تعریف دشمن
تعریف دشمن

نویسنده: مهدی گنجور




 

واژه شناسی دشمن

واژه ی «دشمن» در فرهنگ لاتین، مترادف با لغت «Enemy» و در فرهنگ دینی و اصطلاح قرآنی، به معنای «عدو» و جمع آن «اعداء» به کار رفته است، مصدر آن (عدو) است به معنای تجاوز. راغب اصفهانی در «مفردات» می گوید: «عدو به معنی تجاوز و منافات التیام است، آن، گاهی با قلب است که به آن عداوت و معادات گویند و گاهی در راه رفتن است که عدو (دویدن) نام دارد و گاهی در عدم رعایت عدالت در معامله است که «عدوان » گویند... .
عدو به معنی دشمن، که در قلب به انسان عداوت و دشمنی دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار می کند: «ان الکافرین لکم عدوا مبینا» (1) «ان الشیطان للانسان عدو مبین» (2) به قول راغب، دشمن دو جور است، یکی آن که عداوت دارد و به قصد دشمنی است مثل «فان کان من قوم عدو لکم» (3) دیگری آن که به قصد عداوت نیست بلکه او حالتی دارد که شخص از آن متأذی می شود چنان که از کار دشمن. مثل «فانهم عدولی الا رب العالمین» (4) بتهای بی جان، نسبت به ابراهیم عداوتی نداشتند و از جماد، دشمنی متصور نیست بلکه آنها جنبه معبودی داشتند و آن حالت، ابراهیم را ناراحت می کرد لذا فرمود: آنها دشمن منند.
راغب در ادامه، می گوید: «ظاهرا در آیه «ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فاحذروهم» (5) نیز عدو به همان معنی است یعنی همان طور که از دشمن، صدمه به انسان می رسد ممکن است آنها نیز شما را به صدمه بیاندازد و میل و عشق به آنها از کار خدائی بازتان دارد» (6) گاهی نیز، دشمنی به معنای عدم رعایت عدالت در رفتار و معامله با دیگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنی کرد، مثل «و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان » (7) که عدوان، چنان که از راغب نقل شده، در آیه فوق به همین معناست.
گاهی نیز، دشمن در معنای عداوت و خصومت ظاهری در مقابل کینه و عداوت قلبی و باطنی به کار رفته است. چنان که راغب اصفهانی ذیل آیه شریفه: «و بدا بیننا و بینکم العداوه والبغضاء ابدا» (8) می گوید: «ظاهرا در این گونه موارد مراد از عدوات، دشمنی ظاهری و از بغضاء، عداوت و کینه قلبی است» (9) گرچه عداوت به معنی تجاوز قلبی هم هست لکن در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنی خصومت و دوری است. و اما معنای لغوی «عدو» در فرهنگ المنجد چنین آمده است: «دویدن برای جنگ، منصرف کردن و بازداشتن، ظلم و ستم کردن، از حد و اندازه گذشتن، دشمنی و خصومت ورزیدن، تجاوز و تعدی نمودن، تفرقه و دوری انداختن و...» (10) معنای «دشمن» در فرهنگ فارسی معین چنین آمده است: «آن که بدخواه دیگری است، عدو، خصم، مخالف که مقابل دوست و محب است، و دشمنی علاوه بر خصومت در عداوت به معنی کراهت و نفرت نیز آمده است»(11).
هم چنین دشمن در لغت به معنی «بد نفس» و «زشت طبع» (12) و در اصطلاح آن است که نسبت به کسی، یا کشوری بدخواه کینه جو و یا درجنگ و ستیز باشد.(13) و به تعبیر مولانا:
دشمن آن باشد که قصد جان کند
دشمن آن نبود که خود جان می کَند

دشمن آن باشد کزو آید عذاب
مانع آید لعل را از آفتاب (14)

پی نوشت ها :

1. نساء (4) /101.
2. یوسف (12)/5، قاموس قرآن، ج 4، ص 305، مفردات راغب، ماده عدو.
3. نساء (4)/ 92.
4. شعرا(26)/ 77
5. تغابن (64)/14
6. قاموس قرآن، ج4، ص 308
7. مائده (5)/2.
8. ممتحنه (60)/4
9. قاموس قرآن، ج4، ص 308
10. ترجمه المنجد، ج 1، ص 9- 687
11. فرهنگ معین، ج2، ص 8- 1537
12. لغت نامه ی دهخدا، ج23، ص 12
13. فرهنگ فارسی امروز، ص 545
14. مثنوی معنوی، دفتر دوم، بیت 792 – 793

منبع: گنجور، مهدی، (1359)، دشمن شناسی در آینه وحی و نظام ارزشی، اصفهان، نشر حیات طیبه، 1389، چاپ اول.

 

 

نسخه چاپی