راه کارهای وحدت اسلامی در سیره ی پیامبر اعظم (ص)
راه کارهای وحدت اسلامی در سیره ی پیامبر اعظم (ص)

نویسنده: اسماعیل دانش
مرکز جهانی علوم اسلامی قم


 

مقدمه

وحدت امت اسلامی از اصول و ارزش های مورد تأکید پیامبر اعظم (ص) بوده است؛ از منظر آن حضرت، عزت و اقتدار همه جانبه مسلمانان در پرتو وحدت و هم بستگی، در برابر دشمنان مشترک است.
پیامبر اعظم (ص)، وحدت امت اسلامی را از راهبردهای بنیادین اقتدار امت اسلامی در تمام زمان ها و مکان ها دانسته است و برای برپایی و تحقق بخشیدن آن، تلاش های فراوانی نموده اند به گونه ای که اقتدار و عزت جامعه نو پای اسلامی در عصر رسالت، برآیند وحدت و راه کارهای ارایه شده از سوی پیامبر خاتم (ص) بوده است. علاوه بر گفتارهای آن حضرت پیرامون ضرورت، اهمیت و فواید وحدت، از سیره سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیامبر (ص)، به دست می آید که آن حضرت بنیانگذار وحدت امت اسلامی در جامعه عربی آن زمان بوده است.
امام علی (ع) می فرماید:
«پیامبر (ص) شکاف های اجتماعی را به وحدت، اصلاح و فاصله ها را به هم پیوند داد.» (1)
اقبال لاهوری نیز می گوید:

نقش نوع بر صفحه هستی کشید
امتی گیتی گشایی آفرید

امتی از ماسوا بیگانه ئی
بر چراغ مصطفی پروانه ئی

امتی از گرمی حق سینه تاب
ذره اش شمع حریم آفتاب

کائنات از طیف او رنگین شده
کعبه ها، بت خانه های چین شده

مرسلان و انبیاء آبای او
اکرم (2) او نزد حق اتقای او

کل مؤمن، اخوه ی اندر دلش
حریت سرمایه آب و گلش (3)

پیامبر اعظم (ص) اسوه کامل در تمامی ابعاد زندگی می باشد، طبیعی است که الگو قرار دادن سیره آن حضرت، برای مسلمانان امروز نیز، کارآمدترین راه کارها را برای تحقق وحدت اسلامی، ارایه می نماید.

مقصود از وحدت

مراد از وحدت امت اسلامی این است که مسلمانان در کنار حفظ مذاهب خودشان بر محور مشترکات دینی مثل توحید، قرآن، پیامبر اعظم (ص) و سنت و سیره نبوی در برابر خطراتی که اصل اسلام و جامعه مسلمانان را تهدید می کند، هم بستگی و همدلی داشته باشند و از اختلاف های گوناگون مذهبی، سیاسی، نژادی، زبانی و... که موجب وهن و سستی امت اسلامی می شود، دوری کنند.
پیامبر اعظم (ص) برای برپایی وحدت امت اسلامی راهبردهای گوناگونی داشته است که این مسئله در سیره آن حضرت به خوبی تجلی یافته است که اینک به اختصار به بیان برخی آنها پرداخته می شود:

وحدت ملی و دینی در سیره نبوی

وجود مسلمانان مدینه، فصل جدیدی در زندگی پیامبر (ص) گشود؛ حضرت با ورودش به مدینه، راه کارهای اساسی برای عزت و اقتدار مسلمانان در پیش گرفت، پیمان نامه ها و عقد قراردادهای اخوت و برادری بین گروه های مختلف آن زمان، به امضاء رسانیده و منعقد کرد که این مسئله می تواند از بارزترین راهبردهای وحدت اسلامی در جامعه آن زمان باشد.

