وظایف خواص و نخبگان در شرایط فتنه (1)
 وظایف خواص و نخبگان در شرایط فتنه(1)
 


 
 

بر خودتان مسلط باشید، دستهای دشمن را ببینید

«اما خطاب دوم من، خطاب به سیاسیون و نامزدها و گردانندگان احزاب و جریانات است. من می خواهم عرض کنم به این حضرات، که امروز یک لحظه ی حساس تاریخی برای کشور است؛ نگاه کنید به وضع دنیا، نگاه کنید به وضع خاورمیانه، نگاه کنید به وضع اقتصادی عالم، نگاه کنید به مسائل کشور های همسایه ی ما مثل عراق، مثل افغانستان، مثل پاکستان. ما در نقطه ی حساسی از تاریخ قرار گرفته ایم. همه ی ما وظیفه داریم که در این مرحله ی تاریخی هوشیار باشیم، دقیق باشیم، مواظب باشیم اشتباه نکنیم. در این قضیه ی انتخابات، مردم حقا و انصافا به وظیفه ی خودشان عمل کردند. وظیفه شان این بود که بیایند پای صندوقهای رأی، که به بهترین وجهی این وظیفه اداء شد؛ اما ما و شما وظائف سنگین تری داریم. آن کسانی که به یک نحوی یک نوع مرجعیتی در افکار مردم دارند؛ از این سیاسیون و روسای احزاب و کار گردانان جریانات سیاسی، و یک عده ای از این ها حرف شنوی دارند، اینها خیلی باید مراقب رفتار خودشان باشند؛ خیلی باید مراقب گفتار خودشان باشند. اگر آنها کمی افراطی گری کنند، دامنه ی این افراطی گری
در بدنه ی مردم به جاهای بسیار حساس و خطرناکی خواهد رسید که گاهی خود آنها دیگر نمی توانند آن را جمع کنند، که ما نمونه هایش را دیده ایم. افراط وقتی در جامعه به وجود آمد، هر حرکت افراطی به افراطی گری دیگران دامن می زند. اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسوول خونها و خشونتها و هرج و مرج ها، آنهایند. من به همه ی این آقایان، این دوستان قدیمی، این برادران توصیه می کنم بر خودتان مسلط باشید؛ سعه ی صدر داشته باشید؛ دستهای دشمن را ببندید؛ گرگهای گرسنه ی کمین کرده را که امروز دیگر نقاب دیپلماسی را یواش یواش دارند از چهره هایشان بر می دارند و چهره ی حقیقی خودشان را نشان می دهند، ببینید؛ از اینها غفلت نکنید». (1)

وظایف تصریحی:

1-درک شرایط حساس کشور و منطقه.
2-هوشیاری و دقت و مواظبت در رفتار و گفتار و پرهیز از اشتباه در شرایط حساس کشور.
3-توجه به سنگین تر بودن وظایف ساسیون و گردانندگان احزاب نسبت به مردم عادی در شرایط فتنه.
4-پرهیز از افراطی گری.
5-توجه به این واقعیت که افراطی گری خواص و نخبگان در بدنه ی مردم به جاهای بسیار حساس و خطرناکی خواهد رسید که گاهی خود آنها دیگر نمی توانند آن را جمع کنند.
6-توجه به این نکته که هر حرکت افراطی گری دیگران دامن میزند.
7-مسلط بر خود.
8-سعه ی صدر داشتن.
9-دیدن دست های دشمن در حوادث.

وظایف استنباطی :

1-خواص و نخبگان نباید موقعیت و زمینه های سوءاستفاده دشمن را فراهم کنند.
2-خواص و نخبگان بایستی عاقبت حرکات خود را محاسبه کنند تا به جای اصلاح، به دشمن فرصت ضربه زدن ندهند.

