اعتقاد به شفاعت
اعتقاد به شفاعت

 

نویسنده: دکتر محمد طاهر القادری
مترجم: سید عبدالحسین رئیس السادات




 

مقدمه:

خداوند در سوره ی فتح می فرماید: "لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر"
بحث پیرامون معنای "ذنب" است که در این آیه به رسول الله (صلی الله علیه و آله) نسبت داده شده است.
شفاعت در نظر عموم مسلمانان آن اعتقادی است که با توجه به آیات متعدد قرآنی و احادیث متواتر، به یقین ثابت شده است. اعتقاد به شفاعت از ضروریات دین است و انکار صریح آن، کفر محسوب می گردد؛ زیرا انکار مطلق شفاعت، انکار آیات قرآنی و احادیث است که نصوص قطعی به شمار می روند و انکار آنها کفر به حساب می آید. بنابراین، منکر شفاعت منکر مسلّمات دین است و انکار آن، حرمان ابدی را به دنبال خواهد داشت.
بر اساس پژوهش ها، علمای اسلام شفاعت را به سه دسته تقسیم می کنند:

1- شفاعت از طریق اجازه.
2- شفاعت از طریق وجاهت.
3- شفاعت از طریق محبّت

عموم مسلمانان قائل به اقسام سه گانه ی شفاعت هستند؛ جدا از اینکه این شفاعت برای بخشش گناهان صغیره باشد یا تخفیف در عذاب یا بالا بردن درجات مؤمن.
برداشت اصلی از شفاعت این است که خداوند تبارک و تعالی برای اعزاز و اکرم بندگان خاص خویش به آنان جایگاه و مقامی ارزانی می فرماید که با اجازه ی او می توانند برای بندگان گنهکار شفاعت کنند و از وجود بخشنده و کریم وی و از فضل و کرم بی پایان او بخواهند تا شفاعتشان را بپذیرد. نتیجه این خواهد بود که خداوند تبارک و تعالی در روز محشر حساب و کتاب این بندگان گهنکار را به سرعت آغاز خواهد فرمود و فرمان بخشش بندگان گنهکار را خواهد داد. و خشنودی و بهشت خویش را به آنان عطا خواهد کرد.

اندیشه ی شفاعت و اندیشه ی مغفرت

گمان می کنیم برای روشن کردن مفهوم اندیشه ی شفاعت لازم باشد اندیشه ی مغفرت را توضیح دهیم تا در سایه ی آن، سه قسم شفاعت یعنی شفاعت بالاذن، شفاعت بالوجاهت و شفاعت بالمحبّت روشن گردد. مقصود از شرح و بسط مختصری که در زیر آورده می شود این است که شفاعت خداوند عزتمند از بندگان گناهکارش نوعی انعام و اکرام کردن است.
این احسان و بزرگواری خداوند عزیز نیست به امّت مسلمان از آن روست که دراین امّت، رسولی بلند مرتبه و جلیل القدر برانگیخته شد که سرور تمام آفرینش است. او به مقام محبوبیت خداوند نائل گشته و روز قیامت شفاعتی در درجه ی عالی به وی اعطا می گردد. گذشته از این به خاطر آن حضرت ( صلی الله علیه و آله) خداوند گناهان امّت او را مورد بخشش قرار خواهد داد. گفتار خداوند تبارک و تعالی این است:
لِیغفِر لَکَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ{2/48} ( این محبوب! تا که خدای تعالی به خاطر تو مورد بخشایش قرار دهد هر کس را که از تو تبعیت کند؛ خواه قبل از تو زندگی می کرده، خواه پس ازین خواهد آمد.)
[ ترجمه ی فوق، چیزی است که نویسنده ی محترم آورده است. ظاهراً معنی لغوی ذنب را گرفته، نه معنی اصطلاحی آن را؛ و لَکَ را برای تو- به خاطر تو- ترجمه کرده است. مرحوم الهی قمشه ای و بعضی دیگر چنین معنی کرده اند: تا از گناه گذشته و آینده ی تو درگذریم].
این یک حقیقت است که آفریننده ی هستی پس از آفرینش انسان، در نهاد وی استعدادهای خوبی و بدی را به ودیعه گذاشت؛ لذا پس از نشان دادن هر دو راه، انسان به خوبی می داند که اگر راه نیکی و درستی را پیش گیرد به بهشت که جایگاه خشنودی الهی است خواهد رسید و از آن متنعّم خواهد گشت. و اگر راه دیگر را برگزیند و دشمنی و سرکشی و سرپیچی از اوامر الهی را انتخاب نماید جایگاه آخرینش دوزخ خواهد بود. به علاوه، این موضوع را روشن فرموده است که هدف از حیات و زندگی، ساختن انسان مورد رضایت خداوند است؛ لذا برای رسیدن به این مقصد و جایگاه، ضرورت دارد انسان نمونه ای وجود داشته باشد. بر همین اساس بود که بعثت پیامبران و رسولان (علیه السلام) را آغاز کرد که آخرینشان نبی اکرم اسلام ( صلی الله علیه و آله) مجمع صفات حسنه است.

