند.
اگر متفکران سیاسی غرب، تعصب نداشته باشند، باید از انقلاب اصیل مردم ایران که به هیچ وجه با اصول مارکسیستی و تحلیل های غربیان قابل توجیه نیست، جامعه شناسی را دوباره بیاموزند، و متوجه گردند که در «ایمان» نیرویی است که در مکتب های بشری و مادی وجود ندارد.
این حقیقت را نباید نادیده گرفت که نخستین ویژگی این قیام و مهم ترین انگیزه این نهضت فراگیر، «ایمان» مردم ایران بود. آری قدرت دین، یعنی اسلام بود که، خیلی از مشکلات و مخصوصاً رویارویی با قدرت جهنمی رژیم طاغوت و حامیانش را برای مردم غیور ایران حل کرده بود و جوانان ما، خود را در میدان مبارزه در میان «احدی الحسنیین» می دیدند، یا پیروزی و سربلندی یا شهادت و تضمین حیات برای ملت خود. همین «ایمان» بود که به مردم ما روحیه داد و آنان را برای هر نوع فداکاری و جانبازی آماده ساخت.
انقلاب مردم ما در ماه محرم «ماه شهادت»، «ماه عاشورا» و «اربعین حسینی» به اوج خود رسید و بنیان و اساس ظلم را به لرزه درآورد. و سرانجام رژیم خودکامه و مستبد شاهنشاهی را با 2500 سال سابقه نابود ساخت.
بر همین اساس، بود که اکثریت قاطع ملت ایران به پای صندوق های رأی رفتند و با شور و شوق فراوان آرای خود را در حمایت از نظام «جمهوری اسلامی» به صندوق ها ریختند، و پاسخ مثبت میلیون ها ایرانی، نخستین حکومت «الله» را در این کشور به منصه ظهور درآورد.
پس در این که انقلاب ایران، یک انقلاب دینی است، جای تردید نیست و اگر کسی این حقیقت را انکار کند به قول «برتولت برشت» «آن که حقیقت را نمی داند بی شعور است و آن که حقیقت را می داند و آن را انکار می کند تبهکار است». تاریخ ثابت کرده است که نفی واقعیت ها و پشت کردن به حقایق، چیزی جز شکست و ناکامی به دنبال ندارد و این یک واقعیت است که انقلاب ایران جنبه مذهبی و معنوی دارد.
آری با پیروزی مسلمانان در نهضت اخیر، به قول روزنامه کویتی «صبح صادق تازه ای برای مسلمانان آغاز گردیده است. مسلمانان جهان، پیروزی اسلام را جشن گرفتند و علی رغم طوفانی که مخالف ها در جهان بپا کردند، مسلمانان حرکت عظیم خود را آغاز نمودند.»
به تعبیر «تایم» هفته نامه چاپ آمریکا به اعتقاد اکثریت قاطع صاحب نظران و اسلام شناسان، اسلام با اراده ی قاطع، به حیات خود در جهان کمونیسم ادامه می دهد.»(1)
ناگفته پیداست این موقعیتی که مسلمانان به آن نایل آمده اند برای استعمارگران شرق و غرب و ته مانده های رژیم گذشته، قابل تحمل نبود و لذا تا می توانستند سم پاشی می کردند و برای تضعیف اسلام و روح انقلابی مسلمانان، نقشه می کشیدند و سعی می نمودند مردم را به حکومت جمهوری اسلامی بدبین نمایند.
روزی میان نژادها و گروه های مختلف، اختلاف می انداختند و روز دیگر هم اقلیت های مذهبی را تحریک می نمودند و می گفتند چنانچه جمهوری اسلامی تشکیل شود دیگر اقلیت های مذهبی در این جامعه حق حیات نخواهند داشت و امثال اینها....
غافل از این که حکومت اسلامی برای ملت ما یک چیز بی سابقه و ناشناخته نیست بلکه ریشه در عمق وجود مردم ایران دارد و اکنون در متن واقعیت تاریخ، تحقق عینی یافته است. اینک امتیازاتی که اسلام برای اقلیت های مذهبی قائل شده و در طول تاریخ هم از طرف مسلمانان کاملاً مراعات گردیده است به طور فشرده از نظر خواننده گرامی می گذرد:

1. احترام به حقوق اقلیت ها

قرآن مجید با صراحت، سیاست کلی اسلام را درباره ی مراعات حقوق ملل و مذاهب گوناگون این چنین بیان کرده است:
(اِنَّمَا یَنهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فى الدِّینِ وَ لَمْ یخْرِجُوکم مِّن دِیارِکُمْ أَن تَبرُّوهُمْ وَ تُقْسِطوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِب الْمُقْسِطِینَ)(2)
«خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند، نهی نمی کند، زیرا خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.»
یعنی اقلیت ها یا غیر مسلمانان اگر با شما جنگ مذهبی اعلام نکردند و به شمار فشار نیاوردند و شما را از وطنتان خارج نکردند خداوند شما را از این که با آنها با عدالت و نیکی رفتار کنید نهی نمی کند. بدین ترتیب اسلام اجازه می دهد اقلیت های مذهبی در جامعه اسلامی حضور داشته باشند و از حقوق انسانی و آزادی مذهبی برخوردار گردند.
در آیه دیگر می فرماید:
(و إنما ینهاکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و أخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی إخراجکم أن تولّوهم و من یتولّهم فأولئک هم الظّالمون).(3)
«شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند و یا به بیرون راندن شما کمک کردند، هر کس با آنان رابطه دوستی داشته باشد، ستمگر است».
سیاست کلی اسلام، درباره اقلیت های مذهبی و غیر مسلمانان، از این دو آیه کاملاً فهمیده می شود، یعنی مادامی که اقلیت ها به حقوق اکثریت تجاوز نکنند و بر ضد اسلام و مسلمانان توطئه ننمایند، در کشور اسلامی کاملاً آزاد هستند و مسلمانان وظیفه دارند با آنها به عدالت و نیکی رفتار کنند. ولی اگر بر ضد اسلام و مسلمانان با کشورهای دیگر همدستی داشته باشند، مسلمانان موظف هستند جلو فعالیت آنها را بگیرند و هرگز آنها را دوست خود ندانند.