قانون فصل الخطاب است

«من به این برادران عرض می کنم، به مسوولیت پیش خدای متعال فکر کنید:پیش خدا مسوولید، از شما سوال خواهد شد. آخرین وصایای امام را به یاد بیاورید؛ قانون، فصل الخطاب است؛ قانون را فصل الخطاب بدانید. انتخابات اصلا برای چیست؟ انتخابات برای این است که همه ی اختلافها سر صندوق رأی حل و فصل بشود. باید در صندوقهای رأی
معلوم بشود که مردم چی می خواهند، چی نمی خواهند؛ نه در کف خیابانها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخابی آنهائی که رأی نیاوردند، اردوکشی خیابانی بکنند، طرفدارانشان را بکشند به خیابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصیر مردم چیست؟ این مردمی که خیابان، محل کسب و کار آنهاست، محل رفت و آمد آنهاست، محل زندگی آنهاست، اینها چه گناهی کردند؟ که ما می خواهیم طرفدارهای خودمان را به رخ آنها بکشیم؛ آن طرف یک جور، این طرف یک جور. برای نفوذی تروریست-آن کسی که می خواهد ضربه ی تروریستی بزند-مسأله ی او مسأله سیاسی نیست؛ برای او چه چیزی بهتر از پنهان شدن در میان این مردم؛ مردمی که می خواهند راهپیمایی کنند یا تجمع کنند. اگر این تجمعات پوششی برای او درست کند، آن وقت مسوولیتش با کیست؟ الان همین چند نفری که در این قضایا کشته شدند؛ از مردم عادی، از بسیج، جواب اینها را کی بناست بدهد؟ واکنشهائی که به اینها نشان داده خواهد شد-تو خیابان از شلوغی استفاده کنند، بسیج را ترور کنند، عضو نیروی انتظامی را ترور کنند-که بالاخره واکنشی به وجود خواهد آورد، واکنش احساسی خواهد بود. محاسبه ی این واکنش ها با کیست؟ انسان دلش خون می شود از بعضی از این قضایا؛ بروند توی کوی دانشگاه، جوانها را، دانشجو ها را-آن هم دانشجو های مومن و حزب اللهی را، نه آن شلوغ کن ها را-مورد تهاجم قرار بدهند، آن وقت شعار رهبری هم بدهند!دل انسان خون می شود از این حوادث. زور آزمایی خیابانی بعد از
انتخابات کار درستی نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردم سالاری است.
من از همه می خواهم به این روش خاتمه بدهند. این روش، روش درستی نیست. اگر خاتمه ندهند، آن وقت مسوولیت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهده آنهاست». (2)

وظایف تصریحی:

1-حل و فصل انتخابات سر صندوق رای انجام شود.
2-پرهیز از اردوکشی خیابانی و فراهم آوردن زمینه ی نفوذ تروریست ها.
3-توجه به این واقعیت که زور آزمائی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردم سالاری است.
4-قانون را فصل الخطاب بدانند و به آن تن دردهند.

وظایف استنباطی :

1-عدم تکمین به قانون، هرج و مرج و اغتشاش بوجود می آورد، باید از بی قانونی پرهیز کرد.
2-خواص و نخبگان مدعی خط امام، بایستی قانون را به عنوان فصل الخطاب بپذیرند و گر نه ادعای خط امامی آنان، فریبکاری و پوشش انحراف است.

راه محبت و صفا باز است

«من از همه ی این دوستان، این برادران، می خواهم بنا را بر برادری بگذارید، بنا را بر تفاهم بگذارید، قانون را رعایت کنید. راه قانون باز است. راه محبت و صفا باز است، از این راه بروید. و امیدوارم خدای متعال توفیق بدهد که همه از این راه بروند. خب، همه پیشرفت کشور را می خواهند. جشن پیروزی چهل میلیونی را این برادران گرامی بدارند و نگذارند دشمن این جشن را خراب کند؛ همچنانی که دشمن می خواهد خراب کند. البته اگر کسانی بخواهند راه دیگری را انتخاب بکنند، آن وقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صریح تر از این صحبت خواهم کرد. (3)

وظایف تصریحی:

1-بنا را بر تفاهم گذاشتن.
2-قانون را رعایت کردن.
3-رویه محبت و صفا را در پیش گرفتن.

وظایف استنباطی :

1-با بی قانونی، ایجاد اختلاف، کدورت و دشمنی نکنید.
2-با دشمن در زیر سوال بردن جشن بزرگ بالاترین حد نصاب شرکت مردم در انتخابات، همراهی نکنید.