وجود مصطفی (صلی الله علیه و آله) مرکز بخشش است

در آیه ی کریمه ای که پیش از این آمد، قرآن به روشنی این نکته ی اساسی را بیان کرده است که بخشش و گذشت از امّت مسلمان صرفاً بستگی به ارتباط مستحکم با رسول ( صلی الله علیه و آله) دارد و اگر بگوئیم که مرکز بخشایش اهل گناه و سرکشی وجود نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) است، هیچ مبالغه نکرده ایم و به جز این راه، اسلام بخشش و مغفرت را به طریق دیگری مطرح نکرده است.
آیه ی وَ مَا أَرسَلنَاکَ إلَّا رَحمَهً الَّلعَالَمِینَ {107/21} خلقت فاخری است که زینت بخش وجود مبارک آن حضرت ( صلی الله علیه و آله) شده و شامل تمام هستی می گردد و محبت ها و مهربانی های او را (صلی الله علیه و آله) نسبت به این امّت مسلمان جاری می سازد. از عظمت و جایگاه رحمت آن حضرت این نکته به خوبی به دست می آید که اگر هر امّت گنهکاری خواهان دریافت برات بخشش است، بر اساس گفتار قرآن کریم، اگر به گناهانش در پیشگاه مصطفی ( صلی الله علیه و آله) اعتراف کند، بخشودگی از گناهانش را دریافت خواهد کرد.
خدای تعالی چنین ارشاد فرموده است: وَ لَو أنَّهُم إذ ظَّلَمُوا أنفُسَهُم جَآؤُوکَ فَستَغفَرُوا اللهَ وَ استَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَّحیِماً {64/4}
و اگر هنگامی که آنان ( گروه منافق) بر خود ستم کردند به تور رجوع می کردند و از کردار خود به خدا توبه نموده و تو هم برای آنها استغفار می کردی و از خدا آمرزش می خواستی، در این حال البته خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.

بخشش و مغفرت صدقه ی نبی اکرم( صلی الله علیه و آله) است و منحصر به پیروان آن حضرت می شود.

بخشش و مغفرت گناهان از درگاه دولت نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) به دست می آید. هر کس را که آرزوی دریافت مغفرت و طالب عطای آقا و مولایش( صلی الله علیه و آله) و شفاعت کامل اوست بایستی که حلقه ی غلامی او را به گوش کند و بر سر راه او نشیند.
ازتصوّر بخشش و مغفرتی که خداوند سبحان عطا می نماید این حقایق همچون روز روشن خودنمائی می کند:
1- بخشش و مغفرت صدقه ی نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) است و هر بنده ی گناهکار امّت، ریزه خوار خوان نعمت آن حضرت( صلی الله علیه و آله) می باشد.
2- بخشش و مغفرتی که از جانب خداوند رب العزّت داده می شود، عطای ویژه ای است که تنها حق نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) است. در آیه ی کریمه "لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر " (فتح 2) آنجا که می فرماید"لیغفر لک ""لام" در "لک" خبر از حق نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) نسبت به امّت می دهد و برای رسیدن کامل به این حق، به آن حضرت ( صلی الله علیه و آله) اجازه ی شفاعت داده شده است. خداوند باریتعالی می فرماید: وَلَسوفَ یُعطِیکَ رَبُّکَ فَتَرضَی {5/93}. ( بزودی پروردگارت به تو چندان عطا کند که تو راضی شوی.) در این آیه، خداوند تعالی می فرماید: من در عطای خویش را بر محبوبم باز خواهم گذاشت و تا آن زمان که خشنودی کامل محبوب من به دست آید، شفاعت او ادامه خواهد داشت.
اما فخر رازی به روایت از حضرت علی ( کرم الله و جهه) نقل کرده است که: ان هذا هو الشّفاعة فی الامة ( تفسیر کبیر، ج31، ص 212) بی تردید، این در باره ی حق شفاعت امّت است.

