آناتومی، فیریولوژی و خواص فیزیک مو
 آناتومی، فیریولوژی و خواص فیزیک مو

 

نویسنده: ژان. لوک. داریگل
مترجم: ساعد زمان





 

1- آناتومی پوست سر

پوست سر، بخشی از پوست بدن است که جمجمه را می پوشاند(جمجمه از شش استخوان به نام استخوان پیشانی، استخوان پس سری، دو استخوان گیجگاهی و دو استخوان آهیانه ای تشکیل شده است).
پوست سر، دارای مقاومت بیشتری نسبت به بقیه ی پوست بدن بوده و البته دارای همان ساختار است (پوست، روپوست) ولی با این تفاوت که چند خصوصیت منحصر به فرد را نیز دارا می باشد:
- استحکام زیاد، و غنای استثنایی آن از نظر پیازهای مو که از آن، موهای خاصی می روید (موی سر).
- گسترش زیاد شبکه ی عروقی (زخمی که روی پوست سر ایجاد می شود، معمولاً خون بیشتری از آن دفع می شود) که توسط سه شاخه از شریان سبات تغذیه می شود. این شبکه ی بسیار متراکم، برای ادامه ی حیات موها ضروری است، زیرا تغذیه ی آنها را بر عهده داشته و تکثیر آنها را تسهیل می کند. (هنگامی که خون به خوبی جریان پیدا نمی کند، پوست سر به اندازه ی کافی تغذیه نمی شود و این وضعیت، عواقب زیانباری برای سلامتی موها در پی خواهد داشت).
- وفور شبکه ی عصبی که از شاخه های عصب سه شاخه ای صورت (که از مغز می آید) و مجموعه ی عصبی گردن (نخاع) تشکیل می شود. این دوگانگی ریشه ی عصبی در عملکرد آن که هم حسّی و هم حرکتی است، آشکار می شود.

تراکم زیاد دو نوع غده:

دسته ی اول شامل غدد چربی که تعداد آنها نسبت به سایر مناطق بدن بیشتر است، و گروه دوم غدد تولید کننده ی عرق که فراوانی آن ها نیز بیشتر و اندازه شان بزرگتر است.
در زیر پوست سر، عضلاتی قرار دارد که به شکل مساوی تقسیم شده است. در قسمت فوقانی جمجمه می توان از فقدان تقریباً کامل عضلات سخن گفت، در حالی که این عضلات، در اطراف سر و روی گردن رشد بیشتری دارد.
- پوست سر، تا پائین جمجمه یعنی جایی که با عضلات گردن در حفاظت از مخچه و اولین مهره های گردنی مشارکت دارد، ادامه پیدا می کند. این پوست، به عنوان حامی زنده ی موی سر و قسمت تغذیه کننده ی آن مطرح است.

2- آناتومی مو

موی سر، همان ساختار موهای سایر قسمت های بدن را دارا است. عنصر سازنده ی آن، اساساً نوعی ماده ی شاخی است که از یک پروتئین فیبری به نام «کراتین» تشکیل شده است. در عین حال، مو چه از نظر آناتومی و چه از نظر فیزیولوژی، مجموعه ی متنوعی را تشکیل می دهد که می توان این مسئله را از اشکال ظاهری متفاوتی که به خود می گیرد دریافت. کافی است موی سر یک سوئدی را با یک ژاپنی مقایسه کنید. شخص اول، دارای موهایی بلوند، نازک و شکننده است، در حالی که دومی مویی کلفت، مقاوم و سیاه دارد.

