راه کارهای عملی برای درمان اختلال شخصیت وابسته
 راه کارهای عملی برای درمان اختلال شخصیت وابسته

 

نویسندگان: دکتر شهربانو قهاری
فاطمه زرگر



 

 روان درمانیِ اختلال شخصیت وابسته

روان درمانی چیست؟

روان درمانی یکی از درمان های غیر دارویی است که روان شناس به کمک روش های روان شناختی به بیمار کمک می کند تا مشکلات، تعارض های بیرونی و درونی خود را حل و فصل کند. روان درمانی انواع مختلفی دارد که عبارت اند از: روان درمانی بینشی، حمایتی، گروه درمانی، زوج درمانی، خانواده درمانی، رفتار درمانی و درمان شناختی - رفتاری.

روان درمانی بینشی چیست؟

درمان های مبتنی بر بینش به بیمار کمک می کند تا به انگیزه های درونی رفتارش پی ببرد و اتکای بیش تری به خود پیدا کند. مشکلات درمانی زمانی بروز می کند که درمانگر بیمار را به ایجاد تغییر در رابطه بیمارگونه اش تشویق کند (مثلاً درمانگر، زنی را که از جانب همسرش مورد بدرفتاری جسمی قرار می گیرد، تشویق می کند که از پلیس کمک بگیرد، یا تقاضای طلاق کند). این جاست که بیمار ممکن است، مضطرب شود و نتواند در درمان همکاری کند و احساس کند دو نیروی متضاد از دو سو او را به سمت خود می کشند؛ یکی پذیرش حرف درمانگر و دیگری خطر از دست دادن رابطه ی مشکل داری که بیمار به آن وابسته شده است. بنابراین، درمانگران روان پویشی باید به این چالش های درمانی توجه کنند.

درمان حمایتی چیست؟

راهبرد اساسی درمان حمایتی، ایجاد جوی توأم با امنیت و آرامش است. جوی که بیمار بتواند بر موانع درونی و بیرونی خود غلبه کند. زیرا موانع درونی (مانند بی انگیزگی، بی هدفی و...) و موانع بیرونی (مانند فقدان حمایت خانوادگی و...) مانع از رسیدن به اهداف می شوند. در این درمان موارد زیر پیگیری می شود:
- بهبود زندگی، جلوگیری از آسیب به خود یا رفتارهایی مثل نقض قانون، خروج از درمان، مصرف مواد و...
- تقویت جنبه های مثبت بیمار.
- اجتناب از بازپرسی بیمار و دفاعی کردن وی در درمان.
- دادن پاسخ درست به سؤالات بیمار.
- اجتناب از مواجهه و تفسیر روان شناختی تا حد امکان.
- تشویق بیمار به ابراز احساسات و بیان افکار خود.

گروه درمانی چیست؟

وقتی بیماران وابسته در جلسات روان درمانی وارد شدند و انگیزه ی درمانی آن ها افزایش یافت، گروه درمانی می تواند گزینه ی مناسبی برای آنان باشد. تعاملات بین فردی در گروهی متشکل از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وابسته یا در یک گروه مختلط از بیمارانی که مشکلات دیگری دارند، به بیمار کمک می کند تا رفتارهای منفعل و وابسته ی خود را بررسی کنند. گروه می تواند از تردید و دودلی فرد در روابط اجتماعی بکاهد. اگر فرد در جرئت ورزی، تصمیم گیری و مذاکره با مشکل مواجه باشد، شرکت در گروه های حمایتی کمک کننده خواهد بود. در این گروه ها مهارت های تصمیم گیری به افراد آموزش داده می شود و اعضای گروه، گزینه هایی برای تصمیم گیری مناسب به یک دیگر ارائه می دهند. گروه هایی هم هستند که طی چند جلسه جرئت ورزی را آموزش می دهند. گروه درمانی می تواند بر آموزش مهارت ها متمرکز باشد که در این صورت بسیار مفید خواهد بود. مهارت های کنترل و ابراز خشم به شیوه ای سالم، مهارت های ارتباطی، مهارت قاطعیت و جرئتمندی، مهارت حل تعارض و مهارت حل مسئله از جمله مهارت هایی هستند که افراد وابسته فاقد آن هستند و یادگیری این مهارت ها به تقویت مهارت های مقابله ای آن ها منجر می شود و روابط بین فردی آن ها را بهبود می بخشد.