نباید مردم را تقسیم و دو شقه کرد

«در همین قضایای اخیر هم ما عرض کردیم، بنده مخالفم که مردم کشورمان را، مردم عزیزمان را به دو بخش تقسیم کنیم؛ یک عده ای را مقابل یک عده ی دیگر قرار بدهیم. قضیه اینجوری نیست. در خیلی از مسائل، مردم سلیقه هایشان، نگاه هایشان، نظرهایشان یکی نیست، اما این به معنای اصطکاک و تزاحم و تعارض و دست به یقه شدن نیست. ما نباید مردممان را وادارکنیم که با هم دست به یقه بشوند. من به هر دو طرف نصیحت می کنم:احساسات جوانها را تحریک نکنند، مردم را مقابل هم قرار ندهند، ملت یکپارچه ای است، ایمان واحدی دارد، قلبا هم با نظام خود روابط حسنه ای دارد؛ نشانه ی این روابط حسنه، همین حضور در پای صندوقهاست. اگر امیدوار نبودند، اگر حسن ظن نداشتند، اگر اعتماد نداشتند، نمی آمدند پای صندوقها. پس این ملت با نظام خود هیچ مشکلی ندارد. نباید این ملت یکپارچه را دو شقه کرد، تقسیم کرد، یک گروه را بر علیه آن گروه دیگر، آن گروه را بر علیه این گروه دیگر تحریک کرد». (4)

وظایف تصریحی:

1-احساسات جوان ها را تحریک نکنید.
2-مردم را مقابل هم قرار ندهید.
3-ملت یکپارچه را دو شقه و علیه یکدیگر تحریک نکنید.

وظایف استنباطی :

1-اختلاف سلیقه و نظر مردم را، به مقابل هم قرار گرفتن و دست به یقه شدن آنان تبدیل نکنید.

بی قانونی به مراتب تلخ تر از تحمل قانون است

«برای حل وفصل قضایا، معیار قانونی وجود دارد. اگر قانون حاکم نشد، آن چیزی که از بی قانونی بر سر همه خواهد آمد، بسیار تلخ تر است از آنچه که اجرای قانون ممکن است در کام بعضی تلخی به وجود بیاورد؛ «و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق». عدل همان رعایت قانون است. اگر ما از رعایت قانون احساس ضیق کردیم، نخواستیم به قانون تن بدهیم، آنچه که بر سر ما از بی قانونی خواهد آمد، بمراتب از این تلخی تحمل قانون، سخت تر است، این را باید همه توجه کنند». (5)

وظایف تصریحی:

1-توجه به این نکته که برای حمل و فصل قضایا، قانونی وجود دارد.
2-توجه با این واقعیت که اگر به قانون تن ندهید تلخی سخت تری را از بی قانونی باید تحمل کنید.

نخبگان و خواص سیاسی مراقب کار و حرف زدن خود باشند

«مردم ما به توفیق الهی، به هدایت الهی، به دستگیری الهی، مردم مومنی هستند؛ هم آگاهند، هم مومنند، هم حاضر در صحنه اند، پا به رکابند در هر جائی که لازم باشد. ماها باید خودمان را اصلاح کنیم. نخبگان و خواص سیاسی بایستی مراقب کار خودشان، حرف زدن خودشان باشند؛ این خطاب به همه ی نخبگان است، خطاب به یک طرف خاصی، جناح خاصی نیست. همه باید مراقب باشند. همه بدانند این ملت، یک ملت یکپارچه است. احساسات این طرف را علیه آن طرف تحریک کنند، آن یکی بیاید احساسات این طرف را علیه آن طرف تحریک کند، اینها راه به جائی نمی برند». (6)

وظایف تصریحی:

1-مراقبت در رفتار و گفتار.
2-تحریک نکردن احساسات مردم علیه یکدیگر.

وظایف استنباطی :

1-نخبگان و خواص بیش از مردم نیاز به اصلاح و مراقبت از خود دارند.

همدلی و ابراز اعتماد به کشور

«وقتی شما متحد بودید، وقتی شما همدل بودید، وقتی شما احساس و ابراز اعتماد به کشورتان و نظامتان کردید، آن وقت این وسوسه های خناسان بین المللی این سیاستمداران ظالم، مداخله گر، دور از انسانیت، دیگر اثری نخواهد کرد». (7)

وظایف تصریحی:

1-اتحاد و همدلی و احساس و ابراز اعتماد به کشور و نظام.

وظایف استنباطی :

1-نخبگان و خواص با ابراز عدم اعتماد به کشور و نظام، زمینه ی مداخله ی ستمگران ظالم بین المللی را فراهم نکنند.

