اهداف تعلیم و تربیت اسلامی (2)
اهداف تعلیم و تربیت اسلامی (2)

 

نویسنده: گروه نویسندگان




 

اهداف شخصی

الف) اهداف بینشی

شناخت حقیقت وجود خود و کمال حقیقی آن

عن أمیر المؤمنین (ع): غایَهُ المعرفهِ أن یعرِفَ المَرءُ نفسَه: (1) نهایت معرفت، خودشناسی است؛ نالَ الفوزَ الاکبرِ من ظَفَرِ بمعرفهِ النَّفس: (2) کسی که به شناخت خود نائل آید به بالاترین رستگاری دست یافته است؛ مَن عَرَفَ نفسه عرفه ربَّه: (3) آن که خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است؛ مَن لَم یَعرِف نَفسَه بَعُدَ عن سَبیلِ النَّجاه و خَبَطَ فی الضَّلال و الجَهالات: (4) کسی که خود را نشناسد از راه نجات دور می شود و به بیراهه گمراهی و نادانی ها مبتلا می گردد.

شناخت جایگاه انسان در نظام آفرینش

قرآن کریم: وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً: (5) و به تحقیق که فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا ] بر مرکب ها[ حمل کردیم و از روزی های پاکیزه روزی شان کردیم و آنها را بر بسیاری از آفریدگان خود برتری کامل دادیم؛ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ‌ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ ‌إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ‌: (6) همانا انسان را در بهترین صورت آفریدیم، سپس او را به پست ترین جای باز گرداندیم، مگر کسانی که ایمان آورند و عمل صالح انجام دادند که پاداشی بی پایان دارند.

شناخت غایت و هدف خلقت انسان

قرآن کریم: ...إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ‌: (7) ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم؛ یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِیهِ‌: (8) ای انسان، تو به سوی پروردگارت با تلاش رهسپار هستی و در نهایت او را ملاقات خواهی کرد.
فی الحدیث القدسی: عَبدی خَلَقتُ الأشیاءَ لاجلِک و خَلَقتُکَ لأجلی ...: (9) بنده ی من، همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم.

شناخت نسبت دنیا با آخرت

قرآن کریم: بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقَى: ‌(10) بلکه شما زندگی دنیا را ترجیح می دهید، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است.
عن رسول الله (ص): الدُّنیا مزرَعهُ الآخِره: (11) دنیا مزرعه ای برای آخرت است.
عن أمیر المؤمنین (ع): بِالدُّنیا تُحرَزُ الاخرَه: (12) آخرت با دنیا به دست می آید؛ الدُّنیا دارُ مَمَرٍّ و الاخره دارُ مقرٍّ فخذوا من ممرِّکُم لمقرِّکُم ...: (13) دنیا منزل عبور است و آخرت منزل استقرار، پس از محل عبور برای محل استقرار ] توشه[ برگیرید؛ ... و إنّما الدنیا منتهی بصر الاعمی لا یبصرُ ممّا وراءَها شیئاً، و البصیرُ ینفُذُها بصرُهُ و یعلَمُ أنّ الدَّارَ وراءَها، فالبصیرُ منها شاخصٌ و الأعمی إلیها شاخصٌ. و البصیرُ مِنها مُتَزَوِّدٌ و الأعمی لها مُتَزَوِّد...:(14) و دنیا انتهای دید کوردلان است که چیزی از ورای آن را نمی بینند، و چشم بینا در آن نفوذ می کند و می داند که خانه ورای آن است، پس دید بینا از دنیا می گذرد و دید کوردل به آن دوخته می شود، و بینا از دنیا توشه بر می گیرد و کوردل برای دنیا توشه می اندوزد.

شناخت اهمیت و فرصت استثنائی زندگی

قرآن کریم: وَ ابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لاَ تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا...: (15) و در آنچه خدا به تو داده است به دنبال خانه ی آخرت باش و بهره ی خود را از دنیا نیز فراموش نکن.
عن أمیر المؤمنین (ع): ... و الفُرصَهُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب فانتهِزوا فَرَصَ الخَیر: (16) فرصت مانند عبور ابرها می گذرد، پس فرصت های خیر را دریابید؛ إنَّ أنفاسَک اجزاءُ عمرِک، فلا تُفنِها الا فی طاعَهٍ تُزلِفُک: (17) نفس های تو اجزای عمر توست، پس آنها را جز در اطاعتی که تو را ] به پروردگارت[ نزدیک گرداند نابود نکن؛ ما أقرَبَ الدُّنیا مَنَ الذَّهابِ و الشَّیبَ مَنَ الشَّباب...: (18) چه قدر دنیا به رفتن و چه قدر پیری به جوانی نزدیک است.

شناخت فضایل و راه تقویت و تثبیت آنها و شناخت رذایل و راه زدودن آنها

عن أمیر المؤمنین (ع): الجَهلُ بالفضائِل مِن أقبَحِ الرَّذائِل: (19) نشناختن فضائل، خود از زشت ترین رذائل است؛ مَن لَم یعرِفِ الخیرَ من الشَّرّ فهو بمنزله البهیمَه: (20) کسی که خوبی را از بدی تشخیص ندهد، همچون چارپاست.
عن لقمان: ... و مَن عنی بالأدَبِ اهتَمَّ بِه؛ و مَنِ اهتَمَّ بِه تَکَلَّفَ عِلمَه؛ و مَن تَکَلَّفَ عِلمَهُ اشتَدَّ لَهُ طَلَبُه ...: (21) و کسی که به دنبال ادب باشد به آن اهتمام می ورزد و کسی که به آن اهتمام بورزد سختی یادگیری آن را بر خود هموار می کند و چنین کسی برای آن بسیار جست و جوگر است.

شناخت جایگاه و نقش خود با توجه به ویژگی های شخصی همچون جنسیت، امتیازها و کمبودها

عن أمیر المؤمنین (ع): رَحِمَ ا للهُ ا مرءً عرفَ قدره و لم یتعدَّ طورَه: (22) خداوند رحمت کند کسی را که اندازه ی خود را بشناسد و از آن نگذرد؛ جهلُ المرءِ بعیوبِه من أکبرِ ذنوبِه: (23) نادانی انسان نسبت به عیب های خودش از بزرگترین گناهان اوست.

