بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (1)
بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (1)

 

نویسندگان:دکتر ناصر قربان نیا / معصومه حافظی
استادیار دانشگاه مفید / کارشناسی ارشد معارف قرآن



 

چکیده

فضای روابط همسران ازمنظر قرآن کریم، مملو از بایسته ها و شایسته های ناب اخلاقی است که پیوند مودت آمیز و عاشقانه همسران را محکم و استوار می نماید. ثمره شناخت اصول اخلاقی حاکم بر روابط همسران از منظر متعالی قرآن کریم، ارمغانی نوین و تمدنی ناب است. از جمله آن اصول، اصل معاشرت به معروف است. مطابق فرهنگ غنی قرآنی، هریک از همسران باید با یکدیگر به معروف رفتار نمایند. ازآن رو که دایره معنایی «معروف» محدود و ثابت نیست، بلکه در هر زمانه ای، افزون بر مطابقت با معیارهای شرعی، همواره با تحول زمان و پیشرفت خردمندان متدین قابل تغییراست، لازم است مسائل مربوط به روابط همسران در هر زمانه ای، تحت حاکمیت چنین اصلی، لباس زیبای اخلاق را برتن کنند. این باور مقتضی آن است که اندیشمندان و صاحب نظران اسلامی در تعیین روابط و وظایف همسران به راهنما و بنیادین بودن اصل معاشرت به معروف میان همسران اهتمام داشته باشند.
کلیدواژه ها: قرآن کریم، اخلاق، اصل معاشرت به معروف، همسران.

مقدمه

درمنطق قرآن کریم، اصل معاشرت به معروف، یکی ازاصول اساسی حاکم بر روابط همسران است. چنین اصلی در روابط همسران، یک اصل اخلاقی است که به دلیل قرابت اخلاق و حقوق، در زمره مبانی و قواعد حقوقی حاکم بر روابط همسران نیز در آمده است، به گونه ای که قانونگذار بدان عنایت ورزیده، ضمن ماده 1103 قانون مدنی، تصریح نموده است: «زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.»
باید اذعان نمود که چنین اصل اخلاقی ای در ضمن عبارت شریفه «عاشروهن بالمعروف» (نساء:19) در قرآن کریم، در راستای اهتمام بر سلامت اخلاقی خانواده و حفظ آن نظام توسط ارزش ها و هنجارهای اخلاقی، حاکمیت همه جانبه اخلاق را در روابط همسر داری ترسیم می نماید. با این بینش، دیدگاه الهی مقتضی آن است که احکام وحقوق مربوط به روابط همسران، همواره باید بر پایه چنین اصلی، از پویایی اخلاق بهره مند باشند و مفسران، فقها، حقوق دانان و تمامی صاحبان اندیشه و قلم دراین عرصه، ضمن تسلط بر مفهوم و مصادیق معروف و منکر اجتماعی، در تفسیرو تعیین روابط خانوادگی و تنظیم ضوابط و تبصره های مربوطه، بدین اصل اهتمام ورزند و وروابط خانوادگی را در باور فرهنگ مسلمانان به روابط صرف حقوقی مبدل نسازند.
از این رو، دراین نوشتار سعی بر آن است که ضمن ارائه معنا و تفسیر اصل اخلاقی معاشرت به معروف و نقد و تحلیل تفاسیر مربوطه، موضوعات مرتبط با آن، همچون طرفینی و بنیادین بودن آن اصل در روابط همسران، ترسیم گردد، ضمن آنکه ارائه نمونه هایی از روابط همسران، مطابق فرهنگ غنی قرآنی، گویای محوریت و اصالت معاشرت به معروف و رفتار مسالمت آمیزآنها خواهد بود. بررسی این مهم نیز در این مقاله مورد توجه
قرار گرفته است.
ذکر این نکته نیز بجاست که چون غالباً در گذرای زمان، زنان در روابط با همسران در معرض ضرر و زیان حقوقی و اخلاقی قرار می گیرند، طبیعتاً دفاع از مظلومیت زن در تبیین اصل معاشرت به معروف بیشتر به چشم می خورد. ازاین رو، قرار گرفتن تحقیق در این جریان، به سیر طبیعی بحث مرتبط می باشد.

1. مفهوم «اصل»

«اصل» درلغت بر ته وبن هر چیز اطلاق می گردد. این معنا آن قدر وسعت یافته است که به هرآنچه که وجود چیزی دیگر به آن بسته است نیزاطلاق می گردد. ازاین رو، پدر برای پسر، و رود برای جوی اصل است. اصل مقابل فرع است و جمع ان اصول است و بر قوانین نیز اطلاق می گردد.(جر، 1973 م، ص 109)
از آن رو که قوانین هر موضوع، اصل و ریشه آن موضوع می باشند، می توان در تعریف اصل گفت : اصل عبارت از قاعده و قانون ثابتی است که پایه و ستون مسائل مربوط به حوزه مرتبط با خود را تشکیل می دهد، به گونه ای که استنباط کلیه احکام و مسائل مربوط به آن حوزه بر مبنا و مطابق آن قاعده صورت می پذیرد.
واژه «اصل» دردو آیه از قرآن کریم، و جمع آن (اصول) نیز در یک آیه به کار رفته است که با بررسی و تحلیل هر کدام از آنها، اتخاذ معنای مذکور تقویت می گردد. با این انگیزه، به ذکر یک مورد اکتفا می گردد: «أَلَمْ تَرَ کَیْف ضرَب اللَّهُ مَثَلاً کلِمَهً طیِّبَهً کَشجَرَهٍ طیِّبَهٍ أَصلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فى السمَاءِ» (ابراهیم : 24) آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده : سخنی پاک که مانند درختی پاک است که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است. عبارت شریفه « أصْلُهَا ثَابِتٌ وَ
فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ» توصیفی برآن شجره مذکور است. این مشخصه که اصل درخت ثابت و فرع آن درآسمان است، حکایت از آن دارد که اصل درخت (ریشه درخت) تکیه گاه فروعات درخت (همچون شاخه، ساقه، میوه و...) است و قوام و ثبات آن فروعات بسته به چنان اصلی است. با این نگاه، معنای اصل از خود قرآن کریم نیز قابل برداشت و فهم است.

