جمعیّت ناشناخته
جمعیّت ناشناخته

 

نویسنده: علی فریدونی




 

شناخت عمومی و غیرمحققانه از محتوای رسائل اخوان الصّفا، آن را مجموعه ای از معارف فلسفی و عرفانی و حتی صوفی گرایانه می داند و کمتر به آن به عنوان متونی سیاسی نگریسته شده و در محتوای آن کمتر تحقیق و پژوهشی با رهیافتی سیاسی انجام گرفته است. از علل این بی توجّهی این است که در رسائل، رساله یا رساله هایی با عنوان سیاسی و به صورت مستقل تألیف نشده است و این شیوه ای متفاوت از نوشته های معاصر آنان است، برای مثال معلّم ثانی ( فارابی) که از دانشمندان آن دوره و از معاصرات اخوان الصّفاست، اهتمام ویژه ای به تدوین رساله هایی خاص در مورد سیاست داشته است. گروهی فقدان رساله ای با عنوان سیاست را، دلیل بر عدم تمایل و برنامه ریزی اخوان الصّفا برای ورود در سیاست دانسته اند، در حالی که اصول کلی اندیشه و فلسفه ی سیاسی اخوان در لابه لای رسائل، گرچه پراکنده ولی عمیق و علمی بیان شده است و به طور کلی رسائل اخوان الصّفا، مجموعه ای علمی، فلسفی است که در نگارش آن، معانی، بیان، بدیع، فصاحت و بلاغت در حدّی بالا به کار گرفته شده و در ضمنِ حکمت، علوم، فنون، فلک، ریاضیات، عدد، موسیقی، هندسه، طب، ادب، علم حیوانات، تربیت، شعر و علوم دیگر در آن گنجانده شده است.
این شیوه پرداختن به مباحث سیاسی، گویای اهتمام آنان به امر سیاست بوده و بیانگر وضعیت سیاسی دوره ی حیات علمی و سیاسی آنان است. به هر حال اخوان الصّفا دارای فلسفه ای خاص با هدف سیاسی بوده و شهرت آنان به عنوان گروهی مخفی و مبارز در راستای فلسفه و تاکتیک سیاسی آنان می باشد، و از طرف دیگر برای فهم محتوای رسائل، توجّه به شرایط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آن دوره، امری لازم و ضروری است. مجموعه ی شرایط آن دوره، برای عالمان و دانشمندان گروه اخوان نامطلوب و ناخوشایند بوده، لذا تلّقی آنان از دولت وقت، دولتی شرّ است و دولت شرّ با مبانی فلسفی اخوان در تعارض است.
نتیجه خردورزی های آنان برای پاسخ به فسادی سیاسی زمانه، ضرورت شکل گرفتن دولت اهل خیر است. مطلوبیّت دولت خیر از جهت پیوند آنان با نبوّت و امامت است؛ دولت پیامبران، دولت آمیخته با حکمت الهی است،‌ حکمت ریشه در عقل فعّال و کلی دارد و با آن به سعادت دنیا و آخرت می توان رسید و تحقّق این دو سعادت، رسیدن به مدینه ی فاضله است.
بنیان اندیشه اخوان را توحید و یگانگی خالق شکل داده است و نظام فکری فلسفی و سیاسی آنان مبتنی بر اندیشه وحدت و یگانه گرایی است. در دیدگاه آنان خالق مبدع جهان قدیم بوده و سایر موجودات حادث هستند، چون قدیم است از راه حس و نظر نمی توان آن را درک کرد و در ظنّ و گمان نمی آید، با حواس و قیاس و تشبیه نمی توان به ماهیّت آن پی برد و باید از ابزارهای معتبر شناخت، برای معرفت به خالق و کل هستی و نظام آفرینش بهره گرفت. همچنین در کنار ابزارهای معرفت حسّی، باید ازعقل و دل و راه اشراق نیز مدد جست. ادراک غریزی و حسّی اعتبار ندارد، چون ادراکی ابتدایی است و همواره در حال تغییر و دگرگونی است. ادراکات حسّی اوائل العلوم و اوائل العقول هستند. انسان محتاج برهان عقلی است که از راه عقل او را به معرفت فراتر از ادراکات ابتدایی حسّی می رساند و نیز تصّورات روحانی انسان به او برای افزایش ادراکش کمک می کند. مجموعه ادرکات حسّی و عقلی و اشراقی انسان را به مراحلی از شناخت می رساند، ولی تا رسیدن به معرفت حقیقی راهی دراز در پیش دارد، لذا باید از وحی برای کمال ادراکات خویش بهره گیرد.