زوج درمانی چیست؟

زوج درمانی می تواند در حمایت از زوجین برای کاهش اضطراب در هر دو طرف مناسب باشد. فرد وابسته به علت وابستگی به طور مدام نیاز دارد که از سوی همسرش تأیید شود یا مورد حمایت قرار گیرد. این حالت ممکن است، چنان شدید شود که همسرش را کلافه کند و منجر به اختلاف و مشاجره بین آن ها شود. گاهی همسر فرد وابسته، خود را دربست وقف نیازهای وی می کند و بیش از اندازه او را مورد حمایت قرار می دهد، و حتی در زمینه های مختلف برای او تصمیم می گیرد. نتیجه ی چنین حالتی، وابستگی بیش تر بیمار و تشدید اختلال وابستگی وی خواهد بود. در این موقعیت همسر یا والدین افراد وابسته باید به این موضوع پی ببرند که به عهده گرفتن مسئولیت های فرد وابسته حمایت محسوب نمی شود و نه تنها برای بیمار مفید نخواهد بود، بلکه به تشدید وابستگی در او منجر خواهد شد. بهترین گزینه این است که کمک شود که بیمار به تدریج وظایف و مسئولیت های خود را مستقلانه انجام دهند.

خانواده درمانی چیست؟

خانواده درمانی شکلی از روان درمانی است که همه ی افراد خانواده وارد درمان می شوند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته معمولاً توسط بستگان خود آورده می شوند. هدف خانواده درمانی، تصحیح روابط درهم تنیده و بیش از حد نزدیک اعضای خانواده است. روابط خانوادگی در بیماران وابسته چنان درهم تنیده، به هم نزدیک و در برخی موارد تداخل برانگیز است که تغییر در رفتار یکی از اعضا یا تغییر در رفتار عضو وابسته با مقاومت سایر اعضای خانواده روبه رو می شود. به همین دلیل گاهی اوقات لازم است خانواده درمانی با روان درمانی انفرادی همراه شود، تا اعضا از قبل آمادگی پذیرش تغییر رفتاری عضو بیمار را داشته باشند و خود را برای آن آماده کنند.

رفتاردرمانی چیست؟

رفتاردرمانی به تغییر رفتار آشکار و نهان بیماران وابسته می پردازد. مواجهه، الگوپذیری، ایفای نقش، تقویت رفتارهای مثبت بیمار، انزجار درمانی، مراقبت از خود، پرداختن به فعالیت های لذت بخش، مدیریت استرس و یادگیری مهارت ها از جمله فنون رفتاری هستند که برای افراد وابسته مورد استفاده قرار می گیرند.

مواجهه چیست؟

مواجهه مهم ترین تکنیک رفتاری برای درمان اختلالاتی است که اضطراب نقش مهمی در آن ایفا می کند، مواجهه براساس این فرضیه است که اضطراب با اجتناب از چیزی که فرد از آن می ترسد، تداوم می یابد. بیمار به کمک فن مواجهه متوجه می شود، موقعیتی که از آن می ترسد، قابل تحمل است و پیامدهای خطرناکی به دنبال ندارد. به این ترتیب به تدریج اضطراب بیمار کاهش می یابد. عواملی که باعث تشدید اضطراب بیماران وابسته می شوند، عبارت اند از: تنها ماندن، انجام دادن کارها به تنهایی و بدون کمک دیگران، اقدام به تصمیم گیری و انتخاب و ترس از ارزیابی شدن توسط دیگران.
مواجهه را می توان به دو صورت مواجهه زنده و مواجهه تجسمی انجام داد.
در مواجهه زنده، روبه رو شدن با موقعیت ها در خارج از دفتر درمانگر صورت می گیرد. بیمار با موقعیت ها به طور واقعی روبه رو می شود. ممکن است درمانگر در مراحل اولیه مواجهه با بیمار همراهی کند یا فرد مورد اطمینانی با بیمار همراه شود ولی به سرعت باید نقش آنان حذف شود. می توان از الگوپذیری نیز برای کمک به بیمار استفاده کرد. در الگوپذیری درمانگر نقش بیمار را در مواجهه با موقعیت ها ایفا می کند و بیمار از رفتار درمانگر الگو می گیرد.
در مواجهه تجسمی، بیمار معمولاً با چشمان بسته خود را در موقعیت فرضی اضطراب زا، قرار می دهد و وضعیت موجود، رویداد خاص و افکار و احساساتش در آن موقعیت را به تفصیل توضیح می دهد.
نکته ی مهم در مواجهه این است که بهتر است برای رویارویی یا مواجهه با موقعیت های اجتنابی از مواجهه زنده استفاده شود و این کار به تدریج صورت گیرد. مواجهه زنده و تدریجی با موقعیت هایی اجتنابی استرس زا است اما اعتماد به نفس بیمار را تقویت می کند و سبب می شود بیمار جرئت بیش تری پیدا کند و به تنهایی با بسیاری از موقعیت ها مواجه شود. اضطراب جمع یکی از هراس هایی است که اغلب افراد افسرده به آن دچارند.

