لزوم دقت در اسناد روایات رجعت
 لزوم دقت در اسناد روایات رجعت

 

نویسنده: محمد عظیم محسنی دایکندی




 

برای ورود به بحث، بیان نکاتی را لازم می دانیم.
1.آیا وظیفه داریم درباره عصر رجعت حرف بزنیم؟ آیا اصلاً می توانیم شرایط عصر رجعت را بشناسیم و آیا حق داریم درباره این که بعد از رجعت، جمعی از امّت های گذشته و امّت پیامبر اسلام خصوصاً بعضی از انبیا و اوصیا که در زمان ظهور حضرت مهدی آن موعود ادیان جهان تحقّق پیدا می کند. چه خواهند شد و چه خواهند کرد، سخن بگوییم و تأمل کنیم؟
ممکن است کسی بگوید: انبیای الهی و امامان معصوم (علیه السّلام) وقتی رجعت کردند، خودشان بهتر می دانند چه انجام دهند؛ اینکه در آن زمان از تاریخ، وضعیت جهان و شرایط اجتماعی بشر چه طور خواهد بود، در آن روز آشکار خواهد شد. بنابراین، ما را چه به این بحث و تحقیق؟ همین قدر بدانیم که عصر رجعت وجود دارد و باور داشته باشیم که «یملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»؛ دنیا پر از عدل و قسط می شود، بعد از این که پر از ظلم و جور شده باشد، کفایت می کند. همین قدر بدانیم که عصر رجعت، عصر تکامل بشری در عرصه تعقّل و اخلاق خواهد بود و همین قدر بدانیم که در آن عصر، وعده های الهی تحقّق پیدا می کند، برای ما بس است؛ بنابراین باید به وظایف اصلی خودمان که در عصر غیبت هستیم، بپردازیم و اعمال صالح انجام دهیم و زمینه ساز ظهور حضرت مهدی باشیم.
این حرف، از یک نگاه، صحیح و راست است؛ امّا به اعتقاد بنده، اگر صحبت از عصر رجعت می کنیم و از آن عصر سخن می گوییم، برای شناخت درست تر وظایف خودمان در عصر قبل از رجعت است. می خواهیم بفهمیم که ما چه باید بکنیم و شناخت عصر رجعت، ما را مکلّف و وادار می کند تا به وظایف دینی و اسلامی خود هر چه بیشتر جدّی و کوشا باشیم؛ زیرا میان همه فرق مسلمین، اتّفاق نظر قطعی وجود دارد که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمی پذیرد، مگر پس از ظهور آخرین حجّت خداوند روی زمین.
در این باره، دو روایت را از طریق شیعه و سنّی به عنوان نمونه ذکر می کنیم.
الف. عبدالله بن عمر از امام حسین (علیه السّلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود:
قَالَ: سَمِعتُ الحُسَینَ بنَ عَلِی (علیه السّلام) یَقُولُ: لَو لَم یَبقَ مِنَ الدُّنیَا إِلَّا یَومٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ذَلِکَ الیَومَ حَتَّی یَخرُجَ رَجُلٌ مِن وُلدِی یَملَؤُهَا عَدلاً وَ قِسطاً کَمَا مُلِئَت جَوراً و ظُلماً(1)؛
اگر از دنیا، غیر از یک روز باقی نمانده باشد، همان یک روز را خداوند طولانی می کند، تا مردی از نسل من ظهور کند و زمین را پر از عدل و داد کند. همانگونه که پر از جور و ظلم شده است.
ب. قال (صلی الله علیه و آله و سلم) لو لم یبق من الدّنیا الا یوم بعث الله عزّوجلّ رجل منّا یملأها عدلا کما ملئت جورا(2)؛
اگر از عمر جهان، جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند به طور حتم در آن روز شخصی از ما را بر می انگیزد و او جهان را پر از عدل و داد می کند، همانگونه که پر از ظلم شده است.
این یک وعده الهی است که خداوند تمام توانایی های پیامبران پیشین و قدرت های پیامبر اسلام و امامان را به حضرت مهدی ارزانی می فرماید. تا آن حضرت، به وسیله قدرت الهی، حکومت جهانی را در سراسر گیتی بگستراند که همان عصر، هم زمان با عصر رجعت خواهد بود.
2.در همین رابطه، آنچه می توان گفت این است که نوشتن تاریخ آینده، کار آسانی نیست؛ یعنی این که اگر غیر از معصومان (علیهم السّلام) بخواهند بگویند که در آینده چه خواهد شد، کار دشواری است؛ مثلاً اگر بپرسید که در قرن 22 چه وضعیتی بر دنیا اتّفاق خواهد افتاد؟ در این باره هر چه بگوییم، گمان هایی بیش نیست. آیا روش اسلام گرایی بر کرسی می نشیند یا روش غیر اسلامی؟ در این حال می شود فقط با بررسی وضعیت فعلی، حدس زد که در آینده چه موقعیتی خواهیم داشت. به هر حال، به مراتب دشوارتر است که بگوییم در عصر رجعت چه وضعیتی حاکم خواهد بود؛ امّا از سویی نیز آسان تر است؛ زیرا اصول راهنما داریم که گنجینه بسیار ارزشمندی از آیات و روایات درباره عصر رجعت است که با استناد به آن ها می توانیم وضعیت را روشن کنیم.
