نشانه هاي اعتماد به نفس متعادل چيست؟
نشانه هاي اعتماد به نفس متعادل چيست؟

 

نويسنده: بهروز بيرشک





 

كسي كه اعتماد به نفس متعادل دارد، اهل تكبر نيست، آدمي نيست كه غرور داشته باشد يا بخواهد توانايي هاي خود را به رخ ديگران بكشد و واقعاً فرد بسيار متواضعي است. تعداد افرادي كه اعتماد به نفس متعادل و واقعي دارند خيلي زياد نيست، ولي كساني هستند كه به طور كلي ضعف شان زياد مانع فعاليت هاي آن ها نمي شود و در زندگي شان دخالت چنداني نمي كند. يعني اگر در زمينه هايي خود را خيلي قبول نداشته باشند، ديد منفي و خودانتقادي مانع فعاليت هاي شان نمي شود و آنان را از ادامه دادن روند عادي زندگي بازنمي دارد.
افراد متكي به نفس يا داراي اعتماد به نفس متعادل، شناخت درستي از خود دارند، نقاط ضعف و قدرت خود را مي دانند، براي رفع آن ها تلاش مي كنند و احساس كوچكي و حقارت نمي كنند. استقلال عمل دارند، مسئوليت پذيرند، پيشرفت گرا هستند، جدي و سخت كوش اند، ناكامي ها را مي پذيرند، براي خود حرمت و احترام قايل اند و در زندگي خود و ديگران نقش بسيار مؤثري ايفا مي كنند.
اين افراد از نقطه ضعف هاي خود اطلاع دارند و خيلي خوب مي توانند نظر و انتقاد ديگران را گوش كنند و بپذيرند و بعد هم در قبال آن انتقاد، روي كارهاي خود فكر مي كنند و حتي خود را تغيير مي دهند. آن ها از شكست خوردن ناراحت نمي شوند؛ نه اين كه خوشحال باشند، بلكه مي پذيرند كه شكست خورده اند و از تجربه ي آن شكست براي قدم ها و تلاش هاي بعدي خود استفاده مي كنند. هيچ گاه از اين كه مورد انتقاد و سرزنش قرار بگيرند احساس ناراحتي نمي كنند. افرادي كه اعتماد به نفس خوبي دارند مي توانند با ديگران بحث كنند، اشتباه خود را مي پذيرند و بيان هم مي كنند كه اشتباه كرده اند. از اين كه بگويند،« من نقطه نظرم عوض شده يا اين گفتار شما باعث شده من يك ديد جديد پيدا كنم. » هيچ مشكلي ندارند. اين افراد خيلي پشتكار دارند، به راحتي تسليم مشكلات نمي شوند، هميشه فكر مي كنند اگر مشكلي پيش آمده حتماً راه حلي دارد و اگر در اجراي يك راه حل شكست بخورند، دنبال راه حل ديگري مي گردند. هميشه فكرشان خلاق است و مي توانند مسائل را از جنبه هاي مختلف ببينند يا راه حلي براي مشكلات پيدا كنند.
كساني كه اعتماد به نفس شان متعادل است به تفاوت هاي فردي اعتقاد دارند و همه را به يك چشم نگاه نمي كنند. وقتي افراد را با هم مقايسه مي كنند، به تفاوت آن ها توجه مي كنند و كاملاً مي پذيرند كه هركس ويژگي هاي خاص خودش را دارد و باور دارند كه نمي توان با همه ي انسان ها به يك شكل رفتار كرد. اعتقاد دارند كه همه ي افراد داراي ارزش ها و قابليت هايي هستند كه كافي است روي آن ها كار شود تا به سطح بيايند و شكوفا شوند.
اين افراد توانايي خنديدن دارند، خنديدن به هر چيزي كه در زندگي پيش مي آيد. آن ها مسائل را آن قدر جدي نمي گيرند كه فكر كنند ديگر بدتر از اين نمي تواند وجود داشته باشد، خيلي راحت تر با مسائل كنار مي آيند. اين افراد مانند افراد با اعتماد به نفس پايين به دنبال كمال گرايي مفرط نيستند. يعني هيچ وقت ديد افراطي به مسائل ندارند و به هيچ طريقي هم سعي نمي كنند كه خودشان را با ديگران مقايسه كنند.
براي تشريح بهتر نشانه ها و خصوصيات افرادي كه اعتماد به نفس متعادل دارند مي توان از هرم نيازهاي مازلو استفاده كرد. مازلو نيازهاي افراد را در چند طبقه تعريف مي كند و مي گويد: در ابتدا وقتي كه ما به دنيا مي آييم يك سري نيازهاي زيستي داريم و همين طور كه رشد مي كنيم نيازهاي مان خيلي به رأس هرم نزديك مي شوند. هرچند بسياري از افراد ممكن است در همان طبقه ي چهارم و پنجم بمانند و به قله ي هرم نرسند.