راه کارهای سیاسی - فرهنگی وحدت

الف- پیمان نامه عمومی در مدینه

در آغاز ورود پیامبر به مدینه، میان مسلمانان و یهودیان، تفاهم نسبی وجود داشت؛ زیرا هر دو خداپرست و بت شکن بودند و جامعه یهودیان تصور می کردند که با تقویت اسلام از حملات مسیحیان روم، در امان خواهند ماند. وانگهی میان آنها و اوسیان و خزرجیان بستگی ها و پیمان های دیرینه نیز وجود داشت. روی این جهات، پیامبر (ص) قراردادی دایر بر وحدت مهاجر و انصار نوشت و یهودیان مدینه (اوس و خزرج) نیز آن را امضاء کردند، پیامبر (ص) آیین و ثروت آنها را طی شرایطی محترم شمرد که متن کامل آن را سیره نویسان ضبط کرده اند. (4) از آنجا که این قرارداد یک سند تاریخی زنده است و حاکی است که چگونه پیامبر (ص) به آنان احترام می گذاشته و با این پیمان توانستند یک جبهه متحد در برابر دشمنان به وجود آورند، نقاط حساس این سند را ذکر می کنیم. البته در مفاد قرارداد به روشنی قید شده است که مسلمانان امت واحده ای جدا از مردم دیگر هستند (انهم امه واحده من دون الناس) و ارتباط بین مسلمانان و کافران نیست و نباید بین مسلمانان دوری باشد.
1- مسلمانان در برابر ظلم و تجاوز با هم متحد خواهند بود.
2- امضاء کنندگان پیمان، ملت واحد را تشکیل می دهند، مهاجران قریش به رسم سابق خویش قبل از اسلام در پرداختن خوبنها باقی هستند، اگر فردی از آنها کسی را کشت، یا فردی از آنها اسیر گردید، باید به کمک هم خونبهای او را بپردازند و اسیر خود را بخرند.
3- هیچ مؤمنی بدون اشاره سایر مؤمنان در جهاد فی سبیل الله صلح نمی کند و صلح جز برای همگان اجرا نخواهد شد.
4- تمامی گروه ها (که به جنگ مشغول اند) به ترتیب وارد جنگ خواهند شد و جنگیدن به یک گروه (دو مرتبه پشت سر هم) تحمیل نخواهد شد.
5- «ذمه الله» نسبت به همه افراد یکسان است.
6- اگر اختلافی بین مسلمین بروز کرد، مرجع حل آن خدا و رسول خواهند بود.
7- مسلمین، فرد مقروض و مدیونی را که دین او سنگین است، رها نخواهند ساخت، بلکه او را کمک می کنند.
8- هیچ فرد با ایمانی حق ندارد، مؤمنی را برای خاطر کشتن کافری بکشد و هرگز نباید کافری را بر ضد مسلمانی یاری کند.
9- پیمان و عهد خدا با تمام مسلمانان یکی است، از این نظر پست ترین آنها می تواند تعهداتی در برابر کفار به ذمه بگیرد.
10- مسلمانان دوستان و پشتیبان یکدیگرند.
11- هر فردی از یهودیان از ما پیروی کند و اسلام بیاورد، از کمک و یاری ما برخوردار خواهد بود و تفاوتی میان او و مسلمان دیگر نخواهد بود و کسی حق ندارد او را ستم کند و یا دیگری را بر ضد او تحریک کرده و دشمن او را یاری نماید.
12- در عقد پیمان صلح باد مسلمانان متحد شوند و هیچ مسلمانی بدون جلب نظر مسلمان دیگر جز بر عدالت و مساوات نمی تواند صلح برقرار کند.
در بخش دیگری از این پیمان نامه تاریخی که حاکی از روح وحدت طلبی میان مسلمانان است، چنین آمده است:
1- هیچ کس حق ندارد بدون اجازه «محمد» از این اتحادیه بیرون برود.
2- خون هر مجروحی (تا چه رسد به مقتول) از این افراد، محترم است و هر کس خون کسی را بریزد، قصاص دامنگیر او شده و سرانجام خود و اهل بیت خود را هلاک کرده است مگر اینکه قاتل ستمدیده باشد.
3- در جنگ هایی که یهودیان و مسلمانان دوشادوش هم می جنگند، هزینه هر کدام بر عهده خود آنها است و هر کس که با متحدان این پیمان بجنگد باید متحدانه با او جنگید.
4- مناسبات هم پیمان براساس نیکی و خوبی است و باید از بدی دور باشند.
5- هیچ کس نباشد در حق هم پیمان خود ستم کند، در چنین صورت باید ستمدیده را یاری کرد.
6- داخل «یثرب» برای امضاء کنندگان این پیمان منطقه حرم اعلام می گردد.
7- جان همسایگان کسانی که پناه داده شده اند، بسان جان ما است، نباید به او ضرر رسانید.
8- مسلمانان و یهودیان امت واحده اند و مانند یک ملت در مدینه زندگی خواهند کرد و هر یک دین خود را دارند.
با توجه به مفاد پیمان نامه به دست می آید که پیامبر (ص) برای ایجاد احساسات مشترک ملی و دینی، تلاش فراوان نموده اند و به شهادت تاریخ موفقیت های قابل توجهی نیز به دست آورده است که یکی از راه کارهای اساسی در جهت تحقق وحدت امت اسلامی در آن عصر و زمان مطرح بوده است و امروزه نیز تحریک احساسات مشترک ملی و دینی نقش بسزایی در بسیج عمومی توده ها و ایجاد هم بستگی و همدلی دارد.