در دیدگاه اخوان، عقل نوری است از نور اوّل و منشأ و صدور وحی نیز از آن نور است و توجّه عقلانی آنان به امور به هیچ وجه به معنای بی نیازی از رسالت نیست. از نظر آنان فلسفه ی تقدّم جعلِ‌ عقل بر وحی، به معنای بی نیازی از رسالت نیست، بنابراین از دیدگاه آنان حجیّت مطلق عقل منتفی است و ادراک کامل همراه با وحی و رسالت به دست می آید و در مورد انسان، عقل ملاک عمل و تشخیص او در کره ی خاکی است و وجه تمایز انسان از موجودات و حیوانات دیگر، وجود عقل است. ضمناً عقل ملاک فضیلت انسان ها بر یکدیگر نیز است، فردی که از استعداد عقلی خویش توشه بیشتر و بهتری برگیرد، از قدرت نظام دهی بهتری در امور معنوی و مادی برخوردار است و شایستگی ریاست بر اجتماعات انسانی را دارد. انبیا به عنوان صاحبان ناموس از فضیلت خاص برخوردار بوده، چون حکمت داشته اند و حکمت آنان ریشه در عقل کلی دارد. در دیدگاه اخوان، وقتی از ریاست عقل بر جماعات سخن به میان می آید، منظور حکمت متصل به عقل کلی است.
اخوان علوم را به سه دسته ی فلسفه ی حقیقیّه علوم ریاضیّه و علوم شرعیّه ی وضعیه تقسیم کرده اند. آنان فلسفه را با حکمت یکی گرفته و حکمت را تشبّه انسان به خدا بر حسب توانایی هایش معنا کرده اند. بنابراین هدف فلسفه کشف حقایق است که با فیض الهی موجود در وجود حکیم می توان به آن رسید و علومی مانند ریاضیات، منطقیات، طبیعیات و الهیّات، علوم اکتسابی هستند که به شناخت انسان به خود و به محیط اطرافش کمک می کنند، به عبارتی دیگر در تدبیر امور از علوم اکتسابی بهره گیری می شود. علوم سیاست که مجموعه دانش انسان برای اصلاح امر معاش و تدبیر و تمهیدات لازم برای معاد اوست از زیر مجموعه های علوم الهی به شمار می آید. نظام هستی براساس سیاست خالق یکتا در گردش است و سیاست خداوند برای هستی ارسال رسولان می باشد و سیاست آنان شامل تدبیر معاش و معاد است.
افراد بشر با به کارگیری سیاست انبیا به سعادت دنیا و آخرت دست می یابند، ولی به علّت و غفلت از راه انبیا دور شده و سیاست های جسمانی را پیشه می کنند، این گونه سیاست، بی عدالتی اجتماعی را بنیان می گذارد و احساس بی عدالتی، تمایل به اصلاح و تغییر بنیان های اجتماعی را سبب می شود و این تمایل، آغاز زوال در دولت اهل شرّ و ایجاد دولت اهل خیر است. تغییر و تحول در دولت بیانگر حتمی بودن تغییر اجتماعی است و در بینش اخوان الصّفا، تغییر اجتماعی با تغییر در قوای روحانی انسان به وجود می آید.
در این بینش، اراده ی انسان نقش درجه ی اوّل در تغییرات اجتماعی دارد، ‌همان گونه که نقش انسان در تشکیل دولت و اجتماع از طریق میثاق و براساس تقوا و فضیلت نقشی حیاتی و ضروری است. در این بینش بر قدرت انسان برای تشکیل و اداره محیط اجتماعی خویش تأکید شده است. اخوان در کنار عامل اراده، به تربیت و تعالیم و آموخته های انسان اهمیّت خاصی داده اند. این تعالیم به ویژه شامل فلسفه و حکمت است که انسان را به رمز و رازهای آفرینش آگاه ساخته و تلاش او را برای اصلاح اجتماع جهت نیل به وضعیت سیاسی مطلوب هدفمند می کند، هدف نهایی این اراده در بعد اجتماعی، شکل گیری مدینه ی فاضله است؛ ویژگی اجتماع مدینه ی فاضله، زیستن در شرایطی فراتر از ضرورت های طبیعی و حاجات اوّلیه انسانی است.
