دریای فتنه
دریای فتنه

 

نویسنده: احمد ابراهیمی هُرستانی
منبع:راسخون



 

چکیده

از سنتهای الهی که همیشه وجود دارد، آزمایش است که در تمامی اجتماع بشری رخ می‌دهد. از فوایدی که آزمایش الهی دارد آن است که جامعه از نیروی‌های ناپاک، نادرست و فریب کار پالایش می‌شود. یکی از معانی فتنه، همان آزمایش است که ویژگیهای از قبیل مشتبه سازی و به صورت ناشناخته آمدن و تیره و تار نمودن فضا را دارد. این مقاله بر آن است تا به ریشه یابی فتنه پرداخته و سه عامل را به عنوان موارد اصلی فتنه برشمرد که عبارتند از: هواپرستی، بدعت، حب دنیا. سپس به بررسی ویژگی‌های خود فتنه‌انگیزان پرداخته، برتری طلبی و هوشمندی فوق العاده را از بنیادی‌ترین خصوصیات آنان بر می‌شمرد.
کلید واژگان:آزمایش، فتنه، حق و باطل، بصیرت، فتنه‌انگیزان.

مقدمه

آزمونی که بسیار سخت وطاقت فرساست همان «فتنه» است
فتنه، آزمونی است سخت، که هرکسی توان سربلند بیرون آمدن از آن را ندارد، از این رو باید گفت فضایی را که فتنه‌انگیزان در اجتماع ایجاد می‌نمایند فضای غبارآلود و گردبادی است که افراد باید با‌شناسایی و بصیرت در آن خود را از دسترس شگردهای فتنه‌انگیزان و فرو رفتن در بستر شبهه و ابهام مصون دارند. در جریان مسیر فتنه، شگردهای فتنه‌انگیزان از مهم‌ترین مسائلی است که مقابل اهل بصیرت قرار می‌گیرد که اگر با دقت، بدان توجه لازم را نداشته باشند امکان این که بر پرتگاه سقوط و هلاکت بیافتند، بسیار است از این رو دشمن‌شناسی و راهبر‌شناسی، تنها راه رهایی از فتنه‌گران و بحران سازان در اجتماع است که اگر افراد به خوبی به آن آگاهی یابند فتنه و فتنه‌انگیزان جایگاهی برای جولان گاه خویش نخواهند داشت.

سنت آزمایش

از مسائلی که در بارگاه الهی، تغییر بدان راهی ندارد، سنت آزمایش است. این سنت به گونه‌ای است که همه انسان‌ها اعم از مؤمن وکافر و نیز تمام اجتماع بشری را در بردارد. از رهگذر این مطلب، هیچ یک از افراد اجتماع انسانی نمی‌تواند از آزمایش الهی مصون باشد، بلکه باید در معرض چنین سنتی قرار گیرد.
امیرالمومنین (ع) در این زمینه می‌فرماید:کسی نگوید (خدایا از آزمایش و فتنه به تو پناه می‌برم)؛ زیرا هیچ کس گریزی از آزمایش ندارد. لیکن کسی که می‌خواهد دعا کند، از خدا بخواهد که او را از فتنه‌های گمراه کننده در امان دارد. (1) آن حضرت وقتی کسی را دید که از خدا می‌خواست تا او را به آزمایش و فتنه مبتلا نکند سرزنش کرد و به او گفت: «مگر در قرآن نخوانده‌ای که خداوند اموال و اولاد را به عنوان فتنه و آزمایش معرفی کرده است؟ آیا از خدا می‌خواهی که مال و فرزند به تو ندهد؟ چنین دعا نکن! بلکه از خدا بخواه که تو را از آزمایش‌ها و فتنه‌ها سربلند بیرون بیاورد. (2)»
به هر طرف بنگری همگانی بودن سنت آزمایش را در می‌یابی، همچنین ظرفیت و استعداد افراد را در شکل گیری نوع آزمایش و موارد آزمون درک کرده، می‌فهمید که هرچه قدرت استعداد بالا باشد به همان اندازه در تأثیر آزمایش اثر بسزائی خواهدگذاشت.
ظرفیت بالای افراد، آنان را مورد آزمایشهای طاقت فرسا و دشوار قرار می‌دهد، شما می‌توانید این آزمایش طاقت فرسا را در پیامبران مشاهده نمایید که از بقیه انسان‌ها دشوارتر و شکننده تر بوده است. یکی از یاران پیامبر (ص) از او پرسید: «سخت‌ترین و شدیدترین بلاها بر چه کسانی نازل می‌شود؟» شاید این پرسشگر انتظار داشت از پیامبر (ص) بشنود مشرکان، منافقان، کافران، فاسقان؛ اما با کمال تعجب از پیامبر (ص) شنید: «پیامبران و در رتبه بعد صالحان و به همین ترتیب هر کسی که به اینان نزدیک‌تر باشد، بلای او سخت‌تر و شدیدتر است» و بعد قاعده‌ی کلی سختی‌ها و آزمایش‌های فردی را بیان کرد و فرمود: هرکس به اندازه دینش آزمایش می‌شود. اگر در دینش استوار باشد آزمایش او شدیدتر است و اگر ضعفی در دین داشته باشد، آزمایش او نیز ضعیف‌تر و سبک‌تر خواهد بود. (3)
امام علی (ع) نیز در این زمینه می‌فرمایند: قاعده کلی آزمایش و سختی در این عالم این است که مومن به اندازه‌ی اعمال نیکش مبتلا به سختی و گرفتاری می‌شود. کسی که دینش صحیح باشد و اعمالش نیکو، سختی‌هایش بیشتر و شدیدتر خواهد بود و هرکس که دینش ضعیف باشد و کارهای خوبش اندک و ضعیف، سختی‌هایش نیز کمتر خواهد بود. (4)
از امام جعفر صادق (ع) درباره‌ی آزمایش مؤمنان روایت شده است که فرمود: «مؤمن همچون کفه‌ی ترازوست. هر چه بر ایمانش افزوده شود، آزمایش‌ها و سختی‌های او نیز افزایش می‌یابد. (5)»
می‌توان بر اساس بینش اسلامی، همین فرمول و قاعده کلی را درباره‌ی امت‌ها، جوامع و حکومت‌ها نیز جاری دانست؛ به این معنا که هر امت، جامعه و حکومتی که به خداوند نزدیک‌تر باشد و اهداف الهی بیشتر و جدی‌تری را دنبال کند و داعیه‌ی بالاتری داشته باشد بیشتر مورد آزمایش و امتحان الهی قرار می‌گیرد.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان سنت امتحان را از سنت‌های جاری الهی و از لوازم سنت «هدایت عامه خداوند» می‌داند به همین دلیل آن را به سنتی حتمی و غیر قابل نسخ معرفی می‌کند و معتقد است که نسخ سنت امتحان عین فساد تکوین است و این محال است: سنت الهی امتحان، به همان صورتی که در میان جوامع گذشته همچون امت‌های نوح، عاد، ثمود، ابراهیم، لوط، شعیب و موسی (علیهم السلام) جاری شده است، در میان جوامع و امت‌های کنونی و آینده نیز جاری خواهد شد. (6)
امام علی (ع) بعد از آنکه در 35 هجری قمری، مردم مدینه با او به عنوان خلیفه بیعت کردند و آن حضرت رسما مسئولیت حکومت را پذیرفت، در سخنرانی عمومی خود خطاب به امت اسلامی درباره‌ی امتحان‌های اجتماعی سرنوشت ساز که در پیش است، به این صورت هشدار دادند و فرمودند: بدانید روزگار دگر باره شما را در بوته‌ی آزمایش ریخت، مانند روزی که خدا پیامبرش را بر انگیخت. به خدایی که او را به راستی مبعوث فرمود به هم در آمیخته خواهید شد و چون دانه که در غربال ریزند یا دیگ افزار که در دیگ ریزند، روی هم خواهید ریخت که تا آن که در زیر است زبر شود و آن که در زبر است به زیر در شود و آنان که واپس مانده‌اند پیش برانند و آنان که پیش افتاده‌اند واپس مانند. (7)
انقلاب مردم ایران داعیه‌ای بزرگ دارد؛ داعیه‌ای جهانی و بشری. این انقلاب خود را در راستای انقلاب بزرگ مهدوی تعریف کرده است. بنابر این آزمون‌های آن نیز سخت‌تر و طاقت فرساتر از سایرجوامع، امت‌ها و حکومت‌هاست بسیاری از ما در نگاه نخست ممکن است تصور کنیم مردمی که اهل مبارزه و جنگ و جهاد در راه خدا بوده‌اند و در این راه هزاران تن از بهترین جوانان و عزیزان خود را فدا کرده‌اند و سختی‌های اقتصادی و معیشتی فراوانی را در راه پیروزی حق تحمل کرده‌اند دیگر به آزمون و امتحان نیازی ندارند و لطف خدا اقتضا می‌کند حکومتی اسلامی که به پشتوانه‌ی چنین زحمات و تلاش‌هایی بر پا شده است، خود به خود از همه آسیب‌ها در امان بماند! اما درحقیقت و واقعیت نظام عالم و تقدیر الهی چیزی غیر از مقدرات الهی است که همه بندگان و همه گروه‌ها و جوامع مورد آزمایش قرارگیرند. این سنت خدا تخلف ناپذیر است. هیچ انسان و هیچ جامعه و هیچ گروهی از آزمون الهی در امان نیست؛ بلکه صدها و هزاران آزمون و امتحان را باید پشت سر بگذارد تا به منزلگه مقصود رسید. با شرکت در یک کلاس و موفقیت در آزمون پایانی آن نمی‌توان مدعی رسیدن به هدف مطلوب و نهایی شد سال به سال باید در کلاس‌های بالاتر رویم. آزمون‌ها جدی‌تر و دشوارتر خواهند شد مگر آن که بخواهیم از شرکت در مراحل بالاتر تحصیلی انصراف دهیم و ناتوانی خود را از ادامه‌ی تحصیل اعلام کنیم؛ اما اگر خواستار رسیدن به قله‌های علمی هستیم باید همه آزمون‌های مربوط را با موفقیت پشت سر بگذاریم. هرکسی که در هر زمینه‌ای ادعایی داشت، باید متناسب با آن ادعا آزمایش شود. (8)

