اخوان الصّفا و تحوّل دولت
اخوان الصّفا و تحوّل دولت

 

نویسنده: علی فریدونی




 

اخوان الصّفا به زوال و توالی دولت ها از دیدگاه فلسفی و جامعه شناسی نگریسته، زوال را برای هر دولتی در ایّام معیّن لازم و حتمی دانسته است. مفهوم توالی دولت در اندیشه آنان، جای گزینی دولت خیر به جای دولت شرّ و برعکس است؛ جای گزینی هنگامی به وقوع می پیوندد که وضعیت و شرایط لازم برای تحوّل و زوال ایجاد شده باشد، برای هر دولتی آغاز و انتهایی است و دولت وقتی به نهایت خود رسید، رو به اضمحلال و سقوط می رود. سقوط و انحطاط دولتی، روی کار آمدن دولت دیگر را در پی دارد. این تحلیل اخوان از دولت، بیانگر آن است که اخوان دولت را موجود زنده ای در نظر گرفته که تولّد، جوانی، کهولت و مرگ دارد(1) و پس از طیّ دوره لازم، دولت به سایرین منتقل می شود.
تحوّل دولت در چه سطحی صورت می گیرد و از چه کسانی و در چه قلمرویی منتقل می شود، از نکات قابل توجّه در بحث تحوّل دولت است. قبلاً بیان شد که اخوان دولت را به دو دسته ی کلی دولت خیر و دولت شرّ تقسیم کرده اند و تحوّل دولت گاهی در سطح کل و گسترده و گاهی در قلمروی محدود و در حدّ مثلاً دولت یک مدینه و یا چند مدینه است. بنابر این دیدگاه اخوان، دولت ها دارای اجزای کوچک تری هستند که تحوّلات گاهی در سطح اجزای دولت گسترده و گاهی در سطح کلی دولت صورت می گیرد، زیرا اخوان الصّفا در بحث از تحوّل دولت، انتقال قدرت دولت را در سطح امت، خاندان و گروه و یا در سطح بلاد می دانند:
واعلم بانّ الدولة و الملک تنتقلان فی کل دهرٍ و زمانٍ من امة الی امة، و من اهل بیت الی اهل بیت و من بلدٍ؛(2) بدان که دولت و ملک در هر زمانی از امتی به امتی و از خاندانی به خاندانی و از شهری به شهری دیگر منتقل می شود.
علت اساسی تغییر دولت و انتقال قدرت، به دلیل ماهیّت امور دنیایی است، امور این عالم در معرض زوال و نقص است و بحث قدرت و حکومت و دولت نیز از امور این جهانی است، لذا انتظار پایداری در امر دولت، با ماهیّت امور دنیا ناسازگار است، پس تغییر در دولت از لحاظ فکری و مبانی اندیشه ای، امری بدیهی است. اعمال نیک و بد دولت ها، در سرعت انحطاط یا کندی زوال مؤثّر می باشد.
در این جا سؤالی به ذهن می رسد که اگر دولت خیر هم ناپایدار باشد و دچار انتقال و تحوّل شود، پس ایده ی نهایی اخوان برای نظام امور این جهان چیست؟ و آیا اساساً دولت خیر هم دچار تحوّل و تغییر می شود؟
در پاسخ این سؤال باید گفت که ظاهراً دولت خیر نیز ناچار از تحوّل است، زیرا ویژگی زوال و نقص امور دنیایی شامل دولت خیر نیز می باشد. در واقع بحث از دولت و امور آن مربوط به امور دنیایی است و در امور دنیایی تحول و تغییر الزامی است. امّا این ایده به ویژه در بحث از دولت انبیا و جانشینان آنان که ریاست آنها با حکمت و فضل همراه است، نوعی تناقص است و ناپایداری دولت آنان، امید به برپایی دولت خیر را آرمانی و رؤیایی خواهد نمود، در حالی که آنان به دولت خیر و تشکیل مدینه ی فاضله به صورت رؤیا و خیال نگاه نمی کنند و آن را عملی و منطبق با توان انسان می دانند، چون