جغرافیای فرهنگ، جای تسویه حساب سیاسی نیست
جغرافیای فرهنگ، جای تسویه حساب سیاسی نیست

 

نویسنده: محمود هرندی




 

چگونه می توان تحقق راهبرد سال در عرصه فرهنگ را عملیاتی کرد؟
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اولین روز بهار امسال، از فرهنگ به عنوان هوایی که تنفس می‌کنیم یاد کردند تا به این ترتیب بار دیگر اهمیت عرصه فرهنگ را به مردم و مسئولان یادآوری کنند. همان فرهنگی که دو دهه قبل نسبت به هجمه علیه آن از طریق «ناتوی فرهنگی» هشدار دادند و چندی بعد بروز و ظهور آن عینیت یافت.
اکنون در شرایطی بار دیگر «جهت گیری» مثبت در حوزه فرهنگ در نامگذاری سال اهمیت یافته که طی چند سال گذشته مشغولیت های سیاسی و اقتصادی مانع از آن شده است که توسعه فرهنگی مورد توجه دولت ها– چنان که باید – قرار گیرد و نگاه بخش عمده ای از شهروندان چنان معطوف به معضلات معیشتی شده که در واقع از این عرصه «حساسیت زدایی» شده و بستری ایجاد شده برای رشد برخی آسیب ها که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، حتی عرصه های اقتصادی و سیاسی را هم با مشکلاتی روبرو ساخته است.
اگرچه طی همین مدت کم نبوده حرکت های خودجوشی که باعث شده تا دفاع از فرهنگ انقلابی و جهادی مورد توجه قرار گیرد، اما از آنجا که همچنان بخش عمده ای از سیاست های فرهنگی در اختیار نهادهای دولتی و حاکمیتی است، مقابله با تمامی آسیب های فرهنگی موجود، باید از طریق یک عزم ملی صورت گرفته و مدیریت جزیره ای و بخشی نگرانه، نمی تواند ظرفیت کافی برای رفع مشکلات را داشته باشد.
بنابراین در راستای ایجاد یک حرکت ملی برای ساماندهی حوزه فرهنگ، همه دستگاه های فرهنگی کشور از صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه های علیمه گرفته تا وزراتخانه های فرهنگی و مدیریت شهری و دیگر دستگاه های دخیل در این امر، همه و همه باید از شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت خودداری کرده و با پرهیز از این بهانه همیشگی که «حوزه فرهنگ به تمامی در اختیار ما نیست»، برای تحقق شعار امسال تلاش کنند.
با وجود اهمیت این تلاشهای حکومتی از این مهم نیز نباید غافل شد که بهترین بستر برای رشد فرهنگ در کشورمان، واسپاری آن به مردم و تشکل های مدنی و مردمی است، چراکه اکنون بر همگان روشن است که در عرصه فرهنگ مدیریت بخشنامه ای و پشت میزی پاسخگو نیست. دولت یازدهم هرچند از ابتدای روی کار آمدن، بر امر کوچک سازی دخالت دولت در حوزه های فرهنگی تاکید کرده اما به نظر می رسد در ۹ ماهه نخست امسال بیشتر سیاست های پیاده شده آن در جهت نفی اقداماتی که در دولت های نهم و دهم صورت گرفته، بوده و خلاقیت تازه ای برای گشایش های فرهنگی و چنان که رئیس جمهور وعده داد، تبدیل نگاه به فرهنگ از یک آبشار از بالا به پایین به چشمه ای جوشان از پایین به بالا عملیاتی نشده است. چنین استراتژی واکنشی و انفعالی در حوزه فرهنگ که نقش دولت به خنثی سازی اقدامات دولت قبل و حرکت در خلاف جهت آن راهبردها تقلیل یافته، بی تردید در صورت ادامه یافتن نمی تواند رفع کننده نگرانی های موجود در حوزه های فرهنگی باشد.