الگوپذیری چیست؟

در الگوپذیری، فرد با مشاهده ی رفتارهای فردِ الگو، رفتارهای سالمی را می آموزد. الگوپذیری به فرد وابسته کمک می کند تا با رفتارهای بیمارگونه و ناسالم قبلی خود وداع کند و رفتارهای سالم را جایگزین کند. یکی از موارد مهم یادگیری رفتارهای مستقل جرئت ورزی، ابراز وجود، اعتراض و انتقاد از دیگران است. افراد وابسته با الگو قرار دادن کسانی که از مهارت های جرئت ورزی، ابراز وجود، اعتراض و انتقاد برخوردارند، می توانند تغییرات رفتاری لازم را در خود ایجاد کنند. البته بهتر است که الگوپذیری در این بیماران با نظارت روان شناس باشد.
ابتدا باید مفاهیمی مانند جرئت ورزی، ابراز وجود، استقلال و قاطعیت برای آن ها تعریف شود، سپس از آن ها خواسته شود از بین دوستان و آشنایان افرادی را که واجد این توانایی ها هستند، نام ببرند. آن گاه بیمار باید از رفتارهای مثبت این افراد فهرستی تهیه کند و در مرحله ی بعد افراد وابسته می توانند با مشاهده ی افراد در موقعیت های مختلف، از آن ها الگوبرداری کنند.
به علاوه می توان از افراد وابسته خواست که با افراد مورد نظر صحبت و در مورد رفتارهای مختلفی که آن ها در موقعیت های مختلف انجام می دهند نظر سنجی کنند و از آن ها اطلاعات بگیرند. در صورتی که نزدیکان فرد وابسته از توانمندی های خاصی برخوردارند، می توان از آن ها دعوت کرد تا در جلسه ی درمان حضور یابند. در این جلسات از این افراد خواسته می شود به تفضیل درباره ی رفتارهای سالم و چگونگی عملکرد خود حرف بزنند.

ایفای نقش چیست؟

ایفای نقش هم یکی از فنون رفتاری است که درمانگران می توانند به کمک این فن، الگویی از رفتارهای سالم را برای بیماران به نمایش بگذارند. برای مثال روان شناس نقش فرد قاطع را ایفا می کند و از مراجع می خواهد نقش خودش را ایفا کند و به این ترتیب در عمل به مراجع نشان می دهد که چگونه احساسات خود را ابراز کند، روی حقوق خود پافشاری کند و نظرات و احساسات خود را به دیگران ابراز نماید.
با پیش رفتن درمان، درمانگر نقش خود را با مراجع عوض می کند و به این ترتیب فرصتی برای مراجع فراهم می شود تا در حضور درمانگر نقش های مختلفی را امتحان کند و خود را برای چالش های زندگی روزمره آماده کند.

تقویت چیست؟

تقویت یکی از فنون رفتاری است. درمانگر در جلسه درمان با لبخند، تأیید و نوازش کلامی (تقویت اجتماعی) رفتارهای مثبت بیمار وابسته (ابراز احساس، انتقاد، اعتراض و...) را تقویت می کند و در عین حال از مراجع می خواهد خود نیز خویش را تقویت کند. به این ترتیب که هرگاه رفتار مناسبی نشان داد (مانند ابراز احساسات منفی و مثبت، مخالفت، انتقاد و...) با پذیرایی از خود در رستوران یا خریدن وسایل دلخواه برای خود، خود را مورد تقویت قرار دهد. تقویت به شکل گیری دایمی رفتارهای مثبت کمک می کند.

