ورود ارتش سرخ و فرصت طلبی های حزب توده دراستان گلستان (6)
ورود ارتش سرخ  و فرصت طلبی های حزب توده دراستان گلستان (6)

 

نویسنده:غلامرضا خارکوهی *




 

تلاش توده ای ها برای ایجاد انقلاب سرخ

توده ای ها در حالی دست به انواع فعالیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می زدند، که نه تنها بزرگ ترین مشکل جامعه ایران و خاصه مهمترین مشکل مردم استان گلستان را که حضور متجاوزان ارتش سرخ بود، نادیده می گرفتند بلکه از تداوم حضور روس ها استقبال هم می نمودند؛ چون با حمایت آنها می خواستند مشابه انقلاب سرخ 1917 م درایران و استان گلستان به وجود آورند و بلایی که بر سر کشورهای مسلمان آسیای میانه آمده بود را بر سر میهن ما بیاورند. چنانکه در یکی از گزارش های محرمانه مرداد سال 1324 خ شهربانی چنین آمده است:
شب 30 ماه جاری (مرداد 1324) عده ای از اعضای حزب توده اظهار می نمودند: انقلاب [کمونیستی در ایران] می بایستی از رشت و مازندران [ که در آن دوره گلستان هم جزء
آن بود] شروع شود و تاکنون هم حزب توده برای تهیه زمینه و ایجاد انقلاب به هر یک از ایالات آذربایجان و گیلان و مازندران [وگلستان] و خراسان، دویست نفر از اعضای فعال را فرستاده و نتیجه عملیات آنها یکی بعد از دیگری ظاهر می شود و قریباً هم سر و صدای گیلان و مازندران و[ گلستان] بلند خواهد شد. نوبت تهران هم به زودی خواهد رسید؛ اوضاع از هرحیث برای دست زدن به عملیات وسیعی مساعد است (1) و رهبران حزب بی کار ننشسته اند.(2)
به منظور ایجاد انقلاب کمونیستی از نوع انقلاب بلشویکی شوروی در ایران، توده ای ها توجه زیادی به خطه شمال، به ویژه به استان گلستان داشتند، چنانکه در
شب 15 ماه جاری [ آبان سال1324 ] کمیته ایالتی تهران، بار دیگر توسط الموتی دستورات زیر را به مسئولین حوزه ها صادرو ابلاغ نمود: باید هرچه زودتر شش نفر از افراد حوزه ها یعنی کسانی که دارای حس فداکاری و با ایمان به حزب توده می باشند، برای مسافرت به گنبد کاووس و جنگل معرفی شوند. ضمناً تأکید می کرد که این اشخاص باید مورد اطمینان مسئولین حوزه ها باشند و هر ناظم حوزه باید رفتار و عملیات او را تعهد نماید، به طوری که آن شخص مشکوک، یا با مقامات دولتی مربوط نباشد، زیرا مأموریت سری ومهمی را عهده دار خواهند بود. (3)
یکی از این گونه افراد که مأموریت خود را درتوسعه فعالیت های حزب توده در استان گلستان به خوبی انجام داده، فردی به نام مهندس فاخته بود، گزارش محرمانه مورخ6 تیر سال 1326 خ شهربانی کشور، مؤید این موضوع است که کمیته مرکزی حزب توده تصمیم گرفته، در شهرستان های شمالی کشور مجدداً فعالیت کرده وتشکیلات حزبی اش را توسعه
دهد لذا قرار شده، برای این منظورازاشخاص فعال و مطمئن و با ایمان نسبت به مرام حزب و زبر دست استفاده نموده و آنها را با حقوق و وسایل کافی به شهرستان های شمالی اعزام نماید. به این منظور کمیته مرکزی اکنون مطابق لیست و صورت معین، مشغول مطالعه و بررسی در مورد شخصیت و سوابق اشخاص واجد صلاحیت می باشد تا برای هر منطقه چند نفر را در نظر بگیرند. فعلاً کمیته مرکزی، «مهندس» فاخته را بنابر سوابق عملیات قبلی از کاندیدا نموده است. مهندس نام برده، سابقاً دربندر گز و گرگان برای حزب توده فعالیت می کرده و در اغتشاش گرگان و فرار و تمرد افسران مشهد( در 29مرداد سال 1324 ) شرکت مؤثر داشته و د راعزام افسران فراری از گنبدکاووس به آذربایجان دخالت داشته، و مدتی هم درفرقه دموکرات آذربایجان [به رهبری جعفر پیشه وری ] فعالیت محرمانه و علنی می کرده است؛ اکنون مهندس مذکوردر تهران با حزب توده کار می کند.(4)

