گفتار مطلوب در اجتماع
گفتار مطلوب در اجتماع

 

نویسنده: غلامرضا نور محمدی




 

از ویژگی های مهم انسان ها تبادل اطلاعات و معلومات با یکدیگر و هنر سخن وری است. قرآن می فرماید: «خداوند انسان را آفرید و به او بیان [و گفتار] را آموخت».(1)
بیش از نیمی از ارتباطات اجتماعی، با زبان صورت می گیرد. هنر گفتاری این است که فرد در موقعیت های خاص بتواند به آسانی با تمام افراد سخن بگوید. گاه اعتماد به نفس و اطمینان فرد از طریق زبان آشکار می شود و بر اطرافیان تأثیر می نهد.
بی تردید نوع سخن گفتن و محتوای آن یکی از نشانه های شخصیت هر فرد است؛ چنان که امیر مؤمنان علی (ع) در کلام های گهربار خویش بدان اشاره نموده است:
زبان معیار سنجش [شخصیت] هر انسان است.(2)
انسان در زیر زبان خود پنهان است.(3)
زبان ملاک نقص و کمال عقل آدمی است.(4)
سخن گفتن، صفا و صمیمیت، کدورت و ناراحتی و دانایی و نادانی را آشکار می سازد.(5)
زبان ترجمه قلب و دل فرد است(6) و ترجمه آنچه در درون او مخفی است.(7)
امروزه روان شناسان پی برده اند که گفتار فرد یکی از مهم ترین ابزار برای شناخت شخصیت آدمی است. به دیگر بیان، از سخن گفتن فرد می توان به نوع روحیات و صفات وی و میزان آگاهی و کمالش و بسیاری از ویژگی های دیگر او پی برد.

زبان در دهان ای خردمند چیست ... کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد نداند کسی .... که جوهر فروشی است یا پیله ور(8)

امیر مؤمنان(علیه السلام) فرمود:
خداوند چیزی بهتر از سخن گفتن نیافریده است و نیز چیزی زشت تر از آن وجود ندارد. با سخن گفتن، چهره ها سفید [و شادمان] می شود و با آن، چهره ها سیاه [و شرمسار] می گردد.(9)
در اسلام برای جلوگیری از بروز آسیب ها و انحرافات در گفتار، ارزش هایی مطرح گردیده که به دو بخش گفت (سخن گفتن) و شنود (سخن شنیدن) تقسیم می گردد. در این نوشتار تنها به برخی از ارزش ها در بخش سخن گفتن اشاره می گردد.

یک . راست گویی

می توان صداقت را همان امانت داری در سخن گفتن دانست که سبب جلب اعتماد دیگران می شود و پایگاه اجتماعی ارزنده ای برای فرد نیز در پی می آورد. این ویژگی، هم برای رشد شخصیت گوینده سودمند است و هم برای سالم سازی اجتماع. نقطه مقابل این خصیصه نیز دروغ گویی است که موجب سلب اعتماد و پراکنده شده افراد از پیرامون فرد می گردد.
قرآن کریم در این باره می فرماید:
ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید و با کسانی باشید که در گفتار و عقیده راست گویند.(10)
پیشوایان دین نیز در این باره می فرمایند:
خداوند ناظر زبان هر گوینده ای است، [از این رو] بنده باید پرهیزگاری الهی داشته باشد و ببیند چه می گوید(11)
وای بر آن کس که سخن دروغ بگوید تا دیگران را بخنداند! وای بر او! وای بر او!(12)
زینت و آراستگی سخن، راست گویی است.(13)
ای اباذر! برای دروغ گو بودن فرد همین قدر کافی است که هر چه را می شنود، [برای دیگران] بیان کند.(14)
هر کس زبانش راست گو باشد، رفتارش نیز پاک می گردد.(15)

نخواهم به گیتی جز از راستی ... که خشم خدا آورد کاستی (16)
تا ندانی که سخن عین صواب است، مگوی ... و آنچه دانی که نه نیکوش جواب است، مگوی(17)

