پزشکی در دوره ی اموی
 پزشکی در دوره ی اموی

نویسنده: دکتر محمود نجم آبادی




 

در دوران بنی امیه دستگاه خلافت کاملاً عربی بود و نتیجه و محصول آن به صورت شعر با منتهای تعصب به مانند دوران جاهلیت جلوه گری می کرد و به شکل مدح دستگاه خلافت و هجو دشمنان دستگاه صورت تحقق می یافت و با دوران بادیه نشینی اعراب تفاوت زیادی نداشت، جز آن که بگوئیم عده ای از اعراب از سرزمین عربستان با همان عادات و اخلاق و روحیه جاهلیت به سرزمین شام آمده و در آن جا سکنی کرده باشند.
علوم و فرهنگی که در دوران خلافت امویان می توان از آن ها نام برد (غیر از شعر و فصاحت و بلاغت زبان عربی) عبارت بودند از صرف و نحو و حدیث و فقه و مختصری تاریخ نویسی و خطابه و امثال آن ها.
زندگی اعراب در دوران جاهلیت از نظر تمدن بسیار عقب افتاده بود، سهل است که اصولاً شبیه زندگی نبود، که بتوان بدان نام عقب افتاده گذارد. از نظر آن که قبائل بدوی اعراب دائماً با یکدیگر در جنگ بودند، ادامه حیات برای بیمار وضعیت امکان پذیر نبود. اما شعر و خطابه و فصاحت و بلاغت برای آنان بی اندازه پر ارزش و اهمیت بود و چنان که آمد ارج و مقام علمی را در این شعبه از ادبیات می دانستند و این نظر که «خداوند زبان عرب را نیز از زبان های دیگر بهتر آفرید»، از یادگار آن زمان تا به حال باقی مانده است.
خلفای بنی امیه در نظریه بالا علاوه بر آن که به مانند اعراب بادیه نشین مؤمن و معتقد بودند، از سر حد آن گذشته تعصب شدید درباره زبان عربی و این که جمیع علوم و فنون در زبان تازی است، داشتند.
اصولاً دستگاه خلافت دمشق به فرهنگ و علوم یونانی اعتنائی نداشت و برای آن ها پشیزی ارزش قائل نبود، در صورتی که تمدن یونانی و رومی در ایالت شام قبل از تسلط بنی امیه نقش بسیار معتبری را ایفاء می کرد.
اصولاً نمی توان انتظار داشت، که خلفای بنی امیه توجهی به دانش پزشکی داشته باشند و ما این مطلب را قبلاً مشروحاً متذکر گردیدیم. درباره ی دانشمندان علوم الهی فقط می توان «یوحنای دمشقی (1)» را که به «منصور عربی» مسمی بود نام برد، که مورد توجه معاویه بوده است.
فردی که در میان بنی امیه توجهی به علوم و پزشکی و معارف یونانی داشته خالد فرزند یزید (متوفی به سال 85 یا 90 هجری قمری مطابق با 704 یا 708 میلادی) بود که به علم کیمیا (شیمی) علاقه مفرط داشت.
وی فلاسفه یونان را در مصر جمع و آنان را به ترجمه کتب کیمیائی و پزشکی و نجوم یونانی و مصرفی به عربی امر نمود. شاید این ترجمه ها اولین اثر یا آثار ترجمه ای که در دوران اسلامی است، باشند. بدین جهت وی را به «فیلسوف مروانیان» لقب داده اند. و این عمل خالد در دوران بنی امیه تا اندازه ای چشم گیر گردیده است.
بعدها مورخان نام خالد را با جابر فرزند حیان (2) شمی دان بزرگ اشتباه کرده و اثر یا آثار جابر را به خالد نسبت داده اند.
مطلب دیگری که در دوران خلافت بنی امیه در تاریخ دیده می شود، آن است که، طبری در کتاب خود آورده که ولید خلیفه اموی به سال 88 هجری قمری (مطابق 707 میلادی) جذامیان را از جامعه مردم مجزی کرد و برای آنان خوراک کافی مقرر داشته است، ایضاً برای آنان (جذامیان) بیمارستانی تأسیس کرد، که به نظر می رسد اولین بیمارستان اسلامی باشد.
اکنون که وضع علوم و پزشکی تا اندازه ای روشن شد، ببینیم به چه نحو مرکز خلافت از عربستان به شام منتقل گردید، لذا می گوئیم:
