رابطه ی انسان سلطه جو با زمان و مکان چگونه است؟
رابطه ی انسان سلطه جو با زمان و مکان چگونه است؟

 

نویسنده: قاسم قاضی




 

یکی از عوامل مهمی که انسان سلطه جو را از انسان خویشتن ساز مشخص می کند توجه وی به عامل زمان است. در واقع انسان سلطه جو همواره برای عذر و بهانه های خود به گذشته متوسل می شود و حال آن که انسان خویشتن ساز برای بنیانگذاری کارهای خود بر آینده تکیه می کند. انسان سلطه جوی حال گرا، آدم گرفتاری است که بیش از آن چه به انجام کار بپردازد، فقط درباره ی آن صحبت می کند.

1- حال در برابر گذشته و آینده

1- مشخصات انسان سلطه جوی گذشته گرا را می توان گناه، تأسف، آه و ناله، سرزنش و رنجش دانست. وی کسی است که هنوز هم خاطرات هضم نشده ی گذشته را نشخوار می کند. وی از جمله افراد افسرده دلی است که همواره ناراحتی های گذشته را نشخوار می کند. به عنوان مثال:
به قدری درباره ی آن چه برای بابا اتفاق افتاد ناراحتم که زندگی برایم هیچ مفهومی ندارد. از این که نتوانستم از خانه و بچه ها بهتر نگهداری کنم، خیلی احساس گناه می کنم. حالا هیچ چیز ندارم.
اگر پدر و مادرم مرا به درس خواندن تشویق می کردند، حالا به مطالعه علاقه مند بودم.
2- انسان سلطه جوی آینده گرا کسی است که همیشه در هدف ها، طرح ها، انتظارات، پیش گویی ها و ترس های خیالی زندگی می کند. وی از جمله غصه خوری های سرسختی است که آینده را نشخوار می کند.
بالأخره یک روز دوباره درس خواندن را شروع می کنم و به مدرسه خواهم رفت. حالا چون مسئولیت های زیادی دارم، نمی توانم به این کار اقدام کنم.
تصمیم دارم تابستان آینده کارهای باغچه ی منزل را رو به راه کنم.
3- انسان سلطه جوی حال نگر کسی است که گذشته، در فعالیت های زمان حال وی تا حدود زیادی دخالت ندارد و هدف های آینده اش با فعالیت های زمان حال وی، پیوند نخورده است. وی کسی است که به فعالیت های بی معنی مشغول بوده است و به کارهای به دردنخور می پردازد- به قدری گرفتار است که از مواجهه با خودش به شدت دوری می کند. وی می گوید:
در حال حاضر باید از شوهر و سه فرزندم نگهداری کنم و به قدری مسئولیت دارم که فرصت فکر کردن به خودم را ندارم.
لطفاً به من توجه کنید- گرفتاری های فکری من خیلی زیاد است.
از تمام کارهایی که امروز انجام می دهم یک فهرست تهیه کرده ام.
4- انسان خویشتن ساز، در سازگاری خود با زمان شایستگی ویژه ای دارد. هرچند با استفاده از گذشته و حال زندگی امروز را معنی دارتر می کند، ولی چنین آدمی فقط با زندگی در زمان حال سرو کار دارد. وی می فهمد که حافظه و پیش بینی، فعالیت هایی هستند که در حال اتفاق می افتند. به این جهت از گذشته و آینده به عنوان زمینه استفاده می کند و توجه خود را روی حال متمرکز می کند.
«روزهای پنجشنبه و جمعه ی این هفته روی پایان نامه ام کار خواهم کرد.
از اول ترم تاکنون مطالب لازم را جمع آوری کرده ام. از حالا تا سه هفته ی دیگر آن را تمام خواهم کرد.»