ایجاد ناامنی، بزرگترین گناه است

«هر کسی امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنی سوق بدهد، از نظر عامه ی ملت ایران منفوری است؛ هر که می خواهد باشد. هر هدفی
را که این ملت بخواهد به آن برسد، در سایه ی آرامش و امنیت خواهد رسید. وقتی امنیت بود، تحصیل هم هست، علم هم هست، پیشرفت هم هست، صنعت هم هست، ثروت هم هست، آسایش گوناگون هم هست، عبادت هم هست؛ دنیا و آخرت در سایه ی امنیت وجود دارد. وقتی ناامنی ایجاد شد، همه ی اینها مخدوش می شود. به هم زدن امنیت یک ملت بزرگترین گناهی است که ممکن است کسی مرتکب بشود. این را البته آن کسی که مأمور است، مزدور است، او که حرف گوش نمی کند؛ خطاب ما به او نیست؛ خطاب ما به نخبگان است. آحاد ملت هم هوشیارند؛ نخبگان ما هوشیار باشند.
نخبگان بدانند هر حرفی، هر اقدامی، هر تحلیلی که به آنها کمک بکند، این حرکت در مسیر خلاف ملت است. همه ی ما باید خیلی مراقب باشیم؛ خیلی باید مراقب باشیم:مراقبت حرف زدن، مراقب موضع گیری کردن، مراقب گفتن ها، مراقب نگفتن ها. یک چیزهائی را باید گفت؛ اگر نگفتیم، به آن وظیفه عمل نکرده ایم. یک چیزهائی را باید بر زبان نیاورد، باید نگفت؛ اگر گفتیم، بر خلاف وظیفه عمل کرده ایم». (8)

وظایف تصریحی:

1-توجه با این نکته که هر کسی جامعه را به سمت اغتشاش و نا امنی سوق بدهد، در نظر ملت منفور است.
2-توجه به این نکته که نا امنی، تمامی امور را در مملکت مخدوش می کند.
3-هوشیار باشند.
4-از نخبگان حرف یا اقدام یا تحلیلی که به دشمنان کمک کند نباید صادر بشود.
5-مراقبت از حر فزدن و موضع گیری کردن.
6-مراقب این که چه باید گفت و چه نباید گفت باشند.

وظایف استنباطی :

1-مهمترین وظیفه ی نخبگان و خواص، حفظ امنیت کشور است، همچنان که به هم زدن آن، بزرگترین گناه است.
2-نخبگان و خواص با سکوت بی موقع و حرف زدن نابهنگام، با گفتن چیزهایی که نباید گفت و نگفتن چیزهایی که باید گفت به غبار آلودگی فضا کمک نکنند.

شاخص، عقلی است که انسان را به عبودیت دعوت می کند

«نخبگان سر جلسه ی امتحانند؛ امتحان عظیمی است. در این امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط این نیست که ما یک سال عقب بیفتیم؛ سقوط است. اگر بخواهیم به این معنا دچار نشویم، راهش این است که خرد را، که انسان را به عبودیت دعوت می کند، معیار و ملاک قرار بدهیم؛ شاخص قرار بدهیم.
عقل، سیاسی بازی و سیاسی کاری های متعارف نیست؛ اینها خلاف عقل است. «العقل ما عبد الرحمن و اکتسب به الجنان»؛ عقل این است که انسان را به راه راست هدایت می کند. اشتباه می کنند آن کسانی که خیال می کنند با سیاسی کاری، عقلائی عمل می کنند؛ نه، عقل آن چیزی است که راه عبادت خدا را هموار می کند». (9)

وظایف تصریحی:

1-معیار و ملاک و شاخص قرار دادن عقل و خرد در انتخاب راه.
2-پرهیز از سیاسی بازی ها و سیاسی کاری های متعارف در موضع گیری ها.

وظیفه ی استنباطی:

1-هموار کردن راه عبادت خدا، عقل گرایی است. هر کاری و هر گفتاری که برخلاف بندگی خدا باشد، بی خردی است و سیاسی بازی.

به خودمان مراجعه کنیم، خودمان را فریب ندهیم

«شاخصش هم برای ما، بین خودمان و خدا، این است که نگاه کنیم ببینیم در بیان این حرف اخلاص داریم یا نه؟ به فکر خدائیم یا نه؟ من دارم برای خاطر خدا، رضای خدا حرف می زنم یا برای خاطر جلب توجه
شما دارم حرف می زنم؟ برای خاطر خداست یا برای خاطر دل مستمع و غیر مستمع است؟ معیارش این است. به خودمان مراجعه کنیم؛ اقضی القضات نسبت به انسان، خود انسان است. خودمان را فریب ندهیم؛ بفهمیم چه کار می کنیم؛ بفهمیم چه می گوئیم، چه حرکتی می کنیم». (10)

وظیفه تصریحی:

1-سنجش حرف هایی که می زنیم با معیار اخلاص و رضای خدا.