معاویه به سال 41-40 هجری قمری (مطابق با سال 661 میلادی) خلافت اسلامی را در ایلیا (بیت المقدس) غصب کرد و مقر خود را به دمشق انتقال و بدین نحو خلافت اموی را تشکیل داد و این امر یعنی خلافت اموی تا سال 133 هجری قمری (مطابق با سال 750 میلادی) ادامه داشت.
مرکز خلافت اموی تا سال 6و105 هجری قمری (مطابق با سال 5و724 میلادی) در دمشق بود. در این سال هشام (دوران خلافت 6و5 10-126 هجری قمری مطابق با 5و4 72-473 میلادی) در بیرون شهر دمشق برای سکونت خود منزلی انتخاب کرد، و از آن به بعد خلفا فقط برای تشریفات مربوط به خلافت به دمشق می آمدند و همین امر باعث شد، که اعراب از خلفاء بنی امیه ناراضی گردند.
پس از آن در دوران مروان دوم (دوران خلافت 127-132 هجری قمری مطابق با 744-750 میلادی) طغیان لشگریان سوریه و شورش خوارج عراق در موصل و به شرح ایضاً شورش عده ای دیگر در جزیره العرب و فعالیت شورشیان مسیحی همه دست به دست هم دادند، که مروان را با مشکل بزرگی روبه رو کرد. از همه موضوعات بالا مهم تر، مشکل بزرگ ایرانیان در خراسان نیز مزید بر علت گردید، که نتیجه آن کمک بسیار بزرگی به سقوط بنی امیه کرد.
چون ایرانیان بر اثر شکست از اعراب از آنان بسیار ناراضی بودند، پیوسته منتظر فرصت مناسبی بودند، که جبران مافات را کنند. بدین جهت وجهات مذکوره در بالا در دوران خلافت اموی با توجه به تبعیض هایی که آنان نسبت به مسلمانان مخصوصاً مسلمانان غیر عرب روا می داشتند، عدم رضایت عمومی مسلمانان را اعمال خلاف اخلاق و دور از جاده مسلمانی و دشمنی ها و فجایعی که به خاندان علی (ع) روا می داشتند و کمک ایرانیان و دوست داران و مؤمنین به خاندان علی بن ابی طالب (ع) و تشکیل، گروه های مجتمع و مخفی از اقوام و ملل مغلوبه و ناراضی ها، همه دست به دست هم داده که حکومت بنی امیه منقرض گردد. نتیجه آن شورش بر بنی امیه و انتقال خلافت از بنی امیه به بنی عباس گردید.
اصولاً خلفای بنی امیه بر اثر مغروق بودن در شهوات نفسانی و عدم اعتناء به اقوام و ملل غیر عرب، توجهی به علوم نداشتند.
معاویه اول. (دوران خلافت 41-60 هجری قمری مطابق 661-680 میلادی) و یزید اول فرزند وی (دوران خلافت 60-64 هجری قمری مطابق با 680-683 میلادی) و عموم خلفای این سلسله جز معاویه دوم )64 هجری قمری مطابق 683 میلادی) که خلافتش قریب شش ماه بیش نبود و عمر بن عبدالعزیز (دوران خلافت 99-101 هجری قمری مطابق با 717-720 میلادی) و ولید اول (دوران خلافت 86-97 هجری قمری مطابق با 705-715 میلادی) که از حیث اخلاق و رفتار به مانند سایر خلفاء بنی امیه بوده ولی مختصر توجهی به علوم داشتند، همه بدون استثنا با منتهای قساوت و ظلم حکومت کرده و از هر نوع عمل ناروا ابا نداشتند.
نکاتی چند که درباره دوران خلافت امویان چشم گیر می باشد و از دانستن آنها می توان به وضع اجتماعی و علمی صد ساله حکومت آنان پی برد عبارتند از:
1) آن که معاویه و جانشینان وی به مانند یک پادشاه نمونه عرب بودند (3)؛
2) آن که خلفای بنی امیه در کار لشکرکشی و فتوحات تا آن جا که توانستند کوشش کردند (4)؛
3) برقرار کردن خلافت در خاندان اموی، بدین معنی که خلافت را موروثی کردند (5)؛
4) اقدامات کشوری و مالی (6) و کشاورزی (7) و ساختن ابنیه و عمارات و قصور و مساجد و امثال آن ها. (8)

