رسانه های پست مدرن و تربیت دینی در عصر جهانی شدن (2)
 رسانه های پست مدرن و تربیت دینی در عصر جهانی شدن (2)

 

نویسندگان: دکتر مهدی سبحانی نژاد(1)-سیاوش پورطهماسبی(2)-آذر تاجور(3)




 

تبیین رابطه انطباق توانمندی های رسانه های پست مدرن با مقتضیات عملی تربیت دینی در عصر جهانی شدن

2. بررسی سوال دوم پژوهش

سوال دوم پژوهش این بود: تربیت دینی چیست و عناصر اصلی مطرح در آن کدام است؟
دین نیز در هیچ جبنه ای بومی، محلی و موقت نیست، بلکه سمت و سوی جهانی دارد. حال اگر دین هویتی جهانی داشته باشد، دین داران نمی توانند و نباید مسیر دیگری بپیمایند و طبعا حکومت بنیادیافته بر دین نیز ضمن توجه به مسائل داخلی خود، افق جهانی داشته باشد و تحقق آرمان های اسلامی را نه فقط در قلمرو مرزهای جغرافیایی اش، بلکه در پهنه گیتی وجهه همت سازد. اکنون که سدهای پولادین جدایی فرو ریخته است، رهبران ادیان و مذاهب بیشتر و بهتر از گذشته با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و برای تفاهم می کوشند. این شیوه بر رفتار پیروان ادیان تاثیر خواهد گذاشت و آنان می توانند با یکدیگر رفتار مسالمت آمیزی داشته باشند و برای یکدیگر حق حیات قایل شوند (توفیق، 1380).
دین نوعی زندگی است و تربیت دینی (4) فرایندی است که آدمی را برای نحوه خاصی از حیات (به تعبیر علامه جعفری، حیات معقول) مهیا می سازد. این نحوه زندگی بر مبنای اصول، قواعد و راهبردهای از پیش تعیین شده ای شکل می گیرد که از طریق دین و عقاید و شریعت به آدمی عرضه شده است.
مروری بر مفاد متون دینی و فرهنگی، ما را با این واقعیت انکار نشدنی روبه رو می سازد که دین (اسلام) پدیده ای جهانی است و در تجربه تاریخی اش همواره برای جهانی شدن کوشیده است و امروزه نیز دین داران و پیروان آیین حنیف اسلامی، باید برای جهانی شدن آن بکوشند. آیات قرآن به صراحت یا به صورت غیر مستقیم از جهانی بودن رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و محدود نبودن آن به عصری مشخص سخن گفته است و نگاه جهانی دین را حکایت کرده است (انبیاء، 107).
باقری (1382) می گوید: تربیت دینی اصطلاحاً به مفهوم «جنبه ای از فرایند تعلیم و تربیت، ناظر به پرورش ابعاد شناختی، عاطفی و عملی متربی از لحاظ التزام او به دینی
معین» است.
زارعان (1379) می نویسد: گاه از تربیت دینی، تربیت به معنی الاعم اراده می شود. این معنا شامل همه ابعاد تربیتی در یک بستر دینی شده و می توان آن را با تربیت اسلامی مترادف دانست. مراد این است که کودک، نوجوان یا جوان مسلمان به گونه ای آموزش ببیند و تربیت شود که شخصیت او با اهداف دینی مطرح شده در قرآن شریف و روایات همگونی داشته باشد و نهایتاً آن گونه باشد که بتوان او را مسلمان به معنای واقعی کلمه دانست.
گاهی از تربیت دینی، تربیت به معنی الاخص یاد می کنیم، در این اصطلاح در بین همه جنبه های تربیتی، به رشد معنوی و اعتقادی توجه می شود و بدین وسیله سایر ابعاد تربیتی و حتی جنبه هایی همچون بعد اخلاقی از بحث خارج می شود. به منظور تمایز این بعد خاص تربیتی، آن را تربیت ایمانی یا معنوی (5) می نامیم. براساس این تعریف، دیگر نمی توان در تبیین تربیت دینی، منابع اخلاقی را اصل قرار داد.
اخلاق اسلامی چه در تعریف هدف و چه در راه رسیدن به آن، از دین نشئت و کمک می گیرد؛ اما سخن این است که می توان مسائل تربیت دینی را از مسائل تربیت اخلاقی جدا کرد و برای هر کدام بابی مستقل باز کرد. مراد از این نوع آموزش و پرورش این است که بستری برای فرد مورد تربیت ایجاد شود، تا نگرش او به خود، جهان اطراف و خالق این جهان براساس آنچه «خود» می یابد و فطرت او اقتضا می کند رشد کند، و آنچه لازمه پیمودن این مسیر است فراگیرد. به سخن دیگر، همچنان که این معنا از تربیت دینی را تربیت ایمانی نامیدیم. مراد این است که وضعیتی برای متربی فراهم آید، تا ایمان او تقویت شود و جایگاه خود را در کل مجموعه هستی باز یابد.
هدف تربیت دینی آن است که افراد جامعه را در فهم دین یاری رساند، تا آنها بتوانند آگاهانه درباره آن بیندیشند. این کار زمانی ممکن است که اذهان و عواطف آدمی، درهای خود را به روی دین نبندند و تصور نشود که دین چیزی منسوخ و مطالعه آن بدون ارزش است. بنابراین تنها راه سعادتمند شدن انسان، بهره مندی او از تعلیم و تربیت دینی است (رحیمی، 1380).
به طور کلی، تعریف تربیت دینی به منظور آشنا ساختن افراد با جریان کسب معرفت ایمانی و عقاید دینی، پذیرش سنت ها و اعمال دینی، توجه به ملاحظات اخلاقی و رفتاری مورد تایید دین و به عبارت دیگر، ایجاد یا پرورش ایمان در افراد صورت می پذیرد. گریمیت (6) در این زمینه می نویسد: «تعلیم و تربیت مذهبی به فعالیت هایی اشاره دارد که موجب پرورش ایمان در افراد می شود، به خصوص فعالیت هایی که به وارد ساختن یا آشنا کردن کودکان و نوجوانان به هسته اصلی معرفت به ایمان و عقاید ایمانی و... منجر می شود» (خاکپور، 1381).