کرم و بخشش نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) نسبت به امّت

نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) در حالی که خلعت فاخره ی رحمة للعالمین بر تن شریف دارند تشریف می آورند و عنایت و کرم ایشان نسبت به امّت خویش آنچنان زیاد است که به سختی می توان بر شمرد. از این عنایات و کرم چند نمونه به منزله ی مشتی از خروار ارائه می شود:
1- نبی اکرم( صلی الله علیه و آله) می فرمایند: اذاً و الله لاارضی و واحد من امتی فی النّار ( تفسیر قرطبی، ج20، ص 96). به خدا قسم تا آن زمان که یکی از امتم در دوزخ باشد خشنود نخواهم شد. مفهوم این عبارت روشن است که شفاعت من برای بخشودگی امّت تا آن زمان ادامه خواهد داشت که حتی یک نفر هم از ایشان در دوزخ باقی نماند. آنگاه باریتعالی خواهد پرسید: ای محبوب! اکنون خشنود گشتی؟ عرض خواهم کرد: آری، باریتعالی! اکنون خشنود گشتم.
2- عَسَی أَن یَبعَثَک رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً{79/17} ( باشد که خداوند تو را به مقام محمود مبعوث گرداند). یعنی به مقام شفاعت عظمائی که محل رجوع اولین و آخرین خواهی شد و همه تو را ستایش خواهند نمود. اجازه ی شفاعت، آن جایگاه و مقام رفیع و بلندی است که بر اساس آن، نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) هر چه از بارگاه ایزدی درخواست کند مورد پذیرش واقع خواهد شد.
3- قُل أن کُنتم تُحِبُّونَ فاتَّبِعُونی یُحبِبکُمُ اللهُ وَ یَغفِر لَکُم ذُنُوبَکُم {31/3} بگو: ( ای پیغمبر) اگر خدا را دوست می دارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناه شما را ببخشید. در این آیه ی کریمه به صراحت بیان می دارد که دار و ندار بخشش در پیروی از نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) است و حلقه ی غلامی آن حضرت را به گوش کردن، پروانه ی بخشش گناهان است که به امّت عطا می گردد.
4- فَاعفُ عَنهُم واستَعفِر لَهُم وَ شَاوِرهُم فِی الأَمرِ {159/3} از ایشان در گذر و برای آنها طلب مغفرت کن و در امور با ایشان مشورت فرما. در آیه ی کریمه ی مذکور از عبارت "استغفر لهم" بر می آید که به آن حضرت ( صلی الله علیه و آله) تلقین می شود که برای بخشش و مغفرت دعا فرما. اگر هست و نیست بخشش و مغفرت به دست نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) و نبود باریتعالی نمی فرمود و استغفر لهم « برای آنان طلب بخشش کن که بخشش من در انتظار بیرون آمدن از لبان توست.»

وجود نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) موجب تأخیر درعذاب کفّار می گردد.