اگرچه سیاست های فرهنگی دولت قبل نیز همواره مورد انتقاد علما و بزرگان دینی و فرهنگی کشور بود، اما در حال حاضر از دولت تدبیر و امید انتظار می رود ورای تاکتیک های موقتی که پاسخی به مطالبات بخشی از بدنه اجتماعی نزدیک به دولت است، از استراتژی فرهنگی خود رونمایی کرده و آن را به سان منشور حقوق شهروندی به معرض نقد و ارزیابی صاحبنظران بگذارد.
از آنجا که فرهنگ برخلاف اقتصاد، موضوعی کمیت پذیر و قابل سنجش نیست، نمی توان برای آسیب های فرهنگی نیز متر و معیار روشنی تعریف کرد، با این وجود همان طور که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند، آنچه در حوزه فرهنگ اهمیت دارد، جهت گیری درست است و این همان نکته مهمی است که برای درک درست آن باید برنامه ریزی بیشتری انجام داد و بدیهی است که این برنامه ریزی ها تنها متوقف به دولت و مسئولان دولتی نبوده و همه بخش های جامعه را در بر می گیرد. هنرمندان، اساتید دانشگاه و روشنفکران و اهالی رسانه به خوبی می دانند که یک سریال تلویزیونی چگونه می تواند با تعریف دقیق مولفه های شخصیت اصلی خود، بر زیست خصوصی مردم تاثیر بگذارد و یک خانواده تجمل گرا را به ساده زیستی ترغیب کرده و بالعکس، یک جامعه با قناعت را تبدیل به مصرف گرا کند.
بدیهی است در عصر امروز که عصر ابزارهای ارتباطی است، و مرزهای استقلال فرهنگی درنوردیده شده است، دیگر نباید منتظر دولت ماند تا با تخصیص بودجه، خط روشنی را در فرهنگ پی بگیرد. توپ مقابله با معضلات فرهنگی امروز بیش از آنکه در زمین دولت باشد، در زمین فعالان فرهنگی و نخبگان جامعه است تا از طریق تولید آثار فاخر هنری و مقابله با فرهنگ انحرافی که «افیون توده هاست» – و گاه در قالب خرافه گرایی بروز می یابد، گاه ترویج وابستگی، گاهی دعوت به دنیاگریزی و انفعال اجتماعی و گاهی هم نفی استقلال ملی -گامی به سوی بهبود فضای اقتصاد و سیاست نیز برداشته و نگاه جامعه به دنیای پیرامون خود را با اتکا به مولفه های درون زای فرهنگ، اصلاح کنند.
تضعیف خودباوری ملی که از طریق افراط در نقد فرهنگ جامعه ایرانی صورت می گیرد، تخریب نهاد خانواده که با تندروی در ترویج فردگرایی غربی شاهد آن هستیم، به تمسخر گرفتن فرهنگ فداکاری و از خود گذشتگی که ناشی از زیاده روی در منطق واقع گرایی است، همه و همه حاصل افراط در برخی کنش های فرهنگی است که از حامیان اعتدال و دولت برآمده از آرای این اکثریت جامعه انتظار می رود در راستای شعارهای خود، با این تندروی ها نیز مقابله کرده و اعتدال در نقد هنجارهای اجتماعی و انصاف در گفتار و نوشتار را رعایت کنند.
با این همه نباید از نظر دور داشت که یکی از موانع موجود در مسیر تحقق شعار سال، همواره تبدیل آن به چماقی برای تسویه حساب های سیاسی بوده است. اینکه یک جریان سیاسی بخواهد به جای تحقق یک راهبرد روشن، رقیب خود را سرزنش کرده و با تکیه شعاری بر این راهبرد، به تضعیف دیگران بیندیشد، نه تنها نمی تواند ضامن عینیت یافتن شعار سال باشد، بلکه نقض کننده ماهیت وحدت آفرین آن نیز هست. بنابراین شعار سال ۱۳۹۳ که مبتنی بر عزم و اراده ملی و روی آوردن به مدیریت جهادی است، باید به دور از همه جناح بندی های موجود و مرزبندی های خودساخته پیگیری شود تا رفع آلودگی از هوای فرهنگ، با پرهیز از موازی کاری به نتیجه بهتری منجر شود.



 

 

نسخه چاپی