فواید اجتماعی آزمایش الهی

امتحان‌های پروردگار به ویژه آن امتحانهایی که در جامعه‌ی مسلمانان اتفاق می‌افتد فایده‌های زیادی را برای اجتماع به دنبال دارد از جمله آن می‌توان زدودن اجتماع از آلودگی‌ها وحیله‌ها است. آزمایشهای الهی سبب می‌شود که نقاب تزویر ودورویی به کناری زده شود وآن واقعیت اشخاص بر ملا شده وهمه بدان آگاه گردند
ما در این جا به برخی از این آیات اشاره می نمائیم: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنینَ وَلیجَةً وَ اللَّهُ خَبیرٌ به ما تَعْمَلُون» (9)؛ آیا گمان کردید که به حال خود رها می‌شوید در حالی که خداوند هنوز کسانی را که از شما جهاد کردند و غیر از خدا و رسولش و مومنان را محرم اسرار خویش انتخاب ننمودند (از دیگران) مشخص نساخته است!؟
(باید آزمون شوید وصفوف از هم جدا گردد) و خداوند به آنچه عمل می‌کنید آگاه است.
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون 10؛ آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها می‌شوند ومورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟ وه یقین کسانی را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا خدا آنان را که راست گفته‌اند معلوم دارد ودروغ گویان را نیز معلوم داردد. ب همین دلیل است که در روایات تأکید شده است: مومنان به ویژه در آخر الزمان، فقط نباید از وقوع فتنه‌ها وآزمایشها هراسی به دل راه دهند که باید از آن‌ها استقبال کنند. درحقیقت روی دیگر فتنه و آزمایش، خر و برکت برای نظام اسلامی است. پیامبر اکرم (ص) در این باره می‌فرماید: «از فتنه وآزمایش در آخر الزمان نگران نباشید چرا که موجب نابودی منافقان خواهد شد (11) و یا امام صادق (ع) در این باره می‌فرماید: تَمَنُوا الْفِتْنَة فَفِیهَا هَلَاک الجَبَابِرَة وَ طَهارَة الَارضِ مِنَ الفِسقَة. (12)؛ به استقبال فتنه روید؛ چرا که در فتنه‌ها ست که حاکمان جور و افراد ستمگر هلاک می‌شوند و زمین ازفاسقان پاک می‌گردد.»

اهداف امتحان الهی

انسان‌ها به طور معمول، چیزی یا کسی را که از آن اطلاع درستی ندارند، می‌آزمایند به عنوان مثال، دانش آموز مدرسه را امتحان می‌کنند تا بدانند درسش را فرا گرفته است، یا چیزی از آن نمی‌داند. البته اهداف دیگری هم بر آزمون مترتب می‌شود. فرض کنید کسی که درس خوانده و آن را بلد است، قبول می‌شود و می‌تواند در کلاس بالاتر شرکت کند یا حتی ممکن است به او جایزه بدهند. پس اصل امتحان را در جایی بکار می‌بریم که آگاه نیستیم و می‌خواهیم چیزی معلوم شود به عقیده‌ی همه‌ی ما خدای متعال همه چیز را خوب می‌داند حتی او می‌داند موجوداتی که هنوز بوجود نیامده اند، کی بوجود می‌آیند و چه سرنوشتی خواهند داشت. کسی که این همه آگاهی دارد و چیزی بر او مخفی نیست برای چه امتحان می‌کند؟ با توجه به آنچه که گفته شد مقصود از «امتحان» که به خدا نسبت می‌دهیم همان امتحانی نیست که ما می‌کنیم؛ زیرا امتحان کردن ما برای روشن شدن چیزی است که از آن خبر نداریم در حالی که خدا از همه چیز آگاه است (13)

معانی فتنه

کلمه فتنه و مشتقات آن در قرآن در معانی مختلفی بکار برده شده است؛ از جمله: آزمایش و امتحان، فریب دادن، بلا و عذاب، شرک و بت پرستی و سد راه مؤمنان، اضلال وگمراهی، بعید نیست که تمامی این معانی را به یک ریشه برگردانیم و آن اینکه فتنه در اصل لغت که به معنی قرار دادن طلا و نقره در زیر فشار آتش است تا سِره از ناسِره آن، از هم تفکیک شود، در هر موردی که یک نوع فشار و شدت وجود داشته باشد، بکار می‌رود، مثلا در موارد امتحان حتما حادثه شدید و مشکلی بوجود می‌آید تا انسان امتحان شود و عذاب نیز، یک نوع شدت و فشار است فریب نیز، به همین معنی باز می‌گردد؛ زیرا بوسیله کارهای مختلفی کسی را فریب می‌زند و تحت فشار قرار می‌دهد و هم چنین کفر و ایجاد مانع در راه هدایت خلق که هر کدام متضمن یک نوع فشار و شدت است. (14)