آشنایی با شیوه های حفظ سلامت و نشاط و تقویت جسم و روح

ب) اهداف گرایشی

گرایش به کمال حقیقی خود ( قرب الهی)

قرآن کریم: ... وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ...: (24) و آنان که ایمان آوردند محبتشان به خداوند شدیدتر است.
عن السجاد (ع): ... فأنتَ لا غیرُکَ مُرادِی: و لک لا لسواکَ سهری و سهادی؛ وَ لقاوکَ قُرَّهُ عینی؛ و وصلُکَ مُنی نفسی؛ و إلیکَ شوقی، و فی محبَّتِکَ ولهی؛ و إلی هواک صبابَتی، و رضاکَ بُغیَتی، و رویتُکَ حاجتی، و جِوارُکَ طلبتی، و قربُکَ غایَهُ سولی ... یا نعیمی و جنتی و یا دنیای و آخرتی: (25) تنها تو مقصود منی و شب زنده داری و بیخوابی ام تنها برای توست و روشنی چشمم دیدار تو و آرزویم وصال توست و شوقم به سوی تو و دلدادگی ام در محبت تو و نهایت درخواستم قرب توست.... ای نعمت و بهشت من و ای دنیا و آخرتم؛ ... و غُلَّتی لا یُبَرِّدُها إلا وصلکَ و لوعتی و لا یطفئها إلا لقاوکَ و شَوقی إلیکَ لا یَبُلُّهُ إلا النَّظَرُ إلی وَجهِکَ و قراری لا یَقِرُّ دونَ دُنُوِّی منک ... و غَمّی لا یزیلهُ الا قربُک...: (26) و جز وصال تو سوز دلم را خنک نمی کند؛ و جز دیدار تو آتش دلم را فرو نمی نشاند، و جز دیدارت اشتیاقم را به تو سیراب نمی سازد؛ و جز به نزدیک تو قرار نمی گیرم... و جز قرب تو غمم را برطرف نمی کند.

گرایش به کمالات برتر، همچون رضایت الهی و لذت های پایدار اخروی

قرآن کریم: أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ کَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ: (27) پس آیا کسی که به دنبال رضایت خداوند بوده همچون کسی است که غضب خدا را به دست آورده و جایگاهش دوزخ است و دوزخ بد سرانجامی است؛ ..... أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلِیلٌ‌: (28) آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کرده اید؟ پس ] بدانید[ متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست.
عن أمیر المؤمنین (ع) : فَلا تنافسوا فی عزِّ الدنیا و فخرها و لا تعجبُوا بزینتها و نعیمهَا و لا تجزعُوا من ضَرَّائهَا و بُوسِها فانَّ عزَّها و فخرها إلی انقطاع و انَّ زینتها و نعیمها الی زوالٍ و ضرَّاءَها و بُوسَهَا إلی نفادٍ و کُلُّ مُدَّهٍ فیها الی انتهاءٍ و کُلُّ حَیٍّ فیها إ لی فناء ...: (29) پس در عزت و افتخارات دنیا با یکدیگر رقابت نکنید و به آرایش و آسایش آن شگفت زده نشوید و از رنج و سختی آن بی صبری نکنید که عزت و افتخاراتش پایان یافتنی است و آرایش و آسایش آن از بین رفتنی است و رنج و سختی آن رو به پایان است و هرمدت و مهلت آن به سر خواهد آمد و هر موجود زنده ی آن روزی خواهد مرد.

احساس عزت نفس

قرآن کریم: ... وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ...: (30) و عزت مخصوص خدا، رسول او و مؤمنان است.
عن الصادق (ع) : إنَّ اللهَ تبارکَ و تعالی فَوَّضً إلَی المومِن اُمورَه کُلَّها و لَم یُفَوِّض الیه أن یُذِلَّ نَفسَه. ألَم یَرَ قَولَ اللهِ عَزّ و جَلّ ههُنا « و لله العزَّهُ و لِرَسُولِهِ و للمومنینَ»؟ وَ المومِنُ ینبغی لَهُ أن یَکونَ عزیزاً و لا یکونَ ذلیلاً: (31) خداوند تبارک و تعالی همه ی امور مؤمن را به او واگذار کرده، اما به او اجازه نداده است که خود را ذلیل کند. آیا سخن خداوند با عزت و جلال را در این باره ندیده است که فرمود: عزت مخصوص خدا، رسول خدا و مؤمنان است؟ و برای مؤمن سزاوار است که عزیز باشد و ذلیل نباشد.

حفظ و تقویت گرایش حقیقت جویی

قرآن کریم: إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ: (32) ] انسان ها در زیان کاری هستند[ به جز آنان که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند و یکدیگر را به ] پیروی[ حق سفارش کردند و به بردباری توصیه نمودند.
عن رسول الله (ص) : اقبَلِ الحَقَّ ممَّن أتاکَ به صغیراً او کبیراً و إن کانَ بغیضاً وَ اردُدِ الباطِلَ علی مَن جاءَ بِه من صغیرٍ او کبیرٍ، و إن کانَ حبیباً: (33) حق را از هر کس که آن را برایت آورد - کوچک باشد یا بزرگ - بپذیر، هرچند دشمن باشد و باطل را به هر کس - از کوچک و بزرگ - که برایت آورد باز گردان، هرچند دوست باشد.
عن أمیر المؤمنین (ع) : ... إنَّ أفضَلَ الناسِ عِندَ اللهِ مَن کانَ العمَلُ بالحَقِّ أحَبِّ إلَیهِ - وَ إن نَقَصَهُ وَ کَرَثَهُ، مِنَ الباطِلِ - وَ إن جَرَّ إلَیهِ فَائِدَهً وَ زَادَهُ ...: (34) برترین مردم نزد خداوند کسی است که عمل به حق را از باطل دوست تر بدارد، هرچند عمل به حق چیزی از او بکاهد و او را بیازارد و باطل به او سودی رساند و بر او بیفزاید.
عن الصادق (ع): إنَّ مِن حَقیقَهِ الایمانِ أن توثِرَ الحَقَّ و إن ضَرَّک، عَلَی الباطِلِ و إن نَفَعَک...: (35) از حقیقت ایمان آن است که حق را - هرچند به زیانت باشد بر باطل - هرچند به سودت باشد - ترجیح دهی.

