ارتباط فرهنگ با روش زندگی
ارتباط فرهنگ با روش زندگی

 

نویسنده: دکتر سیّد ابوالقاسم حسینی




 

به طور کلی نقش فرهنگ را بر رفتار انسان، به هیچ وجه نمی توان نادیده گرفت. مطالعه ی روش زندگی کودکانی که تنها و دور از جامعه بزرگ شده اند، نشان می دهد که این افراد خصوصیات حیوانی دارند. مطالعه ی لینه در این مورد نشان می دهد که این افراد فاقد زبان قابل فهم هستند، بدنشان پوشیده از مو است و روی چهار دست و پا راه می روند. زینک با خلاصه کردن شرح حال نزدیک به سی مورد از این کودکان، خاطرنشان می کند هیچ گونه صدایی که حاکی از سخن آدمی باشد در این کودکان رشد نمی یابد و آن ها تقریباً همیشه چهار دست و پا راه می روند. این کودکان مانند جانوران غذا می خورند و پیش از خوردن غذا آن را با لبان خود با صدا به کام می کشند و به جای آن که غذا را به سمت دهان بیاورند، دهان را به سوی غذا پایین می آورند. لباس نمی پوشند و شیوه ی ابراز عواطف آن ها عموماً برای افراد دیگر قابل فهم نیست، هم چنین تمایلی به اجتماع بشری نشان نمی دهند.
روان شناسان اجتماعی، فرهنگ را به این صورت تعریف می کنند: «توانایی ها و عادت هایی که انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب کرده است». ارتباط بین فرهنگ و شخصیت افراد به حدی است که بعضی از روان شناسان اجتماعی ادعا می کنند جدا کردن آن دو نادرست است، زیرا رفتار و وضع نفسانی اشخاص، آیینه ای فرهنگ نماست و فرهنگ جدا از افرادی که آن را دارا هستند، وجود ندارد. از سوی دیگر، می توان گفت شخصیت بر اثر جریان فرهنگی شدن به وجود می آید و مفهوم شخصیت دست کم تا حدی نماینده ی جذب عناصر فرهنگ موجود در محیط است.
سولیوان روان پزشکی را «مطالعه ی مناسبات میان اشخاص» می داند و معتقد است، روان پزشکی مطالعه ی پدیده هایی است که بر اثر ارتباط میان دو شخص، یا شبکه ای متشکل از دو یا چند شخص، حاصل می شوند؛ اما بیماری، امری اجتماعی است. نه تنها به این علت که در اوضاع اجتماعی به چشم می آید، بلکه به این دلیل که ریشه های آن در ساختمان جامعه قرار دارند. پس تعبیر و تفسیر آن میسر نیست مگر این کار بنا بر محیط فرهنگی که بیماری در آن پدید می آید، صورت گیرد.
البته باید به خاطر داشت که تأکید بر عوامل فرهنگی و اجتماعی، نشانه ی بی اهمیت دانستن عوامل زیستی و فیزیولوژیک بیماری نیست، بلکه باید به این نتیجه رسید که جدا کردن عوامل زیستی و اجتماعی در سازوکارهای بیماری زایی بیماری های روانی، امری دشوار و ساختگی است.
مطالعات روان شناسی فردی و اجتماعی نشان می دهند که روش زندگی فرد در ایجاد سلامت فکر و بروز اختلالات روانی - واکنشی، اهمیت زیادی دارد. به عنوان مثال، بر روش زندگی تأکید فراوان می شود و این برداشت، تکیه کلام نظریه ی شخصیت از دیدگاه آدلر است. او معتقد است که شخص براساس روش زندگی خاص خود، ایفای نقش می کند و این را به عنوان یک عامل اصلی و کلی که به سایر اجزا فرمان می دهد تلقی می کند. روش زندگی هر انسانی با دیگران متفاوت است و این خود موجب می شود که شخصیت هر فرد با دیگری متفاوت باشد. این مهم ترین عاملی است که انسان، براساس آن زندگی خود را تنظیم و حرکتش را در جهان مشخص می کند. روش زندگی مجموعه ی عقاید، طرح ها و نمونه های عادتی رفتار، آرزوها و هدف های بلند مدت تبیین اجتماعی یا شخصی است که برای تأمین امنیت خاطر فرد لازم هستند. شیوه ی زندگی عملاً بر تفکر، احساسات، ادراکات، رؤیاها و سایر فرآیندهای روانی فرد اثر می گذارد.
آدلر معتقد است تمام رفتارهای فرد از شیوه ی زندگی او نشئت می گیرند و او آن چه را در خور شیوه ی زندگی است، درک می کند، می آموزد و حفظ می کند. فرد به کمک نقشه ی شناختی خود، حرکت خویش را در طول زندگی تسهیل و تجهیز می کند؛ تجربه هایش را ارزیابی، درک و سپس پیش بینی و کنترل می کند. اعتقادات مربوط به شیوه ی زندگی از دیدگاه آدلر به چهار گروه تقسیم می شوند:

1. مفهوم خود یا خویشتن پنداری، یعنی اعتقاد فرد به این که «من که هستم؟»
2. خودآرمانی، یعنی اعتقاد فرد به این که «من چه باید باشم؟» یا «مجبورم چه باشم تا جایی در میان دیگران داشته باشم؟»
3. تصویری از جهان، یعنی اعتقادات فرد درباره ی اطرافیان و محیط پیرامون خود.
4. اعتقادات اخلاقی، یعنی مجموعه چیزهایی که فرد، درست یا نادرست می داند.

تقسیم بندی فوق کاملاً منطقی است و می توان از آن دفاع کرد. باید به خاطر داشت که آموزش های ایدئولوژی در مورد اعتقادات چهارگانه ی فوق، نقش اساسی دارند و فرد برداشت های خود را در این موارد از آموزش های عقیدتی دریافت می کند. بنابراین، شناخت روش زندگی فرد و جامعه به میزان زیادی با شناخت عقاید و فرهنگ حاکم بر آن ها، صورت می گیرد.
استاد فقید محمدباقر حکمت نیا (رض) معتقد بود، انتخاب ایدئولوژی مانند انتخاب هواپیما، قطار و یا اتوبوس در یک پایانه ی مسافربری است. شما وقتی یک وسیله ی نقلیه را که به مقصد خاصی سفر می کند انتخاب می کنید، به طور طبیعی سرنوشت شما و آن وسیله ی نقلیه، گره می خورند. یعنی آن وسیله ی نقلیه شما را به مقصد مشخص شده می برد و شما باید از آن تبعیت کنید. در نتیجه بسیار مهم است که قبل از سوار شدن، اطمینان یابید که آن وسیله ی نقلیه در جهت هدف شما حرکت می کند.
منبع مقاله: حسینی، سیّد ابوالقاسم؛ (1387) سبک و روش زندگی استاندارد و نقش آن در تأمین سلامت بدنی، روانی، اجتماعی و معنوی انسان، تهران: نشر قطره



 

 

نسخه چاپی