تفکر گروهی Groupthink
 تفکر گروهی Groupthink

 

نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب



 
اصطلاحی که با انتشار کتاب ایروینگ جنیس به همین نام در سال 1972 بر سر زبان ها افتاد. تفکر گروهی به طور کلی اشاره به تصمیم گیری معیوب در داخل گروه در نتیجه هنجارهای گروه، ساختار ضعیف گروه، و میل به پرهیز از اختلاف نظر و ستیز در داخل گروه دارد. رایج ترین نقص ملازم با تفکر گروهی، اتفاق نظر ناپخته و نارس گروه است که منجر به بدفهمی مسائل و غفلت از راه حل های بدیل ممکنی می شود که می توانند در آن زمینه مؤثر باشند.
گرچه معروف ترین کاربردهای تفکر گروهی در حوزه سیاست خارجی بوده است کارهای تحقیقی در این موضوع در بسیاری از دیگر زمینه ها از جمله تجارت، و مدیریت، روان شناسی، جامعه شناسی، سیاست عمومی، و هر زمینه دیگری که گروه های کوچک نقشی در تصمیم گیری دارند رایج است.
در روابط بین الملل، اصطلاح تفکر گروهی با مکتب تصمیم گیری سیاست خارجی در پیوند است که به تحقیق درباره عوامل درون حکومت از جمله روان شناسی، ساختارهای گروهی، و نظام های مشاور که با روند تصمیم گیری ارتباط دارند می پردازد. برجسته ترین منتقدان این رویکرد، واقع گرایان (ـــ واقع گرایی) و هواداران مدل بازیگر خردمند در زمینه رفتار سیاست خارجی هستند. این مکتب ها به طور کلی مدعی اند که دیده های سطح خُرد (مانند روان شناسی و فرایندهای گروهی) حداکثر نقشی کوچک در تأثیرگذاری بر روابط بین الملل دارند و برعکس، بخش اعظم روابط بین الملل را می توان بر اساس عوامل متعلق به سطوح بالاتر تحلیل (ـــ سطوح تحلیل) مانند، قدرت، منافع و عقلانیت تبیین کرد. سایر منتقدان تفکر گروهی را یا بیش از حد کلی و فراخ دانسته اند (که به منزله مترادفی برای همه انواع کاستی های تصمیم گیری در گروه به کارمی رود) یا پیش از حد مشخص و محدود که تنها به اتفاق نظر ناپخته و نارس اشاره دارد- و گفته اند که محققان باید از حد اندیشیدن درباره تفکر گروهی فراتر روند و به شناخت سایر مشکلات تصمیم گیری گروهی بپردازند. به رغم نظر این منتقدان، مفهوم تفکر گروهی همچنان در شناخت فرایندهای تعیین سیاست خارجی اهمیت بسیاری دارد و هم در نوشته های نظری و هم در تحقیقات تجربی مورد توجه فراوان قرار گرفته است.
گرچه تفکر گروهی را به طور کلی آخرین مرحله تصمیم گیری می دانند ولی از لحاظ نظری ادعا و در تجربه نیز تأیید شده است که ریشه های تصمیم گیری معیوب به مراحل بسیار ابتدایی تر این روند باز می گردد. جنیس قائل به زنجیره های علّی بود که از محدودیت هایی که موقعیت برای تصمیم گیری ایجاد می کند مانند محدودیت زبانی، تنش زیاد، ناکامی تازه گروه، یا وضعیت بحران شروع می شد. از این گذشته، تفکر گروهی می تواند تحت تأثیر ساختارهای سنتی و نقش هایی قرار گیرد که اعضای گروه پیش از برهه تصمیم گیری داشته اند؛ این عوامل شامل رهبران دچار جانبداری، ضعف سنت تشریفات روشمند، همگونی گروه، و توهم آسیب ناپذری در گروه می شود.
به واسطه این شرایط پیشبینی، تصمیم گیری مستعد یک رشته خطاهای ممکن در زمینه پردازش اطلاعات توسط یک گروه از جمله جست و جوی ناکافی اطلاعات، کوتاهی از مورد اهداف و جایگزین ها، و کلیشه ای دیدن موقعیت یا افراد بیرون از گروه می شود. وقتی این عوارض تفکر گروهی بروز می کند نتیجه اش غالباً هنجارهای خطرناک درون گروهی، دلیل تراش های دستجمعی، و خودسانسوری است. تفکر گروهی زمانی تحقق می یابد که گروه گرفتار این فرایندهای بیمارگونه تصمیم گیری گروهی شود که از نظر روان شناختی پشتیبان تفکر گروهی هستند.
به گفته جنیس تصمیماتی که وجه مشخصه شان تفکر گروهی باشد احتمالاً به نتایج نابهینه می انجامند و منجر به تشدید درگیری های بین المللی می شوند. کار اولیه جنیس مروری بر چند بررسی موردی به دنبال عوامل تفکر گروهی از حیث ساختارهای معیوب گروهی و پردازش ضعیف اطلاعات بود. دو مورد از موارد بررسی او مربوط به دوران حکومت جان اف.کندی بود: خلیج خوک ها و بحران موشکفی کوبا. تصمیم گیری درباره عملیات خلیج خوک ها شکستی فاحش بود و نشان می دهد تا چه حد یک گروه فوق العاده هوشمند، هنجارهای درون گروهی بسیار ضعیف به وجود می آورند که موجب می شود بسیاری از فرض ها بلامعارض و بسیاری از بدیل ها بررسی نشده بمانند. تنها اندکی پس از آن، دولت کندی در دستگاه تصمیم گیری خود تحولی ساختاری ایجاد کرد و توانست بحران موشکی کوبا را با شکیبایی، رایزنی دقیق و بررسی در خور راه حل های بدیل از سر بگذراند.
