قرآن، معجزه جاویدان اسلام
 قرآن، معجزه جاویدان اسلام

 

نویسنده: سیدرضا مؤدب




 

ادیان الهی که قبل از اسلام وجود داشته اند، رسولان هر یک، به تناسب زمان خود، دارای معجزاتی بوده اند، مانند معجزات حضرت ابراهیم (علیه السّلام) و حضرت موسی (علیه السّلام) و حضرت عیسی (علیه السّلام)؛ ولی آنچه مسلم است، معجزات آنها مختص به دوران آنها بوده؛ اما دین اسلام که با بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز شد، معجزه ای متفاوت داشت؛ معجزه ای جاویدان و پایدار که اعجاز آن از آغاز اسلام تاکنون حفظ شده و تا روز قیامت، حفظ خواهد شد و آن کتاب آسمانی «قرآن» است.
علت جاودانگی قرآن را می باید در جاودانگی رسالت پیامبر اسلام در همه زمانها و برای همه انسانها، جستجو نمود، پیامبر اسلام حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر خاتم می باشد و برای هدایت همه انسانها تا روز قیامت مبعوث شده. آیین آن اسلام و کتاب آن، قرآن، تا روز قیامت باقی است. پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم) نیز گرچه معجزات دیگری مانند شق القمر، معراج و ... داشته است، لکن بالاترین معجزه آن، قرآن است که متناسب با همه زمانها می باشد.
علّامه طباطبائی می فرماید: قرآن مجید در مطالب خود اختصاص به امتی از امم، مانند امت عرب یا طائفه ای از طوائف مانند مسلمانان ندارد، بلکه با طوائف خارج از اسلام نیز سخن می گوید؛ چنانکه با مسلمانان سخن می گوید (به دلیل خطابات بسیاری که به عنوان کفار و مشرکین و اهل کتاب و یهود و بنی اسرائیل و نصاری دارد) و با هر طائفه ای از این طوائف، به احتجاج پرداخته و آنان را به سوی معارف حقه خود دعوت می کند.(1)
قرآن، کتابی است که مطالب کامل و متعالی دارد و صحت و اعتبارش محدود به زمان و مکان خاصی نیست، همان طور که خداوند می فرماید:
«إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ‌ * وَ مَا هُوَ بِالْهَزْلِ»؛ قرآن سخنی است برنده (جداکننده حق از باطل) و هزل و یاوه سرایی ندارد.(2)
قرآن کتابی است که از معارف متعالی برخوردار و فراتر از زمان و مکان است و سند حقانیت اسلام و پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و اختصاصی به گروه و جمعیت خاصی ندارد.
گرچه در زمان نزول قرآن، سخن سرایی در اوج بود و قرآن هم نسبت به مخاطبان عصرِ نزولِ خود، تحدّی نمود و بیان نمود اگر می توانند، مانند آن کلام را بیاورند، لکن اعجاز فصاحتی، یکی از جنبه های اعجاز قرآن است و طبیعی بود که قرآن می باید نسبت به عصر نزول خود عنایت داشته باشد و این یکی از سنتهای الهی بود که هر معجزه ای متناسب با عصر خود نیز باشد.
اگر در زمان موسی، سحر و جادوگری به اوج خود رسیده بود و خداوند به موسی (علیه السّلام) عصا و ید بیضا داد و یا در زمان عیسی (علیه السّلام)، طبّ یونان به پیشرفتهای فوق العاده رسیده بود و اطبّا کارهای شگفت آمیزی انجام می دادند و خداوند به عیسی شفای بیماران و زنده نمودن مردگان را اعطا نمود، در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز، فصاحت، بلاغت، فنون ادب و خطابه، سرآمدی قابل تحسین داشت و مسابقات خطابه و شعر در بازار عکاظ رایج بود.
«معلّقات سبع» نیز که با آب طلا تهیه شده و بر دیوار کعبه آویزان بود، گواه بر آن بود که در آن روزگار، خداوند به محمد( صلی الله علیه و آله و سلم) قرآن را عطا نمود که یکی از ویژگیهای برتر کلام الله مجید، اعجاز بیانی آن می باشد که همگان در برابر آن سر به تسلیم فرود آورده و در برابر عظمت آن کرنش نمودند؛ گفتار «ابن سکّیت» با امام رضا (علیه السّلام) نیز بر این مطلب گواه است، آنجا که او از امام سؤال می نماید: چرا خداوند، معجزه حضرت موسی (علیه السّلام) را عصا و یدبیضاء و معجزه حضرت عیسی (علیه السّلام)، را شفا دادن انسانها و معجزه حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم) را کلام و خطابه قرار داد؟ امام رضا (علیه السّلام) در پاسخ فرمود: هنگامی که، خداوند موسی را مبعوث نمود، جادوگری بر مردم آن زمان غلبه داشت و عیسی (علیه السّلام) را در زمانی فرستاد که مردم نیاز به طب داشتند و او از جانب خدا چیزی را آورد که مانندش را اطبا نداشتند پس به اجازه خدا، مردگان را زنده کرد و کور مادرزاد را شفا داد و حضرت محمد( صلی الله علیه و آله و سلم) را در زمانی فرستاد که خطبه خوانی و سخنوری زیاد شده بود؛ پس آن حضرت از طرف خدا پندها و دستوراتی را آورد که گفتار آنها را باطل کرد و حجت را بر ایشان تمام نمود.(3)
قرآن، علاوه بر توجه به عصر خود، کتابی برای تمامی دورانها و تمامی زمانها و برای هدایت و تربیت همه انسانها است؛ قرآن مشتمل بر برترین مطالب به منظور تربیت انسان می باشد و می توان گفت که قرآن، کتاب «انسان سازی» است؛ قرآن با توجه به هدف نزولش، که تربیت و رشد انسان است، در بردارنده همه چیز و تبیان گر همه امور است؛ همان طور که خداوند می فرماید:
«... وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ»؛ ما این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است و سبب هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است.(4)
آیه مذکور، اشاره می کند که با توجه به هدف نزول قرآن، که همان رشد و تکامل بشر است، قرآن فراگیر همه چیز است؛ یعنی: فراگیر تمام اموری است که برای پیمودن راه هدایت لازم است؛ همان طور که در ادامه آیه، خداوند، دیگر هدفهای نزول قرآن را، هدایتگری، رحمت و بشارت برای مسلمانان دانسته و همین ویژگیها، سبب جاودانگی و ابدی بودن قرآن نیز شده و آن را معجزه همه دورانها و همه نسلها نموده است.