2. گستره معنایی «معروف»

در این مبحث پس از تبیین معنای لغوی معروف، آن را ازمنظر قرآن کریم مورد بررسی قرار می دهیم و آنگاه از تشخیص معروف به وسیله عرف خردمندان متشرع سخن می گوییم.

1-2. معروف از منظر لغت شناسان

«معروف» از جمله واژه هایی است که همواره از سویی در معنای آن، وضوح و بداهت به چشم می خورد و از سویی دیگر، به دلیل عام بودن و یا کلیتش و یا نیاز به احاطه بر معرفت شناسی آن دراجتماع سالم دینی، از نوعی ابهام و پوشیدگی برخوردار است.
واژه «معروف» از «عُرف» مشتق شده است.(ابن منظور، 2000م، ج10، ص 112) «عُرف» به معنای خوبی است و در مقابل «نُکر» که به معنای بدی است قرار دارد. از این رو، «معروف» که اسم مفعول از «عُرف» است، به معنای هر چیزی است که خوب است و در مقابلِ «منکر» (به معنای هر چیزی که بد است) قرار دارد؛ چنان که برخی از لغت شناسان گفته اند : «معروف» ضد «منکر» است و «عُرف» ضد «نُکر» است. (همان / فیروزآبادی، [بی تا]، ج3، ص 179)
برخی از لغت شناسان معنای «معروف» را کامل تر بیان کرده اند: «معروف، به معنای هر
چیزی ازخیر و نیکی است که در نزد نفس شناخته شده باشد.» (ابن منظور، 2000 م، ج10، ص 112) و یا گفته اند : «آنچه در میان مردم در عادات و معاملاتشان معمول و متعارف است، معروف نام دارد.» (جر، 1973 م، ص 824) گاهی نیز آن را مترادف با نیکی و مدارا و احسان دانسته اند (مقری فیومی، [بی تا]، ج2، ص 404)؛ اما کامل ترازهمه تعاریف، آن است که گفته اند : «معروف هر فعلی است که توسط عقل و شرع پسندیده باشد.» (راغب اصفهانی، 1423ق، ص 561)

2-2. معروف از منظر قرآن

در عرصه جست و جوی «معروف» در قرآن کریم حدود 37 مرتبه در حوزه های گوناگون، این واژه به چشم می خورد. آنچه در ارتباط معنای آن واژه در قرآن کریم قابل برداشت است، آن است که معروف، معنایی اعم دارد که مطابق با قرینه مقرون به آن، بر معنای مقصود دلالت دارد؛ ضمن آنکه آن واژه، مشترک معنوی است که درهمه مصادیق خود بر «آنچه نیک است» گستره دارد. برای مثال، عبارت «وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ » (نساء:25)، دلالت بر ادای حقوق مادی به شیوه نیکو؛ عبارت «قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً معْرُوفاً» (نساء:8) دلالت بر ارائه سخن به نحو نیکو؛ عبارت عاشروهنّ بالمعروف (نساء:19) دلالت بر معاشرت به نیکو؛ و عبارت «الْوَصِیَّهُ لِلْوَالِدَیْنِ وَ الاَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ »(بقره :180)، دلالت بر وصیت نیکو می کند. این جامعیت ازمنظر لغویان نیز قابل ارائه است؛ چنان که گفته اند: «معروف اسم جامع است برای هر آنچه که مربوط به اطاعت خداوند وتقرب به سوی او واحسان به معروف و... باشد»(ابن منظور، 2000 م، ج10، ص112)
3-2. تشخیص معروف توسط عرف خردمندان متشرع
گفتنی است که عقل انسان در هر عصری نسبت به گذشته در حال پیشرفت و ترقی است و فهم آن از اصول شریعت در حال رشد و پیشرفت است. این نوع ترقی، همواره تشخیص معروف را در اجتماع انسان ها تغییر پذیر و با مسائل مستحدثه و پدیده های نوین سازگار می سازد. البته شکی نیست که چنین تغییری در صورتی در نزد شریعت اسلامی جایگاه محترم و قابل پذیرشی دارد که با قواعد و معیارهای دینی مطابق باشد. برای مثال، طبق این دیدگاه، در هیچ زمانه ای کشف حجاب بانوان در عرف پیشرفته مسلمانان، نمی تواند به منزله معروف تلقی گردد؛ زیرا این امر با احکام شریعت اسلامی سازگاری ندارد، بلکه معروف دینی با اخلاق پسندیده ای مرتبط است که حاصل پیشرفت و ترقی مسلمانان در سایه هدایت آموزه های دینی است. با وجود این اصول، معروف در حوزه دینی، همواره از نوعی ثبات و مصادیق آن از تحول برخوردار است؛ با این بیان که از سویی متکی به شریعت اسلامی است و از سویی دیگر، در زوایایی که با دین تعارضی ندارد، همراه با زمان و پیشرفت انسان ها حرکت می نماید. با این باور، مراد ما دراین نوشتار ازعرف، همان عرف جامعه اسلامی پیشرفته است؛ عرفی که در اعصار مختلف مبتنی براخلاق والای اجتماعی است؛ عرفی که با اعتقاد به ثبات اصول اخلاقی، مصادیق آن در زمان هاو مکان های مختلف را گوناگون می شمارد.
منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20



 

 

نسخه چاپی