سنّی المذهب و شیعیّ الهواء
 سنّی المذهب و شیعیّ الهواء

 

نویسنده: مجتبی احمدی




 

بازخوانی گرایش شیعی مردم مصر
علاقه مردم به اهل بیت (علیهم السلام) محدود به یک برهه تاریخی نیست؛ آیت الله خسروشاهی در این زمینه می گوید: «مصری ها نزدیک ترین افراد به اهل بیت و شیعیان اند. یکی از شخصیت های مصری در این باره می گوید: ما مصری ها، "سنّی المذهب و شیعی الهوا" هستیم. اخیراً هم از رئیس کمیسیون خارجی مجلس مصر، دکتر "مصطفی الفقی"، مقاله ای در "الاهرام" مطالعه کردم که نوشته بود: "نحن سنّی المذهب و شیعیّ المزاج" و محمد حسنین از روزنامه نگاران معروف و مشاور عبدالنّاصر می گفت: «شما شیعیان، به-خاطر محبّتی که به اهل بیت دارید، اسم حسن و حسین را بر اولاد خود می گذارید؛ ما هم همین طور هستیم. اما ما هر دو اسم را یک جا برای بچه هایمان انتخاب می کنیم:"حسنین!"»(1)

***

هنگامی که "جوهر سیسیلی"، فرمانده سپاه فاطمیان بر لشگر عبّاسیان در مصر غلبه کرد، «به توصیه خلیفه فاطمی ابتدا شهر فعلی قاهره را در شمال شرقی فسطاط بنا کرد و سپس محلّه هایی برای اسکان قبایل و طایفه های همراه سپاه فاطمی بنا شد.»(2)
نکته جالب توجّه در سیره حکومتی فاطمیان آن است که علی رغم مذهب اسماعیلی، توده های اهل سنّت در مصرف تحت فشار دولتی قرار نگرفتند تا مجبور به ترک مذهب شان شوند. به عبارت دیگر فاطمیان به دیگر مذاهب به دیده احترام می نگریستند و دانشگاه الازهر، مرکز بحث و گفت و گو بین علمای اسلام از مذاهب گوناگون و حتّی دانشمندان مسیحی با متفکّران اسلامی بود.
«مرحوم "سیف آزاد" در کتاب "تاریخ خلفای فاطمی"، شرح مبسوطی از مراکز علم و دانش فاطمیان بیان می کند و از جمله می نویسد: «جامع الازهر نه فقط مرکز دعوت فاطمیان بود، بلکه علمای شافعی و حنفی و غیره هم در آن اجتماع می کردند... فاطمیان در علم و حکمت، تعصّب به خرج نمی دادند و در مقابل علمای شیعه و سنّی با گشاده رویی رفتار می کردند.»(3)
تأسیس مسجد جامع الأزهر، در جمادی الاولی سال 359 ه.ق آغاز و پس از 27 ماه تکمیل شد. وجه تسمیه این مسجد آن است که فاطمیان، خود را منتسب به زهرای مرضیه(سلام الله علیها) می دانستند و این مسجد را نیز به همین علّت، "ازهر" نامیدند. این اوّلین مسجدی بود که در قاهره به عنوان مسجدجامع رسمی دولت بنا شد و به عنوان مرکز علمی-فرهنگی برای گسترش دعوت اسماعیلیان در نظر گرفته شد.(4)
در مجموع و به رغم برخی ناکارآمدی ها و اقدامات سوء از سوی برخی خلفای فاطمی، برآیند حاکمیت فاطمیان در مصر، صفحه روشنی را در ذهن مردم مصر به یادگار گذاشته است.