اعجاز قرآن و سیر تحدّی آن

همان طور که بیان شد، از جلمه شروط اعجاز، تحدّی یا هماوردطلبی با مخالفین و منکرین آن است؛ قرآن که معجزه بزرگ پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم) است، در آیاتی چند، مخالفین خود را به آوردن مانند آن، تحدّی کرده و از آنان طلب معارضه نموده است؛ تحدّی و مبارزه قرآن، عام و نسبت به همه مخالفین و در زمانها بوده و هست و خداوند، همگان را به آوردن مانند قرآن، دعوت کرده است؛ همچنین برخی از آیات تحدّی در مکه و برخی دیگر در مدینه نازل شده اند؛ در برخی از آیات، تحدّی به همه قرآن و در برخی به ده سوره و در برخی به یک سوره شده که به نظر می رسد سیر آیات تحدّی چنین باشد:

الف) تحدّی در مکه

1. أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ * فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ‌»؛ آنها می گویند، قرآن را به خدا افترا بسته، ولی آنها ایمان ندارند؛ اگر راست می گویند سخنی همانند آن بیاورند.(5)
2. «أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ‌»؛ بلکه آنها می گویند این (قرآن) را به دروغ به خدا نسبت می دهد؛ بگو اگر راست می گویید شما هم ده سوره همانند این، سوره های دروغین بیاورید و تمام کسانی را که می توانید غیر از خدا (برای این کار) دعوت کنید.(6)
3. «أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ‌»؛ آنها می گویند: او قرآن را دروغ به خدا نسبت داده؛ بگو: اگر راست می گویید یک سوره همانند آن بیارید و هر کس را می توانید غیر از خدا (به یاری) بطلبید.(7)
تحدّی قرآن در مکه و قبل از هجرت به سوی مدینه، نسبت به مشرکان، بر ترتیب آیات مذکور بوده که نخست به مثل قرآن، به مقداری که تا آن موقع نازل شده بود و سپس به ده سوره و بعد به یک سوره تعلق داشته است؛ زیرا نخستین آیه تحدّی، در سوره طور(آیه 34) بوده که بیان داشت: مشرکان قرآن را سخنی انسانی و از ناحیه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) می دانند که او به دروغ، به خدا نسبت می دهد، خداوند در پاسخ می فرماید:
«فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ...»؛(8) اگر سخن یک انسان است، شما هم مانند آن را بیاورید.
در مرحله دوم، تحدّی به ده سوره مربوط می شود که شامل (آیه 13) سوره هود است و بیان می کند که اگر در قرآن تردید دارید، ده سوره مانند آن را بیاورید و خداوند می فرماید:
«فاْتُوا بِعَشْرٍ سُوَرٍ مِثْلِهِ...»؛(9)ده سوره به مانند آن را بیاورند.
و در مرحله سوم، تحدّی به یک سوره شده که شامل آیه 38 سوره یونس می باشد و می فرماید:
«فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ...»؛(10) یک سوره همانند آن بیاورید.
در تمامی آیات تحدّی در مکّه، از قرآن با تعبیری مانند «تقوله، افتراء» (سخنی ساخته شده در نظر مشرکین) یاد می شود؛ همچنان که در آیات مذکور با تعبیر(...إِنْ کُنْتُم صادِقینَ) اشاره می کند که اگر شما راست می گویید، به مانند آن را بیاورید؛ که بیانگر عناد و لجاجت مشرکان است.