الف - فولیکول مویی - چربی

هر تار مو، در عمق پوست سر، و در بطن حفره ای که به آن فولیکول مویی - چربی گفته می شود، به شکل زاویه دار (نه عمودی) کاشته شده است. به همین دلیل، معمولاً مو جهت دارد و بهتر است هنگامی که آن را کوتاه یا آرایش می کنید، جهت آن را رعایت کنید تا تحت تأثیر کشش نامناسبی قرار نگیرد.
عمق کاشت مو در پوست سر اروپایی ها، در عمقی حدود 5 میلی متر، و در آسیایی ها در عمق خیلی بیشتری (7میلی متر و بیشتر) است که این حالت، مقاومت زیاد آن را در گروه دوم توجیه می کند. مو در سیاه پوستان ضعیف تر است و به همین دلیل، به صورت پیچیده روئیده و حالت کوتاه و مجعدی دارد.
فولیکول مویی (عضو بسیار کوچکی به صورت کیسه) مانند انگشتی است که در یک دستکش وارونه شده، قرار گرفته باشد. این قسمت در پوست سر و در قسمت «اپیدرم» قرار داشته و منطقه ی روی پوست، محافظ آن محسوب می شود. این «پالتوی پوست» اپیدرمی را فولیکول مویی می نامند.
 آناتومی، فیریولوژی و خواص فیزیک مو
قسمت اخیر، از یک غشاء و سه لایه ی متوالی شامل لایه ی خارجی (که در تماس با مو است)، لایه ی داخلی و لایه ی بافت پوششی بیرونی تشکیل شده است.
دو سوم هر فولیکول مویی، در عمق پوست توسط غده ی چربی محافظت می شود و مجموعه ی فولیکول مویی به اضافه ی غده ی چربی، فولیکول مویی- چربی را تشکیل می دهد.

ب - غده چربی

این غده ی برون ریز، ماده ای چرب، که نرم کننده طبیعی موی سر است، از کانالی که مو از آن خارج می شود ترشح می کند. غدد چربی به شکل خوشه ای بوده و هر غده، از چندین کیسه ی کوچک تشکیل می شود که توسط کانالی به یکدیگر ارتباط دارد و همان طور که گفته شد، خروجی آن در فولیکول مویی باز می شود. معمولاً، هر فولیکول (و بنابراین، هر تار مو) با یک و در برخی موارد دو غده ی چربی همراه است.
چربی ترشح شده توسط غده ی چربی، اهمیت زیادی برای مو دارد زیرا مستقیماً بر سلامتی و زیبایی آن تأثیر می گذارد. این چربی، تار مو و غلاف آن را چرب می سازد، آن را در برابر رطوبت تا حدودی محافظت می کند و به آن درخشندگی می بخشد، آرایش را تسهیل می کند و مو را نرم می سازد. (زیرا در غیر این صورت، کدر و شکننده خواهد بود).
عواقب اختلال در فعالیت غدد چربی، غالباً اسف بار است:
- هنگامی که این غدد، رشد بیش از حدی دارد، ترشح چربی افزایش یافته (به میزان قابل ملاحظه ای می رسد) و موها چرب می شود. این حالت را «سبوره» می نامند.
- متقابلاً، هنگامی که این غدد تضعیف می شود، دیگر چربی چندانی ترشح نمی کند و در نتیجه، موها خشک، شکننده و دچار ریزش می گردد (همان طور که سبوره نیز موها را خفه کرده و می ریزد). این در حالی است که فعالیت موزون غدد چربی، اساساً بستگی به رژیم غذایی و رعایت بهداشت در زندگی دارد. به بیان دیگر، اهمیت رژیم غذایی در این بحث آشکار می شود.

ج- غدد تولید کننده ی عرق

در سطح پوست سر، غدد چربی با عرقی که توسط غدد تعرق ترشح شده و مستقیماً از روزنه هایی در بخش روی پوست بیرون می زند، مخلوط می شود (البته این پدیده در فولیکول مویی - چربی اتفاق نمی افتد. )
برای مشخص کردن مقدار چربی پوست سرتان، می توانید آزمایش ساده ی زیر را انجام بدهید: موهای فرق سر را از هم باز کرده و روی پوست سر، یک قطعه کاغذ سیگار قرار دهید. اگر در عرض چند لحظه، کاغذ به پوست سر بچسبد، می توان از وجود سبوره یعنی موهای چرب سخن گفت و اگر این حالت اتفاق نیفتد، می توان گفت که پوست سر به شکل طبیعی عرق می کند و سبوره وجود ندارد.