***

احمد ابوکف، نویسنده مصری می نویسد: بوستان مبارک پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) با شاخ و برگ های خود، سرزمین مصر را در برگرفته است. صدف هایی از گنج های آل بیت نبیّ اکرم، این قلمرو را مزیّن کرده و انوار درخشانی بر آن تابانیده و عطرآگینش ساخته است. این شاخ و برگ ها غالباً از نسل علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا(علیهماالسّلام) و برخی از ذریّه حسن بن علی(علیه السّلام) و عدّه ای از نوادگان امام حسین (علیه السّلام) هستند.
وی در ادامه، یادآور می شود: مردمان مسلمان مصر که شیفته اهل بیت اند، به این چند ضریح و زیارتگاه واقعی اکتفا نکرده اند؛ بلکه ده ها و حتّی می توان گفت صدها کانون زیارتی نمادین از آن ها در جای جای مصر ساخته اند تا عامل به فرموده رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) باشند که به جامعه اسلامی توصیه نموده اند: «مَثَل اهل بیت من مانند کشتی نوح است؛ هر کس داخل آن گردد، نجات می یابد و هر کس سرپیچی نماید، غرق می شود.» همچنین مردمان مصری با ابراز علاقه و ارادت نسبت به ساحت مقدّس خاندان پیامبر به این سخن نبیّ اکرم عمل می کنند که می فرمایند: «هر کس به دوستی راستین آل محمّد بمیرد، شهید و مؤمن کامل است و هر کس بر بغض این خاندان مرگش فرا رسد، کافر مرده است و بوی بهشت به وی نخواهد رسید.» به همین جهت است که مصریان در طول تاریخ، دوستی اهل بیت را در ذهن و دل خویش برقرار و استوار نگه داشته اند.(5)
یکی از این زیارتگاه ها بارگاه مقدّس و نورانی رأس الحسین(علیه السّلام) است. صلیبی ها در اواخر دوران فاطمیان، یورش های خود را به قلمرو شام گسترش دادند. این تهاجم وحشیانه موجب گردید تا فرمان روایان سلسله فاطمی به مقابله نظامی با آن برخیزند. در نتیجه این تجاوزات، در سال 491 ه.ق فاطمیان به فرماندهی افضل بن امیرالجیوش، صلیبیان را از قُدس و عَسقَلان بیرون راندند. افضل، سرمبارک سیّدالشهداء را که در شام مدفون بود، از خاک خارج نموده، معطّر ساخت و بر سینه اش نهاد و با پای پیاده آن را به مصر منتقل کرد و سپس در روز یکشنبه، هشتم جمادی الاخر در مکان کنونی به خاک سپرد؛ زیرا فاطمیان نگران بودند صلیبی ها دوباره بر شام هجمه کرده و نسبت به سر مبارک امام بی احترامی کنند.
نقل است هنگامی که رأس مبارک حضرت را از مدفنش خارج کردند، هنوز خونش خشک نشده بود و عطری مُشک از آن به اطراف پراکنده می گردید. سر مقدّس را در پارچه ای قرار داده و به منطقه «الکافوری» در قاهره آوردند و در سرداب قصر زمرّد قرار دادند تا این که در کنار «قبّة الدّیلم» بر در «دهلیز الخدمه» به خاک سپرده شد. هر کس داخل این مکان می گردید، زمین مقابل مقبره را می بوسید. در روز عاشورا و در جوار مرقد، شتر، گاو و گوسفند قربانی می نمودند و با زاری و ندبه، بر دشمنان امام حسین، لعن و نفرین می فرستادند.(6)
بر روی دیوارهای مسجد رأس الحسین(علیه السّلام)، آیات و احادیث فراوانی در مدح اهل علیهم السّلام نوشته شده است؛ از جمله «أحبّ أهل بیتی إلیَّ الحسن و الحسین» و «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلا المودّة فی القربی». از جملات فراوانی که در مدح اهل بیت بر دیوارهای مسجد نوشته شده، این است: «مقام رأس الحسین، کعبه مصر است.»(7)
همچنین بارگاه سیّده زینب (سلام الله علیها) به روایتی در مصر واقع شده و بسیاری از مصریان به آن حضرت و بارگاه ملکوتی اش احترام فراوانی می کنند.
علاوه بر این دو زیارتگاه، اماکن متبرّکه دیگری در مصر وجود دارد؛ از جمله:

• مرقد حضرت سکینه دختر امام حسین(علیه السّلام)
• مرقد سیّده نفیسه دختر امام حسین(علیه السّلام)
• مرقد ابراهیم فرزند امام حسن(علیه السّلام)
• مرقد مالک اشتر
• رأس زید فرزند امام محمّدباقر(علیه السّلام)
• مرقد سیّده رقیّه دختر امام کاظم(علیه السّلام)
• مرقد سیده عایشه دختر امام صادق (علیه السّلام)
• بارگاه زنیب(از نوادگان امام حسین مجتبی علیه السّلام)
• بارگاه سیده کلثوم (از نوادگان امام صادق علیه السّلام)
و ...

