بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

 

به کوشش: رضا باقریان موحد
 




 
بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد *** هلال عید به دور قدح اشارت کرد
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد *** که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد
مقام اصلی ما گوشه ی خرابات است *** خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد
بهای باده چون لعل چیست؟ جوهر عقل *** بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
نماز در خم آن ابروان محرابی *** کسی کند که به خون جگر طهارت کرد
فغان که نرگس جمّاش شیخ شهر امروز *** نظر به دُردکشان از سر حقارت کرد
به روی یار نظر کن ز دیده منّت دار *** که کار دیده نظر از سر بصارت کرد
حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ *** اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد

تفسیر عرفانی
1. بیا که روزگار مانند ترک غارتگری، سفره ی روز را تاراج کرد و هلال عید فطر به دور جام شراب اشاره کرد؛ یعنی ماه رمضان به پایان آمد و زمان نوشیدن باده فرا رسید. دور، دور عشق و مستی است.
2. آن کس روزه و حجّش قبول می شود و اجر و پاداش می گیرد که خاک میخانه ی عشق را زیارت کرده باشد. عبادت عاشقانه ثواب دارد.
3. جایگاه و پناهگاه دائمی ما عاشقان، گوشه ی خرابات است و خدا خیر بدهد به آن کسی که این بنا را ساخت و آباد کرد.
4. همانا به گوهر عقل است که می توان لعل گرانبهای باده ی سرخ را به دست آورد. از من بپذیر که در این معامله سود با کسی است که عقل را داد و باده را گرفت. مقام عشق و مستی، برتر از عقل و هشیاری است.
5. کسی می تواند در برابر آن ابروهای کمانی شکل معشوق نماز بخواند که با خون دل طهارت نماید. وصال محبوب، راهی دشوار و طولانی است.
6. فریاد که چشم های فریبکار ملامت کننده ی شیخ شهر، امروز به رندان عاشق پیشه ی مست از روی حقارت نگاه کرد. ای وای! او به رندان و عاشقان لطفی ندارد.
7. به چهره ی زیبای معشوق بنگر و سپاس گزار چشم خود باش که شخص با تجربه همیشه از روی بینش و دانایی نگاه می کند.
8. سخن عشق را از حافظ بشنو نه از واعظ ریاکار؛ زیرا واعظ با وجود ماهر بودن در فنّ سخن پردازی، بی خبر از عشق است، پس به سخنان او گوش فرا مده.

منبع مقاله: باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول.



 

 

نسخه چاپی