پرورش حس زیبایی شناسی و زیبایی خواهی

قرآن کریم: یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ... قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ...: (36) ای فرزندان آدم، زینت های خود را برای مساجد بر گیرید.... بگو چه کسی زینت خدا را که برای بندگانش بیرون آورده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو اینها برای مؤمنان در زندگی دنیاست و روز قیامت به آنها اختصاص دارد.
عن رسول الله (ص) : ... إنَّ الله یُحِبُّ إذا خَرَجَ عَبدُهُ المُومِنُ إلی أخیهِ، أن یَتَهَیَّأ لَهُ و أن یَتَجَمَّل: (37) خداوند دوست دارد وقتی بنده مؤمنش به نزد برادرش می رود خود را برای او آماده و زیبا کند.
عن أمیر المؤمنین (ع): التَّجَمُّلُ مَن أخلاقِ المؤمنین: (38) آراستن خود از اخلاق اهل ایمان است.
عن الصادق (ع): إنَّ اللهَ یُحِبُّ الجَمالَ و التَّجمیل...: (39) خداوند زیبایی و زیباسازی را دوست دارد.

علاقه به دین حق، انگیزه ی کافی برای یادگیری وظایف دینی و عمل به آنها

قرآن کریم: وَ إِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ...: (40) و آنگاه که آیاتی را که بر رسول خدا نازل می شود می شنوند، می بینی که از ] شوق[ دریافت حقیقت، اشک از چشمانشان جاری می شود.
عن زین العابدین (ع): .... أسألُکَ حُبَّکَ و حُبَّ من یحبُّکَ و حبَّ کلِّ عملٍ یوصلُنی إلی قُربِک ...: (41) از تو محبت خودت و محبت دوست دارانت و محبت هر کاری را که مرا به قرب تو می رساند درخواست می کنم.

انگیزه ی کافی برای حفظ سلامت و تقویت تن و روان، و رفع موانع آن

عن أمیر المؤمنین (ع) : الصَّحَّهُ أفضَلُ النِّعَم: (42) سلامتی برترین نعمت است؛ .... یا ربِّ قَوِّ علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمه جوانحی ...: (43) پروردگارا اعضا و اندام مرا در راه خدمت به خودت قوت ببخش و پهلوهایم را بر اراده ی محکم نیرومند کن.

ج) اهداف رفتاری

پرورش قوه ی تعقل و تفکر

قرآن کریم: کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ‌: (44) خداوند این چنین آیات خود را برای شما تبیین می کند تا تعقل کنید؛ ... قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ أَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ‌: (45) بگو آیا کور و بینا برابرند؟ پس آیا تفکر نمی کنید؟
عن أمیر المؤمنین (ع): العَقلُ أقوی أساس: (46) عقل قوی ترین بنیان است؛ الدّینُ و الأدَبُ نتیجه العقل: (47) دین و ادب نتیجه ی عقل اند؛ ... عَدَمُ العَقلِ عَدمُ الحیاه ...: (48) نبود عقل نبود زندگی است؛ إنَّ اغنی الغنی العقل: (49) برترین ثروت و توانگری عقل است؛ .... لا جمالَ أحسَنُ من العقل...: (50) جمالی نیکوتر از عقل نیست.
عن الصادق (ع): تَفکُّرُ ساعَهٍ خیرٌ من عباده سنه، « إنَّما یتذکرُ اولوا الالبابِ»: (51) ساعتی تفکر از سالی عبادت برتر است؛ ] قرآن می فرماید[ همانا خردمندان اند که متذکر می شوند.

الگو قرار دادن زندگی معصومان علیهم السلام و دیگر بزرگان دین و پیروی از ایشان

قرآن کریم: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً: (52) همانا در رسول خدا برای شما الگویی نیکوست برای کسانی که به خداوند و روز بازپسین امید دارند و یاد خدا زیاد کنند؛ قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ...: (53) همانا برای شما در ابراهیم و پیروانش الگویی نیکوست.
عن أمیر المؤمنین (ع): انظُرُوا أهلَ بیتِ نبیکُم فالزموا سمتَهُم و اتَّبعوا أثرهم فلن یخرجوکُم من هدَی و لن یعیدُوکُم فی ردًی فان لبدُوا فالبُدُوا و إن نهضُوا فانهضوا و لا تسبقوهُم فتضِلُّوا و لا تتأخَّرُوا عنهُم فتهلِکوا: (54) به اهل بیت پیامبرتان بنگرید و به دنبال آنها باشید و پای جای ایشان گذارید که ایشان شما را از مسیر هدایت خارج نمی کنند و به پستی باز نمی گردانند. اگر سکوت کردند سکوت کنید و اگر قیام کردند قیام کنید. از آنان پیش نیفتید که گمراه می شوید و از آنها عقب نمانید که نابود می گردید.

تثبیت فضایل و زدودن رذایل اخلاقی، رعایت اعتدال و تلاش مداوم و همه جانبه جهت خودسازی و بهسازی خود

قرآن کریم: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا: (55) قطعاً کسی که نفس خود را تزکیه کرد رستگار شد و کسی که آلوده اش ساخت زیان دید.
عن رسول الله (ص): إنّما بعثتُ لأثمِّمَ مکارِمَ الاخلاق: (56) من برای به اتمام رساندن برتری های اخلاق ] به پیامبری[ برانگیخته شدم.
عن أمیر المؤمنین (ع): ضبطُ النفسِ عندَ الرَّغَبِ و الرَّهَب من أفضلِ الأدَب: (57) خویشتن داری هنگام میل و ترس، از برترین ادب هاست؛ أعدی عدوٍّ للمرءِ غصبُهُ و شهوَتُه؛ فَمن ملکهُما علت درجتُه و بلَغَ غایَتَه: (58) دشمن ترین دشمنان آدمی، غضب و شهوت او هستند. پس کسی که آنها را در اختیار گیرد، درجه ای بلند می یابد و به هدف خود می رسد؛ مَن غلب عقلُه هواهُ أفلَح: (59) آن کس که عقلش بر خواهش نفسانی اش چیره گردد پیروز می شود؛ خیرُ الامورِ النَّمَطُ الاوسط ...: (60) بهترین امور روش میانه است؛ لا تترُکِ الاجتهادَ فی إصلاحِ نفسِک فَإنَّه لا یعینُکَ إلا الجِدّ: (61) درباره ی اصلاح خود، کوشش و تلاش را رها نکن؛ زیرا هیچ چیز جز جدیت و تلاش تو را در این راه کمک نمی کند؛ ... أیّها الناس تولوا من انفسِکم تادیبها و اعدِلوا بها عَن ضراوَهِ عاداتِها: (62) ای مردم، خودتان عهده دار ادب کردن خود باشید و به این وسیله خود را از عادت هایی که به آن حریص است باز دارید؛ لَو کُنّا لا نَرجو جنَّه و لا نخشی ناراً و لا ثواباً و لا عِقاباً، لکانَ ینبَغی لَنا أن نَطلُبَ مَکارِمُ الاخلاق، فَإنَّها مِمّا تَدُلُّ علی سبییلِ النّجاح: (63) اگر به بهشت امیدی نداشتیم و از دوزخ نمی ترسیدیم و نیز نسبت به ثواب و عقاب، امید و ترسی نداشتیم برای ما سزاوار بود که به دنبال مکارم اخلاق باشیم، چرا که راه کامیابی را نشان می دهند.