انسان کمال خیرات را می تواند به دست آورد. شاید بتوان این گونه پاسخ داد: با وجودی که دولت خیر اعم از انبیا و اولیا هستند و آنها نیز خیر هستند و نهایت تلاش خویش را برای انتظام امور براساس خیر انجام می دهند، امّا ظرفیت و استعداد انسان ها تا حدّ معینی کشش خیر را دارد و در واقع نزاع خیر و شرّ در وجود انسان امری ابدی و دایمی است و نزاع بیانگر عدم یکنواختی است. دولت خیر و کارگزاران آن با حکمت به تدبیر و سیاست مشغولند، ولی دوگانگی ذاتی انسان و در واقع روحیه ی ناهمگون و نه لزوماً شرور او، مانعی در برابر اندیشه و خِرَدّ حِکَمی دولت خیر است.از طرف دیگر، دولت انبیا مظهر دولت کامل خیر است و افراد بشری آن را الگوی جامعه و دولت کامل قرار می دهند و با عقل و حکمت که در بینش اخوان از راه فلسفه به آن می توان رسید، به سوی کمالِ خیر حرکت می کنند. پس جوامع به سوی دولت خیر می روند و اگر سیاستشان با حکمت همراه باشد دولتشان پایدار، وگرنه آن دولت نیز به انحطاط و زوال می رسد. تدبیر و سیاست انسان ها به میزان آگاهی آنان از حکمت و توان به کاربستن تدبیرهای حکیمانه بستگی دارد. اگر با حکمت بیندیشند و به نتیجه ی حکمت عمل کنند، حکومتشان پایدار خواهد بود و گرنه رو به انحطاط و زوال خواهد رفت.
اگر سیاست، علمی ظریف و دقیق است که در واقع نیز این چنین می باشد، به دلیل ارتباط آن با حکمت است، لذا سیاست در واقع به حکما و فلاسفه ی ربّانی اختصاص دارد، چون دقّت و ظرافت از آن عقلا و اهل تأمّل است و سیاست مداران حکیم از دقّت و ژرف نگری برخوردارند.(3) حدّ عالی این حکمای ربانی، « راسخون فی العلوم» می باشند که در معارف ربّانی به بلوغ و معرفت رسیده اند.(4) هرچه سیاست گذاران و سیاست مداران، از دقّت و ظرافت ریشه گرفته ی از حکمت بیشتر برخوردار باشند، و نیز زمینه به کارگیری دقّت ها و ظرافت ها که همان آمادگی امت برای اجرای حکمت هاست فراهم باشد، دولت خیرپایدارتر خواهد بود، وگرنه زوال آن حتمی است.
علایم زوال دولت در آرای اخوان، خروج از حدّ اعتدال است که آنان تعبیر به فزونی نحوست ها و فساد زمان می کنند. نحوست عارض بر دولت در اندیشه اخوان علاوه بر تأثیرات و آثار و احکام و نجوم و افلاک، انقطاع وحی، کمی علما و اخیار، ظلم ملوک، فساد اخلاقی مردم، بدی اعمال و اختلاف در آراست.(5)
از آثار زوال دولت، خرابی مدن در بلاد و کمی نزول برکات آسمانی و هلاکت حیوانات و خشکی زمین است، اینها همه نشانه ی دولت شرّ و نیز از دلایل زوال دولت خیر است. نشانه های دولت خیر در رسائل اخوان چنین بیان شده است: اعتدال، وجود وحی و تواتر آن، زیادی علما، عدل ملوک، توجّه به مصالح امور مردم، نزول برکات آسمانی، آبادانی زمین و فراوانی، عمران و آبادی بلاد و افزایش و قوام شهرها.(6)
راهبرد اخوان برای بقای دولت خیر، پای بندی به عدل در سیاست است. مفهوم عدل در دیدگاه آنان این گونه معنا شده است:
الذی ما نقص عنه کان ضعفاً و مازاد علیه کان اسرافاً؛(7) مفهوم عدل، یعنی چیزی که کمِ آن ضعف و زیادی آن اسراف است.