سیّده نفیسه، دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن أبی طالب(علیهم السّلام) است. مردم مصر، احترام خاصّی برای این بانوی عالمه و عابده قائل هستند و در این محل، اجتماع می کنند و دسته جمعی به ذکر و زیارت می پردازند. بر روی یکی از دیوارهای این حرم، قسمتی از دعای افتتاح «اللهم إنّا نرغب إلیک فی دولة کریمة...».
در داخل حرم نیز تابلوهایی دیده می شود که بر روی آن ها آیاتی در مدح اهل بیت نوشته شده است. پدر سیّده نفیسه از طرف منصور، خلیفه عباسی، پنج سال حاکم مدینه بود. سپس زندانی شد و تمام دارایی اش توقیف گشت. سیده نفیسه با شوهرش اسحاق(پسر امام صادق علیه السّلام) به مصر رفت و در رمضان 208 هـ.ق درگذشت. او صاحب کرامات بسیار بود؛ مستجاب الدّعوه و زن شکوهمندی بود که سخن و سیمای او، نردبان آسمان بود و خانه اش ملجأ و پناه گاه تهیدستان و بی پناهان.
وقتی سیّده نفیسه درگذشت، شوهرش اسحاق می خواست جسد او را به مدینه ببرد. مردم اشک ریزان بر درب خانه اش جمع شدند و از او خواستند که مشهد نفیسه در مصر باشد. نفیسه را در خانه محل سکونتش به خاک سپردند. او در ماه رمضان، درگذشته بود و مردم روزه دار بر او می گریستند.(8)
همچنین نکته دیگری که در زمینه این مراقد منوّره شایان ذکر است، آن که قاریان قرآنی در مصر در صورتی که بخواهند شهرتی به دست آورند، باید در یکی از مراقد مقدّس خاندان پیامبر به تلاوت کلام وحی بپردازند. در گذشته وقتی اعلام می شد عبدالباسط برای قرائت قرآن به مسجد رأس الحسین می آید، گروه های زیادی در آن جا حاضر می شدند تا از تلاوت قرآن، توسّط وی بهره مند شوند.(9)

***

وردانی، نویسنده کتاب "شیعه در مصر"، معتقد است «علاقه مردم مصر به مزار اولاد رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به حدّی است که هر جا یکی از این مراقد وجود داشته باشد، در اطراف آن محلّه ای مسکونی ساخته و درگذشتگان خود را در جوارش دفن کرده انده؛ چون عقیده دارند این اماکن متبرّک اند. در مصر محلّه هایی نیز با نام امام حسین، سیّده زینب و سیّده نفیسه وجود دارد. اگرچه مقبره خیلی شخصیت های مذاهب اسلامی در مصر وجود دارد و این قبور، زائرانی نیز دارد؛ اما نتوانسته اند از لحاظ مقام همتای مراقد شریفی که اشاره شد، شوند. مردم برای زیارت بارگاه های مطهّر خاندان رسول اکرم نه تنها با اتوبوس؛ بلکه با پای پیاده، مسیرهای طولانی را طی می کنند و چون خانه های اطراف آن مرقد شریف، برای اسکان آن جمعیت انبوه کفایت نمی کنند، ناگزیر در کوچه ها و خیابان ها می خوابند.(10)
علامه محمّدحسین مظفّر هم معتقد است: «مصری ها دارای رفتار و آثاری هستند که حبّ و تمایل آنان در خصوص اهل بیت عصمت را برای ما بازگو می نمایند؛ همچون تعمیر و بازسازی مشاهدی که به اهل بیت منسوب است؛ هم چنین بوسیدن، تضرّع و التماس آنان به درگاه الهی برای گره گشایی از مشکلات و رفع حوائج در کنار این مشاهد، و این که به صورت دسته هایی بیرون می آیند و پرچم های سیاه با خود حمل می کنند و در دست آنان زنجیر آهنی است که بر پشت خویش می نوازند و بسان شیعه در اظهار شعائر حزن و اندوه نسبت به مصائب اهل بیت عمل می کنند.»(11)

