نویسندگان: یان کریستنسن، هاگ واگنر و سباستین هالیدی
مترجمان: ابوالقاسم بشیری، جمشید مطهری و رحیم میردریکوندی
مترجمان: ابوالقاسم بشیری، جمشید مطهری و رحیم میردریکوندی
نکات کلیدی
ثبات درخشندگی:
درخشندگی علی رغم تغییرات در مقدار نور، ثابت باقی می ماند؛ زیرا ادراک ما از درخشندگی به مقدار نوری بستگی دارد که از شیء منعکس می شود، نه به مقدار مطلق نور. اگر نور مستقل از محیط اطرافش به شیء تابانده شود، ثبات درخشندگی دیگر عمل نمی کند و ادراک درخشندگی، به تابش مطلق نور بستگی پیدا می کند.ثبات اندازه:
ادراک ما از اندازه ی اشیاء - علی رغم آن که اندازه ی تصویر شبکیه ای تغییر می کند - تقریباً در فاصله های مختلف، ثابت باقی می ماند. کارآیی این مکانیزم به چندین عامل، از جمله آشنایی با اشیای مورد نظر و وجود نشانه های فاصله، بستگی دارد.ثبات شکل:
ثبات شکل به شیوه ای مانند ثبات اندازه عمل می کند و زمینه ی آن را که ما اشیاء را از جهت های مختلف، به یک شکل ادراک کنیم فراهم می آورد. ثبات شکل نسبت به اشیای ناآشنا نیز، در صورتی که قابلیت تبدیل به اجزای آشنا را داشته باشند، عمل می کند.خطاهای بینایی:
در دو صورت ممکن است مجموعه ای از خطاهای بینایی رخ دهد: الف. تفسیر نادرست نشانه های ثبات عمق و اندازه یا تضاد بین اشیای نزدیک به هم که قضاوت درباره ی اندازه و جهت نسبی اشیا را مشکل می کند. با این همه، هیچ یک از انواع تبیین ها برای این خطاها، توضیح رضایت بخشی را فراهم نکرده است. احتمال دارد که خطاها، از مجموعه ی فرآیندهایی در سطوح مختلف در سیستم بینایی تحقق می یابند.ثبات درخشندگی
درخشندگی یک شیء حتی در صورتی که میزان تابش نور به آن تغییر کند، نسبتاً ثابت باقی می ماند. بر همین اساس، یک تکه کاغذ سفید در سایه هم سفید دیده می شود و یک گربه سیاه در زیر نور درخشان خورشید نیز سیاه دیده می شود؛ هر چند ممکن است از گربه نسبت به برگ کاغذ، نور بیشتری منعکس شود. مبنای این ثبات، میزان انعکاس نور از هر سطح (آلبدو (1)) می باشد که همان نسبت (2) بازتاب نور از یک سطح است. کاهش مقدار تابش نور به تکه کاغذ از نور درخشان به نور کم، مقدار مطلق نوری را که از آن منعکس می شود، کاهش خواهد داد؛ ولی نسبت بازتاب را تغییر نخواهد داد و هر یک از اشیای نزدیک به آن یا زمینه ای به همین شیوه، تحت تأثیر قرار خواهند گرفت؛ در نتیجه سیستم بینایی مقدار کلی نور را جبران می کند. ثبات درخشندگی در صورتی که یک شیء به گونه ای روشن شود که منبع روشنایی مخفی شود و هیچ نوری بر زمینه ی آن نیفتد، از بین می رود. در این زمان سیستم بینایی نمی تواند در مورد نسبت بازتاب قضاوت کند و درخشندگی به میزان نور مطلق بستگی پیدا خواهد کرد.ثبات اندازه
هنگامی که به طرف یک شیء حرکت کرده یا از آن دور می شویم، اندازه ی تصویر شبکیه ای به طور قابل ملاحظه ای تغییر می کند؛ به طوری که با دو برابر کردن فاصله ی خود از چیزی که به آن نگاه می کنید، اندازه ی تصویر شکبیه ای آن را نصف خواهد کرد؛ ولی در محدوده وسیع، اندازه ی ادراک شده ی اشیاء به صورت هماهنگ تغییر نمی کند؛ بلکه ثبات اندازه، فرآیندی را در بر دارد که اندازه های ادراک شده ی اشیاء را با توجه به فاصله ی آن ها از مشاهده گر تنظیم می کند؛ از این رو نشانه هایی که برای فاصله ی ظاهری وجود دارد، در حفظ ثبات اندازه مهم هستند (شکل 1) و کاهش کارآیی نشانه های فاصله، کارآمدیِ ثبات اندازه را کمتر خواهد کرد.ثبات اندازه همچنین تحت تأثیر متقابل عوامل آموخته شده، انتظارات و حتی حالات انگیزشی قرار می گیرد؛ مثلاً آشنایی با اندازه ی یک شیء، ما را قادر می سازد که در مورد فاصله بر مبنای اندازه ی شبکیه ای و اندازه ی واقعی شیء قضاوت کنیم. دامنه فاصله هایی که ثبات اندازه در آن ها عمل می کند، در بزرگسالان گسترده تر از کودکان است؛ زیرا احتمالاً تجربه کودکان در این زمینه کمتر است. با این وجود، ما هنگام نگاه کردن از یک ساختمان بلند به پایین، واقعاً مردم و وسایل نقلیه را کوچک می بینیم؛ چون ناآشنایی ما با نشانه های فاصله ی عمودی، مکانیزم ثبات را دچار مشکل می کند.