انزجار درمانی چیست؟

یکی دیگر از فنون رفتاری مهم که برای مقابله با رفتارهای منفی و ناکارآمد مانند تأیید طلبی، خوش خدمتی، تسلیم، سکوت و... مفید است، انزجاردرمانی است. در انزجاردرمانی آشکار، فرد پیامد ناخوشایندی را به دنبال انجام دادن رفتاری خاص دریافت می کند، مانند تهوع، تحقیر و... اما در انزجاردرمانی نهان فرد چشم هایش را می بندد و خود را در حال انجام دادن کاری مجسم می کند. آن گاه پیامدهای ناخوشایندی را به تصویر می کشد که به دنبال رفتارهای او اتفاق می افتند.
برای مثال از بیمار وابسته خواسته می شود که خود را در حال خوش خدمتی به دیگران تجسم کند و سپس دیگران را مجسم کند که در غیاب او به رفتارهایش می خندند یا او را تحقیر می کنند.
یا بیماری که خود ناتوان از تصمیم گیری درباره ی موضوعی خاص مجسم و خود را مشاهده می کند که از دیگران در حال پرس و جو و نظرخواهی است. سپس خود را مجسم می کند که تحت تأثیر توصیه های دیگران تصمیم های نادرستی می گیرد و عواقب ناخوشایندی مانند شکست، زندانی شدن، تحقیر و خسارت مالی را متحمل می شود.

شیوه ی سالم زندگی چیست؟

از آن جایی که افراد وابسته به دیگران و جلب تأیید آن ها اشتغال ذهنی دارند، کم تر فرصت می کنند به خودشان فکر کنند و به نیازهای خود توجه یا آن ها را برآورده کنند. به عبارتی یکی از مشکلات بیماران وابسته این است که نسبت به نیازهای خود بی توجه هستند و از خود مراقبت چندانی به عمل نمی آورند. بی توجهی به نیازهای تغذیه، خواب و استراحت، آرامش جسمی و روانی در دراز مدت آن ها را نسبت به استرس آسیب پذیر می کند. بنابراین یادگیری برخی فنون برای مراقبت از خود و داشتن شیوه ی زندگی سالم برای این بیماران یک ضرورت به شمار می رود. این فنون عبارت اند از:

* خواب کافی:

8 ساعت خواب شبانه کافی و منظم را از قلم نیندازید.

* ساعت های روز خود را به سه تا 8 ساعت تقسیم کنید:

8 ساعت کار، 8 ساعت خواب و 8 ساعت بقیه را به مطالعه، تفریح و دیگر فعالیت ها اختصاص دهید.

* حذف سیگار:

در صورتی که سیگار می کشید، بهتر است آن را کنار بگذارید. سیگار با داشتن نیکوتین سطح سوخت و ساز بدن شما را بالا می برد، وابستگی ایجاد می کند و بر برانگیختگی شما می افزاید.

* تغذیه ی سالم:

از آن جایی که تغذیه ی ناکافی فرد را در مقابل عوامل استرس زا آسیب پذیر می کند، الگوی تغذیه ی سالم به عنوان یکی از مؤلفه های شیوه ی سالم زندگی می باشد. منظور از تغذیه ی سالم مصرف میوه جات، سبزیجات، مایعات، به ویژه مصرف آب فراوان، در طول روز است. هم چنین باید از مصرف غذاهای آماده و نوشیدنی های محرک مانند نسکافه و قهوه نیز اجتناب شود، زیرا این نوشیدنی ها می تواند سطح برانگیختگی را در بیماران افزایش دهد و آن ها را نسبت به استرس آسیب پذیر کند، بنابراین بهتر است، از نوشیدن آن ها پرهیز شود و حتی چای را هم کم مصرف کنند.

ورزش:

منظور از ورزش، ورزش حرفه ای نیست، بلکه هر نوع فعالیت بدنی مانند پیاده روی، طناب زدن و دوچرخه سواری روزانه می باشد. انجام دادن این فعالیت ها هر چند که مختصر باشد، مفید خواهد بود.

* استراحت کوتاه روزانه:

استراحت کوتاه روزانه مانند چرت زدن در بعدازظهر هر چند کوتاه باشد - حتی می تواند بین 5 تا 15 دقیقه باشد - افراد وابسته را به آرامش می رساند.