این امر پذیرفته شده و مسلمی است که به مؤمنین پیرو نبی اکرم ( صلی الله علیه وآله) شفاعت ارزانی می گردد و حق شفاعت آن حضرت صورت عمل به خود می گیرد؛ اما در یک جا در قرآن کریم، سبب تأخیر در عذاب کافران، ذات ستوده صفات نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) قرار داده شده است.
خداوند می فرماید: وَمَا کَانَ اللهُ لِیُعَذَّبَهُم وَأَنتَ فِیهِم {33/8} ( ولی خدا تا تو [ پیغمبر رحمت] در میان آنها هستی، آنان را عذاب نخواهد کرد.) خداوند این را زیبنده نمی داند که آنان ( کافران) را عذاب فرماید در حالی که تو هم در میان آنان وجود داشته باشی.
در تمامی تاریخ بشریت، خدایتعالی یک قاعده و دستور کار ثابت و غیر قابل تغییر قرار داده است و آن ارشاد ربانی اظهر من الشمس است
که: وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَحوِیلاً {43/35} ( و تو هرگز در دستور کار خداوند هیچ دگرگونی نخواهی یافت.) آن دستور کار و ضابطه که به آن اشاره گردیده، این است که هر کدام از انبیاء کرام (علیه السلام) که برای راهنمایی انسانیت تشریف آورده اند و امّت ایشان دست به نافرمانی زده اند، خدایتعالی به آن امّت یکبار، دوبار، یا سه بار، مهلت داده؛ اما اگر ایشان دست از سرکشی خویش برنداشته اند خدایتعالی در حیات آن نبی ( علیه السلام) امّت نافرمان را همچون حرف غلطی از صفحه ی هستی پاک کرده و زدوده است. قوم حضرت نوح (علیه السلام) دچار طوفان، باد و باران شدند. تباهی قوم حضرت صالح و هود یکی بعد از دیگری نشانه ی تسلط نابودی بر اساس این دستور الهی است.
به همین ترتیب شهری را زیر و رو کرد، بر قومی نافرمان باران سنگ نازل کرد، گروهی را به شکل میمون یا خوک در آورد، طاعون و وبا بر قومی فرو فرستاد، آب را به خون تبدیل نمود و ملخ، طغیان رودخانه و امواج سرکش آن و شپش های خون آشام را فرستاد تا آنها را از زندگی انسان محروم سازد و از این قبیل اتفاقات بی حد و حصری که پیدایش آنها به سزای گناهان و نافرمانی هاست و نشانی از دست ناآشکار عذاب است که بر گرده ی قومی به سبب جرمی که مرتکب شده است فرود می آید. قرآن و کتاب های آسمانی گذشته آن چنان گویای دستور خداوندی است که هر قومی که با وجود روشنی بخشی خداوند، به نافرمانی از دستورات پیامبرش ادامه داده است، به طریقی عذاب الهی بر او فرود آمده و آن را نشانه ای برای عبرت قرار داده است؛ ولی محبوب پروردگار عالمیان علیه الصلوة والسلام را بر این کره ی خاک رحمة للعالمین قرار داد و تا زمانی که ایشان تشریف داشته تمامی آن دستور کار و ضابطه و قانون ملغی گردید و فرمود که ای حبیب برای من خوشایند نیست که با وجود تو علیرغم همه ی گناهان و نافرمانی های کفّار و مشرکان، بر آنها عذاب همه گیر فرو فرستم؛ اگر چه به خاطر گناهان آشکارشان بی تردید سزاوار عذاب الهی اند. ای محبوب تا آنگاه که تو در میان آنها هستی از رحمت من به دور است که عذاب خویش را بر آنها نازل و ایشان را دچار بلا نمایم. و این مصداق وجود کرم گستر نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) است.

حکمت « لا تَقُم عَلَی قَبره»

حکم پیشگیری از برپایی نماز بر جنازه ی سردمدار منافقان، عبدالله بن ابی، پس از مرگ او از جانب خدای تبارک و تعالی نازل شد و نجوای فرمان ربانی، این قانون را مقرر کرد که وَلاَ تُصَلَّ عَلَی أَحَدٍ مَّنهُم مَّاتَ أَبَداً وَلاَتَعُم عَلَی قَبرِهِ {84/9} ( و هیچ گاه به نماز میت آن منافقان حاضر مشو و بر قبر آن ها به دعا نایست.) بدون تردید هر جا که تو قدم گذاری، موجب رحمت و برکت خواهد شد و این بیچاره سزاوار رحمت و برکت تو نیست و با وجود اینکه تو سراپا رحمت هستی، غیرتم به من اجازه نمی دهد که قدم مبارکت بر قبر فرد بدباطن منافقی گذارده شود و سپس او را عذاب کنم. بنابراین ای محبوب! تو حتی بعد از مرگ این گونه افراد از ایشان دوری گزین.