د- ریشه ی مو

هر تار مو، شامل دو قسمت است: ریشه (قسمتی که در پوست و عمق فولیکول کاشته شده و سلول های مرده را می سازد) و ساقه ی بیرونی (که شامل قسمت هوایی مو بوده و ظاهراً از سلول های مرده تشکیل شده است). بنابراین، ریشه ی مو به قسمتی گفته می شود که در عمق پوست سر قرار داشته و بخش زنده ی مو محسوب می شود. در قسمت انتهایی آن، منطقه ی متورمی را مشاهده می کنیم که قطر آن حدود سه برابر تار مو است و به آن «پیاز مو» گفته می شود.
پیاز مو، با چشم غیر مسلح مشاهده می شود و قسمت انتهایی تقریباً سفید رنگ مو است. اگر پیاز مو را زیر میکروسکوپ بررسی کنیم، به خوبی خواهیم دید که در قسمت زیرین آن، بخش فرو رفته ای وجود دارد. این ناحیه ی فرو رفته را «پاپی» می نامند.
- پاپی، قسمت پایه ای پیاز مو محسوب می شود و از اساسی ترین قسمت های مو است. زیرا عروق خونی (برای تغذیه ی مو) و همچنین اعصاب (جهت تحریک آن) در این ناحیه به پیاز مو متصل می شود. پاپی پیاز مو، بخش حیاتی است که مو را به مجموعه ی بدن متصل می سازد.
در بررسی میکروسکوپی، می توان دریافت که برخی از پیازهای مو، دیگر این ناحیه ی توخالی را ندارند. این بخش، شامل، پیازهای مرده ای است که مرحله ی افتادن آنها نزدیک شده است.

هـ. ساقه ی بیرونی

خارج از قسمت فولیکول، مو ریشه ی خود را برای تبدیل شدن به ساقه ای کمابیش بلند، که بر حسب طول مو متغیر است، ترک می کند. طول ریشه ی همه موهای یک نفر (کوتاه یا بلند) یکسان است. اگر برشی روی یک تار مو انجام بدهیم، سه قسمت را می توان در آن تشخیص داد:

1- لایه ی بیرونی مو:

از سلول های شاخی، مسطح، شفاف و بیرنگ ساخته شده است. این سلول ها شبیه به پولک های ماهی است و قسمتی از هر یک، روی دیگری قرار گرفته است (مثل سفالهای روی شیروانی). این سلول های قطور شاخی، مو را حفاظت کرده و سازنده خصوصیات ظاهری آن است. نرمی یا زبری مو نیز به همین سلول ها بستگی دارد.
هماهنگی مناسب این سلول ها، باعث تسهیل در شانه کردن و در هم نرفتن آنها می شود. بنابراین، عمل شانه زدن معکوس (پوش کردن) که در جهت خلاف این سلول ها انجام می شود، برای سلامتی موها شدیداً مضر است.
 آناتومی، فیریولوژی و خواص فیزیک مو

2- لایه ی میانی:

این قسمت اساسی تار مو، در زیر لایه ی بیرونی قرار دارد و هفتاد و پنج درصد از حجم تار مو را تشکیل می دهد. این قسمت شامل سلول های «اپیتالیال» کشیده بر حسب محور مو است. این سلول ها، از «کراتینی» ساخته شده که دارای ماده ای رنگی به نام «ملانین» است. این ماده ی رنگی، رنگ ظاهر مو را مشخص می کند.

3- مغز مو:

که به آن کانال مرکزی نیز گفته می شود، در مرکز ساقه ی مو قرار گرفته و حجم آن، بین صفر تا ده درصد تار مو است. گاهی اوقات، این قسمت وجود ندارد و تارهای مو، در واقع ساقه هایی است که فاقد کانال مرکزی است. این حالت، بیشتر در خانم هایی که موهای ظریفی دارند مشاهده می شود.

و - عضله ی راست کننده ی مو

هر تار مو، دارای عضله ای است که روی پوشش فیبری که اطراف فولیکول مویی- چربی را گرفته، ثابت شده است. این عضله، یک عضله ی صاف است که به شکل ارادی عمل نمی کند ولی شدیداً نسبت به برخی حالت ها نظیر سرما، ترس، خشم، هیجانات شدید و تخلیه ی الکتریکی و غیره، از خود واکنش نشان می دهد. مو تحت تأثیر انقباض این عضله راست می ایستد که این حالت گاهی اوقات، خیلی دیدنی است!

