تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه های پیدایش جریان آقای منتظری (70)
تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه های پیدایش جریان آقای منتظری (70)

 

نویسنده:دکتر سید حمید روحانی*




 

موهوماتی ازچرایی وقوع جنگ تحمیلی علیه ایران

تا روزی که آقای منتظری در خط امام حرکت می کرد، می بینیم در راه پاسداری از آرمان ها و اندیشه های انقلاب اسلامی، با جان و دل می کوشید، راه امام را پاس می داشت و کلام امام را :
«ولو بلغ ما بلغ» تکرار می کرد؛ یعنی برای هرگونه فشارها، تهدیدها، توطئه ها، ترورها، تحریم اقتصادی، حمله نظامی و... آمادگی داشت و دریافته بود که در راه استقلال و آزادی و آرمان های اسلامی باید هزینه های سنگینی پرداخت و حسین وار جانبازی و فداکاری کرد و از سر و جان گذشت؛ لیکن آن روز که در چنگ لیبرال ها و شیفتگان یقه چاک امریکا گرفتار شد و در خط سازش و کرنش قرار گرفت و شست و شوی مغزی داده شد، دیدیم که نه تنها از امام و خط امام دوری گزید و کلام روح بخش و سرنوشت ساز «ولو بلغ ما بلغ » را به دست فراموشی سپرد، و از راه عاشوراییان، راه حسین و مکتب خونرنگ تشیع و آرمان های شهدا فرسنگ ها فاصله گرفت بلکه اصولاً فداکاری و جانبازی را، تندروی و خشونت طلبی پنداشت و تسلیم، سازش و کرنش را خردورزی و سیاست مداری دانست، با اینکه او در پیامی سوگند یاد کرده بود که در خط امام استوار بماند و رسالت مقدس شهادت و فلسفه مقاومت را پاس بدارد و راه شهدا را ادامه دهد:
... سوگند به خون و خونین پیام شهدا و مقاومت و محرومیت که خط رهبری و امامت حضرت آیت الله العظمی امام خمینی را تا حصول پیروزی دنبال خواهیم کرد. سوگند به نیرو بخش جهان و آفریدگار نیروها که اجازه نخواهیم داد یک لحظه رسالت مقدس شهادت وفلسفه مقاومت فراموش گردد. سوگند به طراوات خون شهید و روح پرخاشگر انقلابی که توطئه های اهریمنان وسیاست های توسعه طلبانه و تجزیه گری و پیمان های شوم ومثلث ابرقدرت ها [نه] تنها با دست و فریاد که با خون و آتش متلاشی خواهیم کرد. سوگند به عنصر مقاومت و محرومیت که هرگز خاطره تلخ و وحشتناک استعمارزدگانی چون قهرمانان فلسطین، فلیپین، افغانستان، اریتره و دیگر جاها را از یاد نبرده، با تمام امکانات، آنان را یاری خواهیم کرد. سوگند به عاشورا و کربلا و میدان شهدا که دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران[را ] در جزء جزء خاک گرامی این مرز و بوم پاسداری خواهیم نمود. سوگند به مستضعفین و محرومین و منکوبین همه تاریخ که سیاست پلید امریکا و اسراییل در کردستان و دیگر نیرنگ های محافل جاسوسی شرق و غرب، ما را از راه مقدس منحرف نخواهد نمود و سوگند به همه پیامبران بر حق خدا و
ائمه بزرگ شیعه و راهبران والای توحید که راه شهیدان را تا آخر ادامه خواهیم داد... (1)
لیکن آن روز که منافقین، لیبرال ها و دیگر عناصر مرموز و مخالف انقلاب اسلامی در بیت وی رخنه کردند. او را در میان گرفتند و کانالیزه کردند، دیدیم که او بر این پیمانی که با امام، ملت و شهدا بسته بود، وفادار نماند، پیمان شکنی کرد و سخنان باندها و گروهک های وابسته به غرب و امریکا را چنین تکرار نمود:
.... باید حساب کنیم در ظرف این ده سال که جنگ را به ما تحمیل کردند آیا جنگ را خوب طی کردیم یا نه؟ دشمنان ما که این جنگ را تحمیل کردند آنها پیروز از کار در آمدند چقدر نیرو از ایران و از دست ما رفت و چقدر جوان هایی را از دست دادیم که هر کدام یک دنیا ارزش داشتند و چه شهرهایی از ما خراب شد. باید اینها بررسی شود و ببینیم اگر اشتباهی کرده ایم اینها توبه دارد و اقلاً متنبه شویم که بعداً تکرار نکنیم. چقدر در این مدت شعارهایی دادیم که غلط بود و خیلی از آنها ما را دردنیا منزوی کرد و مردم دنیا را به ما بدبین و ما سرمان را پایین انداختیم و گفتیم همین است که ما می گوییم؛ بعداً فهمیدیم که اشتباه کرده ایم. باید بفهمیم که اشتباه کردیم و خیلی جاها لجبازی کردیم و شعارهایی دادیم که می دانسیتم نمی توانیم آن را انجام دهیم؛ شعارهایی دادیم که دنیا را از خودمان ترساندیم و فکر کردند که در ایران ما مردم را می کشیم. در خارج کشور ما افرادی داریم که نه ضد انقلاب انقلاب اند و نه مخالف هستند و روحشان برای ایران پر می زدند واهل ایران هم هستند اما می ترسند که
به ایران بیایند، برای یک نوع کارهایی که غلط انجام شده. ما همه کارهایمان درست نبوده و هیچ کدام معصوم نیستیم.... (2)
