حق را ملازم و مجري باش!
 حق را ملازم و مجري باش!

 

نويسنده: مصطفي دلشاد تهراني





 

شرح گزاره هاي نامه 53 نهج البلاغه

« ألزِمِ الحَق مَن لَزِمَهُ مِنَ القَرِيبِ وَ البَعِيدِ، وَ کُن فِي ذلِکَ صَابِرًا مُحتَسِبًا؛ وَاقِعًا ذلِکَ مِن قَرَابَتِکَ وَ خَاصَّتِکَ حَيثُ وَقَعَ، وَ ابتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا يَثقُلُ عَلَيکَ مِنهُ، فَإِنَّ مَغَبَّة ذلِکَ مَحمُودَةٌ. »
حق را درباره ي هر کس از کسان دور و نزديک که بايد اجرا شود به اجرا درآور، و در آن کار پايدار باش؛ و اين پايداري را به حساب خدا بگذار. در اجراي حق به نزديکان و ويژگانت هر چه مي خواهد برسد. و در برابر پيامدهاي سنگيني که دچار مي شوي، خواستار سرانجام آن شو، زيرا سرانجام آن ستوده است.
از جمله قواعد ضروري در مديريت، پايبندي مديران به پيروي از حق در هر شرايطي و درباره ي هر کسي است؛ و اين که در حقوق و بهره هاي عمومي، و در برابر قانون، مساوات را پاس بدارند و هيچ گونه تبعيضي قائل نشوند، چنان که امام علي (ع) در عهدنامه مالک اشتر بر آن تأکيد کرده و فرموده است: « ألزِمِ الحَقَّ مَن لَزِمَهُ مِنَ القَرِيبِ وَ البَعِيدِ » ( حق را درباره ي هر کس از کسان دور و نزديک که بايد اجرا شود به اجر درآور ).
مساوات در حقوق و بهره هاي عمومي و در برابر قانون، حقّي همگاني است، و کسي را در آن بر کسي امتيازي نيست. امام علي (ع) در نامه اي به سران سپاه خود اين حقيقت را چنين يادآور شده است:
« وَ أن تَکُونُوا عِندِي فِي الحَقِّ سَوَاءً. » (1)
و [ نيز حقّ شما بر من اين است که ] همه ي شما را در حق برابر دانم.
امام (ع) به کارگزاران خود فرمان مي داد که چنين باشند و کار مردمان - در حقوق و بهره هاي عمومي و قانون - اعم از خويش و بيگانه، توانگر و نادار، توانا و ناتوان، نزدشان يکسان باشد، چنان که در نامه اي به اَسوَد بن قُطبَه، سردار سپاه حُلوان نوشت:
« فَليَکُن أمرُ النَّاسِ عِندَکَ فِي الحَقِّ سَوَاءً. » (2)
بايد کار مردم در آن چه حق است، نزد تو يکسان باشد.
در نامه ي اميرمؤمنان علي (ع) به محمدبن ابي بکر آن هنگام که او را سرپرست مصر قرار داد چنين آمده است:
« وَ أمَرَهُ أن يَلِينَ لَهُم جَنَاحَهُ وَ أن يُسَاوِيَ بَينَهُم فِي مَجلِسِهِ وَ وَجهِهِ، وَ يَکُونَ القَرِيبُ وَ البَعيدُ عِندَهُ فِي الحَقِّ سَوَاءً. » (3)
او را فرمان داده است تا با نرمي و ملايمت پر و بال رحمتِ خود بر مردمان گشايد و در مجلس خويش همه را يکسان نشانَد و به يک چشم بنگرد و دور و نزديک ( خويش و بيگانه ) را در حقوق برابر شمارد.
و نيز بدو نوشت: (4)
« وَ آسِ بَينَهُم فِي اللَّحظَةِ و النَّظرَةِ، وَ الإِشَاَةِ وَ التَّحِيَّةِ، حَتَّي لَا يَطمَعَ العُظَمَاءُ فِي حَيفِکَ، وَ لَا يَيأسَ الضُّعَفَاءُ مِن عَدلِکَ. » (5)
و با همگان يکسان رفتار کن، گاهي از گوشه ي چشم به آنان نظر افکني نيا خيره شان نگاه کني، يا يکي را به اشارت خواني، يا به يکي خوشامدگويي، تا بزرگان در تو طمع ستم [ بر ناتوان ] نبندند، و ناتوانان از عدالتت مأيوس نگردند.
بي گمان پاسداشت مساوات در حقوق و بهره هاي عمومي و در برابر قانون، با مخالفت اشخاص و گروه هاي قدرت طلب، خودگزين و بهره کش رو به رو مي شود. نزديکان و وابستگانِ امتيازجوي زمامداران و مديران، و آنان که در روابط و مناسبات بيرون از دايره ي قانون مي توانند به خواست هاي نادرست خود دست يابند، به شکل هاي مختلف به مقابله با مساوات در حق بر مي خيزند، و زمامداران و مديران را در فشار قرار مي دهند؛ و آن چه حافظ پايبندي به مساوات در حق است، سلامت همه جانبه، استواري، خداباوري و فرجام انديشي است، چنان که امام (ع) به مالک اشتر يادآور شده است: « وَ کُن فِي ذلِکَ صَابِرًا محتَسِبًا، وَاقِعًا ذلِکَ مِن قَرَابَتِکَ وَ خَاصَّتِکَ حِيثُ وَقَع، وَ ابتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا يَثقُلُ عَليکَ مِنهُ، فَإِنَّ مَغبَّةَ ذلِکَ مَحمُودَةٌ » ( و در آن کار پايدار باش، و اين پايداري را به حساب خدا بگذار. در اجراي حق به نزديکان و ويژگانت هر چه مي خواهد برسد. و در برابر پيامدهاي سنگيني که دچار مي شوي، خواستار سرانجام آن شو؛ زيرا سرانجام آن ستوده است ).
امام (ع) در پاسداشتِ مساوات در حق، به استواري فرمان داده و فشارهاي ناشي از چنين پاسداشتي را سنگين معرفي کرده است. به ويژه آن که نزديکان و ويژگان، به چنين چيزي خو ندارند يا اين را نمي پسندند و با خواست ها و انتظارات خود در تضاد مي بيند.
در اين جا منطق امام (ع) چنان است که اين روش به هر کجاي آنان بر مي خورَد، بربخورَد؛ پاسداشت حق از هر چيز بالاتر و برتر است، و آن است که بر همه چيز مقدّم است. و امام (ع) لازمه ي اين گونه دريافتن و بر سر چنين دريافتي ايستادن را، خداباوري و فرجام انديشي مي داند. (6)

پي نوشت ها :

1- نهج البلاغه، نامه ي 50؛ امالي الطوسي، ج 1، ص 221.
2- نهج البلاغه، نامه ي 59.
3- تحف العقول، ص 119.
4- پرتوي از نهج البلاغه، ج 4، ص 436.
5- نهج البلاغه، نامه ي 46.
6- دلالت دولت، صص 606-608.

منبع مقاله :
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول



 

 

نسخه چاپی