ب)تحدّی در مدینه

1. «وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ‌ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ‌»؛ اگر درباره آنچه بر بنده خود (پیامبر) نازل کردیم، شک و تردید دارید، [لااقل] یک سوره همانند آن، بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا، بر این کار دعوت کنید، اگر راست می گویید؛ اگر این کار را نکردید و هرگز نخواهید کرد، از آتشی بترسید که هیزم آن بدنهای مردم(گنهکار) و سنگهایی است که برای کافران مهیّا شده است.(11)
2. «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً»؛ بگو! اگر انسانها و پریان اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند یکدیگر را در این کار یاری کنند.(12)
با گذشت بیش از 13 سال از نزول قرآن و هجرت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) به شهر یثرب، همچنان سیر تحدّی قرآن در دو مرحله، ادامه یافت: نخست تحدّی به یک سوره، که در واقع، تداوم آخرین تحدّی در مکه بود و بر آن تأکید جدیدی شده بود، که خداوند در سوره بقره می فرماید:
«فأتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ...»؛ یک سوره به مانند قرآن بیاورید؛ در آیه مذکور، اشاره می نماید که ای مشرکان! اگر هنوز هم با گذشت چندی و پیشرفت و توسعه اسلام، در شک و تردید هستید، یک سوره مانند قرآن، بیاورید، اگر راستگو هستید؛ در ادامه همین آیه می گوید: ولی بدانید که همانندآوری قرآن امر ممکنی نیست و شما از نتیجه مخالفت طولانی خود با پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم)، بهراسید، زیرا سرانجام کار شما، هلاکت است.
در تحدّی در مدینه، نتیجه عجز مخالفین و عدم اسلام آوردن آنها را، آتش جهنم می داند که اقتضای اتمام حجّت و روشن شدن حقایق است؛ در آیات مدنی، تعبیر «.. لَن تَفْعَلُوا...» آمده هست و بیانگر این واقعیت است که مشرکان مکه، اگر قبل از هجرت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) بر عجز خود آگاه نشده اند، با حضور پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه و پس از گذشت چندین سال از گسترش اسلام و روشن شدن عظمت قرآن، به عجز خویش پی بردند.
مرحوم طبرسی در ذیل آیه شریفه 23 سوره بقره چنین نگاشته است: خداوند می فرماید، وقتی عجز شما و عجز جمیع خلق، آشکار گردید، به سوی دروغ پردازی نروید و عبارت «... لَن تَفعَلُوا...» بیان نفی أبد و اشاره بر عدم موفقیت ابدی انسان در همانندآوری به مانند قرآن، است.(13)
مرحله دوم تحدّی در مدینه، تحدّی به مثل قرآن و بیان آخرین اتمام حجت بود که خداوند متعال در سوره اسراء می فرماید:
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ...»؛ که بیانگر آن است که اگر جن و انس هم به یاری هم درآیند، به مانند قرآن را نمی توانند بیاورند؛ زیرا قرآن، کلام الهی است و نه کلام بشری؛ زمخشری در ذیل آیه مذکور می گوید: شرط در آیه نسبت به گذشته و بیان عجز مخالفین از ابتدای نزول می باشد و در مقام بیان محال بودن همانندآوری با قرآن است.(14)

ویژگیهای آیات تحدّی

با مطالعه در آیات تحدّی که ذکر آن گذشت و دیگر آیات همسان و نیز سیر نزول آنها می توان به ویژگیهای ذیل اشاره نمود:

1.سیر تدریجی:

آیات تحدّی، از اوج آن تا به پایین تر مرحله دارای سیر تدریجی است و همانندآوری در سه مرحله بوده است، که به نظر می رسد، نخست تحدّی به مانند قرآن و سپس تحدّی به ده سوره و در نهایت به یک سوره تحدّی شده است که نشان از عظمت قرآن و محال بودن تحدّی است؛ در هر مرحله از سیر تدریجی تحدّی، برای نشان دادن عجز بیشتر مخالفین، میزان تحدّی کمتر شده است و در آخرین مرحله تحدّی نیز برای یادآوری آن، تحدّی به مانند قرآن بیان شده؛