پی نوشت ها :

1. Ioannes de Damaskos (Jean de Damas)
2. Geber
3. خلفای بنی امیه عموماً شب ها را به خوش گذرانی و روابط اجتماعی می گذراندند.
مثلاً معاویه علاقه تام به شنیدن اشعار و قصه و روایت های تاریخی داشت و به آن چه که ارتباط با قوم عرب بود، میل فراوان ابراز می کرد. پیوسته به خوردن و آشامیدن غذاهای لذیذ و نوشیدنی ها می پرداخت.
معروف است که در مطبخ وی عده ای از آشپزهای رومی خدمت می کردند.
یزید فرزند وی (دوران خلافت 60-64 هجری قمری مطابق با 680-683 میلادی) شرب خمر می کرد و مجلس شراب داشت. وی ابزارهای موسیقی را به دربار دمشق وارد ساخت.
ولید و عبدالملک نیز شراب می نوشیدند.
معروف است که عبدالملک (دوران خلافت 65-86 هجری قمری مطابق با 685-705 میلادی) چنان شراب می نوشید که در شرب چنان افراط می کرد، که مجبور به خوردن داروی قی آور می شد.
ولید مردی بی بند و بار بود و گفته شده که وی عادت داشت، در حوضی از شراب شنا کند و آن میزان شراب می نوشید، که سطح آن معلوم گردد. وی بیشتر در قصوری که در صحراها بود زندگی می کرد. جلسات شراب خواری ولید با حضور زنان و رامشگر و رقاصه ها و خوانندگان و ساز و آواز در دربار و قصور وی مطلبی عادی بود.
به شرح ایضاً اغلب خلفای اموی در لهو و لعب و شهوات و غرائز نفسانی مستغرق بودند.
خلفای اموی علاوه بر آن که قصور اختصاصی و محل هائی برای خوش گذرانی داشتند، دمشق را به صورت یک پایتخت بسیار مجلل و با شکوهی در آورده بودند، که با پایتخت های سایر امپراطوری ها برابری می کرد. زندگی آنان یک زندگی شاهانه بود و از صورت زندگی ساده دوران خلفای راشدین بیرون آمده بود.
4. خلفای اموی تا آن جا که توانستند در ایجاد و نظم قشون و بحریه بزرگ و سلاح های لازم که برای گشودن کشورها به مانند ماورءالنهر و هندوستان و آفریقای شمالی و جنوب اروپای غربی و تشکیل یک امپراطوری وسیع از جبل طارق تا اقیانوس هند و بسط این امپراطوری هر چه در قوه داشتند، بمنصه ظهور در آوردند. نتیجه آن شد که لشگریان فاتح مسلمان در جمیع سرزمین های بالا مستقر گردیده و به بسط زبان عربی منتهای جد را کردند.
من باب مثال متذکر می گردیم، که نیروهای اموی سه بار بر قسطنطینه حمله کردند و در هر سه مورد به باروهای شهر رسیدند، اما توفیق تسخیر این شهر را نیافتند.
به شرح ایضاً در تأسیس قلاع مستحکم و پایگاه های نظامی و امثال آن و مستحکم ساختن ثغور دمشق و بسیاری از شهرهای دیگر امپراطوری اسلام منتهای مجاهدت را کردند.
از سرداران و خدمت گذاران و حکامی که حقی عظیم به گردن بنی امیه دارند، غیر از عمروعاص سردار معروف اسلام و فاتح مصر و شام و مشاور معاویه باید نام حجاج بن یوسف ثقفی و موسی بن نصیر را نام برد.
توضیح آن که حجاج را حقی عظیم به خاندان اموی است. وی از اهل طائف عربستان و ابتدا معلم بود. سپس قلم و درس را کنار گذاشت و شمشیر برداشت و به نفع حکومت بنی امیه، ابتدا عبداله بن زبیر که مدت نه سال خلیفه بود به سال 73 هجری قمری (مطابق با 692 میلادی) از میان برداشت و علاوه بر آن سرزمین عربستان را آرامش بخشید و در سال 75 هجری قمری (مطابق با 694 میلادی) عراق را آرام کرد. در حقیقت وی یکی از خدمت گذاران واقعی بنی امیه بود.
طارق نائب موسی بن نصیر به سال 93 هجری قمری (مطابق با 711 میلادی) که از بربرها بود، ضمن حمله ای از جبل طارق گذشت و به اسپانیا رسید، که این امر مقدمه الحاق اسپانیا (اندلس) به امپراطوری اسلام می باشد.
غیر از نامبردگان عده دیگری غیر از سرداران و سرگردگان خدمات بسیار معتبری به خلفای بنی امیه کردند، که ذکر نام و اعمال همه آن ها خارج از حوصله کتاب است.