مباحث اخوان درباره ی دولت، آمیخته با اصول دینی و فلسفی و الهام گرفتن از مبانی اعتقادی آنان است. به عبارتی دیگر در مباحث آنان بین سیاست و فلسفه و دین آمیختگی و انسجام وجود دارد؛ آنان سیاست را جزئی از فلسفه به حساب آورده و از امام و نبیّ هم تلقّی دینی و هم تلقّی فلسفی دارند، زیرا امام هم متّصل به منشأ فیض است و هم از حکمت برخوردار است. حاصل این پیوستگی، به وجود آمدن خلافت الهی است که از ویژگی های صاحب ناموس برخوردار می باشد. اعمال سیاست های خلافت الهی ریشه در اصول دین دارد و ر واقع خلافتی شرعی است که از اصول محکم دینی و عقلی برخوردار می باشد. غایت نهایی این حکومت نیز رسیدن به ارمان انسان مطلق یا انسان کامل است. در مقابل آن، خلافت ابلیس قرار دارد که مبانی فکری آن دوری از حکمت و دین و فلسفه است. وجود دو گونه حکومت، منشأ تعارض های اجتماعی و پیدایش نظریه های گوناگون در مورد نظام های سیاسی و تغییر و تحولات دولت گردیده و مباحثی را در زمینه ی بهترین دولت و حکومت پدید آورده است. با توجّه به اصول فکری اخوان،‌ علت تعارضات بی عدالتی است. و بهترین حکومت، دولت اهل خیر می باشد و در مقابل آن، دولت اهل شرّ بدترین حکومت است.
در اندیشه اخوان الصّفا، موضوع اصلی سیاست، انسان است و انسان از نظر آنان موجودی دو بعدی است که دارای دو ویژگی متضاد و در نتیجه صفات و اخلاقیّات متضادی نیز است. ماهیّت متضاد انسان تمایلات دوگانه ی روحانی و جسمانی را سبب می شود. ریاست طلبی انسان از جمله تمایلات نفسی اوست که به صورت غریزی از آن برخوردار است. بنابراین منشأ سیاست امری غریزی است و این بینش بیانگر این نکته است که انسان موجودی سیاسی و دارای روح سیاسی می باشد.
هدف از سیاست در مفهوم عام، اصلاح موجودات و بقای آنها در بهترین حالات و کامل ترین آرمان هاست، چون ریاست و به تبع آن سیاست از نفس حیوانی ریشه می گیرد و دارای ویژگی های نفسی غضبی است، از این رو نیاز به تکامل و صعود به مراتب بالای نفوس دارد، سیاست با نفس ناطقه و نفس قدسی، سیر صعودی می یابد، بنابراین در مرتبه ی ناموس الهی، متولّی تدبیر امور خلایق می شود. سیاست با نبوتّت و شریعت به کمال نهایی خویش می رسد، زیرا نبّوت مرتبه ای از مراتب نفس قدسی است که فیض بشر از این جایگاه است و نظام سیاسی خلافت به ریاست رئیس فاضل به نام نبیّ، تجلّی سیاست با ویژگی های نفس قدسی است و نظام سیاسی جباران و سلاطین، تجلّی سیاست با ویژگی های نفس حیوانی است. وجه تمایز این دو گونه نظام سیاسی، اعمال رفتارهای اخلاقی-اجتماعی متفاوت انسان هاست. علل تفاوت رفتارهای انسانی، در دو سطح مختلف اجتماعی، اصالت دادن به تمایلات نفسانی و یا مرکب از نفسانی و روحانی است، در اجتماعی با الگوی سیاسی جباران و سلاطین، اصالت با تمایلات مادّی انسان هاست و در اجتماع با الگوی سیاسی خلافت، به هر دو تمایل مادّی و معنوی بها داده می شود، لذا سیاست گذاری ها و کردارهای اجتماعی و سیاسی نیز براساس دو گونه تمایل، متفاوت است.