3. بررسی سوال سوم پژوهش

سوال سوم پژوهش این بود: رابطه توانمندی های رسانه های پست مدرن با ویژگی های مطرح در عناصر تربیت دینی چیست و چگونه می توان از رسانه در خدمت عناصر تربیت دینی استفاده کرد؟
دین و فناروی هر دو در مطابقت با هم هستند؛ زیرا هر دو خاصیت جذب کنندگی و خیره کنندگی دارند. دین با دستوراتی آسمانی و هدایتگر، و فناوری و رسانه نیز با جاذبه های ویژه خود می توانند دست به دست هم بدهند و با هم بستگی و حفظ انسجام گروهی، به پیشبرد اهداف دینی در فعالیت های تربیتی کمک کنند.
کلاکی (1385) نیز معتقد است بین میزان استفاده از برنامه های دینی رسانه ها و میزان تجربه دینی، رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد و هر اندازه میزان استفاده از برنامه های دینی رسانه ها افزایش یابد، بر میزان تجربه دینی افزوده می شود.
در قرن حاضر رسانه باید بکوشد با تمرین دادن انسان برای یک زندگی مشترک جهانی با همنوعان خود، او را به سوی ارزش ها و اخلاقیاتی سوق دهد که کلی و جهان شمول باشند تا انسان، جزمی (7) و تک بعدی بار نیاید، دارای حس همدلی و همیاری فروان باشد و توانایی تحمل دیگران و معاشرت با آنها داشته باشد. از این رو رسانه پست مدرن در جامعه اسلامی، دارای چنین کارکرد هایی است:

الف) بسط نفوذ دین

رسانه می تواند دین را در تلاش برای جلب و جذب مخاطبان جدید، تعمیق باورهای مومنان، بسط قلمرو و نفوذ به عرصه ها و ساحت های گوناگون حیات فردی و اجتماعی کمک کند. رسانه همچنین، ورود دین به عرصه هایی همچون امور تجاری و تبلیغی که در ظاهر تمایل چندانی برای ورود بدان ندارد، تسهیل می کند.

ب) گفتمان دینی (8)

رسانه و فناوری های نو، با توجه به خصیصه گفتمان و در اختیار داشتن فرارسانه هایی چون رایانه، اینترنت، ماهواره ها و سایر رسانه های دیجیتالی جدید در فرایند تربیت، منجر به نهادینه کردن دین می شود، به طوری که با استفاده از این امکانات، محیط چند رسانه ای (مولتی مدیا) را ایجاد می کند و با ترکیب انواع نوشته و متن صدا، تصویر و... محیط معنوی مناسب و آرمانی را پدید می آورد. در این گفتمان دینی، با گفت و گو
(دیالوگ) و تبادل آرا و مذاکره از طریق رسانه ها، زمینه تجربی دینی و بالطبع تربیت دینی میسر می شود.
در چنین دنیای بدون «مرز»، امکان گفت و گوی فرهنگ ها و گفتمان بیشتر فراهم می شود و اجزا و عناصر گوناگون فرهنگی به صورت گریزناپذیر، با هم برخورد می کنند و در کنار یکدیگر قرار می گیرند، و دنیای بسته، باز می شود و موجب شکوفایی تربیت دینی می شود.
مفهوم گفتمان دینی در طول زمان، برای تربیت دینی ارمغان هایی داشته است؛ از جمله: افزایش شکیبایی در برابر دیدگاه ادیان دیگر، بالندگی تربیت اسلامی، پیدایش و رشد راه های نو برای حل مسائل و چالش های تربیت دینی، و ارتقای گرایش به همکاری و صمیمت روابط بین فردی و بین گروهی با توجه به مفاهیم اسلامی.

