شهید سلمان عبدالهی
شهید سلمان عبدالهی

نویسنده: علی اکبری




 

ملاقات خدا، متضمن کوشا بودن است

بسم الله الرحمن الرحیم
قُل إنَّ صَلاتی و نُسُکی و مَحیایَ و مَماتی لله رَبِّ العالمین
بگو ای پیغمبر، طاعتم، نمازم، زندگی ام و مرگ من برای خداست که پروردگار جهان است.
با درود به رهبرم، امام خمینی وصیت نامه ام را آغاز می کنم.
راهی را که انتخاب کرده ام، با یقین و حضور قلبی انتخاب کرده ام که ان شاء الله فی سبیل الله باشد و راهی است که تمام ملت مسلمان جهان باید طی کنند (إنَّ الحَیاه عَقیدَهُ و الجَهاد) باری برادران و خواهران، بعد از 2500 سال حکومت ظلم، حکومتی بر پایه قوانین اسلامی به رهبری مردی از تبار حسین (ع) آغاز شد ولی در این راه از سوی کافران و انسان های بی دین کارشکنی ها آغاز شد، جنگ هم یکی از آنهاست. گاهی مشکلات در اسلام یک نعمت است. جنگ هم یکی از آنهاست.
وَلَنَبلُوَنَّکُم بِشَیء وَالخَوفِ وَالجُوعِ وَنَقصٍ مِن الأموالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذینَ إذا أصابَتهُم مُصیبَه قالوا إنا لله و إنا إلیه راجِعون.
شما را به سختی ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفس و آفات بیازمائیم و بشارت بده به صابران، آنها که مصیبتی بر آنها پیش آید گویند: ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم.
به هر حال اینجانب با اختیار خود به جبهه ها می روم تا بر علیه کفر جهانی بجنگم و در این حال می گویم، من نه برای ماجراجویی، بلکه برای تکامل خودم به جبهه ها می روم و امیدوارم کسانی که می خواهند در آینده یادی از من بکنند، در جهت خط فکری و عملی من باشند نه بر خلاف جهت من. هر کس به راه من ایمان دارد، سلاح به دست گیرد و به میدان مبارزه بر علیه کفر بر آید.
بله برادران، چه خوب است قبل از آن که مرگ را در یابیم، به خویش بازگردیم و خود را در ترازوی خویش بسنجیم. وای بر ما، وای بر ما که تمام عمرمان غرق در گناه و تمام عمر در پوچی و بیهودگی به سر بردیم! به کوله بارمان که برای خود بسته ایم، نظر کنیم و ببینیم چه داریم برای جواب و حضور در یپش الله!
باری برادران، شهادت مقطعی از حرکت تکاملی است که انسان به وجود مطلق می پیوندد.
هیچ اجباری در این انتخاب نیست که پیدا شده راهم شد و انسانیت از طغیان و زبونی و آینده در قالب انتخابی سرنوشت ساز شکل خواهد گرفت و ملاقات حق متضمن کوشا بودن است.
کم کم احساس می کنم که می توانم شاهد زیبای شهادت را تنگاتنگ در آغوش خود بفشارم و تا ابد از خود جدا نخواهم کرد.
پدر ارجمندم، در راه خدا اسماعیل های خود را آماده کن. مبادا اگر فرزندت در راه الله حرکت کرد و شهید شد، غمی به چهره مردانه ات بنشیند. شادمان باش و بدان که شهادت یکی از اعضای خانواده، باعث سربلندی و عزت و شرف خانواده اسلام خواهد شد.
مادرم، خواهرم، می خواهم همچون زینب (س) باشید و او را بشناسید و مقلدش باشید و تحمل و صبرش را در مصیبت به آن بزرگی که در کربلا جلوی چشمش اتفاق افتاد، سرمشق خود قرار دهید و با حفظ حجاب و نجابت و عفت، خود به خود او را خشنود سازید.
و اینجانب به برادران ارجمندم نصیحت می کنم که در خط ولایت فقیه باشند و از هیچ کس دیگر حمایت نکنند. راه خدا بهترین راه است، اسلام انسان ساز است و انسان ظلم را قبول نمی کند، پوینده و کوشنده این راه باشید والا پشیمان می شوید اسلحه من و دیگر مجاهدان راه خدا مبادا بر زمین بماند و باید بگویم: آن کس که به هزاران دلیل زندگی می کند
نمی تواند به یک دلیل بمیرد
و آن کس که به یک دلیل (خشنودی خدا) زندگی می کند
به همان یک دلیل هم می میرد
در پایان، از پدر و مادرم و خواهران و برادرانم و دیگر همرزمانم التماس دعا دارم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته سلمان عبدالهی
2/ 1 / 61
منبع: اکبری، علی؛ (1390) وصیت یاران، تهران: یازهرا(س)، چاپ اول.

 

 

نسخه چاپی