بنابراین از نظر اخوان الصّفا تقسیم بندی نظام های سیاسی ریشه در خصلت های اخلاقی انسان ها دارد؛ با غلبه یافتن تمایلات مادی انسان ها یا روحانی و مادی باهم، نوع نظام سیاسی نظر متفاوت خواهد بود. این ملاک تقسیم بندی برای نظام سیاسی، در مورد شکل گیری طبقات اجتماعی و جایگاه طبقاتی فرد نیز صادق است، زیرا در اندیشه اخوان الصّفا انسان ها از نظر فردی به دو دسته ی عوام و خواص تقسیم شده اند و ملاک عوام و وخاص بودن، ویژگی نفسانی افراد انسانی است، به این معنا که میزان بهره گیری از نفس ناطقه و تخلّق به اخلاقیات قدسی یا حیوانی، بیانگر میزان بهره مندی او از حکمت است. بنابراین تفاوت افراد در برخورداری از حکمت ها ملاک تقسیم بندی آنان به دو دسته عوام و خواص است، زیرا در اندیشه اخوان قدر و منزلت انسان در میزان تشبّه او به خداست و تنها با حکمت می توان به خدا شباهت پیدا کرد و بدون حکمت، انسان از صفت خداگونگی دور می شود.
در اندیشه اخوان، انسان دارای حیات جمعی است، زیرا بدون جمع قادر به تأمین نیازهای ضروری خود نمی باشد، از این رو نیازمند همبستگی اجتماعی است و تجلّی همبستگی اجتماعی ابتدا در قریه و سپس در مدینه است. مرحله ی تکاملی مدینه، مدینه ی فاضله است که رئیس فاضل بر آن حکومت می کند. کمال جویی، سعادت خواهی و عدالت طلبی انسان یا نقص و فقدان اینها در اجتماع انسانی نمود عینی پیدا می کند. بنابراین اجتماع انسان ها ابزاری است برای کسب سعادت در زندگی اخروی و تأمین ضرورت های معاش در دنیا، ولی چون انسان ها دارای خواست های خودخواهانه و مادّی هستند و نمی توانند با یکدیگر عادلانه رفتار کنند و دائماً در جدالند، لذا نیاز به حاکمانی است که بر اعمال آنها نظارت کنند و امور آنها را سرو سامان دهند و تحقق این امر مستلزم وجود قانون است و قانون را شریعت برای میانجی گری و رفع اختلافات در میان اعضای جامعه ارائه می دهد. اجتماعی که در آن جدال و خصومت کمتری باشد جامعه مطلوب انسانی بوده و انسان به دنبال تحقق آن است. ضرورت حکومت و قدرت سیاسی در اجتماع انسانی برای رفع تعارض های اجتماعی انسان است و نظامی حقیقی و مشروع است که مبتنی بر شریعت باشد و در این صورت قادر به برقراری نظم مطلوب در جامعه ی آرمانی خواهد بود.
اخوان علاوه بر نگرشی فلسفی به مسائل و مشکلات اجتماع انسانی، از رهیافت جامعه شناختی و واقعیت اجتماعی نیز آنها را مورد بررسی قرار داده اند. از این رو یکی از اموری که در رسائل اخوان به آن اهتمام خاصّی شده، مشکل اساسی جوامع انسانی، یعنی سفاهت و جهالت و فحشا و اعمال قبیح و کمی تعلیم و تربیت است که موجب اضطراب و تزلزل و فساد اعمال و رواج رشوه در جوامع می شود. این گونه مفاسد از فرد شروع شده و به اجتماع و مشخصاً کارگزاران و حاکمان اجتماع سیاسی سرایت می کند و دامن وزرا و حکما و فقها را نیز می گیرد و امور، انتظام خود را از دست داده و حق و عدالت در جامعه نادیده گرفته می شود. علما و فقها و حکما که اخلاقشان باید شبیه اخلاق ملائکه باشد، فضایل را رها کرده و به بزرگ بینی و عداوت و تعصب و بغضْ آلود می شوند. حکما از مسیر عقل خارج می شوند، لذا حقیقت، لباس باطل به خود می پوشد. قضات سیره ی فراعنه و حباران را پیشه می کنند، از این رو قضاوتشان، خطا و غیرعادلانه می شود و مصداق قول زور می گردند. سلطان و حاکم سیاسی آلوده به جنایت می شود و ذلّت و بندگی را در جامعه می پسندد. رساله ی حیوان اخوان الصّفا، که شکایت حیوان از ظلم و جنایت انسان می باشد، بیانگر تحلیل جامعه شناختی اخوان از مشکلات اجتماع انسانی است.