ج) تبلیغ هر چه بیشتر دین

اشتهای دین داران برای تبلغ آموزه های مذهبی خویش و عرضه آن به دیگران، به ویژه در چرخه رقابت میان ادیان برای ورود به قلمرو استحفاظی یکدیگر، معمولاً چنان زیاد است که در ترغیب ایشان به استفاده هر چه بیشتر و بهتر ازآخرین فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی، کمترین تردیدی باقی نمی گذارد. به بیان برخی نویسندگان، دین داران از سال های پایانی دهه 1990 به داد و ستد اطلاعات مذهبی بر روی بزرگ راه های اطلاعاتی پرداخته اند. عموم مذاهب و فرق آیین های معنوی، در شبکه جهانی چندین مرکز اطلاعاتی دارند. هزاران فرد یا موسسه که میان آنها معابد متروک نیز هست، به نوعی به آموزش های معنوی از طریق رایانه مشغول اند. قرار گرفتن متون اسلامی در این شبکه ها، نمایانگر تمایل دین داران به استفاده از هر نوع رسانه ای است. بیلی گراهام (9) نیز
در باره قدرت تبلیغی تلویزیون می نویسد: تلویزیون قدرتمندترین ابزار ارتباط جمعی است که بشر تاکنون به خود دیده است. تمامی ویژگی های من در زمان اصلی برنامه، توسط تقریباً سیصد فرستنده و ایستگاه تلویزیونی، در ایالات متحده و کانادا پخش می شود، به طوری که تنها با یک خطابه مذهبی در تلویزیون، میلیون ها انسان را در سراسر عالم در اختیار دارم، بسیار بیشتر از آنچه که عیسی مسیح (علیه السّلام) در تمامی طول عمرش مخاطب خود داشته است (پستمن، 1378، ترجمه طباطبایی).
کاستلز (10) نیز به دلیل تضعیف موقعیت رسانه های سنتی در جهان معاصر، استفاده از رسانه های نو در تبلیغ و ترویج پیام دین را امری اجتناب ناپذیر می داند: فرستندگان سنتی از میان نمی روند، بلکه ضعیف می شوند، مگر اینکه بتوانند پیام های خود را با استفاده از سیستم جدید بیان کنند.
شیوه های الکترونیک به عاداتی که به گونه ای معنوی منتقل می شوند، مادیت می بخشند و بدین ترتیب، قدرت آنان را افزایش می دهند. انتقال پیام از طریق واعظان الکترونیکی و شبکه های تعاملی بنیادگرا، به منظور القای باورها، به مراتب موثرتر و تاثیرگذارتر از انتقال رودرروی [پیام] یک شخصیت مقتدر و کاریزماتیک است که در دوردست قرار داد (کاستلز، 1381، ترجمه چاوشیان).

د) تبلیغ دین با قرائت های متکثر

دستیابی گسترده دین مداران و علاقه مندان به تبلیغ دین در رسانه های گوناگون و دارای قابلیت و ظرفیت های متنوع، امکانات وسیع و روزافزونی برای پراکنش پیام دین با قرائت ها و روایت های گوناگون اعم از رسمی و غیر رسمی، متناسب با نیاز و تقاضای مخاطبان و اقتضائات محیط فراهم ساخته است. برخی رسانه ها همچون اینترنت، به تریبونی همگانی برای مبلغان و سخن گویان مختلف تبدیل شده اند و هر کس با توجه به
علایق حرفه ای و تشخیص خویش، از این ظرفیت عظیم برای تبلیغ اندیشه ها و برداشت های دینی خود در شمارگان وسیع و به صورتی کنترل ناپذیر استفاده می کند. از این رو، دستیابی آسان، امکان بهره گیری همگانی و تنوع قابلیت های رسانه ای، زمینه پویایی برای رواج فهم ها، قرائت ها، تفسیرها و الگوهای فکری گوناگون و متکثر از آموزه ها و تعالیم دین را فراهم ساخته است.

هـ) بازتولید پیام های دین در قالب جدید

از نگاه برخی، رسانه را باید به منزله فضایی جدید یعنی جایگاه و مکانی ویژه که خلق یک متن جدید دینی را در خود می پروراند، ملاحظه کرد؛ جایگاهی مسلما متفاوت و گاه نو که نمادهای جدید تقدس را با ظرفیت ها و معانی جدید می آفریند. این فضا، سبک های جدیدی برای ارائه و نمایش آن تعریف می کند (بهار، 1386). در واقع، کار رسانه، ایجاد و خلق متنی جدید در فضای جدید است.

و) تقویت روح جمعی

رسانه های فراملی و فرامنطقه ای همچون ماهواره ها و اینترنت، می توانند وجدان جمعی و احساس تعلق مشترک مومنان ساکن در مناطق گوناگون و پراکنده در گوشه و کنار جهان را تقویت کنند و به بازیابی هویت دینی آنها فراسوی هویت های متنوع دیگر کمک کنند؛ وحدت و پیوستگی آنها بر پایه اصول مذهبی مشترک را به رغم فاصله های مرئی و نامرئی تشدید کنند، و امکان تاثیرگذاری آنها بر فرایندهای موجود جامعه جهانی را افزایش دهند.

ز) ایجاد زمینه برای احساسات و تجربه دینی

تجربه دینی، نوعی احساس و دریافت شهودی است که تحت تاثیر ارتباط و جذب مستمر پیام های قدسی، تجربه حضور در مکان ها و زمان های خاص و مشارکت فعال در
انجام اعمال عبادی و معنوی برای مومنان حاصل می شود. نمایش های معنوی تلویزیونی، در ایجاد و تشدید هم نوایی و همدلی مخاطب نقش محوری دارند. مخاطب گاه در صورت وجود فضای روحی مناسب و عطف توجه عمیق، پا به پای مراسم عزاداری در حال پخش می گرید، سینه می زند، احساس هم رأیی و حضور در جمع هم کیشان معتقد خود را از طریق تماشای برنامه درک می کند و از مشارکت با واسطه خویش احساس خرسندی، آرامش و کسب ثواب می کند. به بیان دیگر، مخاطبان مجازی در صورت هم نوایی و همدلی، بخشی از احساس و حظ معنوی ناشی از تجربه ادراک بی واسطه زمان و مکان قدسی و نمادهای مذهبی و مشارکت های آیینی را از خلال تماشای برنامه، از آن خود خواهند ساخت. در مواردی نیز پخش رسانه ای یک برنامه آیینی، به دلیل کنترل اختلال های محیطی و افزایش آرایه های زیباشناختی در مقایسه با واقعیت، تاثیر عمیق تری بر روح مخاطب بر جای می گذارد و امکان بیشتری برای برقراری ارتباط هم دلانه با صحنه فراهم می سازد(خانیکی، 1386).