لزوم خوشرفتاری مسلمانان با اقلیت های مذهبی

اسلام به مسلمانان تأکید می کند که تعهدات خود را در مورد حمایت از «اهل ذمه» محترم شمارند و با آنان مدارا و خوشرفتاری کنند چنان که در قرآن مجید آمده است:
(و لا تجادلو أهل الکتاب إلا بالتی هی أحسن إلا الذین ظلموا منهم و قولوا آمنّا بالذی أنزل إلینا إلیکم و إلهنا و إلهکم واحدٌ و نحن له مسلمون)(4)
«با اهل کتاب جز به طریق نیکو مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کرده اند. به آنان بگویید به کتاب خویش و کتاب شما ایمان داریم خدای ما و خدای شما یکی است و ما مطیع او هستیم...».
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره اهل کتاب (یهود، نصاری، مجوس) مسلمانان را به رفق و مدارا توصیه کرده است، دراین باره از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حدیثی نقل شده که فرمود:
«من ظلم معاهداً و کلّفه فوق طاقته فأنا حجیجه یوم القیامه».(5)
«هر کس بر هم پیمان مسلمانان ستم کند یا به او بیش از توانش تکلیف نماید من در روز قیامت شخصاً او را به محاکمه خواهم کشاند».
در جای دیگر می فرماید: «هر کس اهل ذمه را اذیت کند من دشمن او هستم و روز قیامت از او انتقام خواهم گرفت».(6)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نه تنها با زنده های اهل کتاب خوشرفتاری می نمود، بلکه به مردگان آنان نیز احترام می گذاشت.
«جابر بن عبدالله» می گوید: «جنازه ای از کنار ما گذشت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برخاست. ما نیز برخاستیم. عرض کردم یا رسول الله این جنازه یک نفر یهودی بود! فرمود آیا جنازه انسان نیست؟ هر گاه جنازه ای دیدید، برای احترام برخیزید».(7)
رفتار مسالمت آمیز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با اهل ذمه همواره سرمشق مسلمانان بود. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به فرماندار خود درباره اهل ذمه چنین سفارش فرمود:
«دقت کن هنگامی که بر آنان وارد شدی، مبادا به عنوان جزیه لباس های آنان را بفروشی گو این که تابستان باشد و نیازی به آن لباس ها نداشته باشند و همچنین ارزاق و چهارپایان آنان را به معرض فروش نگذار. من حاضر نیستم تو برای خاطر درهمی حتی یک تازیانه بر یکی از آنان بزنی و یا برای مطالبه درهمی آنان را سرپا نگهداری».
نماینده حضرت عرض کرد: «ولو به قیمت این تمام شود که به همین حالی که می روم تهیدست باز گردم؟» فرمود: «وای بر تو ما جمعیتی هستیم که مأمور به عفو و احسانیم».(8)
همچنین علی (علیه السلام) در سر راه خود دید پیرمردی مسیحی گدایی می کند. فرمود ای مردم در جوانی از او کار کشیدید آنگاه که پیر شد او را به خود واگذاشتید؟ سپس دستور داد نفقه او را از بیت المال بپردازند».(9)
اغلب خلفا و زمامداران اسلامی، طبق همین روح بزرگواری خالص اسلامی، قدم برمی داشتند، چنان که در تاریخ نقل شده یکی از خلفا پیرمرد پریشانی را دید که به گدایی مشغول است درباره او پرسش کرد، معلوم شد که او یهودی است، به او گفت چه چیز ترا به این کار واداشته است؟ او گفت:
«جزیه دادن، نیازمندی و پیری» دست او را گرفت و به منزل خود برد و به مقداری که نیازمندی فوری او را رفع کند، به او بخشید. آنگاه او را پیش خازن بیت المال فرستاد و به او دستور داد تا حال این مرد و امثال او را مراعات کند و افزود قسم به خدا اگر در حال جوانی از آنها سود ببریم و در هنگام پیری آنها را رها کنیم، انصاف روا نداشته ایم».(10)