آزاد اندیشی و داشتن روحیه ی نقادی، مانند پرهیز از تعصبات ناروا، پیروی ظن و گمان، تقلید نابه جا و تبعیت بی دلیل از اکثریت، در رد و قبول آرا و نظریات

قرآن کریم: وَ إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لاَ یَهْتَدُونَ: (64) و هنگامی که به آنها می گویند از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید، می گویند ما از روشی که پدرانمان را بر آن یافتیم پیروی می کنیم. آیا اگر پدرانشان چیزی نفهمند و هدایت نیابند ] باز هم از آنان پیروی می کنند؟[؛ وَ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْیَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً: (65) و آنها به آن علم ندارند، تنها از گمان پیروی می کنند و همانا گمان هیچ گاه از حق بی نیاز نمی کند؛ وَ لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُولٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً: (66) و از آنچه نمی دانی پیروی مکن، همانا گوش و چشم و دل، همه ی آنها مورد سؤال هستند؛ وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ‌: (67) و اگر از اکثریت مردم زمین پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه می سازند. ایشان جز از گمان پیروی نمی کنند و تنها حدس می زنند.
عن المسیح (ع): ... کونوا نَقّادَ الکلام ...؛ (68) سخن ها را نقد و بررسی کنید.
عن أمیر المؤمنین (ع): النّاسُ ثلاثَهٌ: فعالمٌ ربانی، و متعلمٌ علی سبیلِ النجاه، و هَمَجٌ رعاعٌ أتباعُ کلِّ ناعِقٍ، یمیلونَ مع کلِّ ریحٍ، لَم یستضیئوا بِنُورِ العِلمِ، و لَم یلجووا إلی رُکنٍ وثیق؛ (69) مردم سه دسته اند: عالم ربانی، دانش پژوه در راه رستگاری، و فرومایگانی به چپ و راست رونده که پی هر بانگی را می گیرند و با هر بادی به سویی می خزند؛ کسانی که نه از روشنی دانش فروغی یافتند و نه به سوی پناهگاهی استوار شتافتند؛ فی توصیفِ إبلیس: ... فَعَدُوُّ اللهِ إمامُ المُتَعصِّبین و سَلَفُ المُستَکبِرینَ الّذی وَضَعَ أساسَ العَصبیَّه ...؛ (70) پس دشمن خدا ( شیطان) پیشوای متعصبان و پیشاهنگ خود بزرگ بینان است، همان که بنیاد تعصب را برنهاد؛ اللّجاجُ یُفسِدُ الرَّأی: (71) لجاجت موجب تباهی رأی است.
عن السجاد (ع): اللِّجاجَهُ مَقرونَهٌ بِالجَهالَه، والحَمیَّهُ مَوصولَهٌ بِالبَلیَّه...: (72) لجاجت با نادانی همراه است و تعصب با گرفتاری گره خورده است.
عن الصادق (ع) لِرَجلٍ مَن أصحابِه: لا تَکونَنَّ إمَّعَهً، تَقولُ: أنَا مَعَ الناسِ و أنَا کَواحِدٍ مِنَ الناس: (73) سست رأی و دهن بین نباش، که بگویی من با مردم و یکی از مردم هستم.

تقویت همت و اراده

عن أمیر المؤمنین (ع): قَدرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدرِ هِمَّته: (74) ارزش آدمی به اندازه ی ارزش همّت اوست؛ الشَّرفُ بِالهِمَمِ العالِیَه لا بِالرّمَمِ البالِیَه: (75) شرافت به همت های بلند است، نه به استخوان های پوسیده.

رعایت نظم، مدیریت وقت و برنامه ریزی برای آینده با توجه به اهداف متعالی انسانی

عن أمیر المؤمنین (ع): ... أوصیکُما وَ جَمیعً وَلَدی و أهلی و مَن بلغَهُ کتابی بتقوی اللهِ و نظمِ أمرِکُم ...: (76) شما و همه ی فرزندان و خاندان خود و هر کس را که نوشته ی من به او رسد به تقوای الهی و نظم در کارتان سفارش می کنم؛ لِلحازمِ فی کُلِّ فعلٍ فضل: (77) دوراندیش در هر کاری برتری دارد؛ أحزَمُ الناسِ مَن کانَ الصَّبرُ و النَّظرُ فِی العَواقِبِ شِعارُهُ و دِثارُه: (78) دوراندیش ترین مردم کسی است که بردباری و عاقبت نگری جامه ی زیر و رو ] و ملازم[ او باشد.

پرهیز از شتاب زدگی و اتخاذ تصمیمات نسنجیده

عن الصادق (ع) فی مَواعِظِ لُقمان لابنِه: یا بُنَیَّ الزِم نفسک التوده فی أمورِک...: (79) فرزندم! خود را به سنجیده کار کردن و پرهیز از شتاب زدگی در کارهایت وادار کن.

رعایت و حفظ شأن خود

عن أمیر المؤمنین (ع): أفضَلُ الادبِ أن یَقِفَ الإنسانُ عِندَ حَدِّه و لا یتعدَّی قدرَه: (80) برترین ادب آن است که انسان حد خود را بشناسد و از مقدار خود تجاوز نکند.

اعتماد به علمای راستین دین و مشاوران فهیم، متدین و دلسوز

عن رسول الله (ص): استَرشِدوا العاقل و لا تعصوهُ فتندموا: (81) با عاقل مشورت کنید و با او نافرمانی نکنید که پشیمان می شوید.
عن أمیر المؤمنین (ع): شاوِر فی أمورِکَ الذینَ یخشَونَ الله تَرشُد: در کارهایت با کسانی مشورت کن که از خدا می ترسند تا راه درست را بیابی.(82)

پرورش استعدادهای هنری

عن رسول الله (ص): إنَّ مَنَ الشِّعرِ و إنَّ مِنَ البیانِ لَسِحراً: (83) برخی شعرها حکمت است و برخی بیان ها مسحورکننده.