ی) بازیابی و خلق نمادهای مقدس

از جمله اقدامات رسانه ها، خلق نمادهای مقدس و بسط سپهر تقدس دادن به اشیا و پدیده های عادی است. به بیان برخی محققان: فلان قطعه از زمین، روستای زادگاه و معبد و کلیسای مقدس، قدرت افسونگری خود را از دست داده اند؛ در عوض، رسانه های گروهی به خلق نمادهای مقدس می پردازند و قبیله کوچ نشین جوانان، با این توتم ها احساس هویت می کند و می آموزد چگونه هر مکانی که برای استقرار و اسکان برمی گزیند، مقدس و سحرآمیز کند (باربرو، 1385).
بارزترین نمود تلقی قدسی از یک چیز، پذیرش راغبانه، هیبت و شکوه، حرمت انگیزی، اصالت و ارزش و اعتبار معنوی آن است.

ل) بسترساز برای ایجاد تحول روحی

فیلم و برنامه های نمایشی، در صورت بهره گیری از جاذبه های معنوی و عرفانی، پردازش های رسانه ای مناسب و پخش در اوقات ویژه، قدرت بسیاری برای ایجاد تکانه های روانی مثبت و زمینه سازی برای تحول روحی در افراد دارند. به بیان ترنز، فیلم و سایر رسانه ها، افراد را وارد مرحله آستانه ای می کنند که طی آن از زندگی روزمره خود فاصله می گیرند و برای تحول آمادگی می یابند. این امر موجب می شود تا مراسم عبادی در جامعه، نه نقش محافظه کارانه، که نقش خلاق ایفا کنند (کلارک و هوور، 1385).

م) اطلاع رسانی و اطلاع یابی از ادیان گوناگون

با وجود رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی نظیر ماهواره، اینترنت، و ... افراد در جوامع گوناگون، بیشتر از هر زمان دیگر توانسته اند راجع به دین ها و فرهنگ ها آگاهی بیابند و افق دید پیروان یک دین درباره وضعیت ادیان دیگر را بسط دهند، که بالطبع در افزایش واقع بینی آنها از یکدیگر و کاهش پیش داوری های تعصب آلود موثر خواهد بود.
رسانه ها می توانند به منزله یکی از مهم ترین ابزارهای تقویت جهان گستری، با استفاده از مایه ها و آموزه های دینی، در قالب نیازهای هزاره جهانی بازتعریف شوند و تجدید ساختار ایجاد کنند (رضایی زارچی، 1385). به بیان برخی نویسندگان، یکی از آثار عصر اطلاعات، آسان تر شدن دستیابی به اطلاعاتی درباره تعالیم، آموزه ها و فعالیت های سایر مذاهب است. حتی کسانی که از تربیت تخصصی برخوردار نیستند، می توانند به آسانی به چنین اطلاعاتی دسترسی پیدا کنند (شاه محمدی، 1385).

س) الگوآفرینی دینی

از ویژگی های رسانه اسلامی پست مدرن، آفرینش الگو و نماد تربیتی - دینی است. این امر در حالی است که در رسانه های غربی، افرادی چون آرنولد شوارتزنگر، سیلوستر
استالونه و افرادی دیگر، نماد تربیت و خشونت در فیلم های هالیوودی هستند و یا سامورایی ها در فیلم های ژاپنی و ... از طریق خشونت طلبی، مصرف گرایی، سکس و ... به ارائه تصویری از انسان آرمانی غربی که خود را فدای دیگران می کند، می پردازند. رسانه اسلامی با توجه به رسالت دینی و اسلامی اش نه فقط از عرضه خشونت طلبی، مصرف گرایی و ... جلوگیری می کند، بلکه آن را نفی می کند. رسانه اسلامی، با خلق کتاب ها، فیلم ها و بازی های رایانه ای و... به آفرینش اسطوره تربیت دینی می پردازد، رسانه اسلامی با تبعیت از سیره ائمه اطهار (علیه السّلام) و با ارائه تصویری از زندگانی ائمه اطهار همچون ساده زیستی امام علی(علیه السّلام)، واقعه کربلا و قیام حسینی، مباحث علمی امام صادق (علیه السّلام) و یا با نمایش زحمات و مصائب پیامبر اعظم (علیه السّلام) و حضرت علی (علیه السّلام) و سایر دلاوران عرصه دین اسلام، به ارائه الگو می پردازد.