برای شناخت برخی رویّه های ملازم با تفکر گروهی سه اصطلاح دیگر کارگشاست: خودسانسوری، پاسداران ذهن، و دربانی. خودسانسوری زمانی صورت می گیرد که یک نفر برای آن که به نظر نرسد از اتفاق نظر گروه فاصله گرفته یا هنجارهای گروه را زیر پاگذاشته است از ابراز نگرانی، انتقاد یا زیر سؤال بردن یک خط مشی خودداری می کند. پاسدار ذهن کسی است که به شکل مستقیم تلاش دارد برای حفظ انسجام گروه و به حداقل رساندن دگراندیشی، اطلاعات مخالف را سرکوب کند. ادعا شده است که رابرت مک نامارا در تصمیم گیری پیرامون عملیات خلیج خوک ها چنین نقشی داشته است. او به آرتور شلزینگر دچار دودلی شدید بود گفت شاید این تصمیم، درست یا نادرست باشد ولی زمان تردید در آن گذشته است و رئیس جمهور نیاز دارد که همه با طرح تهاجم به خلیج خوک ها همراهی گنند.
دربان کسی است که بر جریان اطلاعات و افراد تا حدودی کنترل دارد و از این کنترل برای جلوگیری از رخنه دیدگاه های مخالف بهره می گیرد. مقام های کاخ سفید در دوران حکومت ریگان همین نقش را از حیث دور نگه داشتن اطلاعات نه از رئیس جمهور بلکه از دیگر بازیگران کلیدی در گروه سیاست خارجی بازی می کردند. جورج شولتز، وزیر خارجه و گاسپار واینبرگر، وزیر دفاع وقت، در جریان روند تصمیم گیری پیرامون ابتکار دفاع راهبردی ریگان در دهه 1980 کاملاً از موضوع «دور نگه داشته شدند» ؛ تا چند روز پیش از آن که ریگان برنامه اعلام این تصمیم مبهوت کننده را بریزد حتی به این دو وزیر گفته نشد که کاخ سفید سرگرم کار روی این پینشهاد است.
گرچه بسیاری گفته اند نمونه هدفدار جنیس را به دشواری می توان علمی دانست، سایر پژوهشگران با بهره گیری از نمونه ها و روش های خلاق و قابل تکرار، تحقیقات جامع تری انجام داده و مؤیدات تجربی محکمی به نفع نظریه جنیس یافته اند. تنها استثنای حاصل از پژوهش های تجربی این است که شواهد، این ادعای جنیس را که متغیرهای موقعیتی مانند وضعیت های بحرانی یا تنگنای زمانی موجب تصمیم گیری معیوب گروهی می شود تأیید نمی کند.
مهم ترین یافته های تجربی حاصل از برنامه پژوهش درباره تفکر گروهی این است که ساختارها و فرایندهای گروه های تصمیم گیری تأثیر چشمگیری بر کیفیت تصمیمات و نتایج در هر مورد دارد. ساختارهای ضعیف احتمالاً موجب پردازش ضعیف اطلاعات می شود و این دو با هم احتمالاً منجر به لطمه دیدن منافع ملی و بالا گرفتن ستیز بین المللی می گردد.
جان کلام این یافته های تجربی، برای گروه های تصمیم گیری نسبتاً نوید بخش است: عوامل موقعیتی که به طور کلی کنترل ناپذیرند تأثیر بدی بر کیفیت تصمیمات نمی گذارند ولی عوامل ساختاری و پردازش اطلاعات تأثیرگذارند و این ها چیزهایی هستند که رهبران و گروه ها می توانند بهبودشان بخشند. در واقع، برنامه پژوهش درباره تفکر گروهی برنامه ای است که توصیه های مستقیمی برای گروه های تصمیم گیری دارد: ساختارهای خوبی ایجاد کنید، آیین های عقلایی و جامعی برای پردازش اطلاعات تعبیه کنید؛ جانبداری ها و کلیشه نگری ها را کاهش دهید، نوعی نظام «وکیل شیطان» با مخالفت خوان را برای کنترل فرض ها به اجرا گذارید آن گاه احتمال این که روند تصمیم گیری بهینه شود به مراتب افزایش می یابد. این توصیه ها نسبتاً ساده و کم هزینه اند و اجرای شان آسان است و ثابت شده است که بسیار هم مؤثرند. جلوگیری از تفکر گروهی تا حد زیادی به این باز می گردد که ساختارها و رویّه های خوبی برای تصمیم گیری ایجاد کنیم.
ـــ بحران؛ بدفهمی؛ عقلانیت

خواندنی های پیشنهادی

-1980 George,A.Persidential Decisionmaking in Foreign policy,The Effective use of Informationl and Advice,Boulder,CO.:Westview press.
-1972 Janis,I.Victims of Groupthink,Boston:Houghton Miffin.
-1997 Hart,p.and Eric k.s.(eds) Beyond Foregign policy Making Ann Arbor,MI:University of Michigan Press.
-2002 Schafer,M.and Crichlow,S.The
Process-Outcom connection in Foreign Policy
Decision Making:A Quantitative study Building on Groupthink,International Sutdies Quarterly 42,433-60.
مارک شیفر و سام رابینسون
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390



 

 

نسخه چاپی