دو. رعایت ادب درگفتار

بدیهی است هر فرد برای سخن گفتن خود ممکن است شیوه های گوناگونی پیش روی خویش داشته باشد، اما اینکه او کدام شیوه را در کدام موقعیت به کار برد، به میزان رشد اجتماعی و پایبندی او به ارزش های اخلاقی بستگی دارد. یکی از مهم ترین ارزش های اخلاقی به هنگام سخن گفتن، رعایت ادب در گفتار است که بی شک بر مخاطبان تأثیری بسزا دارد. بهتر است گفتگوی هر فرد مؤدبانه و محبت آمیز باشد، نه خصمانه و نفرت انگیز. گاه یک موضوع را می توان به گونه ای بیان کرد که شنونده پاسخ نیکو دهد و همان موضوع را می توان به گونه ای گفت که شنونده را خوش نیاید و پاسخی ندهد و یا با درشتی پاسخ دهد. امیر مؤمنان (علیه السلام) می فرماید:
زشتی جواب از زشتی خطاب است.(18)
با زشتی به دیگران خطاب مکن که [شنیدن] جواب زشت تو را ناراحت می گرداند.(19)
از گفتن سخن زشت بپرهیز که دل را پر از خشم و کینه می کند.(20)
بی گمان زیبا سخن گفتن، دل ها را به هم نزدیک و گوینده را از غرور دور می سازد و دیگران را نیز تشویق می کند تا در برخورد با فرد مانند او سخن بگویند: «در خطاب به دیگران، زیبا سخن بگویید تا پاسخ زیبا بشنوید.»(21)
خداوند در قرآن می فرماید:
به بندگانم بگو: آن سخنی که نیکو و بهتر است، بگویید؛ چرا که شیطان می خواهد میان آنان را بر هم زند. به راستی که شیطان همواره برای انسان دشمنی آشکار است.(22)
خداوند فرموده است: «با مردم به نیکی سخن بگویید.»(23) امام باقر(علیه السلام) درباره این آیه فرمود:
با مردم به بهترین صورت [و با الفاظی] سخن بگویید که شما نیز دوست دارید درباره شما این گونه گفته شود.(24)
یکی دیگر از نشانه های ادب در گفتار، شیرین زبانی در برابر تندی و خشونت است. بی شک خوش زبانی موجب محبوبیت و نفوذ در دل ها می گردد و تندی و خشونت نیز سبب ایجاد کینه و تنفر.
شاید بسیاری از اختلافات، در لحن کلام و گفتار افراد ریشه دارد. این بیماری که انسان نمی تواند با دیگران به نرمی سخن بگوید، در واقع ناشی از ضعف نفسانی و شخصیت ناسالم فرد و ناآگاهی او از آموزه های دینی است. سخن گفتن با زبان خوش همه جا مطلوب است؛ چنان که پیامبران نیز به هنگام روبه رو شدن با دشمنان خدا و مشرکان موظف بودند به نرمی سخن بگویند تا در دل آنان نفوذ کنند. برای نمونه، خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) می فرماید: «با فرعون به نرمی سخن بگویید، که او پند گیرد یا بترسد.»(25)
به واقع ملایمت و نرمی درگفتار بیشترین نقش را در سالم سازی روابط اجتماعی دارد. امیر مؤمنان(علیه السلام) می فرماید:
زبانت را به سخن نرم و ملایم و سلام کردن عادت بده تا دوستانت بسیار و دشمنانت اندک گردند.(26)
هر کس شیرین زبان باشد [نه چاپلوس]، دوستانش زیاد می شوند.(27)
امام سجاد(علیه السلام) می فرماید:
سخن نیک و دلنشین ثروت را زیاد می کند؛ روزی را توسعه می دهد؛ عمر را طولانی می گرداند؛ سبب محبوبیت در خانواده می شود و سرانجام انسان را وارد بهشت می گرداند.(28)

به شیرین زبانی توان بُرد گوی ... که پیوسته تلخی برد تند روی
تو شیرین زبانی ز سعدی دیگر .... ترش روی را گو به تلخی بمیر(29)