ب- پیمان نامه برادری در مدینه

از آن جایی که مهاجر و انصار پرورش یافته دو محیط مختلف بودند، در طرز تفکر و معاشرت، فاصله زیادی با هم داشتند؛ اوسیان و خزرجیان که جمعیت انصار را تشکیل می دادند، صد و بیست سال با هم جنگ کرده و دشمنان خونی همدیگر بودند و با این اختلافات ادامه حیات دینی و سیاسی مسلمانان به هیچ وجه امکان پذیر نبود، ولی پیامبر (ص) تمام این مشکلات را با یاری خداوند، خردمندانه حل نمود، حضرت از طرف خدا مأمور شد که مهاجر و انصار را با یکدیگر برادر کنند؛ روزی در یک انجمن عمومی رو به هواداران خود کرده و فرمود: «تأخّوا فی الله اخوین اخوین؛ دو تا دو تا با یکدیگر برادر دینی شوید.» (5) طبق بیان سیره ابن اسحاق، پیامبر (ص) میان یارانش (از مهاجرین و انصار) پیمان برادری می بندد تا دو تن دو تن در راه خدا برادر می شوند . آن گاه دست علی بن ابیطالب (ع) را گرفته، می گوید: این برادر من است. بدینسان رسول خدا (ص) که سرور پیامبران و امام پرهیزکاران و فرستاده پروردگار عالمیان است و در میان بندگان خدا همتا و همانندی ندارد، با علی بن ابیطالب (ع) برادر می شود. حمزه پسر عبدالمطلب که شیر خدا و شیر پیامبر (ص) و عموی او است، با زید بن حارثه که آزاد شده پیامبر (ص) است، برادر می شود چنان که حمزه در جنگ احد وقتی کارزار آغاز می کند، وصیت می کند که اگر کشته شد، زید بن حارثه میراث دار وی خواهد بود. جعفر بن ابیطالب ملقب به ذوالجناحین «پرنده بهشت» با معاذ بن جبل که از قبیله بنی سلمه است، برادر می شود. ابوبکر پسر ابی قحافه با خارجه بن زهیر از قبیله بلحارث بن خزرج برادر می شود. عمر بن خطاب با عتبان بن مالک از قبیله بنی سالم بن عوف برادر می شود. ابوعبیده جراح که عامر بن عبدالله نام دارد با سعد بن معاذ از قبیله عبدالشهل برادر می شود. زبیر بن عوّام با سلمه بن سلامه از قبیله بلحارث بن خزرج یا به روایتی با عبدالله بن مسعود هم پیمان بنی زهره برادر می شود. طلحه بن عبدالله با کعب بن مالک از قبیله سلمه، سعد بن زید بن عمر با اُبیّ بن کعب از قبیله بنی النجار، مصعب بن عمیر بن هاشم با ابو ایوب انصاری (خالدبن زید) از قبیله بنی النجار، ابوحذیفه پسر عتبه بن ربیعه با عباد بن بشر از قبیله عبدالاشهل، عمار بن یاسر (هم پیمان بنی مخزوم) با حذیفه بن الیمان از قبیله عبد عیس و هم پیمان قبیله عبدالاشهل، ابوذر (که همان بُریربن جناده یا جُندَب بن جُناده غفاری باشد) با منذرین عمرو از قبیله بنی ساعده، حاطب بن ابی بَلتَعه (هم پیمان بنی اسد) با عُویَم بن ساعده از قبیله عمرو بن عوف، سلمان فارسی با ابودرداء (عویمر بن ثعلبه) از قبیله بلحارث بن خزرج، بلال (آزاد شده ابوبکر و مؤذن پیامبر «ص») با ابو رُوَیحه عبدالله بن عبدالرحمن خثعمی برادر می شوند. (6)
این پیمان برای یاران پیامبر چنان عزیز است که بعدها وقتی عمر بن خطاب دیوان حقوق مجاهدان را تدوین می کند و بلال می خواهد به شام رفته و جهاد کند، عمر از او می پرسد حقوقت را ای بلال به که می سپاری؟ می گوید: به ابورویحه، من هرگز از او جدا نخواهم گشت! به احترام و به سپاس آن پیمان برادری که رسول خدا میان آن دو بسته است... (7)
برخی اندیشمندان می گویند: «کار این مساوات و برادری بدانجا کشید که هر مسلمانی برادر مسلمان خود را بر خویشتن مقدم می داشت. چنانچه نوشته اند، روز تقسیم غنیمت های جنگی بنی نضیر، پیامبر (ص) به انصار گفت اگر مایل باشید مهاجران را در غنیمت شریک کنید و اگر نه همه از آن شما باشد. انصار گفتند ما نه تنها غنیمت ها را یکجا به برادران مهاجر خود می بخشیم بلکه آنان را در مال ها و خانه های خود شریک می کنیم. (8)
پیامبر با طرح اخوت و برادری توانست وحدت اسلامی را تحقق بخشد و مسلمانان را از خطرات تهدید کننده، حفظ نمایند که سیصد نفر از مهاجر و انصار را با یکدیگر، برادر نمود و رو به مسلمانان می کرد و می گفت: فلانی! تو برادر فلانی هستی.
سلیمان قندوزی می گوید: امام علی بعد از همه با پیامبر عقد اخوت بست. آن حضرت به پیامبر عرض می کند که اصحاب خود را با یکدیگر برادر کردید ولی عقد اخوت میان من و دیگری برقرار نکردید. پیامبر در جواب فرمود: به خدایی (که مرا برای هدایت مردم مبعوث فرموده) سوگند: به این علت کار برادری تو را عقب انداختم که می خواستم در پایان با تو برادر شوم؛ تو نسبت به من مانند هارونی نسبت به موسی، جز این که پس از من پیامبری نیست. تو برادر و وارث من هستی. (9)

ج- ایجاد وحدت دینی

پیامبر اعظم (ص) برای تحقق بخشیدن وحدت امت اسلامی در سخنانش پس از فتح مکه در مسجد الحرام می گوید: «المسلم اخو مسلم و المسلمون هم ید واحده علی من سواهم تتکافوا دمائهم یسعی بذنبهم ادناهم.» (10)
امام صادق (ع) نیز این قضیه را شرح داده است: «مسلمان برادر مسلمان است، به او ستم نمی کند و او را خوار نمی سازد و به او خیانت نمی کند، بر عهده مسلمانان است که نسبت به پیوند با یکدیگر و یاری رساندن در شفقت و مواسات با نیازمندان و مهربانی نسبت به هم بکوشند تا همان گونه که خدای عزوجل فرمانتان داده است: «میان خود مهربان اند»، نسبت به هم مهربان باشید و نسبت به گرفتاری ایشان که از چشم شما پنهان مانده، اهتمام داشته باشید؛ چنان که گروه انصار در دوران رسول خدا (ص) این چنین بودند.» (11)
پیامبر (ص) می فرماید: «دست خدا با جماعت است.» (12) «دست خدا با جماعت است و شیطان هنگامی با کسی است که با جماعت به مخالفت پردازد.» (13)
چنان که ملاحظه می شود ایجاد حس مشترک دینی بین مسلمانان در کلام زیبای آن حضرت کاملاً مشهود است. البته رمز وحدت در روح انسان با ایمان و دیندار وجود دارد، به گفته مولوی:

جان گرگان و سگان از هم جداست
متحد جان های مردان خداست

پیامبر اعظم (ص) می فرماید: «بر شما باد به جماعت؛ زیرا دست خدا با جماعت است و شیطان با یک تن همراه و از دو تن دورتر است.» (14) بنابراین پیامبر، مسلمانان را برادر همدیگر می داند و باید مثل دست واحد محکم و استوار از جامعه توحیدی، دفاع نمایند.

د- نفی قوم گرایی

یکی از راه کارهای پیامبر اعظم (ص) در جهت تحقق وحدت امت اسلامی نفی نژادپرستی، قوم گرایی و تبعیض های ناروا بود؛ زیرا با ظهور اسلام در میان اعراب مسئله نژادپرستی و تفاخر به قبیله، فراوان وجود داشت. اسلام با تعصبات قومی و نژادی مبارزه کرد؛ قرآن کریم می فرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم.» (15)
پیامبر اعظم (ص) در جهت برقراری وحدت اسلامی، زید بن حارثه را فرمانده سپاه اسلام، بلال حبشی را مؤذن ویژه قرار می دهد و از سلمان فارسی ایرانی تجلیل می کند و به او مقام و منزلت والا می بخشد تا به این ترتیب هم با تبعیض های موجود به مبارزه برخیزد و هم بتدریج ارزش های الهی را ملاک منصب ها و منزلت های اجتماعی معرفی نماید.
پیامبر (ص) آشکارا اعلام می کند که آن غلام حبشی و این سید قریشی (هر دو) نزد من یکسان هستند و بدین سان آن حضرت منادی بر حق مساوات اسلامی و بنیان گذار وحدت امت اسلامی است؛ زیرا: «ایها الناسُ إنّ رَبّکم واحدٌ و إنّ أباکُم واحدٌ، کُلّکُم لأدمَ و آدمُ مِن تُرابٍ (إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم) و لیس لعربیٍّ علی عجمی فضلٌ إلاّ بالتقوی.» (16)
پیامبر اکرم (ص) در روایتی، افتخار به اقوام گذشته را یک چیز بی ارزش می خواند و کسانی را که به چنین کارهایی خود را مشغول می کنند به (جعل) تشبیه می کند و می فرماید: «آنانکه به قومیت خود تفاخر می کنند، این کار را رها کنند و بدانند که آن مایه های افتخار، جز ذغال جهنم نیستند و اگر آنان دست از این کار نکشند، نزد خدا از جعل هایی که کثافت را با بینی خود حمل می کنند، پست تر خواهند بود.» (17)
در جنگ احد، سلمان فارسی پس از این که ضربت را به یکی از افراد دشمن فرود، آورد، از روی غرور گفت: «خذها و انا الغلام الفارسی.» یعنی این ضربت را از من تحویل بگیر که من یک جوان فارسی هستم، پیامبر (ص) پی برد که این سخن، تعصبات دیگران را بر خواهد انگیخت، فوراً به او گفت که چرا نگفتی منم جوان انصاری. (18) یعنی چرا به چیزی که به آیین و مسلک مربوط است افتخار نکردی و مسئله قومی و نژادی را مطرح نموده ای! پیامبر (ص) در جای دیگر می فرماید: «عربیت، پدر کسی بشمار نمی رود فقط زبان گویایی است، آن که عملش نتواند او را به جایی برساند، حسب و نسبش نیز او را به جایی نخواهد رساند.»
روزی سلمان فارسی در مسجد پیامبر (ص) نشسته بود، عده ای از بزرگان صحابه نیز حاضر بودند، سخن از اصل و نسب به میان آمد، هر کس درباره اصل و نسب خود چیزی می گفت و آن را بالا می برد، نوبت به سلمان رسید، به او گفتند تو از اصل و نسب خودت بگو، این مرد فرزانه تعلیم یافته و تربیت شده ی اسلامی به جای این که از اصل و نسب و افتخارات نژادی سخن به میان آورد، گفت: «من نامم سلمان است و فرزند یکی از بندگان خدا هستم، گمراه بودم، خداوند به وسیله محمد (ص) مرا راهنمایی کرد، فقیر بودم خداوند به وسیله محمد (ص) مرا بی نیاز کرد، برده بودم خداوند به وسیله محمد (ص) مرا آزاد کرد؛ این است اصل و نسب من. در این زمان پیامبر (ص) وارد شد و سلمان گزارش جریان را به عرض آن حضرت رساند. پیامبر (ص) رو کرد به آن جماعت که همه از قریش بودند و فرمود: «ای گروه قریش! خون یعنی چه؟ نژاد یعنی چه؟ نسب افتخار آمیز هر کس دین او است. مردانگی هر کس عبارت است از خلق و خوی و شخصیت و کار بیشتر او، اصل و ریشه هر کس عبارت است از عقل و فهم و ادراک او، چه ریشه و اصل نژادی بالاتر از عقل است.!؟ یعنی به جای افتخار به استخوان های پوسیده، به دین، اخلاق، عقل، فهم و ادراک خود افتخار کنید.
تأکیدات پیامبر (ص) درباره بی اساس بودن تعصبات قومی و نژادی، اثر عمیقی در قلوب مسلمانان بالاخص در مسلمانان غیر عرب گذاشت و هم بستگی و وحدت در میان مسلمانان ایجاد نمود. به همین دلیل مسلمانان اعم از عرب و غیر عرب، اسلام را از خود می دانستند و به همین جهت تعصبات نژادی نتوانست مسلمانان غیر عرب را به اسلام بدبین کند. (19)
بنابراین پیامبر اعظم (ص) با نفی تعصبات نژادی و قومی وحدت امت اسلامی را تحقق بخشید، و ارزش های دینی و الهی را احیاء کرد. اقبال لاهوری نیز سیره آن حضرت را در جهت تحقق وحدت امت اسلامی مورد تأکید قرار داده و از راهبردهای بنیادین وحدت اسلامی به حساب آورده است و چنین می گوید:

نیست از روم و عرب پیوند ما
نیست پابند نسب پیوند ما

دل به محبوب حجازی (20) بسته ایم
زین جهت با یکدگر پیوسته ایم

رشته ما یکی تولایش بس است
چشم ما را کیف صهبایش بس است

مستی او، تا به خون ما دوید
کهنه را آتش زد و نو آفرید

عشق او سرمایه جمعیت است
همچو خون اندر عروق ملت است

عشق در جان و نسب در پیکر است
رشته عشق از نسب محکم تر است

عشق ورزی از نسب باید گذشت
هم ز ایران و عرب باید گذشت

امت او، مثل او نور حق است
هستی ما از وجودش مشتق است (21)

هـ - بهره گیری فرهنگی از ظرفیت های موجود

پیامبر خاتم (ص) در جهت تحقق وحدت اسلامی از ظرفیت موجود و مقتضیات جامعه آن زمان بهره برداری مناسب می کرده است که در این باره نقش کعبه و کیفیت استفاده پیامبر از آن به عنوان یکی از ابزارهای ارزشی وحدت، شایان توجه و دقت است؛ زیرا: «إنّ أوّل بیتٍ وُضِعَ لنّاسِ للّذی بِبَکّه مُبَارَکًا و هُدًی للعالَمین.» (22)
پیامبر (ص) از موقعیت مکانی و زمانی ایام حج در مقطعی که تمام مردم جزیره العرب به آن جا می آمدند، بهره می برد تا دعوت توحیدی خود را به مهتران و بزرگان قبایل ارایه دهد. در متون تاریخی نام قبیله ای «بنی حنیفه»، «کنده»، «بنی صعصعه»، «کلب» و دیگران را در فراخوان حضرت می بینیم و حتی گرایش مردم یثرب به اسلام هم از طریق همین تدبیر در استفاده از موقعیت خانه خدا و موسم حج بوده است: «جَعَلَ اللهُ الکَعبه البَیتَ الحَرَامَ قِیماً لِّلِّناسِ.» (23) میزان کارآمدی این عمل در تمایل و کشش توده ها به سوی پیامبر (ص) به قدری بود که کفار و مشرکان را کاملاً در موضع انفعالی قرار می داد. آن گونه که پیش از آغاز مراسم برای جلوگیری از شعاع نفوذ پیام نبی (ص) به مشورت می پرداختند تا مناسب ترین شیوه های تبلیغی و روانی را برای تغییر اذهان مخاطبان و مردم به کار گیرند. شعارهای روانی - سیاسی آنها این بود: «و قَالُوا یَأیُّها الَّذِی نُزِّلَ عَلَیه الذِّکرُ إنَّکَ لَمَجنُونٌ» (24)
بنابراین پیامبر (ص) با استفاده از ظرفیت موجود جامعه آن زمان و نقش کعبه مکرمه برای برپایی وحدت اسلامی استفاده می کرد که یکی از راه کارهای بنیادین وحدت امت اسلامی بوده است.