پدید آوردن نومیدی، دلسردی و سرخوردگی در میان مردم، از تاکتیک ها و ترفندهای لیبرالیست ها و فراماسونها و دیگر غرب باوران است، با نگاهی گذرا به نوشته های این عناصر در روزنامه ها و کتاب هایی که منتشر کرده و می کنند – به ویژه در تاریخ نگاری هایشان – می بینیم که همه تلاش هایشان این است که ملت ها را از هرگونه رویارویی با زورمداران جهانی بازدارند و به آنان بباورانند که مخالفت با سیاست جهان خواران – به ویژه کاخ نشینان غربی – سربر سندان کوبیدن است و راه به جایی نمی برد. آن روز که دانشجویان حزب اللهی و پیرو خط امام، لانه جاسوسی شیطان بزرگ را تصرف کردند و جاسوسان امریکایی را گروگان گرفتند و صولت و ابهت و قدر قدرتی امریکا را در دنیا شکستند و به ملت ها به طور عینی نشان دادند که «امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» لیبرالیست ها به تکاپو افتادند که به گونه ای هیبت و ابهت در هم شکسته شیطان بزرگ را جبران کنند و به آن ابرقدرت ورشکسته به اصطلاح آبرو و اعتبار ببخشند؛ از این رو بنی صدر طی مصاحبه ای اعلام کرد با این حرکت دانشجویان پیرو خط امام، ملت ایران در گرو امریکا قرار گرفت. قطب زاده اعلام کرد که با این حرکت، ما دردنیا منزوی شدیم. گروهک نهضت آزادی همراه با کناره گیری رهبری شان از دولت موقت، اظهار کرد که این کار دانشجویان، مردم دنیا را نسبت به انقلاب ایران بدبین کرد. لیکن ملت ایران آگاه تر از این بود که با این جو سازی ها و سمپاشی ها فریب بخورد و بیراهه گزیند. عناصر لیبرال نیز در میان ملت ایران بی اعتبارتر از آن بودند- وهستند–که مردم به بیهوده گویی های آنان بها دهند و از آنان تأثیر پذیرند. از این رو لیبرال ها بر آن شدند که با رخنه در میان چهره های انقلاب و از راه فریب ساده لوحان، اندیشه های زهرآگین و ذلت آفرین خود را از زبان آنان در میان مردم رواج دهند و توده ها را از راه امام و انقلاب باز دارند، بنابراین می بینیم که آقای منتظری با تأثیر پذیری از لیبرال ها و منافقانی که در اطراف او گرد آمده اند، بافته ها و ساخته های آنان را تکرار می کند و اعلام می دارد که ما در جنگ «شعارهایی دادیم که غلط بوده»!! وخیلی «از آنها ما را در دنیا منزوی کرد»! و « مردم دنیا را به ما بدبین کرد»!
لیکن امام به این شبهه افکنی ها و سیاه نمایی ها پاسخ داد و از آنجایی که به درستی دریافته بود این سخنان آقای منتظری ریشه در تلقینات لیبرال های نفوذی دارد، اعلام کرد:
... نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیده ها به گونه ای عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی اش عدول می کند...
از پیام تاریخی امام که با عنوان «منشور روحانیت » در تاریخ 2 اسفندماه 1367 انتشار یافت، بخشی را که پاسخ به سخنان آقای منتظری است در پی می آوریم:
... در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب، خصوصاً از حوادث ده سال پس از پیروزی، باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه ای مغلوب و شکست خورده نیستیم؛ حتی در جنگ، پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات، چیزی به دست نیاوردند؛ البته اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری می نگریستیم و می رسیدیم ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده ایم. هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همه صحنه ها ازآن بهره جسته ایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم؛ ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم؛ ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهان خواران کنار زدیم؛ ما در جنگ دوستان و دشمنان را شناخته ایم؛ ما در جنگ به این نتیجه رسیده ایم که باید روی پای خود بایستیم؛ ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم؛ ما در جنگ ریشه های انقلاب پربار اسلامی مان را محکم کردیم؛ ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم؛ ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها سالیان سال می توان مبارزه کرد.
جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت؛ جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت؛ جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظام های فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند؛ جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت؛ تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آن چنانی برخوردار شد و از همه مهم تر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.
