دسته بندی روابط انسانی
دسته بندی روابط انسانی

 

نویسنده: احمد رضا محمد پور




 

آیا می توان روابط انسانی را دسته بندی کرد؟

پرسش اساسی روان شناسان این است که انسان کجای معادله ی هستی قرار دارد. به شکل زیر دقت کنید:
دسته بندی روابط انسانی
شکل 1: چهار بعد رابطه ی انسانی
این که انسان با خود و دنیای درونش در رابطه است، با دیگران زندگی می کند، در طبیعت سیر می نماید و به سوی ماوراء گوشه چشمی دارد، از گذشته تاکنون مطرح بوده است.
دیدگاه های مختلف روان شناسی تلاش کرده اند تا این چهار جنبه ی رابطه را تبیین کنند. برخی معتقدند که تمام روابط مذکور بازتابی از رابطه با دیگران است و هر فردی، خانواده و جامعه را در خود درونی کرده. به عبارت دیگر، هر فرد بازتاب خانواده و جامعه ی خود است. مثل این که می گویند «حسین عین باباشه» یا «عاطفه به مامانش رفته». یا وقتی می گویند «در شرایط اقتصادی فعلی باید به فکر نان باشی تا معرفت» بیانگر این است که جامعه الزام های خود را به فرد دیکته می کند. در هر جامعه یا خانواده ای ممکن است معیارهای معنوی بودن متفاوت باشد و ملاک اعتقاد به ماوراء فرق داشته باشد. امروزه، مردم تظاهر می کنند که در راه رسیدن به خدا از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند. حال آن که مجموعه تلاش های آن ها بیش تر در مسیر دور شدن از خود و خداست. به قول کارل گوستاویونگ، پایه گذار روان شناسی تحلیلی، امروزه مردم نمی توانند آن قدر خم شوند تا خدا را ببینند. برخی روان شناسان به همین بسنده می کنند که انسان رابطه ای بهینه با خود، دیگران، طبیعت و ماوراء داشته باشد، به خود آزار نرساند، دیگران را نرنجاند، به طبیعت آسیب وارد نکند و بنده ی خوبی باشد. اما برخی دیگر از روان شناسان معتقدند که این رویکرد یک رویکرد شعاری و بیش از حد عقلانی است. این اصول بدیهی هستند و تأکید بیش از حد بر آن ها خود بیمارگونه است. درست مثل بچه ای که می خواهد زیادی مثبت و مؤدب باشد. او با این کار به اذیت و آزار دیگران کمر همت می بندد. یعنی ادب بیش از حد او خود یک بی ادبی می شود.
اجازه بدهید این مطلب را به دلیل اهمیت بیش تر باز کنیم. تا چندی پیش هم جنس گرایی در فهرست اختلال های راهنمای تشخیصی - آماری انجمن روان پزشکی آمریکا (DSM) بود. اما با فشار زیاد هم جنس گراها و از جمله هم جنس گراهای روان پزشک و روان شناس این پدیده بهنجار تلقی شده و از فهرست ها حذف شد.
بنابراین، این روان شناسان انسان را بیش و کم موجودی زیر آوار بایدها و نبایدها و زرق و برق اجتماعی می دانند. یعنی موجودی مسخ شده توسط صنعت و شکل انتزاعی آن یعنی فرهنگ!
به هر حال، رابطه مهم ترین مؤلفه ی مورد بررسی در روان شناسی است. به طوری که برخی، روان شناسی را علم مطالعه ی روابط تعریف کرده و معتقدند بیماری وقتی به وجود می آید که رابطه ی انسان با خود و دیگری دچار اختلال شود. و درمان وقتی اتفاق می افتد که درمانگر و بیمار وارد یک رابطه ی عمیق روانی شوند.
منبع مقاله: محمدپور یزدی، احمدرضا؛ (1357)، روان درمانی چیست؟ (آشنایی با مداخله ها و درمان های روان شناسانه)، تهران: نشر قطره، چاپ اول، (1388).



 

 

نسخه چاپی