5. آن دسته از خلفای بنی امیه که از اولاد ابوسفیان (فرزند حرب فرزند امیه) بودند، عبارتند از معاویه اول و یزید اول و معاویه دوم (64 هجری قمری مطابق با 683 میلادی) و آن دسته که اولاد حکم و مروان (حکم فرزندان ابوالعاص فرزند امیه) بودند عبارتند از مروان اول و سه فرزندش، عبدالملک و محمد عبدالعزیز که از عبدالعزیر عمر دوم و از عبدالملک هشام و یزید دوم و سلیمان و ولید اول و از یزید دوم و ولید دوم و از ولید اول ابراهیم و یزید سوم و از محمد پسر سوم مروان اول مروان دوم معروف به مروان حمار به حکومت و خلافت رسیدند (از 64-133 هجری قمری مطابق با 683-750 میلادی).
6. بنی امیه برای تنظیم و ترتیب حکومت خود، دیوان های عمومی در کشورهای گشوده به مانند شام و عراق و ولایت های دیگر ایجاد کردند، که دفاتر آن ها بدواً در شامل یونانی و در عراق و ولایت های شرقی پهلوی بود.
بدیهی است مردمی که از صحرا برخاسته بودند و اطلاعاتی از کشورداری نداشتند جز آن چاره ای نبود، که به نحو بالا رفتار کنند. اما در دوران عبدالملک این امر بر اثر تسلط خلفا بر کشورهای گشوده عموماً به زبان عربی شد. چنان که در صحائف بالا متذکر کردیم تعصب فوق العاده بنی امیه مانع آن بود، که زبان غیر عرب در امپراطوریشان متداول گردد. بنابراین با منتهای تعصب و جد زبان عربی جانشین زبان های اصلی و ملی کشورها شد.
از آن گذشته خلفای اموی امپراطوری اسلام را به نه منطقه که عبارت بودند از شامل و فلسطین - مصر - بصره و ایران و سیستان و خراسان و بحرین و عمان - حجاز - کوفه (عراق) - کرمان و ولایت های سرحدی هند - افریقا - ارمنستان - یمن و عربستان جنوبی تقسیم کردند.
قبل از بنی امیه (در دوران قبل از اسلام و دوران خلفای راشدین تا زمان عبدالملک) در عربستان سکه های یونانی و رومی رواج داشت.
عبدالملک در دمشق به سال 76 هجری قمری (مطابق با 695 میلادی) سکه های دینار طلا و درم نقره ضرب کرد. به علاوه عبدالملک برای پیشرفت کارها یک رابطه نسبتهً منظم بین مرکز خلافت و ایالات و ولایات برقرار کرد، که یک دستگاه منظم پستی بود و همه کارمندان این دستگاه موظف بودند اخبار را از نقاط مختلف کشور به اطلاع او برسانند.
مالیاتی که از مردم گرفته می شد همان زکوه و یا صدقات بود. عده زیادی که جزو سپاهیان اسلام شده بودند، حقوق می گرفتند. بعدها بر اثر آن که عده زیادی از مردم ده نشین به شهرها آمده و امور کشاورزی را رها کرده، تا به خدمت سپاه در آیند و نتیجتاً ضرر و زیان به خزانه دولت وارد آمد، آنان را به روستاهایشان برگردانده و مالیات هایی بر زمین ها بسته شد.
7. در مورد کشاورزی و کشیدن کانال ها مخصوصاً نهرها (کانال) بین دجله و فرات زمین های بایری قابل کشت گردید و این موضوع اخیر از جمله اقدامات حجاج معروف باشد.
8. اما ساختن ابنیه و آثاری که از خلفای بنی امیه در شهرها و سرزمین های خلافت آنان ایجاد گردیده بسیار است، که بعضی تا پنجاه سال قبل و بسیاری از آن ها تا این زمان نیز باقی است.
مسجد اموی دمشق و قصر سلیمان خلیفه (دوران خلافت از 96-99 هجری قمری مطابق با 715-717 میلادی) در شهر رمله (اقامتگاه وی) و ساختن گنبدها و مناره ها و مساجد در امپراطوری اسلام از اقدامات خلفای اموی است.
ولید تعمیر و رونق و وسعت دادن به مسجد بزرگ مکه و ساختمان جدید مسجد مدینه و چند مدرسه در سوریه و انتقال گنبد مسی مطلا از بعلبک از یک کلیسا و نصب آن در مسجد پدرش را در بیت المقدس انجام داد. از همه مهم تر آن که وی کلیسای یحیای معمدان را (تعمیدگر) به صورت یکی از مساجد معتبره اسلامی در آورد.
به طور خلاصه در دوران خلفای اموی بسیاری از کلیساهای رومی تبدیل به مساجد گردیده است.

منبع :نجم آبادی، محمود؛ تاریخ طب در ایران پس از اسلام (از ظهور اسلام تا دوران مغول)، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ سوم 1375.

 

 

نسخه چاپی