یکی دیگر از موارد رعایت ادب در گفتار، تن و آهنگ صداست که کوتاهی یا بلندی آن بر شنونده تأثیر می گذارد. هنگامی که شخص به آرامی سخن می گوید، تأثیر آن چندین برابر زمانی است که با فریاد سخن براند. لقمان نیز بدین نکته مهم اشاره دارد:
آرام و آهسته سخن بگو و صدایت را پایین بیاور که ناخوشایندترین صداها، صدای الاغ است.(30)
البته در ارتباطات اجتماعی ممکن است مواردی باشد که فریاد زدن مطلوب باشد، نه رعایت ادب، مثلاً آنجا که ستمی واقع می شود، برای برخورد با ستمگر شاید مؤدبانه سخن گفتن کار ساز نباشد. در قرآن به این گونه موارد اشاره گردیده است:
خداوند دوست نمی دارد کسی آشکار و با صدای بلند بدی [دیگران] را بگوید، مگر کسی که به او ستم شده باشد و خداوند شنوا و داناست.(31)

سه. رعایت میانه روی در سخن گفتن

یکی از مهارت های مهم برای هر فرد کنترل زبان است؛ مهارتی که باید آموخته و پیوسته تمرین گردد تا فرد بتواند به حد مطلوب رسد. پیشوایانی دین می فرمایند:
هر کس سخن خودش را از کارها و رفتارش به حساب نیاورد، گناهانش زیاد می شود وعذابش آماده و مهیا می گردد.(32)
نجات مؤمن در حفظ زبانش است.(33)
خوش به حال آن کس که اختیار زبانش را دارد و جز حق نمی گوید و خداوند رحمت کند کسی را که زبان خود را حفظ کند.(34)
ابوذر پیوسته می گفت: ای دوستدار فهم و آگاهی! این زبان کلید خوبی و بدی است. پس بر زبانت مهر بزن، همان گونه که بر طلا و دینارت مُهر می زنی [و آن را حفظ می کنی].(35)
زبانت را حفظ کن تا سالم بمانی.(36)
زبانت را حفظ کن تا عزیز باشی.(37)
مهارت کنترل زبان به فرد این توانایی را می دهد که در زمان مناسب بتواند سکوت کند و یا سخن بگوید. امیر مؤمنان (علیه السلام) می فرماید:
سخن، اسیری در بند صاحبش است و هر گاه فرد سخن بگوید، گوینده ی اسیر در بند سخنش است.(38)
از امام سجاد (علیه السلام) پرسیده شد که سخن گفتن بهتر است، یا سکوت کردن.
حضرت در پاسخ فرمود:
برای هر یک از آن دو آفاتی است که اگر افراد از آفات در امان بمانند، سخن گفتن برتر از سکوت کردن است.(39)
امیر مؤمنان (علیه السلام) می فرماید:
هر گاه می خواهی سخن بگویی، پیش از گفتن، آن را با عقل خود بسنج. اگر برای خداوند و در جهت خدا یافتی [و شایسته گفتن بود]، آن سخن را بگو و در غیر این صورت، سکوت بهتر از سخن گفتن است.(40)

ای زبان هم گنج بی پایان تویی ... ای زبان رنج بی پایان تویی (41)
ای زبان هم آتشی هم خرمنی ... چند این آتش در این خرمن زنی (42)

دین اسلام بر «سکوت به موقع» سفارش بسیار نموده و آن را مایه سلامت فرد و جامعه دانسته است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید:
خاموشی زبان مایه سلامت انسان است.(43)
خاموشی، خردمنی است و خاموشی گزینان، اندک اند.(44)
هر کس به خداوند و روز قیامت ایمان آورده است، پس باید نیک سخن بگوید، یا سکوت ورزد.(45)
امام رضا(علیه السلام) می فرماید: «سکوت محبت را به دنبال می آورد.»(46)

خاموشی بحر است و گفتن همچو جو ... بحر می جوید ترا، جو را مجو (47)