توجه به سلامت و نشاط، حفظ بهداشت، تقویت تن و روان و پرهیز از سستی و تنبلی

قرآن کریم: فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ: (84) پس باید انسان به غذای خود بنگرد؛ یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً.....: (85) این مردم از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید؛ .....وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لاَتُسْرِفُوا...: (86) بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید؛ وَ لاَ تَهِنُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ‌: (87) و سستی نورزید و غمگین مباشید و اگر مؤمن باشید شما برترید.
عن أمیر المؤمنین (ع): هَیهاتَ من نیلِ السَّعادهِ السُّکونُ إلَی الهُوینا و البِطالَه: (88) تن دادن به سستی و بیکاری، چه دور است از دست یابی به خوش بختی؛ فی صفاتِ المومنین: تراهُ بعیداً کَسَله دائِماً نشاطُه: (89) مؤمن را می بینی در حالی که کاهلی از او دور و شادابی اش همیشگی است؛ مَن أکلَ الطعامَ عَلَی النقاءِ و أجادَ الطّعامَ تَمَضُّغاً و تَرکَ الطّعامَ و هوَ یَشتَهیهِ و لم یحبِسِ الغائطِ إذا أتاهُ لم یَمرِض الا مَرَض المَوت: (90) کسی که غذای پاکیزه بخورد و غذا را خوب بجود و تا اشتها دارد دست از غذا بکشد و جلوی تخلیه ی روده را ] هنگام اجابت مزاج[ نگیرد، به مرضی جز مرگ دچار نشود؛ مَن کَتَمَ الأطباءَ مَرَضَه خانَ بَدَنه: (91) کسی که بیماری خود را از پزشکان پنهان کند، به بدن خود خیانت کرده است.
عن الکاظم (ع): لو أنَّ الناسَ قَصَدوا فی الطَّعم لا عتَدَلَت أبدانُهُم: (92) اگر مردم در غذا خوردن میانه روی می کردند، بدن هایشان متعادل بود.

اهداف فرهنگی - اجتماعی

الف) اهداف بینشی

شناخت باورها، ارزش ها و آداب و سنن فرهنگی - اجتماعی اسلام

اسلام همه ی انسان ها را در خلقت از یک ریشه می داند و امتیازی برای هیچ کس به سبب رنگ پوست، نژاد، قبیله و مانند آنها قائل نیست و با دعوت انسان ها به پذیرفتن دین حق و تلاش برای تقرب به خداوند، تنها ملاک فضیلت را تقوا می داند. همچنین برای افراد و گروه های مختلف جامعه، مانند اعضای خانواده، خویشاوندان، همسایگان، معلمان و مربیان و متعلمان و متربیان، حقوق فردی و اجتماعی تعیین می کند و به رعایت عدالت در روابط اجتماعی، کمک به نیازمندان، بی پناهان و یتیمان و همچنین به ایثار، گذشت، مدارا و برادری با مؤمنان و بیزاری از کفار و منافقان امر می کند و برای انصاف در گفتار و رفتار، راست گویی و امانت داری، تلاش برای احقاق حقوق دیگران، پرهیز از مفاسد فرهنگی و اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر، فرمان می دهد. بنابراین، شناخت باورها و ارزش های مزبور و آداب و سنن متناسب با آنها، برای تعلیم و تربیت در ساحت فرهنگی - اجتماعی گام نخست تلقی می شود.
قرآن کریم: یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ: (93) ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را به صورت گروه ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ ] اما[ گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست. به درستی که خداوند دانا و آگاه است؛ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ وَ إِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَ یَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ‌: (94) خداوند به عدالت ورزیدن و نیکی کردن به دیگران و بخشش به خویشاوند امر می کند و از کار زشت و ناپسند و ظلم و تعدی به دیگران باز می دارد و شما را موعظه می کند باشد که یادآور شوید.
عن رسول الله (ص): یا أیُّهَا الناس، إنَّ ربَّکُم واحد؛ و انَّ أباکُم واحِد؛ و لا فضلَ لعربیٍّ علی عَجَمیّ، و لا عَجَمیٍّ علی عربی، و لا أحمَرَ عَلی أسوَد، وَ لا اسوَدَ عَلی أحمَر إلّا بالتَقوی، « إنَّ اکرمَکُم عِندَاللهِ أتقاکُم» ...؛ (95) ای مردم! خدایتان یکی است، پدرتان یکی است و هیچ عربی بر عجم و هیچ عجمی بر عرب برتری ندارد و هیچ سرخی بر سیاه و هیچ سیاهی بر سرخ برتری ندارد جز به واسطه ی پرهیزکاری « گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست»؛ خَیرُ ا لسُّنَن سُنَّهُ مُحمَّد (ص): (96) بهترین سنت ها سنت محمد (ص) است.
عن أمیر المؤمنین (ع): السُّنَّهُ سُنَّتانِ: سُنَّهٌ فی فَریضَهٍ الأخذُ بها هُدَی و تَرکُها ضَلالَهٌ، و سُنَّهٌ فی غَیرِ فَریضَهٍ الأخذُ بِها فَضیلَهٌ و ترکها إلی خطیئَه: (97) سنت و روش درست بر دو گونه است: سنت در امر واجب که انجام آن موجب هدایت و ترک آن موجب گمراهی است و سنت د ر امر غیرواجب، که انجام آن فضیلت است، اما ترک آن موجب گناه نیست؛ إنَّ هذا العِلمَ و الأدَبَ ثَمَنُ نَفسِکَ، فَاجتَهِد فی تَعَلُّمِهِما، فَما یَزیدُ مِن علمِکَ و أدَبِکَ یَزیدُ فی ثَمَنِکَ وَ قَدرِک ...: (98) همانا این دانش و ادب بهای جان توست، پس در یادگیری آنها کوشا باش که هرچه بر دانش و ادبت افزوده شود، قیمت و ارج تو افزایش می یابد.

شناخت منابع، مفاخر، آثار و رسوم قابل قبول در عرصه فرهنگی - اجتماعی

عن أمیر المؤمنین (ع) : ... وَ لا تَنقُض سُنَّهً صالِحَهً عَملَ بها صُدُورُ هذهِ الامَّهِ و اجتمعت بِهَا الالفَهُ و صلُحَت علیها الرعیَّه، و لا تُحدِثَنَّ سنَّهً تَضُرُّ بشیءٍ من ماضی تِلکَ السُّنَنِ فیکونَ الأجرُ لِمَن سنَّها و الوِزرُ علیکَ بما نَقَضتَ مِنها ...: (99) و سنت و آیین شایسته ای را که بزرگان این امت به آن رفتار کرده و مردم به آن به هم پیوسته و رعیت با آن اصلاح شده اند، بر هم مزن و روشی را که به آن سنت های خوب پیشین زیان وارد می کند پدید نیاور، که پاداش برای آورنده آن سنت ها باشد و کیفر برای تو در برابر سنت ها ] ی نیکویی[ که در هم شکستی.