3. مطلب بعدی که بسیار مهم به نظر می رسد، این است که معمولاً درباره فقه، بسیار دقّت می کنیم و به روایات توجّه خاص نشان می دهیم و به علم رجال و سند شناسی می پردازیم؛ ولی درباره اعتقادات و اخلاقیات، چنین دقّتی نداریم. مسأله رجعت، به جای زمینه سازی مناسب و استدلال عقلی و تمسّک به آیات برخلاف کثرت ذکر آن در متون روایی، بدون هیچ دلیل منطقی، از سوی محقّقان، به وادی سکوت سپرده شده است. باید در این باره بیشتر توجّه کرد؛ زیرا مسائل اعتقادی، انسان ها را وادار به انجام تکالیف و ملزم به وظایف عملیه می سازد.
گذشته از این، در مسائل اعتقادی، به هر روایت نمی شود تمسّک کرد. حتّی اگر قطعی الصّدور باشد؛ ولی ظّنی الدّلالة. چه رسد به این که ظّنی الصّدور و ظّنی الدّلالة باشد یا راوی مجهول باشد یا یکی راوی را توثیق کرده و دیگری مذمّت، جزء روایات ضعیف به شمار می آید.
بر فرض صحّت سند، خبر واحد در مسائل اعتقادی حجّیت ندارد. روایتی مورد اعتماد می باشد که تواتر لفظی، یا معنوی و اجمالی داشته باشد، البتّه گاهی به روایت ضعیف، جهت تأیید و تقویت خبر صحیح می شود استثنا کرد.
4. مطالب روایات، اگر با محکمات قرآن و روایات متواتر مخالف باشد، علامت مجعول بودن همه روایات یا قسمتی از آن می باشد و بر فرض صحیح بودن سند این گونه روایات، دلیل بر صحیح بودن متن آن نمی باشد. کسی که چیزی را جعل کرده و می خواهد چهره دین و مذهب و اولیای بزرگوار آن را مخدوش کند، طبعاً کار خود را به نام افراد خوشنام و مورد اعتماد جعل می کند تا مورد قبول عامه و افراد بی اطلاع قرار گیرد. در طول تاریخ، جعل و تحریف زیاد اتّفاق افتاده است که در کتاب های مربوط موجود است، مراجعه شود.
در این باره علّامه سید مرتضی عسکری، کتابی نوشته است، به نام خمسون و مأة صحابی مختلق.
در مقدّمه کتاب فوق درباره ابن ابی العوجاء چنین آمده است:
در زمان خلافت منصور، به جرم زندقه و تبلیغ آن در کوفه زندانی شد و به وساطت دوستانش، خلیفه دستور آزادی او را صادر کرد؛ ولی قبل از رسیدن دستور، والی کوفه او را به قتل رساند. از ابن اثیر، ابن کثیر، طبری و ذهبی نقل شده که ابن ابی العوجا هنگام مرگ اعلام کرد: به خدا قسم من چهار هزار حدیث جعل کردم که حلال را حرام و حرام را حلال می کرد، سپس نویسنده کتاب می گوید: « ای کاش می دانستیم احادیث جعلی او کدام است و سرنوشت آن حدیث ها چه شد!» حال هنگامی که یک زندیق به جعل چهار هزار حدیث اعتراف می کند، پس چه قدر حدیث توسّط دیگران که نمی شناسیم و اجمالاً می دانیم، جعل شده است. تو خود بخوان حدیث مفصّل از این مجمل!
بنابراین باید در بعضی از روایات که سند صحیح ندارند، تأمّل صورت گیرد؛ ولی متأسّفانه در نوشته های امروزی دیده می شود که گاهی در روایاتی که باید در صحّت آن ها تردید کرد، مطالبی وجود دارد که به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. مثلاً تعیین عمر دنیا به صد هزار سال که بیست هزار سال آن برای عموم مردم و هشتاد هزار سال دیگر برای آل محمد، حکومت ده ها هزار ساله ائمّه معصوم (علیه السّلام) و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و کشتن همه شیاطین عالم در سرزمینی به نام (روحا)؛
بعضی از بزرگان و مفسّران نوشته اند:
احیاناً خرافات بسیاری با مسأله رجعت آمیخته شده است که چهره آن را در نظر بعضی، دگرگون ساخته است، لازم است پایه را بر احادیث صحیح بگذاریم و از احادیث مخدوش و مشکوک بپرهیزیم.(3)
و مطالب زیاد دیگری و... .
ممکن است این سؤال مطرح شود که چه کسانی و برای چه اهدافی این جعل و تحریف ها را انجام داده اند؟
در پاسخ گوییم که دو گروه قابل تصوّرند:

1.مخالفان

رجعت، یکی از معتقدات بزرگ شیعه است که جایگاه بلندی را دارا بوده و ریشه در قرآن، روایات متواتر و اجماع شیعه دارد. عصر رجعت، نوید بخش حاکمیت و عزّت اهل بیت بر زمین و فراگیر شدن مذهب آن ها در سراسر گیتی است؛ لذا مخالفان این عقیده، از راه های گوناگون کوشیده اند این عقیده اصیل و مذهبی را به یک عنصر ضدّ مبدّل سازند و با جعل روایات و یا تأویل های نادرست، آن را غیر معقول جلوه دهند، تا عقیده ای به عنوان رجعت وجود نداشته باشد.