فساد و خصلت های پست در بین دینداران، تجّار، دهقانان و کاتبان و کارگزاران رواج می یابد، تفاخر و برتری جویی از بعد اجتماعی و سیاسی و فردی تجلّی ناهنجاری رفتار اجتماعی و سیاسی است. نشانه های عینی جامعه ی نامطلوب رفتاری را اخوان الصّفا تشبیه به اعمال و رفتار جانوران وحشی در میان خود می کنند.
شمشیر و سنان و نیزه، قطع دست و پا، حبس، سرقت، دزدی، فریب، خیانت، سعایت و دشمنی جاهلان با عالمان، پندار بد در مورد اخیار و فضلا، دشمنی فقرا با اغنیا و بر عکس، و اختلاف فِرَق و مذاهب با یکدیگر و... علایم جامعه ی نامطلوب است. این علایم نشانه های حاکمیت دولت اهل شرّ است. در چنین دولتی، لازم است عالمان و اخیار برای ظهور دولت اهل خیر، تلاش کنند. اخوان عالمان را طبیبی تصوّر کرده اند که وظیفه اش علاج مریضان است و شیوه ی علاج را طبیب تشخیص می دهد، ولی اخوان گوشزد می کنند که گاهی جامعه از مرض خودناآگاه است و حاضر به پذیرش مریضی خود نیست. در این حالت طبیب دلسوز یک نفر را که به مرض خود آگاه است درمان می کند و او سایرین را دعوت به معالجه و آگاهی از مرض می نماید و چنانچه عالمان ناتوان از اقدام باشند، در این حالت حربه ی سیاسی اخوان، توسّل به تقیّه است. آنها معتقدند در این حالت دوره ی ظهور شیاطین و خفای اهل دین و رؤسای هدایت فرا رسیده و هنگامه انتظار است و پایان انتظار، ظهور دولت اهل خیر است، پس معتقدان به ظهور باید برای دست یابی به دولت خیر تلاش کنند، از این رو اخوان، شیعیان و علویانی را که انتظار را اختفای از ترس معنا می کنند، مذمّت کرده اند.
هدف اخوان از اندیشه انتظار و اعتقاد به ظهور مهدی، بیان ضرورت نظام هرمی و سلسله مراتبی است که در رأس آن امام قرار دارد. ویژگی ریاست امام، اعتدال و شفقت در بین تمام اعضای زیر مجموعه ی ریاست اوست و تکبر و خشونت و رفتار طاغوتی در چنین حکومتی جایی ندارد. راه رسیدن به این هدف، تکلیف خواستن از مردم براساس وسع و توان آنان است. طبیعی است که در چنین الگوی حکومتی، روح اخوت و محبّت و احساس مسؤولیت برای تنظیم و اجرای امور اجتماعی شکل می گیرد. این اندیشه ی واقع گرایانه ای است که در دولت مورد نظر اخوان به آن توجّه شده است.
این تئوری پردازی به دنبال جامعه ای آرمانی با ولایت رئیس فاضل است که نه تنها رؤیایی نیست، بلکه تحقّق آن امکان پذیر و دست یافتنی است، ولی ابزار مهمّ آن، سازمان اجتماعی و سیاسی و اداری استواری است که پاسخ گوی سیاست های فاضلانه ی رئیس فاضل باشد. آنچه که امروزه در علم سیاست، از تناسب ساختار برای سیاست گذاری و نیز اجرا، سخن می گویند، بنیان فکری واقع اندیشانه است که نماد این تفکر ساختاری در نظام سلسله مراتبی و هرمی اندیشه اخوان، اعتقاد آنان به تربیت انسان هاست، زیرا در صورت تربیت، پذیرای سیاست های فاضلانه ی رئیس فاضل می شوند و در نتیجه آن سیاست ها در اجرا با مشکل روبه رو نمی گردد.
