راهکارها و اقدامات آیت الله کاشانی در مقابله با رژیم صهیونیستی (1)
راهکارها و اقدامات آیت الله کاشانی در مقابله رژیم صهیونیستی (1)

 

نویسنده:بیژن نقی زاده *




 

چکیده

ازجمله اولین حرکت های انقلابی که در کشورهای اسلامی به نفع ملت مظلوم فلسطین صورت گرفت، بدون شک حرکت آیت الله کاشانی در ایران بود که فریاد خشم ملت مسلمان ایران را علیه تجاوزات انگلیس و صهیونیست های ضد بشریت بلند کرد. آیت الله کاشانی در راستای حمایت از مردم فلسطین و مبارزه با استعمار، به خصوص استعمار انگلیس، وحدت میان مسلمانان جهان را، از طریق تشکیل کنگره بزرگ اسلامی پی ریزی نموده بودند. این مقاله بر آن است که دریابد، آیت الله کاشانی در جهت مقابله یا رژیم صهیونیستی چه اقدامات و راهکارهایی را طرح ریزی نموده بود.

مقدمه

عوامل سر سپرده انگلستان آن چنان در هرم قدرت سیاسی ایران دوران پهلوی و خاورمیانه نفوذ کرده بودند که رودرروئی با این قدرت برای بسیاری از ملل و حتی بسیاری از مردم ایران قابل تصور نبود. سر سپردگان انگلستان در لباس نماینده مجلس، وزیر و... قدرت سیاسی را تحت کنترل خود داشتند. لذا در فضای خفقان رژیم پهلوی که انگلستان به هر وسیله وطریقی، برآن بود بین ملت و روحانیت از یک سو نخست وزیری مصدق و روحانیت و از سوی دیگر تفرقه ایجاد نماید، شخصیت علمی – مذهبی آیت الله کاشانی، عامل وحدت بخش و پیش برنده حکومت در راستای ملی کردن صنعت نفت و کوتاه نمودن دست انگلستان از اموال ایران بود. از جمله اولین حرکت های انقلابی که در کشورهای اسلامی به نفع ملت مظلوم فلسطین صورت گرفت، بدون شک حرکت آیت الله کاشانی در ایران بود که فریاد خشم ملت مسلمان ایران را علیه تجاوزات انگلیس و صهیونیست های ضد بشریت بلند کرد. او در شرایطی این حرکت را آغاز نمود که حکومت های استبدادی، قدرت سیاسی را در میهن مان در دست داشتند و با تأییداتی که اربابان ازاین حکومت ها می کردند، هر گونه صدای آزادی خواهی را در سینه ها خفه کرده بودند. (1) به راستی اگر در کنار مصدق، آیت الله کاشانی نبود، صنعت ملی کردن نفت با شکست مواجه می شد.
مدیر خبرگزاری «پ ان پ » پس از مصاحبه ای که با آیت الله کاشانی در مهرماه 1330 داشت، شخصیت آیت الله کاشانی را باهوش و ذکاوت و در عین حال صادق در اعمال و رفتار می دانست:
مردی که امروز مظهر وحدت و الهام دهنده مسلمین ایران و جهان است؛ یک روحانی ساده و خوش دل و خوش منظر وشوخ طبع است که دوست و دشمن به دوراندیشی و سیاست مداری و صداقت و صحت وی اعتراف دارند. نیروی بزرگی که این مرد
قوی الاراده و پر حرارت را به جلو می راند. ایمان و اعتقاد وی به عظمت اخلاقی و قدرت معنوی اسلام و کامل بودن این آیین برای حکومت دنیایی و آخرتی است، این پیشوای بزرگ ایران در سنین کهولت با صدای لرزان خود پیام یگانگی و وحدت اسلام را در جهان پخش می کند و روزی نمی گذرد که از یک گوشه دنیا مسافری یا سیاست مداری یا روزنامه نگاری برای او نامه ننویسد یا به دیدارش نیاید. نام کاشانی در لندن و پاریس و نیویورک و کراچی و اندونزی و هندوستان به خصوص در کشورهای اسلامی در ردیف نام گاندی و نهرو قرار گرفته و طبقات آزادی خواه و متفکرین جوامع وی را مظهر نجات ملت های ستمدیده از فشار استعمار مادی مغرب زمین می دانند. (2)
تشکیل رژیم صهیونیستی در خاک فلسطین توسط انگلستان با اعلامیه بالفور، نیاز داشت که مسلمانان برای اعاده حیثیت مسلمانان و اجرای فرامین حضرت رسول اکرم (ص) که می فرماید:
«من اصبح و لم یهتم بأمر المسلمین، فلیس بمسلم» یعنی کسی که صبح کند و در اهتمام برادران مسلمان خود نباشد، از اسلام بهره ای نبرده است، با یکدیگر متحد شوند تا بتوانند مبارزات همه جانبه ای علیه انگلستان و رژیم غاصب صهیونیستی برپا دارند. بنابراین در چنین فضایی که دولت انگلستان با تشکیل رژیم صهیونیستی و رخنه در درون کشورها، صدای مردم و دولت ها را در سینه آنها خفه کرده بود، آیت الله کاشانی پرچمدار و رهبر مبارزه سیاسی ایران علیه رژیم صهیونیستی و انگلستان گردید. این درحالی بود که رژیم سلطنتی ایران این کشور را به صورت دو فاکتو به رسمیت شناخته و سعی بر آن داشت که ایران، این رژیم را به صورت دوژوره شناسایی نماید.
در پایان مقدمه ذکر این نکته ضروری است که اگر چه کتب بسیاری در رابطه با آیت الله کاشانی و نقش ایشان در سیاست آن دوره به رشته تحریر درآمده است. اما کمتر کتبی به نقش مبارزاتی ایشان در رابطه با مسئله فلسطین پرداخته است. لذا برای تدوین مقاله پیش رو، فارغ از منابعی که ذکر آن رفته است، کتبی همچون، آیت الله کاشانی و سیاست، نوشته
مهوش السادات علوی، زندگانی سیاسی آیت الله کاشانی، نوشته مسلم تهوری و.... مطالعه گردید، اما در رابطه با نقش و فعالیت های آیت الله کاشانی در قبال مسئله فلسطین موردی برای مطالعه یافت نشد.
1.مجملی بر روابط دولت ایران با رژیم صهیونیستی و نقش آیت الله کاشانی