موقعیت‌های فتنه خیز

ا-پوشاندن لباس حق بر باطل

از نشانه‌های منافقان وفتنه‌گران این است که افکار باطل خود را بگونه‌ای آمیخته با حق کرده ولباس تقدس بر تنش می‌کنند ودر سطح اجتماع پراکنده وگسترش می‌دهند که هرکس آنان را نظاره گر باشد هیچ به فکرش خطور نمی‌کند که آنان خود عامل اصلی فتنه باشند. آنان چون قدرت ندارند، در مقابل حق خودی نشان دهند و با صراحت اندیشه خود را بازگو نمایند از این رو مبانی ارزشی اهل حق را از دست آنان گرفته ودر پناه همان مبانی ارزشی با شیوه‌های خاص خود با اهل حق به مبارزه وستیزه می‌پردازند.
امروزه قدرتهای استعمارگرعنوان‌های را برای رسیدن به مقاصدشان مانند:حقوق بشر، دموکراسی و...را سپر قرار داده و از آن برای نابود ساختن بشریت بکار می‌برند و دراین میان خون انسان‌های بی گناهی را بر زمین ریخته، مدعی هستند که می‌خواهند دموکراسی را بر جهان حاکم سازند. آنان بستر شبهات را فراوان در اجتماع پراکنده می‌کنند و مردم را در فضای گرد بادی و غبارآلود رها می‌سازند، حضرت علی ع نیز مردم را سفارش می‌کند که از کنار شبهات خود را کنار کشند؛ به این سبب که شبهه‌ها، مقدمات فتنه را فراهم می‌سازند وامری می‌شود که مردم در سرگردانی وضلالت وامانده شوند: «از شبهه دوری کنید؛ زیرا شبه به قصد فتنه وگمراه کردن ساخته شده است» (15) آن حضرت ضمن نامه‌ای به معاویه می‌نویسد: از شبهه وآمیختگی آن به حق و باطل بپرهیز؛ زیرا دیر زمانی است که فتنه پرده بر خود افکنده و تیرگیهای آن دیده‌ها را پوشانده است (16)

2-آغازی ناشناخته و پوشیده

ناشناخته بودن فتنه یکی از خصوصیات آن است که بسیاری از مردم را در بن بست زمان قرار می‌دهد و به راحتی قابل توجه نیست.
کسانی هم که دورنمایی از آن دارند، خصوصیات و رهاوردهای آن رابطور صحیح نمی‌دانند. همچون جنین مادری می‌ماند که او از ویژگیهای منحصر به فردش همچون دختر یا پسر بودنش خبر ندارند و برای ایشان پنهان و سرپوشیده و از راههای دیگر می‌تواند به چنین خصوصیاتی دست یابد.
راه‌های را انتخاب می‌کند که بسیاری از مردم در نگاه اول به آن‌ها، حساسیت نشان نمی‌دهند در نتیجه آرام آرام اهداف خود را پیگیری می‌کند. رشدی بسیار آرام دارد تا آنجا که گمان می‌رود اصلا وجود ندارد. فتنه‌انگیزان به صورت آرام، سنگرهای اجتماعی و دینی را یک به یک فتح یا سنگر نشینان را با خود همسو می‌کنند یا دست کم آنان را از هدف پنهانی خود مغفول می‌سازند. فتنه‌ها در آغاز ورود جذاب و زیبا آراسته می‌شوند، همچون جوانی می‌مانند که قد و قامت زیبا و رعنای او مردم را به خود مشغول داشته وآنان را از باطن و درون ناپاک و آلوده‌اش غافل کرده است. به تعبیر امام علی (ع):
«شباب‌ها کَشبَابِ الْغُلَامِ وَ آثَارِهَا کَآثَارِ السَّلام»؛ آغازش چون جوانی، خوش و دلربا، آثارش چون نشانه‌های که از ضربت سنگ بر جای ماند، زشت ونا زیبا (17)
فتنه، نفاق، فتنه‌گر و منافق از هم جدایی ناپذیرند، فتنه‌گران و منافقان هر چند در حقیقت دشمن اهل ایمانند؛ اما در قالب دوست می‌آیند. پوشیده وپنهان حاضر می‌شوند. بسیاری از مردم عادی متوجه نمی‌شوند که اینان دشمن اند و لذا نمی‌توانند رفتاری متناسب با رفتار یک دشمن را با آنان تنظیم نمایند. به همین دلیل، ابتکار عمل در دست آنان است. فتنه‌گر دنبال فرصتی است که ضربه‌ی نهایی را وارد سازد.
بعد از آن که گرد و غبار فتنه فرو نشست، تازه برای بعضی افراد ابعاد مختلف آن دانسته می‌شود و حقایق برای مردم آشکار می‌گردد؛ بعد از آن که مردم آثار فتنه را چشیدند و نتایج آن را با تمام وجود لمس کردند، آرام آرام متوجه تحقق آن می‌شوند

3- فضای گرد بادی

امام علی (ع) در توصیف شرایط فتنه ضمن تشبیه آن به فضای گرد بادی، می‌فرماید: «یَحْمَنُ حُومَ الِریَاح یَصبَنُ َبلَدا وَ یَخطئِنَّ بَلَدا»؛ همچون گرد باد می‌گردند و شهری را ویران می‌کنند و شهری را وا می‌گذارند.
بسیاری از افراد به هنگام برخاستن گرد باد وگرفتار آمدن در فضای کاملا تاریک و غبار آلود آن هوش وفکر خویش را از دست می‌دهند و اندیشه‌ی خود را به درستی نمی‌توانند بکار گیرند، به همین دلیل ممکن است، در جهتی صد درصد خلاف هدف اصلی به راه افتند و به دلیل تیره وتار بودن فضا، حتی اگر کسی از بیرون گرد باد به آنان بگوید که مسیر خود را اشتباه می‌روند، اصلا نمی‌شنوند و اگر هم بشنوند، نمی‌توانند تصمیم درستی اتخاذ کنند، این درست شبیه فضای فتنه است. در فضای فتنه نیز اشخاص به درستی نمی‌توانند تصمیم بگیرند و ممکن است ناخواسته درجهتی، خلاف هدف اصلی حرکت کنند.
وجه دیگر این تشبیه این است که همان گونه که گرفتار شدگان در فضای گرد بادی اختیار خود را از کف می‌نهند و همچون پر کاهی می‌مانند که به هر جا که دلخواه گردباد باشد، می‌روند؛ فتنه زدگان نیز چنین حالتی دارند.
عملا افسار حرکت آنان در اختیار فضای غبار آلود ی است که فتنه‌انگیزان ایجاد کرده‌اند. هر جا که دلخواه سران فتنه باشد، حرکت خواهند کرد. همان گونه می‌اندیشند که ارباب فتنه می‌خواهند و به سویی می‌روند، که از قبل برایشان تدارک دیده شده است.
وجه دیگر این تشبیه این است که فتنه نیز همچون گرد باد است که اختیار آن در دست کسی نیست. حتی در اختیار مبدأ گردباد هم نیست. ولی گرد باد فتنه، در فضای جامعه به حرکت درآید، کنترل آن حتی در اختیار فتنه‌گران نخواهد بود، زمان ومکان وچگونگی تأثیر گذاری آن در اختیار کسی نیست. ممکن است نتایجی به بار بیاورد که مراد فتنه‌گران نبوده است و ممکن است آنچه فتنه‌گران می‌خواستند محقق نشود. حتی ممکن است منافع خود فتنه‌گران را نیز تهدید نماید؛ زیرا همان طورکه ابزاری برای کنترل گردباد وجود ندارد، برای کنترل چگونگی و میزان تأثیر گذاری فتنه نیز ابزاری در دست نیست (18)