2.شقاوت مخالفان:

پیوند پذیرش و عدم پذیرش قرآن، با سعادت و شقاوت جاودانه آنها، بیان می دارد که اگر گروهی بر عناد و لجاجت خود پایدار باشند و سر تسلیم در برابر حق فرود نیاورند، سرانجام آنها شقاوت و پایانی ناخوشایند خواهد بود و در برابر، آنان که ایمان آورند، راه سعادت را برگزیده اند؛

3. بهره گیری از همه نیروهای توانمند:

خداوند بیان می دارد که از همه نیروهای توانمند که شامل انس و جن است کمک بگیرند و بیان آن می دارد که از غیر خدا، از هر کسی و هر موجودی، حتی از پریان نیز، شما می توانید کمک بگیرید و اشاره به آن نکته دارد که اگر همه انسانها، همفکر و هم رأی شوند باز هم عاجزند؛

4. پیشگویی ناتوانی ابدی:

خداوند متعال بیان می دارد که بشر در شبیه سازی و همانند آوری، هیچگاه موفق نخواهد شد که حکایت از نفوذناپذیری قرآن و اعجاز آن دارد و خداوند، این گونه از آینده خبر داده که هیچ گروهی در هیچ وقتی نمی تواند، به مانند قرآن را بیاورد و آیه شریفه 88 سوره اسراء، متضمن خبر غیبی از آینده بوده و خواهد بود؛

5.دروغگو بودن مخالفین:

خداوند در آیاتی چند به دروغگو بودن مخالفین با عبارت «... إنْ کُنْتُم صَادِقینَ» اشاره می نماید و بیان می دارد که مخالفین پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) اهل صداقت نیستند و برای آنها روشن شده که قرآن کلام الهی است و آنها سود و دنیای خود را در بت پرستی و جاهلیت می دانند و آنها که اهل دروغ نیستند، بر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان می آورند؛

6.اقرار مخالفین بر الهی بودن قرآن:

مخالفین قرآن بر الهی بودن قرآن به صورت ضمنی، معترفند و بیان می دارند که چنین سخنان گرانقدری نمی تواند از یک انسان، صادر شود؛ زیرا آنها سابقه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) را می دانستند که او گرچه، فردی امین و اهل صداقت است، ولی در جمع آنها زندگی می کرده و قبل از رسالت، انسانی بیش نبوده است؛

7.گواهی عقل بر اعجاز قرآن:

عقلا و اندیشمندان که آن زمان و هر زمان دیگری، همواره بر مبنای تأمل و تدبر حکم می کنند که قرآن از سوی خداوند نازل شده است؛ زیرا وقتی پس از گذشت سالها از نزول قرآن در مکه و در مدینه، کسی نتوانست به مانند آن را بیاورد و همینطور نیز کسی نتوانسته، عقل، حکم می کند که قرآن از سوی خداوند متعال است؛

8. داوری شتابزده مخالفان:

گروهی از مخالفان، در مورد قرآن به قضاوتهای نادرست روی آوردند و آن را غیرکامل دانستند و لکن قرآن اشاره می کند(15) که اگر در قرآن تدبّر کنند، در می یابند که از نزد خداوند حکیم است و اگر از نزد خداوند نبود، در آن اختلاف می یافتند؛ زیرا راز پیدایش اختلاف، در گستردگی و تنوع مطالب و طولانی بودن زمان تدوین و مکان و زمانمند نبودن و ... است؛ ولی قرآن با همه این ویژگیها، کلام خدا بود و از هرگونه ناسازگاری به دور بود.

پی نوشت ها :

1. قرآن در اسلام، ص 20.
2. طارق، 14.
3. اصول کافی، کتاب العقل و الجهل روایت 20.
4. نحل، 89.
5. طور، 33-34.
6. هود، 13.
7. یونس، 38.
8. طور، 34.
9. هود، 13.
10. بقره، 23.
11. بقره، 23، 24.
12. اسراء، 88.
13. مجمع البیان، ج1، ص 159، ذیل آیه 24 بقره.
14. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج2، ص 692، ذیل آیه 88 اسراء.
15. «أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً»(نساء، 82)، آیا درباره قرآن نمی اندیشند که اگر از ناحیه غیرخدا بود اختلافات فراوانی در آن می یافتند.

منبع مقاله :
مؤدب، سیدرضا؛(1390)، اعجاز قرآن، قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، چاپ دوم



 

 

نسخه چاپی