وظایف استنباطی :

1-در موضع گیری ها تحت تأثیر مستمعین قرار نگیریم.
2-خوب نگاه کنیم ببینیم آیا حرفهایمان از روی اخلاص و برای خداست یا نه؟

ترس، فهم انسان را مختل و موجب اشتباه می شود

«نکته بعدی این است مه نه فقط در عمل احتیاج به شجاعت داریم، در فهم هم احتیاج به شجاعت داریم. در فهم فقیهانه، احتیاج به شجاعت هست؛ اگر شجاعت نبود، حتی در فهم هم خلل به وجود خواهد آمد. درک روشن از کبریات و صغیریات؛ گاهی انسان کبریات را درست می فهمد، در صغریات اشتباه می کند. این درک صحیح از مبانی دین و از موضوعات دینی و از موضوعات خارجی منطبق با آن مفاهیم کلی و عمومی-یعنی کبریات و صغریات-احتیاج دارد به اینکه ما شجاعت داشته باشیم، ترس نداشته باشیم؛ والا ترس از مالمان، ترس از جانمان، ترس از آبرویمان، انفعال در مقابل دشمن، ترس از جو، ترس از فضا؛ اگر این حرف را بزنیم، علیه ما خواهند بود؛ اگر این حرف را بزنیم، فلان لکه را به ما خواهند چسباند؛ این ترسها فهم انسان را هم مختل می کند. گاهی انسان به خاطر این ترسها، به خاطر این ملاحظات، صورت مسئله را درست درک بکند و حل بکند؛ موجب اشتباه خواهد شد. لذا«ولا یخشون احدا الا الله»خیلی مهم است؛ در این آیه ی شریفه ی(الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفَى بِاللَّهِ حَسِیباً)(11)؛ معلوم می شود شرط بلاغ و ابلاغ و تبلیغ، همین عدم خشیت است که:«و لا یخشون احد الا الله». می گوئی:آقا!اگر این کار را بکنم، ممکن است در دنیا سرم کلاه برود. خوب، «و کفی بااله حسیبا»؛ محاسبه را به خدا واگذار کنید و بگذارید خدا برایتان محاسبه کند. اگر پروای قضاوتهای مردم، داوری های گوناگون مردم را به جای پروای از خدا گذاشتیم، مشکل درست خواهد شد؛ چون پروای از خدای متعال تقواست. اگر این را کنار گذاشتیم و ترس مردم جایگزین شد، آنوقت فرقانی هم که خدای متعال گفته، پیدا نخواهد شد؛ (إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَاناً )(12)؛ این فرقان ناشی از تقواست؛ روشن شدن حقیقت برای انسان، دستاورد تقواست و به نظر من این مسئله خیلی مهم است؛ مسئله ی خشیت از مال و جان و حرف مردم و آبرو و زمزمه ها و حرفها و
حدیثها و تهمتها و اینها، خیلی مهم است؛ اینقدر این مسئله مهم است که خدای متعال به پیغمبرش خطاب می کند و او را بر حذر می دارد:«وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ»(13)؛ ملاحظه ی حرف مردم، ملاحظه ی این تهمتی که خواهد زد، ملاحظه ی چیزی را که خواهد کرد، نباید کرد؛ «وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ». به نظر من یکی از چیزهائی که فتوحات گوناگون امام را ارزانی آن بزرگوار داشت، همین شجاعت او بود، که فتوحات علمی، فتوحات معنوی، فتوحات سیاسی، فتوحات اجتماعی، این مجذوب شدن دلها به آن بزرگوار را -که واقعا چیز عجیبی بود-به وجود آورد. و شجاعت آن بزرگوار این بود که ملاحظه ی هیچ چیزی را نمی کرد. بالاخره اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جای خشیت از خدا بنشانند؛ یعنی مایلند از که از آنها ترسیده بشود؛ (الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ‌ )(14). یعنی اینکه دائما دارند به ما می گویند:آقا!«ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم»، جوابش همین است:«و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». نتیجه اش هم این است:(فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء)(15). نتیجه ی این احساس، این درک، این حقیقت روحی و معنوی همین است که:«فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ ». بنابراین، بایستی این شجاعت را داشت.
دشمن انواع و اقسام کار را می کند؛ انواع و اقسام فعالیت را می کند؛
عمده هم امروز به گمان من، هدف وآماج توطئه های دشمن، خواص است؛ آماج دشمن، خواص است. می نشینند طراحی می کنند تا ذهن خواص را عوض کنند؛ برای اینکه بتوانند مردم را بکشانند؛ چون خواص تأثیر می گذارند و در عموم مردم نفوذ کلمه دارند. به نظر من یکی از وظائف اصلی امروز ما و شما، همین است:ما بصیرت خودمان را در مسائل گوناگون تقویت کنیم و بتوانیم ان شاء الله بصیرت مخاطبان و مستمعان خودمان را هم زیاد بکنیم. و انقلاب اسلامی، خیلی ریشه دار است، خیلی قوی است؛ خیلی ارکان مستحکمی دارد؛ و خدای متعال هم پشتیبان ماست؛ همین طور که من بارها از قول امام(رضوان الله علیه)نقل کرده ام که فرمودند:من از اولی که وارد این قضیه شدیم، دیدم-یا احساس کردم-یک دست قدرتی دارد کارها راپیش می برد. حقیقتا همین جور است؛ و این را به من فرمودند. انسان این دست قدرت الهی را می بیند. البته این دست قدرت الهی، قوم و خویشی ای با ما ندارد-«من کان لله کان الله له»، «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ »(16). «وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ »(17)-باید در خدمت این راه باشیم؛ خالصانه؛ آنچه که داریم، بیاوریم میدان و برای این راه تقدیم کنیم؛ تلاشمان و کارمان را برای این راه تقدیم کنیم. خدای متعال هم تفضل خواهد کرد؛ لطف خواهد کرد؛ امروز هم همین کار شده و خدای متعال تفضل کرده و سنگ دشمن به سوی خودش برگشته؛ تیرش کمانه کرده به طرف خودش؛ و نتوانستند از توطئه ای که کردند طرفی ببندند». (18)