در كف هرم، كودكان قرار دارند كه به خوراك، پوشاك و مسكن نياز دارند. در طبقه ي سوم اين هرم افرادي قرار دارند كه احساس مي كنند همين كه مورد توجه ديگران باشند، به ديگران مهر بورزند و ديگران هم آنان را دوست داشته باشند، كافي است و از اين موقعيت احساس رضايت مي كنند. در طبقات بالاتر افرادي هستند كه به يك نوع خاصي از زيبايي شناسي و به سطحي از يادگيري رسيده اند كه براي احساس رضايت كردن، به مسائل فراتري نياز دارند. و در قله ي هرم افراد « خودشكوفا » قرار دارند.
مازلو هنگامي كه اين ديدگاه و آن نيازها را مطرح كرد، متوجه شد افراد بسيار كم و معدودي به قله ي هرم مي رسند. او براي اين كه بتواند اطلاعات بيشتري به دست بياورد روي افرادي كه در قيد حيات نبودند تحقيقاتي انجام داد. مازلو افراد مختلفي مثل موسيقي دانان، ورزش كاران، سياست مداران، اُدبا و پزشكان موفق را شناسايي كرد و از طريق مطالعه ي زندگي نامه ها و كتاب ها و از هر اطلاعاتي كه در زندگي آن افراد بود به يك سري ويژگي هاي مشترك رسيد كه آن ها را ويژگي هاي افراد« خودشكوفا » ناميد.
يكي از صفات يا خصوصيات افراد خودشكوفا اين است كه از قدرت مهار خود و از منابع غني و سرشار دروني برخوردار هستند، شادي آن ها لزوماً بيرون از خودشان نيست، فقط ديگران نيستند كه آنان را شاد مي كنند، آن ها از درون خود شاد هستند. اين افراد حب و بغضي ندارند، بسيار متواضع اند و هيچ گاه سعي نمي كنند توانايي هاي خودشان را به رخ ديگران بكشند.
افراد خودشكوفا كساني هستند كه در مورد كاري كه انجام مي دهند و در مورد امور زندگي خودشان احساس مسئوليت مي كنند. اين افراد به دليل اين كه توانايي هاي شان را خيلي خوب مي شناسند، حداكثر استفاده را از آن ها مي كنند. اعتماد به نفس متعادلي دارند و اگر ضعف هايي هم داشته باشند آن را مي پذيرند و حساسيتي نسبت به آن موضوع ندارند. مثلاً اگر يك فرد خودشكوفا قدش خيلي كوتاه است، اين را به عنوان يك ضعف نمي بيند، قدش كوتاه است ولي توانايي هايي دارد، كه يك فرد قدبلند ندارد. او معتقد است اين خصوصيت- كه به عنوان يك ضعف براي او قلمداد مي شود- چيزي نيست كه بتوان كاري در موردش انجام داد، هرچند اگر فرصتي وجود داشته باشد كه اصلاحش كند، حتماً تلاش خود را خواهد كرد. در نتيجه، افراد خودشكوفا نقطه ضعف هاي شان را خيلي راحت مي پذيرند و حتي با تمسخر به آن ها نگاه مي كنند، نه به عنوان يك عيب قابل توجه. اين ها كساني هستند كه زندگي را آن طور كه هست پذيرفته اند، نه آن طور كه دل شان مي خواهد باشد.
اين افراد به دليل آن كه به مرحله اي كه مي خواسته اند رسيده اند، ديدشان نسبت به زندگي و جهان كاملاً متفاوت است، مسئوليت احساسات و افكار خود را قبول مي كنند، در نتيجه خيلي راحت نظر خودشان را بيان مي كنند. هيچ وقت درصدد تحقير كسي نيستند و هيچ وقت سعي نمي كنند ديگري را كوچك كنند تا خود را بزرگ نشان بدهند و افراد بسيار شنوايي هستند. آنان هيچ گاه تلاش نمي كنند كه ديگران را راضي كنند و نيازي به اين نمي بينند كه همه را به درستي گفته هاي شان متقاعد كنند، نظر خودشان را ابراز مي كنند اما تصميم گيري و برداشت را به عهده ي جمع مي گذارند و به اين كه ديگران در موردشان چه مي انديشند و چگونه برداشت مي كنند خيلي حساسيت نشان نمي دهند، يعني خودباوري شان دروني است.
افراد خودشكوفا كساني هستند كه احساس آرامش دارند.
منبع مقاله :
بيرشك، بهروز؛ (1391)، اعتماد به نفس سالم ( آيا امكان تغيير و بهبود در اعتماد به نفس وجود دارد؟ )، تهران: ‌نشر قطره، چاپ سوم.



 

 

نسخه چاپی