به خدا که در خداوند همین است

ذات والا صفات سرور کائنات علیه الصلّوة والسلام مدار بخشش و مغفرت قرار داده شده است. قرآن مجید می فرماید: وَ لَو أَنَّهُم إذ ظَّلَمُوا أنفُسَهُم جَآؤُوکَ فَاستَغفَرُوا اللهَ وَ استَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَّحِیماً {64/4} ( واگر هنگامی که آنان بر خود ستم کردند به تو رجوع می کردند و از کردار خود به خدا توبه نموده و تو هم برای آنها استغفار می کردی و از خدا آمرزش می خواستی، دراین حال البته خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.) به مناسبت این آیه ی کریمه، خداوند رب العزّت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) را وسیله و شفیع قرار می دهد و اهل معصیت را اندرز می دهد که اگر بر نفس خویش ستم روا داشتید و خواهان بخشش از جانب من هستید، برای این کار به دامان محبوب من چنگ بزنید و او را وسیله ی گرانقدر خویش در دعای خود قرار دهید و او به حق خویش دعا می فرماید و بخشش و مغفرت شتابان به سوی او خواهد آمد و دامن او را لبریز از خیر عفو امّت خواهد نمود.
رسم این است که هر گاه آدمی کسی را از خود بر نجاند، به وی رجوع می کند تا از او طلب بخشش نماید. بر این اساس، هر کس موجب ناخشنودی خدایتعالی را فراهم آورد، به طور اصولی سراغ وی می رود و از مغفرت و بخشش طلب می کند و می گوید: مولا من اشتباه کردم، مرا ببخش؛ پس از این چنین نخواهم کرد. اما خدای بزرگ منش فکر بخشودگی و مغفرت را به ما عطا کرده است. بدین گونه که فرموده ای مردم اگر به خویش ظلم روا داشتید، بنشینید و برای طلب مغفرت و بخشش بر درگاه محبوب من پیشانی بسایید. در این زمینه، فرموده های پروردگار صاحب عزّت این گونه به اندیشه و فکر دعوت می نماید:

1- وَ نَحنُ أقرَبُ إلَیهِ مِن حَبلِ الوَرِیدِ {16/50} ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
2- وَ إذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنَّی فَانَّی قَرِیبُ اُجیِبُ دَعوَةَ الدَّاعِ إذَا دَعَانِ {186/2} و چون بندگان من ( از دوری و نزدیکی من) از تو پرسند، ( بدانند که) من به آنها نزدیکم؛ هر گاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. دراین آیه ی کریمه، نزدیکی رشته ی عبودیت بین خداوند و بنده بسیار زیبا و وعظ آمیز بیان شده است.
3- وَفِی أنفُسِکُم أَفَلاَ تُبصِرونَ {21/51} و هم در نفوس خود شما مردم، ( نشانه های قدرت خداوند موجود است) آیا نمی نگرید؟

در آیه های فوق، خداوند سبحانه و تعالی بین خویش و بنده اش نهایت نزدیکی را برای اهل دل بیان می کند که حتی از شاهرگ وی به او نزدیک تر است؛ اما با وجود همه ی اینها، گذشت و مغفرت روزی آن کس خواهد شد که خویش را به دامن التفات و عاطفه ی نبی اکرم ( صلی الله علیه آله) پیوند زند.