شخصیت محوری به جای حقیقت محوری

یکی دیگر از شرایط فتنه خیز، شخصیت محوری به جای حقیقت محوری است. در هر جامعه‌ای که افراد و اشخاص معیار حقیقت قرار گرفتند، باید منتظر فتنه بود جایی که بر اساس سوابق افراد و عملکرد گذشته آنان بخواهیم درباره‌ی وضعیت فعلی آنان داوری کنیم، ممکن است نتوانیم به حقیقت دست یابیم؛ زیرا شخصیت افراد در این مواقع راهزن اندیشه و فکر انسان می‌شود. تمرکز بر گذشته‌ی افراد و بزرگ نمایی پیشینه‌ی آنان مانع دیدن وضعیت فعلی و پیش بینی آینده آنان خواهد شد. نگاهی به فتنه‌های دوران امام علی (ع) این حقیقت را آشکار می‌سازد. شخصیت زدگی و حقیقت ناشناسی برخی افراد تا آن حد بود که در جنگ جمل عده‌ای از یاران امام علی (ع) وقتی در سپاه رو به رو افراد خوش سابقه‌ای چون طلحه و زبیر و شخصیتی چون عایشه را دیدند، در حقانیت جنگ با آنان به تردیدی جدی افتادند، این تردید فقط مربوط به تازه مسلمانان و ناآگاهان از مبانی اسلامی و ارزش‌های دینی نبود، بلکه حتی برخی از صحابه بزرگ پیامبر هم نتوانستند این مسأله را برای خود هضم کنند، تا جایی که صحابی معروف چون «خزیمه بن ثابت» هر چند در رکاب امام علی (ع) به صحنه نبرد آمد اما شمشیر خود را از نیام بیرون نکشید و هرگز به خود اجازه مبارزه با اصحاب جمل را نداد (19)
همین مسأله در فتنه صفین نیز نقش آفرینی کرد. سطحی نگری وشخصیت محوری برخی از یاران امام علی (ع) را در حقانیت جنگ با معاویه و یارانش به تردیدی جدی افکنده بود اگر حضور شخصیتی مانند عمار در سپاه امام علی (ع) نبود، به یقین گروهی از سرباران امام علی (ع) از همان ابتدای کار آن حضرت را تنها می‌گذاشتند. وقتی شخصیتی همچون خزیمه در حقانیت مبارزه با معاویه ونیروی ستمگر و طاغی او تردید می‌کند و منتظر سرنوشت عمار می‌ماند تا پس از آن گروه طغیان گر را بشناسد، از تازه مسلمانان و کسانی که آن سختی‌های صدر اسلام را ندیدیده بودند و تلخی‌های زمان مبارزات اولیه را نچشیده بودند چه انتظاری می‌توان داشت؟ در زمان مخالفان امام علی (ع) نیز همین مسئله (شخصیت محوری) وجود داشت و سران فتنه توانسته بودند از این روحیه‌ی مردم به سود خود استفاده کنند. وقتی گروهی از اصحاب جمل همواره می‌کوشیدند در اطراف شتر عایشه حرکت کنند و تمام هم و غمشان این بود که اندکی از فضولات شتر عایشه را به دست آورده و بر بدن خود بمالند و با افتخار بگویند «از سرگین شتر مادرمان بوی مشک بر می‌خیزد» (20) یا زمانی که سپاهیان معاویه حاضر می‌شوند به دستور او نماز جمعه را روز چهار شنبه به جای آورند (21) چگونه می‌توان انتظار داشت که اسیر فتنه قدرت طلبان و هواپرستانی چون طلحه و زبیر و حیله گری چون معاویه نشوند؟
شخصیت زدگی و حقیقت ناشناسی در فتنه‌های زمان امام علی (ع) به حدی بود که حتی سالهای بعد یعنی بعد از فرو نشستن غبارهای فتنه، تشخیص حقیقت برای برخی از افراد دشوار بود.