بدین جهت در فتوحات اسلامی پیش از آن که سربازان اسلام به دروازه های شهر برسند اهل کتاب با کمال میل و اشتیاق حاضر می شدند دروازه های شهرهای خود را به روی مسلمانان بگشایند و از آنان به گرمی استقبال نمایند.
هنگامی که سپاهیان مسلمان به فرماندهی «ابوعبیده جراح» به سرزمین «اردن» رسیدند، مسیحیان اردن، نامه ای به این مضمون به مسلمانان نوشتند «ای مسلمانان شما پیش ما از رومیان محبوب ترید گرچه آنها همکیش ما هستند ولی شما نسبت به ما باوفاتر، رئوف تر، عادل تر و نیکوکارترید. آنها علاوه بر این که بر ما مسلط شدند منازل و هستی ما را هم غارت کردند».(11)
در این جا بجاست که مطالب فوق را از زبان کشیش بزرگ «انطاکیه» که مظالم دولت دوم، او را به دامن مسلمین کشانده بود، بشنویم. وی صریحاً اعتراف می کند «این دست انتقام الهی بود که در مقابل ستمکاری و بیدادگری روم که به اتکای قدرت خود، کلیساهای ما را غارت، و سرزمین های مارا غصب کرده و بی رحمانه بر ما عذاب و شکنجه وارد می ساخت، فرزندان اسماعیل (مسلمانان عرب) را از نقاط دوردست جنوب، به سوی ما فرستاد تا ما را آزادی بخشیده و از دست روم نجاتمان دهند»(12)
«آرنولد» مؤلف کتاب «الدعوه الی الاسلام» می نویسد: «شهرهایی که به دست عمال امپراطوری روم اشغال شده بود، در مقابل مسلمانان یکی پس از دیگری داوطلبانه تسلیم می شدند و این به خاطر آن بود که از یک نوع بزرگواری و گذشت بهره مند می شدند که در طول تاریخ قرن های متمادی بر اثر تعصبات مذهبی، رنگ آن را ندیده بودند اسلام به آنها اجازه می داد که شعایر مذهبی خود را بدون مزاحمت انجام دهند فقط برای جلوگیری از تحریکات مذهبی و تصادمات خونین لازم می دید که مقرراتی، در این زمینه مراعات گردد».(13)
آری این گونه مدارا با اهل کتاب سبب شده بود که آنان در قلمرو اسلام، خود را در امنیت و آسایش کامل حس کنند مسیحیانی که در بیزانس به وسیله کلیسای رسمی مورد تعقیب واقع می شدند به کشور اسلامی پناه می جستند، ما در تاریخ، اقلیت یهود را می بینیم که در سال 70 میلادی از وطنش دور می شود و مجبور می گردد در تمام نقاط دنیا متفرق شود. بیشتر این اقلیت یهودی پس از گسترش اسلام در کشورهای اسلامی ساکن بودند و آن چنان مسلمانان با آنان با مسالمت رفتار می کردند که هرگز احساس غربت و اقلیت نمی کردند. خوب است این مطلب را از زبان «گیمول» (یک فرد فرانسوی و عضو حزب سوسیالیست) که چند سال پیش در بحران شمال آفریقا کشته شد، بشنویم. او می گوید:
«مذهب یهود با این که یک اقلیت بود و همیشه در کشورهای اسلامی نفوذ داشت و زندگانی می کرد هیچ وقت احساس نکرد که در اقلیت است و احساس نکرد که باید یک نهضت نژادی به پا کند و یک جا متمرکز شود و برای خود دولتی تشکیل دهد و یک نهضتی بر اساس نژاد و مذهب برای خود در کشورهای اسلامی بسازد برای چه؟ برای این که آزاد و پراکنده در آن کشورها، مثل سرزمین خودش زندگی و تجارت می کرد و از همه ی مزایا و حقوق انسانی هم برخودار بود».(14)
این است که می بینیم بهترین و زیباترین کلیساها در سرزمین اسلام در اوج قدرت اسلام ساخته شده است. ما اکنون در شهرهای مختلف ایران می بینیم، اقلیت یهود، نصاری، مجوس آزادانه زندگی اقتصادی و زندگی دینی خود را ادامه می دهند و هیچ وقت احساس احتیاج نمی کنند که مستقل شوند.
بنابر آنچه گذشت، این حقیقت آشکار است که روح اغماض و مدارا نسبت به اهل ذمه، جزء لاینفک تعلیمات عالیه اسلام است، و رفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) و مسلمانان در طول تاریخ با اقلیت ها، روشنگر این حقیقت است.