ش) مدرسه مجازی (11)

زیستن در دنیای مجازی، کلیت زندگی و حتی فهم انسان را تغییر می دهد. منظور از فهم، روال طبیعی ادراک است که در وضعیت پست مدرن، از مجرای واقعی و طبیعی خود خارج می شود و سبک و سیاق ویژه می یابد. سروکار رسانه با هویت است؛ با ذهن، فهم، پارادایم، تصورها و تصویر سازی ها؛ یعنی با دگرگونی در آنهاست که اخلاق، رفتار و اندیشه انسان دگرگون می شود (پورطهماسبی، 1387).
رسانه اسلامی با بمباران اطلاعاتی در زمینه تربیت اخلاقی و دینی افراد جامعه، بدون اینکه نیازی به حضور فیزیکی و فراگیر باشد، تعالیم دینی و ارزشی را به انسان می آموزد. امام خمینی (ره) فرموده بودند رسانه را باید به دانشگاه همگانی تبدیل کنیم، که اشاره به همین قدرت رسانه ها دارد.
رسانه های پست مدرن همچنین بالقوه می توانند از طریق مشارکت در اقدامات ذیل، دین و جامعه مومنان را در رسیدن به اهداف تربیت دینی یاری کنند؛ توسعه و بسط معانی و کالاهای نمادین برگرفته از دین به قلمروهای گوناگون، برجسته سازی آموزه ها و ارزش های دینی و معنویت ناشی از دین به منزله مبنایی برای سامان دادن به برنامه ها و اقدامات مهم اجتماعی، کشاندن دین و آموزه های دین به قلمرو امور اجتماعی و ترغیب مومنان به اتخاذ مواضع مناسب در برخورد با موضوعات گوناگون، مشارکت در توسعه و تعمیق فرایند جامعه پذیری دینی افراد از طریق تلاش مستقیم و غیر مستقیم در درونی کردن باورها، ارزش ها، هنجارها، نگرش ها، احساسات، آداب دینی و همراه کردن آنها با مولفه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی، مشارکت ضمنی در تقویت اعتقادات و اخلاقیات دینی از راه برنامه های مختلف، تقویت انگیزه افراد در گرایش به مذهب، بازتولید و تقویت هویت مذهبی، بازخوانی و بر انگیختن مستمر سطوح ناخودآگاه ذهنیت مومنان و فعال ساختن سطوح خودآگاه و افزایش درجه حساسیت آنها به موضوعات مختلف، امکان دهی به رشد و تقویت روابط درون متنی میان نهادهای دینی و روابط این نهاد با سایر نهادهای اجتماعی، معرفی الگوها و سبک های زندگی اقتباس شده از دین یا دارای مرجحات دینی، آگاه ساختن مومنان از سایر فرهنگ ها و الگوهای زیستی و امکان دهی به انجام مقایسات میان فرهنگی، تقویت تاثیر و تاثرات متقابل ادیان و فرهنگ های دینی و غیر دینی، ایجاد پیوند احساسی میان معنویت دینی با مادیت آمیخته به زندگی روزمره، ایجاد حساسیت به جبنه های فرهنگی - اجتماعی و مقولات و مولفه های جامعه سکولار و ترغیب مومنان به مقابله با آنها، اطلاع رسانی از جریان های دین گریز و دین ستیز در جهان معاصر، توجه دادن به پیامدهای سکولار شدن جامعه، ایجاد فرصت برای تجربه کردن برخی عناصر فرهنگ غیر دینی و درک آثار آن، کمک به انتقال افراد از جهان روزمره غفلت زا به دنیای مجازی معنوی، مشروعیت بخشی و اعتباردهی و ترویج اخلاق دینی در جامعه، بسیج مومنان به دفاع از دین و ارزش ها و گروه های دینی، تقویت
مواضع مومنان در جامعه و ارتقای موقیعت آنان با گروه های رقیب، مشارکت در بازسازی جهان روزمره متناسب با آرمان ها و ارزش های دینی، منطقی و مقبول سازی اعتقادات مومنان از طریق پیوند دادن آنها با تجربه های احساسی و ایجاد هاله ای از صدق و حقیقت برای جهانی بینی دینی، معرفی جهانی بینی دینی به منزله راهبردی منطقی و عقلانی برای تبیین جهان، زمینه سازی برای ایجاد انعطاف در اعتقادات و سبک زندگی سنتی مومنان، به چالش کشاندن تنگ نظری ها و ویژگی متحجرانه برخی باورهای سنتی و الگوها و شیوه های زیستی منسوب به دین، اطلاع یابی و درک شهودی سبک های زندگی غیر دینی برای مومنان، مشارکت در ترغیب افراد به علم جویی، کمال خواهی، اخلاقی زیستن، تعهدمندی و وظیفه شناسی، وجدان کاری، رعایت حقوق دیگران و تلاش در جهت ایجاد وفاق جمعی، نظم اجتماعی، انسجام و هم بستگی، امنیت روانی و اجتماعی به منزله ارزش های کلان مورد سفارش دین.