راه کارهای اجتماعی و فردی وحدت

الف- حمایت از محرومان

در راستای نفی تعصبات قومی، استراتژی حمایت از محرومان و بیچارگان نیز وجود دارد. این گروه که عمدتاً بردگانی از مردان و زنان اند، طبق قوانین حاکم، زیر پوشش حمایتی هیچ قوم و قبیله ای نبودند و لذا از کلیه حقوق اجتماعی و سیاسی محروم می شدند و به دلیل وضعیت موجود حاکم سیاسی دوران جاهلی و نیز ناتوانی های گوناگون این افراد، امکان پی ریزی جامعه ای مستقل فراهم نبود.
رسول اکرم (ص) با عقل رشید و وجدان سلیم دریافته بود که افراد بشر در اصل طینت و مواهب فطری، نظیر یکدیگرند و همه آنان دارای روح و اراده و عواطف و احساسات انسانی هستند و تفاوت در نژاد و رنگ و زبان و زاد و بوم و.... منشاء تبعیض در حقوق نمی تواند باشد، پس چرا بعضی از افراد بشر، بعضی دیگر را به بردگی بگیرند و علاوه بر سلب آزادی، آنها را از تمام حقوق بشری نیز محروم بدارند؟
او نیک می دانست که زدودن یک فکر هزاران ساله که در دماغ هر دو دسته (اربابان و بردگان) رسوخ کرده است، جز از راه ایجاد تحول در طرز فکر جامعه میسر نمی گردد و با وضع یک ماده قانونی بدون ضمانت اجرا از داخل نفس مالک و مملوک، یک نظام طبقاتی ریشه دار را نمی توان از میان برداشت، بردگان نیز به حکم عادت و مرور زمان نیروی اراده شان از کار افتاده و قدرت استقلال و تصرف را از دست داده بودند و آزادگی و آزاد زیستن در وجودشان کاملاً تخدیر شده و باورشان شده بود که حق حیاتشان در همین وضع مرگ آساست. پس باید این شکل اجتماعی را بتدریج و با پیشرفت رشد جامعه و اتخاذ تدابیر حکیمانه حل نمود. ابتدا به هر مناسبتی به گوش هر دو طبقه فرامی خواند که: «اربابان و بردگان برادر یکدیگراند و همه آنها از یک نژاد هستند و منشاء اصلی همگی از همین خاک است و سفید پوستان را بر سیاه پوستان هیچ گونه مزیت طبیعی نیست و بدترین مردم نزد خدا همانا آدم فروشانند. بردگان برادران شمایند که زیردست شما واقع شده اند و دارای حقوق هستند. شما باید از هر نوع غذا که می خورید، به آنها بخورانید و از هر آنچه که به تن خودتان می پوشید به آنها بپوشانید و به کار طاقت فرسا وادارشان نکنید و در کارها خودتان هم به آنها کمک نمایید...». (25) و نیز می فرماید: «هرگاه آنها را صدا می زنید، ادب را رعایت کنید و نگویید (بنده من) یا (کنیز من) مردان همه شما بندگان خدایند و همه زنان کنیزان خدایند و مالک همگی اوست، بلکه بگویید (پسرک من) یا (جوانک من).» (26)
پیامبر، زیدبن حارثه غلام خود را که همسرش خدیجه به او بخشیده بود، آزاد نمود و برای اینکه حقارت و زبونی را از فکر بیرون کند، او را پسر خوانده خویش معرفی کرد و همین که زید به سن رشد و جوانی رسید به منظور لغو برتری نژادی که جامعه آن روز اهمیت می داد، دختر عمه خود زینب را به همسری او در آورد. (27)
در چنین شرایط بحرانی، مبارزه پیامبر اکرم (ص) با تبیعض ها و قوم گرایی ها و از سویی، حمایت از محرومان، سبب جذب این گروه به اسلام و پیامبر (ص) شد و بدین ترتیب گروه کثیری بر محور رسول خدا (ص) وحدت اجتماعی و سیاسی پدید آوردند. در واقع، محتوای فکری دعوت حضرت در اعلام اصالت تقوا و کرامت انسانی و نیز مقتضای عملکرد او، نقش یک ابزار پویا برای ایجاد وحدت اسلامی بوده است.
چنین اعلام حمایت و جانبداری از محرومان [باعث شد که] بتدریج قلمرو آن گسترش یافت به گونه ای که توانست نیروهای گریزان و ستمدیده را به مرکز واحد هدایت نماید و وحدت امت اسلامی را نهادینه سازد.

ب- تحمل و مدارا

جریان های تفرقه و اختلاف در مدینه همواره آشکارا و پنهان در پی فرصت بودند که بتوانند آب را گل آلود نمایند و با ایجاد اختلاف به مقصود باطل شان نایل گردند، پیامبر اکرم (ص) که از درایت سیاسی و خردمندی کامل برخوردار بودند، با تحمل و مدارا وحدت امت اسلامی را حفظ و جلوی بروز هرگونه اختلاف و نفاق را گرفتند. برخورد پیامبر با منافقان که جبهه داخلی علیه آن حضرت را تشکیل داده بودند، [این بود که] برای حفظ وحدت جامعه، با آنان با تحمل و مدارا برخورد می نمود. از این رو آن حضرت بنابر مصالح جهان اسلام و امت اسلامی در برخورد با عبدالله ابن ابیّ رئیس منافقان مدینه که خیانت هایش در مراحل گوناگون برای پیامبر (ص) و امت اسلامی آشکار شده بود، اقدامی نکرد. قرآن کریم با اشاره به جریان غزوه «بنی المصطلق» از زبان عبدالله بن ابیّ، می فرماید: «لَئِن رَّجعَنا إلَی المَدینه لَیُخرِجَنَّ الأعَزُّمِنهَا الأذَلَّ.» (28)
مسلمانان و صحابه پیامبر (ص) هنگامی که از توطئه عبدالله بن ابی خبردار شدند، از پیامبر (ص) اجازه خواستند تا او را به قتل برسانند، پیامبر (ص) برای حفظ وحدت امت اسلامی آن ها را از این کار بر حذر داشت (29) بلکه فرمود تا هنگامی که زنده است با او مانند یک دوست و رفیق رفتار می کنیم. (30)
مربع منافقی است که در هنگامی که از مزرعه اش در جنگ احد، به پیامبر اعظم (ص) جسارت نمود، یاران و اصحاب رسول خدا (ص) می خواستند وی را بکشند ولی آن حضرت با کمال لطف و مدارا از وی درگذشت و فرمود: «با این مرد لجوج کوردل کاری نداشته باشید.» (31)
پیامبر (ص) نه تنها در برابر منافقان تحمل و مدارا داشت بلکه در برابر مخالفان مثل یهود نیز با مدارا رفتار می نمود به گونه ای که رفتار شایسته آن حضرت موجب جذب آنان به اسلام می شده است.
بنابراین پیامبر اکرم با تحمل و مدارا و با چشم پوشی و گذشت از امور و مسایل شخصی به خاطر مصالح امت اسلامی، وحدت جامعه اسلامی را بنیان نهاد که سرانجام آن حضرت توانستند اقتدار و عزت برای مسلمانان عصرش به ارمغان بیاورد.
عبدالغفور آخوند نعمانی ترکمن، روحانی و عالم بزرگ اهل سنت پس از تبیین وضعیت مسلمانان صدر اسلام و وضعیت اسفبار کنونی مسلمانان، حالات آنها را در شعری چنین شرح می دهد:

ما مسلمانان چه نیکو روزگاری داشتیم
راستی خوش عزت و خوش اعتباری داشتیم

چون گل و بلبل انیس و مونس و دمسازهم
در گلستان وفا، خوش برگ و باری داشتیم

سوزن و مژگان مهیا تا که بیرون آوریم
گر به پا از گردش ایام، خاری داشتیم

پرچم دین مبین، بردیم تا دیوار چین
چون که عزم آهنین و استواری داشتیم

امپراطوران عالم، مرتعش از بیم ما
چون رشادت های بی حد و شماری داشتیم

این چنین بودیم تا بودیم با هم متحد
از نفاق و از تفرق تا فراری داشتیم

این چنین بودیم تا بودیم با هم راستگوی
از دروغ و از تصنّع ننگ و عاری داشتیم

در میان ما درآمد، عاقبت دست نفاق
رفت از آن بر باد، هر عزّ و وقاری داشتیم.

راه کارهای وحدت امت اسلامی در عصر حاضر

وحدت جوهره قوام، پایداری و حیات هستی است و پیامبران، سفیران وحدت اسلامی می باشند. به گفته اقبال لاهوری:

برگ و ساز کائنات از وحدت است
اندر این عالم حیات از وحدت است.

پیامبر اعظم (ص) پیامبر وحدت و رسول رحمت است «و جعلنی رسول الرحمه و رسول الملاحم» (32) ندای وحدت طلبانه او، فریاد وحدت طلبانه تمامی انبیای الهی است و این آهنگ شیرین در حلقوم مبارک او به کمال نهایی خود می رسد. به گفته مولوی:

نام احمد نام جمله انبیاء است
چونکه صد آمد نود هم پیش ما است.

بدون تردید امت اسلامی به عنوان امت محمد (ص)، گسترش دعوت او را تا توسعه امت واحده الهی در پهنه گیتی به دوش دارند؛ زیرا «کنتم خیر امه اخرجت للناس...» (33) و همانانند که برگزیدگان خدایند و غیر آنان، زیان کاران. زیرا: «و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین.» (34)
با توجه به راه کارهای ارایه شده در سیره نبوی برای رسیدن به وحدت امت اسلامی در زمانه و عصر کنونی، راه های عملی ذیل نیز پیشنهاد می شود:
1- مراجعه به قرآن، سنت و سیره نبوی و عترت رسول خدا (ص) که همواره به مسلمانان وحدت و هم بستگی را تأکید کرده اند.
2- تحمل نظرات مخالف و مدارا با پیروان مذاهب [دیگر].
3- دوری از تعصبات خشک گوناگون ملی، قومی و نژادی.
4- آشنایی شیعه و سنی از آراء و نظریات علمی یکدیگر با مطالعه کتاب های مربوط به یکدیگر.
5- تعامل اندیشمندان فرقه های گوناگون اسلامی و گفت و گوهای علمی جهت رفع سوء تفاهم ها.
6- آشنایی با توطئه های دشمن برای ایجاد اختلاف.
7- احترام به مقدسات یکدیگر.
8- دوری از تهمت و افترا نسبت به یکدیگر.
9- کنترل افراد تندرو که موجب نفاق و تفرقه می گردند.
10- تقویت نقطه های مشترک.
11- ایجاد مراکز آموزشی - پژوهشی مشترک، جهت آشنایی با آراء یکدیگر.
12- ایجاد رسانه های پیام رسانی مشترک، برای تقویت روح وحدت طلبی، پیام رسانی سالم و...