2- هدایت درون در مقابل هدایت برون

برای فهم خویشتن سازی ابتدا باید مفاهیم هدایت درون و هدایت برون را درک کرد. انسان هدایت شده از درون، در نخستین مراحل زندگی یک نوع «گردش نمای روانی» دارد که ابتدا با قدرت و نفوذ والدین می چرخد و بعدها توسط سایر افراد مقتدر با سرعت بیشتری به گردش خود ادامه می دهد. انسان هدایت شده از درون، ظاهراً زندگی مستقلی دارد، ولی همواره از این راهنمای درونی اطاعت می کند. منشأ هدایت درونی وی خیلی زود به وجود می آید و معدودی اصول آن را رهبری می کند.
«احساسات من قابل اعتماد است.
برای هر تصمیمی از نظرات خودم الهام می گیرم.
آن چه می خواهم همان چیزی است که انجام می دهم.»
انسان هدایت شده ی از بیرون، چون پدر و مادرش نسبت به نحوه ی پرورش وی تردید داشته اند و با ناامنی مواجه بوده اند، تشویق می شود تا به جای دریافت علائم والدین، با استفاده از یک نوع سیستم رادار مانند، علائم دور را دریافت کند. مرز بین قدرت های درون و خارج از اقوام می شکند و احساس اولیه اش را ترس از صداهای پر از نوسان «متنفذین» یا گروه هم سن تشکیل می دهد. خطر هدایت از بیرون این است که سلطه جویی، به صورت راضی و مطمئن کردند دیگران از پذیرش دائمی، به صورت یک نوع روش برقراری ارتباط منتهی می گردد.
«مردم چه فکر خواهند کرد؟
به من گویید چه فکر می کنید تا این کار را انجام دهم.
کار صحیح چیست تا انجام دهم؟»
انسان خویشتن ساز در مقایسه با انسان افراطیِ هدایت شده از درون یا بیرون، بیشتر متکی به خود است ‍یا از هر دو نقص فوق مبرا است. خصوصیات چنین آدمی را می توان خودکامگی، حمایت از خود یا خود- رهبر دانست. وی از برون هدایت می شود و تا حدودی باید نسبت به تأیید محبت و نظر موافق دیگران حساس باشد، لیکن منشأ اعمال وی اصولاً هدایت درونی است. وی بیشتر از درون هدایت می شود ولی آزادی اش از طریق طغیانگری یا مبارزه و کشمکش با دیگران به دست نیامده است.
«تا آنجا که بتوانم درباره ی مشکلات و نتایج، اطلاعات لازم را جمع آوری و سپس برای تصمیم گیری بر احساسات قلبی خودم تکیه می کنم.
از فشار دیگران کاملاً آزاد هستم، اما باز هم به آنچه دیگران می اندیشند، علاقه مندم.»

3- ارتباط بین حال گرایی و خویشتن سازی و تأثیر این دو بر هم

تحقیق نشان می دهد که بین خویشتن سازی و شایستگی، یک نوع همبستگی یا تعادل وجود دارد که احتمالاً ناشی از این حقیقت است که یک انسان خویشتن ساز، که در زمان حال زندگی می کند، بیشتر به «خودپشتیبانی» و «خودآشکاری» خود اعتماد می کند تا انسانی که بیشتر در گذشته یا آینده زندگی می کند. انسانی که با گرایش «این جا و حالا» زندگی می کند دیگر نمی تواند به چیزی غیر از تجربه ی آزادانه ی زندگی، متکی باشد.
کسی که در آینده زندگی می کند منتظر آن است که حوادث قابل پیش بینی او را به حرکت درآورند. آرمان ها یا هدف ها عواملی هستند که از طریق آن ها نیازها به محبت، مقبولیت و تحسین، ارضا می شوند. انسان با تصور کردن خود در مسیر هدف هایش، خواسته های خویش را اقناع می کند. این هدف های اختراعی گسترش پیدا می کنند زیرا چنین کسی نتوانسته است خود را چنان که حالا در این جا هست بپذیرد و در واقع آگاهی خود را نسبت به وجود بیولوژیک خود در این جا و حالا از دست داده است. وی برای زندگی معنایی ابداع می کند تا تجربه ی خودش را موجه جلوه دهد.