***

«اهل بیت(علیهم السّلام)، تاریخ جهاد در اسلام را ساخته اند. یکی از این قهرمانان جاوید تاریخ، سیّدالشهداء، حضرت اباعبدالله الحسین است. وی برای حاکمیت کلمه لا اله الا الله، مجاهدت کرد. حسین، فرزند مصطفی و خدیجه، پسر علی و فاطمه و برادر حسن مجتبی است و اسلام از جهاد او زنده است.»
این جملات را چند سال قبل «شیخ محمّد فرحات» امام مسجدالازهر در سال روز تولد حضرت امام حسین و در خطبه اوّل نماز جمعه بیان داشت. مردم مصر، میلاد أباعبدالله(علیه السّلام) را در 28 ربیع الثّانی جشن می گیرند. امام جمعه الازهر، خطبه اوّل نماز را به معرّفی خصائل الهی اهل بیت و حضرت امام حسین و خاندان مکرّم وی اختصاص داد. وی با اشاره به روز محشر گفت: «در این روز ندا می رسد که "ای اهل محشر دیده ها را ببندید، چون فاطمه می خواهد عبور کند". پس فاطمه به همراه 70 هزار تن از فرزندان خود عبور می کند.»(12)
صالح الوردانی خطیب، نویسنده و مبارز مصری نیز می گوید: «مردم مصر در مناسبت های دینی مربوط به این خاندان، به قاهره می آیند تا یاد امام حسین، حضرت زینب و سیّده نفیسه (علیهم السّلام) را زنده نگه دارند. تبلیغات شدید و منفی فرقه وهّابیت نتوانسته از این علاقه ها و ارادات ها چیزی کم کند و اعتقاد به شفاعت و توسّل را از مردم مصر بگیرد؛ زیر این گرایش ها در اعماق قلب و وجدان ساکنین این سامان رسوخ نموده است».
وی اضافه می کند: «مراقد شریف در مصر-که قبور فرزندان خاندان عترت است-یکی از عوامل مهمّ جلوگیری از گسترش وهّابیت و اتّصال مردم مصر به اهل بیت و ارتباط با تشیّع است و از این جهت حائز اهمیت فراوانی است.(13)

پی‌نوشت‌ها:

1. پایگاه اطّلاع رسانی استاد خسروشاهی: www.khosroshahi.net
2. ناصری طاهری، عبدالله، «فاطمیان در مصر»، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1379، ص 80.
3. پاک آئین، محسن، «تشیّع در مصر»، پایگاه اینترنتی مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السّلام)، به نقل از: «تاریخ خلفای فاطمی»، ص 28.
4. ناصری، طاهری، عبدالله، «فاطمیان در مصر»، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1379، ص 136، به نقل از «تاریخ الجامع الازهر»
5. گلی زواره، غلام رضا، «اهل بیت در قلب مصر»، مجلّه کوثر، شماره 58، پاییز 1383، به نقل از «اهل بیت فی المصر»، احمد ابوکف
6. گلی زواره، غلام رضا، «وصف وارستگی؛ مروری بر شرح حال سیّده نفیسه»، پایگاه اطّلاع رسانی حوزه، به نقل از: «خطط مقریزی»، ج2، صص 161 و 162
7. کدیور، جمیله، «مصر از زاویه ای دیگر»، انتشارات اطّلاعات، 1373، ص 69.
8. همان، ص 49
9. الوردانی، صالح، «مصر؛ نگاه از درون»، گفت و گو با کیهان فرهنگی، ش 205، آبان 1382، ص 15
10. همان.
11. مظفّر، علامه محمّدحسن، «تاریخ شیعه»، ترجمه سیّدمحمّدباقرحجّتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368، ص 280.
12. پاک آئین، محسن، «دوستی اهل بیت علیهم السّلام؛ زمینه همگرایی ایرانیان و مصریان»، فصلنامه مشکوة، شماره 52، زمستان 1375
13. الوردانی، صالح، «مصر؛ نگاه از درون»؛ گفت وگو با کیهان فرهنگی، ش 205، آبان 1382، ص 18

منبع مقاله: دوماهنامه علمی فرهنگی خط شماره 6، مهر و آبان 91



 

 

نسخه چاپی