فعالیت های لذت بخش

از دیگر فنون رفتاری مهم برنامه ریزی برای فعالیت های لذت بخش است. از آن جایی که افراد وابسته به دلیل ویژگی های شخصیتی ناکارآمد در معرض افسردگی قرار دارند، پرداختن به فعالیت های لذت بخس هم در مقابله با استرس و هم برای پیشگیری از افسردگی مفید است.
بهتر است فرد وابسته فهرستی از فعالیت های لذت بخشی را که می تواند در برنامه های هفتگی و ماهانه ی خود بگنجاند، تهیه و خود را به اجرای آن ها ملزم کند. فعالیت های لذت بخش می تواند، کم هزینه باشد (مانند دوش گرفتن قبل از خواب، گوش دادن به موسیقی دلخواه، نمایش فیلم، مطالعه ی روزنامه). به علاوه فعالیت هایی هم هستند که زمان کوتاهی را به خود اختصاص می دهند ولی باعث رفع تنش و سرحال شدن فرد می شوند، مانند چرتی کوتاه در بعدازظهر، دوش گرفتن، ملاقات با یک خویشاوند و دوست محبوب، گفت و گوی تلفنی با یکی از دوستان قدیمی، غذا یا نوشیدنی دلخواه و غیره. گرچه این فعالیت های لذت بخش ظاهراً پیش پا افتاده به نظر می رسند اما اگر هر روز انجام شوند، می توانند اثر شادی بخش داشته باشند.

مدیریت استرس چیست؟

ویژگی های شخصیتی افراد وابسته (مانند تأییدطلبی، خوش خدمتی، فرونشانی احساسات و ناتوانی در ابراز وجود) فشار روانی زیادی را به آن ها وارد می کند. در این راستا یادگیری فنونی برای مدیریت استرس برای این بیماران مفید خواهد بود. برای این کار لازم است افراد وابسته با تنفس شکمی یا دیافراگمی آشنا شوند و در صورت احساس خستگی و فشار روانی به تنفس شکمی بپردازند.

تنفس شکمی چیست؟

در حالی که دهان تان بسته است با 4 شماره از بینی نفس بکشید (دم) و سپس 3 شماره مکث کنید و در مرحله ی بعد با 5 یا 6 شماره نفس را به آرامی و به تدریج از راه دهان نیمه باز بیرون دهید. این کار را باید چند بار در حضور درمانگر یا مشاور انجام دهید تا بر آن مسلط شوید و در فاصله ی بین جلسات به عنوان تکلیف درمانی این فعالیت را انجام دهید. توجه داشته باشید که وقتی نفس را از بینی می گیرید باید دهان تان بسته باشد.

بیماران وابسته به یادگیری چه مهارت هایی نیازمندند؟

بیماران وابسته به یادگیری مهارت هایی برای تقویت ارتباط اجتماعی و کاهش احتمال طرد و تنهایی نیاز دارند. از مهم ترین مهارت ها عبارت اند از: آموزش توجه به زبان بدن، آموزش جرئتمندی، ابراز مناسب احساسات، درخواست کردن از دیگران، ابراز خشم، توانایی انتقاد کردن، توانایی «نه» گفتن و مقابله با فرد پرخاشگر، توانایی حل مسئله، تصمیم گیری، مهارت مذاکره و گفت و گو و حل اختلاف است. این مهارت ها در این قسمت به تفضیل توضیح داده خواهند شد.

مهارت های ارتباطی چیست؟

افراد وابسته اغلب با فرد مقابل خود تماس چشمی کافی ندارند. آن ها به دلایلی از جمله احساس شرم و خودکم بینی ممکن است، کم تر به دیگران نگاه کنند. حالت های چهره ای آن ها از شرم و دست کم گرفتن خود حکایت دارد. همه ی این ها را اضافه کنید به وضعیت اندامی آن ها؛ این افراد موقع راه رفتن اغلب قوز می کنند و حین راه رفتن حالت افراشته و قاطع ندارند. زبان بدن آن ها این پیام را به دیگران می دهد که «من مهم نیستم»، «من به درد نمی خورم»، «من ارزشی ندارم». اگر می خواهید با وابستگی وداع کنید باید به زبان بدن تان توجه کنید. برای این کار لازم است:
هر روز جلو آیینه تمرین کنید. با خودتان حرف بزنید و به تماس چشمی و حالت های چهره ای خود دقت کنید. آیا از حالت های چهره ای خود راضی هستید؟ خودتان را جای طرف مقابل بگذارید با دیدن چنین حالتی در چهره ی طرف مقابل چه احساسی خواهید داشت، پس مطمئن باشید که آن ها نیز با دیدن شما ممکن است، چنین احساسی داشته باشند.
به افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند توجه کنید آن ها چگونه با دیگران صحبت می کنند، حالت های چهره ای آن ها چگونه است؟ تماس چشمی آن ها چه طور؟ شما چه تفاوت هایی با آن ها دارید؟ تفاوت ها را یادداشت کنید و خود را تغییر دهید.
به راه رفتن خود دقت کنید. چگونه راه می روید، سریع و قوز کرده یا آرام، قاطع و افراشته. افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند و خود را قبول دارند، چگونه هستند؟ چرا شما با آن ها فرق دارید؟
برای تغییر وضعیت اندامی از آیینه استفاده کنید هر روز به مدت 15 دقیقه جلوی آیینه تمرین کنید.