ثبات شکل
ثبات شکل، عبارت است از پایداری نسبی شکل ادراک شده با وجود تغییر جهت های مختلف. به نظر می رسد ثبات شکل بر اثر مکانیزم جبرانی همانند ثبات مکانیزم موجود در اندازه اتفاق می افتد؛ مثلاً وقتی «در» خانه باز است، با این که تصویر شکبیه ای شکل ذوزنقه ای دارد، به صورت مستطیل دیده می شود. این امر به آن دلیل رخ می دهد که ظاهراً سیستم بینایی برای جبران کردن تغییرات در تصویر شبکیه ای اقدام می کند (شکل 2)؛ در نتیجه شکل های آشنا، بیش از شکل های ناآشنا در معرض ثبات قرار دارند؛ گرچه شیء ناآشنایی که از شکل های آشنا درست شده، ممکن است عناصری از ثبات را نشان دهد؛ در نتیجه شکل موجود در تصویر شماره 3 به نظر می رسد که از قطعه های مستطیل درست شده است؛ ولی چنان که ترسیم شده، هیچ زاویه ی قائمه ای در آن وجود ندارد.در هر صورت ثبات اندازه و شکل، کاملاً با هم ارتباط دارند، و افزودن نشانه های عمق به یک نقاشی می تواند به شدت ادراک اندازه ی نسبی را تغییر دهد (شکل 4).
خطاهای بینایی
ثبات های بینایی سبب شده اند که تبیین هایی برای مجموعه ای از خطاهای بینایی فراهم گردد؛ مثلاً خطاهای مولر - لایر (3) پونزو (4) و پوگندورف (5) (شکل 5) غالباً نمونه هایی از جابه جایی در ثبات چشم انداز ذکر شده اند. مبنای این ادعا آن است که تصاویر مذکور عناصری را در بر دارند که به طور خودکار به عنوان نشانه های چشم انداز در نظر گرفته می شوند و به طور نامناسب مکانیزم ثبات اندازه را فعال می کنند.شکل 5. خطاهای بینایی: الف. مولر - لایر: در این تصویر دو خط عمودی از نظر طول برابرند؛ ولی خط سمت راست طولانی تر به نظر می رسد؛ ب. پونزو: دو خط افقی دارای طول مساوی هستند؛ ولی خط بالایی بلندتر به نظر می رسد؛ ج. پوگندورف: در این تصویر دو بخش خط اریب، ناهمتراز به نظر می رسند؛ در حالی که چنین نیست. در صورتی که نشانه های عمق به تصویر پوگندورف افزوده شوند، خطای ناهمتزاری به طور قابل ملاحظه کاهش می یابد.
مثلاً در مؤلفه ی خطای مولر - لایر، به نقاشی هایی تشبیه شده اند که چشم انداز داخلی و خارجی ساختمان ها در آن ها گنجانده می شود. در این گونه تصاویر مشاهده گر گوشه ی داخلی را دورتر از گوشه خارجی ادراک می کند. همین امر به طور خودکار، تصحیح ثبات اندازه را به راه می اندازد و در نتیجه، باعث می شود آن مؤلفه از شکل، بلندتر از تصویر شبکیه ای آن به نظر برسد و از این رو، طولانی تر از خط دیگر دیده می شود. خط بالایی در خطای پونزو نیز، در فاصله ی دورتر دیده می شود و تبیین بالا علت این که چرا خط بالایی طولانی تر از خط پایینی ادراک می شود را توجیه می کند. تبیین خطای دورنمای پوگندورف آن است که بیننده، ستون میانی را چنان درک می کند که گویا روی سطح صاف قرار گرفته و با آن زاویه ی قائمه می سازد؛ ولی خط های أریب به عنوان لبه های دو پهنه از سطوح متفاوت که از همدیگر دور می شوند، دیده می شوند؛ در صورتی که به این تصویر علامت چشم انداز نشانه ها افزوده شود، به نظر می رسد ستون میانی در همان جهتِ خطوط مورب دور می شود و خطای ناهمترازی ضعیف می شود یا به کلی از بین می رود.
شکل 6. معکوس شدن چشم انداز به وسیله مکعب نکر نشان داده شده است. اگر مدت چند ثانیه با دقت به تصویر نگاه کنید، فرآیند معکوس شدن خود به خود اتفاق می افتد.
خطاهای ادراکیِ اندازه و همترازی در برخی شرایط حتی در جاهایی که چشم انداز مطرح نیست، ممکن است رُخ دهند. این خطاهای ناشی از مقایسه، به دلیل آثار بافت بر روی قضاوت نسبت به اندازه (شکل 7) و جهت (شکل 8) ایجاد می شوند.
نظریه ی مبتنی بر چشم انداز به صورت وجدانی توضیحی جذاب درباره ی خطاهای بینایی ارائه می کند؛ ولی به دلایلی مورد سؤال قرار گرفته است؛ مثلاً ادعا شده است که خطای مولر - لایر تنها وقتی رخ می دهد که از شکل های فاقد نشانه های عمق استفاده شود (شکل 9). این مطلب همچنین در حیواناتی نظیر کبوتر که از یادگیری افتراقی استفاده می کند، اثبات شده است. در واقع هیچ مکانیزم ادراکی واحدی نمی تواند به طور رضایت بخش خطاهای بینایی را توضیح دهد. احتمالاً این خطاها از فعالیت متقابل انواع فرآیندها در سطوح مختلف سیستم بینایی ناشی می شوند.
پی نوشت ها :
1. albedo.
2. propirtion.
3. muller - lyer.
4. ponzo.
5. poggendorf.
کریستنسن، یان و هاگ واگنر و سباستین هالیدی؛ (1385)، روان شناسی عمومی، گروه مترجمان، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ اول