ریشه‌های فتنه

یکی از سخت‌ترین و خطرناک‌ترین زمان‌ها برای جبهه اهل حق، زمانی است که ابر‌های تیره فتنه توسط خواص، فضا را تیره و تاریک می‌کند؛ و در چنین فضایی بزرگ‌ترین ظلم‌ها و انحرافات شکل می‌گیرد؛ لذا شناخت عوامل و ریشه‌های فتنه، امری ضروری به نظر می‌رسد.
از آیات قران کریم و روایات بدست می‌آید که مهم‌ترین ریشه‌های فتنه عبارتند از:1- هواپرستی؛2-بدعت؛3-حب دنیا.
در این باب روایاتی از ناحیه اهل بیت نقل شده است که ما به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: قال علی (ع): «الهَوَی مُطیَةُ الفِتنَة» (22)؛ هوس مرکب فتنه است.
همانا پدید آمدن فتنه‌ها، پیروی از هوای نفس و احکامی است که بدعت گذاشته می‌شوند و با حکم خدا مخالفند وگروهی در این هوس‌ها و بدعت‌ها از گروهی دیگر پیروی می‌کنند. بدانید که اگر حق خالص بود، اختلاف پیش نمی‌آمد واگر خالص ویکدست بود بر آدم خردمند پوشیده نمی‌ماند اما مشتی از آن گرفته می‌شود و مشتی از این و با هم آمیخته می‌شود و اینجاست که شیطان بر دوستان خویش مسلط می‌گردد و کسانی که بیشتر لطف حق شامل حالشان گشته است نجات می‌یابند.
1- هوا پرستی:هوی در اصل به معنی سقوط کردن از بلندی است، که معمولا نتیجه آن، نابودی است، و نیز به معنای سقوط مقامی و دوری از قرب پروردگار و رانده شدن از درگاهش می‌باشد. بدانکه باروری و ثمر بخشی فتنه در درون انسان زمانی است که هوی پرستی در آن رشد یافته و تنومند گردد، که سعادت بشر را به خطر انداخته، از پروردگار دورش می‌سازد و او را وادار به اعمالی می‌کند که گاهی دیگر نمی‌توان جلوی کارهایش را گرفت و شاهد بر این مطلب از باب نمونه جنگ جمل است، زمانی که ابرهای تیره هوا پرستی بر سر بعضی از اصحاب سایه افکند و دروازه مدینه را به قصد فتنه و آشوب پشت سر گذاشتند تا به سرزمین حوأب رسیدند.
2- نو آوری: نوآوری یا بدعت، تغییر دادن دین الهی و به رأی و عقل ناقص خود بر آن افزودن یا کم کردن است، چه در اصول و چه در فروع و در همین رابطه از امیر المؤمنین علی (ع) نقل شده است که فرمودند: بدعت گذاران کسانی هستند که با فرمان خدا وکتاب او و پیامبرش مخالفت می‌ورزند و بر اساس رأی و هواهای نفسانی خود عمل می‌کنند هر چند شمارآنان بسیار باشد (23)
آن چه مسلمانان مخصوصا خواص و نخبگان در این اوضاع و احوال کنونی نباید از آن غافل بمانند، دانستن این مطلب است که بدعت و چیزهای نو ظهور، تنها به مسائل اعتقادی منحصر نمی‌شود، بلکه از آن تجاوز می‌کند. بنابر این برخواص و نخبگان واجب است، بدعت‌ها وچیز‌های نو ظهور را بشناسند و از راه‌های نفوذ وشیوع آن‌ها با خبر گردند تا بتوانند در برابر آن‌ها ایستادگی کنند و اجتماع را از گزند آن‌ها در امان نگاه دارند و در زمینه روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمودند:بعد از من زمانی که اهل نوآوری و بدعت را مشاهده نمودید از آن‌ها دوری جویید و به آن‌ها بسیار دشنام دهید و در باره آن‌ها بد بگویید و طعن زنید و آن‌ها را وامانده کنید تا نتوانند جواب دهند و به آن فساد، در اسلام طمع نکنند و مردم از آن‌ها بر حذر باشند و بدعت‌های آن‌ها را نیاموزند تا خداوند برای شما در برابر این کار حسنات نوشته و درجات آخرت را برای شما بالا برد
«مَن مَشیِ ِإلَی صَاحِبِ بِدعَة فَوَقَرَهُ فَقَد مَشیِ فِی هَدمِ الإِسلَام» (24)؛ هرکس به سوی بدعت گذاری قدم بردارد و او را احترام کند بدون تردید به نابودی اسلام اقدام نموده است.
3- حب دنیا: یکی از مباحثی که در قرآن و احادیث به طور بسیار گسترده به آن پرداخته شده و از جهات مختلف دارای اهمیت است مسأله دنیا و دنیا دوستی است و یکی از عواملی که نقش بسیار مهمی در شکل گیری فتنه‌ها دارد و منشأو ریشه بسیاری از فتنه‌ها وگمراهی‌ها محسوب می‌شود، حب دنیا است و در همین رابطه در احادیث وارد شده است، خدای متعال به حضرت موسی (ع) وحی فرستاد: «ِاعلَم انَّ کُلّ فِتنَه بَذرَهَا حُبُ الدُنیَا» بدان که بذر، هر گمراهی و فتنه‌ای دنیا دوستی است (25) و نیز از امیرالمومنین (ع) نقل شده است که فرمودند:حُبُ الدُنیَا رَأسُ الفِتَن (26 ) دنیا دوستی منشأفتنه‌ها و ریشه سختی‌هاست.
بدانکه فریبندگی و زرق و برق دنیا و وسوسه‌های شیطانی، انسان‌های زیادی را از عوام و خواص به خویشتن مشغول داشته، و آن‌ها را از آن هدف نهایی که رسیدن به قرب و بهشت الهی است، دور گردانیده است؛ چرا که مقصود و هدف نهایی آن‌ها از عبادات، علم آموزی، اقتصاد، سیاست و حکومت داری، رسیدن به دنیاست.
بنابراین کسانی که گرفتارحب دنیا شده‌اند، هر عملی را برای خود جایز وحق تلقی می‌کنند و شاهد بر این مطلب وقایع و فتنه است که بعد از رحلت پیغمبر اکرم (ص) و بعد از به خلافت رسیدن مولای متقیان علی (ع) اتفاق افتاده است؛ و همه این‌ها دلالت بر این مطلب می‌کند که، آن‌ها در اثر دنیا پرستی نه تنها از بندگی خدا دور شده‌اند بلکه به صورت شیطان شده‌اند و این همان مطلبی است که حضرت سید الشهداء (ع) هنگام وارد شدن به سرزمین کربلا برای اصحابش بیان فرمودند: «مردم بنده دنیا می‌باشند و دین را بر زبان اظهار می‌کنند دور دین می‌گردند، مادامی که امر معاش آنها می‌گذرد و همین که امتحان شدند به بلا، دین داران کم می‌شوند»؛ و نیز از حضرت علی (ع) نقل شده که فرمودند: «مَنْ اَحبَّ الدُنیَا وَالدِرهَم فَهُوَ عَبدُ الدُنیَا» ( 27)؛ هرکس درهم ودینار دنیا را دوست بدارد و همین متاع دنیوی هدف او باشد او بنده دنیا خواهد بود.

زمانه فتنه

انسان در زمان فتنه، به واسطه اعمال و رفتار نادرست خود مبتلا به اموری می‌شود که آشفتگی او را در پی خواهد داشت که ما به طور نمونه اشاره‌ای می‌نماییم؛

غلطیدن در واد ی هلاکت

در زمانه فتنه به دلیل غبار آلودگی وآمیختگی حق وباطل، تشخیص‌ها سخت و مواضع، شکننده می‌شود؛ لذا افراد با اندک اهمال و بی توجهی در معرض هلاکت قرار می‌گیرند. افتادن در دام گسترده دشمن، و بازی در زمین رقیب، چندان دور از ذهن نیست. صدها فکر رهزن، با توهم خیر خواهی افراد خدوم و زجر کشیده را به تباهی کشانده و از تاریخ گذشته‌اش بیگانه می‌سازد.
زمانه فتنه، زمانه غلطیدن در هلاکت و افتادن در بلا‌های سنگین وآلت دست شدن از سوی منافقان و مستکبران است.‌ای بسا آنان که صحنه‌ی غم انگیز تاریخ را بوجود آوردند، روزی خود در مسیری مخالف آن گام زده‌اند و از جان و مال خود برای آن سرمایه گذاشته‌اند. اما در زمان فتنه‌ها اندوخته‌های عمر خویش و امت را بر فنا می‌دهند.
زمانه فتنه، عرصه رشد کینه توزی ها، گسترش نامهربانی‌ها و از لحظات حساس تاریخ است. از این رو برخی با گرفتار شدن در آن، نیرو‌های اجتماع را به هدر می‌دهند وآب به آسیاب دشمنان می‌ریزند و بستر سلطه مستکبران را فراهم می‌سازند و دشمنانشان را برخود وجامعه خویش مسلط می‌کنند. امام علی (ع) خطاب به طلحه و زبیر می‌نویسد: از فتنه‌انگیزی دست نکشید به جای ننگ کنونی در پایان کار، ننگ وخشم الهی را با هم خواهید داشت:...ای دو مرتد سالخورده، از این رأی و نظر که دارید بازگردید که اگر امروز چنین کنید تنها عار گریبان گیر شماست و اگر داوری به قیامت واگذارید، هم عار است و هم نار (28)
امیر المومنین (ع) زمانه فتنه و سقوط در پرتگاه را اینگونه نمایان می‌کند: آگاه باشید که ترسناک‌ترین فتنه‌ها، فتنه بنی امیه است که می‌ترسم گرفتار آن گردید. فتنه بنی امیه فتنه‌ای است کور و تاریک فرمانروایش را هم در بر می‌گیرد، ولی گزندش گروهی خاص را رسد. هرکس آن فتنه را ببیند، گزندش به او رسد و آنکه نبیندش از گزندش بر کنار ماند. به خدا سوگند پس از من بنی امیه را فرمانروایانی نابکار خواهید یافت. چون ماده شتری پیر و بدخو که به هنگام دوشیدن، به دهان گاز گیرد و دست‌ها بر زمین کوبد و لگد اندازد و نگذارد کسی شیرش را بدوشد.
بنی امیه در میان شما همواره چنین باشند و در میان شما کسی را باقی نگذارند، مگر به حالشان سودمند باشد یا دست کم زیانی از او نزاید. بلا و فتنه این قوم در میان شما طولانی خواهد بود تا انتقام گرفتن شما از یکی از ایشان چونان گرفتن برده‌ای از صاحبش شود، یا تابعی از متبوعش.
فتنه و فساد بنی امیه را، که به سراغ شما می‌آید، چهره‌ای است زشت و هول انگیز، شیوه کارش به شیوه زمان جاهلیت ماند. نه نور هدایتی در آن پدیدار است و نه نشانه‌ای از راه حق در آن دید و ما اهل بیت از گناه آن به دوریم ونتوانیم از دعوت کنندگان باشیم (29)

زندگی در فضای چالشی و پرآسیب

درچنین زمانهایی زندگی عادی مردم دچار اختلالات و هیجانات سیاسی می‌گردد و زمینه آسیب به اموال و امنیت وآسایش مردم وجود دارد. در چنین زمانه‌ای بذر آسیب‌های فرهنگی و اخلاقی پاشیده می‌شود و ویروس بد اخلاقی و مخالفت با ارزش‌ها در جامعه گسترش می‌یابد در این زمانه است که ملتی از مسیر رشد، ترقی وتعالی باز می‌ماند و برخی از نخبگان خود را از دست خواهد داد. فتنه موجب پیدایش آتش افروزیها می‌شود، در صفوف مردم تفرقه و تشتت ایجاد می‌کند و ممکن است به هدر رفتن خون بی گناهان بیانجامد.