علت گسترش سریع حزب توده در گرگان و دشت

به طورکلی شش عامل نقش اساسی در گسترش و نفوذ سریع حزب توده در استان گلستان داشت:
1.«ضعف حکومت مرکزی محمدرضا پهلوی در منطقه، و بی سامانی ادارات و مراکز دولتی، قضایی و امنیتی در ایجاد آرامش و امنیت اجتماعی، و ناتوانی آنها در کاهش ستمگری ها و تجاوزات خلاف کاران به مردم مظلوم؛ به طوری که حتی خود سازمان های دولتی یا به صورت خنثی عمل می کردند یا آنکه خود آن مراکز و برخی از مأموران دولتی به یکی از عوامل اصلی گسترش ظلم و تعدی نسبت به مردم بدل شده بودند. در واقع در آن دوره، مردم بدون ملجأ و پناهگاه رها شده بودند.
2.حضور متجاوزان ارتش سرخ در سطح استان گلستان، نه تنها مهمترین عامل ناامنی و
اختلال درزندگی روزمره مردم منطقه محسوب می شد، بلکه آنها حمایت های همه جانبه ای نیز از حزب توده به عمل می آوردند؛ به طوری که عملاً حزب توده بازوی سیاسی- فرهنگی ارتش سرخ در جامعه، و ارتش سرخ بازوی نظامی حزب توده در اینجا به شمار می رفت.
3.انضباط سازمانی حزب توده، توأم با برنامه های متنوع و منظم تشکیلاتی برای قشرهای مختلف به ویژه جوانان و کارگران فقیر در استان گلستان؛ چون پس از سال ها حکومت استبدادی و خفقان آور رضاخان، این نخستین بار بود که یک تشکیلات سیاسی و عمومی توأم با شعارهای به ظاهر زیبا، فریبنده و جذاب در جامعه مشاهده می شد که مخصوصاً برای جوانان جاذبه زیادی داشت. به ویژه آنکه حزب توده با استفاده از فرصت، وعده زندگی بهتر و احقاق حقوق مردم ستمدیده، افزایش دستمزدها، ایجاد اشتغال، تأمین مسکن و آزادی و.... را به همه می داد و همچنین مطالبات قومی (به ویژه ترکمن ها) را نیز زیرکانه دامن می زد.
4. موقعیت جغرافیایی استان گلستان؛ این منطقه به دلیل داشتن مرزی مشترک وطولانی با یکی از جمهوری های شوروی به نام ترکمنستان، به اضافه قرابت های فرهنگی و مذهبی جمعیت انبوهی از ترکمن های این استان با ترکمن های شوروی و سرخوردگی های شدید آنها از حملات سرکوبگرانه رضاخان به ترکمن صحرا ونیز تصرف اراضی و مراتع آنها، همراه با فقر و ضعف های شدید فرهنگی، بستر مناسبی را برای تلاش مضاعف توده ای ها و در صورت امکان انقلاب کمونیستی و اعلام استقلال در منطقه فراهم کرده بود.
5. ضعف روحانیون و روشنفکران مذهبی منطقه؛ کوتاهی علمای بزرگ شیعه وسنی، و روشنفکران مذهبی منطقه برای روشنگری و آگاه کردن جوانان و ممانعت فعالانه مردم از عضویت در حزب توده، خود عامل دیگری بود که موجب گسترش سریع این حزب و اقتدار آن در استان گلستان شد.
6. خلأ وجودی یک حزب و سازمان مقتدر مذهبی در منطقه؛ با آن که ایدئولوژی و افکار کمونیستی حزب توده، و نیز وابستگی آن به شوروی، مغایر با اعتقادات مردم مسلمان استان گلستان بود، اما به دلیل خلأ یک تشکیلات سیاسی- مذهبی قوی و آرمان گرا در جامعه، جوانان
زیادی جذب برنامه های این حزب شدند.(5) آیت الله سیدکاظم نورمفیدی در این باره ( علل گرایش جوانان به توده ای ) در آن دوره تاریخی می گوید:
عدالت خواهی، آزادی خواهی و آرمان خواهی در روحیه و سرشت نسل جوان است. آن موقع، تا قبل از جریانات مصدق واینها، تنها گروهی که به این آرمان خواهی نسل جوان پاسخ می داد توده ای ها بودند. لذا جوانان هم به سمت آنها گرایش پیدا می کردند. چون آنها آرمان خود را در شعارها، حرف ها و سخنرانی های توده ای ها می دیدند. اساساً من بر این اعتقاد هستم که علت گرایش جوانان به توده ای ها در آن سال ها- سال های 1320 تا 1330 خورشیدی – به دلیل همان روحیه آرمان خواهی نسل جوان و حرف های تازه ای بود که توده ای ها می زدند؛ درصورتی که درآن سال ها یک گروه مذهبی که به این نیاز جوانان پاسخ بدهد وجود نداشت. در نتیجه بسیاری از جوانان به دامن توده ای ها می افتادند؛ مخصوصاً که حزب توده هم یک سازمان متشکل بود. تا اینکه نهضت ملی به راه افتاد و یک گرایش دیگری هم به جز توده ای ها در جامعه پیدا شد. و آن گرایش به سمت مصدق و نهضت ملی کردن نفت و مبارزه با انگلیس ها و در نهایت امریکا بود که جاذبه زیادی برای نسل جوان داشت. بنابراین تا پیش از نهضت ملی، توده ای ها میدان داربودند.(6)
به همین دلیل، حتی برخی بچه سیدهای آخوندزاده ای مثل جلال آل احمد هم از سال 1322 تا 1326 خ به عضویت این حزب در می آیند.
خلاصه آن که تلاش های تبلیغاتی حزب توده همچنان فعالانه و یک تازانه ادامه داشت. گرچه آنها با خروج نیروهای ارتش سرخ در اواسط بهار سال 1325 خ از استان گلستان، پشتیبان اصلی خود را از دست دادند ولی آنها طی پنج سال (از سال 1320تا 1325خ ) آنچنان در سازمان های دولتی نظامی و غیرنظامی و در میان جوانان و قشرهای مختلف مردم نفوذ پیدا
کرده بودند که بسادگی نمی شد ریشه حزب توده را در منطقه و کل کشور خشکاند. لذا به همین دلیل نفوذ گسترده و پنهان و آشکار آنها بود که حزب توده درگرگان و رشت همچنان درمیان احزاب کشور، یکه تازی می کردو پیش می رفت. اهمیت این منطقه برای کمیته مرکزی حزب توده آن قدر زیاد بود که گاهی مسائل آن در شورای عالی کمیته مرکزی حزب درتهران که متشکل ازحدود سی نفر بود مطرح می شد و مورد بحث قرار می گرفت. به ویژه آنکه درآن ایام آقای احمد قاسمی رئیس حزب توده گرگان و دشت هم به عضویت شورای عالی کمیته مرکزی در آمده بود و در آنجا مسئولیت کمیسیون تشکیلات کشوری حزب توده را بر عهده داشت ونقش مهمی در برنامه ها و جهت گیری های سیاست های کمیته مرکزی وحمایت از تشکیلات حزب در این منطقه ایفا می کرد. چنان که آقای مهندس درویش یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب توده در جلسه مورخ 28 خرداد سال 1327 خورشیدی اعلام نمود که در مدت دو ماه، اتحادیه دهقانان در گرگان و چند منطقه کشور تشکیل شده و اعضای آنها نیز کلاس کادر رهبری را در تهران طی کرده اند و برای پیشرفت امور آنها نیز بودجه کافی فرستاده ایم و گزارش های حوزه های مزبور مرتباً به کمیته مرکزی می رسد و مشغول فعالیت می باشند.(7)