مهارت جرئت ورزی چیست؟

قاطعیت و جرئت ورزی یکی از مهارت های اجتماعی مهم در روابط بین فردی است. قاطع بودن یعنی ایستادگی بر روی ارزش ها، پافشاری بر روی حقوق خود و بیان عقیده، انتظار یا خواسته ها به صورت مستقیم، به گونه ای که حقوق دیگران نادیده گرفته نشود. به طور کلی جرئتمندی را می توان توانایی ابراز صادقانه ی نظرات، احساسات و نگرش ها بدون احساس اضطراب دانست. به شکلی که حقوق دیگران پایمال نشود نیز جزئی از جرئتمندی است.
سعید مدت ها بود که در صف شلوغ نانوایی ایستاده بود، زمانی که نوبت او شد یک نفر به سرعت وارد صف شد و گفت من فقط دو تا نان می خواهم و بدون این که موافقت سعید را بگیرد، نان ها را برداشت و رفت. سعید هیچ واکنشی در قبال آن فرد نشان نداد.
افراد دارای شخصیت وابسته افرادی غیر قاطع هستند. آن ها بر این باورند که از دیگران کم اهمیت ترند، سایرین از آن ها مهم ترند و تلاش برای برآورده کردن خواسته های خود را نوعی خودخواهی می دانند و رفتارهای غیر قاطعانه ی خود را به حساب فروتنی و گذشت می گذارند. آن ها در برابر پرخاشگری و تعدی دیگران سکوت می کنند یا واکنش مناسب نشان نمی دهند و همواره در پی تأیید دیگران هستند، زیرا خود را قبول ندارند و متقابلاً دیگران هم برای آن ها احترامی قایل نیستند.
افراد وابسته افکاری دارند مبنی بر این که «دیگران بیش تر از من حق دارند»، «گفتن این حرف ها به درد سرش نمی ارزد»، «جنجال ایجاد نکن»، «مخالفت کردن با دیگران یعنی این که آدم خودخواهی هستم»، «همیشه باید طوری رفتار کنم تا دیگران دوستم بدارند».
افراد وابسته به آرامی صحبت می کنند، اجازه می دهند دیگران حرف شان را قطع کنند، با دیگران همواره موافقت می کنند، سعی می کنند طوری صحبت کنند که دیگران را نرنجانند و اگر احساس کنند که ممکن است حرف شان دیگران را برنجاند، سریع موضوع را عوض می کنند. معذرت خواهی زیاد نیز از دیگر ویژگی های آنان است.
مهارت جرئتمندی بیان قاطعانه (یعنی ابراز احساسات منفی و مثبت، ابراز عقاید و انتظارات)، درخواست قاطعانه، رد قاطعانه (نه گفتن)، توانایی شروع، ادامه و به پایان رساندن گفت و گو را در بر می گیرد. دو گام اساسی در جرئتمندی عبارت اند از:

* تصحیح باورها:

قبل از هر چیز این افراد باید باور خود را تغییر دهند. آن ها باید به این باور برسند که خودشان هم به اندازه ی دیگران ارزشمندند و حقوقی دارند. از جمله این که حق دارند به دیگران «نه» بگویند، از دیگران درخواست کمک کنند، اشتباه کنند، در مورد رفتارهای آزاردهنده ی دیگران مقاومت کنند و خواستار تغییر باشند و گاهی نیز تنها باشند و به علایق خود بپردازند و...

تصحیح رفتارها:

اصلاح رفتارهایی مانند تماس چشمی مستقیم، آهنگ صدای مناسب (نه با عصبانیت و نه آهسته)، بیان چهره ای حاکی از توجه و علاقه، محکم و افراشته راه رفتن و ابراز قاطعانه کلامی از جمله مواردی هستند که در تصحیح رفتار مطرح است.