ویژگیهای فتنه‌انگیزان

برتری طلبی

از مهم‌ترین ویژگی که می‌توان برای فتنه‌انگیزان برشمرد «برتری طلبی» است آنان، همان افرادی‌اند که از قناعت فقط اسم ورسمی را می‌دانند ولی در عمل دلبستگی شدید به دنیا دارند و همین امر باعث شده است که روحیه برتری طلبی آنان جامعه را دچار فتنه‌انگیزی سازد. قرآن درباره‌ی فرعون می‌فرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُم» (30) راستی که فرعون در زمین (مصر) برتری جویی کرده، اهل آن را دچار تفرقه نمود وگروهی از آنان را به بردگی کشید.
قرآن داستان را از این جا شروع می‌کند که از ادعای خدایی کردن فرعون و ایستادگی او در برابر حضرت موسی و به بردگی کشیدن بنی اسرائیل و ظلم‌ها و جنایت‌های بی شمار او، برتری طلبی او بود. اگر فرعون کسی بود که به زندگی ساده و راحت و اینکه درآمدی و باغی داشته باشد و وسایل عیش و نوشش فراهم باشد، قانع بود مدعی خدایی بود و این ادعا ناشی از روح برتری طلبی او بود که می‌خواست از همه بالاتر باشد. تا این انگیزه، در کسی نباشد به فکر ادعاها وکارهای بزرگ نمی‌افتد. فتنه‌های اجتماعی کارهای عظیمی هستند و از هر کسی بر نمی‌آید.
براستی که معیار آنان در ارزش‌های اصیل اسلام فقط شخصیت خودشان است از این رو هرکس با هدفهای غرور انگیز آنان مخالفت نمود از راه دشمنی با او به مقابله بر می‌خیزند وتا از میان برداشتن او و از دست دادن جان بسیاری از افراد وحتی دوستانشان از این امر فرو گذاری نمی‌کنند.

هوشمندی فوق العاده

پدید آوردن فتنه در جامعه، کار هر کس نیست. گاهی کسی هدفی دارد که به آسانی به دست نمی‌آید و از راه مشروع و صحیح به آن نمی‌رسد این فرد در پی راه میان بری است که بتواند با زحمت کمتر، زود تر به اهداف شوم خود برسد. بنا براین شرط نخست این است که او دارای هوشی بیش از حد متعارف باشد. اشخاص کودن نمی‌توانند در جامعه فتنه‌گری کنند فتنه‌گر باید آدمی با هوش باشد. طراحان و آغاز گران فتنه‌های عالم؛ چه در زمینه اعتقادات، چه در زمینه رفتارها و چه در باب مسائل سیاسی و اقتصادی، کسانی بودند که هوشی برتر داشتند. فتنه‌انگیزی، یعنی طراحی و اجرای فتنه، کار هرکس نیست. انسان‌های ساده لوح، خود به طور مستقیم فتنه‌گر نیستند و از آن‌ها چنین کار بر نمی‌آید؛ اگر چه ممکن است ابزار وآلت دست دیگران شوند. البته هوش اقسامی دارد. برخی از روانشناسان گفته‌اند هشت نوع هوش داریم. هوش مورد بحث در این جا، هوشی است که برای شیطنت، کارهای ضد ارزش و ایجاد اختلال در جامعه به کار می‌رود و به تعبیر بهتر، هوش افراد در این زمینه پرورش یافته است (31)

نفاق و دورویی

سومین ویژگی این گونه افراد نفاق و چند چهرگی و فیلم بازی کردن است. برخی افراد چنین هنری دارند که می‌توانند با هرکس به مقتضای روحیه او برخورد کنند؛ به ویژه با استفاده از هوش ارتباطی خود در هر موقعیتی و به اقتضای زمان و مکان، با قیافه‌ای ظاهر می‌شوند. در اوضاعی که لازم است عالمی متقی و زاهد باشند، بسیار سریع اسبابش را می‌توانند فراهم کنند و به این صورت ظاهر می‌شوند. آن‌ها که ساده هستند، ریشی می‌گذارند وتسبیحی و انگشتری دارند وآنها که شیطان در وجودشان بیشتر رسوخ نموده، بهتر بلد هستند این نقش‌ها را بازی کنند وچند چهره باشند آنان در جایی چهره مذهبی به خود می کیرند ودرجایی دیگر خوش گذران ولا ابالی هستند آن‌ها قیافه‌ای گوناگون دارند، کسانی که می‌خواهند فتنه‌گری کنند به ویژه باید این هنر را داشته باشند تا بتوانند مخفی کاری کنند آنان خود عامل اصلی فتنه هستند ولی برای فریب دادن دیگران فرافکنی می‌کنند و نقش بازی می‌کنند. مانند دزدی که به دیگران درباره‌ی خطر دزدی هشدار می‌دهد، درحالی که خود دزد است و برای غافل کردن صاحبان اموال چنین شگردی بکار می‌بندند. بدین ترتیب فتنه‌گر باید از قدرت پنهان کاری و فریب کاری ویژه‌ای برخوردار باشد.

شگردهای فتنه‌گران

استفاده از شیوه‌های مبارزه نرم

فتنه‌گران از روش‌هایی استفاده می‌کنند که به یک معنا ترکیبی از روش‌های مبارزه‌ی نرم و جنگ‌های سخت است. به این شکل که ابتدا به صورت آرام و ناملموس زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فتنه را فراهم می‌کنند و سپس می‌کوشند از شیوه‌ی مبارزه‌ی سخت و از طریق خشونت‌های خیابانی و میدانی به اهداف خود نائل شوند. بر اساس فرمول فتنه، نه مبارزات چریکی و نه مبارزات سخت و نظامی، هیچ کدام در ابتدا به کار گرفته نمی‌شوند. فتنه‌گران عموما تلاش می‌کنند تا ابتدا زمینه‌ها و بستر‌های اجتماعی لازم را فراهم آورند و حتی الامکان از طریق نرم به هدف خود نائل شوند. در عین حال وقتی ببینند زمینه‌ی لازم فراهم شده است و طرفداران زیادی را گرد خود جمع کرده‌اند و از طرفی مبارزه‌ی نرم به جایی نمی‌رسد ممکن است از طریق جنگ و مبارزات خیابانی تلاش کنند با تسخیر مراکز حساس، قدرت حاکم را سرنگون کنند و درحقیقت نظامی دیکتاتوری پایه ریزی کنند، نظامی از نوع دیکتاتوری مدرن غربی و دیکتاتوریِ رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی (32)