نتیجه

وحدت امت اسلامی، از اصول مورد تأکید پیامبر اعظم (ص) بوده است. از منظر آن حضرت اقتدار مسلمانان در پرتو وحدت می باشد. وحدت امت اسلامی از راهبردهای بنیادین و اسامی اقتدار امت اسلامی در تمام اعصار و قرون است؛ پیامبر خاتم (ص) برای تحقق بخشیدن وحدت اسلامی در میان جامعه ی آن زمان، تلاش های فراوان نموده اند، به گونه ای که اقتدار و عزت نوپای جامعه ی اسلامی عصر رسالت، برآیند وحدت و راه کارهای ارایه شده از سوی پیامبر اعظم (ص) بوده است.
از آن جایی که پیامبر اعظم (ص) اسوه ی کامل زندگی است، الگو قرار دادن سیره ی آن حضرت، کارآمدترین راه کارها را برای مسلمانان امروز در جهت تحقق وحدت اسلامی ارایه می نماید.
پیامبر (ص) در آغاز ورودش به مدینه، قراردادی دایر بر وحدت مهاجر و انصار نوشت و اوس و خزرج نیز آن را امضاء کردند؛ پیامبر (ص) آیین و ثروت آنها را طی شرایطی محترم شمرد. البته اوسیان و خزرجیان صد و بیست سال با هم جنگ کرده و دشمنان خونی همدیگر بودند، پیامبر (ص) تمام این مشکلات را خردمندانه حل نمود و روزی در یک انجمن عمومی میان آنان پیمان برادری دینی بست و دو تن دو تن آنها را در راه خدا برادر دینی ساخت، به گونه ای که کار برادری بدانجا کشید که هر مسلمان برادر مسلمان خود را بر خویشتن مقدم می داشت.
پیامبر اعظم (ص) برای تحقق بخشیدن وحدت امت اسلامی، پس از فتح مکه در مسجدالحرام، رسماً دستور دینی صادر کرد و اعلان نمود که مسلمانان برادر همدیگرند و مانند ید واحدند. با نفی قوم گرایی و ملی گرایی در جهت تحقق وحدت اسلامی کوشش فراوان نمودند و از موقعیت مکانی و زمانی ایام حج و مکه مکرمه، برای تحقق وحدت اسلامی، بهره برداری شایسته نمودند.
استراتژی حمایت از محرومان و بیچارگان نیز از راه کارهای اساسی پیامبر (ص) در جهت تحقق وحدت اسلامی بوده است که با اعلام حمایت از قشر محروم و ستمدیده، آنان را به مرکز واحدی هدایت نمودند تا وحدت اسلامی را تحقق بخشد. تحمل و مدارای حضرت نیز در جهت وحدت اسلامی بوده است.

پی نوشت ها :

1. نهج البلاغه، خطبه 231، (فلم الله به الصدع، ورتق و الفتق و...).
2. ان اکرمکم عندالله اتقیکم.
3. اقبال لاهوری، کلیات اشعار فارسی، ص 71.
4. ابن هشام، السیره النبویه، ج 2، ص 501.
5. سیره این هشام، ج 2، ص 123.
6. سیره ابن اسحاق، ج 2، ص 153 - 150.
7. همان، ص 153.
8. سید جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 67.
9. سلیمان قندوزی، ینابیع الموده، ج 1، ص 55.
10. محمد تقی هندی، کنزل العمال، ج 1، ص 149.
11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص 174، ح 15.
12. سنن ترمذی، ج 4، ص 466، ح 2166.
13. کنز العمال، ج 1، ص 206، ح 1031.
14. جلال الدین السیوطی، الدرالمنثور، ج 5، ص 66.
15. حجرات، 13.
16. ابومحمد حرّانی، تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، ص 56.
17. سنن ابی داود، ج 2، ص 642، (لیدعن رجال فخرهم باقوام، انما هم فحم من فحم جهنم، او لیکونن اهون علی الله من الجعلان التی تدفع بانفها النتن).
18. همان، ص 625.
19. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، 1366، ص 76.
20. محبوب حجازی، مراد سر آمد محبان عالم، پیغمبر اسلام، حضرت محمد بن عبدالله است.
21. کلیات اقبال، همان، ص 110.
22. آل عمران، 96.
23. مائده، 97.
24. حجر، 6.
25. اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج 3، ص 149.
26. صحیح مسلم، ج 7، ص 47.
27. الاصابه، ج 1، ص 545.
28. منافقین، 8.
29. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 19، ص 108.
30. سیره ابن هشام، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، ص 198.
31.سیره ابن هشام، ج 2، ص 65.
32. شیخ صدوق، معنای الاخبار، تصحیح علی اکبر غفاری، بیروت دارالتعارف للمطبوعات، 1399 ق، ص 51.
33. آل عمران، 110.
34. آل عمران، 85.

منابع:
1- قرآن کریم.
2- نهج البلاغه.
3- لاهوری، اقبال، کلیات اشعار فارسی، با مقدمه ی احمد سروش، انتشارات کتابخانه ی سنایی، بی تا.
4- ابن هشام، السیره النبویه، دارالوفاء، بیروت، بی تا.
5- ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، افست، مؤسسه اسماعیلیان، 1368.
6- شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ 1378، 24.
7- قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، بیروت، دارالفکر.
8- هندی، متقی، کنزالعمال، مؤسسه الرساله، 1405 ق.
9- کلینی، محمد ابن یعقوب، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، 1388 ق.
10- ترمذی، ابی عیسی محمد ابن عیسی بن سوره، سنن، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408 ق.
11- سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، قم 1404 ق.
12- حرانی، ابومحمد، تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده ، انتشارات آل علی، 1382.
13- السجساتی، سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، بیروت، دارالفکر.
14- مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، 1366.
15- بخاری، اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالعلم، 1407.
16- النیشابوری، مسلم بن الحجاج القشیری، صحیح المسلم، بیروت، دارالفکر لطباعه و النشر، بی تا.
17- عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمیز الصحابه.
18- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق.
19- تصحیح غفاری، علی اکبر، معانی الاخبار، شیخ صدوق، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1399 ق.
20- مولوی، جلال الدین، مثنوی معنوی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 376 ش.
منبع: جمعی از اندیشمندان؛ (1386)، ویژگی های سیره ی پیامبر اعظم «ص»: مجموعه مقالات بیستمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی

 

 

نسخه چاپی