پس از اعلامیه بالفور و تشکیل رژیم صهیونیستی، وضعیت نیروهای موافق و مخالف رژیم صهیونیستی به گونه ای بود که حکومت پهلوی جسارت شناسایی اسراییل را نداشت. هر چند در اظهار نظرهای مقامات رسمی به طور قطعی در مورد شناسایی یا عدم شناسایی اظهارنظر نمی شد، اما تلویحاً احتمال شناسایی در آینده اظهار می شد. این پنهان کاری ها دیری نپایید و در اواخر سال 1328 ( سه ماه قبل از شناسایی دوفاکتو) رضا صفی نیا به عنوان نماینده فوق العاده ایران در اسراییل تعیین و به طور غیر رسمی به آن کشور اعزام شد. مأموریت وی قبلاً از طریق آقای انتقام، نماینده ایران در سازمان ملل به اطلاع نماینده اسراییل در سازمان ملل رسیده بود. وقتی صفی نیا وارد اسراییل شد، به وی روادید سه ماهه دادند. اسراییلی ها در پاسخ به اعتراض وی به این مسئله اظهار داشتند که بایستی نامه ای از سوی وزیر خارجه ایران به وزیر خارجه اسراییل نوشته شود تا مأموریت وی قرین موافقت قرار گیرد. در نهایت دولت ساعد با استفاده از فرصت به وجود آمده در دوره فترت، مجلس اسراییل را به صورت دوفاکتو به رسمیت شناخت. در اعلامیه رسمی که دولت ایران در 23 اسفند 1328 به این مناسبت منتشر کرد، آمده بود.
پس از استقلال دولت اسراییل و به رسمیت شناختن آن از طرف سازمان ملل متحد، دولت ایران برای حفظ منافع اتباع ایران در فلسطین که در نتیجه جنگ، خسارات زیادی متحمل شده بودند، آقای عباس صیقل را به عنوان نماینده به فلسطین اعزام داشت. پس از مذاکرات مفصل که از طرف سازمان ملل و دولت امریکا با ایران به عمل آمد، برای اینکه دولت ایران بیشتر بتواند منافع اتباع خود را حفظ و اشکالاتی که در کار چند هزار ایرانی مقیم فلسطین پیدا شده
مرتفع نماید. سه ماه قبل آقای صفی نیا را به سمت مأمور مخصوص به فلسطین اعزام داشت و با این عمل، دولت ایران، دولت اسراییل را بالفعل به رسمیت شناخت. (3)
این در حالی بود که در سال 1326 ( دو سال قبل از شناسایی رژیم صهیونیستی توسط دولت، آیت الله کاشانی، در جواب خبرنگاران جراید پس از اجتماع در مسجد سلطانی در دی ماه 1326، بیان داشتند:
ما خودمان دولت مستقلی هستیم، کار به دولت نداریم. بسا که دولت مایل به این مظاهر[ تشکیلات مبارزاتی علیه یهودیان] نبود، ولی ما یک تکلیف دیگر داریم. باید قیام کنیم ولو بر خلاف میل دولت باشد. ما باید دستور قرآن را اطاعت کنیم. (4)
چند روز پس از شناسایی دوفاکتوی اسراییل از سوی ایران، ساعد مراغه ای از نخست وزیری برکنار شد. پس از وی نخست وزیری به دست رزم آراء افتاد؛ وی تمایل داشت که این شناسایی را به دوژوره ارتقا دهد که با ترور رزم آرا توسط فداییان اسلام [خلیل طهماسبی] این امید نقش برآب شد.
با به قدرت رسیدن نهضت ملی ایران به رهبریت دکتر مصدق، جمعیت ها، گروه ها و علمای اسلامی از کشورهای مختلف عرب، طی نامه هایی به آیت الله کاشانی، خواستار آن شدند که ایشان جهت قطع روابط با اسراییل به حکومت فشار آورند. از سوی دیگر کشورهای عربی به مقامات ایرانی اطلاع داده بودند که چنانچه ایران شناسایی اسراییل را باز پس گیرد، دولت های مزبور حاضر خواهند بود در صورتی که اختلافات ایران و انگلیس به سازمان ملل کشیده شود، در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل از نظریات ایران جانبداری کامل نمایند.
در این راستا، روزنامه اطلاعات در تاریخ 13 /4 /1330 از جوابیه آیت الله کاشانی به پرسش
تلگراف خبرنگار مخصوص روزنامه المصری در بغداد، خبر داد که طی آن ایشان اظهار داشته بود پس گرفتن شناسایی اسراییل از طرف ایران که رسمیت قانونی کامل هم نداشت قطعی است. متعاقب آن در 15 تیر 1330، دکتر مصدق با عنایت به اصل موازنه منفی و با توجه به اعتراضات مردم و برخی از نمایندگان مجلس (به خصوص) آیت الله کاشانی، طی اعلامیه ای قطع رابطه با دولت اسراییل را به اطلاع عموم رسانید. (5)
اگر چه بیانیه دکتر مصدق موجب خرسندی مراجع به خصوص آیت الله کاشانی شد، اما باید توجه داشت این بیانیه صرفاً به قطع رابطه با دولت اسراییل اشاره داشت، نه الغای شناسایی دوفاکتوی رژیم صهیونیستی، براساس این امر بود که
درزمان نخست وزیری دکتر مصدق تلاش هایی در جهت برقراری رابطه با اسراییل شکل گرفت؛ چنانچه در بهار سال 1331 سفارت ایران در آنکارا با سفارت اسراییل در آن کشور، تماس گرفته و پیشنهاد کرد که سفارت اسراییل در آنکارا، نمایندگی دولت متبوع خود را در ایران بر عهده داشته باشد. (6)
در اسفند سال 1332 ( هفت ماه پس از سقوط نخست وزیری دکتر مصدق ) وزارت امور خارجه در پاسخ به استعلام سفارت در برن، طی بخشنامه ای به کلیه نمایندگی های ایران در خارج از کشور، مطلبی را متذکر می شود؛
راجع به سؤال آن سفارت از اینکه آیا نمایندگان سیاسی ایران می توانند با مأمورین سیاسی دولت اسراییل دید و بازدید رسمی نمایند، اشعار می دارد که دولت شاهنشاهی با اسراییل قطع رابطه نکرده و بلکه نمایندگی ما در آنجا فعلاً تعطیل است. بنابراین، دید و بازدید با نمایندگان
اسراییل مانعی ندارد. (7)