بکار گیری چهره‌های مؤثر

فتنه‌انگیزان برای اهداف خویش از توجه دادن مردم به سمت چهره‌های تقدس گونه بهره برداری می‌نمایند
«. نقل می‌کنند که در روزگاران قدیم، مرثیه خوانی بود که به مدت یکسال تمام در هر مجلس ومحفلی که دعوت می‌شد یک روضه‌ی مشخص را می‌خواند، روضه‌ای که از اساس دروغ بود؛ بدون آن که خود او دراین باره آگاهی لازم را داشته باشد. به او اعتراض کردند که مگر روضه‌ی دیگری نمی‌دانی؟ چرا در هر مجلس و محفلی فقط همین روضه را می‌خوانی؟ در پاسخ گفت که حقیقتا بنده بی تقصیرم این نظری است که فلان معتمد محله کرده است و هر روز یک تومان پول به من می‌دهد که این روضه را بخوانم وقتی به سراغ آن معتمد محل رفتند و سر ماجرا را از او جستجو کردند که این چه نذری بوده است، گفت بنده چندان خبری از اصل ماجرا ندارم. نام یکی از بستگانش را آورد وگفت که ایشان روزانه مبلغ پنج تومان به من می‌دهد و من را واسطه کرده که یک تومان آن را به فلان مرثیه خوان بدهم تا آن روضه‌ی خاص را بخواند به سراغ شخص سوم رفتند وحقیقت ماجرا را طلب کردند. او نیز در پاسخ اظهار بی اطلاعی کرد و به همین بسنده کرد که دوستی دارم که روزانه مبلغ ده تومان به من می‌دهد و از من می‌خواهد که به واسطه‌ی پدر زنم مبلغی را به فلان مرثیه خوان بدهیم تا آن روضه‌ی خاص را بخواند و من مبلغ پنج تومان را برای خود نگه می‌دارم ونیمی از آن را به ایشان می‌دهم و... سرانجام انتهای ماجرا با ده واسطه به یک یهودی مغرض وحیله گر ختم گردید. او به خوبی می‌دانست که اگر خودش بخواهد آن روضه‌ی ساختگی را بخواند یا بگوید یا بنویسد، کسی از او نمی‌پذیرد. آن روضه‌ی ساختگی به قصد تخریب و انحراف درحقیقت عاشورا، اگر بخواهد مقبول مردم شود، باید از از زبان خود عاشورائیان نقل شود واین کار باید از طریق چهره‌های مقدس و تأثیر گذار و به واسطه افراد مورد اطمینان و خوش سابقه صورت گیرد. (33)»
بنیاد فتنه‌انگیزان بر این استوار است که آنان با شناخت اشخاصی که در بین مردم اثر گذاری فراوان دارند را‌شناسایی نموده و با زبان آنان مردم را در آشوب و فتنه اندازند. مردم به دلیل شناخت وتجربه‌ای که از عملکرد دشمنان حکومت اسلامی دارند، طبیعتا توجهی به شایعه‌هایی که آنان می‌سازند و می‌بافند ندارند؛ اما اگر آن شایعه‌ها از زبان یک فرد مقدس و موجه مطرح شود، تأثیر گذاری آن به مراتب بیشتر خواهد بود. به همین دلیل می‌کوشند تا با چندین واسطه و با ارائه اطلاعات نادرست به آن افراد که نفوذ بیشتری دارند، از روحیات خاص آنان یا از چهره‌ی موجه آنان بهره برداری کنند

قدرتمند جلوه دادن جریان باطل

یکی از برنامه‌های استثنایی برخی از سران فتنه گزافه گویی ولاف زنی مذهبی وکلامی است. آن‌ها وقتی با گزاره‌های اهل حق که دایره‌ای از قدرت الهی را دارا هستند رو برو می‌شوند، شکست خورده و مغرور می‌گردند، مدعی شعار قدرت می‌شوند و آنگاه با مصداق سازی سفسطه آمیز برای اثبات ادعای خویش ادعاهای دروغین را دنبال می‌کنند آنان می‌کوشند تا همچون خون در رگ‌های جامعه نفوذ نموده و جریان باطل را از یک طرف قدرتمند و از طرف دیگر خود را سزاوارترین افراد به اصلاح جامعه تلقی نمایند

تضعیف روحیه

از جمله اقداماتی که فتنه‌انگیزان در راستای جریان حق به راه می‌اندازند، تضعیف روحیه‌ی جبهه حق است. هدف از این عمل هم کاملا روشن است. با تضعیف روحیه یاران حق، تعداد آن‌ها کاسته می‌شود و جریان حق از نعمت حضور و پشتیبانی نیرو‌های خود محروم خواهد شد و این خود موقعیتی را فراهم خواهد آورد تا فتنه‌گران برای راه اندازی جنگ و آشوب بهره برداری کنند. در قرآن به موارد گوناگونی اشاره شده است که به موجب آن جبهه‌ی باطل چگونه با حربه‌ی تضعیف روحیه به مصاف جبهه‌ی حق آمدند. یک نمونه‌ی آن اشاره به تضعیف روحیه یاران نوح پیامبر در جریان ساخت کشتی است پس از آن که علیر غم تبلیغ فراوان حضرت نوح جز عدهای کمی به او ایمان نیاوردند خداوند به وی دستور داد که جز این افراد اندک دیگر کسی به تو ایمان نخواهد آورد پس در پی ساختن یک کشتی باش. «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا وَ لا تُخاطِبْنی فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُون» (34) اکنون در حضور ما وطبق وحی ما کشتی بساز ودرباره ی آن هاکه ستم کردند شفاعت نکن که همه آن‌ها غرق شدنی هستند. نوح طبق دستور الهی دست به کار شد و با کمک همراهان وزیر نظر فرشتگان الهی به سرعت کشتی را آماده می‌کرد مردم کوته فکری که در برابر نوح منطق نداشتند و درصدد بودند تا به هر نحو ممکن نوح را بیازارند وجهت انصراف از راه حق روحیه یارانش را تضعیف نمایند، وسیله‌ی جدیدی برای آزار حضرت نوح بدست آورده و به تمسخر شیخ الانبیاء، گشودند و هر کس او را به نحوی سرزنش و استهزاء می‌کرد هر یک از این معاندین جبه‌ی حق، در صدد تضعیف روحیه‌ی نوح و یاران وی بودند، به گونه‌ای که فشار حملات کلامی و روانی آنان نوح را مجبور کرد تا نزد خداوند از آنان شکوه نماید. «گفت پروردگارا! قوم من مرا تکذیب کردند اکنون میان من وآن‌ها جدایی بیفکن و من را وآنانی را که با من هستند رهایی بخش (35)»
و امروز نیز دنیای کفر و استکبار با استفاده از فناوریهای نوین و استخدام شبکه گسترده تبلیغاتی خود و بهره گیری از رسانه‌های دیداری، شنیداری ونوشتاری وسیطره کامل بر مراکز هنری از هیچ وسیله‌ای برای تضعیف وتسلیم کشاندن جبه‌ی حق فرو گذاری نمی‌کنند

راه رهایی از فتنه‌ها

حق‌شناسی

اولین چیزی که در زمان فتنه انسان بدان نیازمند است و به عنوان اصل و پایه مطرح است «حق‌شناسی» است؛ چرا که نخست باید حق را شناخت تا معیاری برای سنجش خود و دیگران در اختیار داشت امام علی (ع) در جریان فتنه خطاب به یکی از یارانش که به جای یافتن ملاک حق مداری با نظر به اشخاص در مورد حق به قضاوت می‌نشیند چنین می‌فرماید: «به راستی که امر بر تو مشتبه شده است، حق وباطل به میزان شخصیت افراد شناخته نمی‌شوند. حق را بشناس تا اهل حق را نیز بشناسی و باطل را بشناس تا اهل باطل را بشناسی» (36) در دایره اسلام معیار تمامی رفتارها حق است معیار حق وحقیقت در اسلام توحید است وانبیای الهی همواره منادیان بینش توحیدی بوده ومردم را به توحید وپرستش یکتای متعال خوانده‌اند واز شرک وتباهی بر حذر داشته‌اند حاکمیت توحید تنها راه رهایی از فتنه‌های مستکبران است.