رعایت حقوق اقلیت ها در تاریخ اسلام

هیچ دینی و هیچ حکومتی در دنیا، مانند دین اسلام ضامن آزادی اقلیت ها و حافظ احترام و حقوق آنها نیست.
کدام دین و کدام قانون به اندازه اسلام برای اقلیت ها ارزش و احترام قائل شده است؟
تنها اسلام است که عدالت اجتماعی کامل را در کشورهای اسلامی نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای تمام ساکنان سرزمین خود با وجود اختلاف دین و نژاد و زبان و رنگ فراهم می سازد. و جز اسلام هیچ دینی و قانونی نمی تواند به این آرمان تحقق بخشد.
اقلیت های مذهبی با انعقاد پیمان «ذمه» و اکتساب تابعیت می توانند در میان مسلمانان آزادانه زندگی کنند و از حقوق اجتماعی و امنیت داخلی و خارجی مانند مسلمانان بهره مند گردند.
و این وظیفه حکومت اسلامی است که مال و جان و ناموس و شرف آنان را محترم شمارد و نگذارد حقوق آنان به هیچ وجه مورد تعدی و تجاوز قرار بگیرد.
از نظراسلام، ناموس اقلیت های مذهبی که در ذمه ی اسلام هستند، مانند ناموس مسلمانان محترم است.
بدین جهت، هنگامی که علی (علیه السلام) اطلاع پیدا می کند که عده ای طغیانگر و یاغی به دستور معاویه به یکی از شهرهای عراق حمله آورده اند و مال و جان و ناموس مردم را مورد تعدی و تجاوز قرار داده اند، بسیار متأثر می شود و زبان به سرزنش می گشاید و می فرماید: «به من خبر رسیده که یکی از لشکریان معاویه، به زور خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره های یک زن مسلمان و یک زن ذمی را درآورده است و آنان نتوانسته اند از خود دفاع کنند یا از خویشان خود کمک بطلبند».
در نظر علی (علیه السلام) ناموس مسلمانان و اهل ذمه به قدری محترم است که می فرماید: «اگر مردم مسلمانی از شنیدن این واقعه از حزن و اندوه بمیرد، بر او ملامت نیست، بلکه به نظر من این مرگ، شرافتمندانه است.(15)
به طور کلی، قانون اسلام حکم می کند که حکومت اسلامی باید حافظ مال و جان، ناموس و شرف اقلیت های مذهبی باشد. امنیت معابد و کلیساها و عبادتگاه های آنان را تأمین کند به طوری که بتوانند آزادانه مراسم و شعایر و اعمال مذهبی خود را به جا آورند، بدین ترتیب حکومت اسلامی خود را ملزم به حفظ معابد آنها می داند و مانع از تخریب آنها می گردد. در عین حالی که اسلام وظیفه مسلمانان را تبلیغ مذهب خود می داند هیچ اقلیتی را وا نمی دارد که دین خود را ترک کند و همیشه حقوق اقلیت ها را محترم می شمارد.
«اهل ذمه» از نظر قضایی نیز کاملاً آزاد هستند در منازعات و اختلافات خود می توانند به دادگاه های مخصوص خود مراجعه کنند و اگر خودشان دادگاه نداشته باشند و یا با افراد مسلمان اختلاف و نزاعی پیدا کنند با کمال اطمینان به قاضی مسلمان مراجعه کرده و از حقوق خود دفاع نمایند. در قانون اسلام یک نفر ذمی می تواند در برابر قاضی مسلمین از بزرگ ترین شخصیت اسلام (خلیفه) شکایت کند و یا در مقابل شکایت او از خود دفاع نماید.(16)
ناگفته نماند این تعالیم فقط جنبه تئوری و قانون ندارد که برای گفتن و شنیدن مناسب باشد بلکه در تاریخ طولانی اسلام این تعالیم عملی شده است.
تاریخ پرافتخار اسلام نشان می دهد که روابط مسلمانان با ملل و اقلیت های مذهبی از همان آغاز پیدایش حکومت اسلامی و استقلال سیاسی مسلمانان همواره بر اساس مسالمت و همزیستی و پیمان های دوجانبه بوده و روی همین اصل اقلیت های مذهبی بدون کوچک ترین تعدی و ظلم و فشاری، آزادانه در میان مسلمانان زندگی می نمودند و از حقوق مسلم خود بهره مند بودند.
مسالمت و تسامح مجاهدین اسلام با ملل مغلوب به اندازه ای بود که اقلیت های مذهبی وقتی با آنان روبرو می شدند مسلمانان را از جان و دل می پذیرفتند تا آنجا که بعضی از گروه های رنجدیده، سپاهیان اسلام را آزادی بخش و نجات دهنده آسمانی لقب می دادند.
«آدام متز» مستشرق معروف در کتاب خود می نویسد:
«آنچه که ممالک اسلامی را از اروپای مسیحی امتیاز بخشیده وجود عده زیادی از اقلیت های مذهبی غیر مسلمان است که در سرزمین های اسلامی آزادانه بسر می بردند، در صورتی که در اروپای مسیحی یک چنین چیزی هرگز وجود نداشت و نیز مشاهده می شود که کنیسه ها و معابد ادیان دیگر، همواره در سرزمین های اسلامی به طوری آزاد بودند که گویا زیر نظر حکومت اسلامی نیستند و این آزادی بر اثر یک سلسله پیمان ها و حقوقی بود که یهودیان و مسیحیان در اسلام داشتند.(17)
همچنین نویسنده فرانسوی «کونت هانری دی کاستری» ضمن تشریح روش مسالمت آمیز مسلمانان با مسیحیان می نویسد: «من تاریخ نصاری را در سرزمین های اسلامی به دقت بررسی نمودم و از آن این حقیقت تابناک را بدست آوردم که رفتار مسلمانان با نصاری در کمال مهربانی و مسالمت بوده و از هر گونه خشونت بر کنار و بر اساس خوش رفتاری بوده است و این حس رفتار چیزی است که از غیر مسلمانان دیده نشده است.
حتی همین نویسنده مسیحی، علت بقای نسل یهود را از مسلمانان دانسته است آنجا که می گوید: «اگر از جنس یهودی تا به حال کسی در این حهان بجای مانده است، بر اثر همان دولت های اسلامی بود که در قرون وسطی آنان را از دست مسیحیان خون آشام نجات دادند....
در صورتی که اگر نصاری همچنان به حال قدرت باز می ماندند و بر جهان حکومت می کردند، نسل یهود را از جهان بر می داشتند».(18)
بنابراین برای اقلیت های مذهبی هیچ جای نگرانی نیست، به طور مسلم در جمهوری اسلامی همه در رفاه و آسایش خواهند بود و حق کسی پایمال نخواهد شد و تمام اقلیت ها مانند هم وطنان مسلمان خود از تمام حقوق و مزایا استفاده خواهند کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره 15831.
2. ممتحنه /9.
3. ممتحنه /11.
4. عنکبوت /46.
5. فتوح البلدان، بلاذری، صفحه 167، طبع مصر.
6. روح الدین الاسلامی، ص 274.
7.صحیح بخاری، حدیث 1311.
8. نهج البلاغه،نامه 51.
9. وسائل، کتاب جهاد، باب 19، حدیث اول.
10. اسلام و صلح جهانی، صفحه 151.
11. تاریخ ابن عساکر، ج1، ص 40.
12.اسلام و صلح جهانی، ص 158.
13. اسلام و همزیستی مسالمت آمیز، ص 119-120.
14. اسلام شناسی، ص 63.
15. نهج البلاغه، خطبه جهاد.
16. جریان شکایت حضرت علی (علیه السلام) از مرد نصرانی رجوع شود بحارالأنوار، ج41 ص 56-57.
17.روح الدین الاسلامی، صفحه 279.
18. برای تفصیل بیشتر در این باره رجوع شود به کتاب چهره ی جهاد در اسلام.

منبع: سبحانی، جعفر؛ (1386) مسائل جدید کلامی، قم: مؤسسه امام صادق (ع)



 

 

نسخه چاپی