سیاست های کلی رئیس فاضل در اجتماع بشری، تحقّق خواسته های دنیایی نظیر خوراک، پوشاک، مسکن و نیز خواسته های اخروی است و بلوغ روحانی انسان ها غایت نهایی افراد در اجتماع سیاسی است، به چنین جامعه ای مدینه ی فاضله اطلاق می شود و یکی از ائمه ی آل البیت بر آن ریاست خواهد داشت.
ایمان به ظهور مهدی یکی از مبادی اساسی فکر شیعی و از جمله اخوان الصّفاست. در دیدگاه آنان ظهور مهدی پایان ظلمت و انحطاط دولت جور و آغاز دوره ی فرح و سرور برای شیعیان است.
در اندیشه ی اخوان به دلیل دوگانه بودن منافع انسان که دنیوی و اخروی است، سیاست هم به دو قسم جسمانی و نفسانی تقسیم می شود؛ سیاست جسمانی متکفّل تن و جسم انسان است که در آرای آنان میانه روی و اعتدال در تمایلات جسمانی، اصلی لازم و ضروری است؛ در سیاست نفسانی، مبنا اخلاق پسندیده، حفظ امانت، رعایت دوستی و اخوت با هم مسلکان و برادران است، لازمه ی تحقّق نیکی ها، تهذیب نفس می باشد.
موفقیّت در سیاست ذاتی و سیاست اهل و اولاد و سیاست اصحاب، ‌با سیاست های نفسانی در ارتباط مستقیم است، زیرا تربیت در عملکرد و بینش سیاسی و اجتماعی نقش مهمّی دارد. مهم ترین هدف تربیت، تشبّه به خداوند است که این تشبّه با همراهی دو سیاست جسمانی و نفسانی برای انسان حاصل می شود. نتیجه تربیت اخلاقی با مبنای تشبّه، شایستگی انسان برای خلافت و جانشینی خداست که در آن صورت، او مجری سیاست الهی و سیاست و تدبیر او نشانی از تدابیر قدسی و ملکوتی در زمین خواهد بود. نام این سیاست قدسی، سیاست نبوی است که هم معاش و هم معاد را تضمین می کند. از سویی سیاستی که تنها به معاش انسان ها توجّه نماید، سیاستی ناقص است که حکومت ملوک و جباران تجلّی این گونه سیاست است و حکومت جانشینان انبیا، تجلّی سیاست های جسمانی و نفسانی توأم است.
در اندیشه اخوان تربیت در تدبیر و سیاست انسان نقش مهمّی دارد، عناصر مهمّ تأثیر گذار در تفاوت اخلاقی انسان ها عبارتند از:

1. اخلاط و طبایع جسم انسان ها؛
2. تأثیر جغرافیا و آب و هوا؛
3. معاشرت با صاحبان شرایع، دین آباد و اجدادی، معلّمان و استادان و مربیان. اخوان سعادت را با وجود معلّمی آگاه و روشن ضمیر و به دور از آرای فاسد و اخلاق ناپسند، قرین دانسته و تعصّب در مذهب را روا ندانسته اند؛
4. تأثیرات نجوم به هنگام تولد که در سعادت و نحوست زندگی او نقش دارد.

دو نوع نظام سیاسیِ خلافت و سلطنت تجلّی دو سیاست نفسانی و جسمانی است. این دو نوع نظام با واقعیت های اجتماعات انسانی ارتباط دارند. تهذیب نفوس و به کارگیری عقل و خرد و برخورداری از دانش یا عدم آنها ملاک موفقیّت یا عدم موفقیّت انسان در حوزه ی سیاست و حکومت است.
منبع مقاله: فریدونی، علی، (1380)، اندیشه سیاسی اخوان الصفا، قم: موسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیات اسلامی)، چاپ دوم.



 

 

نسخه چاپی