3- فیزیولوژی مو

الف - شکل گیری و مدت عمر مو

تارهای مو در دوران جنینی و در اواخر ماه سوم، روی بدن جنین ظاهر می شود. در این هنگام نمی توان این تارها را به درستی مو نامید. زیرا حاصل تکثیر سلول های پایه ای است که گرهک های مویی نامیده می شود. این گرهک ها، سپس به جوانه های مویی تبدیل می شود و در نهایت مخروط های مویی شکل می گیرد که به صورت موّرب، در توده ی روپوست، در بطن فولیکول ها فرو می رود. در این هنگام، مو متولد می شود که این حالت، معمولاً حوالی آخر هفتمین ماه جنین اتفاق می افتد. تشکیل موها در دوره ی زندگی جنینی شانزده هفته طول می کشد (بین هفته ی دوازدهم تا بیست و هشتم).
مدت عمر مو متغیر است؛ برای موهای اطراف سر، این مدت هفت سال و برای آنهایی که روی سر قرار گرفته، چهار سال است.
هر یک از ما، روزانه حدود 35 تا 50 تار موی خود را از دست می دهیم. ریزش این تعداد مو، تجدید حیات طبیعی آن محسوب شده و بیمار گونه نیست. موها بر حسب یک چرخه ی بی وقفه از تولد تا زمان مرگ، شکل گرفته، زندگی می کنند، می میرند و می ریزند. می توان این طور تصور کرد که موهای یک انسان در سن هفتاد و پنج سالگی، حدوداً بین ده تا دوازده بار به طور کامل تجدید شده است. این روند، هر بار که موهای جدیدی به جای آنچه که ریخته، رشد می کند، بر حسب بالا رفتن سن، کندتر می شود. از سن معینی به بعد، دیگر تمام موهایی که از دست می دهیم جایگزین نمی شود و به این ترتیب، موهای ما، بدون آنکه بتوان این وضعیت را طاسی نامید، شروع به کم پشت شدن می کند.

ب- تغییرات در رویش مو

هر تار مو، حدود نیم میلی متر در روز رشد می کند (و به عبارت دیگر، یک و نیم سانتی متر در ماه). ولی این رشد روزانه نیز تحت تأثیر چندین عامل مختلف قرار دارد.
مو در تابستان، سریع تر از زمستان رشد می کند. دو مقطع زمانی که در آنها رشد مو سریع تر از سایر مواقع سال است، قبل و بعد از تابستان می باشد. بنابراین، در این مدت، ما ریزش موی بیشتری داریم زیرا موهای جدید شروع به رویش کرده و موهای مرده و فولیکول های آنها را کنار می زند. بین این دو مقطع زمانی، رشد مو کمی کند می شود.
- مو شب ها سریع تر از روزها رشد می کند.
- مو در زنان سریع تر از مردان رشد می کند.
- هنگامی که شخصی پیر می شود، از سرعت رشد موهای او نیز کاسته می شود. این کاهش رشد از حدود 30 سالگی شروع می شود. در مقطع بین پانزده تا سی سالگی مو سریع تر از بقیه ی سنین رشد می کند.

ج- سه مرحله ی زندگی یک مو

مو در طول دوران حیات خود سه مرحله ی کلی را می گذراند که طی این مراحل رشد نامساوی دارد.

1- مرحله ی آناژن:

مرحله ی فعال مو است که در طول آن، مو به شکلی منظم به حیات خود ادامه داده و رشد می کند. این مرحله، طولانی ترین مرحله ی حیات مو است که برای موهای روی سر چهار سال و برای موهای اطراف آن هفت سال طول می کشد. سلول های جوانه ای که دور پیاز مو قرار دارد، دائماً ماده ی سلولی می سازد که به مو امکان ادامه ی حیات و رشد را می دهد. به دنبال آن، تکثیر سلول های جوانه ای تغذیه کننده در عمق فولیکول مو متوقف می شود. در این حالت، مرحله ی فعال مو خاتمه یافته و مرحله ی دیگری که خیلی کوتاه تر است، شروع می شود.

2- مرحله ی کاتاژن:

در عرض پانزده روز، پیاز مو که بر اثر توقف فعالیت سلول های جوانه ای، دیگر تغذیه نمی شود، با سرعت زیادی متحول شده و قسمت پاپی آن ناپدید می گردد. به عبارت دیگر، پیاز مو که تا آن زمان توخالی بود، پر می شود و به این ترتیب، خود را «کراتینیزه» و سخت می کند و به جسمی شاخی شکل تبدیل می شود. در این حالت، دیگر مو مرده است. به این ترتیب، فولیکول برای دفع موی مرده خود را جمع می کند و دراین مقطع، سومین مرحله حیات مو شروع می شود.

3- مرحله ی تلوژن:

مرحله ای است که حدود سه ماه (و گاهی اوقات کمتر) طول می کشد. در طول این مرحله، موی مرده در انتظار ریزش و بیرون رانده شدن توسط موی جدید است که او نیز در همان فولیکول می روید. دفع قطعی موی مرده، توسط کشش بر اثر شانه زدن یا شستشو تسهیل می شود (سوای دیگر مسائل، شستن باعث ریزش موهای مرده نیز می شود).