4- تفاوت انسان سلطه جو و انسان خویشتن ساز در مواجعه با زمان

حافظه (از گذشته) و پیش بینی (به سمت آینده) اعمال مربوط به زمان حال هستند. بیمار می گوید: «من حالا اشتباهاتم را به یاد می آورم.» و به تفاوت آن توجه می کند و در حافظه اش جست و جو می کند. یا ممکن است بگوید: «در نظر دارم (انتظار دارم) آن کار را روز شنبه انجام بدهم.» و ما باید آن را فقط یک پیش بینی بیهوده تلقی کنیم.
انسان سلطه جو با اشاره به گذشته ناله کنان می گوید: «گناه من نبود، من هم مانند سایر مردم خوب هستم.» وی با اشاره به آینده می گوید:‌ «حالا خیلی خوب نیستم، ولی به شما نشان خواهم داد.» انسان خویشتن ساز، برعکس آنچه گفتیم احساس ارزش خود را یا در لیاقت خویش حین انجام کاری نشان می دهد که در دست انجام دارد یا آن را در زمان استراحتی ابراز می کند که پس از تکمیل کار به دست می آورد. وی بیان گذشته یا نوید به آینده را نوعی دروغ می داند، خواه به صورت دلداری از خویش یا تنبیه خود باشد، ولی «انجام» یک کار و «خود» بودن، مبیّن اعتماد به خود و موجه جلوه دادن خود است. مثال های مربوط به رفتار زمان حال یک انسان خویشتن ساز به شرح زیر است:
«از کار کردن در باغچه بی اندازه لذت و سرزندگی می کنم.»
«پسر! دویدن و جست و خیز کردن خیلی تفریح لذت بخشی است.»
«امروز واقعاً خیلی کار انجام دادم، احساس می کنم از یک خواب خوب بیدار شده ام.»
اگر به مفهوم فرد سالم دقیق تر توجه کنیم متوجه می شویم که او صرفاً در زمان حال زندگی می کند و می بینیم که کامل زندگی کردن در زمان حال یا در همین لحظه، هیچ احتیاجی به پشتیبانی یا تأیید ندارد. گفتن جمله ی «من حالا شایستگی دارم.» به جای «یک وقتی شایستگی داشته ام.» یا «بعدها شایستگی خواهم داشت.» از علائم خودمعتبر شمردن و خودموجه جلوه دادن است. هستی در لحظه ی هستی و هستی به عنوان یک جریان فعالانه، به خودی خود یک هدف محسوب می شود. چنین جریانی معتبر شمردن خود و موجه جلوه دادن خویشتن می باشد.
همه ی آن چه گفتیم به فهم ما از شخصیت خلاقه به عنوان کسی مربوط می شود که کاملاً در زمان حال زندگی می کند و هیچ نوع گذشته و آینده ای ندارد. این مطلب را می توان به طریق دیگری نیز بیان کرد:
شاعر معروف «جبران خلیل جبران» این مطلب را به صورت زیر بیان می کند.
«در وجود تو آگاهی از بی زمانی وجود دارد
دیروز فقط خاطره ی امروز و فردا صرفاً رؤیای امروز است...
پس بگذار امروز گذشته را به صورت یادآوری و آینده را با اشتیاق در آغوش بگیرد.»
انسان سلطه جو ممکن است گذشته گرا باشد و از گذشته به عنوان بهانه ی شکست ها استفاده کند، یا ممکن است آینده گرا باشد و آینده را برای وعده هایی که هرگز به فعل درنخواهد آمد، به کار گیرد. وی هم چنین می تواند انسان حال گرا باشد که درباره ی خیلی از چیزها صحبت می کند، ولی هیچ یک از آن ها را انجام نمی دهد. وی قسمت اعظم وقت خود را به موجه جلوه دادن و دفاع از خویشتن می گذراند. اگر فعل پذیر باشد، به رغم شانس بد خویش، مویه گر یا سرزنش گر خواهان محبت است. اگر فعال باشد، ما را تحمیق می کند تا باور کنیم که به منظور خود رسیده است، و حال آن که وی چنین موفقیتی به دست نیاورده است. هر دو حالت سلطه جویی به حمایت کاذب و موجه جلوه دادن منتهی می شود که در آن گول خوردن انسان دیگر به او احساس قدرت می بخشد. اگر واقعاً با صداقت بود، باید اقرار می کرد که حادثه جویی های احمقانه اش توخالی و غیرقابل اجرا هستند.
منبع مقاله : قاضی، قاسم؛ (1387) سلطه جویی: از سلطه جویی تا خویشتن سازی، تهران: نشر قطره



 

 

نسخه چاپی