آگاهی از باورها، ارزش ها، رسوم و مظاهر فرهنگی - اجتماعی معارض و راه های مقابله با آنها

قرآن کریم: وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَ وَ لَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لاَ یَهْتَدُونَ‌: (100) و هنگامی که به آنها گفته شود به سوی آنچه خداوند نازل کرده و به سوی پیامبر بیایید، می گویند آنچه پدران را بر آن یافته ایم ما را بس است. آیا هر چند پدرانشان چیزی نمی دانسته و هدایت نیافته بودند ] از آیین و روش آنها پیروی می کنند؟[
عن رسول الله (ص): إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ فی أمَّتی فلیُظهِرِ العالِمُ عِلمَه، فَمَن لَم یَفعَل فَعَلَیهِ لَعنَهُ الله: (101) هرگاه بدعت ها در میان امت من پدیدار گشت، عالم باید علم خود را ظاهر کند و کسی که چنین نکند لعنت خدا بر او باد؛ وَ إنَّ مَآثِرَ الجاهلیَّهِ مَوضوعَهٌ غیرَ ا لسِّدانَهِ و السِّقایَه ...: (102) و همه ی مفاخر جاهلی ملغی هستند به جز پرده داری کعبه و آب دادن به حجاج.
عن أمیر المؤمنین (ع): أمّا أهلُ البِدعَهِ فَالمُخالِفونَ لأمرِ اللهِ و لکتابِهِ و رَسولِهِ، العامِلونَ بِرَأیهِم و أهوائِهِم و إن کَثُرُوا: اهل بدعت کسانی هستند که با امر خدا و با کتاب او و فرستاده ی او مخالفت می کنند و نظر و خواسته ی خود را به کار می بندند، هرچند تعدادشان زیاد باشد.

آشنایی با علوم و فنون مختلف و مهارت های زندگی با توجه به توان مندی ها و علاقه فردی و نیازها جامعه

عن رسول الله (ص): خَیرُ العِلم ما نَفَع: (103) بهترین علم آن است که سودمند باشد.
عن أمیر المؤمنین (ع): العُلومُ أربَعَه: الفِقهُ لِلأدیان، وَ الطِّبُّ للأبدان، وَ النَّحوُ لِللِّسان، وَ النُّجُومُ لِمَعرِفَهِ الأزمان: (104) علوم بر چهار دسته اند؛ علم فقه برای شناخت ادیان، علم پزشکی برای شناخت بدن، علم نحو برای زبان شناسی و علم نجوم برای شناخت اوقات و زمان ها.

شناخت حقوق و وظایف خود نسبت به دیگران

عن الحسن العسکری (ع): أعرَفُ الناسِ بِحقوقِ إخوانِه و أشَدُّهُم قَضاءً لَها أعظَمُهُم عِندَ اللهِ شَأناً: (105) هر کس حقوق برادرانش را بهتر بشناسد و بیشتر ادا کند نزد خدا مقام بزرگتری خواهد داشت.

شناخت گروه های اجتماعی سالم و ناسالم، و آسیب ها، نابهنجاری ها و مخاطرات اجتماعی

عن الصادق (ع): ... وَ العالِمُ بِزَمانِه لا تَهجُمُ عَلیهِ اللَّوابِس ...: (106) و کسی که به زمان خویش آگاه باشد، امور مشتبه بر او هجوم نمی آورند؛ عَلَی العاقِلِ أن یَکونَ عارِفاً بِزَمانِه مُقبِلاً عَلی شأنِه حافظاً للِِسانِه: (107) عاقل باید زمان خود را بشناسد، به جایگاه خود روی آورد و زبانش را نگاه دارد.

شناخت قوانین و مقررات اجتماعی و بین المللی

ب) اهداف گرایشی

گرایش به باورها، ارزش ها و آداب و سنن فرهنگی - اجتماعی اسلام در برابر باورها، ارزش ها، رسوم و الگوهای فرهنگی - اجتماعی بیگانه، همچون خرافات، بدعت ها، روابط ناسالم و مفاسد اجتماعی

قرآن کریم: إذ جَعَلَ الَّذینَ کَفَرُوا فی قلوبِهُم الحمیَّه حَمِیهَ الجاهِلیَّه فأنزَلَ اللهُ سَکینتَهُ علی رَسُولِه و عَلَی المُومِنین و الزمَهُم کَلِمَه التَّقوی و کانُوا اَحَقَّ بِها و أهلَها و کانَ اللهُ بِکُلِّ شیءٍ علیماً: چون آنان که کافر شدند در دل های خود تعصب، ] از نوع[ تعصب جاهلی ورزیدند، پس خداوند آرامش خود را بر رسول خود و بر مؤمنان فرستاد و کلمه ی تقوا را ملازم آنان ساخت و آنان به آن سزاوارتر بودند و اهلیت آن را داشتند. خداوند به همه چیز داناست؛ أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ: (108) پس آیا حکم جاهلیت را می جویند؟ و برای اهل یقین، حکم چه کسی از حکم خداوند نیکوتر است؟
عن رسول الله (ص): ... فَمَن رَغِبَ عَن مِنهاجِی و سُنَتی فَلَیسُ مِنی: (109) کسی که از روش و سنت من روی بگرداند از من نیست؛ مَن أعرضَ عَن صاحِبِ بِدعه بُغضَاً لَه، مَلا الله قلبَهُ أمناً وَ إیماناً: (110) کسی که با کینه از بدعت گذار دوری کند، خداوند دلش را پر از امنیت و ایمان می کند.
عن ابی عبدالله (ع): ... ذَرُوالنّاسَ فَإنَّ الناسُ أخَذُوا عن الناس و إنَّکُم أخذتُم عن رسولِ الله صلی الله علیه و آله ...: (111) عامه مردم را رها کنید؛ زیرا مردم روش خود را از مردم می گیرند، در حالی که شما روش خود را از رسول خدا می گیرید.

احساس مسئولیت در برابر رفتار و منش نادرست دیگران

عن رسول الله (ص) کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مسئولٌ عَن رَعیَّتِه: (112) همه ی شما نگاهبان و همه ی شما درباره ی آنچه زیر نظر شماست مسئول هستید.