«تقسیم بندی موها»
یک موی سر سالم، بایستی شامل تارهایی در مراحل مختلف با درصدهای زیر باشد:
• 85 درصد مو در مرحله ی آناژن
• یک درصد مو در مرحله ی کاتاژن
• 14 درصد مو در مرحله ی تلوژن
می توان صحت این موضوع را با آزمایش زیر مشخص کرد: صد عدد ازموهای خود را با یک موچین بکنید. این تعداد مو، باید از تمام مناطق سر به مقدار مساوی برداشته شده باشد. سپس ریشه های آنها را با ذره بین بررسی کنید. از این طریق، متوجه خواهید شد که آیا پیازهای مو دارای پاپ هست (همراه با پاپی در مرحله ی آناژن، یعنی زنده) یا اینکه پر شده است (در مرحله ی کاتاژن یا تلوژن یعنی مرده). اگر تعداد این سه گروه مو نسبت به یکدیگر، همان 85 درصد، یک درصد و 14 درصد باشد که در بالا مطرح شد، موی سر شما از نظر گروه بندی طبیعی و سالم است.

4- خصایص مو

«تعداد»: تعداد موی سر در افراد مختلف بسیار متنوع است، و اساساً برحسب رنگ آنها تغییر می کند.
• رنگ بلوند: بین صد و سی تا چهل هزار تار مو.
• موی قهوه ای: بین صد و ده تا صد و بیست هزار تار مو.
• موی حنایی: حدود نود هزار تار مو.
البته این ارقام، بر حسب عوامل دیگری نظیر توارث، جنسیت، سلامتی، آب و هوا، فصل و نژاد نیز تغییر می کند. اما به هر حال، تعداد موهای هر انسان، در هنگام تولد یک بار برای همیشه ثابت می شود.
ما هرگز نمی توانیم مویی بیشتر از تعداد فولیکول های مویی هنگام تولد داشته باشیم.
سطح کل موهای یک سر، مقدار قابل ملاحظه ای بوده و به طور متوسط، شش متر مربع است.

«فرم های مختلف مو»:

راست و صاف، موجدار، مجعد یا فرخورده است.
از سوی دیگر، تارهای موهای مختلف، مقاطع عرضی گوناگونی دارد: استوانه ای (موهای صاف)، کمابیش بیضی(موهای موجدار) یا تخت (موهای مجعد یا فر)

«قطر تار مو»:

این خصوصیت، معمولاً بر حسب رنگ و سن تغییر می کند. به طور کلی، موهای بلوند نازک (و حتی خیلی نازک) بوده و کمتر از 60 میکرون قطر دارد (هر میکرون، یک هزارم میلی متر است).
موهای بلوطی دارای قطر متوسطی است (حدود 80 میکرون) و موهای سیاه قطر زیادی دارد (به طور متوسط، 105 میکرون در ژاپنی ها). به همین دلیل، اکثر کلاه گیس های تهیه شده از موی طبیعی، از آسیا وارد می شود.
موی نوزادان خیلی نازک اما محکم است. در آزمایشگاه های جنین شناسی، از آن برای برش دادن تخمک های بارور شده استفاده می کردند. البته هنگامی که شخص پیر می شود این قطر نیز مجدداً کاهش می یابد.

«استحکام»:

مو خیلی محکم است. وزن لازم برای پاره کردن یک تار مو را «نیروی قطع کننده» می نامند که بین 60 تا 120 گرم متغیر است. به بیان دیگر، مو می تواند کشش وزنی بین 60 تا 120 گرم را قبل از پاره شدن تحمل کند. از نظر تئوریک، اگر این استحکام و مقاومت را برای مجموعه ی موهای سر محاسبه کنیم، خواهیم توانست بگوئیم مجموعه ی موهای سر می تواند وزنی حدود ده تا دوازده تن را تحمل کند. این گفته چندان تعجب آور هم نیست زیرا بارها در نمایشات سیرک مشاهده می شود که زنان از موی بلند خود بدون هیچ حقه ای آویزان می شوند و موهایشان به سادگی وزن آنها را تحمل می کند.
در افسانه ها آمده که پس از آتش سوزی کلیسا شارتر (1134 - م) برای بالا بردن مصالح به بالای برج های سوخته ی کلسیا، طناب به اندازه ی کافی موجود نبود. بنابراین، از زنان منطقه خواستند که موهای خود را برای ساختن طناب، هدیه کنند.
در جنگ جهانی دوم نیز آلمانی ها از موهای موجود در سلمانی ها برای تهیه ی پیراهن های زندانیان استفاده می کردند. مسلماً این لباس ها خیلی نرم و لطیف نبود ولی مقاومت استثنایی آنها هنوز هم در یاد برخی از اسرای آن زمان هست.