از سوی دیگر، سکوت بی موقع نیز ممکن است موجب از بین رفتن حق دیگران شود، از این رو باید از آن پرهیز داشت.
سخن گفتن در امر حقی بهتر از سکوت کردن بر امر باطلی است.(48)
کسی که سخن حقی می داند، نباید از بیم مردم از گفتن آن خودداری ورزد.(49)
یکی دیگر از مهم ترین آفات سخن گفتن، لهو و لغو بودن گفتار است. لغو سخنان بیهوده و بی فایده ای است که هیچ گونه سودی نه برای دنیا دارد و نه برای آخرت. لهو نیز سخنان سرگرم کننده ای که فرد را از هدفی مهم و ارزنده باز می دارد. برخی آن قدر به بیهودگی می پردازند که تنها حرف زدن برای آنان اهمیت دارد. بی شک در همه جا و درباره همه چیز سخن گفتن، نشانه سبک سری و کم عقلی است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید:
خداوند شما را از گفتگوهای بیهوده نهی کرده است.(50)
سخنان بیهوده را ترک کن و سخنی که نیاز تو را بر طرف می کند، همان مقدار برای تو کافی است.(51)
هر کس گفتارش زیاد باشد، خطایش بسیار گردد و هر کس خطایش بسیار باشد، گناهانش زیاد می گردد و هر کسی گناهش زیاد باشد، جهنم برای او شایسته است.(52)
امیر مؤمنان (علیه السلام) می فرماید:
از زیاده گویی پرهیز کن؛ زیرا زیاده گویی عیب های نهفته تو را آشکار می سازد و دشمنان خفته را به دشمنی تحریک می کند.(53)
بی شک بیهوده گویی و پر حرفی موجب اتلاف وقت میگردد و توجه افراد را به چیزهایی معطوف می کند که در زندگی فردی و اجتماعی کاملاً بی تأثیر است. از سویی دیگر، پر گویی سبب از بین رفتن صمیمیت در روابط اجتماعی می شود؛ چرا که فرد را از مسیر حق بیرون می راند و به گفتارهای ناپسندی مانند تهمت و غیبت و ناسزا گویی می کشاند.

پی‌نوشت‌ها:

1. الرحمن (55): 3 و 4.
2. تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 209، ح 4021.
3. نهج البلاغه، حکمت 148.
4. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 207.
5. مجلسی، بحار الانوار، ج 68، ص 285، ح 39.
6. تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 209، ح 4018.
7. همان، ح 4022.
8. سعدی، گلستان، ص 35.
9. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 384، ح 5837.
10. توبه (9): 119.
11. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ح 783، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
12. همان، ح 3189، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
13. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 402، ح 5871، از رسول خدا(صلی الله علیه و آله).
14. حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 12، ص 188، ح 16044، از رسول خدا (صلی الله علیه و اله).
15. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 104، ح 3، از امام صادق(علیه السلام).
16. فردوسی، شاهنامه، ص 128.
17. سعدی، گلستان، ص 158.
18. تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 213، ح 4132.
19. همان، ص 435، ح 9946.
20. همان، ص 24، ح 4173.
21. همان، ص 436، ح 9979.
22. اسراء(17): 53.
23. بقره(2): 83.
24. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 165، ح 10.
25. طه (20): 44.
26. تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 435، ح 9946.
27. همان، ص 436، ح 9994.
28. حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 12، ص 186، ح 16038.
29. سعدی، بوستان، باب چهارم در تواضع.
30. لقمان(31): 19.
31. نساء(4): 148.
32. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 115، ح 15، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
33. همان، ص 114، ح 9، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
34. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ح 1659، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
35. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 115، ح 15، از امام باقر(علیه السلام).
36. همان، ص 113، ح 3، از امام صادق(علیه السلام).
37. همان، ح 4، از امام کاظم (علیه السلام).
38. دیلمی، اعلام الدین ، ص 292.
39. مجلسی، بحار الانوار، ج 68، ص 274، ح 1.
40. نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، ج 9، ص 22، ح 10094.
41. مولوی، مثنوی، معنوی، دفتر اول، ص 78.
42. همان.
43. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ح 1769.
44. همان، ح 1879.
45. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 667، ح 6.
46. همان، ص 113، ح 1.
47. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر چهارم، ص 645.
48. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 396، ح 5847 از امام صادق(علیه السلام)
49. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ح 477، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
50. همان، ح 809.
51. همان، ح 31.
52. همان، ح 2751.
53. تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 212، ح 4104.

منبع مقاله: نورمحمدی، غلامرضا؛ (1390)، مهارت های زندگی اجتماعی، قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها،دفتر نشر معارف، چاپ دوم



 

 

نسخه چاپی