ترور شاه و پایان یکه تازی حزب توده

اما این فعالیت ها و یکه تازی ها چند ماه بعد به یک باره تعطیل شد؛ زیرا در روز 15 بهمن سال 1327 خورشیدی، محمدرضا شاه مورد هدف گلوله قرار گرفت و در این واقعه انگشت اتهام به سوی حزب توده رفت و عامل آن را فردی توده ای اعلام نمودند. در نتیجه حزب توده از سوی دولت رسماً غیر قانونی اعلام شد و ده نفر از سران آن جمله احمد قاسمی عضو کمیته مرکزی حزب (و مسئول سابق حزب توده گرگان ودشت) تحت تعقیب قرار گرفتند چنان که روز بعد از این واقعه یعنی در تاریخ 16 بهمن سال 1327 خ، سرتیپ صفاری – رئیس شهربانی
کل کشور- طی نامه بسیار محرمانه و خیلی خیلی فوری، خطاب به شهربانی گرگان نوشت:
چون حسب الامر دولت و دستور فرمانداری نظامی تهران اشخاص زیرباید دستگیر شوند و ممکن است احیاناً به آن حدود حرکت کرده باشند، لازم است با نهایت دقت و جدیت [به ] وسیله مأموران فهمیده و جدی مراقبت کرده، هریک از آنها به آن حدود آمدند فوری دستگیر و زندانی نموده، نتیجه را تلگرافاً اطلاع دهید و این دستور را هم بسیار محرمانه نگه دارید: 1. دکتر کشاورز 2. دکتر رضا رادمنش 3. احسان طبری 4. دکتریزدی 5. انورخامه (8) 6. قازار سیمونیان 7. احمد قاسمی 8. دکتر جودت 9. دکتر کیانوری 10. تقی روستا. (9)
این موضوع (ترور شاه ) درآن شرایط ناگوار اجتماعی و نابسامانی جامعه از یک طرف، و خستگی مردم مسلمان از تبلیغات گسترده توده ای ها ضد دین و سرسپرده ارتش متجاوز شوروی از طرف دیگر، مردم را در بدبینی بیشتری نسبت به توده ای ها قرار داد که در نتیجه نفرت عمومی نسبت به این حزب افزایش یافت و گرایش به حمایت از شاه در میان علما و مردم و دعا برای سلامتی او بیشتر شد؛ چنان که علمای زیادی از مناطق مختلف کشور از جمله استان گلستان اقدام به چاپ و ارسال پیام برای محکومیت ترور شاه نمودند که دراینجا متن پیام عده ای از علمای بزرگ گرگان را در آن تاریخ می آوریم :
گرگان- از چشم زخمی که نسبت به ذات مقدس ملوکانه [محمدرضاشاه] وارد آمد، بدین وسیله ابراز تأسف نموده، بهبودی عاجل را از خداوند متعال، خواهان می باشیم و استدعا داریم عافیت ذات شاهانه را اطلاع فرمایید.
از طرف هیئت روحانیون[گرگان] میرشهیدی، سجاد علوی، رئیس الذاکرین، محمدرضا
مدرس، محمد نبوی، حائری، محمد وحیدواعظ، محمود شهیدی، مهدی دماوندی.(10)
به این منظور هر سال عوامل رژیم، حتی پس از قیام اسلامی حضرت امام خمینی (ره ) با این که مردم از شاه متنفر بودند. اطلاعیه هایی در سالگرد این واقعه چاپ و منتشر می کردند و با شرکت عده ای جاهل و سرسپرده و روحانی نما، به برگزاری مراسم دعا ونیایش برای سلامتی شاه می پرداختند که از جمله اطلاعیه زیر می باشد:
به شکرانه رفع خطر از وجود مقدس شاهنشاه آریامهر از سوء قصد خائنانه پانزدهم بهمن ماه 1327، مراسم دعا ونیایش به درگاه قادرمتعال، درساعت 3بعدازظهر روز جمعه 15 /11 /2535[1355خ] در مسجد قائمیه برگزار می گردد. مراتب جهت استحضار و شرکت اهالی محترم و شاه دوست گنبدکاووس در این مراسم ملی اعلام می گردد. شهردار گنبد کاووس – مرجانی.(11)

پی نوشت ها :

*تاریخ نگار انقلاب در استان گلستان و کارشناس ارشد مدیریت آموزشی .
1. پس شاید بتوان قیام افسران کمونیست خراسان را که در 29 مرداد همان سال (1324شمسی) در گنبد کاووس سرکوب شد، در راستای همین سیاست حزب توده ارزیابی نمود.
2. مجید تفرشی و محمود طاهر احمدی، گزارش های محرمانه شهربانی، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1371، ج 1، ص50.
3. همان، ص98.
4. مجید تفرشی و محمود طاهر احمدی، همان، ص350- 349.
5. غلامرضا خارکوهی، همان.
6. مصاحبه مؤلف با نامبرده.
7. مجید تفرشی و محمود طاهر احمدی، همان، ج 2، ص 173.
8. دکتر انور خامه ای در صفحات 133- 130 جلد سوم خاطراتش( از انشعاب تا کودتا)، پرده از دخالت نورالدین کیانوری و مقامات شوروی در ماجرای ترورشاه در بهمن 1327 برمی دارد.
9. چپ در ایران به روایت اسناد ساواک ( سازمان حزب توده )، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383، ص2.
10. روزنامه اطلاعات، پنجشنبه 5 /12 /1327، ص5.
11. آرشیو اسناد شخصی مؤلف.

منبع مقاله :
نشریه 15 خرداد، شماره21



 

 

نسخه چاپی