بحث و نتیجه گیری

دین و فناوری، هر دو در مطابقت با هم هستند؛ زیرا هر دو خاصیت جذب کنندگی و خیره کنندگی دارند. دین با پاره ای دستورهای آسمانی و هدایتگر، و فناوری و رسانه نیز با جاذبه های ویژه خود می توانند دست به دست هم دهند و به پیشبرد اهداف دینی در فعالیت های تربیتی کمک کنند. امروزه با مطرح شدن بحث تربیت رسانه ای، می توان از رسانه های پست مدرن در جهت تربیت دینی استفاده کرد و به تفهیم این مسئله مهم و اساسی پرداخت؛ زیرا فناوری در طراحی و ارائه فضای نمایشی، در تداعی این مفهوم کمک شایانی خواهد کرد.
مطالعه رسانه ها و دین به ما کمک می کند علت و چگونگی تعامل نیرویی اجتماعی مانند دین با یک نیروی اجتماعی مسلط دیگر روزگار ما یعنی رسانه های ارتباطی را درک کنیم؛ چرا که یکی از دستاوردهای مهم عصر ارتباطات، آگاهی یافتن مردم از باورهای
دینی دیگران است. رسانه ها برای افراد نمادها، افکار و محتوایی معنوی و مذهبی فراهم می کنند که آنها خودشان را در جست و جوی مذهبی فردی ببینند. رسانه ها همچنین از بازتابی بودن و خودآگاهی حمایت می کنند؛ تا این نوع دین، ممکن و منطقی شود.
براساس رهیافت های گوناگون نظری و تجربی می توان به این نتیجه رسید که زندگی دین دارانه، برای انسان درعصر ارتباطات هم ممکن و هم مطلوب است.
تربیت دینی در مهفوم اصیل آن به این معناست که تدین، در ارتباطی از نوع تربیت در فرد شکل گیرد. در این پژوهش، تربیت دینی عبارت است از تحول انسان موجود به انسان مطلوب، در پرتو آموزه های دینی به طوری که آنها را بفهمد، بپذیرد، دوست بدارد و عمل کند.
رسانه ها با ایجاد برنامه های تربیتی و دینی زنده تلویزیونی و رادیویی و... همچنین برنامه هایی در جهت مشاوره دادن به شهروندان و دانش آموزان، باعث می شوند رسانه از حالت خشک و مجازی آن خارج شود و تبدیل به نهادی پویا شود؛ زیرا حقیقت این است که فقط رسانه ای پویا می تواند به بازتولید تربیت دینی در جامعه بپردازد، و نه رسانه ای که گرفتار مناسبات تولیدی و فناورانه زندگی مدرن شهری است.
رسانه دینی در خلال برنامه های تربیتی خود پنج وظیفه عمده دارد: در ابتدا زدودن گرد خرافه و عقاید کهنه و منحط از چهره دین؛ و دوم جلوگیری از راهیابی بدعت در دین. در این میان باید رسانه دینی با موشکافی راه را بر افکار متحجر مسدود سازد. این افکار به بهانه مبارزه با بدعت گذاری، راه را بر هر نوع نوآوری و نواندیشی در عرصه دین می بندند. رسانه ها رمز و راز و «جادو» را به تدریج ضعیف می کنند. مطابق با این دیدگاه آنها این عمل را با اجازه دادن ما به دیدن «پشت صحنه ها» و با تضعیف قدرت جادو در زندگی مان انجام می دهند؛ زیرا هم تجربه مان را عقلانی می کنند و هم از آن راززدایی می کنند. به هر روی این هر دو، یعنی تحجرگرایی و بدعت گذاری در دین، بس خطرناک است. تبلیغ در حوزه دین به راستی گام نهادن بر لبه شمشیر است. باید در این میان راه
برای فکرهای جوان و نوآور گشوده شود تا شاهد درخشش دین در دنیایی باشیم که خدا و دین را مرده می پندارند.
چنین می نماید که نیازمندی و وابستگی دین و تربیت دینی به رسانه های پست مدرن، بدین شرح است: بهره گیری مستمر دین از رسانه های گوناگون عصری به ویژه رسانه های گفتاری و نوشتاری در تبلیغ پیام های تربیتی؛ نیازمندی رسانه های پست مدرن به بهره گیری از دین و تربیت دینی در برنامه های خود متناسب با نیاز و تقاضای مخاطبان مومن؛ غلبه تلقی ابزاری از رسانه و قابلیت های بسیار آن برای انعکاس پیام تربیتی؛ انعکاس دین در قالب های گوناگون برنامه های رسانه ای و سازگاری آن با اقتضائات رسانه ای که به تحقق پدیده موسوم به «دین رسانه ای» منجر شد؛ محدودیت انکارناپذیر رسانه های الکترونیک تصویری در انعکاس برخی پیام های متافیزیکی و دارای صبغه انتزاعی فراوان؛ پذیرش برخی دخل و تصرفات اجتناب ناپذیر کارشناسانه در مقام رسانه ای کردن پیام تربیتی دین؛ اعتراف به خدمات گسترده رسانه های پست مدرن به دین، همچون امکان یابی تبلیغ بیشتر، بازتولید پیام های تربیتی در قالب های متنوع، تقویت روح جمعی مومنان، ایجاد زمینه برای تجربه دینی، بازیابی و خلق نمادهای مقدس، بسترسازی برای ایجاد تحول روحی، تسهیل اطلاع یابی از وضعیت ادیان و فلسفه های تربیتی گوناگون، گفتنی است برخی اندیشمندان با استناد به محدودیت های فناورانه و ماهیت سکولار رسانه های پست مدرن، قابلیت آنها برای انعکاس پیام دین را مورد مناقشات جدی قرار داده اند.
در پایان، نتیجه گیری می شود که:
1. گرچه نقش دین در جامعه رسانه ای تغییر می کند، این تغییر به مفهوم سکولاریزاسیون نیست.
2. میزان دین داری و تربیت دینی در جوامع اسلامی، به شهادت گزارش های آماری و تفهیمی، بیشتر از سایر جوامع است.
3. کاهش شرکت مردم در مناسک دینی، به معنای زوال آنها نیست. مردم با اعتقاد به تکرار سنت ها در رسانه ها، به حضور مستقیم احساس نیاز نمی کنند؛ پس رسانه ها مناسک رفتاری را نه تنها تضعیف نمی کنند، بلکه موجب تداوم تربیت دینی می شوند.
4. برخلاف متفکران قرن نوزده، که زوال دین را پیش بینی می کردند، در میان متفکران اواخر قرن بیستم پیش بینی تداوم باورهای دینی، الگوی غالب است.
5. از نگاه درون دینی، آینده جهان کاملاً اطلاعاتی و دینی است و ارتباطات جهانی، دین و تعلیم و تربیت همسازی دارند.
6. سکولاریزاسیون عمدتاً پدیده ای اروپایی است. بازتاب دین در رسانه ها و نظام تربیتی کشورهای اسلامی بیشتر از سایر جوامع است.
راهکارها و پیشنهادهای اجرایی جهت کاربست یافته ها را می توان به شرح ذیل فهرست کرد:

الف) در بعد فنی، رسانه پست مدرن اسلامی برای پیشبرد اهداف خود در جهت تربیت دینی، باید مخاطب شناسی کند از جمله:

1. فرهنگ پژوهی مخاطبان، رسانه برای تاثیر بر مخاطب، در اولین گام باید فرهنگ وی را بشناسد.
2. بازخورد پژوهی مخاطبان: بازخورد پژوهی این امکان را فراهم می کند که رسانه از تاثیر پیام خود بر مخاطب و میزان آن آگاهی یابد و در صورت ضعف، راه های تاثیرگذاری بیشتر را جست و جو کند.
3. زیبایی پژوهی مخاطبان: میزان زیبایی شناسی برنامه ساز، در ارائه و معرفی مطلوب یک برنامه تاثیر مستقیم دارد.
4. آسیب پژوهی مخاطبان: زمانی می توان انسان های سازمان و جامعه را خوب پرورش داد که آموزش ها در جهت رفع ضعف ها و کمبودهای آنها باشد و این امر در گرو تحقیق و پژوهش در مسیر شناخت کمبودها و سپس جبران آنهاست.
5. فراغت پژوهی مخاطبان: فراغت پژوهی مخاطبان به رسانه این است که در زمان های فراغت، چه اوقات و چه برنامه هایی بیشترین اثربخشی را دارند.
6. باورپذیری مخاطبان از برنامه ها: مخاطبان به چه میزانی به برنامه هایی (با موضوع دین) اطمینان و باور دارند؛ چون دیدن و مشاهده کردن، بدون باور نه تنها مفید نیست بلکه موجب اتلاف فکر، سرمایه و وقت جامعه می شود.

ب) در بعد کارکردهای تربیتی رسانه اسلامی باید:

1. از آنجا که دین جزو نیازهای بشر معاصر و همزاد و همراه همیشه انسان در طول اعصار و قرون بوده است و یکی از نیازهای اساسی بشر معاصر، بازگشت به دین است؛ از این رو ضرورت دارد برنامه ریزان و طراحان تربیت دینی، ضمن توجه به این نیاز، و با توجه به روش های جدیدی که رسانه های پست مدرن فراهم کرده است، تعالیم و باورهای دینی را در اختیار جویندگان قرار دهند.
2. رشد رسانه و فناوری ارتباطی و اطلاعاتی، فرصت ویژه ای برای گسترش دین و تعالیم و باورهای دینی در سطح جهان به وجود آورده است، که لازم است سیاست مداران و مسئولان ذی ربط، در جهت فراهم کردن زیرساخت های ضروری برای گسترش باورها و آموزه های دینی در سطح جهان تلاش کنند.
3. نابرابری فناوری و فناوری اطلاعات در کشورهای پیشرفته و جهان سوم باعث شده است که فرصتی نابرابر برای انتقال ارزش های دینی جهان برای کشورهای گوناگون فراهم شود، که کشورهای مسلمان باید در جهت تقویت و بهسازی زیرساخت های ارتباطی برای تبلیغ و آموزش تعالیم و باورهای دینی خود در سطح جهان بکوشند.
4. از آنجا که نیروی انسانی متخصص و متعهد در نظام آموزشی هر کشور رکن اساسی است، شایسته است مسئولان نظام تربیتی ایران در جهت پرورش و به روز کردن مربیان و معلمان تربیت دینی وآشنایی با فرصت ها و تهدیدهای عصر حاضر بکوشند.
5. تغییر درساختار، روش ها و محتوای منابع تربیت دینی در جامع کنونی ، با توجه به تغییرهای زمان و مکان و به کارگیری روش های جدید در آموزش رسانه ای.
6. تجدید نظر در همکاری و روابط نظام تعلیم و تربیت، رسانه ها و نهادهای مذهبی.
7. همکاری بین المللی با سازمان ها و نهادهای دینی، تربیتی و رسانه ای و استفاده از تجربه های آنها.

پی نوشت ها :

1.استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه شاهد تهران.
2.مدرس دانشگاه پیام نور مرکز بیله سوار.
3.آذر تاجور(دبیر آموزش و پرورش و کارشناس ارشد علوم تربیتی.
4. Religios Education.
5. Spiritual Education.
6. Grimmit.
7. Dogmatic.
8. Discourse.
9. Graham.
10. Castell.
11. Hyper- School.