وظایف تصریحی:

1-شجاعت در عمل.
2-شجاعت در فهم.
3-درک صحیح از مبانی دین و از موضوعات دینی و از موضوعات خارجی منطبق با آن مفاهیم.
4-دوری از انواع و اقسام ترس ها(ترس از مال، جان، آبرو و انفعال در مقابل دشمن، قضاوت و حرف مردم، زمزمه ها و حرف ها و حدیث ها و تهمت ها).
5-توجه به این نکته که گاهی انسان به خاطر ترسها و ملاحظات، صورت مسأله را درست نمی فهمد؛ و دچار اشتباه خواهد شد.
6-توجه به این نکته که اهل فتنه تلاش می کنند خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جای خشیت از خدا بنشانند.
7-تقویت بصیرت در مسائل گوناگون.
8-زیاد کردن بصیرت مخاطبان و مستمعان.

وظایف استنباطی :

1-خواص و نخبگان بیشتر در معرض توطئه های دشمنانند و لذا باید بیشتر مراقبت کنند.
2-برای شناخت حقیقت بایستی تقوا را در خود تقویت کرد و ترس از خدا را اصل دانست، نه ترس از مردم را.

پی نوشت ها :

1- خطبه های نماز جمعه تهران، 1388/3/29.
2- خطبه های نماز جمعه تهران، 1388/3/29.
3- خطبه های نماز جمعه تهران، 1388/3/29.
4- دیدار رئیس و مسوولان قوه قضائیه، 1388/4/7.
5 تا 7- در دیدار رئیس و مسوولان قوه قضائیه، 1388/4/7.
8- خطبه های نماز جمعه تهران، 1388/3/29.
9 و 10- بیانات در سالروز عید مبعث، 1388/4/29.
11- سوره احزاب آیه 39.
12- سوره انفال، آیه 29.
13- سوره احزاب، آیه 37.
14- سوره آل عمران، آیه 173.
15- سوره آل عمران، آیه 174.
16- سوره محمد، آیه 7.
17- سوره حج، آیه 40.
18- دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 1388/7/2.

منبع مقاله :
(1389) ولایت فقیه در شرایط فتنه(در رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی)، تهران، نشر قدر ولایت، چاپ اول

 

نسخه چاپی