2.دوستان

بعضی از دوست داران اهل بیت (علیهم السّلام) رجعت شان را با مبالغه همراه کرده اند. آن ها با عقیده خودشان خواسته اند محبوبیت آنان (علیه السّلام) را در جامعه افزایش دهند، غافل از این که این کار، ضربه ای به عقاید شیعه است که پیامدهای ناگواری به دنبال دارد. این دوستان، به ذکر برخی احادیث جعلی و مبالغه آمیز، با نیت خیر و ترغیب دیگران به این بحث، ضربه ای بس سنگین به این عقیده مقدّس وارد کردند که کمتر از ضربه مخالفان نبوده است. شاید بتوان گفت این گونه موارد، سبب شده، بحث از این عقیده ناب، در حاشیه قرار گیرد.
شیخ حرّ عاملی در این باره می نویسد:
قد جمع بعض السّاداة فی اثبات الرّجعة التی وعدالله بها المؤمنین و النّبی (صلی الله علیه و آله و سلم)، و فیها اشاره غریبة مستبعدة، لم یعلم من این نقلها لیظهر أنّها من الکتب المعتمدة، فکان ذلک سبباً لتوقّف بعض الشّیعة عن قولها حتّی انتهی الی انکار اصل الرّجعة، و حاول ابطال برهانها و دلیلها...؛(4)
برخی از بزرگان، کتابی در اثبات رجعت که خداوند متعال به مؤمنان، پیامبر و امامان معصوم (علیه السّلام) وعده داده، نوشته اند. معلوم نیست از کجا نقل کرده اند، تا مشخّص شود از منابع معتبر است یا نه. همین سبب شد بعضی از شیعیان، از قبول رجعت سر باز زنند، تا جایی که بعضی، آن را انکار کرده و برهانی بر ابطال دلایل آن اقامه کرده اند... .
شخصیت آسمانی اهل بیت (علیه السّلام)، که مصداق بارز آیه (أطِیعُوا اللَّهَ وَ أُطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أولِی الأمرِ مِنکُم) می باشد- اطاعت از معصومین (علیه السّلام) در کنار اطاعت از خدا قرار گرفته است و نیز بر طبق آیه تطهیر و آیه (الیَومَ أکمَلتُ لَکُم دِینَکُم) تکمیل دین مقدّس اسلام به وجود مبارک آن ها تحقّق پیدا کرده است- کمبودی ندارد، تا بخواهیم با جعل و یا شاخ و برگ دادن در بعضی روایات، دوستی آن ها را افزایش داده و غلو نماییم.
البتّه علمای بزرگ گذشته، برای این که روایات از دست نروند، همه را جمع آوری کرده اند و نیز گفته اند صرف جمع آوری، سبب صحّت سند آن ها نخواهد بود. معیارهایی که در جای خود بیان شده، باید اعمال شود، نکته ای که قابل توجّه است این که صرف ضعیف بودن تعدادی روایت در هر کتابی، نمی تواند دلیل بر بی اعتباری تمام روایات آن کتاب شود.

پی نوشت ها :

1.بحارالانوار، ج51، ص 133؛ باب 3، ح5؛ کمال الدین، ج1، ص 317، باب30، ح4؛ همچنین روایت دیگری است از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود:«قوله (صلی الله علیه و آله و سلم) فی حقّ القائم (علیه السّلام): لو لم یبق من الدّنیا إلّا ساعة واحدة لطوّل الله تلک السّاعة حتّی یخرج رجل من ذریتی اسمه کاسمی و کنیته ککنیتی یملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا»(النکت الاعتقادیه، ص 43؛ منتخب الاثر، ج2، ص 233، ح597).
2.مسند احمد بن حنبل، ص 99. همچنین ابوهریره از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند:«لو لم یبق من الدنیا الّا لیلة یملک فیها رجل من اهل بیتی»؛(السنن الوارده فی الفتن، ج5، باب ماجاء فی المهدی، ح26؛ عقد الدّرر، ص 18، ب1).
3.تفسیر نمونه، ج15، ص 561.
4.الإیقاظ، ص 35.

منبع مقاله :
محسنی دایکندی، محمدعظیم، (1389)، رجعت در عصر ظهور، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مرکز تخصصی مهدویّت، چاپ اول



 

 

نسخه چاپی