رهبر‌شناسی

رهایی از فتنه‌ها و بحران‌ها، به رهبر وپیشوای خردمند و آگاه و شجاع و موحد نیازمند است تا مسیر توحید و زندگی توحیدی را ترسیم و روشن نماید؛ لذا اسلام به بنیان و اساس رهبریت در اجتماع مردم به عنوان یک محور مهم تأکید دارد رهبر یک جامعه کسی است که در بحران‌های پیچیده‌ی فتنه می‌تواند با بینش توحیدی خویش نگذارد اجتماع مردم در این فتنه و بحران‌ها به انحراف و سقوط کشانده شوند، رهبر راه‌های نفوذی دشمنان را به خوبی می‌داند و بر شیوه‌ها و مکانیسم‌های آنان تسلط ویژه دارد پس اگر آدمی در زمان فتنه خود را بدست رهبری موحد بسپارد هیچ آسیبی به او نخواهد خورد با این اوصاف بیان شده شناخت رهبربسیار ضروری است.

دشمن‌شناسی

ابتدا باید دشمن را شناخت، به اهدافش پی برد وروش‌های او در ضربه زدن ورسیدن به اهدافش را فهمید، تا بتوان تصمیمات مناسبی برای واکنش به او اتخاذ کرد بنا براین در مقابله با فتنه، ابتدا باید دشمن اصلی را با ویژگی‌های مختلف آن شناخت ومتناسب با آن به مقابله با دسیسه‌هایشان پرداخت وبه جای مشغول شدن به مسائل حاشیه‌ای فرعی وفراموشی دشمن اصلی، نقاط ضعف، قوت ومراکز ومنابع تأمین نیرو وامکانات وبرنامه‌های دشمن را به خوبی شناخت واز تمامی این طلاعات به درستی استفاده کرد. باید نسبت به راه‌های نفوذ وشیوه‌ها تسلط دشمن بر نهادها ومراکز حساس که در نهایت به سلطه همه جانبه بر کشور می‌انجامد حساسیت وتیزبینی ویژه‌ای داشت. آری باید از روش‌های نوین مکر وحیله دشمن در حال حاضر وآینده آگاه باشیم ومردم را نیز از آن آگاه سازیم تا دشمن نتواند از غفلت مردم سوءاستفاده کند. ازین روست که رهبر عزیزانقلاب اسلامی همواره بر دشمن‌شناسی تأکید فراوان دارند تا در مواقع فتنه دچار سردرگمی وحیرت ناگهانی نشویم. بنابراین دشمن‌شناسی راهی است برای دور ماندن از فتنه‌ی دشمنان.

نتیجه

فتنه همان آزمون سختی است که در طول تاریخ بسیاری را به هلاکت وعده‌ای را نیز به سعادت کشاند. از نتایجی که می‌توان از این مقاله بدست آورد این است که اگر افراد بر مبنای مستحکمِ بصیرت و شناخت در آزمون فتنه‌ها قرار گیرند و بر محوریت حق و رهبر عادل در حرکت باشند، هیچ موجی از فتنه‌ها آنان رابه لرزه در نخواهد آورد. آن دسته از افرادی که در فتنه‌ها به شکست کشیده شدند، عموما با شگردهای فتنه‌انگیزان آگاهی نداشتند و بجای آن که به دنبال رهبری آگاه باشند هوای نفس را بر خود چیره ساخته، به سقوط در پرتگاه‌ها کشانده شدند.

پی‌نوشت‌ها:

1-نهج البلاغه، حکمت،375.
2-امالی طوسی، ص 580.
3-موج فتنه، ص 23.
4-علل الشرایع، ج 1، ص 44.
5- کافی، ج 2، ص 252.
6-المیزان، ج،16، ص 99.
7- نهج البلاغه، خطبه 16، ص 17
8- موج فتنه، ص 26-27
9-سوره توبه، آیه 16
10- سوره عنکبوت، آیات 2-3
11- میزان الحکمه، ح 15748
12- بحار الانوار، ج 90، ص 326
13- طوفان فتنه وکشتی بصیرت،30-31
14- بصیرت در زمان فتنه، ص 37
15- میزان الحکمه، ح 9102
16-نهج البلاغه، نامه 65، ص 350
17- همان، خطبه 151، ص 147
18-موج فتنه، ص 52-53
19- طبقات الکبری، ج 3، ص 259
20-(تاریخ الطبری، ج 3، ص 530)
21- مروج الذهب، ج 3، ص 41
22- غررالحکم، ص 306
23-.بصیرت در زمان فتنه، ص 42 به نقل از کنز العمال
24- وسائل الشیعه، ج 16، ص 267
25- مستدرک الوسائل، ج 12، ص 36
26-همان
27-.بصیرت در زمان فتنه، ص 47
28- گذار از فتنه، ص 50
29- نهج البلاغه، خطبه 93
30-سوره قصص، آیه 4
31- طوفان فتنه وکشتی بصیرت، ص 124
32-موج فتنه ص 82
33-، همان، ص 84
34- سوره هود، آیه 37
35- سوره شعرا، آیه 117-118
36-گذار از فتنه، ص 97

منابع
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه
3- بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر، نشر داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، بیروت، سال 1403 ق.
4- اصول کافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، نشر دارالحدیث، چاپ قم، سال 1429 ق
5- مستدرک الوسائل نوری، حسین بن محمد تقی، نشر موسسه آل البیت، چاپ اول، سال، 1408 ق
6- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، نشر آل البیت، چاپ قم، سال 1409 ق.
7- الأمالی، طوسی، محمد بن الحسن نشر، دارالثقافة، چاپ اول، سال 1414 ق
8- علل الشرائع، ابن بابویه، محمد بن علی، ذهنی تهرانی، محمد جواد نشر، مؤمنین، چاپ اول، سال،1380 ش
9- تاریخ طبری، الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، نشر دار التراث، چاپ دوم، سال 1967.
10- الطبقات الکبری، کاتب واقدی محمد بن سعد (م 230)، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر فرهنگ و اندیشه، 1374 ش.
11- گذار از فتنه، موسوی، سید مهدی، نشر موسسه حکمت وفرهنگ، چاپ اول، سال 1389.
12- طوفان فتنه وکشتی بصیرت، مصباح یزدی، محمد تقی، نگارش، عزیزی کیا، غلامعلی، نشر موسسه امام خمینی (ره) چاپ اول، سال 1390 ش
13- موج فتنه، شریفی، احمد حسین، نشر، کانون اندیشه جوان، چاپ، سیام، سال 1390
14- بصیرت در زمان فتنه، کاظمی پور، حمید، نشر سمیع، چاپ اول، سال 1389 ش



 

 

نسخه چاپی