«حالت ارتجاعی»:

مو نسبتاً حالت ارتجاعی دارد و می توان آن را تا حد معینی کشید. اما اگر کشش ادامه پیدا کند، مسلماً مو پاره می شود. اگر مویی را کشیده و رها کنیم، دو باره به اندازه ی اولیه ی خود بر می گردد. اگر مو را خیس کنیم، می توان آن را تا دو برابر طول معمولی اش کشید.
برای یادآوری اینکه با مرطوب شدن مو، چه حالت ارتجاعی خارق العاده ای در آن ایجاد می شود، بایستی از پرگارهای دقیقی که معروف به پرگار مویی است، نام برد. در قدیم، از این پرگارها برای اندازه گیری رطوبت هوا استفاده می کردند. این کار، برحسب تغییر طول یک تار مو که روی کادری به حالت کشیده قرار داشت و وزنه ای به آن آویخته بود، انجام می شد. به وزنه، سوزنی متصل بود که روی صفحه ای قرار می گرفت و میزان دقیق رطوبت را مشخص می کرد. طبیعی است در هنگام خشکی هوا، طول تار مو کاهش یافته و در هنگام ایجاد رطوبت، بر طول آن افزوده می شد.

«قابلیت تجزیه»:

مو تقریباً فساد ناپذیر است و گاهی اوقات، قرنها در برابر پوسیدگی و گندیدگی مقاومت می کند. هنگامی که اجساد بسیار قدیمی را از گور بیرون می آورند، معمولاً قسمت های باقیمانده شامل استخوان ها و موهای قسمت بالای جمجمه است. این فساد ناپذیری، برای پزشک قانونی، بسیار با ارزش است زیرا از این طریق، می توانند وضعیت یک جسد را مدتها پس از مرگ او تشخیص بدهند.

«قابلیت جذب الکتریسیته»:

موها به سادگی الکتریسیته تولید می کنند و به عبارت دیگر، با مالش، الکتریسیته از خود آزاد می کنند (خصوصاً هنگامی که مو خشک باشد). از سوی دیگر مو قدرت ذخیره سازی الکتریسیته را نیز دارد و چون الکتریسیته ی ساکن برای سلامتی مضر است، بایستی با استفاده از وسایل آرایشی (از نوع طبیعی آنها) و پوشیدن لباس هایی از الیاف طبیعی از تولید آن جلوگیری کرد.

«سایر خصوصیات»:

مو به سادگی مشتعل می شود و به محض اینکه شعله یا حرارت شدیدی به آن برسد، می سوزد.
از نظر شیمیایی، مو در برابر اسیدها بسیار مقاوم است، ولی مقاومت ناچیزی در برابر مایعات قلیایی مانند آمونیاک دارد.
مو نسبت به رطوبت حساس است و در هوای مرطوب، به مقدار قابل ملاحظه ای متورم می شود (در رطوبت های شدید، تا 25 درصد از حجم اولیه. )

5- ترکیبات مو

کربن... . 50 درصد هیدروژن... 6 درصد
اکسیژن... 20 درصد گوگرد... 6 درصد (خیلی زیاد)
ازت... . 16 درصد
موادمعدنی: فسفر، سدیم، کلسیم، مس، منگنز، نیکل، منیزیم، سرب، ارسنیک
اسیدهای آمینه: سیستین، ایزولوسین، لوسین، لیزین، متیونین، فنیلالانین، ترئونین، تریپتوفان، والین.

ماده اصلی سازنده ی مو، کراتین است. همان طور که قبلاً نیز گفته شد، کراتین از کربن و سایر موادی که از آن نام برده شد ساخته شده و اصالت آن، به خاطر مقدار زیاد اسیدهای آمینه ی گوگرد دار موجود در آن می باشد.

