جايگاه کار و مسئوليت در اخلاق مديريتي
 جايگاه کار و مسئوليت در اخلاق مديريتي

 

نويسنده: مصطفي دلشاد تهراني





 

 شرح گزاره هاي نامه 53 نهج البلاغه

« فَليَکُن أحَبَّ الذَّخَائِرُ إِلَيکَ ذَخِيرَةُ العَمَلِ الصَّالِحِ. »
پس بايد نيکوترين اندوخته ها برايت اندوختن عمل صالح و کار شايسته باشد.
دريافت انسان از کار و مسئوليت، به نوع کار کردن آدمي و شيوه ي مسئوليت پذيري او رنگ مي زند. اگر مديران کار و مسئوليت را امکاني براي تدبيرورزي، بروز استعدادها، خدمت به انسان ها، برپا داشتن حقوق، تحقق عدالت، پيشرفت و بهره وري بدانند، در همين جهت عمل مي کنند، که چنين کارکردي نيکوترين اندوخته براي مديران است، و امام علي (ع) به مالک اشتر آموخته است که چنين بنگرد: « پس بايد نيکوترين اندوخته ها برايت اندوختن عمل صالح و کار شايسته باشد ».
هر مديريتي نيازمند اندوخته ها و پشتوانه هايي است تا به کمک آن ها و با تکيه به آن ها به درستي و با اقتدار به سوي اهداف تعيين شده پيش رود. هر مديريتي به اين موضوع از منظري مي نگرد، و امام علي (ع) بهترين اندوخته و پشتوانه ي مديريتي را « عمل صالح » معرفي کرده است. « عمل صالح » مفهومي گسترده دارد، و آن عمل بهينه اي است که تمام فعاليت هاي مثبت، مفيد و سازنده را در همه ي زمينه ها شامل مي شود. (1) در عرصه ي مديريتي، عمل صالح، بهينه ترين هدف گذاري، برنامه ريزي و اجرا است که چنين تدبيرورزي بهترين اندوخته و پشتوانه ي مديريت است. آن چه در مديريت، تعيين کننده ي اصلي پيشرفت و دستيابي به اهداف است، امکانات مادّي نيست، بلکه چنين تدبيرورزي است. امکانات مادّي بدون تدبيرورزي راه به جايي نمي برد، و تدبير درست، کم ترين امکانات مادّي را بهينه مي سازد. اميرمؤمنان علي (ع) چنين نگاهي را به کار و مسئوليت مي آموزد؛ نگاهي که تدبيرورزي را در مديريت اساس مي داند.
در چنين رويکردي به کار و مسئوليت، آن چه مطلوب است، خوب مديريت کردن و کفايت نمودن امور، و با بهينه ترين وضع به اهداف، دست يافتن است. امام (ع) به مالک اشتر چنين آموزش داده است:
« وَ قدِ استَکفَاکَ أمرَهُم. » (2)
و بي گمان از تو خوب اداره کردن و کفايت نمودن امور آنان را خواسته است.
اگر انسان در جايگاه مديريت خود را چنين مسئول ببيند، بي گمان جز با دانايي، توانايي و آمادگي کامل، پذيراي مسئوليت نمي شود، زيرا آن را امانتي مي بيند که امانتداري اش، خوب و به درستي اداره کردن، و کار را آن سان که بايد پيش بردن، و به بهترين نتايج دست يافتن است. اميرمؤمنان علي (ع) در نامه اي که اوايل خلافت خود، به اشعث بن قيس، استاندار آذربايجان، نوشته، چنين يادآور شده است:
« إ‌ِنَّ عَمَلَکَ لَيسَ لَکَ بِطُعمَةٍ، وَلکِنَّهُ فِي عُنُقِکَ أمَانَةَ، وَ أنتَ مُستَرعًي لِمَن فَوقَکَ. » (3)
بي گمان کاري که به عهده ي توست، طعمه اي برايت نيست، بلکه امانتي است بر گردنت، و آن که تو را بدان کار گمارده، نگهباني امانت را به عهده ات گذارد، و تو پاسخگوي آني نسبت به آن که فرادست توست.
با چنين نگرشي به کار و مسئوليت است که پاسداشت همه جانبه ي مديريت در جهت دستيابي بهينه به اهداف حاصل مي شود، و فرد خود را درباره ي همه امور مديريتي اش مسئول و پاسخگو مي يابد. امام علي (ع) چون محمد بن ابي بکر را به استانداري مصر گماشت، در عهدنامه ي خود به او چنين نگاشت:
« فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَکَ، وَأَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ، وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ، وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَة وَالنَّظْرَة، حَتَّي لاَ يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِکَ لَهُمْ، وَلاَ يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَيْهِمْ. فَإنَّ اللهَ تَعَالَي يُسَائِلُکُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَة مِنْ أَعْمَالِکُمْ وَالْکَبِيرَةِ، وَالظَّاهِرَةِ وَالْمَسْتُورَةِ » (4)
با مردمان فروتن باش و نرمخو، و هموار و گشاده رو؛ و به يک چشم بنگر به همگان، خواه به گوشه ي چشم نگري و خواه خير شوي به آنان، تو بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوانان نبندند، و ناتوانان از عدالتت مأيوس نگردند، که بي گمان خداي والا جايگاه، اي گروه بندگانش، از کوچک و بزرگ کارتان، و آشکار و نهان رفتارتان شما را به پرسش گيرد.
اين گونه خود را ديدن، و خويش را يافتن، زيرساختي اساسي است در مديريت مسئولانه، امانتدار و کفايتمندانه.

پي نوشت ها :

1- ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، با همکاري جمعي از نويسندگان، دارالکتب الاسلاميه، تهران، ج 11، ص 392.
2- نهج البلاغه، نامه 53.
3- همان، نامه ي 5.
4- همان، نامه ي 27.

منبع مقاله :
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول



 

 

نسخه چاپی