در دیدگاه اخوان، جویندگان عدل در جامعه با دو طریقه ی متضاد روبه رو هستند: طریقه ای که جهت حرکت آن به سوی نقص و ضعف است که به نوعی خروج از مسیر عدالت محسوب می شود و طریقه ای که به افراط و زیاده روی تمایل دارد.(8) نتیجه هر دو طریقه، ناخوشایند و نامناسب است. نکته ظریفی که در اندیشه اخوان می توان به عنوان راهبرد سیاسی آنان برای ثبات دولت خیر و نجات از زوال و بقای دولت و حفظ مشروعیت آن، بر آن تأکید کرد، توجّه به مفهوم عدل سیاسی است. در نظر آنان سیاست با عدل همراه است، خروج از عدل سیاسی، اوّلین و آخرین خطا در امر تدبیر و سیاست به شمار می آید. مفهوم عدل در سیاست، دوری از سخت گیری وحشتناک و پرهیز از سستی مدهش و ذلت بار است. به عبارت دیگر اعتدال سیاسی اساسی ترین عامل استحکام و قوام دولت است. با وجود اعتدال سیاسی، امنیّت، آزادی، هدایت و ارشاد، جنگ، رفاه، قدرت و توزیع قدرت و هرآنچه که مربوط به سیاست و حکومت و دولت است در روندی منطقی و همراه با حکمت تأمین می شود:
والعدل فی السیاسة ما لم یملِ الی عبوسٍ موحشٍ و لاملق مدهشٍ؛(9) عدل در سیاست این است که به خشونت و سخت گیری وحشتناک و نرمی سستی آور تمایل پیدا نشود.
به هر حال بحث زوال و انحطاط و مدّ عمر دولت ها از مباحثی است که در رسائل اخوان الصّفا به آن توجه ویژه ای شده است. در بحث از تغییر و تحوّل دولت، آنان به نقش احکام افلاک و تأثیر نجوم توجّه داشته و لذا یکی از کاربردهای علم نجوم را شناخت تحوّل دولت دانسته و نجوم را در شناسایی تغییر و تحوّل در ملل و دول لازم برشمرده اند.(10) آنان زوال دولت را بعد از رسیدن به نقطه ی اوج تباهی حتمی دانسته اند که به وسیله ی نجوم می توان به آن پی برد:
و منها اَن تنقل الملکة من امیر الی امیر و من امةٍ الی امةٍ و من بلدٍ الی بلدٍ و من اهل بیتٍ الی اهل بیتٍ آخر؛(11) از راه علم نجوم، ستاره شناسان به انتقال مملکت از امیری به امیری و از امتی به امتی و از بلادی به بلادی و از خاندانی به خاندان دیگر، خبر می دهند.
اخوان الصّفا با استفاده از علم نجوم تحوّل عمده را در بلاد کبار، هر هزار سال یک بار و انتقال امارات را هر 240سال یک بار و انتقال حکومت از فردی به فرد دیگر و وقوع جنگ و فتنه را هر بیست سال یک بار بیان کرده اند.(12)
صرف نظر از صحّت و سقم علمی این نظرگاه راجع به دولت، این مباحث بیانگر اهمیّت دولت در اندیشه اخوان الصّفاست و آنها از جمله فلاسفه ای بودند که در اندیشه های کلاسیک، مفهوم دولت را به معنای تدبیر و سیاست و از منظر سیاسی و فلسفه سیاسی مورد بحث قرار داده اند، به ویژه بحث تحوّل و زوال و انحطاط دولت را که به صراحت و شیوایی خاصی بیان کرده اند و این نشانه اهتمام آنان به جایگاه بحث دولت در مباحث علم سیاست است:
واعلم ... باَنَّ کل دولة لها وقت منه تبتدی و غایة إلیها ترتقی، وحدٌّ إلیه تنتهی، فاذا بلغت اقصی غایاتها و مدی نهایاتها تسارع إلیها الانحطاط و النقصان و بداء اهلها الشؤم و الخذلان، و استأنف فی الاخرین من القوة و النشاط و الظهور و الانبساط و جعل کل یوم یقوی هذا و یزید و یضعف ذاک و ینص، الی اَنْ یضمحل الاول المقدم و یتکمن الاتی المتأخر؛(13) بدان برای هر دولتی زمانی است: زمانِ آغاز، ایام مطلوب و مقصود آن، و مرزی که نهایت آن است. وقتی که دولت به نهایت مقصود و مطلوب خود و پایان مرزش برسد، با سرعت به سوی انحطاط و زوال پیش می رود و شومی و خواری در اهل آن به وجود می آید، نیرو و نشاط و گشایش و پیروزی در طرف دیگر به وجود می آید و هر روز قوی و قوی تر می شود و دیگری ضعیف و ضعیف تر، تا این که اوّلی از بین رفته و دیگری جانشین آن می شود.
در بحث اخوان الصّفا از طول عمر دولت ها و تأکید بر وجود دوره های زندگی برای آن و نیز رابطه ی آن با تأثیرات افلاک و نجوم، می توان اثری از افکار و اندیشه های ارسطو در مورد حیات ستارگان و افلاطون در مورد چگونگی تأثیر عالم عُلوی بر عالم سُفلی مشاهده کرد.(14) همچنین این اندیشه با نظرگاه های ابن خلدون در مقدمه در مورد وجود عمر طبیعی برای دولت ها همانند عمر افراد انسانی قابل مقایسه است. ابن خلدون سه دوره ی حیات برای دولت قائل است و هر دوره را چهل سال دانسته که عبارتند از: دوره ی شروع، اوج، صعود و نهایتاً پیری و سقوط.
در پایان ذکر این نکته لازم است که اخوان، یاران و اصحاب خویش را به برپایی دولت خیر و زوال دولت شرّ ترغیب می کردند، از نظر آنها دست یابی به دولت خیر با تعاون و یاری رسانی به یکدیگر امکان پذیر است و بشارت آنها به زوال دولت شرّ است. بشارت اخوان الصّفا به یاران خویش نهایتاً دولتی است به نام « اخوان الصّفا» که با وجود آن دولت -به عقیده ی اخوان الصّفا- سعادت به دنیا روی می کند، احکام دین برپا می شود، عالم بعد از تفرقه و تشتّت به وحدت کلمه می رسد:
فتظهر فی عالم السعادة و یستقیم امر الدین و تنظیم امر العالم علی کلمةٍ واحدهٍ و یجتمع بعد الشتات و تظهر دولة اخوان الصّفا؛(15) در جهان سعادت ظاهر می شود و دین اقامه می شود و امور عالم براساس وحدت کلمه نظم می یابد و بعد از تفرقه، اجتماع حاصل می شود و دولت اخوان الصّفا ظهور می کند.
اخوان الصّفا مدت حکومت این دولت را 159 سال ذکر کرده اند.(16) ریاست دولت اخوان الصّفا با رئیس هفتم است که محیط به جمیع علوم رؤسای قبلی است.(17) رئیس هفتم در اندیشه اخوان در آخرالزمان ظهور کرده و دولت اخوان الصّفا را ایجاد می کند. در دیدگاه آنان، این دوره دوره ی از بین رفتن دولت جور و آغاز سرور و فرح پیروان اخوان الصّفاست.

پی‌نوشت‌ها:

1. محمد فرید حجاب، الفلسفة السیاسیة عند اخوان الصّفا، ص 329.
2. رسائل، ج1، ص 191.
3. همان، ص 161.
4. همان.
5. همان.
6. همان.
7. همان، ج3، ص98.
8. همان.
9. رسائل، ج1، ص 161.
10. همان، ص 168-169.
11. همان.
12. همان.
13. همان.
14. محمد فرید حجاب، الفلسفة السیاسیة عند اخوان الصّفا، ص 333.
15. رسائل، ج5، رساله ی جامعه، ص 222.
16. همان. تعیین سال را در ارتباط با احکام گردش عالم ذکر کرده اند. برای اطلاع بیشتر به رسائل اخوان الصّفا مراجعه شود.
17. همان، ص 159.

منبع مقاله: فریدونی، علی، (1380)، اندیشه سیاسی اخوان الصفا، قم: موسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیات اسلامی)، چاپ دوم.



 

 

نسخه چاپی