الف- کراتین

کراتین یعنی عنصر اصلی سازنده ی مو، ماده ی پروتیینی غنی از اسیدهای آمینه ی گوگرد دار می باشد. این عنصر از زنجیره های طولانی مولکول های موازی با محور مو تشکیل شده است. این زنجیر، با پل های کوچکی که به آنها پل های «دی سولفوره» گفته می شود به یکدیگر متصل می شود. علت نامگذاری این است که این پل ها از دو اتم گوگرد که روی یک مولکول اسید آمینه تثبیت شده (به عنوان مثال، سیستین) تشکیل یافته است.
وجود همین پل ها است که استحکام خاص کراتین را به آن می دهد. در حالی که زنجیره های قرار گرفته در طول تار مو، این امکان را می دهد تا مو، شکل فیزیکی باریک خود را حفظ کند. حال، می توان دریافت که چرا مو تا این اندازه محکم و مقاوم است. کراتین برای مو ماده ی بسیار جالبی محسوب می شود و سزاوار نیست که بر اثر بی توجهی ما به تهاجمات مختلفی گرفتار شود.

ب- ملانین

برخلاف آنچه که ممکن است در وهله ی اول تصور شود، تنها یک ماده ی رنگی عامل اصلی مو است (موی بلوند مثل گندم، یا سیاه مثل جوهر). نکته ی اساسی، مقدار تمرکز این ماده ی رنگی، ساختار و وضعیت قرار گرفتن آن در بطن مو است.
به طور کلاسیک، چهار نوع حالت پایه ای وجود دارد که موجب رنگ بلوند، بلوطی روشن، بلوطی تیره و قهوه ای می شود. به این چهار حالت پایه ای، سه زیر مجموعه ی دیگر افزوده می شود که از همراهی این چهار حالت با یکدیگر به وجود آمده و شامل رنگ های طلایی، خاکستری و حنایی است. البته بین این رنگ ها، رنگ های متنوع دیگری را نیز می توان یافت.
ساختار ملانین، به اندازه ی کافی پیچیده است. این عنصر، در واقع یک پولیمر است و هر اندازه که رنگ مو قهوه ای تر باشد میزان پولیمری بودن آن بیشتر است. از سوی دیگر، ملانین، حتی در موهای سفید دوران پیری نیز وجود دارد. و تنها موی افرادی که دچار زالی هستند، به کلی فاقد آن است. در رابطه با پیری، باید این مسئله را متذکر شوم که رنگ مو برای همیشه ثابت نیست. هم زمان با روند پیری، رنگ مو نیز گرایش به تیره شدن دارد. به عنوان مثال، موی سر یک زن بلوند، در سنین پیری به رنگ بلوطی روشن در می آید و چنین فردی برای اینکه به رنگ اولیه برسد، باید موهای خود را بی رنگ کند.
ملانین به دو شکل متفاوت در بطن مو وجود دارد. در حالت اول، مثل این که در توده ی موها پخش شده (که در این حالت، رنگ های بلوند، بلوطی روشن یا حنایی تولید می شود) و شکل دیگر آن به صورت متمرکزتر است (که در این صورت، موهای قهوه ای ظاهر می شود). در مجموع و به طور کلی، بین این دو نوع رنگ نیز رنگ های مختلف دیگری وجود دارد. این ماده ی رنگی، در سلول های خاصی در لایه ی پایه ای اپیدرم (روپوست) به نام «ملانوسیت» شکل میگیرد.

آخرین جزئیات در رابطه با رنگ مو»:

مقداری از ریز عنصرها نیز به صورت توده ای در بطن مو وجود دارد که از طریق اشتراک باملانین، رنگ های مختلفی نظیر موارد زیر را به وجود می آورد:

• تیتان: رنگ بلوند طلایی را تقویت می کند.
• مولیبدن: رنگ قرمز حنایی را تقویت می کند.
• کبالت و آهن: رنگ قهوه ای را تقویت می کند.
• نیکل: رنگ سفید را تقویت می کند.

در پایان، متذکر می شوم که موارد ذکر شده، تقریباً از جدیدترین کشفیات است. بنابراین بهتر است قبل از آن که کاملاً بر آنها تأکید شود، مشروط بودن آنها را یادآوری کنم.
منبع مقاله :
داریگل، ژان لوک، (1373)، بهداشت و زیبایی مو(مراقبتها و درمان طبیعی برای مو و پوست سر)،ترجمه ساعد زمان، تهران: نشر ققنوس، چاپ هشتم.



 

 

نسخه چاپی