منابع تحقیق
1. افتخاری، اصغر (1380)، چهره دوم جهانی شدن، نشر مطالعات راهبردی، تهران.
2. آهنچیان، محمدرضا (1382)، آموزش و پرورش در شرایط پست مدرن، طهوری، تهران.
3. ایزدی، پیروز (1386)، «بررسی مطالعات و پژوهش های رسانه ها و دین»، فصلنامه رسانه، سال هجدهم، ش1.
4. باربرو، جیزس مارتین (1385)، رسانه های گروهی به مثابه جایگاه مقدس سازی دوباره فرهنگ های معاصر، نشر نی، تهران.
5. باقری، خسرو (1384)، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ج دوم، مدرسه، تهران.
6. بهار، مهری (1386)، «تلویزیون، ابژه های دینی و سکولاریسم»، فصلنامه رسانه، ویژه نامه دین و رسانه.
7. پستمن، نیل (1378)، زندگی در عیش، مردن در خوشی، ترجمه صادق طباطبایی، اطلاعات، تهران.
8. پورطهماسبی، سیاوش (1387)، نقش و عملکرد تربیتی رسانه در عصر پست مدرن، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران.
9. پورطهماسبی، سیاوش (1387)، «تاثیر رسانه و فناوری های نوین بر ظهور جامعه اطلاعاتی و درک چالش ها و پارادایم های نوین برنامه درسی، در عصر جهانی شدن»، هشتمین همایش ملی مطالعات برنامه درسی ایران، جهانی شدن و بومی ماندن برنامه درسی: چالش ها و فرصت ها، دانشگاه مازندران.
10. تافلر، آلوین (1370)، جابه جایی در قدرت، ترجمه شهیندخت خوارزمی، خوارزمی، تهران.
11. تامپسون، جان (1382)، رسانه ها و مدرنیته، ترجمه مسعود اوحدی، سروش، تهران.
12. ترنز، جاناتان. اچ (1378)، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ترجمه محمد فولادی، موسسه امام خمینی (ره) قم.
13. توفیقی، حسین (1380)، آشنایی با ادیان بزرگ، نشر ادیان، تهران.
14. حسنی، محمد (1385)، فرهنگ و رسانه های نوین، انتشارات مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما و دفتر عقل، قم.
15. خاکپور، مسعود (1381)، «مبانی نظری آسیب شناسی تربیت دینی در نوجوانان و جوانان»، مجموعه مقالات آسیب شناسی تربیت دینی در آموزش و پرورش، موسسه فرهنگی محراب قلم، تهران.
16. خانیکی، هادی( 1386)؛ «دین و نهاد ارتباطات»، فصلنامه رسانه، سال هجدهم، ش1.
17. رحیمی، علی رضا (1383)، «تعلیم و تربیت دینی؛ معرفی رویکرد بصیرت گرا»، نشریه رشد آموزش ابتدایی، ش4.
18. رضایی زارچی، محمد رضا (1385)، «بررسی نسبت جهانی شدن با تربیت دینی»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران.
19. زارعان، محمد جواد(1379)، «تربیت دینی، تربیت لیبرال»، مجله معرفت، ش33.
20. شاه محمدی، عبدالرضا (1385)، «عصر ارتباطات و اطلاعات جهانی شدن دین»، فصلنامه پژوهش و سنجش، ش35.
21. عطاران، محمد (1382)، فناوری اطلاعات و تعلیم و تربیت، انتشارات مدارس هوشمند، تهران.
22. فرمهینی فراهانی، محسن (1383)، پست مدرنیسم و تعلیم و تربیت، آییژ، تهران.
23. کاستلز، مانوئل (1380)، عصر اطلاعات و ظهور جامعه شبکه ای، ترجمه حسین چاووشیان، ج2، طرح نو، تهران.
24. کلاکی، حسن (1385)، «رابطه میزان استفاده از برنامه های دینی رسانه ها با میزان تعلق دینی جوانان»، فصلنامه پژوهش و سنجش، سال سیزدهم، ش48.
25. گیدنز، آنتونی (1376)، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر محسنی، نی، تهران.
26. ماسودا، یونجی (1384)، «چیستی جامعه اطلاعاتی»، ترجمه سید محمدمهدی زاده، فصلنامه رسانه، سال شانزدهم، ش2.
27. مجلسی، محمدباقر(1307-1111 ه.ق)، بحارالانوار، ج52، علمی، تهران.
28. محمدی، کریم خان (1384)، «جامعه اطلاعاتی و دین»، فصلنامه رسانه، سال شانزدهم، ش2.
29. موریس، برایان (1383)، مطالعات مردم شناختی دین، ترجمه سید حسین شریف الدین و محمد فولادی، زلال کوثر، قم.
30. میرزا رضی، سمیه (1386)، «فرصت ها و تهدیدهای ناشی از گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات در تربیت دینی دانشجویان از دیدگاه اعضاء هیئت علمی دانشگاه اصفهان»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه اصفهان.
31. نوذری، حسینعلی (1379)، پست مدرنیته و پست مدرنیسم، نقش جهان، تهران.
32. هوور، استوارت ام. و نات لاند بای (1382)، رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه مسعود آریایی نیا، سروش، تهران.
33. یونسکو (1384)، فناوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه آموزش معلمان، ترجمه محمد شهاب شمس، مرکز انتشارات کمیسیون ملی یونسکو در ایران، تهران.
34. Hoover, Stewart M. (2006), Religion in the Media Age, Routledge.

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان، (1388)، مجموعه مقالات همایش تربیت دینی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی (رحمه الله).



 

 

نسخه چاپی