شناسایی حریم و مرز شخصی

افراد وابسته به دلیل ترس از ابراز مخالفت و نیاز به تأیید طلبی، به دیگران اجازه ی سوء استفاده می دهند. برای مثال اگر آن ها در محیط جمعی مانند خانه های دانشجویی یا خوابگاه زندگی می کنند، نمی توانند حد و مرز و محدوده ی مالکیت شخصی خود را مشخص کنند به همین دلیل اطرافیان اغلب به خود اجازه می دهند، وارد محدوده های مالکیت شخصی آن ها شوند مثلاً بدون اجازه از تخت، لوازم شخصی (مانند لوازم آرایش، ضبط صوت، جزوات درسی، ظروف، پوشاک...) آن ها استفاده کنند. آن ها باید به کمک جملات ساده ای که از قاطعیت برمی خیزد، محدوده ی مالکیت خود را برای دیگران مشخص کنند. برای مثال:
دلم می خواهد قبل از دست زدن به وسایل شخصی ام از من اجازه بگیرید.
خوشحال می شم قبل از استفاده از لوازم شخصی ام مرا در جریان بگذارید.
انتظارم این است که قبل از باز کردن کمد لباسم از من اجازه بگیری.
* در صورتی که طرف مقابل به درخواست شما اهمیتی نمی دهد به کمک جملات زیر از او انتقاد کنید.
ناراحت می شم وقتی می بینم کسی بدون اجازه وارد اتاقم می شه.
وقتی بدون اطلاع قبلی کتاب مرا برمی داری، مرا ناراحت می کنی.
* در صورت ادامه ی رفتارشان مجدداً به آن ها تذکر بدهید.
قبلاً هم به شما گفته بودم از این که بدون اجازه به وسایلم دست بزنید، خیلی ناراحت می شم.
* به دیگران فرصت دهید تا خود را با تغییرات رفتاری جدید شما تطبیق دهند.
* بر حقوق خود پافشاری کنید.
پافشاری روی حقوق شخصی مستلزم دو چیز است: اول این که به خود به عنوان شهروند درجه یک نگاه کنید؛ شهروندی که حقوقی برابر با دیگران دارد و دوم این که با حقوق خود به عنوان یک انسان آشنا باشید.
برای کسب اطلاعات بیش تر می توانید اعلامیه ی حقوق بشر را بخوانید و درباره ی حقوق انسانی خود از دوستان و آشنایان نظر سنجی کنید. آن گاه نوبت آن فرامی رسد که بر سر حقوق خود بایستید، زیرا وقتی کسی به شما بی احترامی می کند، زمانی که کسی شما را زیر انتقادهای نا به جا بمباران می کند یا در شرایطی که دیگری به شما فرصت نمی دهد تا خواسته های خود را بیان کنید و... همگی حاکی از این هستند که دیگران حقوق شما را به رسمیت نمی شناسد و به اصطلاح شما را به حساب نمی آورند. به کمک مهارت قاطعیت می توانید آن ها را با انتظارات، خواسته ها، عقاید و حقوق خود آشنا کنید. برای این کار باید از انتظارات خود با دیگران حرف بزنید، برای مثال:
انتظارم دارم که دیگران به من احترام بگذارند.
دلم می خواهد وقتی حرف می زنم، کسی صحبت مرا قطع نکند.
خواسته ام این است که صدایت را برایم بلند نکنی.
انتظارم دارم به من فرصت دهی تا خواسته های خود را بیان کنم.
من با این عقیده ی شما موافق نیستم.
من نظر دیگری دارم.
انتظار دارم به نقطه نظرات من توجه کنید.
همان طور که ملاحظه می کنید در بیان حقوق خود باید اختصاصی عمل کنید و در قالب یک جمله ی مثبت، دیگران را با خواسته ها، انتظارات، عقاید و حقوق خود آشنا کنید. در بیان حقوق خود باید به دیگران احترام بگذارید و با لحنی مناسب و آرام حرف بزنید.
این نکته ی مهم را به یاد داشته باشید که با خشونت و رفتارهای پرخاشگرانه نمی توان به حقوق خود دست یافت.
منبع مقاله :
قهاری، شهربانو، زرگر، فاطمه؛ (1389) اختلال شخصیت وابسته: راهنمای بیمار و خانواده، تهران: نشر قطره



 

 

نسخه چاپی