همه اینها از برکت خون های پاک شهدای عزیز هشت سال نبرد بود؛ همه اینها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران در ده سال مبارزه با امریکا و غرب و شوروی و شرق نشأت گرفت. جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست؛ جنگ ما جنگ فقر و غنا بود؛ جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد.
چه کوته نظرند آنهایی که خیال می کنند چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده ایم. پس شهادت و رشادت و ایثارو از خود گذشتگی و صلابت بی فایده است! در حالی که صدای اسلام خواهی آفریقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام شناسی مردم در امریکا واروپا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست.
من در این جا از مادران و پدران و خواهران و برادران وهمسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل های غلط این روزها رسماً معذرت می خواهم و از خداوند می خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند؛ آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید[به آن ] گردن نهاد. باز به وظیفه خود عمل کرده است. آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیده ها به گونه ای عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی اش عدول می کند. تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی شود؟! تأخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمی شود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ایم، نه مأمور به نتیجه. اگر همه انبیا و معصومین- علیهم السلام- در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند، هرگز نمی بایست از فضای بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلی و بلند مدتی که هرگز در حیات ظاهری آنان جامه عمل نپوشیده است ذکری به میان آورند. در حالی که به لطف خداوند بزرگ، ملت ما توانسته است در اکثر زمینه هایی که شعار داده است به موفقیت نایل شود. ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کرده ایم؛ ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیده ایم؛ ما
شعار «مرگ بر آمریکا» را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی امریکا تماشا کرده ایم؛ ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده ایم. البته معترفیم که در مسیر عمل؛ موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شده ایم روشها و تاکتیک ها را عوض نماییم. ما چرا خودمان و ملت و مسئولین کشورمان را دست کم بگیریم و همه عقل و تدبیر امور را در تفکر دیگران خلاصه کنیم... (3)
انتظار می رفت با این پیام هشدار دهنده امام، آقای منتظری به خود آید و از پیروی کورکورانه از لیبرال های خودباخته، وارفته و بی اراده بپرهیزد واز اندیشه های زهرآگین و ذلت آفرین آنان دوری گزیند و از پیشگاه ملت به سبب تحلیل غلط و ساده لوحانه پوزش بخواهد، لیکن شبکه حاکم در بیت او و باند مخوف مهدی و هادی هاشمی، به گونه ای او را شست و شوی مغزی داده بودند که این پیام بیدار باش امام نتوانست او را هوشیار سازد و از خواب غفلت بیدار کند؛ او به بن بست بی بازگشت رسیده بود و خودخواهی و لجبازی و لادگی، فرصت درست اندیشیدن و به صف مردم پیوستن و از مردم پوزش خواستن را به او نمی داد.
چنانکه امروز می بینیم شکست خورده های دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، با اینکه با چشم سر می بینند که آلت دست سازمان های جاسوسی سیا و موساد قرار گرفته اند و از خط امام و صف مردم جدا شده، در گنداب فتنه و تفرقه و خیانت فرو غلتیده اند پیوسته آب به آسیاب دشمن می ریزند و به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی آسیب می رسانند، و منیت و کیش شخصیت و شهوت قدرت به آنان رخصت بازگشت به سوی ملت را نمی دهد. بگذریم از برخی
از آنان که احتمالاً از سرسپردگان به شبکه های جاسوسی بیگانگان هستند و از آغاز با هدف براندازی آمدند و فروپاشی نظام را هدف گرفته اند.

پی نوشت ها :

*مورخ انقلاب اسلامی
1. همان، ص 201.
2. کیهان، 23بهمن 1367.
3. صحیفه امام، ج21، ص 285- 283.

منبع مقاله :
نشریه 15 خرداد، شماره21



 

 

نسخه چاپی