گرایش عمومی به مطالعه و تحقیق

انگیزه ی کافی برای ورود به عرصه های تخصصی، با در نظر گرفتن اولویت های فردی و اجتماعی

علاقه به والدین، خانواده و تحکیم روابط خویشاوندی ( صله رحم)

قرآن کریم: وَ قَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً کَرِیماً: (113) و پروردگارت چنین حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگر یکی از آنها یا هر دو نزد تو به بزرگسالی رسیدند به آنها اف نگو و آنها را مرنجان و با ایشان با احترام و اکرام سخن بگو.
عن رسول الله (ص): أحسَنُ الناسِ إیماناً أحسَنُهُم خُلقاً و ألطَفُهُم بِأهلِه و أنَا ألطَفُکُم بِأهلی: (114) بهترین مردم از جهت ایمان، کسانی هستند که اخلاقشان نیکوتر باشد و نسبت به خانواده خود مهربان تر باشند و من مهربان ترین شما نسبت به خانواده ی خود هستم.
عن أمیر المؤمنین (ع): ... وَ لیَرأف کَبیرُکُم بِصَغیرِکُم ...: (115) و باید بزرگ ترها به کوچک ترها مهربان باشند.

علاقه به برقراری روابط سازنده با دیگران

عن أمیر المؤمنین (ع): أعجَزُ الناسِ مَن عَجَزَ عَنِ اکتِسابِ الإخوانِ و أعجَزُ مُنهُ مَن ضَیَّعَ مَن ظَفِرَ بهِ منهُم: (116) ناتوان ترین مردم کسی است که نتواند برادرانی به دست آورد و ناتوان تر از او کسی است که برادرانی را که به دست آورده از دست بدهد.
عن رسول الله (ص): خیارُکُم أحسَنُکُم أخلاقاً الذینَ یألِفون و یُولَفون: (117) بهترین شما خوش برخوردترین شماست؛ کسانی که با دیگران انس می گیرند و دیگران با آنان مأنوس می شوند.

تقویت حس تعاون و همیاری و خدمت رسانی به دیگران

قرآن کریم: ... وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لاَتَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ...: (118) و در نیکوکاری و پرهیزگاری همیاری کنید و در گناه و تعدی همکاری نکنید.
عن رسول الله (ص): رَحِمَ اللهُ ولداً أعانَ والدَیه علی بِرِّه، و رَحِمَ والداً أعانَ وَلَدَه علی بِرِّه، و رَحِمَ الله جاراً أعان جاره علی بِرِّه، رَحِمَ الله رفیقاً أعانَ رفیقه علی بِرِّه، و رَحِمَ الله خلیطاً أعانَ خَلیطَه عَلی بِرِّه، و رَحِم الله رجُلاً أعانَ سلطانَه عَلی بِرِّه: (119) خدا رحمت کند فرزندی را که پدر و مادر خود را در کار نیک یاری کند، و پدری که فرزند خود را در کار نیکش یاری کند و همسایه ای که همسایه اش را در کار نیکش یاری کند و دوستی که دوستش را در کار نیکش یاری کند و شریکی که شریکش را در کار نیکش یاری کند و کسی که فرمانروایش را در کار نیکش یاری کند.
عن الباقر (ع): إنَّ المومِنَ لَتَرِدُ علیهِ الحاجَهُ لأخیهِ فلا تکونُ عِندَه یهتَمُّ بِها قَلبُه فَیُدخلهُ اللهِ بِهَمِه الجَنَّه: (120) به درستی که ] گاه[ به مؤمن حاجتی از برادر مؤمنش می رسد و برآوردن آن حاجت برای او ممکن نیست، اما دل او از حاجت او به درد می آید و خداوند به واسطه ی همین ناراحتی، او را وارد بهشت می کند.
عن الصادق (ع): مَن لَم یهتمَّ بأمورِ المُسلمین فَلَیسَ بِمُسلمِ؛ (121) کسی که به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نیست.

احساس مودّت و اخوّت با مؤمنان و نفرت نسبت به دشمنان اسلام

قرآن کریم: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (122) ...: همانا مؤمنان برادر یکدیگرند؛ وَ لاَ تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا...: (123) و کینه مؤمنان را در دل هایمان قرار مده؛ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ...: (124) محمد (ص) رسول خداست و آنان که با او هستند، بر کفار سخت گیر و میان خود مهربان هستند؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ: (125) ای مؤمنان، با کافرانی که مجاور شما هستند بجنگید و باید در شما درشتی و خشونت ببینند و بدانید که خدا با تقوا پیشگان است؛ لاَ تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولٰئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولٰئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌: (126) قومی را که به خدا و روز قیامت ایمان دارند نخواهی یافت که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هرچند آنها پدران یا فرزندان یا برادران یا اقوام ایشان باشند. خداوند در دل های ایشان ایمان را ثبت نموده و با روحی از جانب خود تأیید کرده است و آنها را به بهشت هایی که از زیر آن نهرها جاری است وارد می کند، و در آنها جاودانه خواهند بود. خداوند از ایشان خشنود است و ایشان از خداوند خشنودند. اینها حزب خدا هستند و همانا حزب خدا رستگار هستند؛ قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَ بَدَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ...: (127) همانا در شخص ابراهیم و یارانش برای شما الگویی نیکو بود، آن هنگام که به قوم خود گفتند ما از شما و آنچه به جای خداوند می پرستید بیزاریم و به ] عقیده ی شرک آلود[ شما کافر هستیم و میان ما و شما همواره دشمنی و کینه آشکار خواهد بود تا زمانی که به خدای یگانه ایمان آورید.
عن الصادق (ع): إنّ المُومِنَ لیسکُنُ إلَی المُومن کما یَسکُنُ الظَّمانُ إلَی الماءِ البارِد: (128) مؤمن با مؤمن آرامش می یابد، همان گونه که فرد تشنه با آب خنک آرامش می یابد.
عن أمیر المؤمنین (ع): لا یَکمُلُ إیمانُ عَبدٍ حتی یُحِبَّ مَن أحَبَّهُ اللهُ سُبحانَه و یُبغِضَ مَن أبغَضَهُ الله سُبحانَه: (129) ایمان عبد خدا کامل نمی شود مگر آن که کسانی را که خدای سبحان دوستشان دارد، دوست بدارد و آنان را که خدای سبحان با آنها دشمن است، دشمن بدارد؛ إیّاکَ أن تُحِبَّ أعداءَ اللهِ أو تُصفِیَ وُدَّکَ لغیرِ اولیاءِ اللهِ فَإنَّ من أحَبَّ قَوماً حُشِرَ مَعَهُم: (130) بپرهیز از این که با دشمنان خدا دوستی کنی یا دوستی ات را برای غیردوستان خدا خالص کنی، چرا که هر کس گروهی را دوست بدارد با آنان محشور می شود.