پی نوشت ها :

*کارشناس ارشد روابط بین الملل
1. سید جلال الدین مدنی، «آیت الله کاشانی و مسئله فلسطین» مجله یاران، ش16، اسفند 1380، ص 92.
2. حسین گل بیدی، آیت الله کاشانی و نفت تهران، اسلامی، 1380، ص 173، ص به نقل از روزنامه اطلاعات 7/7 /1330
3. علی اکبر ولایتی، ایران و تحولات فلسطین (1357- 1317 ) تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تاریخ دیپلماسی 1380، ص 5- 4.
4. م. دهنوی، مجموعه ای از مکتوبات، سخنرانی ها و پیام های آیت الله کاشانی، چاپبخش، 1361، ج1، ص 35؛ به نقل از روزنامه آتش 22 /10 /1326.
5. علی اکبر ولایتی همان ص9؛ به نقل از گزارش شماره 1574، مورخ 25 /3 /1330 از سفارت ایران در بغداد به وزارت امورخارجه.
6. همان، ص 14، به نقل از بخشنامه شماره 4556، مورخ 4 /12 /1330 از وزارت امورخارجه به نمایندگی ایران در برن.
7. همان، ص12، به نقل از نامه شماره 9 /6 /826 مورخ 27 /9 /1331 از سفارت ایران در لاهه به وزارت امور خارجه.

منبع مقاله :
نشریه 15 خرداد، شماره21



 

 

نسخه چاپی