یک نکته ی لطیف حکمت آمیز

در تفسیر لفظ "جاءوک" در قرآن حکیم، یک نکته روشن می شود. همان گونه که درحیات ظاهری نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) بارگاه آن حضرت پناه بی کسان بود و بر اساس نصّ قرآن، به عنوان امری لازم بر آن حضور می یافتند و بخشودگی و رضایت خداوند را طلب می نمودند، حکم این است که پس از وصال آن حضرت ( صلی الله علیه و آله) به قدر استطاعت بر روضة ایشان حاضر شویم و اگر توانائی این کار نیست، به خاطر اطاعت و تبعیت و از جهت توسل رو به سوی نبی اکرم (صلی الله علیه آله) کردن نیز این حکم را شامل می شود. بنابر این به همین شکل ضرورت دارد که امّت در عشق و محبت آن آقا و مولا علیه الصلوة و السلام مستغرق گردیده، روی به بارگاه اقدس آن حضرت (صلی الله علیه و آله) نموده و دیده ی فکر و اندیشه را متوجه آن بارگاه کرده و خویش را بر درگاه او تصورّ نماید تا برای مصداق پیدا کردن « جاء وک» فریاد را بشنود و به دادرسی آن بر خیزد. به این ترتیب، فضای جاءوک تمامی کائنات از شرق و غرب را در احاطه ی خود در می آورد و چنین است که از خانه ی خودت هم اعلام غلامی مورد پذیرش واقع خواهد شد.
دراینجا نکته ای لطیف در نهانخانه ی ذهن پیدا می شود؛ یعنی همین که یک گناهکار به بارگاه نبوت می رسد، از جانب باریتعالی این حکم می رسد که "فاستغفرالله" "اکنون از من بخشش بخواه." این پرسشی را در ذهن بنده ایجاد می کند که مولای کریم اگر اینجا از تو بخشش در خواست می شود، چگونه است که در غیر اینجا تقاضای بخشش نکنیم؟ جواب این است که بدون تردید، باریتعالی در آنجا بسیار شنوا است و اینجا هم بسیار شنواست، مقصود این است که بندگان گناهکار من بخشش و مغفرت من را از درگاه محبوب تقاضا کنند که در آن خیرات دست یافتنی تر است.

یک مغالطه و بر طرف نمودن آن

برای روشن کردن مقام و مرتبه ی نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) در قرآن فرموده است: استَغفِر لَهُم أَو لَا تَستَغفِرلَهُم إن تَستَغفِر لَهُم سَبعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغفِرَ اللهُ لَهُم{80/9} خواه تو برای آنها ( بدبخت های گستاخ یا منافقانی که به تو طعنه می زنند) طلب بخشودگی کنی، خواه برای آنها بخشش نخواهی، اگر برای آنها هفتاد بار هم درخواست بخشش کنی باز هم خداوند آنها را نخواهد بخشید.
پیرامون آیه ی فوق، مردمی نوشته اند که معاذالله سفارش[ شفاعت] نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در بارگاه الهی هیچ جایگاهی ندارد. ولی اگر کمی در مفهوم آیه ی کریمه اندیشه شود، حقیقت برای این افراد روشن می گردد که قرآن مجید گویای نقض حضور بنی اکرم (صلی الله علیه و آله) نیست بلکه به روشنگری مقام آن حضرت پرداخته است. برای نشان دادن طینت ناپاک منافقان کور باطن کور ذهن و برداشتن نقاب از چهره ی آنان برای آن حضرت، قرآن به ایشان می فرماید: محبوبا! صفت رحمة للعالمین که از ویژگیهای توست، تو را مجبور می کند در مورد ایشان سفارش کنی؛ ولی این گستاخان که به طعنه زدن در شأن و منزلت تو پرداختند، قابلیت این را ندارند که برای آنها سفارش ( شفاعت) کنی. ایشان از آمدن به بارگاه تو گریزانند و غیرتم به من اجازه نمی دهد که چنین افراد بدبختی را ببخشم حتی اگر آن تجسم کرم و پیکر سراپا رحمت هم بارهای بار برای ایشان طلب بخشش نماید. گستاخی و دریده دهانی به بارگاه تو گناهی غیر قابل بخشش است.
منبع مقاله: القادری، دکتر محمد طاهر، (1390)، عقیده شفاعت، سید عبدالحسین رئیس السادات، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی، چاپ اول.



 

 

نسخه چاپی