گرایش نداشتن به امور نامتناسب با شئون اجتماعی، از قبیل امور مربوط به جنسیت

عن رسول الله (ص): لیسَ مِنّا مَن تَشَبَّهَ بالرجالِ من النساء و لا من تشبَّهَ بالنساءِ مِنَ الرِّجال: (131) زنانی که شبیه مردان شوند و مردانی که خود را شبیه زنان سازند، از ما نیستند.

ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:

1- غررالحکم، ح 6365.
2- غررالحکم، ح 9965.
3- غررالحکم، ح 7946.
4- غررالحکم، ح 9034.
5- اسراء 70.
6- تین 4-6.
7- بقره 156.
8- انشقاق 6.
9- الحر العاملی، الجواهر السنیه، ص 361.
10- اعلی 16و 17.
11- الاحسائی، عوالی اللئالی، ج1، ص 267، ح 66.
12- نهج البلاغه، خطبه 156.
13- بحارالأنوار، ج75، ص 67، ح3.
14- نهج البلاغه، خطبه 133.
15- قصص 77.
16- نهج البلاغه، حکمت 21.
17- غررالحکم، ح 3430.
18- غررالحکم، ح 9689.
19- غررالحکم، ح 2054.
20- الکافی، ج8، ص 24.
21- بحارالأنوار، ج13، ص 411.
22- غررالحکم، ح 5204.
23- بحارالأنوار، ج75، ص 91.
24- بقره 165.
25- بحارالأنوار، ج91، ص 148 ( مناجاه المریدین) .
26- بحارالأنوار، ج91، ص 150 ( مناجاه المفتقرین).
27- آل عمران، 162.
28- توبه، 38.
29- نهج البلاغه، خطبه ی 98.
30- منافقون 8.
31- الکافی، ج 5، ص 64، ح6.
32- عصر 3.
33- کنزالعمال، ح 43152.
34- نهج البلاغه، خطبه ی 125.
35- الصدوق، الخصال، ج1، ص 53، ح70.
36- اعراف، 31 و 32.
37- بحارالأنوار، ج 76، ص 307.
38- غررالحکم، ح 1175.
39- محمدبن الحسن الطوسی، الأمالی، ص 275، ح 526.
40- مائده 83.
41- بحارالأنوار، ج 91، ص 149 ( مناجاه المحبین) .
42- غررالحکم، ح 1050.
43- مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
44- بقره 242.
45- انعام 50.
46- غررالحکم، ح 475.
47- غررالحکم، ح 1693.
48- غررالحکم، ح 3785.
49- نهج البلاغه، حکمت 38.
50- بحارالانوار، ج 74، ص 282 ( خطبه ی وسیله).
51- مستدرک الوسائل، ج 11، ص 183، ح 12689.
52- احزاب 21.
53- ممتحنه 4.
54- نهج البلاغه، خطبه ی 97.
55- شمس 9 و 10.
56- کنزالعمال، ح 5217.
57- غررالحکم، ح 5932.
58- غررالحکم، ح 3269.
59- غررالحکم، ح 8357.
60- غررالحکم، ح 5059.
61- غررالحکم، ح 10365.
62- نهج البلاغه، حکمت 359.
63- مستدرک الوسائل، ج11، ص 193، ح 12721.
64- بقره 170.
65- نجم 28.
66- اسراء 36.
67- انعام 116.
68- البرقی، المحاسن، ج1، ص 230، ح 169.
69- نهج البلاغه، حکمت 147.
70- نهج البلاغه، خطبه 234 ( خطبه ی قاصعه)
71- غررالحکم، ح 1078.
72- الحلوانی، نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 91، ح14.
73- الصدوق، معانی الأخبار، ص 266، ح1.
74- نهج البلاغه، حکمت 47.
75- غررالحکم، ح 1991.
76- نهج البلاغه، نامه ی 47.
77- غررالحکم، ح 7335.
78- غررالحکم، ح 3275.
79- بحارالأنوار، ج 13، ص 419، ح 14.
80- غررالحکم، ح 3241.
81- محمدبن الحسن الطوسی، الأمالی، ص 153، ح 252.
82- غررالحکم، ح 5756.
83- من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 379، ح 5805.
84- عبس 80.
85- بقره 168.
86- اعراف 31.
87- آل عمران 139.
88- غررالحکم، ح 10028.
89- الکافی، ج 2، ص 230، ح 1.
90- بحارالأنوار، ج 63، ص 422، ح 37.
91- غررالحکم، ح 8545.
92- وسائل الشیعه، ج 24، ص 241، ح 30437.
93- حجرات 13.
94- نحل 90.
95- کنزالعمال، ج3، ص 93، ح 5652.
96- بحارالأنوار، ج 74، ص 133، ح43.
97- الکافی، ج1، ص 71، ح12.
98- بحارالأنوار، ج1، ص 180، ح 64.
99- نهج البلاغه، نامه 53.
100- مائده 104.
101- الکافی، ج1، ص 54، ح2.
102- بحارالأنوار، ج73، ص 349.
103- من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 402، ح 5868.
104- ابوالفتح الکراجکی، کنز الفوائد، ج2، ص 109.
105- احمدبن علی الطبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 267.
106- الکافی، ج1، ص 27.
107- الکافی، ج2، ص 116، ح20.
108- مائده 50.
109- الکافی، ج2، ص 85.
110- کنزالعمال، ح 5599.
111- الکافی، ج1، ص 166، ح3.
112- الاحسائی، عوالی اللئالی، ج1، ص 364، ح51.
113- اسراء، 23.
114- بحارالأنوار، ج 68، ص 387.
115- نهج البلاغه، خطبه 166.
116- نهج البلاغه، حکمت 12.
117- بحارالأنوار، ج74. ص 149، ح 73.
118- مائده 2.
119- وسائل الشیعه، ج16، ص 378، ح 21808 .
120- وسائل الشیعه، ج16، ص 357، ح 21755.
121- الکافی، ج2، ص 164، ح4.
122- حجرات، 10.
123- حشر، 10.
124- فتح، 29.
125- توبه 123.
126- مجادله 22.
127- ممتحنه 4.
128- الکافی، ج2، ص 247.
129- غررالحکم، ح 10849.
130- غرر الحکم، ح 2703.
131- کنز العمال، ج15، ص 324، ح 41237.

منبع مقاله: گروه نویسندگان؛ زیر نظر محمد تقی مصباح یزدی؛ (1390)، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان (انتشارات مدرسه)، چاپ دوم



 

 

نسخه چاپی